دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری
بایگانی

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسمه تعالی

 

 

دین و روحانیت در جهان زندگی جوان امروزی ایرانی

 (چاپ شده در مجموعه مقالات همایش مناسبات روحانیت و نسل جوان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی سال 88)

همایش مناسبات روحانیت و نسل جوان «مجموعه مقالات علمی ـ جلد اول» مهرماه 1388


ادامه ...

 

                                                                                                         دکتر حسن خیری

                                                                          عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

چکیده :

جوان ، هویت جوان ، دینداری جوان امروز ایرانی ، تعامل روحانیت و جوان و موقعیت روحانیت  در نزد جوان امروز ایرانی  ؛ از موضوعات و مسائلی است که تحلیل های مختلف و در برخی موارد متضادی از آن ارائه می گردد . آیا جوان ایرانی همچون اسلاف خود دارای علائق مذهبی است  ؛یا آن که تغییر و تحولات سریع جهانی در این عرصه نیز وضع را دگرگون کرده است ؟

در این نوشتار ، برای راهیابی به پاسخ به این پرسش ها ، تلاش شده تا با رویکرد پدیدار شناسی و بکار گیری اصطلاح "جهان زندگی" به معنای "شبکه ذهنی" ای که فرد از موقعیت خود و دیگران داشته و بر اساس آن نوع خاصی از اعتقاد و احساس در او پدیدار می گردد ؛ به واکاوی موضوع مبادرت شود . آنچه از مجموع تأملات استنباط می شود این است که مسئله نه بر سر دین و دین داری ، بلکه بر آسیب دیدن تعامل و ارتباط بین جوان و روحانی است  ؛ که با آشنایی با جهان زندگی جوان و اصلاح تعامل بر اساس آن می توان برای رفع این مشکل اقدام کرد .

کلید واژه ها : جوان ، روحانی ، جهان زندگی ، شبکه ذهنی ، هویت ،   کنش ، گروه مرجع ، تعامل

 

مقدمه :

نتایج سرشماری نفوس و مسکن 1385 نشان می دهد جمعیت جوان کشور نسبت به ده سال قبل 1375 با 5/6 میلیون نفر افزایش از 18 میلیون به 5/24 میلیون نفر رسیده است . به عبارت دیگر جوانی جمعیت ایران با 7% افزایش از 4/28 % به 4/34% در سال 1385 ارتقاء یافته است . بنابر این در حال حاضر ایران جوان ترین جمعیت دنیا را  داراست .( علیخانی  ،هویت در ایران ، 1386 :ص بیست)

ما در عصری به سر می بریم که " هویت " مسئله است . "ظهور پست مدرنیزم که به شدت تکثر گرا ، چند پاره و نسبیت گراست و جریان جهانی شدن و گذشتن از مرزهای سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، شتاب گرفتن تغییرات ، رخداد  انقلاب الکترونیک و حرکت به سمت جامعه اطلاعاتی و شبکه ای در عصر حاضر ، مزید بر علت شد و هویت را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.(همان :  21)هویت متکثر ، هویت دیجیتال ، هویت ناپایدار ، فرا هویت از واژگانی است که مد روز شده است .

از سوی دیگر ما وارث هویت و فرهنگی هستیم که بر پایه اسلام و آموزه های شیعی حیات تاریخی و بالندگی خاص خود را داشته است. " علاقه ایرانیان به دین مقدس اسلام از همان آغاز ظهور این دین مقدس شروع شد . " (مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران : 80 )شاید اولین فرد مسلمان ایرانی سلمان فارسی است ، وچنانکه می دانیم اسلام این ایرانی جلیل آنقدر بالا گرفت که به شرف " سلمان من اهل البیت " نایل شد ."(همان : 79 ) ایرانیان پس از استقلال بدون هیچ مزاحمتی می توانستند آیین و رسوم کهن خود را احیا کنند ولی نکردند ، بلکه بیشتر به آن پشت کردند و به اسلام رو آوردند ، چرا چون آنها اسلام را با عقل و اندیشه و خواسته های فطری خود سازگار می دیدند . "(همان : 110 )و آنان " از قدیم الایام که اسلام اختیار کردند ، بیش از اقوام و ملل دیگر نسبت به خاندان نبوت علاقه و ارادت نشان دادند . " (همان : 120 ) ودر طول تاریخ این کشور ، تحولات بزرگ اجتماعی با پیشوایی روحانیت و همدلی و همراهی جوانان این مرزو بوم اتفاق افتاده است . ولی چندی است که گویا راه این دو از هم جدا شده و مفاهمه آنها با مشکل مواجه شده و گروه مرجع بودن روحانیت برای جوان مورد تردید واقع شده است.  نگاه عالمانه اقتضای آن را دارد تا بدون تأثیر پذیری مقلدانه ، محیط خود را بشناسیم  "العالم من عرف قدره" (نهج البلاغه ، خطبه 103 )و در غیر این صورت ممکن است القا ءات نابخردان و دشمنان ما را با دست خویش به هلاکت اندازد "هلک امرء لم یعرف قدره "

 در این نوشتار با رویکرد "پدیدار شناسانه " به بررسی جهان زندگی یا شبکه ذهنی جوان امروز ایرانی نسبت به دین و روحانیت  می پردازیم و درصددیم به این پرسش پاسخ  دهیم که جهان زندگی و شبکه ذهنی و معنایی جوان امروز را چه چیزی تشکیل داده است؟ بعلاوه پاسخ برای  پرسش های فرعی ذیل را  پیگیری می کنیم .

  • آیا  جوان  امروز ایرانی گرفتار   بحران هویت شده است؟
  • عوامل اصلی شکل دهنده جهان زندگی  جوان امروزی کدامند ؟
  • مشکلی به عنوان  ارتباط روحانیت با جوان  وجود دارد ؟ اگر پاسخ مثبت است ؛ آیا  مشکل در دوراهی ایمان است یا در دو راهی تفاهم و همدلی ؟

اصول موضوعه ورود به بحث عبارتند از :

v    افراد در تعاملات اجتماعی دست به کنش می زنند .

v    همه انسانها ذهن دارند و بر اساس برداشتی که از موضوع خود دارند تصمیم می گیرند که چگونه در برابر دیگران ظاهر شوند . تفسیرشان از رفتار دیگران چیست ؟

v    انسانها معمولا در طول تعاملات اجتماعی خود با دیگران از آنها نمونه ای ساخته و به عبارت دیگران ذهن آنها نسبت به موضوعات ساخت من می شود . به عنوان مثال برداشت خاصی از روحانیت پیدا می کنند و آن ملاک قضاوت آنها قرار می گیرد .

v    تعامل مجدد موجب تغییر و اصلاح ذهنیت بوجود آمده می گردد و قطع ارتباط موجب سفت وسخت شدن ذهنیت و گرایش می شود .

v    در تشکیل جهان زندگی "شبکه ذهنی " افراد محیط دارای تأثیر بسیار است . معمو لا انسانها در طرز تلقی خود ، از بعضی تأثیر بیشتری می پذیرند که تحت عنوان گروه مرجع و دیگران مهم از آن یاد می شود .

v    برای شکل گیری یک کنش اجتماعی باید درک مشترکی (تفاهم در معانی رفتارها و قواعد رفتاری "هنجارها" )بین افراد درگیر در کنش وجود داشته باشد . ودر غیر این صورت دعوای انگور ، عنب و اذن در می گیرد .

v    شبکه تعاملات و کنش های اجتماعی جامعه " جهان اجتماع " را می سازد . پس "جامعه یک محصول انسانی است . جامعه یک واقعیت عینی است و انسان یک محصول اجتماعی است . "( ریتزر :  359 )

v    از گزاره های فوق استفاده می شود که " جهان اجتماعی محصول فرهنگی فراگرد های آگاهانه است . "(همان : 360 )

v    جهان زندگی و شبکه ذهنیتی  ، هویت اجتماعی ما را شکل می دهد .

 

تعریف برخی اصطلاحات :

کنش : کرداری است مبتنی بر یک طرح از پیش تصویر شده  . همین طرح است که کنش را از دیدگاه کنشگر اجتماعی معنی دار می کند . ( همان : 351) کنش عبارت است از رفتار دارای قصد و نیت . به عبارت دیگر افراد در کنش اجتماعی دارای دلیل و انگیزه اند. "کنش متضمن ساخت ها و فرایندهایی است که ادمی توسط انها منویانی معنا دار را شکل می دهد و این منویات را به طور کم و بیش موفقیت امیزی در وضعیت های انضمامی به انجام می رساند." (  صدرا : 70 )

گروه مرجع: انسانها در شکل دهی به نگرش های خود بیش از انکه به خود متکی باشند به گروههایی که با انان در ارتباط اند تکیه می کنند . (همان : 142)آدمی دارای دو گونه تعلقات اجتماعی است .یکی تعلقات عضویتی و دیگر تعلقات ذهنیتی است . ما هر کدام عضو خانواده ای هستیم ، اما ممکن است به خانواده ای که به آن تعلق داریم وابستگی عاطفی و ذهنیتی نداشته باشیم . به گروهی که به آن تعلق ذهنیتی داریم و چه بسا عضو آن هم نباشیم گروه مرجع گفته می شود .

وقتی فرد گروه مرجعش را تغییر دا د شاخص هایی که برای ارزیابی خود در روابط اجتماعی در نظر دارد تغییر یافته و قضاوتش درباره منزلتی که در جامعه دارد تغییر خواهد گرد.(همان : 143)

ارزش : مفاهیم یا باورهایی هستند که مرتبط با رفتار یا حالت مطلوب بوده  ، فراتر ازموقعیت های خاص قرار می گیرند راهنمای انتخاب و ارزیابی رفتار و حوادث به شمار می روند و بر اساس اهمیت نسبی شان رتبه بندی می شوند (همان  : 151)

جهان زندگی : مجموعه نمونه سازی هایی است که تمامی تجارب ، و کردار انسانها بر پایه آنها استوارند . نمونه سازی های این جهان معمولا مورد تردید کنشکران قرار نمی گیرد . جهان زندگی در واقع ؛ همان فرهنگ تثبیت شده جامعه است که تقریبا بدون چون و چرا مورد پذیرش کنشگران قرار می گیردد و از بیرون بر آنها تحمیل می شود . (ریتزر : 395) بدین صورت شبکه ای از برداست ها پدید می آید که آن را " شبکه ذهنی " نیز می گوییم .

هویت  : هویت Identity کلمه­ای عربی است مرکب از هو هو، به معنای او او. بنابراین هویت فرآیندی است که فرد بدان شناخته می­شود. از اینکه کیست؟ کجاست؟ چه بوده؟ خانواده، قبیله، نژاد، ملتش کدام است. پس هویت در بردارنده مجموعه صفاتی است که بدان موصوف را می­شناسیم

"هویت ابتدا به معنای «یکی شدن» و در روان شناسی به معنای «یکی شدن خود» مطرح گردیده است و در مردم شناسی هویت تجلّی در «هویت نژادی» بوده است.(سوکفلد، 1999: 417) هویت از نقطه نظر جامعه­شناسی صرفاً یکی شدن نیست بلکه «یکی شدن با خود و دیگران» محسوب می­شود که توضیح دهنده هویت فردی و اجتماعی است. اریکسون (980: 109) این دو مورد را با یکدیگر جمع کرده و معتقد است هویت دارای دو جزء است: اولی «یکی شدن خود» و دیگری «مشارکت با دیگران در بعضی از اجزاء ذاتی». براساس نظریه هویت، فرآیند هویت، یک سیستم کنترل است که مجموعه ای هنجاری و ضد هنجاری را در فرد و جامعه بوجود می­آورد. هویت مجموعه معانی است که چگونه بودن را در خصوص نقش­های اجتماعی به فرد القاء می­کند و یا وضعیتی است که به فرد می­گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولیدی می­کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می­دهد.(بورک، 1991: 837) نکته مهم این است که هویت مفهومی است مرتبط با حوزه معنا، منتهی لزوماً معنا خصیصة ذاتی فرد و یا جامعه نیست بلکه محصول توافق­ها و عدم توافق­ها است." ( عاملی، 1383: 2)

 

بررسی هویت با دو رویکرد " ماهوی" و"  وجود ی"

واژه هویت identity  دارای دو معنای اصلی است : معنای اول آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق است و معنای دوم آن به مفهوم تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می گیرد . ( نوچه فلاح ، 1386  : 27)هویت در نزد حکما گاه بر " ماهیت " quiddity و گاه بر وجود beingاطلاق می شود . ... گروهی بر این باورند که تشخص هر چیزی به ماهیت آن است و تشخص مساوی ماهیت است و از این رو به " اصالت ماهیتی " شناخته شده اند و گروهی تشخص شیء ، حقیقت و ذات آن را به وجود می دانند و تشخص را مساوی وجود دانستند و از این رو به " اصالت وجودی " نامبردار گردیده اند . (همان : 28 )یکی از تفاوت های بسیار عمیق دو مکتب فلسفی مشایی و اشراقی و حکمت صدرایی در بحث حرکت است . سخن بر سر این است که آیا حرکت فقط در اعراض شیء رخ می دهد یا در جوهر شیء نیز واقع می شود ؟ حکیمان اشراقی و مشایی بر این باورند که حرکت تنها و تنها در عرض رخ  می دهد ولی در جوهر و کنه شیء نمی تواند واقع شود . ... ولی در حکمت صدرایی عقیده دارند محال منطقی است بدون اینکه جوهر شیء تغییر کند ، اعراض آن تغییر کند ، چرا که اعراض در اصل موجودیت خود به جوهر وابسته اند ، چه رسد درباره امور دیگر .(همان : 28-29 )... پس با این وجود هیچ چیز در عالم ایستا و ثابت نیست . پس اگر هویت را از منظر اصالت ماهوی تعریف کردیم آنرا حقیقتی ثابت فرض کرده ایم و اگر آنرا از منظر اصالت وجودی تعریف کردیم ، هویت را حقیقتی وجودی و متغیر و سیال ادراک کرده ایم .در این صورت اصل اولیه ما در مواجهه با جوان و رویارویی با او شناخت جوان و هویتی جوانی در همان حال و زمان است و به این خطأ مبتلا نخواهیم شد که برداشت ثابت خود و تجارب شخصی خود را ملاک قضاوت و محک ارزیابی قرار دهیم . و در این صورت مفهوم بحران هویتی نیز متفاوت خواهد شد . "نگرش ماهوی به فرد مثل برشی است که از یک فیلم تهیه می کنیم ، اما روشن است که آن برش هرگز بیانگر واقعیت نیست . ... اما اگر از هویت فیلم بگیریم ، هویت او را به هم نمی ریزیم ، بلکه بر عکس اگر توقف و ایستایی رخ دهد ، هویت موضوع از دست رفته است .(همان : 34) بنا بر این باید به جوهره شیء که این همانی را حفظ می کند توجه کرد نه به تغییرات آن . انتظار این که جوان امروزی همان جوان دیروزی باشد خطا است اما اینکه چگونه می توانیم جوان امروزی را به لحاظ استمرا ر وجودی همان جوان دیروزی بدانیم پرسش مناسبی است . در این صورت تغییرات ما را دچار خطای در قضاوت نمی کند و گروهی را از حوزه خودی بودن خارج نمی کند و القای کجروی و نابهنجاری در افراد ایجاد نمی کند .

 

 تزلزل در جهان زندگی با رویکرد اصالت وجودی

با رویکرد " اصالت وجودی " قضاوت در مورد اینکه بحران هویتی identity crisis یا تزلزل در جهان زندگی برای جوان امروز ایرانی اتفاق افتاده است ، سخت می گردد . برخی انقطاع نسلها را توهمی بیش نمی دانند.بلکه معتقدند آنچه رخ داده احساس انقطاع است و علت آن هم شتاب تغییر است .  برخی انقطاع را نپذیرفته ولی گسست نسلی را باور دارند . و دیگری گسست معرفتی و ارزشی را اذعان دارد و مهم ترین عامل آنرا مدرنیته دانسته است (ر.ک . همان : 35) در این رویکرد بحران و تزلزل  امری ذهنی است  ولی با رویکرد "اصالت ماهوی " نفس تغییر بحران تلقی می گردد و امری عینی است.

