دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری
بایگانی

خورشید درخشان اظهر زهراى اطهر

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ب.ظ

در کلام سلاله زهرا//

خورشید درخشان اظهر زهراى اطهر

در قضیه حضرت صدّیقه طاهره سلام‌اللَّه‌علیها، نکات خیلى مهمّى وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابى تطبیق مى‌کند، این است که همه این افتخارات و کارهاى بزرگ و مقامات عالىِ معنوى و دست‌نیافتنىِ آن انسان والا و آن زنِ بى‌نظیر تاریخ بشر و سیّده زنان عالم، و ضمناً همه آن صبرها و ایستادگیها و موقع‌شناسیها و کلمات پربارى که در این زمانها از ایشان صادر شده است - همه این حوادث بزرگ - در دوران کوتاه جوانى این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیه‌سرایى مطرح مى‌کنیم و مى‌گوییم که این بزرگوار سنّ کمى داشتند یا جوان بودند، که این، موضوعِ مصیبت‌خوانى و مرثیه‌سرایى مى‌شود. یک وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوى درسها مى‌دانیم و با این چشم نگاه مى‌کنیم؛ آن وقت اهمیت ویژه‌اى پیدا مى‌کند.

 چگونه یک انسان در دوران کوتاه زندگى، از مبدأ کودکى به بعد تا زمان شهادت - که معروف این است که آن بزرگوار هجده ساله بودند و بعضى هم تا سنّ بیست‌ودو و بیست‌وچهار سال گفته‌اند - این همه معارف و این همه علوّ مقامات معنوى را به دست آورَد! این، حاکى از یک تربیت فوق‌العاده فوق بشرى است.

 آن زمان که در شعب ابى‌طالب همه راههاى عافیت بر مسلمانان و وجود مقدّس نبىّ‌اسلام (ص) بسته شده بود؛ نه امکانات زیستى، نه امکانات رفاهى، نه آسودگى خاطر؛ دائم دغدغه تهاجمِ دشمنان، دائم خبرهاى بد، صداى گریه کودکان از گرسنگى بلند، انواع ناراحتیهایى که در آن درّه خشک وجود داشت و این عدّه خانواده مسلمان براى مدّت سه سال مجبور به اقامت شده بودند - و چه سختیها کشیدند و همه این سختیها هم از مبدأ یکایک این انسانها از کوچک و بزرگ حرکت مى‌کرد و روى دوش پیامبر اسلام مى‌نشست. چون رهبر بود؛ چون همه به او متّکى بودند، همه دردها را پیش او مى‌آوردند، همه فشارها را او حس مى‌کرد - در چنین وضعیت سرشار از سختى و محنت و فشار و ناراحتىِ ناشى از دعوت در راه خدا و صبر در راه او - اتفاقاً در همین ایام جناب ابى‌طالب هم از دنیا مى‌رود؛ جناب خدیجه کبرى هم در مدّت کوتاهى به رضوان الهى و لقاءاللَّه مى‌پیوندد و پیامبر، تنهاى تنهاست - فاطمه زهرا، این دختر چند ساله - حالا بنا به اختلاف روایات، پنج ساله، شش ساله، هفت ساله، ده ساله - تنها کسى است که پیامبرِ با این عظمت به او تکیه مى‌کند. او مثل مادر از پدر بزرگوار خود پذیرایى مى‌کند، که این قضیه «فاطمة امّ ابیها» مربوط به این‌جاست.

 این عظمت را ببینید! یک دختر بچه کم‌سال، در دوران سخت‌ترین محنتها، به فریاد بزرگترین انسانها مى‌شتابد! شوخى نیست. همان عنصر است که در طول زمان، در دوران جوانى تا پانزده سالگى و شانزده سالگى و هجده سالگى - بالاخره تا آخر عمر کوتاه - این همه مقامات معنوى را تجربه مى‌کند و این همه کار بزرگ انجام مى‌دهد و این همه در تاریخ تشیّع و اسلام اثر مى‌گذارد و خورشید درخشانى مى‌شود که تا دنیا، دنیاست، خورشید درخشان اظهر زهراى اطهر خواهد درخشید. همه این آثار، از حیات و زندگى و خصوصیّات یک جوان نشأت گرفته است. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 26/6/1376)

 

پاره‌های دل/ روضه مکتوب

روضه مرحوم علامه طباطبایی در مصیبت مادرشان حضرت زهرا(س)

پاسی از شب گذشته و سر و صداها خوابیده بود و دیدگان به خواب رفته بودند که علی(ع) از جا برداشت تا وصیت های فاطمه زهرا(ع) را عملی سازد.

آری؛ آن بدن نحیف را که مصائب فراوان، چونان هلال ماه ذوبش ساخته بود؛ آری آن بدن پاک را روی دست خویش حمل کرد تا مراسم اسلامی را در موردش جاری فرماید. آن بدن پاک را روی محل غسل قرار داد. همان گونه که حضرت صدیقه خواسته بود لباس فاطمه از تن بیرون نیاورد، زیرا که نیازی نبود جامه را از آن بدنی که خدای متعال پاکش قرار داده بیرون کند (و شاید فاطمه(ع) از فرط حیا و شرم نمی خواست شوهر بزرگوارش اثر صدمه در و تازیانه و غلاف شمشیر را به پشت و پهلو و بازوی همسرش ببیند، چنان که تا آن روز هم که علی فاطمه را غسل می داد، زهرا کیفیت حال خود را به او نگفته بود.)

به ریختن آب بر روی بدن از روی جامه اکتفا فرمود؛ همان گونه که رسول گرامی اسلام(ص) را غسل داده بود.

در این مراسم اسما یعنی آن بانوی با وفای پاک که در ابراز علاقه و محبت حسنه اش نسبت به اهل بیت رسول خدا(ص) وفادار و با استقامت مانده بود نیز شرکت داشت، یعنی آب به دست علی(ع) می ریخت تا حضرت فاطمه را بشوید.

علی(ع) هنگام غسل فاطمه(ع) می گفت: «خدایا! فاطمه(ع) کنیز تو و دختر رسول و برگزیده تو است. خدایا! حجتش را به او تلقین کن، و برهانش را بزرگ بدار، و درجه اش را عالی کن، و او را با پدرش محمد(ص) همنشین گردان.»

و سپس با همان پرده ای که بدن رسول خدا(ص) را خشک کرد، بدن زهرا(ع) را خشک نمود.

آری، به واقع این مراسم تغسیل زهرا نیست، مرور مصیبت و درد، و تداعی محنت است! با مراسم غسل، همه آنچه فاطمه(ع) از علی(ع) مخفی کرده بود، آشکار شد و داغ مصیبت زهرا خانه دل همسرش را شعله ور نمود.

یعقوبی در تاریخ خود گوید: «بعضی از زن های پیامبراکرم(ص) در حال بیماری فاطمه(ع) آمدند، و گفتند: ای دختر پیغمبر! در غسل دادن خود برای ما نصیبی قرار بدهد! فرمود: می خواهید درباره من حرف هایی بگویید که در حق مادرم خدیجه گفتید! من احتیاجی به شما ندارم. الان از دنیای شما بدم می آید، و از فراق شما شادم؛ خدا و رسول را ملاقات خواهم کرد با حسرت هایی که در دل دادم. حق مرا حفظ و احترام مرا رعایت، و وصیت پدرم را درباره من قبول نکردند.»

 

اعجاز فاطمی//

ماجرای مشرف شدن یک خانواده به اسلام، از زبان آیه الله العظمی سید محمد هادی میلانی

روزی در حال صبحت کردن با گروهی از مردمی که برای پرسیدن سوالات شرعیشان مراجعه کردند، بودم که ناگهان مرد و زنی وارد شدند و گفتند: «می خواهیم به دین اسلام مشرف شویم!»

علت این تصیمم را جویا شدم، آن‌ها گفتند: «ما از کشور آلمان آمده ایم و این ها زن و فرزندان من هستند. این دخترم، طوری استخوان های پهلویش شکست که پزشکان از مداوای او عاجز شدند و پس از صرف هزینه های بسیار گفتند باید پهلوی او را عمل کرد، ولی خطرناک است.

دخترم حاضر نشد و گفت: «در بستر بیماری بمیرم بهتر از این است که زیر عمل قرار گیرم.»

لذا او را به خانه آوردیم، یک خدمتکار ایرانی داریم به نام «بی بی» یک روز دخترم او را صدا زد، همین طور که داشت برای او درد دل می کرد، گفت: «بی بی! این درد واقعاً بد دردی است، حاضرم مبلغ 12میلیون را که اندوخته ام با هشت میلیون دیگر از برادر و پدرم بگیرم و این بیست میلیون را به دکتری بدهم که مرا صحیح و سالم کند. ولی فکر نکنم دکتری پیدا شود که بتواند مرا خوب کند! و من ناکام و جوان مرگ با دلی پر غصه از دنیا می روم.» سپس شروع کرد به گریه و ناله کردن.

بی بی گفت: «ای خانم! من یک دکتر و پزشک سراغ دارم!»

گفت: «این مبلغ را به او می دهم.»

بی بی گفت: «پول مال خودت باشد و بدان که من سیده هستم و جدة من فاطمه زهرا(س) است که او مثل تو پهلویش شکسته بود و اگر می خواهی خوب شوی با حال و اشک ریزان بگو: «ای فاطمه پهلو شکسته!»

دخترم گریه اش گرفت و شروع کرد به گفتن «ای فاطمة پهلو شکسته!» بی بی نیز به گوشه ای از خانه رفت و با گریه گفت: «ای فاطمة زهرا! من یک بیمار آلمانی در خانه ات آورده ام.»

من هم آمدم توی حیاط خانه و با حال اشک آلود می گفتم: «ای فاطمه پهلو شکسته!»