بر اساس اصالت  وجودی  آنچه در تعریف شیء حائز اهمیت است تعریف ما از جوهره شیء است که تغییرات آن در اعراض نمود می یابد . باورها و ارزشهای نهفته در ذهن فرد  او را به سمت برگزیدن نوع خاصی از رفتار سوق می دهد و هنجاری را بر می گزیند . بنابر این برای شناخت فرد باید وارد شبکه ذهنی و معنایی او شد و از دریچه نگرش او نگریست . در این صورت تغییر و تحولات رفتاری بخودی خود گویای تغییر جهان زندگی و هویتی نیست .اگر ما تزلزل در جهان زندگی و بحران هویتی را با تغییرات در سبک زندگی تعریف کردیم دائم خود در تعریف دچار بحران خواهیم بود ولی اگر با راهیابی به حریم معنایی فرد طرز تلقی او را دانستیم ، چه بسا در رودخانه سیال نمودها ثبات وجودی را مشاهده خواهیم کرد . اینکه به رغم قضاوت ما افرادی با نمود های مختلف در صحنه های مناسکی ، عبادی ، ملی مشاهده می شوند و خود را عاجز از تحلیل رفتاری آنها احساس می کنیم ریشه در ثبات پنداری ماهوی ما دارد . در حالی که از ویژگی های پدیده های فرهنگی تحول و دگرگونی آنها است . چنانکه  ناصر خسرو قبادانی – شاعر اندیشه ورز (481- 394) پس از تعریف فرهنگ می گوید " و در فایدت آن گویند تا اصول را برگزیند و فروع را فرو گذارد و ضرورت را بر صورت رجحان دهد  " (  گلشنی ، 1388 : 74 )  بر این اساس شکل گیری و حرکت فرهنگ در یک جامعه ، مبتنی بر یک نگرش کلان و جهان بینی است . "( همان : 74 )  استاد محمد تقی جعفری در کتاب فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو ، فرهنگ را عبارت می داند از : کیفیت یا شیوه بایسته و یا شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در حیات معقول تکاملی است . .... مرحوم استاد جعفری با قرار دادن عقل کلی  و فطرت انسانی در طول عقل جزئی ، به عنوان کانون فرهنگ ، آن دسته از الگوهای فکری و رفتاری غیر منطبق با عقل کلی و فطرت انسانی را از قلمرو فرهنگ واقعی خارج می سازند و تکامل فرهنگ را امری ضروری می شمرند . " ( همان : 74 ) بنابر این تعاریف " در فرهنگ دینی ، سنت زدگی ، جمود و سکون فرهنگی پذیرفته نیست ، چرا که حیات فرهنگی به تکامل فرهنگی وابسته است . " (همان : 75 )

 

 

 عوامل اصلی شکل گیری جهان زندگی:

الف )تأثیر پذیری  جهان زندگی  از محیط : در جهان زندگی و  شبکه ذهنی همواره اینطور نیست که فرد در فضای عقلانی و واقعی به ترسیم افکار و احساسات خود بپردازد ؛ بلکه چه بسا متأثر از جو و فضایی قرار می گیرد که در آن قرار دارد . این ویژگی تأثر پذیری در فضای رسانه ای و ارتباطاتی امروزی حادتر از گذشته است . در این فضا است که بحث جهت دهی به افکار عمومی اهمیت می یابد و پدیده " مارپیچ سکوت " به معنای منزوی کردن و به سکوت کشیدن افراد در اثر بلند کردن صدا و خود را محق جلوه دادن و دیگران را از گردونه رقابت خارج کردن ، در این فضا واقعیت می یابد .براستی این فضا قصه " خر برفت و خر برفت و خر برفت " مولوی را تداعی می کند که عده ای هم صدا با دزدان هویتی با شور و نشاط و در رقص و سما قصه بر باد دادگی هویتی خود را زمزمه می کنند و این همرنگی و مدگرایی ، هوشیاران را نیز به اشتباه انداخته و به جای پی بردن به نقشه غارت گران هویتی ، آنها را نیز با خود همصدا نموده که "خر برفت و خر برفت و ..." غافل از این که خود این القا کار از کارگذشتگی بخشی از طراحی برای چپاول گری است . در این  حالت نه تنها جوانان را ؛ بلکه متولیان فرهنگی را نیز در مارپیچ سکوت خود  گرفتار می سازند .

ب ) توجیه درونی  : برای شکل گیری جهان زندگی "شبکه ذهنی" باید زمینه توجیه درونی را فراهم کرد . برای توجیه به معنای " موجه نمایاندن رفتار" از دو طریق می توان اقدام نمود : یکی اینکه راهی برای فرد گشوده گردد تا خود مطلب را هضم کرده و بدان باور و اعتقاد پیدا کند در این صورت با آن زندگی واقعی برقرار خواهد کرد . راه دیگر آن است که بدون فهم و درک مبادی و مبانی  موضوع ، از ارائه کد های بیرونی برای متقاعد سازی فرد بهره جسته شود . بدیهی است در این صورت ، فرد زندگی عاریتی با موضوع برقرار خواهد کرد و هرگز نمی تواند آنرا در درون خود بیابد . عبارت "می گویند " و امثال آن می تواند از این خاستگاه صادر شود . فرهنگ سازان و هویت پروران باید زمینه توجیه درونی را فراهم کنند و این بدون شناخت دقیق مخاطب و همراهی و همدلی  با او حاصل نمی شود .بیان اقوال وفتاوای متشتت فقهی ، در فضایی که مقلد از مبانی اختلاف دیدگاهها سر در نمی آورد ، بر شدت عدم فهم موضوع و حتی گریز از آن می افزاید . لذا در این فضا دائم اطلاعات می دهیم اما علم تولید نمی کنیم . " اطلاعات " information  "غیر از علم  "knowledge " است . علم یعنی گزاره ای که هم فهم می گردد و هم دلیل قوی دارد که این گزاره درست یا نادرست است ؟لذا ما در عصر اطلاعات به سر می بریم ."(  ملکیان ، 1386 : 59) در این فضا ، باید روشنفکر بود . حال روشنفکر کیست ؟ و چرا باید روشنفکر بود ؟پاسخی منطقی  برای آن نیست. این هم مثل مد لباس است . اینگونه مقبول تر است و بهتر به چشم می آید .

ج ) فرا منطقه ای شدن جهان زندگی : در فضای زیست کنونی  شکل گیری شبکه ذهنی و تکون هویت به شدت متأثر از پدیده های فرا قومی ، فرا مذهبی و فرا ملی است که تحت عنوان جهان وطنی "cosmopolitan "،  جهان شمولی  "universalism "  ، نظام جهانی "  " global system  ، و   جهانی شدن "  globalization " مطرح می شود .  رسانه ها ، ما را قادر می سازند تا جهان را چونان یک کل درک کنیم . تحت تأثیر این گونه رسانه ها ، همه تجارب در یک جا جمع می شوند و شخص به صورت همزمان می تواند رویداد های واقع در فاصله های دور را احساس کند ." ( گلشنی  : 10 )این پدیده گرچه با وجود ظرفیت عظیم نهفته در اسلام می تواند با راهبری عالمانه فرصت محسوب شود ، در عین حال چالشی جدی در مقابل هویت های محلی شکل گرفته و مورد انتظار محسوب می شود و متولیان فرهنگ سازی و هویت بخشی باید در ورود به شبکه ذهنی مخاطبان خود این منطقه را رصد نمایند. به عنوان مثال نخست وزیر سابق مالزی معتقد است "بهترین راه جلب و جذب دیگران ، موفق بودن است  . وقتی ما ملت های مسلمان موفق باشیم ، مردم به پیروی از ما تمایل پیدا می کنند. به همین دلیل است که در زمان تمدن بزرگ اسلامی ، مردم به اسلام می گرویدند ، چه اسلام ، مذهبی موفق در میان انسان ها بود . مسیحیان و یهودیان در اسپانیا به چشم خود می دیدند که اسلام ، تمدنی بزرگ و کارا مد است . " ( همان : 29 )و سید محمد فضل الله متفکر شیعی معتقد است " هدایت منتشر نمی شود مگر از راهی که ضلالت منتشر شده است " (همان : 32)

د ) رابطه احساس عدم هویت (تزلزل در جهان زندگی) و احساس عدم امنیت : انسان با احساس تزلزل در جهان زندگی و عدم هویت ، احساس عدم امنیت هم خواهد داشت. "احساس امنیت برای آدمی به قدری ضرورت دارد که برای تأمین آن ، چه بسا حاضر باشد به آزادی هم پشت پا بزند . اریک فروم در کتاب گریز از آزادی دلایل گرایش مردم به ایدئولوژی فاشیستی را بحران هویت مردم آلمان و فرار آنها از عدم امنیت بعد از جنگ جهانی اول تحلیل می کند . به همین دلیل انسانها با گونه های مختلفی راههای خروج از بحران را می جویند ." ( نوچه فلاح : 42) اینگلهارت یکی از عوامل مؤثر بر کاهش ارزشها ی سنتی در جامعه پیشرفته صنعتی را افزایش احساس امنیت می داند و معتقد است این امر نیاز به هنجارهای مطلق را کمرنگ می کند . افراد تحت فشار های روانی نیاز به مقررات قابل پیش بینی و خشک دارند (  صدرا  : 47) این مطلب را بدین صورت می توان توجیه کرد که با کاهش اعتقادات مذهبی ، بی تفاوتی در افراد بیشتر می شود و دغدغه احساس مسئولیت و لزوم پاسخ گویی در برابر خداوند بخاطر در اختیار نهادن نعمت های بی شمار کاهش می یابد . چنین آدمی خود را در خوف و رجا نخواهد دید . مراقبه و محاسبه نفس نخواهد داشت و نسبت به امانت های الهی که خداوند در اختیارش گذاشته ، بی تفاوت خواهد بود . لذا تأثیر گذاری بر شبکه ذهنیتی افراد و در نتیجه زمینه تغییر هویتی را فراهم کردن مستلزم ایجاد ناامنی در وضعیتی است که به سر می برد و این موجب دغدغه مندی می شود . اگر انسان نسبت به وضعیتی که در آن قرار دارد مسئله دار نشود ، هیچگاه حرکت نخواهد کرد . پیامبر اسلام هم برای هویت سازی خود از اختلال در احساس امنیت روانی جامعه جاهلی آغاز کردند و بدین طریق به بازسازی شبکه ذهنی و معنایی جامعه دست زدند . تفاوت آیات مکی و مدنی از این منظر قابل تبیین است . آیات مکی با تأکید بر عذاب کفر و شرک و دوری از پیام حیات بخش اسلام احساس امنیت و آسودگی خیال از زندگی در جاهلیت را ستاند و در افراد ایجاد دلمشغولی نمود و از سوی دیگر با وعده پاداش ایمان به خداوند زمینه جایگزینی شبکه معنایی مبتنی بر حقیقت را فراهم نمود و به پشتوانه معجزه در روند و فرایند پذیرش ایجاد باور و اطمینان خاطر در گزینش را فراهم نمود . و سوابق ممتاز اخلاقی و اجتماعی رسول اکرم (ص)  اخلاق عظیم ایشان و اخلاص و اعتقاد به راه و پیشتازی آن حضرت در عمل به دستورات الهی زمینه دلدادگی را مضاعف نمود. استمرار این علقه نیز با ویژگی "خوف و رجاء " تضمین گردید . به این خاطر می توان مدعی شد که اسلام با شاخصه هایی از جمله آنچه مطرح گردید بخوبی زمینه تداوم هویت دینی را سامان داد و راه غفلت را مسدود نمود .با توجه به این نکته است که گفته می شود : "افزایش امنیت سبب نوعی تغییر ارزش به سمت ارزشهای سکولار ؛ تساهل بیشتر ، اعتماد ، اسایش ذهنی و دید فرا مادی می شود . "(علیخانی ، مبانی هویتی : 47)

بر این اساس است که خروج یا بهتر بگوییم احساس خروج از حریم دینداری که چه بسا در اثر برخورد متولیان دینی از جمله برخورد غیر عاطفی و طردی روحانیون حاصل می شود ؛ فرد قرار گرفته در فضای دینی را در بحران ذهنی بسیار شکننده و آزار دهنده ای قرار داده و آرامش روانی او را به هم ریخته و امنیت روانی او را مختل کرده و برای رهایی از این بحران او را به سمت گزینش های دیگر سوق می دهد  . تشکیل باند های خلاف کار و کجرو و عضویت در آنها ، وابستگی به گروههای مرجع منحرف ، استفاده از قرص های روان گردان ، گوش دادن به موسیقی های تند  و تلاش برای رهایی از واقعیت های زندگی بخشی از رفتارهایی است که برای جبران آرامش از دست رفته و رسیدن به احساس امنیت خیالی صورت می گیرد .البته این وضعیت همواره با دین گریزی همراه نیست . آنها که در شبکه ذهنی و معنایی آنها دین از جایگاه برتری قرار دارد ولی به دلیل فضای ارتباطاتی امروز جهان به رفتارهای احساسی و عاطفی و هیجانی بیش تر خو گرفته اند تا آمادگی برای تقویت ادراک و تعقل ، و  انس با روحانیت را نیز تجربه نکرده و علاقه ای به گوش سپاری به وعظ و خطابه نیز ندارند ، به سمت مناسک گرایی و ابعاد احساسی دین گرایش پیدا می کنند و به رغم وجود مساجد آباد و دارای امکانات  ، حساب خود را جدا کرده و با بر پا کردن تکیه ها و خیمه ها ساعات متمادی با مداحی و سینه زنی و با بهره گیری از انواع وسائل صوتی و آهنگ های مختلف  به اصطلاح برای خود حال می کنند .لذا از نظر ماهیت گریز از مرکز در این دو طیف وجه مشترک وجود دارد و متولیان دینداری نسبت به هردوی این پدیده ها باید احساس خطر کرده و موقعیت خود را در مواجهه با این رویداد ها مشخص نمایند .

ه ) گروه مرجع : محبوب واقع شدن از اموری است که به زعم برخی روانشناسان از دو و نیم سالگی در شبکه ذهنی انسان شکل می گیرد . " از دو و نیم سالگی به بعد آهسته آهسته تا یک خوراکی را جلوی او می گذارند یا یک کاری را از او می خواهند تا انجام دهدیا انجام ندهد ، آن وقت کودک یک تأمل درونی می کند و یک نگاه  هم به چهره مادر میکند و می اندیشد که اگر الان دست دراز بکند تا بردارد اینها خوششان می آید یا دست دراز نکند ؟ اگر از مجموع حرکات و سکنات آنها بفهمد که اینها نمی خواهند او دست دراز بکند ، در نتیجه این کار را نمی کند ، چون می خواهد محبوب واقع شود و با این عملش به دیگران می فهماند که برای من محبوبیت مهم تر است و معنایش این است که آنچه واقعا نیازش بود ، برای محبوب واقع شدن قربانی کرد ."( ملکیان : 63-62 )این وضعیت در طول زندگی فرد ادامه می یابد و در هر مقطی از زندگی " دیگران مهمی " و " گروه مرجعی "  برای فرد متناسب با شبکه ذهنی او پدیدار می گردد . "راجرز می گوید ...انسانها تا آخر عمر دائما در حال سانسور کردن خود هستند " ... به نظر راجرز افراد کمی به این مسئله پی می برند که روح عریان خود را عرضه کنند و بگویند ، هر کس این روح عریان من را دوست دارد که دوست دارد و هر کسی هم دوست ندارد، دوست نداشته باشد و هیچ وقت دیگر خود سانسوری نمی کند و می گوید ما همان هستیم که سلیقه ، ذوق ، خوش آمدن و بد آمدن ما است " ( همان : 64)در مثنوی نیز مولانا تعابیری دارد که می توان از آنها تفسیری راجرزی به دست داد . مولوی می گوید :

کار خود کن کار بیگانه نکن       در زمین مردمان خانه مکن(همان : 66)

 بدیهی است برای تأثیر گذاری در فرد باید گروه مرجع او را شناخت و از طریق آن به ترمیم و اصلاح و تغییر شبکه ذهنی و معنایی او مبادرت کرد که از جمله این امور تغییر درگروه مرجع می تواند باشد .

 مختصات زندگی نسل ها در شرایط اجتماعی جدید متحول شده است . این تحول در   مفاهیم و اندیشه هایی مثل شیوه زندگی ، اعتماد ، رابطه ناب ،خصوصی سازی و شور و شوق انعکاس یافته است .( صدرا  : 62)

نیاز به وابستگی به دیگران ،  تعلق عاطفی و اعتماد به دیگری اساس شکل گیری گروه مرجع است . " اعتماد چیز تضمین شده ای نیست و اعتماد را باید به وجود آورد . نکته مهم در ساختن اعتماد این است که هر کس باید شخصیت دیگری را به رسمیت بشناسد و قادر باشد به صورت منظم برخی پاسخ های مطلوب را از گفتار و رفتار او استنباط کند .( همان : 64 ) " اعتماد به عنوان کانال برقراری ارتباطات سالم در شرایط امروزی رکن بنیادین شکل گیری هویت شخصی محسوب می شود . "( همان : 65 ) " اعتماد اجتماعی سبب تعهد و التزام نسبت به ارزش ها و باورهای جامعه می شود و می تواند در احساس تعلق محلی ، احساس تعلق جهانی و پذیرش تغییرات روزمره نقش مهمی ایفا کند . " (  همان : 65) امروزه دنیای تحولات سریع و تکه برداری از امور مختلف نیاز به گروه مرجع را افزایش داده و  احساس می شود در گروه مرجع جوانان  ، نسبت به نسل قدیم  ، تفاوت ایجاد شده است . شرایط محیطی احساس گرایی ، کم حوصلگی نسبت به تأمل در امور و ادرک افراد ، زمینه های بدبینی نسبت به روحانیت ، برقرار نشدن تفاهم و درک متقابل و ایجاد شبکه ذهنی متفاوت در جوانان از نظر خواست ها و علائق  در حوزه دین جوانان را به سمت دین عامه پسند و مبتنی بر مناسک گرایی سوق داده است لذا شاهد افزایش کارکرد مداحی در جامعه و کاهش وعظ و منبر در جامعه هستیم.

در همین راستا ،  موضوع سبک زندگی کاربرد پیدا می کند . اصطلاحی که "  در فرهنگ سنتی چندان کاربرد ی نداشت چرا که مستلزم امکان انتخاب از میان انتخاب های متکثر است . "  (همان : 63) شرط اصلی تداوم نظام تعاملی ، همنوایی عاملان با نظام مشاع و استاندارد های ارزشی است (  همان : 68)

و )گزینش سبک زندگی : امروزه ، تنوع گزینه ها و سرعت تغییر در جهان اجتماعی موجب اهمیت یافتن انتخاب سبک زندگی شده است . و این  مستلزم اتخاذ روش ویژه ای برای سازماندهی زمان است . در این عرصه آنچه دارای اهمیت بیشتری است در شبکه ذهنی اولویت می یابد . مجموعه عناصر تولید کننده شبکه دهنی ، چه جایگاهی را برای دین و لزوم مراجعه به روحانی منظور می کند ؟در صورتی که فضا موقعیت مرکزی و محوری برای دین و تعامل با روحانی قرار ندهد ؛ انتظار اینکه روحانی بتواند در تعامل موفق باشد ؛ انتظار به جایی نخواهد بود .  در این صورت قبل از هر اقدام باید فضا و جهان زندگی را دگرگون کرد . شبکه ذهنی در خلأ شکل نمی گیرد ، بلکه متأثر از محیط است . در فضای امروز جامعه برای جوان در سبک زندگی تحصیل ، تفریح و تخصص و اشتغال و ارتباط با جنس مخالف حتی المقدور به صورت مشروع اهمیت می یابد. موسیقی جزئی از زندگی جوان محسوب می شود .اما ارتباط با روحانی ؟

تغییر فضا و جهان اجتماعی در تحقیقات انجام شده مورد تأیید قرار گرفته است .  طبق یافته های  تحقیق در مورد تغییر ارزشها ، در سال 75  نسبت به سال 60 از میزان انعکاس مقولات ارزشی ، دین و مذهب ، مبارزه جهاد و شهادت ، انقلاب و انقلابی گری ، معنویت و عبادت ، ریاضت و دنیا گریزی ، حمایت از مظلومان جهان ، وحدت و نظم که همگی از مقولات ارزشی فرامادی و فرا ملی هستند کاسته شده است . (حاجیلری ؛ 1380 : 249)و مطبوعات به سمت ارزشهای مادی حرکت کرده اند .(همان : 252)بدیهی است که متعاقب این تغییرات ، دگرگونی در سبک زندگی نیز مشاهده شود .

وضعیت جهان زندگی از منظرآمار:

نتایج پیمایش نگرش های ایرانیان ،  وزارت فرهنگ . ارشاد اسلامی در سال 1379 و نگرش های جوانان 1383 انجام شده توسط سازمان ملی جوانان ،  حاکی از آن است که از بعد اعتقادی و دینداری جوانان در وضعیت مناسبی قرار دارند ؛ به طوری که  ، بین 81 تا 92 درصد از پاسخ گویان دارای بعد اعتقادی قوی بوده اند . ( صدرا  : 168 )و یافته های پیمایش "ارزش ها و نگرش های ایرانیان " انجام شده در سال 1382 نیز حاکی است که 96 % جوانان 29- 15 سال موافق این گزینه اند که " ایمان به خدا باعث می شود که آدم راحت با مشکلات کنار بیاید ." (ارزش ها و نگرش های ایرانیان : 166)در عین حال 8/ 74 % آنها با این گزینه که نباید با آدم هایی که نماز نمی خوانند رفت و آمد کرد ، مخالف اند . (همان : 159 )و 1/ 50 % آنها مخالف این موضوع اند که باید جلوی کتابها و فیلم هایی را که باعث ناراحتی افراد مذهبی می شود را گرفت . (همان : 159 )و 51 % موافق اند که نباید در گزینش افراد در دانشگاهها و برای استخدام افراد در ادارات کاری با عقاید آنها داشت . (همان ، ص 160 )و 2/52 % با جدایی دین از سیاست مخالف اند .(همان : 161 )و 2/89 % به مقدار زیاد به خدا توکل می کنند .(همان : 144 )و 93 % با مقدار زیاد از خدا می خواهند که در زندگی به آنها کمک کد . (همان : 144 )و 77%  معتقدند مردم نسبت به 5 سال قبل غیر مذهبی تر شده اند . (همان : 132 )و 1/80 % بر این باورند که مردم در 5 سال آینده غیر مذهبی ترند . (همان : 133 )و 5/79% با برقراری حکومت اسلامی در جهان موافقند . (همان : 203 )و 9/83% با آزادی قدس موافقند . (همان : 203 )86% به ایرانی بودن خود افتخار می کنند . (همان : 297 )7/85% به طور کلی از خانواده خود راضی اند . (همان : 79 )   

تحقیقات دیگرحاکی است که گروههای سنی بالای 50 سال دارای بیشترین میزان خود پنداری مذهبی می باشند ؛ در حالی که گروه سنی جوانان دارای کمترین خودپنداری مذهبی می باشند و فقط 7/36 درصد از جوانان دارای خودپنداری مذهبی بالایی هستند . 3/57 درصد افراد بزرگسال (50 سال به بالا ) خود را مذهبی پنداشته اند . ( همان : 173)

در خصوص مهم ترین خصوصیت یک مرد خوب برای ازدواج در پیمایش نگرشها و ارزشهای ایرانیان نیز توجه و اهتمام به ارزشهای دینی مشاهده می شود . بطوری که در خصوص نگرش با ایمان بودن مردان 5/21 %  و زنان 1/24 % و صداقت داشتن مردان 1/14 و زنان 15% گزینه را حائز اهمیت دانسته اند در حالی که در خصوص وضع مالی خوب تنها 3% برای مردان و 8/1 % برای زنان حائز اهمیت بوده است . و در خصوص مهم ترین خصوصیت زن خوب برای ازدواج ؛  گزینه باایمان بودن را 70% و گزینه حجاب را 68%  بسیار مهم تلقی کرده اند . (همان : 178)و ایمان و تقوا پس از نجابت بالاترین نمره را در همه گروههای سنی احراز نموده است .(ر.ک . همان : 179) و در خصوص معاشرت و دوستی دختر و پسر 2/45% جوانان( 15-29 سال) و 3/51% بزرگسالان (50 سال به بالا ) مخالف اند که حاکی از تفاوت ناچیز اختلاف نظر در این مورد بین گروههای سنی است .(ر.ک. همان : 181)و در خصوص لزوم جلب رضایت والدین برای ازدواح 2/70 % جوانان و2/63 % بزرگسالان موافق بوده اند . این حاکی است که تفاوتی در دیدگاههای گروههای سنی وجود ندارد . (ر.ک. همان : 184)

داده ها نشان می دهد که معیار های همسر گزینی نسل جوان نه تنها با ارزشهای رایج اسلامی و ملی فاصله ندارد بلکه در پاره ای موارد حتی به نسبت سایر گروههای سنی از وفاداری بیشتری به معیارهای اصیل ازدواج برخوردار است.(همان : 201)

خود بسندگی جوانان را در پاسخ به این پرسش که چه کسانی در شکل گیری شخصیت افراد مؤثر اند می توان مشاهده کرد . طبق یافته های سازمان ملی جوانان پس از پدر و مادر پرسش شوندگان بیشترین پاسخ را به گزینه ی "خودم" داده اند .و با فاصله بسیار زیاد پس از آن برادر و دوست و معلم آمده است . (ر. ک . همان :  208 )و همین طور در پاسخ به اینکه الگوها و افرادی "گروه مرجع "  که می توان از آنها پیروی کرد ، چه کسانی هستند ، گزینه " خودم ، هیچ کس ، دوست ندارم جای کس دیگر باشم " با فاصله بسیار زیاد از بقیه گزینه ها قرار گرفته است . (ر.ک. همان : 210)

مقایسه میان نظر سنجی قبل از انقلاب که تحت عنوان گرایش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی در ایران ، در سال 1353 انجام شده و نگرش سنجی موسوم به ارزش ها و نگرش هاسایرانیان که در سال 1379 به انجام رسیده است ، نشان می دهد که حدود 80 درصد از مردم به ادای فرائض شرعی متعهد بوده اند و کسانی که هرگز این فرائض را انجام نمی دهند ، کمتر از 8 درصد است . "( سلیمی : 44 )همین مقایسه حاکی است که میزان درک و آگاهی مردم نسبت به جایگاه مذهب در جامعه بیشتر شده است . در عین حال کسانی که فکر می کردند که جامعه ایران در آینده بیشتر مذهبی می شود در سال 1353 حدود 26 درصد بوده اند ؛ در حالی که در سال 1379 به حدود 17 درصد تقلیل یافته اند . و کسانی که معتقد بوده اند که میزان نفوذ مذهب در جامعه کمتر می شود در سال 1353 کمتر از 10 درصد و در سال 1379 بیشتر از 52 درصد بوده اند "( همان : 45 )

 نتیجه گیری:

ابتنای فرهنگ بر فطرت و عقل سلیم ، و قدرت تکاملی و تعاملی آن در رویارویی با فرهنگ ها و پدیده های جدید ، فرهنگ اسلامی را در مواجهه با خطرات مصون داشته است و لازمه بهره مندی از این ظرفیت فرهنگی  توجه به باطن و اصل و جوهره آن است . در پرتو این فرهنگ ، جهان زندگی و هویتی شکل می گیرد که می تواند در عین احراز مرز هویتی بومی و ملی  خود  ، از تنگناهای ظاهری و غیر معقول  نیز برحذر باشد .و در عین پاسداشت هویت ملی ، پرچمدار هویت جهانی باشد . در این وضعیت هویت ملی و مذهبی دو روی یک سکه خواهند بود و اصولا ملی گرایی واقعی ، بدون دین گرایی واقعی تحقق نخواهد یافت . چنانکه در دوران جنگ تحمیلی این پدیده را عملا تجربه کردیم . دیدیم که چگونه با هدف تکلیف مداری و افتخار ایثار و مقاومت و شهادت ، مردان این آب و خاک از مرز و بوم خود دفاع کردند و چگونه حق مداری و ظلم ستیزی جامعه ای را در مسیر حمایت از مظلومان عالم از جمله مردم فلسطین ، لبنان ، افغانستان و حتی عراق که تا چندی پیش رو درروی آنان ایستاده بود ، قرار می دهد . این همان توجه به  حرکت جوهری است که در مکتب اصالت وجودی نمایان می گردد و مسیر حرکت را مشخص می نمایاند. این با رویکرد به هویت از منظر جامعه شناختی که معیار هویت را از آسمان به زمین فرو می کاهد و فقط به دنبال علائم می گردد و " در نتیجه اجتماعات انسانی ، نژاد، جغرافیا ، خون ، زبان و غیره ، جای اعتقادات و باور ها و ارزش ها را می گیرد  و تمایزات فرهنگی و مادی بر پایه واقعیت هایی که بشر بر اساس آنها شناسایی می شود ، به جای تمایزات هستی شناسانه قرار می گیرد "( گلشنی :  81) حاصل نمی گردد .

 نگاه انسانی " اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق " ( نامه امیر المؤمنین به مالک اشتر) در دین ، همزیستی مسالمت آمیز ، مدارا و رأفت همگانی ، پرهیز از ظلم و جور و آزادی انتخاب مرام " لا اکراه فی الدین (بقره / آیه 254) و تبلیغات مبتنی بر ارشاد اسلامی ؛ زمینه همگرایی فراوانی را ایجاد می کند ، که در مقاطع مختلف حیات این کشور از جمله صحنه ها ی انقلاب و جنگ تحمیلی می توان آن را مشاهده کرد .  

از آمار ارائه شده می توان استنباط کرد که تفاوت ارزشی موجود بین جوانان و بزرگسالان در حدی نیست که بتوان از آن به عنوان گسست نسلی نام برد . بی تردید سبک زندگی متفاوت شده است گرچه صراط این دو نسل یکی است . " در فرهنگ جدید نسل جدید همچنان ایرانی و مسلمان باقی مانده اما با تجربه نظری اساسی تری در پی استقرار جامعه ای جدید همراه با تفسیر جدید از فرهنگ و دین است ."(گلشنی :  119) پس ، بنابراین ،  باید بین دین داری جوانان و ارتباط آنان با روحانیت تفاوت قائل شد . بی تردید در ارتباط نسل جدید با روحانیت مشکل بوجود آمده است که این با علائق دینی آنان لزوما مرتبط نیست . سطوح تغییر رفتاری عبارت اند از : تغییر در باورها ، تغییر در ارزشها ؛ تغییر در هنجارها . از آنچه از آمار  استنباط می شود این است که  تغییر در هنجارها  یا " قواعد رفتاری " مشاهده می شود . درست است که این خود حاکی از قرار گرفتن فرد در فضای زیست و شبکه ذهنی متفاوت است اما به معنای تغییر هویتی و ارزشی به شمار نمی رود و برخورد نامناسب با این پدیده ممکن است به القای خارج بودن فرد از حریم دینی بینجامد و زمینه تغییر در ارزشها و باورها را فراهم سازد .

 این نسل دارای دغدغه های زیستی متفاوت شده است . رویارویی او با روحانیت همچون گذشته نیست . در این وضعیت این دو باید از نو خود را از دریچه نگاه هم تعریف کنند . در این صورت باید دانست روحانی از منظر جوان چگونه است ؟ چه قضاوتی از او می شود ؟ و روحانی از منظر جوان خود را چگونه تعریف می کند ؟

از آنچه گذشت به دست می آید که مسائل جوانان را بیش از اینکه در دینداری باید سراغ گرفت باید از چالش تعاملی و تفاهمی  پی جویی کرد . واقعیت آن است که روحانیت ما درک درستی از جوان امروزی ندارد و نتوانسته است برداشت جوان از روحانیت و چرایی آنرا بخوبی درک کند . لذا  مسئله را در جوان دیده است و کمتر به عوامل شکل گیری هویت و جهان زندگی جوان توجه کرده است . بنابراین برای برقراری مفاهمه بهتر پیشنهاد می گردد ؛ روحانیت به نکات زیر بیشتر توجه نماید :

1- تأثیر پذیری جوان در فضای رسانه ای و ارتباطاتی امروزی حادتر از جوان دیروز است

2- بیان اقوال وفتاوای متشتت فقهی ، در فضایی که مقلد از مبانی اختلاف دیدگاهها سر در نمی آورد ، بر شدت عدم فهم موضوع و حتی گریز از آن می افزاید . لذا در این فضا دائم اطلاعات داده می شود ،  اما علم و پذیرش  تولید نمی شود .

3- در فضای زیست کنونی  شکل گیری شبکه ذهنی و تکون هویت به شدت متأثر از پدیده های فرا قومی ، فرا مذهبی و فرا ملی است . بر این اساس روحانیت باید بیش از گذشته به رصد وقایع محیطی پرداخته و به دانش روز مجهز گردد .

4-  تأثیر گذاری بر شبکه ذهنیتی افراد و در نتیجه زمینه تغییر هویتی را فراهم کردن ،  مستلزم ایجاد دغدغه و ناامنی در وضعیتی است که به سر می برد . براین اساس با استفاده از ساز و کارهای روان شناختی و درک موقعیت مخاطب باید زمینه احساس نیاز را فراهم کرد .

5-  اعتماد به عنوان کانال برقراری ارتباطات سالم در شرایط امروزی رکن بنیادین شکل گیری هویت شخصی محسوب می شود . اعتماد اجتماعی سبب تعهد و التزام نسبت به ارزش ها و باورهای جامعه می شود و می تواند در احساس تعلق محلی ، احساس تعلق جهانی و پذیرش تغییرات روزمره نقش مهمی ایفا کند . از اولین و ضروری ترین اقدامات اعتماد ساز پرهیز روحانیت از ورود به مشاغلی است که با موقعیت تبلیغ دینی این موقعیت  منافات دارد و پرهیز از ظاهر شدن در نقش هایی است که صلاحیت آنرا احراز نکرده و ممکن است موجب وهن به موقعیت روحانیت گردد . در این خصوص پیشنهاد می گردد :

الف) مدعی روحانی بودن و ملبس شدن به لباس روحانی ، دارای ضابطه گردد و ورود به برخی مشاغل برای روحانیت تقبیح و از سوء استفاده از این موقعیت و لباس  جلوگیری شود .

ب) سامان دهی به مشاغل و نقش های اجتماعی روحانیت بدون توجه به ساختار های اجتماعی مقدور نمی باشد . به عبارت دیگر با وعظ و نصیحت و گشاده رویی یا ترش رویی نمی توان به اصلاح رفتار مبادرت کرد . در این خصوص سامان دادن به نحوه معیشت آبرومند برای طلاب ، امنیت شغلی و امید به آینده  مورد اهتمام قرار گیرد . بی تردید تحقق این مهم زمینه جذب نخبگان  به حوزه علمیه را فراهم   و بالمآل اعتماد به روحانیت و توان ارتباط سالم تر فراهم می گردد .

ج) اصلاح نظام آموزشی حوزه متناسب با شرایط و نیاز های جدید حدی تلقی گردد و به آموزشهای روان شناختی ، جامعه شناختی ،  ارتباطات و اخلاق اجتماعی اهتمام ورزیده شود .

د) ترمیم موقعیت و جایگاه  روحانیت  بویژه در اموری که موجب بدبینی را فراهم می کند از جمله نحوه ورود در مسائل سیاسی بازنگری شود و از اینکه همچون دیگران به سیاسی کاری و رقابت های ناسالم روی آورد با سامان دادن به سیستم نظارتی حوزوی بر حذر شود .  

6-  در فضای امروز جامعه برای جوان در سبک زندگی تحصیل ، تفریح و تخصص و اشتغال و... اهمیت دارد روحانیت باید برای استفاده از اوقات فراغت جوان به طوری که زمینه جذب جوانان را فراهم آورد ، برنامه ریزی نماید .

7- در حالی که متولیان فرهنگی نسبت به تحولات هویتی و دگرگرنی جهان زندگی بی تفاوت نیستند ، از توطئه دشمنان نیز که درصدد القای گسست نسلی و قطع ارتباط روحانیت و نسل جوان هستند ، غافل نیستند و با رصد واقعی و علمی اوضاع فرهنگی و هویتی اقدامات و اطلاعات خود را به روز نگه می دارند .

8- گرچه تحولاتی چون بروز جنبش های نو پدید دینی ، برای  دینداری و تبلیغ دینی چالش و تهدید تلقی می گردد ؛ ولی عطش جوان امروزی برای معنویت گرایی ، خود فرصتی است که با ارائه معنویت و عرفان منطبق با فطرت ، می توان  ، بیش از گذشته در ترویج دین و دلدادگی به آموزه های مکتب اهل بیت (ع) ،  موفق و سر بلند ظاهر شد.  

منابع ومآخذ:

  • قرآن کریم
  • نهج البلاغه ، نامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر
  • ارزش ها و نگرش های ایرانیان ، دفتر طرح های ملی ، 1382 ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ص 166
  • ثلاثی ، محسن ، جهان ایرانی و ایران جهانی ، تهران : نشر مرکز ، 1379
  • حاجیلری ، عبد الرضا ؛ کنکاشی در تغییر ارزشها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، 1380 ،
  • رستم نوچه ، فلاح ، هویت ؛ واقعیتی ثابت یا سیال ،از کتاب " هویت و بحران هویت " به اهتمام علی اکبر علیخانی ، تهران : سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی ، 1386
  • ریتزر ، جورج ، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، ترجمه محسن ثلاقی ، تهران : انتشارات علمی ، 1383  ، ص 351)
  • سلیمی ، حسین ، نگرشی سازه انگارانه به هویت ملی در ایران ، فصلنامه مطالعات ملی ، سال هشتم ، شماره 3 ، 1386
  • صدرا ، علیرضا ، ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی ، تهران : مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مرکز تحقیقات استراتژیک ، 1387 )
  • عاملی، سعیدرضا، (1382)، «دو جهانی شدن و آینده هویت­های همزمان»، سایت ایران و جامعه اطلاعاتی.
  • علیخانی ، علی اکبر،  مبانی نظری هویت و بحران هویت ، تهران : سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی ، 1386
  • علیخانی ، علی اکبر ، هویت در ایران ، :رویکرد سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ادبی به هویت در ایران ، تهران : سازمان انتشارات حهاد دانشگاهی ، 1386
  • گلشنی ، مهدی ، گزارش  پژوهش ملی ایران و جهانی شدن ،تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، 1388
  • ملکیان  ، مصطفی ، هویت و اصالت ، از کتاب مبانی هویت و بحران هویت ، به اهتمام علی اکبر علیخانی ، پژوهشگاه علوم انسانی ، فرهنگ و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی 1386 ،
  • مطهری ، مرتضی ، خدمات متقابل اسلام و ایران تهران : انتشارات صدرا ، بی تا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۵۷
حسن خیری

عضو شورای پژوهشی مرکز حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن خیری ارزیابی جامعه شناختی از حضور روحانیت در سه دهه انقلاب اسلامی این نوشتار، چکیده گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن خیری،  با عنوان ارزیابی جامعه شناختی از حضور روحانیت در سه دهه انقلاب اسلامی است که به همت پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی انجام شده است. چکیده حاضر توسط سید جواد میر خلیلی نوشته شده و به تأیید حجت الاسلام دکتر خیری نیز رسیده است. حجت الاسلام دکتر خیری، معتقد است که می­بایست برای تدوین سند راهبردی حضور توأم با توفیق روحانیت در دهه چهارم انقلاب، نقاط قوت و ضعفش را شناخت تا بتوان با ارزیابی دقیق­تری به سراغ این مسئله رفت. به همین منظور، ایشان، در آغاز به نقاط قوت و ضعف حضور روحانیت در سه دهه گذشته از منظر جامعه­شناختی پرداخت و آن را این­گونه تجزیه و تحلیل کرد.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن خیرینقاط قوت حضور روحانیت در سه دهه گذشته
به اعتقاد دکتر خیری، نقاط قوت حضور روحانیت در طی 30 سال انقلاب اسلامی را می­توان در این موارد بیان کرد:
توسعه کمّی به صورت گسترده در حوزه­های علمیه، تنوع و گسترش دامنه دانش­ها و تخصص­هایی که در حوزه تدریس می­شوند، توسعه امکانات فیزیکی و سخت­افزاری، تجربه مدیریت کلان در عرصه­های مختلف، ورود روحانیت در عرصه­های مختلف قانون­گذاری و قضا و ...، ایفای نقش در عرصه­های فرهنگی و سیاسی متنوع و متعدد، سه دهه تجربه حکومت­داری و تجربه تعامل با خارج از کشور، گشوده­شدن درها به سوی ماورای مرزهای کشوری که می­توان گفت هم برای پذیرش متقاضیان و هم برای حضور در محافل خارج از کشور گسترده­تر شده است.
از دیگر نقاط قوت روحانیت از دیدگاه ایشان این است که روحانیت با سیاست به شدت آمیخته شده و تجربه پیدا کرده است. از این­که در گوشه­ای بدون دغدغه­های اجرایی صرفاً به ارائه مباحثی بپردازد و تعیین مصداق را به دیگران واگذارد و کلی­گویی کند؛ به صورت گسترده­تر از گذشته پرهیز می­نماید و احساس می­کند که باید تعیین مصداق هم بکند.
در باور دکتر خیری، امروز روحانیت ما با نیازها و انتظارات بسیاری مواجه است. چرا که از طرفی، روحانیت توانسته الگوهایی به جوان عرضه بکند. از سوی دیگر، خود الگوی نظام جمهوری اسلامی و آمیختن دین و سیاست به هم، همچنین نظریه­پردازی در نحوه اداره جامعه و نگاه اسلامی و حاکمیت ولایت فقیه، اینها از نقاط قوتی است که در این سه دهه می­توان به آنها اشاره کرد. روحانیت در این سه دهه توانسته سایر گفتمان­های جهان اسلام را گفتمان اسلامی قرار دهد. بنابراین، دیگر گفتمان­های قومی و ملیتی، کمتر برای ملل دیگر جاذبه دارد و مصادیق آن(هژمونی گفتمان اسلامی) را می­توان در تحولات و جنبش­های امت اسلام از ثمرات حاکمیت روحانیت به شمار آورد.
به گفته ایشان، در خارج از قلمرو اسلام هم باز گفتمان عوض شده و روحانیت توانسته متقاضی و مطالبه­کننده حق خود باشند. توسعه دانشگاه­ها با رویکرد اسلامی، به هم آمیختن علوم اسلامی و انسانی، همین­طور قدرت و توان مفاهمه پیداکردن روحانیت در محافل اسلامی، علمی و ادبیات و زبان روز را پیدا کرده و دنیا را می­شناسد.
حجت الاسلام دکتر خیری با بیان این مطلب که همه اینها از ثمرات و نقاط مثبت حاکمیت روحانیت است؛ ادامه می­دهد که اگر چه این نقاط قوت و مثبت حضور روحانیت در عرصه­های مختلف، بیش از اینهاست، اما به نقاط ضعف و کاستی­هایی هم که روحانیت در این حوزه­ها داشته است، می­پردازیم.
 
نقاط ضعف حضور روحانیت در سه دهه گذشته
ایشان با بیان برخی از نقاط ضعف حضور سه­دهه­ای روحانیت در عرصه­های مختلف از حیث جامعه­شناختی به برخی از ابعاد این نقاط ضعف نیز اشاره می­کند.
- توسعه بدون توجه به نیاز؛ به نظر وی، روحانیت از یک­طرف، جهان را هوشیار و آگاه کرده که پیام جدید داریم و می­توانیم به نیازهای جدید پاسخ بدهیم و حرف نو داریم، اما از سوی دیگر، هنوز خودش را آماده نکرده است. به تعبیری، بیشتر شعار داده؛ تا این­که عمل کند و عرضه مفید در مقابل مطالبات داشته باشد. بنابراین، می­توان گفت که توسعه روحانیت، در حدّ و قواره نیازهای داخلی و خارجی نیست.
 برای مثال، هنوز روحانیت موفق نشده تئوری ولایت فقیه را در سطوح مختلف جامعه، تئوریزه، و الگوی مناسبی را از حاکمیت ولایت فقیه در سطوح مختلف جامعه ارائه کند، بلکه از الگوهای عرفی در جوامع استفاده کرده است. در نتیجه، ارتباط ارگانیک و ساختارمند در جامعه­مان به دست نیامده؛ لذا گسست­هایی در جامعه، مباحث علمی، سیاسی و ... ما به وجود آمده است.
به تعبیر ایشان، ما شاهد یک توسعه ناموزون و سلیقه­ای در کشور هستیم. و متأسفانه در سال­های اخیر، بیشتر شاهد آزمون و خطا بودیم. گاهی توسعه اقتصادی، گاهی سیاسی، گاهی انسانی و گاهی حتی خود واژه توسعه را به چالش کشیده­ایم و در مکانیسم­های انتخاباتی­مان هم نتوانسته­ایم این­ را اجرا کنیم. به گونه­ای که برای مثال در بحث منشور انتخاباتی، مرام انتخاباتی ما در دهه سوم از لحاظ اخلاقی، ضعیف­تر و فقیرتر از گذشته شده است؛ در حالی­که جامعه­ای که نویددهنده اخلاقی آن، روحانیت است، باید تکلیف­مداری، حق­مداری و شعارهای اخلاقی در آن، حاکم باشد.
در ادارات ما هم این وضعیت وجود دارد. به طوری که می­توان ادعا کرد تاکنون کمتر شاهد قبول اشتباهات برخی از روحانیون خودمان در سطوح مدیریتی بودیم. بنابراین، ما توسعه ناموزون و بدون توجه به نیازها داشته­ایم.
نکته دیگر، این­که قرار بود روحانیت ما علوم انسانی را اسلامی کند، اما شاهد این هستیم که حوزه، دانشگاه می­شود. متأسفانه حوزه به جای اشراف و تسلط بر کار خود، دائماً در مقابل تحولات، مدافع و مقاومت­گونه شده است. مثلاً رفتن طلاب به دانشگاه که زمانی طلبه­ها مخفیانه به دانشگاه می­رفتند، اما الان حوزه با این مسئله کنار آمده است.
به باور دکتر خیری، اگر ما می­خواهیم جهان را اداره کنیم، باید برنامه داشته باشیم. باید نیازها را تشخیص داد و متناسب با آن برنامه­ریزی کرد. متأسفانه در سازمان روحانیت، نگاه استراتژیک به شدت ضعیف است.
  •  نقطه ضعف دیگر روحانیت در این سه دهه گذشته، ورود روحانیت به عرصه­هایی بوده که صلاحیت ورود روحانیت در آن مورد تردید است. حرف این است که روحانیت باید تکلیف خود را مشخص کند که در این عرصه چه­کاره است. این مسئله، یعنی ورود روحانیت به عرصه­هایی که به وی مربوط نیست، به شدت، روحانیت را تضعیف کرده است.
به اعتقاد ایشان، اگر بگوییم نقش اجتماعی روحانیت، تبلیغ دین و ... است، چرا روحانیت، اتلاف سرمایه­های انسانی می­کند و بارهای بر زمین مانده را بلاتکلیف گذاشته است و به سراغ حوزه­هایی می­رود که ورودش به آن لازم نیست؛ در حالی­که ما برای مثال در عرصه­های تبلیغی در حوزه­های داخلی و بین المللی، دچار نقص هستیم.
سخن بنده این است که باید نگاه به این باشد که روحانیت، سرمایه است؛ بنابراین، نباید آن را در هر راهی خرج کرد. نحوه بدرفتاری روحانی، باعث تضیف دین و دین­داری جامعه می­شود.
بالاخره باید روحانی، تکلیف خود را مشخص کند که چه­کاره است. مثلاً، منشور اخلاق انتخاباتی یک روحانی با دیگران باید متفاوت باشد.
  •  نقطه ضعف بعدی، این­که روحانیت، خود را به نقد نکشیده است. باید نقدپذیر باشد و همچنان که دیگران را نقد می­کند، خود را هم در معرض نقد قرار دهد. و از فرافکنی بپرهیزد.
  •  ضعف عدم تبیین تئوری­های متفرع بر تئوری ولایت فقیه؛ روحانیت در این عرصه، ضعیف عمل کرده است. باید جایگاه نظام و حوزه را مشخص کرد. جایگاه رهبری جامعه، مدیریت جامعه و مرجعیت کجاست؟ تکلیف مردم در این رابطه مشخص نیست. مثلاً رؤیت هلال، آیا از شئون ولایت است و یا ...؟ به اینها درست پاسخ داده نشده است، بلکه از آنها گذر شده و تشتت ایجاد شده است.
ما باید عرصه دین­داری جامعه را از عرصه مدیریتی جامعه مرزبندی کنیم و مردم بدانند کجاها نگاه­شان به رهبر جامعه باشد و کجاها از مراجع، حوزه­ها و امام جمعه و پیش­نماز مساجد و ... حرف­شنوی داشته باشند و کجاها باید التزام عملی داشتهو چشمانشان به رهبری دوخته شود.
مثلاً، در این رابطه، ما روشن نکرده­ایم که در بحث ولایت فقیه، جایگاه التزام بینشی، قلبی و عملی کجاست.
  •  افراط و تفریط؛ چنان­که مقام معظم رهبری هم در بحث کرسی­های نظریه­پردازی، بحث آزاداندیشی را مطرح کردند. باید خط قرمز داشت، مقدسات را هم رعایت کرد، اما نباید افراط و تفریط کرد. نباید مانع شد که افرادی که حرف نو دارند، خودسانسوری کنند. و از سوی دیگر، مواجه با التقاط فکری برخی هستیم.
  • نکته دیگری که از حیث جامعه­شناختی باید بدان توجه کرد، این­که درگیرشدن ما با قدرت و حاکمیت، جایگاه روحانیت را تضعیف کرده است. و ما به این خاطر، شاهد تضعیف گروه مرجع روحانیت هستیم. به باور دکتر خیری، روحانیت می­بایست با یک راهبردی، این چالش­ها را کاهش می­داد. روحانی باید تمایزی با دیگران داشته باشد. روحانی باید رفتاری پدرانه و یا لااقل برادرانه داشته باشد. روحانی نباید از هر ابزاری برای رسیدن به قدرت استفاده کند. باید رفتار روحانی به گونه­ای باشد که دیگران او را به منزله پدر نگاه کنند.
از دیدگاه ایشان، ناسپاسی نسبت به این سرمایه انسانی، یعنی روحانیت، ما را به این وضع دچار کرده است؛ چرا که هر کاری که یک روحانی می­کند، به کل روحانیت تعمیم داده می­شود.
  •  هر سازمانی، نقاط ضعفی دارد و سعی می­کند خود را در دید دیگران موجّه جلوه دهد، اما متأسفانه مشکلات ما(روحانیت) به بیرون درز پیدا می­کند. مثلاً نامه­پراکنی­های دو روحانی در سطح جامعه منتشر می­شود.
  •  از آن­جا که قبلاً روحانی در مقام تبلیغ دین بود، انذار و تبشیر آن در جای خودش بود، اما با تغییر وضعیت روحانیت، جایگاه انذار و تبشیری روحانیت کاهش یافته است. توجه به مصلحت به جای این امور.
  •  آسیب جدّی دیگر، این­که تعامل روحانیت با دیگران مشکل شده است. چنان­که می­توانیم بگوییم مشکل امروز جامعه ما، بی­دینی و دین­گریز نیست. بلکه مردم ما و جوانان ما به نماز، نظام، ولایت و کشور علاقه دارند، اما تعامل ما(روحانیت) با دیگران با مشکل مواجه شده است. به عبارت دیگر، رابطه دوسویه ما با دیگران دچار مشکل شده است. در حالی­که مثلاً در جبهه، روحانی، ارتباط تعاملی مثبت با دیگران داشت به همین خاطر، موفق بود.
 راهبردهای حضور روحانیت در دهه چهارم انقلاب
دکتر خیری در بخش پایانی گفت­و­گوی خود به برخی از راهبردهای خود برای حضور تأثیرگذار و توأم با توفیق روحانیت در آغاز دهه چهارم انقلاب اشاره کرده و برخی از آنها را این­گونه بیان می­کند:
  •  بازگشت به خود؛ سازمانی که خود و موقعیت خود و نیازهای سازمانی خود را نشناسد نمی­تواند موفق شود. باید خودانتقادی داشت. باید این سه دهه را بدون تملّق و ترس، آسیب­شناسی کرد و فهمید که کجا خوب و کجا بد بودیم.
  • نگاه به آینده؛ اگر روحانی می­خواهد باشد و فعال باشد نباید دچار روزمرگی شود، بلکه باید بداند موقعیت او در آینده چیست؟ ارتباط مردمی، جذب نخبگان و تعامل با دیگران را باید مدّ نظر داشته باشد.
  • توجه به سرمایه­های اجتماعی و سپاس­گذار نسبت به گذشتگان خودمان و تعهد نسبت به آینده. در این صورت، رفتار و تعامل ما در انتخابات و با مردم در کوچه و بازار مشخص می­شود. باید تکلیف روحانی با جامعه، حوزه و نظام روشن شود.
  • روحانی باید یک مانیفیستی داشته باشد و راه و خط قرمز خود را مشخص کند.
  • انسجام؛ روحانیت باید دارایی­ها و سرمایه­های خود را روی هم ریخته و از پراکنده­کاری و تشتت پرهیز کند.
منبع: پژوهشکده علوم و فرهنگ سیاسی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۱۱
حسن خیری

/ Sects emerging mysticisms false / Hojjatoleslam kheiri: people should be familiar with candy bits from higher education Islamism in the West, and the enemies of Islam increased

"Service: Education and Law - Religion and Thought

Vice president of Research, Science and Culture, pointed out that the spread of sects and false mysticisms, quickly converting to Islam in various countries, especially in Western societies, said rising Islamism in the West, the enemy of the enemies of Islam and on the other hand has increased approach, the political revolution in Western civilization is challenging instigates this phenomenon.

Hojjatoleslam Mehdi Hassan kheiri in an interview with reporter Religion and Islamic Iranian Students News Agency (ISNA) stated that should any discussion of the matter, we see this phenomenon and to examine the extent he said, leading to more than This may be a drop in water level enemies. This is not something that can be said is a social problem. It takes around events, but must be careful in planning and promoting the principles of true spirituality.

Islamic Sciences and Culture deputy noted that the warned area and brokers is the case of the media to take seriously the issue and confuse the enemy space because the case is not so acute.

However kheiri with the question of why this phenomenon occurs? The sociological study of payment and added a discussion of the relationship between the media area is very important because we live in an age of media and media space environment produces emotional and identity crisis that a consequence of this space in this issue We had a traditional society.

He is one of the causes of this phenomenon as the inequality of information and publicity, and said enemies technological superiority and discusses the changes in reference groups and social frustrations highlight some of the smaller elements and some elements of this phenomenon is one of the factors that should We are careful to protect society from social frustration.

The professor specializing in social studies noted in this space, we are faced with widespread propaganda against Islam's enemies. Plus the fact that one of the things they do face to face, and effective propaganda is the same thing we've had our traditional advertising clergy and missionaries, who teach face to face. Today the amount of deviant sects also use the media space and turbulent atmosphere on the other hand are used to carrying out propaganda face to promote.

Kheiri stating that we are facing an Unknown status of planning for the deal, said: On the one hand, the volume of information produced is very high and wide on the other hand pay little attention to Communication Sciences psychocognitive these cases Mkhatbshnasy of our . Neither the audience nor the media culture is as good as we know it, but the enemies will distort space and time to promote the wide face and used the opportunity will look. Of the opportunities that will be created especially emotionally.

He noted their organizational work and cost to consider this matter seriously and will follow with the lights off, they are entering into, and the general culture and their very culture of the theoretical and are involved in it do elite the culture and norms of production enters their notation. Thus Mnaskgrayy approaches and produces things like sexual excitement and passion for their prosperity and their use over the surface of human culture and attitudes, values ​​and beliefs are community,.

Islamic Sciences and Culture deputy stressed: However, we must respond to the intellectual and emotional needs of young people to give you the space to properly respond to these needs, we can not unfamiliar. In addition, it is also a high-speed media community.

Kheiri pointed out that the sect generally among the upper classes in our work and his show, he said: to be the least vulnerable version we plan to have a certain. It seems that rather than what sites are and what we are doing and what cult rituals, we need the text and context of religious teachings, spiritual and mystical, to produce food and the atmosphere of modern for the young generation Using the language of books, art, cyberspace, computer games, etc. This data can be transferred.

He also noted: parts of this debate have become more involved in this issue are pictures of that denomination, and what are false mysticisms? But we should be doing that we have forgotten this? It is important, however, than other institutions in the field and at the elite level, there is a specific version that we have to answer the needs of today's youth.

The faculty member said: We believe that the infallible Imams (AS) gave a sweet speech, education, and our people are inclined to understand it. Therefore, people familiar with the sweet bits of Education to see if one day we should accept that other people are sweet to have hypothyroidism.

Kheiri emphasized that we need to have an active and positive approach Mkhatbshnasy rather passive approach and what others are saying, but we must say what we do. If this happens, people in Western societies, such as Islamic mysticism frustrated and are inclined, in their communities, we can if there are damages to compensate.

He must reference groups such as missionaries and clergy interact with emotion, said: If you could give me as a reference group for the audience to interact with their emotions effectively, will.

Research, Science and Culture at the end of Regent emphasized that the information in this field and addressing Khbrgzaryhayy certainly like Iranian Students News Agency (ISNA) This is a very positive and just said, but the work that we do, just do not worry; All very sacred and should be considered as an elite-level planning is done correctly with proper understanding of the audienc

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۰۹
حسن خیری
  • Who is Jafari Shia?
  • We are not speaking of the Shiites who] being Shia] is expressed in our behavior and our behavior is the opposite. Shi is one who agrees with the language of our heart and our work to comply and act in accordance with our behavior. They are Shiites.
  • Strengthening the true will of the Imam's speech
  • They taught us the sixth Imam, and will reinforce the authenticity of the worship of reason can be summarized in the field. We said the only way the will power to worship. Worship is a way of strengthening the faith.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۳۲
حسن خیری
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
تازه کردن چاپ
فرهنگ > الهیات > دین اسلام > شیعه > دوران زندگی (cached)

img/daneshnameh_up/d/d0/emamsadeq.jpg




ولادت امام و نامگذاری

امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب».

دوران قبل از امامت

در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفا دار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث، زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.

امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امویان که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت عباسیان.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت

در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی کوشیدند آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند و دراین زمینه به اذن خداوند معجزاتی نیز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در میان دیگر دورانهای ائمه اطهار، دورانی منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود.

این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال 129 هجری وارد مبارزه مسلحانه و عملیات نظامی گردید.
این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد، از این رو این دوران، دوران آرامش نسبی امام صادق و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت.

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت

عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.

ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است.
امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد.

همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است.
بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود.

حاکمان معاصر

همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود:

1- هشام بن عبدالملک (105- 125 ه. ق)
2- ولید بن یزید بن عبدالملک (125-126)
3- یزید بن ولید بن عبدالملک (126)
4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)

و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با :
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (137-158)

نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره می برد و بدین منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی می فرستاد.
عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده می کردند و حتی شعارشان" الرضا فی آل محمّد" بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم درمیان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود.

امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهاد ها فریب به خورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند. امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح می کنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت توده های شیفته اهل بیت است. امام می دید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد.

چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایه های عباسیان محکم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قیام عمویش زید بن علی است که شکست خورد و با شهادت زید به پایان رسید.

شهادت حضرت صادق علیه السلام

پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود.

img/daneshnameh_up/8/8d/sadegh.jpg



سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گردید .

در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۶
حسن خیری

Rational choice in Islamic teachings

H. kheiri 1

Abstract

In this paper, a sociological approach, based on the teachings of Islam and the role of rational choice component has been studied. Theoretical approach is based on the assumption that religion is based on task-oriented legislation for human evolution. Thus, according to identity and analysis of the theory of 'nature', the role of organized religion, coordination and interaction between internal forces and social interaction, and spatial structure in a way that makes the offering and the development of attitudes, especially religious orientation is the underlying rational choice.

Keywords: choice, religion, rationality, human identity, the nature of love, knowledge, emotions.

Introduction

In this paper, the assumption that religion was essential task orientation, voluntary action is voluntary and religious values ​​and norms provide the structure, mechanism of action and provide the context for the attitudes and development concepts, which are the components of the social structure caused by the interaction of rational faith we draw wisdom and status as one of the dimensions of human existence, and as one of the trends of common in the sociology of stratification Vakavym of Islam. For this purpose, first, to determine the identity and origin of the human intellect in the field of human identity and existence, and the notion of "rationality" in the view of some scholars have pointed out, their removal from positions of reason and rational choice, and components of rationality Islam offer.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۰۶
حسن خیری
Social order and religious texts in Islam Print E-mail
Saturday, Persian date Esfand 20 1390 Hour 10:53
Social order and religious texts in Islam
Raskhvn

Relation to the social order and public conscience (1) social scientists to review the different valvular "social order" deal. In this chapter, the word that answers the question: What is Islam ', how social order is maintained? "Islam is a social religion, social order has to contain certain idea. Islam is to be viewed from three levels: First, what is the optimal view of Islam? (Section IV) Second, how an Islamic society will be realized? (Section V) and its third-ordered society from an Islamic perspective, is characteristic of what?
In this paper, the third level is examined. But before entering the main argument, it is necessary to mention things about the social order and collective consciousness.

Social order:
'Order' in the sociology of law, taking any action or pattern of behavior that is visible to people, it refers. Social order in the order described in the periodic table, chemical or water flowing downhill is comparable to that of the observation, ie, sometimes in certain situations, but to act in a way similar Algvdar. (2)

Collective consciousness
"Emile Durkheim" is one of the first argument is the collective consciousness. She collective consciousness as an objective fact, otherwise distinct and individual conscience is used to explain social issues. According to him, "a set of beliefs and sentiments common to the average members of a given system will form a life of its own. This device can be called collective consciousness or universal. "(3)
Thus, the "Durkheim's" collective conscience is independent existence. Others, "the collective consciousness of the mystical allure of the individual conscience know. Many others, it appears as a set of ideas, beliefs and shared vision of a society know and some others, it's just par for the expression of opposing views of conscience in a social environment as large number of These are gathered in the individual conscience. "(4)
In this paper, refers to the collective consciousness, "a collection of beliefs and sentiments common to the average members of society" which was defined as equal to the basic elements of a group or society.

Explain social order based on collective consciousness
Almost all social science theorists have emphasized the fact that the durability of a society, its members must have mutual expectations of each other and thus, their behavior to each other to coordinate behavior.
Determinists and social care, despite the element of coercion have pressed for the establishment of social order and of their community is a group of individuals of other species from the order imposed by the continuity of algebra and the coercive Ghoveh ( maintain the discipline necessary) to ensure they are not unaware of the problem that has been imposed on all profits above the public with the idea that no one is able to meet all of their desires, the portion of their profits pass and Based general belief that the benefits will be realized all depends on the continuation of violence and refusal to compromise and cooperate when it comes to the social order. (5).
"Marx's' false consciousness of the designer share their beliefs, values ​​and expectations in order to make social interaction has acknowledged, though, that the realization of the true class consciousness, social order crumbled, the revolution will be provided.
Consensus fundamentalists also believe that "the relative strength of social and political organization, clearly, is seen as a moral community because its members to standards, common cultural values ​​and believes. Despite a shared value system, behavior is predictable. "(6)
According to Parsons' using the values ​​required for the appointment of any person to use force to solve the task is clear. The most important advantage of the performance and value of the order, without the use of power, legitimacy and acceptance. "(7) He, as far as the borders remain coherent system of shared values, is maintained. Accordingly, when a particular social system that values ​​can not be difficult to justify changing environment. Or not, when environmental change is being considered as a false sense of values, will be in trouble.
"Chalmers Johnson" also believes that the behavioral components of a social system based on the expectation that similar behavior has on others.
These tasks include the components that are distributed among members and the community as a "role" in society is named. (8) According to him, "balance of a social system depends on the degree of consistency between values ​​and work into it. And since these two factors determines the structure of society, changes in the social structure leads to change. Can build a healthy social order without disturbing the equilibrium state of change. "(9)
Durkheim also like other fundamentalists consensus, social order, has explained the beliefs and attitudes of a group, because the law or in other words, regulations and norms of society is based on the values ​​and beliefs of the society in which simplicity or complexity of the social division of labor in the minds of many people to represent themselves. He shared personal and collective consciousness, collective consciousness express the belief that the average member of the community and then that determines the behavior of the elements of the collective conscience, and the conscience of the public's reaction function ( culture and value system) that is used to justify and commentator.
Durkheim sought to explain social cohesion, to determine the external symbol, which pays salaries. Special nature of the relationship between the social nature of the group is to ensure the unity. (10) the correlation function of the changing forms of society. He knows the punishment of the law classification criteria and on this basis, dividing the classification of rights with respect to external reality, he restored the rights of law and punishment. The "Durkheim" public spirit of the laws and regulations governing the temporal correlation of moral simplicity, the punitive law is manifested in the moral and spiritual density and diversity of ideas, beliefs, and expertise, the rights of the collective consciousness, is restorative. Thus, even "organic solidarity of the community in the new societies that certain kinds of contracts and the administration has recognized that it is not acceptable to any contract or agreement of" he said. (11) The in In all societies, the level of collective consciousness (belief and common sense in the population), there is no society in general, is based on personal conscience. Accordingly, what is the correlation, a common value system in society.
Allameh Tabatabai (slaughtered ... against) also believes that the social life of human society, and a society can never be prosperous unless it has scientific and social rules and laws that all or most honorable individuals Bgmarnd to count on the law to protect and guard and prevent its closure. This is the social life task satisfactorily and happiness is. Thus, the difference in the life of faith and the human way of thinking about reality and truth of the universe, which is a part of it, is different. (12)
ایشان حداقل میزان وجدان جمعی برای برقراری نظم اجتماعی را باور مشترک بیشتر افراد جامعه در اصول اعتقادی حاکم بر جامعه در موضوعات حقیقت جهان و حقیقت انسانی دانسته و بر این باور است که جوامع وقتی نظام می یابد که دست کم، اکثریت افراد به قوانین جامعه عمل they just know the rules of society. (13) Therefore, as "Durkheim" and "Parson" to the collective consciousness (culture) in addition to the individual conscience of each community is acknowledged.
Based on these theories, a belief and a common sense among them that could be "collective conscience" be called the social order. The point is, even the determinists believe. Plan view row class false consciousness' Marx ', homophony with the same state and the ruling class is believed to benefit the public interest in view of the social acceptability "of Hobbes' perspective is presented as well.

Minimum of collective consciousness
Subject to a comprehensive study, based on a review of all aspects of the view, but in this study only to criminal law, the matter is considered. In this regard, the following consideration:
1. Despite the ruling in Islam is God, but to meet the needs of diverse communities, where the legislation of the Prophet and the Imams (AS) and the Muslims, but over time has been granted.
2 - Islam lawmaker in the interests of individuals and communities to understand and attempt to set rules.
3 - Unique Islamic law to criminal law, not civil law, criminal law supplement.
4 - criminal law reform based on the individual and society, according to the character of the offender and the circumstances in which the offense occurred and shall specify the characteristics of deterrence, and the mass of the crime and the criminal coordination discrimination is. (14)
5 - Islamic criminal law and the rights of the copyright Alnas ... Split. "Alnas can claim the right to" be dismantled and converted a penalty converted by the victim against the death penalty and the right of ... Be dismantled and can not be converted, and the person who does not charge a penalty, the penalty shall be imposed. "(15)
Thus, according to these characteristics, can be the conscience of the individual and the collective conscience of the criminal law of Islam acknowledged on the basis of Islamic criminal law of mechanical solidarity "Durkheim" is the gap.
6 - According to experts, the goals of Islamic legislation is summarized in three areas:
A - Safeguarding of what is necessary for people to live
B - provide what is needed by the people
C - Realization of the admiration, (it being of individuals and communities to improve the vaccine.) (16)
7 - Islam has recognized the old laws. Thus, the hypothesis is proposed that the minimum elements necessary to establish a social order in Islam and other religions can be found in the expression of the reality of the Holy Prophet (SAW) and the Imams (AS), the destruction and disintegration of the family past discriminatory laws and closed the thing is, (17) will prove this hypothesis. Accordingly, the minimum (collective consciousness) accept and emphasize the common beliefs of the people to establish social order is found in the non-Islamic societies.
8 - Islamic criminal law, following is notable:
A - As passed, the Islamic criminal law and the rights of the copyright Alnas ... Split. According to the characteristics of these two rights, the right to be in Alnas issues of individual conscience and the right ... Issues considered in the collective consciousness of the criminal law of Islam, the truth about Islam ... Is considered.
B - the problems that exist in the collective consciousness, it is assumed that there is an issue of public awareness and a sense of the collective consciousness of those who are different and are owned or New Vardnd another community, it is accepted that the It feels like people are not aware of it and that, in matters of individual conscience, believing that common sense is not expected.
With reference to the implementation of criminal law, the punishment of death error, than individuals act, knowledge and ignorance are assumed to be guilty of something just from people who have not common Vardnd likely to believe and feel, has accepted the. Accordingly, ignorance or knowledge of the person who committed the crime is punished, punished fulfill criteria and conditions are not known. On the other hand, because of the possibility of life in the community is more than adequate to meet the requirement. (18) Therefore, it can be claimed that around, it is expected that there is a bad practice worthy of the collective consciousness, while being intentional violation of a condition of non-fulfillment punishment has been called. In other words, the punishment is not about discussing personal motivation. It is located in the area of ​​personal conscience.
C - the death of criminal law, the parties to compromise does not reduce crime, whether it is practical, which has hurt the feelings of the community. Thus, the compromise act worthy of punishment, crime has increased (19), whereas in other than criminal law punished, mercy and relief against the judge and the victim until the victim has a claim against the current punishment is not will.
D - the building of Islamic criminal law is not common, but it is expected that the belief and feelings as to what the legislature has found Islam. In other words, expect people to act, it is a spontaneous action and feel the need to create such a belief, it can be seen by referring to traditions such as the theme Rvayaty are presented to the 'Muslim tolerate should Listening to insult the Prophet (pbuh) and the Imams (AS) and Islam have. Muslim blood boil to hear such insults to their lives and safety in case of its violation of the will of the foot. "20
E - The wisdom of a crime punishable by sanctions and about, we acknowledged the fact that, first, public corruption and the collective punishment of this crime is having on the other hand, the corruption of the public is, according to the rule collective consciousness, feelings will be hurt more people and take severe punishment.
In this case, according to the wisdom of sanctions and punishment of sodomy and adultery and about to be explained. (21)
9 - Nearly Islamic capital crimes include apostasy, adultery, sodomy, Msaqhh, ridda, theft, Bghy, drinking alcohol, pimps, and waging war.
Consequences of committing such acts can be stated as follows:
- Prostitution, adultery, and social norms ridda ignore the causal relation is clear.
- Blasphemy, ignoring the principles that govern society.
- Larceny, accused of causing a broken Bghy and financial security and political life and in society.
- Drinking alcohol causes a loss of reasoning power and, consequently, Nadydyh the social norms and financial security and criminal acts that result in disruption and uncertainty relations is relative.
- Sodomy and lesbianism disregard social norms as well as the reproduction and it is closed when it is based on the life of any community.

Conclusions
Thus, we can conclude that according to Islamic penal law, at least in the collective consciousness is the belief that social order and common sense and a sense of community and a shared belief in the principles that govern social norms laid down for the majority of the population Inhibition of causal relations and reproduction, and common sense beliefs and the norms laid down for financial security, and political life.
So a society that at least half of the people with common sense and a belief in the principles of society and social norms and transparent reproduction of the causal relationships that meet and adhere to the norms of financial security and life to large There are, according to the criminal law of Islam, Islam is the minimum elements necessary to establish social order.

Footnotes:

1 - Original "collective consciousness at least establish social order of Islam," Hassan kheiri, knowledge of newspaper,
2 - William Skidmore, "Theoretical thinking in sociology," Ali Mohammed Baqir Translation now and Associates, Tehran, Ambassador, 1372, p 22
3 - Emile Durkheim, about "social division of labor", translated sons, Babylon, Babylon Welovemazda, 1369, p 92
4 - Alan outdoor "social culture" Sarokhani Baqir Translation, second edition, Tehran, Kayhan, page 51
5 - l. K: Chalmers Johnson, "revolution", translated by H. Elias, Amir Kabir, 1363, p 132
6 - ibid, p, 31
7 - ibid, p, 32
8 - l. K: Chalmers Johnson, "revolution", translated by H. Elias, Amir Kabir, 1363, p 27
9 - ibid, p 42
10 - Emile Durkheim, previous, page 77
11 - ibid, p 128
12 - Allameh Tabatabai, "balance", translated by Seyyed Bagher Musavi Hamadani, the office of publication, vol 19, p 286
13 - The same, vol 10, p 388
14 - r. R. To: Ali Faiz, "Mqarnd and implement the general criminal law of Islam", Third Edition, published by the Ministry of Culture and Islamic Guidance Chapv, 1373, p 345
15 - r. R. To: Abdul Odeh, "Criminal Law in Islam ', translated by A. Ghafoor, Quds Razavi Mashhad, Islamic Research Foundation. 1373, pp. 279
16 - Ibid, p 276
17 - r. R. Haji Mirza Hasan Nuri Tabarsi, "Mstdrk Alvsylh" Al-Bayt Institute PBUH Lahya’ Altras, vol 18, pp. 7 and Naser Makarem Shirazi, "interpretation of" Islamic Daralktb, vol 2, p 382
18 - r. R. Abdul Odeh, "Criminal Law of Islam", the translation of Nasir al-Adha or the publication of Volume 1, pp. 21, 162, Abu Ja'far Muhammad ibn Ali Alsdvq, "I Yhzr La Alfqyh" Qom Seminary Teachers Society, Volume 4, Page 55 of Imam Khomeini, "wrote Alvsylh" Darallm Press Institute, volume 2, second edition, page 456
19 - r. K. Mstdrk Alvsylh, vol 18, p 113, Vahralamly, "Shia means" Volume 13, Alnkah, pp. 244 and La Yhzr Alfqyh I, page 38.
20 - "Mstdrk Alvsylh" pp. 106 f 18 and "utensils Shia", vol 14, p 170
21 - r. K. "means Alnkah Shia," pp. 258, 252, 249, 255, and Abu Ja'far Muhammad ibn Ali Alsdvq, 'cause Alshray ", Beirut, Ella Institute of Science, 1408, vol 4, 547, and 479
Source: book, examples of research projects
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۲۱
حسن خیری
Send to
شبکه اجتماعی تبیان

The moral decline of Western society.

Hojjat al-Eslam Hassan spontaneously

One concern of scientists in the late twentieth century is due to the collapse of the West. Robert Jay. Ryngraz many scientists who understand the cultural decadence of the West, immorality sees the roots decline and writes: The decline and fall of the West may be indicated by a volatile graphs. The decline of the U.S. in the last fifty years (the years between 1912 to 1963) There are more than 137 years ago and works in the last twenty years has been more than fifty years ago. (1)

Ringer Jhayy incidence of human rights in the moral collapse of the West explains:

"When the moral collapse of the West," rights "as a sacred notion or better to say" majority rule "or" right "people emerged gradually led to a strong correlation ... . In democracy, the concept of "human rights" to ensure the protection of borders, water, soil, and this is the best basis for satisfying ... . I repeated the question whether other when there is no escape for the West? Can we rediscover your spirit and the moral traits we gain? Can we bring back the ethical values ​​of their civilization, they have lost, back to where it was once the basis for the West? ... In my opinion, the only way we can hope is that it points to the right and moral appeal to rediscover the West. "(2)

This is also an indication of crime statistics that should cause an increase in crime and decadence cultural attitude towards the world and human culture and standards of behavior and other factors such as the economy itself, has no role in the cultural collapse. Therefore, Ryland Gordon England, the land of the survey years 1849 1885 participants, concludes that increasing the number of offenders with high and rising misery of the poor do not match. In the years 1872 1877, as well as the economic conditions are provided, the number of crimes and that the Applying from 1877 to 1885, despite increasing numbers of misery and poverty, crime figures clearly is reduced . (3)

The cultural collapse of the West in its cultural component should be sought. Fromm also something that has been culturally and Fall of the West, particularly in the humanities, such states:

There is only one man who takes their fellows no biological reason.

2 modern psychology as much as many dead souls is not intended as a complete zombie and simply tells him to pieces.

3 people in society today can be seen as a tool for that car still exists. In this community, the perfect man sees itself as an active product.

4 In today's society, people have become a zero or a piece of a car and when profits and productivity of a society as a goal and the result of human efforts Byndnmy Jzayn can predict the other. I think that the germ destroying the social system itself. (4)

"With increasing industrialization process of urbanization, migration to large cities, population growth, and many other phenomena of this kind was in the West in the nineteenth century and even earlier in the eighteenth century progressed, causing rupture and collapse of many interests and constraints of traditional communities in large cities, and to some extent a little loosening of their family and society in the rural areas. "(5)

The most important underlying forces behind these developments and sudden transfer of social order as something that "individualism" or the rights of the individual are known. Religious or philosophical individualism individualism is one of the most important elements of the modern world, the idea of ​​humanism during the Renaissance originated. This attitude, or orientation, especially in the U.S., much more powerful and much of the soul and essence of American culture's point, and then gradually come, by this way, again returned to Europe where he is also extended. The original religion of individualism and individual rights first, ie an interpretation, ultra-right precedence over the rights of God and knows even possible. (6)

"Insistence on individualism Religion is the legal arguments made in recent times ... very quick changes occur. The issue of sexual ... a good example illustrating the rapid social changes. Today unrestrained sexual time as is common for many people in the West rather loose time figuring out the situation without any moral concern raised in the basement changing the criteria. For many Westerners, no new criterion and the criterion of divine or moral, is the divine origin and it is necessary to observe the basic problem is not there. "(7)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۱۴
حسن خیری
به مناسب سالروز تخریب بقیع توسط وهابیون
پیشنهاد تاسیس حکومت بین المللی در حجاز/ نطق شهید مدرس درباره تخریب قبور ائمه بقیع(ع) در دوره ششم مجلس ملی/ ماجرای تشکیل کمیسیون حرمین شریفین در مجلس وقت

رجانیوز- گروه تاریخ: از تخریب بقیع توسط وهابیون حاکم بر حجاز قریب صد سال می‌گذرد. اگرچه بعد از صد سال این اتفاق برای ما تبدیل شده است به سالروزی غمبار، اما در همان زمان موجب خروش جوامع و ممالک اسلامی شد.

به گزارش رجانیوز، در سال 1305 شمسی این اتفاق در مجلس شورای ملی ایران هم بازتاب پیدا کرد. آقای بهبهانی در شهریور آنسال به سخنرانی در اینباره پرداخت و پیشنهاد تصویب قانون تشکیل کمیسیون حرمین شریفین را مطرح کرد تصویب شد. شهید مدرس هم سه ماه بعد از آن در همان مجلس نطقی ایراد کرد که حالا بعد از صد سال، خواندن این دو سخنرانی و متن قانون تصویب شده بسیار جذاب و حاوی اطلاعات و نکات جالبی است.

 

نطق آقای بهبهانی که منجر به این قانون در مجلس شورای ملی شد

(جلسه 12 دوره ششم مجلس شورای ملی 29 شهریور ماه ۱۳۰۵ – ۱۳۴۵ هجری قمری[یکسال پس از تخریبت بقیع]

 

بهبهانی: بنده در دو روز قبل اجازه خواسته بودم قبل از دستور عرایضی راجع به انتخابات بیان کنم ولی آنروز اجازه به بنده نرسید و نتوانستم آن عرایض را عرض کنم و حالا هم که اجازه خواسته ام و موفق شده‌ام یک مطلب مهمتری به نظرم هست که میخواهم آنرا خدمت آقایان محترم تذکر بدهم. لهذا آن مطلب راجع به انتخابات را درموقع دیگری به عرض آقایان خواهم رسانید.

بنده یکی از تکالیف مهمه دیانتی و سیاسی خود میدانم امروز که پروگرام دولت مطرح مذاکره نمایندگان محترم و محل نظر و توجه عامه مسلمین این قطعه از ممالک اسلامی است استفاده نموده مطلبی را که در نهایت اهمیت و در نزد مسلیمن دنیا بلکه عامه سیاسیون عالم فوق العاده جالب توجه است تذکر داده و در این مقام مقدس که بالاترین مقام رسمی ایران است اولین وظیفه خود را ادا کرده بلکه به همت نمایندگان محترم  ومساعدت دولت وقت به آخرین تکلیف درانجام وظیفه موفق شویم هرگاه صلاح بدانند درپروگرام خود ماده مخصوص را برای انجام این تکالیف الهی و سیاسی حقا اختصاص دهند .

مساله مهمی که امروز افکار سیاست مندان دنیا اعم از ممالک اسلامی و غیر اسلامی را به خود جلب کرده است موضوع ظهور طایفه وهابیه و عملیات شنیع ظالمانه آنها نسبت به مسلمانان و مقدسات اسلامی در نقطه مملکت حجاز که مبدا و مظهر دین حیف اسلام است میباشد. نظر به اینکه خطه حجاز از نقطه نظر سیاست اسلامی و عظمت فرق مختلفه مسلمین فوق العاده اهمیت دارد از بعد از جنگ بین المللی دول اروپا توجه خاصی به این نقطه داشته و هر یک از متخاصمین جنگ هر روز بدست امراء نادان بی اطلاع غرب یک سیاست های مرموزی را درآنجا تعقیب ویک رلهای جدیدی بازی کرده و می کنند.

متاسفانه آنها که کمتر از همه در این سیاست عمیق اسلامی شرکت داشته اند دول ثلاثه مستقله اسلامی ایران، ترکیه و افغانستان است و باز با نهایت تاسف اهمال کاری بجائی رسیده که چندی قبل دریکی از جرائد میخواندم که یکی از دول معظم اورپا (فرانسه) خودش را دوم مملکت اسلامی خطاب میکند! نمی خواهم فعلا اهمال کاری و غفلت دول اسلامی خصوص دولت ایران را که میتوان این پیش آمدها را مستقیما مستند به آنها کرد، بیان نمایم. بگذارم و بگذرم .

همه کسی باید تصدیق نماید که خطه اسلامی حجاز فقط از نقطه نظر اجرای آداب و رسوم و سنن مذهبی برای مسلمین اهمیت ندارد بلکه وضعیت جغرافیائی وتاریخی حجاز نوعی است که محل مزبور از حیث سیاست اسلامی و حفظ بیضه اسلام و استقلال هفتصد کرور مسلمین دنیا در درجه اول اهمیت واقع شده است و از همین نقطه نظر است که امروز جمع دول و ملل اروپا با یک نظر مخصوص متوجه سیاست مخفی حجاز شده و کاملا مشغول مطالعات عمیقه متوجه در حقیقت سیاست مزبوره هستند.

تصور می کنم محتاج به اقامه دلیل و برهان نباشیم که تغییرات پی درپی و انحلال رژیمهای متعدده و سقوط امراء و شرفا حجاز و آمدن دیگران به جای آنها یک مسائل ساده نبوده ومسلما مبنی بر یک سیاست هائی درتحت استتاری بوده که انگشت اجانب در زیر آن حرکت میکرده و اگر به اندک دقتی به وضعیت کنونی شبه جزیره عربستان و اسارت مسلمین بدست دول مقتدره اجنبی ملاحظه شود مقصودم را بخوبی درک خواهید نمود.

عجالتاً امروز قبله کافه مسلمین و قبه الاسلام شما را (ای مسلمانان غیرتمند) بدست طایفه وحشی وهابیه و ابن سعود تسلیم نموده اند و بالاخره قلب اسلام که حیات اسلامیت منوط به نگاهداری و حفظ آنست درباطن و حقیقت نفس الامر بدست یک از طوائف اسلامی که حقیقت اسلام از آنها بری و بیزار است در چنگال دشمنان سعادت مسلمین گرفتار گردیده است و معابد بزرگ اسلامی و قبور پیشوایان وائمه طاهرین (با اینکه معابد هر طایفه ومذهبی حتی بودائی نزد جامعه بشر محترم است) درتحت سم ستوران اعراب وحشی بدوی خراب و خاک آنها به باد میرود.

آیا موقع آن نرسیده است که در مقابل این فجایع از طرف ما مسلمانان تنفسی شده عرض اندامی شود –تاکی بی حالی–تاکی بی اعتنائی –تاکی مسامحه – قطع نظر از ضربه شدید که بواسطه ظهور این وضعیت اسفناک درمکه معظمه و مدینه طیبه مستقیما به پیکر مملکت ایران و مسلمین ایران وارد آمده و قلوب هریک مسلمانان ایرانی را مملو ا از خون نموده اند باید دانست که ظهور این فجایع فقط یک قیام ساده مذهبی وطغیان یک مست بدوی نیست اینها یک نقشه های مخوف و خطرناک است که برای اضمحلال جامعه اسلامی کشیده شده میخواهند یک صفوف جدید به ملل اسلامی که بدست کفار امیر و در زیر زنجیر قیمومیت واقع شده اند بیفزایند.

 میخواهند به وسیله یک طایفه گمراه مزدوری بین مسلمانان کره ارض تجدید اختلاف نموده تعصبات مذهبی را از نو شروع نمایند. بلی اگر سه مملکت مستقل اسلامی ایران، ترکیه و افغان را موضوع نموده و یک نگاهی به جامعه مسلمین دنیا بنمائید می‌بینید که صدها کرور مسلمانان روی زمین به وسیله بازی کردن همین رلهای سیاسی مانند قضیه حجاز وهابیها و انداختن اختلافات در سایر مسلمانان و ایجاد تعصبات مذهبی امروز در زیر زنجیز قیمومیت اجانب گرفتار و مانند زالو شیره حیات آنها را میمکد.

حال درمقابل این خطرات عظیمی که درمقابل اسلام و مسلمین عرض اندام کرده است مسلمین دنیا چه میکنند و مخصوصا ایران که هم از نقطه نظر سیاسی و هم از نظر مذهب از جمیع فرق اسلام بایستی علاقه مندتر باشد درچه حال است؟ آقا بالاسر ها –قیمها –متولیها –سیاست مدارها –صاحب اختیارها– بالاخره آنها که همیشه خود را همه چیز و دیگران را ناچیز میشمارند د راین موقع مهم سیاسی و دیانتی –دراین موقع حیاتی دراین مدت مدید (تقریبا مدت یک سال) چه کرده اند. جمعی مشغول تکذیب–جماعتی بی خیال –چند نفر مشغول کار –ولی چه کار –نشستند وگفتند وبخواستند –از هرکس پرسیدم گفتند مشغول مذاکره هستیم –خاصه تاکنون چه کرده اند؟ حرف زده اند حرف خالی بی فایده چیز دیگری از این نشست و برخواستها دیده نشد .

دریکی از جرائد خوانده شد ابن سعود در جواب نماینده افغانستان اظهار میدارد میخواهد موهومات و حشو زوائد اسلامی را اصلاح کند منجمله زیارت قبور خاتم النبیین(ص) و ائمه هدی(ع) بقیع و غیر بقیع را یکی از آن موهومات قرار داده و از آنها تعبیر به بت پرستی نموده صریحا میگویند باید این قبیل بت پرستی ها را از بین برد. بنده عرض نمی‌کنم تمام فرق مسلمین پابند بعضی موهومات نیستند ممکن است یک حشو و زوائدی هم وجود داشته باشد ولی عرض میکنم اولا زیارت رسول اکرم(ص) به اتفاق جمیع فرق مسلمین یکی از عبادات مهمه است چنانچه قاضی عیاض که یکی از معتبرین اهل سنت و جماعت است میگوید (وزیارت قبره(ص) ایبین المسلمین مجمع علیها ومرغب فیها)

اخبار صریحه داله بر سنت زیارت حضرتش درکتب خاصه و عامه زیاده از حصر و تعداد است و کلمات علما فرقین نقل اجماع دراین خصوص موجود که نقل آنها ما را از مطلب خود دور مینماید و ثانیا طایفه ظالمه وهابیه با عده قلیل بلکه نسبت به فرق دیگر مسلمانان اقل قلیلند و اعمال وحشیانه آنها چه صلاحیتی برای اصلاح عالم اسلامیت دارند؟ ما و شما اگر فی الجمله کنجکاوی دراظهارات و عملیات این طایفه طاغیه بنماییم میبینم فقط حمله مستقیم آنها به مسلمین ایران و پیروان مذهب تشیع است هرگاه نظیریات اجانب برا نسبت به بین النهرین و اقتدارات شیعیان را به واسطه وجود شاهد مقدسه درآنجا درنظر بگیرند می‌بینید که این حمله مستقیمه به ما آنقدر ساده نیست علاوه بر جنبه دیانتی دارای جنبه های مهم سیاسی نیز میباشد.

خوب دقت کنید سه دولت اسلامی را که شاید جمعیت هرسه بیش از بیست وپنج میلیون نیست موضوع کنیم یک نظری به جامعه چهارصدمیلیونی مسلمین دنیا بنمایید امروز با نهایت تاسف باید اعتراف کنیم که عامه مسلمین درچنگال ظالمانه اجانب اسیر میباشند اوضاع مراکش هنوز درجریانست هزارها مسلمین غیرت مند را به خاک لاک انداخته و یکی از امرا معروف مسلمان را به جرم اسلامیت دستگیر و به بعیدترین جزائر دنیا تبعید نمودند .

جسم ممالک اسلامی سوریه و دمشق هنوز درزیر آتش توپ شعله ور است صدها هزار زن و اطفال مسلمین بدست کفار شهید شده و میشوند مسلمانان چین مانند هندوستان بتحریک اجانب بجان همدیگر افتاده اند مملکت اسلامی حبشه را مثل گوسفند قربانی تقسیم میکنند و از خط استوا دست استمداد بطرف شما درازکرده اند. خلاصه خوب این وضعیت دنیا را درنظر بگیرید ببینید یک نفر مسلمان یک نفر ایرانی نژاد ملت پرست بالاخره یک نفر مشوق زمینی در مقابل این حوادث السلام بر انداز چه تکلیفی دارد تا که دستت میرسد کاری بکن.

بعقیده بنده جسم و پیکر اسلام را هر قدر ضربت زدند عاقبت الامر بمقصود خود نرسیدند زیرا قلب اسلام بجای خود محکم بوده متزلزل نشد امروز دیگر بقلب اسلام یعنی مکه و مدینه(حجاز) دست دراز شده است اگر قلب متزلزل شد پیکر متزلزل واز کار خواهد افتاد لاارانالله ذلک ابدا.

تکلیف چیست؟ اولا خیلی خوشوقتم که کابینه حاضره جزو کمیسیون مشغول بحرف بوده و سابقه علاقمندی آنها باین مطلب معین است ثانیا عقیده بنده در درجه اول تکلیف این است حوادث را حوادث عادی تصور نکرده و یعنی بدانید که این ضربه مستقیم است. در مرحله اول بجامعه اسلامی ایران و سپس بدول ممالک مستقل اسلامی ترکیه افغان وارد میاید و با استقلال ماها حمله میکند باید دولت ملت مجلس شاه و گدا و بالاخره جامعه اسلامی بجنبش آمده و از حدود حرف تجاوز نمایند و دفاع از قلب اسلام را جز فرائض فوری آنی خود تصور نمایند.

سپس چون من معتقدم که باید قلب اسلام (حجاز دردسترس جمیع فرق مسلمین باشد و از تحت سلطه یک طایفه مخصوص که ممکن است آلت اجانب واقع شوند) بیرون بیاید بفوریت با ممالک سه گانه همکیش که در ایران نماینده دارند ترکیه افغان مصر داخل مذاکره شده و نقشه کنفرانس اسلامی دریک از نقاط طرح و ضمنا از مسلمین هندوستان- مراکش- الجزائر- تونس -حبشه سوریه بین النهرین- قفقاز نمایندگانی دعوت شوند وبا توافق نظر آنها یک حکومت بین المللی اسلامی در حجاز تشکیل و از هر یک ممالک مستقل اسلامی کمیسرهایی درحجاز گماشته و همین طور نمایندگان مسلمین که هنوز درقید اسارت اجانب هستند حق شرکتی داده شود و بالاخره یک کانون اسلامی درخانه خدا و حضرت رسالت پناهی(ص) تاسیس و عموم مسلمین دنیا آنرا تقوی و با نتیجه نقشه اجانب را خنثی نمایند در خاتمه برای اینکه از عرایض و مذاکرات خود نتیجه کرده باشیم پیشنهاد خود را بمضمون ذیل تقدیم که بقید دو فوریت تصویب نمایند .

(پیشنهاد مزبور را بشرح آتی قرائت نمودند)

مجلس شورای ملی تصویب مینماید کمیسیونی مرکب از دوازده نفر منتخبه از شعب شش گانه مجلس با شرکت دولت در قضیه ظهور وهابیه درحجاز و تجاوزات مستقیم و غیر مستقیم آنها بمقدسات ملل اسلامی خصوص ایران وتعیین تکلیف قطعی آتیه خطه مزبوه مطالعات لازمه نموده نتیجه را به اسرع اوقات تقدیم مجلس شورای ملی بنماید.

کمیسیون مزبور بتوسط دولت با مقامات روحانیت در اینباب مشاوره نموده از نظریات آنها استفاده مینماید و نیز کمیسیون مزبور بتوسط دولت لدی الاقتضا میتواند با نمایندگان سیاسی ممالک اسلامی ترکیه افغانستان، مصر دراین خصوص کنفرانسهائی برای تبادل نظر تشکیل بدهند عضویت این کمیسیون مانع عضویت درکمیسیون رسمی دیگر مجلس نیست.

تصور میکنم آقایاین تصدیق بفرمایند که در اینباب تابحال کوتاهی شده است و نمایندگان مجلس شورای ملی شاید خیلی ذمه دار این مسئله هستند علی العجاله پیشنهاد را به مجلس تقدیم میکنم که در وقتش مطرح شده و رای گرفته شود.

 

تصمیم (قانون) راجع به تشکیل کمیسیون حرمین شریفین [در پی تجاوز به بقیع]- مصوب دهم مهر ماه 1305 شمسی

 ‌ماده واحده - مجلس شورای ملی تصویب می‌نماید کمیسیون مرکب از دوازده نفر منتخبه از شعب شش‌گانه مجلس در تحت عنوان "‌کمیسیون‌حرمین شریفین" تشکیل و با شرکت دولت

در قضیه ظهور طایفه وهابیه

و تجاوزات مستقیم و غیر مستقیم آنها

و تعیین تکلیف آتیه خطه حجاز

مطالعات‌لازمه نموده نتیجه را به مجلس اطلاع دهند کمیسیون مزبور به توسط دولت می‌تواند لدی‌الاقتضاء با مقامات روحانیت و دول اسلامی مذاکره نموده و‌نظریات آنها را جلب نمایند.

‌تصمیم فوق در جلسه دهم مهر ماه یک هزار و سیصد و پنج شمسی اتخاذ و به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است.

‌رییس مجلس شورای ملی- سید محمد تدین

 

 

نطق آیه الله شهید مدرس در جلسه ۲۲۶ مجلس شورای ملی مورخه سه شنبه هفدهم آذر ماه ۱۳۰۴ مطابق بیست و یکم جمادی الاول۱۳۴۴ به مناسبت حمله به بقیع

 

مدرس: در جلسه سابق بنده اجازه خواسته بودم هم نوبت نشد و هم قانون ممیزی البته قانونی است که خیلی اهمیت دارد و مهما امکن هرچه زودتر باید بگذرد.

لکن مطلبی هم در نظر داشتم عرض کنم تقریبا در مرحله خودش بعقیده من اهمیت دارد و البته اگر جلسه سابق عرض میکردم شاید انسب بود تا این جلسه. در این دو هفته اخیر روزنامجات دو فقره مطلب داشت که شنیدم دیدم که نقل میکردند یکی اینکه وهابیها مدینه را اشغال کرده آن یکی هم راجع به تعیین رئیس وهابیها و قرارداد و مراوده ها و امثال آن بود و البته واقعه سه ماه قبل از این را هم آقایان خاطرشان نرفته است که یک روزی در روزنامجات یک چیزی همین طور نوشته شده بود .

بطوری که عادت ما ایرانیها است که یک چیزی که می شنویم زود جوش می آئیم بمجردی که خبر رسید آنهم بوسیله روزنامجات که طایفه وهابیها مدینه را محاصره کرده اند. و نسبت ببعضی مقامات هم بعضی تحریکات کرده اند .

البته وظیفه سیاسی و وظیفه دیانتی و وظیفه همدردی ما این بود که کردیم اظهار ان احساسات که از همه بلاد حتی قراء از یک کسی شنیدیم که میگفت شاید قریب بیست هزار تومان از اطراف تلگراف شده؛ حقیقتا آنچه مناسب بود از جهت دیانت و همدردی بهر عنوانی از عناوین فروگذار نکردیم تمام مملکت تعطیل کردند.... در آن موقع تمام مملکت باختیار خودشان تعطیل کردند و نظیرش هم کم اتفاق افتاده بود که این قسم اظهار احساسات بشود. البته الناس علی دین ملوکهم -پیشوایان این اظهار احساسات – هم ماها بودیم– مجلس بود اول مجلس شروع کرد تلگراف متحد المال به تمام ممالک و اقوام مسلمین شده همدردی کردیم اظهار احساسات کردیم کمیسیون ها تشکیل کردیم جلسات ترتیب دادیم باصطلاح شما کنفرانس دادیم بیرون دروازه توی دروازه حماسه ها خواندیم .

ولی مع التاسف در این هفته آنچه در روزنامجات دیدیم  وشنیدیم یک حالت خمودی که اصلش کان لم یکن شیئا مذکورا بود بخود گرفتیم، آنوقت در روزنامجات نوشته شده بود که مدینه محاصره شده اظهار تاسف کردیم بعد هم بطور غیر مستقیم گفتند تکذیب شد منتظر مامورین خودمان بودیم .

البته خاطرتان هست برای کشف مطلب گفته شد یک ماموریتی از شام از مصر بروند حقیقت مطلب رابدست بیاورند. لابد اعضاء کمیسیون بودجه در کمیسیون بودجه مخارج فوق العاده اش هم خواهند دید که گفتند چندین هزار تومان برای مخارج فوق العاده آنها مرتب شد که بروند و حقیقت را کشف کنند و به ما خبر بدهند مدت یک ماه چهل روز گذشت.

نمیدانم به عوض اینکه از راه بولاق به این نوع یا با راه آهن شام بروند که راه نزدیک تر باشد از حضرت موت و برهوت رفته اند؟!

هیچ خبری به ما نرسید –تا تازه در دو هفته قبل دیدیم در روزنامجات نوشته است که طایفه و هابیه مدینه اشغال کرده اند– ما هم بخمودی گذراندیم بدتر از همه یک فقره که مطرود تمام فرق مسلمین و دشمن تمام مسلمین هستند در روزنامه نوشته بود یک دولت بزرگی با اینها قرارداد بسته است.

این عجیب است! لیکن این سخن بگذار تا وقت دیگر.

یک فقره که مطرود تمام فرق مسلمین از آنها شاکی هستند یک دولت بزرگی با آنها قرارداد بسته ولی اینها را دیدید و خواندید و بخمودی گذراندید!! در سه ماه قبل با آن احساسات و آن حماسه ها که خواندیم در این دو هفته به این خمودگی و خاموشی گذراندیم! آیا حق اول بود یا دوم بود یا نه هر دو خارج از موضوع بود؟

نجد را بگذارد بر حال سیاست گریه کن چون عمر مجلس به آخر رسیده است انشاء الله الرحمن یک روزی از آقایان و از مجلس و از ریاست مجلس تقاضا میکنم که شاید مجلس را مخلدتر کنند و این سیاست را صحبت کنند.

لیکن عقیده من این است که آن رویه اول که سه ماه قبل از این گرفتیم آن رویه رویه ما است –هم منفعت سیاسی هم منفعت دیانتی ما در آن است و همدردی با سایر اقدام مسلمین هم برای دنیای ما نافع است و هم برای دیانتمان نافع است از هر جهت باشد- و این خمودگی و سکوت که در این دو هفته اخیر اختیار کردیم مضر به تمام مراتب و شئون ما ایراینان است چرا تعبیر به ایرانیان کردم؟ حیث اسلامیت حیث دیانت است و به جای خودش محکم ولی چون ما ایرانیها بلخصوص در این مسئله وهابی ها سابقه داریم.

مکرر در پشت این تریبون عرض کرده ام که من از هیچ چیزی سر رشته ندارم خصوص از تاریخ که خیلی نمیدانم. در سبیل اجمال عرض میکنم طلوع وهابی از ۱۱۷۰ بود که عبدالوهاب نامی اهل ورعیه که یکی از قصبات حجاز بود به اصفهان آمد و تحصیلاتی کرد و یک عقائد فاسد اتخاذ کرد کلمات بزرگان دین را کنار گذارد و خودش قرآن را تفسیر کرد و تقلید ابن تمبه را هفتصد سال قبل بود کرد و آنوقت برگشت به درعییه و بنا کرد به ترویج کردن خودش.

این بدیهی است هر مذهبی که یک قدری گذشت جهت افراط و تفریط پیدا میکند و من این رویه را که وهابیها پیدا کردند یک قدری زیر سر ایران خودمان میدانم زیرا اینها آنطرف حدش را گرفتند حالا کاری به این چیزها ندارم و نمی خواهم حرفهائی که جایش در مدرسه است در اینجا مذاکره شود. به هر حال کم‌کم بنا کرد عقاید خودش را ترویج کردن و مدت بیست سال بیست و پنج سال طول کشید تا کم کم بلاد حجاز و بعضی سواحل عمان و احساء و خضر موت و نجد و توابع یمن را با عقاید خودش همراه کرد از جمله شیخ نجد عبد العزیز نام هم با او هم عقیده شد.

خود عبدالوهاب بعد از آن که دید خیلی خاک دارد –به مقتضای الانسان لیطغی عن رای استغنی- کم کم از مسئله دیانتی به خیال سیاست و امور ملکی افتاد ولی عمر خودش وفا نکرد و مرد و عبدالعزیز که مریدش بود کم کم علم را بلند کرد در سنه ۱۲۱۵مسعود پسر عبدالعزیز با قشون زیادی به سمت عراق آمد و کربلا را گرفت و چندین هزار نفر از مسلمیبن را قتل عام کرد و تمام اموال را بردند از جمله یک سنگی از قبر حضرت ابی عبداله حسین بردند که الان آن سنگ در یکی از موزه های اروپا است و کیف کان این جماعت طغیان کردند و طغیانشان هم مدتی طول کشید و تا اطراف بحرین هم آمدند و کار طغیانشان به جائی رسید که بین خوانین لار شیراز خودمان هم اختلاف شد.

بعضی از آنها متوسل شدند به وهابیها و یک قسمت از آنها را به کمک خودشان دعوت کردند و در قلعه بستک نزدیک جهانگیریه وهابیها آمدند و منزل کردند با از مرکز حکم صادر شد به فرمان فرمایه فارس – حسین علی میرازی آن روز و میرزا حسین علی امروز- او قشونی فرستاد و آنها را از اطراف عمان خارج کردندد مقصود از این عرایض که عرض میکنم اینست که ایران با این فرقه ضاله سابقه دارد و سه نفر از ایرانیها عباس میرزای آن روز حسن علی میرزای آن روز صادق خان آن روز این سه نفر اقداماتی کردندد حتی در دفعه دوم فرمان فرمای فارس بعد از آنکه امام مسقط متوسل به دولت ایران شده و حاکم یمن متوسل به ایران شد به حکم شاه ایران ولیعهد ایران عباس میرزا با قشون رفت وهابیها را از اطراف بحرین و مسقط تا خود نجد راند و غریب چهار هزار نفر از وهابیها را قشون ایران کشتند.

غرض این است این کار سابقه دارد. سه نفر دیگر هم در مصر سابقه دارند و آن سه نفر عبارت است از محمد علی پاشا موسس خانواده خدیوی فعلی مصر – و توسن پاشا پسر محمد علی پاشای مصری و ابراهیم پاشا پسر دیگرش که پانزده سال با فرقه وهابیه جنگ کردند و غریب هشت نه هزار نفر مصری در خاک وهابیه کشته شدند .

سه نفر ایرانی و سه نفر مصری در این قضیه دخالت و سابقه داشته اند و در رفع فرقه ضاله وهابیه اقدام کرده اند و تمام مسلمین ایران و دنیا از این فرقه بیزارند چنانچه در سه ما قبل همه شما پیش قدم بودید و اظهار احساسات کردید و در اطراف این امر مذاکرات کردیم و به وظیفه دیانتی و سیاسی خودمان رفتار کردیم ولی حالا که خاموش شده ایم اقوام دنیا و تمام بلاد و دهات ایران و مردم ایران پیش خودشان میگویند آنها که به صد زبان سخن میگفتند آیا چه شنیدند!! آیا چه بدیدند!؟ آیا چه گرفتند! که خاموش شدند!

آنها باید بدانند که ما خاموش نشده ایم و لازم است که در این مجلس بنده از جانب خودم و از جانب تمام آقایان و ملت ایران از این پیشامد اظهار تنفر کنیم (نمایندگان: صحیح است)

و عرض کنم که ما نباید در مقابل این وقایع و حوادث خاموش و خموده باشیم بلکه باید به اندازه استعداد و قوه خودمان مراقب و مواظب باشیم.

پس این خمودت و سکوت تقصیر کیست؟ تقصیر من است؟

نه محتسب فتنه در این شهر زمن داند و من

 لیک من این همه از چشم شما می بینم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۴۷
حسن خیری
 نظرات فقهی رهبر انقلاب که کمتر دیده شده است

رجانیوز - گروه اندیشه: تبیین بایدها و نبایدهای "سبک زندگی" در جامعه ایرانی از جمله موضوعاتی است که پس از تشریح ضرورت‌های آن توسط  رهبر انقلاب در خراسان شمالی بیشتر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

به گزارش رجانیوز، پایه تشکیل "سبک زندگی" در جامعه مسلمان ایران عمل به دستور العمل‌های تشریع شده دین مبین اسلام و مذهب تشییع است. عمل به "احکام شرعی" که علمای دین از متون اسلامی استنباط کرده و در قالب رساله و استفتائات به بیان آن می‌پردازند، مقدمه لازم در سبک زندگی اسلامی است که دیگر بایسته‌های فرهنگی بر آن بنا نهاده می‌شود.

روشن است که نمی‌شود دم از سبک زندگی اسلامی زد اما بی‌خیال احکام شرعی اسلام، خصوصا احکام اجتماعی آن شد یا آنها را تنها در بایگانی رساله‌های عملیه و کتاب‌های احکام نگه داشت. چندی پیش نظرات فقهی جدیدی از رهبر انقلاب منتشر شد که محور برخی از آن مسائل فرهنگی و اجتماعی بود که اگرچه عمل به آن بر مقلدین حضرت آیت الله خامنه‌ای واجب است بلکه می‌تواند محور سبک زندگی اسلامی در بخش‌‌های مختلف زندگی انسان باشد.

رجانیوز نظر به اهمیت مسائل مطرح شده که بسیاری از آن مورد ابتلای جامعه امروز ماست، تعدادی از نظرات فقهی رهبر انقلاب را در ادامه منتشر می‌کند.


تعریف غیبت
429. غیبت آن است که پشت سر مسلمان عیب مستور او (امرى که مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اینکه به قصد تنقیص باشد، یا در نزد عرف تنقیص به‌حساب آید.

اذن غیبت شونده به غیبت از او
430. اذن غیبت‌شونده در غیبت کردن او اعتبارى ندارد و در این صورت نیز غیبت او جایز نیست.

ذکر ظلم بعضى از مسئولین
431. گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مى‌‏گردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى‏ شود حرام است.

قطع رحم
432. قطع رحم، حرام است ولى صله‌ى رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق مى‌شود.

قطع رحم با خویشاوند معصیت‌کار 
433. قطع رحم با خویشاوند معصیت‌کار جایز نیست مگر اینکه احتمال داده شود که ترک معاشرت با او موقتاً موجب خوددارى او از گناه مى‌‌شود که در این صورت به عنوان نهى از منکر، قطع رحم واجب مى‌‌گردد. 

کمک به متکدّیان
434. اگر کمک به متکدیان، ترویج دروغ، بیکارى و تکدّى‌‌‌‌گرى و تخلف از قانون باشد باید از آن اجتناب شود. انسان مى‌تواند به مؤسسات مورد اطمینانى که در این زمینه فعال هستند کمک کند.

سیگار کشیدن
435. حکم قلیان یا سیگار کشیدن تابع میزان ضرر آن است. اگر داراى ضرر قابل ملاحظه‌اى باشد یا موجب اذیّت و آزار دیگران گردد یا خلاف قانون باشد، جایز نیست.

امر و نهى زبانى 
436. با وجود شرایط و حفظ مراتب، وظیفه همگانى امر به معروف و نهى منکرِ زبانى مى‌باشد. و مراتب بالاتر از آن موکول است به مسئولین مربوطه. 

امر و نهى با احتمال ضرر
437. هر جا خوف آن باشد که در اثر امر به معروف یا نهى از منکر ضرر قابل ملاحظه‌اى متوجه انسان شود، انجام آن واجب نیست. 

جواب سلام 
438. جواب سلام اشخاص بالغ و کودکانِ ممیّز واجب است. 

عیدالزهراء
439. هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام مؤکد است.

کف زدن در مجالس مذهبى  
440. به‌طور کلى کف‏زدن فى‌‏نفسه به نحو متعارف در جشن‌هاى اعیاد یا براى تشویق و تأیید و مانند آن اشکال ندارد، ولى بهتر است فضاى مجالس دینى به‌خصوص مراسمى که در مساجد و حسینیه‌‏ها و نمازخانه‏‌ها برگزار مى‌‏شود، به ذکر صلوات و تکبیر معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد.

عید نوروز
441. هرچند نصّ معتبرى مبنى بر اینکه عید نوروز از اعیاد دینى یا ایام مبارک شرعى‏ باشد، وارد نشده است، ولى جشن گرفتن و دید و بازدید در آن روز، اشکال ندارد، بلکه از این جهت که صله رحم مى‌‌باشد مستحسن است.

عزادارى
442. عزادارى به شیوه مرسوم و سنتى اشکال ندارد بلکه مُستحسن است، لکن از هرگونه کارى که موجب وَهْن مذهب باشد پرهیز شود.  

تعزیه و شبیه‌خوانى
443.  تعزیه و شبیه‌خوانى اگر مشتمل بر دروغ و وَهْن مذهب نباشد، اشکال ندارد لکن بهتر است به جاى آن مجالس وعظ و خطابه برپا شود.

پوشیدن لباس مشکى در عزاى اهل بیت (علیهم السلام)
444. کراهت آن ثابت نیست، بلکه اگر براى تعظیم شعائر باشد داراى اجر و ثواب نیز خواهد بود.

ابزار موسیقى در عزا
445. استفاده از آلات موسیقى، مناسب با عزادارى سالار شهیدان (علیه السلام) نیست و شایسته است مراسم عزادارى، به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده، برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به نحو متعارف، اشکال ندارد.

استفاده از علم در عزادارى‌
446. استفاده از علم در عزادارى سیدالشهداء (علیه السلام) فى‌نفسه اشکال ندارد ولى نباید این امور جزء دین شمرده شوند.

قمه‌زنى
447. الف) قمه زنى مطلقاً جایز نیست.
ب) قمه‌زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‌شود و سابقه‌اى در عصر ائمه(علیهم السلام) و زمان‌هاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شکل خاص یا عام از معصومین(علیهم السلام) در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وَهْن و بدنام شدن مذهب مى‌شود، بنابراین در هیچ حالتى جایز نیست.

نقل مطالب بى‌‌مأخذ در عزادارى‌
448. نقل مطالب و وقایع در عزادارى‌‌ها بدون اینکه مستند به روایتى باشد و یا در تاریخ ثابت شده باشد، وجه شرعى ندارد مگر آنکه نقل آن به عنوان بیان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد.

غلوّ در مداحى
449. گفتن جملات غلوآمیز جایز نیست و باید از ترویج مداحانى که اهل غلو هستند و نیز جلسات آنها پرهیز شود.

استفاده از روزنامه‌هاى حاوى اسماء متبرکه
450. استفاده از روزنامه‌هایى که داراى آیات قرآنى و کلمات مقدسه است در امورى مثل سفره قرار دادن و نشستن بر آنها و یا انداختن در سطل زباله در صورتى که از نظر عرف، بى‌‌احترامى شمرده شود، جایز نیست. 

راه‌هاى محو اسماء متبرکه
451. دفن اسماء مبارک و آیات قرآنى یا تبدیل آنها به خمیر به وسیله آب، هنگام نیاز اشکال ندارد، ولى جواز سوزاندن آنها مشکل است و اگر بى‌احترامى محسوب شود، جایز نیست، و نیز تقطیع آنها اگر بى‌‌احترامى محسوب شود، جایز نیست و در غیر این صورت نیز اگر تقطیع، موجب محو نوشته جلاله و آیات قرآنى نشود، کافى نیست. 

تمثال معصومین (علیهم السلام)
452. انتساب این عکسها به حضرات معصومین (علیهم السلام) ثابت نیست، اگر چه هتک حرمت هم جایز نیست.

تراشیدن ریش
453. تراشیدن ریش و ماشین‌کردنى که مانند تراشیدن باشد، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.

ریش پرفسورى 
454. تراشیدن مقدارى از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد و بنا بر احتیاط حرام است.

اجرت تراشیدن ریش‌
455. بنا بر احتیاط، گرفتن اجرت در برابر تراشیدن ریش، حرام است.

تعریف موسیقى و غناء حرام
456. هر نوع خوانندگى و نوازندگى که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى‌بندوبارى، بیهودگى و گناه و شهوترانى سوق دهد لهوى مضل عن سبیل الله بوده و حرام مى‌باشد. 

ملاک حرمت موسیقى‌
457. هر موسیقى که به حسب طبیعت خود از نوع موسیقى لهوى مضلّ عن سبیل الله باشد، حرام است اعم از اینکه مهیّج باشد یا نباشد و موجب ایجاد حزن و اندوه و حالات دیگر در شنونده بشود یا نشود،  و در صورتى که موسیقى مناسب با مجالس لهو و گناه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتّب نگردد، دلیلى بر حرمت آن وجود ندارد.

غنا در شب زفاف
458. در غنا و موسیقى حرام (که عبارت است از آواز لهوى مضلّ عن سبیل الله) فرقى بین عروسى و غیر آن نیست.

مارش نظامى و سرود ملى 
459. موسیقى ارتشى (مارش نظامى‌) و موسیقى سرود میهنى و امثال آن از مناسبات میهنى و اجرت گرفتن براى آن اشکال ندارد.

گوش دادن به موسیقى بدون اختیار
460. اگر در جائى موسیقى حرام پخش شود، در صورتى که ترک آن محل یا آن مجلس ممکن نباشد و یا موجب مشقّت باشد انسان باید به آن اعتنا و توجه نکند، اگرچه بى‌اختیار به گوش او برسد.

دف
461. حکم دف، بستگى به چگونگى استفاده از آن دارد، که اگر به نحو لهوى مناسب مجالس عیش و نوش و گناه زده شود، دف زدن حرام است.
و در مجالس  و مناسبت‌هاى مذهبى در هر صورت باید قداست و مقام اهل بیت (علیهم السلام) مراعات شود.

آلات موسیقى 
462. استفاده از آلات موسیقى فى‏نفسه براى اجراى سرودهاى انقلابى و برنامه‏‌هاى دینى و فعالیت‏هاى فرهنگى و تربیتى مفید، اشکال ندارد و نیز خرید و فروش آلات نوازندگى و یاد دادن و فراگیرى موسیقى براى استفاده در امور مذکور اشکال ندارد.

463. خرید و فروش آلات مشترک براى نواختن موسیقى غیر لهوى اشکال ندارد.

ترویج موسیقى
464. بطور کلّى، ترویج موسیقى و تدریس آن و تشکیل کلاس‌هاى موسیقى، هر چند موسیقى حلال باشد، با اهداف عالیه‌ى نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نیست و بهتر است جوانان عزیز وقت با ارزش خود را صَرف یادگیرى علوم و فنون لازم و مفید نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفریحات سالم، پر نمایند.

موسیقى براى معالجه
465. اگر طبق نظر پزشک متخصص و امین، معالجه بیمارى متوقف بر استفاده از موسیقى است، به مقدارى که معالجه بیمار اقتضا مى‏کند اشکال ندارد.

شنیدن غنا و صداى زن 
466. در حرمت شنیدن غنا فرقى بین غناى مرد و غناى زن نیست ولى شنیدن صداى زن اگر غنا نباشد، حرمت شرعى ندارد مگر آن که به قصد ریبه و یا موجب ترتّب مفسده باشد ولى شنیدن خوانندگى زن که غالباً مشتمل بر مفسده است جایز نیست.

گوش دادن به غناى همسر
467. گوش‌دادن به غناى حرام، مطلقاً حرام است حتى اگر غناى همسر باشد.

مداحى بانوان
468. مداحى زن، در جایى که مى‌داند نامحرم صداى او را مى‌شنود اگر موجب جلب توجه و تهییج نامحرم و یا مفسده دیگرى‌ گردد، جایز نیست.

تبدیل صداى مرد به صداى زن
469. اگر مردى صداى خود را تبدیل به صداى زن کند و یا صداى مردى را توسط دستگاهى شبیه صداى زن کنند خالى از اشکال نیست.

رقص 
470. رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند مثل این‌که جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر این‌صورت هم اگر به‌گونه‏اى باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مفسده‏‌اى بر آن مترتب شود و یا همراه با فعل حرام (مانند موسیقى و آواز حرام) باشد یا مرد نامحرمى حضور داشته باشد، حرام است. و در حکم فوق تفاوتى بین مجلس عروسى و غیر آن نیست.

شرکت در مجلس رقص
471. شرکت در مجلس رقص اگر به عنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامى باشد، جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد و در صورتى که ترک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، مصداق نهى از منکر محسوب شود، باید از آنجا خارج شود.

رقص زن براى شوهر
472. اگر رقص زن براى شوهر همراه ارتکاب حرامى [مانند موسیقى و آواز حرام] نباشد، اشکال ندارد.

ایجاد مراکز آموزش رقص
473. ایجاد مراکز تعلیم و ترویج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد و به احتیاط واجب جایز نیست.

حضور در مجلس گناه
474. اگر حضور در مجلس گناه موجب ارتکاب گناه و یا تأیید آن باشد یا نهى از منکر متوقف بر خروج از آن مجلس یا شرکت نکردن در آن باشد، باید انسان در آن مجلس شرکت نکند و اگر در آن حضور دارد، آنجا را ترک کند.

شرکت در مراسم خانقاه 
475. از زمان بعثت پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و عصر ائمه‌ى اطهار (علیهم السلام) تا زمان حاضر، همیشه مسجد پایگاه اقامه‌ى نماز و شعائر دینى و تبلیغ معارف اسلامى بوده و خانقاه، اساس و جایگاهى نداشته است. بنابراین، باید از شرکت در این‌گونه جلسات و هرگونه عملى که باعث ترویج این‌گونه مراکز شود، اجتناب گردد.

حضور در مجلس شراب
476. حضور در مجلسى که در آن شراب خورده مى‏شود جایز نیست و در صورت اضطرار واجب است به مقدار ضرورت اکتفا شود.

پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او در نمایش
477. پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صداى او هنگام بازیگرى و بیان خصوصیات شخص حقیقى، اگر سبب فساد نگردد، اشکال ندارد.

کراوات
478. الف: ترویج فرهنگ اجانب، جایز نیست.
ب: به‌طور کلّى، پوشیدن کراوات و دیگر لباس‌هایى که پوشش و لباس غیر مسلمانان محسوب مى‌شوند به‌طورى که پوشیدن آنها، منجر به ترویج فرهنگ منحطّ غربى شود، جایز نیست.

ترویج فرهنگ بیگانه در پوشش و آرایش
479. پوشیدن لباسهایى که از نظر دوخت یا رنگ یا غیر آن تقلید و ترویج فرهنگ مهاجمِ غیر مسلمان باشد، جایز نیست. و همین‌طور استفاده از زیورآلاتى که استعمال آن تقلید از فرهنگ دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست. 

ابرو برداشتن و آرایش مردان
480. در صورتى که ابرو برداشتن یا آرایش کردن مردان تشبّه مرد به زن محسوب شود و یا مفسده‌انگیز باشد و یا ترویج فرهنگ مبتذل غرب به حساب آید، جایز نیست.

خالکوبى 
481. خالکوبى اگر ضرر معتنابهى نداشته باشد حرام نیست.

مشاهده فیلم‌هاى توهین‌کننده به مقدّسات جمهورى‌
482. واجب است از مشاهده فیلم‌هایى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مى‌‌کنند، اجتناب شود.

فیلم و کتاب محرک شهوت 
483. خواندن کتاب‌ها و دیدن فیلم‌هایى که  محرک شهوت باشد جایز نیست. 

دیدن فیلم مبتذل
484. دیدن فیلم‌هاى مستهجن و حاوى منکرات، موجب تقویت هواهاى شیطانى نفس، تضعیف اراده و ایمان و زمینه‌ساز ترتّب مفاسد و گناهان بوده و به هیچ وجه جایز نیست.

تحریک شهوت با دیدن فیلم‌هاى جنسى 
485. برانگیختن شهوت توسط دیدن فیلم‌هاى جنسى جایز نیست، حتى براى زن و شوهر.

معیار حرمت قمار 
486. به‌طور کلى بازى با هر چیزى که مکلف تشخیص دهد از آلات قمار است و یا در آن شرط بندى شود به هیچ وجه جایز نیست، و بازى با هر وسیله‌اى که جزء آلات قمار به حساب نیاید بدون شرط بندى‌، اشکال ندارد.

پاسور
487. بازى با ابزار قمار از جمله پاسور، حتى بدون برد و باخت هم حرام است.

شطرنج
488. اگر به تشخیص مکلّف، امروزه شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده باشد، بازى با آن بدون برد و باخت اشکال ندارد.

بیلیارد 
489. بازى با بیلیارد اگر با برد و باخت همراه بوده و یا موجب ترتب مفاسد اخلاقى یا اجتماعى و یا همراه با محرّمى از محرّمات الهى باشد، جایز نیست.

بازدید از سایتهاى تبلیغاتى و دریافت پول
490. اگر بازدید از سایت‌هاى تبلیغاتى، ترویج فساد از قبیل نشر اکاذیب و ارائه مطالب باطله نباشد و مبلغ دریافتى بعنوان هدیه باشد، بازدید از آنها و دریافت مبلغ مذکور اشکال ندارد.

استفاده از ماهواره
491. آنتن‌هاى ماهواره‌اى اگرچه حکم آلات مشترک را دارد ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏‌هاى حرام را کاملاً فراهم مى‏‌کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‌‏کند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏‌اى هم مترتّب نمى‏‌شود. لکن اگر در این مورد قانونى وجود داشته باشد باید مراعات گردد.

نصب و تعمیر آنتن‌هاى ماهواره‌اى‌
492. اگر از آنتن ماهواره‌اى براى امور حرام استفاده شود که غالباً همین‌طور است و یا تعمیر کننده و یا نصب کننده علم داشته باشد به اینکه کسى که قصد تهیه آنتن ماهواره‏اى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مى‌‏کند، خرید و فروش و نصب قطعات و راه‏‌اندازى و تعمیر و فروش قطعات آن جایز نیست.

سرویس‌دهى کافى‌‌نت به مشتریان
493. اگر کسى‌‌کافى‌‌نت داشته باشد با علم به اینکه مشترى از ابزارى که در اختیار او قرار داده مى‌شود استفاده حرام مى‌کند، جایز نیست آن را در اختیار آنها قرار دهد و کسب درآمد از این طریق نیز اشکال دارد ولى در صورت شک در اینکه مشترى از آن بصورت حرام استفاده مى‌کند، اشکال ندارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۴۵
حسن خیری