همه در شور و حال عجیبی بودیم که ناگهان دخترم صدا زد: «پدر بیا!» ما هراسان آمدیم نزد دخترم، دیدیم که کاملاً شفا یافته است!

دخترم گفت: «الان یک بانوی مجلله ای آمد و بر پهلوی من دستی کشید و فرمود: خوب می شوی!  گفتم شما چه کسی هستید؟»

فرمود: «من همان کسی هستم که الان صدایش زدی؛ من فاطمه پهلو شکسته هستم!»

حضرت آیه الله! الان ما آمده ایم مسلمان شویم.»

منبع: کتاب آتش در حرم

 

چشمه معرفت/ شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) در اندیشه شهید مطهری

زهرا، عالی ترین مدل انسانیت

اهل بیت پیغمبر(ص) انسان‌های ساخته شده هستند؛ انسان‌های ساخته شده مطابق عالی ترین مدل انسانیت. آن مدلی که خدای انسان برای انسان معین کرده است. پیغمبر(ص) فرمود: «انا ادیب الله و علی ادیبی» (بحار، ج 16، ص 231) من تربیت شده خدا هستم و علی(ع) تربیت شده من است. علی(ع) یعنی یک انسان نمونه، یک انسان کامل؛ زهرا(س) یعنی یک انسان نمونه، یک انسان کامل. علی(ع) انسانی است که سخن او، رفتار و کردار او، نمونه و درس است و زهرا(س) همچنین. (آشنایی با قرآن، ج 7، ص 56)

تکریم فاطمه(س) در قرآن

در سوره مبارکه دهر برای اهل بهشت و ابرار انواع نعمت‌ها غیر از نعمت حورالعین اسم برده شد. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که چرا در این سوره از حورالعین نامی نمی‌برد؟ این سؤالی است که مفسران - حتی مفسران اهل تسنن - مطرح کرده‌اند. در تفسیر المیزان نکته‌ای را از تفسیر ابوالسعود نقل می‌کند و معلوم نیست که او اولین بار این نکته را ذکر کرده است یا خیر؟ و نیز او متوجه شده که این نکته در روایات هم هست و در میان اهل سنت شاید اول کس او متوجه شد چرا در این آیات نامی از حورالعین برده نشده است؟ می‌گوید برای این که قبلا سخن ابرار بود و این آیه شأن نزولش فاطمه و حسن و حسین(ع) است، چون در اینجا نام فاطمه بوده است، خداوند اکراما لفاطمه ، اسمی از حورالعین نبرده است. (شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 11، ص 79، المیزان ج20، ص210)

مقام حضرت زهرا(س)

در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالی قدر فراوانند. کمتر مردی است به پایه خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی(ع) به پایه حضرت زهرا(س) نمی‌رسد. حضرت زهرا(س) بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق، یعنی در حرکت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسئولیت پیغمبری است که مرد را برای این کار مناسب تر دانسته است. (نظام حقوق زن در اسلام، ص 119)

عمل فاطمه(س)

در روایت است که پیامبر اکرم(ص) رو می‌کند به یگانه فرزند عزیزش، وجود مقدس صدیقه طاهره سلام‌الله علیها ـ آن کسی که درباره‌اش می‌گوید: «بضعه منی»، او پاره جگر من است ـ و می‌گوید: «یا فاطمه اعملی بنفسک»؛ دخترکم، خودت برای خودت عمل کن. «انی لا أغنی عنک شیئا»؛ من به درد تو نمی‌خورم، از انتساب با من کاری ساخته نیست، تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است، به دردت نمی‌خورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت می‌خورد. آن وقت شما زندگی همین حضرت زهرا(س) را مطالعه کنید، می‌بینید در فکر این انسان گویا وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت می‌ایستاد، بدنش به لرزه درمی آمد. از خوف خدا گریه می‌کرد، شب‌های جمعه را تا صبح نمی‌خوابید و می‌گریست. اینها همه به انسان نوعی بیداری و آگاهی مسئولیت آمیز و تعهد خیز می‌دهد. (حق و باطل ص 110، حکمت‌ها و اندرزها، ج1، ص63)

 

عزای خیال/ برشی از کتاب «کشتی پهلو گرفته» نوشت سید مهدی شجاعی

سرور زنان عالم

این پای را بگو از ارتعاش بایستد، این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو که نلرزد، این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد.

این دل بی‌تاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است.

ای جلوه خدا! ای یادگار رسول! زیستن، بی‌تو چه سخت است.

ماندن، بی‌تو چه دشوار.

این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بی‌تو، حیات نیست.

این مرگ نقطه ختمی است بر کتاب جهان.

زمین با چه دلی تو را در خویش می‌گیرد و متلاشی نمی‌شود؟

آسمان با چه چشمی به رفتن تو می‌نگرد که از هم نمی‌پاشد و فرو نمی‌ریزد؟

خدا اگر نبود من چه می‌کردم با این مصیبت عظمی؟

اِنّاِلله و انّا اِلیْه راجِعُون.

 

مرثیه فاطمی//

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۱
حسن خیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی