دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری
بایگانی

۱۶ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

تهران- خبرگزاری ایسکانیوز:نشست مدیریت تحول در حوزه با نگاه جامعه شناختی به همت دفتر جنبش نرم‌افزاری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نهم خردادماه در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار ‌شد. به گزارش گروه دریافت خبر باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران" ایسکانیوز" در این نشست حجج اسلام تقی‌زاده‌داوری، معاون پژوهشی دانشگاه قم و خیری رئیس دفتر مطالعات فرهنگی اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند و دکتر پوریانی نیز دبیر علمی این همایش علمی بود.
در ابتدا دکتر پوریانی دین در نظام اجتماعی را حیاتی خواند و گفت: تحول در دین و حوزه‌های علمیه اجتناب‌ناپذیر است و رویکردهای جامعه‌شناختی قادر است تا مسیر این تحول را مشخص کند.
وی با اشاره به تاریخ حوزه علمیه گفت: حوزه علمیه دارای پتانسیل‌های علمی فوق‌العاده‌ای است و باید از آن به نحو مناسب استفاده کرد.
در ادامه حجت‌الاسلام تقی‌زاده داوری به تبیین واژگان نشست پرداخت و گفت: واژه مدیریت معادل افرادی است که تدبیر و اداره شرکت یا سازمانی را بر عهده دارند.
وی عمل تدبیر یک شرکت یا یک سازمان را نیز به معنای مدیریت خواند و گفت: معنای سوم مدیریت که منظور نظر ما در بحث می‌باشد عبارت است از مهارت موفقیت‌آمیز از عهده کار برآمدن.
جامعه‌شناس حوزوی در ادامه به تبیین واژه تحول پرداخت و اظهار داشت: تحول به معنای رویداد یا مرحله تازه‌ای است که در مراحل بعد تأثیر دارد.
وی با اشاره به واژگان حوزه علمیه اظهار داشت: حوزه علمیه؛ شبه سازمان روحانیت شیعی است که به طور حرفه‌ای با مسائل عقلانی و روحانی انسان سروکار دارد.
حجت الاسلام تقی زاده گفت: از آنجا که حوزه علمیه به امور عقلانی و روحانیت انسان می‌پردازد، تحول نیز بایستی در این زمینه اتفاق بیافتد.
این جامعه شناس حوزوی، واژه جامعه شناسی را معنا کرد و گفت: هنگامی که مؤسسات، مراکز و جامعه را به شیوه علمی و کیفی و آماری مورد بررسی قرار می دهیم به آن جامعه شناسی می‌گوییم.
وی گفت: سازمان کاتولیک دارای اشتراکاتی با شبه سازمان حوزه دارد ولی در آنجا سازمان تعریف شده ای وجود دارد اما وجود آزادی ها در حوزه علمیه سبب شکستن این گونه محدودیت های سازمانی می‌شود.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: خلق نوآوری‌هایی که باعث شکستن چارچوب سنتی حوزه شود نزدیک به محال است و هر گونه تحول بایستی به تأیید بزرگان حوزه علمیه برسد.
وی گفت: حوزه علمیه سنتی دارای مزایای چشم‌گیری در شیوه زندگی، تبلیغی و امرار معیشت است که سادگی از ویژگی بارز آن است که باید حفظ و تداوم یابد.
وی ایجاد زمینه تحول و نوآوری را بسیار مهم توصیف کرد و گفت: بایستی تغییر و تحول در حوزه یک ارزش محسوب شود تا در این زمینه تحول نتیجه بخش شود.
در ادامه حجت‌الاسلام دکتر خیری با اشاره به مدیریت تحول در حوزه‌های علمیه گفت: مدیریت ناظر به سازمان است و در سازمان هدف های معینی با همکاری‌های مشترک هستند که با انجام عملیات به نتیجه می‌رسند.
وی با اشاره به آسیب‌شناسی مدیریت تحول گفت: سازمان حوزه در ارائه معارف دینی کم کاری کرده است و بحث عرفی شدن جامعه، به شدت جامعه دینی را تهدید می‌کند.
حجت‌الاسلام خیری گفت: حوزه کمتر در بحث کلامی و جامعه شناسی پیش قدم بوده است و بیشتر در برابر هجمه‌های بیرونی حالت تدافعی به خود می‌گیرد.
وی خودپویایی را ویژگی یک سازمان خواند و گفت: بسیاری از سازمان‌های جنبی و مؤسسات و مراکز آموزشی در حاشیه حوزه بدون هماهنگی با حوزه علمیه به وجود آمده است اما چون حوزه نتوانسته است بر اساس نیازهای روز عمل کند به ناچار این سازمان‌ها بوجود آمده است.
حجت الاسلام خیری فضای امروز علمی را فضای تعامل گفتمانی متخصصان خواند و گفت: پیش از این فضای علمی فضای عالم و عامی بود که حوزه هنوز به طور کامل وارد عرصه جدید علمی نشده است.
وی فضای آموزشی حوزه را استاد محور خواند و گفت: شاگردان کمتر به ارائه فکر و اندیشه خود در کلاس می‌پردازند و جایی برای جولان طلاب فاضل که به غیر از فقه و اصول پرداخته‌اند وجود ندارد.
وی خاطرنشان کرد ما باید به گونه ای نیروهای خود را تربیت کنیم که مشتاقانه به دنبال کسب علم باشند نه اینکه به اجبار به دنبال چند آزمون و کسب نمره باشند.
حجت الاسلام خیری به راهکارهای ایجاد تحول در حوزه علمیه اشاره کرد و گفت: باید ستادی نیرومند که بتواند تمام مراکز علمی و آموزشی حوزوی را زیر پوشش خود قرار دهد تا به صورت هماهنگ نسبت آموزش و ارتقاء سطح علمی طلاب تلاش کنند.
این جامعه شناس لازمه تحقق تحول را اندیشه پالایش شده خواند و گفت: حوزه باید به ادبیات رایج دانش مجهز شود و تا زمانی که کلام حوزه نامفهوم باشد نمی توان با مراکز علمی ارتباط برقرار کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۵۹
حسن خیری



اسامی برخی اساتید دوره

اسامی برخی اساتید دوره‌ی مقدماتی علم دینی به شرح زیر می باشد:

حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

شمس‌الله مریجی، ریاست دانشگاه باقرالعلوم «علیه السلام»

حسین سوزنچی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم «علیه السلام»

نصرالله آقاجانی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم «علیه السلام»

حسن عبدی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم «علیه السلام»

حسن خیری، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد نراق

حسن غفاری‌فر، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم «علیه السلام»



تریبون مستضعفین - «مدیریت تحول در حوزه های علمیه» اثری از جمعی از اساتید و فضلای حوزه ی علمیه قم است که به همت مدیریت جنبش نرم افزای مرکز همکاری های پژوهشی و علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) چاپ اول آن در قالب ۳۱۲ صفحه، در پاییز ۱۳۸۹ راهی بازار نشر گردیده است.

این کتاب که سومین مجموعه حاصل از سلسله نشست های علمی است به بحث های مربوط به مدیریت تحول در حوزه می پردازد. چون جلسات حاصل بحث ها و میزگزدها و مناظره های متعدد است که فصول کتاب یکی از آن ها را تشکیل می دهند وزن علمی کتاب نیز افزایش یافته است.

سرفصل بندی کتاب نیز به گونه ای دقیق و نظم است که دورنمایی بسیار خوب از کل مباحث کتاب ارائه می‌دهند. این کتاب یکی از منظم ترین بجث های مربوط به مدیریت تحول در حوزه است که عرصه های مختلف تحول را به صورت چارچوب بندی شده برای مخاطب حوزوی و بیرون حوزه مطرح می نماید.

«مدیریت تحول در حوزه‌های علمیه، فرصت‌ها و چالش‌ها» عنوان فصل آغازین است. حجة الاسلام و المسلمین ربانی ریاست دفتر تبلیغات تحول در ساختار حوزه (شان ستادی مدیریت حوزه)، و نظام های گزینشی، آموزشی، اخلاقی و تربیتی و پژوهشی را مورد بحث قرار داده اند.

حجة الاسلام مقتدایی رییس مرکز مدیریت هم از فرصت ها و چالش های تحول (شناسایی و حمایت از نخبگان در فقه و اصول)، تقویت حوزه های شهرستان ها، ساماندهی تبلیغ، تنظیم سند چشم انداز، توجه به رشته های تخصصی، کاستن روزهای تعطیل سخن گفته اند.

حجه الاسلام و المسلمین میرمدرسی مسئول دفتر پی گیری فرامین و مطالبات مقام معظم رهبری از تشکیل شورای پیشبرد و ارتقای حوزه های علمیه بعد از سخنرانی آقا در آذر ۱۳۸۶ و اتفاقات بعد از آن گزارشی ارائه داده اند.

حجة الاسلام صفایی بوشهری هم تعریف موضوعی چالش و فرصت در مدیریت تحول، تبیین حکمی فرصت ها و چالش ها در این امر، تبیین فرصت ها و چالش ها در مدیریت تحول به صورت ثبوتی، تبیین فرصت ها و چالش ها در مدیریت تحول به صورت اثباتی سحن گفته اند و مورد آخر را ذیل فرصت ها (حمایت رهبری، وجود نیروی کارآمد، همدلی و پشتیبانی جوهره ی نظام با حوزه، وجود تجربه های ارزشمند، برنامه ریزی های موفق در متن حوزه)، چالش ها (عدم اراده ی عمومی، ضعف در مدیریت اجرایی، اقتباس های نامناسب، عدم تحمل پرداخت هزینه ها، عدم نظارت و ارزیابی دقیق) مورد بحث قرار داده اند.

حجه الاسلام مختاری نیز از لزوم بررسی اهداف و وظایف حوزه و ضرورت پژوهش و تالیف کتب توسط پژوهشگران و متحخصصین حوزوی سخن گفته اند.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به ساختار حوزه» عنوان دومین فصل کتاب است.

حجة الاسلام و المسلمین اسلامی محورهای کلام مقام معظم رهبری در مورد مدیریت تحول در حوزه را ذیل عناصر زیر مطرح کرده اند.

۱- ضرورت مدیریت تحول برای رسیدن به تحول مطلوب
۲- توجه به پویایی حوزه و حرکت تکاملی آن به عنوان رمز حیات و بقای حوزه
۳- لزوم حرکت سریع حوزه متناسب با سرعت رشد فناوری اطلاعات و اقتضای عصر انفجار اطلاعات
۴- توجه به پرورش ظرفیت ها و استعدادها در حوزه
۵- تثبیت منزلت حوزه در نظام جمهوری اسلامی و شناخت نخبگان حوزه
۶- تثبیت منزلت اجتماعی طلاب، مدرسان و نخبگان حوزه
۷- لزوم دارا بودن حوزه از اطلاعات جامع درون سازمانی، به معنای آمارگیری مداوم از کارها و نیروها
۸- کشف جایگاه کرسی های آزاد اندیشی
۹- لزوم برنامه ریزی برای حوزه و تدوین سند جشم انداز ده ساله یا بیست ساله خوزه
۱۰- تمرکز مدیران در مدیریت حوزه و اصلی شمردن این سمت
۱۱- توجه و حفظ سعه ی ظرفیت حوزه در برخورد با افکار و اندیشه های مختلف
۱۲- لزوم تحول در شیوه ها؛ اعم از شیوه های اموزشی، پژوهشی و کتب درسی
۱۳- استقلال حوزه به لحاظ اعتبار علمی و اعطای مدارک در عین دوری از آفت مدرک زدگی
۱۴- جایگاه انجمن های علمی در سازمان حوزه و در نظام حمهوری اسلامی ایران

سپس از عناصری مثل گستره‌ی تحول و مدیریت در حوزه (بخش‌های مدیریت پذیر، تمرکز یا تعدد مثل نجف، جامعیت مدیریت، حرکت های فکری، مدیریت فارغ التحصیلان سطح چهار)، ابعاد مقدماتی مدیریت تحول در ساحتار حوزه مثل حل کردن تعاریف از موارد اصلی، مطالعه ی ماهیت حوزه های شیعی مقدمه ای برای تحول، سابقه ی تحول در حوزه و عوامل نقش افرین در نظام حوزه سخن گفته اند.

حجة الاسلام و المسلمین صادقی در ادامه از ضرورت تحول در حوزه، مطابق با نیاز روز، مباحث آینده پژوهی در مدیریت تحول، لوازم و شاخص های تحول در ساختارهای مدیریتی، لوازم دانشی تحول سخن گفته و عناصر تحلیل محیط تحلیل محیط پیرامونی حوزه (فرصت های پیرامونی حوزه: مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی، میل و رغبت مردم، گرایش واقبال جهانی، آمادگی شنیدن پیام حوزه، تعامل و هم فکری دولت با حوزه و نهادهای حوزوی، هم فکری نهادهای عمومی با حوزه، در اختیار حوزه بودن رسانه ها و استفاده از تجربیات ادیان و مذاهب دیگر. تهدید های پیرامونی حوزه: توطئه های دشمنان برای نفوذ در حوزه، ناکارآمد جلوه دادن حوزه در عرصه های مختلف، تحمیل برخی از شرایط نامناسب از سایر مراکز آموزشی بر حوزه. تحلیل محیط درونی حوزه: فرصت ها (وجود انگیزه های الهی، وجود منابع انسانی کارآمد)، تهدیدها(نداشتن الگوی مدیریتی صحیح، عدم تفکیک بخش های مختلف، تعبد گرایی در امور مختلف، تمرکزگزایی زیان بار در اجرا) بحث کرده است. سپس از تنظیم سند چشم انداز و دانش مدیریت تحول سخن رفته است. و لوازم روانی تحول مثل اراده ی قوی در ایجاد تغییرات مطلوب، عزت نفوذ ناپذیر، شجاعت در برخورد با مشکلات، قدرت تحمّل و سعه ی صدر در برخورد با انتقاد، آمادگی لازم برای ساختارشکنی، روحیه ی جمع گرایی در تصمیم گیری ها نیز شاخصه های کنشی و رفتاری در قالب هدفمندی، قاطعیت و عدم تزلزل در مقام اجرا و عمل، نظم، داشتن برنامه، هدایت گری، نظارت، ارزیابی مستمر، اصلاح مستمر روش ها، اصلاح مستمر بینش ها و صرف وقت کافی مورد تدقیق قرار گرفته است.

در ادامه حجة الاسلام . المسلمین مختاری مباحثی ذیل سرفصل های زیر ارائه کرده اند: امام موسی صدر منادی تحول در حوزه، مقوله آموزش اولین گام در مدیریت حوزه (آموزش، پژوهش، تربیت)، پذیرش طلبه، متون آموزشی حوزه، بررسی وضعیت آموزش ادبیات عرب در حوزه (احتیاج به تغییر و حذف برخی علت های زاید، ضرورت بردن مثال ها به احادیث و نهج البلاغه)، مدیریت تحول نیازمند تحقیقی جامع و گسترده، ضرورت توجه به ادبیات در حوزه با تبیین اهداف و روش های آن، توجه به دیدگاه مخالفان تحول در حوزه(نگرانی از ضعف بنیه ی علمی حوزه و حل آن با مشخص شدن کارآمدی اش).

در پرسش و پاسخ نیز مباحثی مانند لزوم تحول مدیران، نقدپذیری بیانات مقام معظم رهبری، معایب ساختار مدیریت آموزشی حوزه در سطوح عالی (احتیاج به چیزی مثل سوپروایزر در دکترا)، بودجه و پیامدهای آن در حوزه (دو سویه بودن مثل حضور حوزه در سازمان برنامه و بودجه ضمن اختصاص بودجه برای حوزه)، لزوم توجه به مسائل بیرونی و تاریخچه ی علوم حوزوی، نقطه ی شروع تحول در حوزه (اداره ی چند مدرسه ی نمونه)، تدوین کتب درسی، ضرورت معمم شدن، ضرورت توجه به شان و منزلت طلبه طرح و بحث گردیده اند.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به نوآوری» عنوان نشست بعدی است.

حجة الاسلام رضا عیسی نیا از تحول و مدیریت تحول در حوزه در نگاه رهبری سخن گفته و بعضی آسیب ها را ذیل عدم حضور شخصیت های حقوقی حوزوی در هسته های مرکزی تصمیم سازی علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور، مشکلات مربوط به مرجعیت علمی در حوزه علوم عقلی (نبودن درس علوم عقلی، هم سو نبودن درس های عرفان نظری و عملی) برشمرده اند و پیشنهادهایی نظیر ایجاد مدرسه ی تخصصی علوم عقلی، گسترش درس های عرفان عملی و نظری و به تبع ان تربیت نیروهای علمی فاضل در سطح عرفان نظری و عملی را مطرح کرده اند.

حجة الاسلام و المسلمین علیدوست نیز ضمن طرح منظور از تحول و مدیریت، موانع تحول آموزشی را قطع ارتباط طلاب با تراث گذشتگان، اصالت دادن به معاصرت، عدم توجه کافی به تخصص و تمرکز بعد از تخصص، شخصیت گرایی، ساده انگاری و اکتفا به کلیات، ترس از بدعت گذاری دانسته اند و از ضرورت ایجاد کتب متقن تر برای جایگزینی کتب فعلی سخن گفته اند.

حجة الاسلام والمسلمین مبلغی نیز مفهوم تحول در حوزه های علمیه و ویژگی های ان (بازآفرینی، بازسازی، بازتاسیس)، موضع حوزه در قبال تحولات جهانی، جایگاه نوآوری در جغرافیای مدیریت تحول در حوزه علمیه را مورد بحث قرار داده و ابزار و وسایل نوآوری (ذهن های مستعد، اراده ی جدی برای اندیشیدن در زمینه های نو، اندیشیدن در فضاهای نو با رویکرد به اندیشه های نو، نوآوری) و هم چنین موانع نواوری را ذیل موانع نوآوری در فرهنگ و ساختار آموزشی حوزه (فرهنگ و ساختار مدیریتی، آموزشی، پژوهشی و تبلیغی)، فرودست بودن جایگاه پژوهش نسبت به آموزش، انحصار طلبی آموزش، عدم اجماع برشمرده اند. در گام بعد لزوم استفاده از سرمایه های نزم افزاری ذیل تکرار دائمی همان مطالب و نرم افزارها، نوآوری و خلق اندیشه های جدید بر اساس نرم افزارهای موجود بحث شده و مراحل شکستن یک پارادایم علمی در حوزه در قالب سلسله اقدامات و نقدها و بررسی ها و…. به بحث گذاشته شده است.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به جامعه شناسی» عنوان نشست چهارم است که با اداره حجة الاسلام پوریانی برگزار گردیده است.

حجه الاسلام تقی زاده بعد از تبیین واژگانی بحث مدیریت تحول، مدیریت تحول در حوزه های علمیه از منظر جامعه شناسی را در سرفصل های زیر بررسی کرده است: حوزه های علمیه شبه سازمانی با ماهیت ترکیبی، تحول در خرده فرهنگ ها، گذشت زمان، برنامه ریزی متناسب با نیازهای روز، توجه به سنت های پسندیده، توجه به طرح های جدید ارزشی. سپس فرهنگ تحول لازمه ی ایجاد تحول، لزوم استفاده از تجربیات گذشتگان، ضرورت استفاده از روش های جامعه شناختی در مدیریت تحول، نظریات مطرح در باب مدیری تحول (عدم مدیریت تحولات، اقتباس از طرح های اجرا شده، اتکاء به مهارت های مدیران داخلی) را مطرح کرده است.

حجة الاسلام و المسلمین خیری مدیریت تحول را بر مبنای اهداف معین و ویژگی های یک سازمان، تصمیم گیری، ساختاری روان مبتنی بر قصد، مدیری تحول گرا در سازمان، ویژگی سازمان، بصیرت های لازم در مدیریت تحول سازمان توضیح داده است. سپس آسیب شناسی در قالب ضعف در اندیشه های دینی، عدم برنامه ریزی و خودجوش بودن در بحث های جدید حوزوی، عدم توجه به نیازهای واقعی طلاب، عدم استفاده ی بهینه از منابع انسانی، ضرورت ایجاد زمینه مناسب جهت تعامل گفتمان علمی، تعطیلی فراوان حوزه، تقدس مطالب علمی و پیامدهای آنف محور بودن فقه و اصول و توسعه ی نامتوازن از آسیب های جدی حوزوی برشمرده شده است. و ارائه ی راهکارها نیز با طرح تشکیل ستاد قوی جهت استفاده از فرصت ها در حوزه، گسترش نگاه فقهی، مجهز شدن به ابزار و ادبیات روز، ایجاد همدلی، لزوم تقویت و سازماندهی پایگاه اجتماعی روحانیت و لزوم حضور طلاب در مراکز تصمیم گیری با رویکرد عمیق دینی مورد بحث و فحص قرار گرفته است.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به امور مدارس» عنوان فصل پنجم است که به وسیله ی حجة الاسلام اسلامی اداره گردیده است.

حجة الاسلام شب زنده دار ضرورت تحول از دیدگاه آموزه های دینی، حسن بودن تحول بر خلاف تکامل به خودی خود ، مراکز تخصصی و نقش بی بدیل آن ها در تحول حوزه را مقدمه ی بحث خود قرار داده و آسیب شناسی نظام آموزشی حوزه را در قالب عدم ارتباط دانش پژوهان با اساتید درس خارج، استفاده ی بهینه از متون اموزشی (دو مشکل فقه: عدم هماهنگی در کتب درسی، عدم آمادگی علمی کامل برای استفاده از کتب درسی)، عدم توجه به مقوله ی تقریر و شیوه ی نادرست ارزیابی در امتحانات مطرح کرده است. مسئله ی اجتهاد و دیدگاه های موجود در حوزه، ضرورت برنامه ریزی مستقل و آزاد در حوزه، نظام تدریس در حوزه و چالش های فرارو، ضرورت تقویت ادبیات، لزوم توجه به مباحثه به عنوان امری ضروری و مهم، تراکم درس ها، لزوم کار کارشناسی در متون درسی و استفاده ی بهینه از مهارت های یادگیری جزو بخش های بعدی مباحث ایشان است.

حجة الاسلام مولایی نیز گستره ی تحول حوزه پس از انقلاب اسلامی، نگاهی به وضعیت امور مدارس و چالش های آن(۴۵ مدرسه در قم که ۳۵ مدرسه آموزشی و ۲۰ خوابگاهی و ۳۰۰ مدرسه در شهرستان ها زیر مجموعه مرکز مدیریت)، ضرورت نظام آموزشی جامع در حوزه، مشکل پذیرش در مدارس، روزآمد کردن زبان ارتباطی و آموزشی در حوزه، لزوم بازنگری در نظام درسی حوزه، پرهیز از اختلاف سلیقه در عرصه ی نظام مدیریتی کلان حوزه، افزایش استادیار تهدیدی برای نظام آموزش حوزه را محورهای بحث خود قرار داده است.

حجة الاسلام و المسلمین قوامی مدیر اسبق مدرسه ی معصومیه و مدیر بنیاد مدیریت اسلامی و صادحب کرسی فقه الاداره در قم نیز از تقسمیم بندی مدارس حوزوی، پذیرش و بایسته های آن، لزوم توجه به نخبگان در مدارس، استعداد سنجی و امتیازات، تشکیل انجمن های علمی حوزه، استعداد سنجی در قالب یک ساختار، ضرورت آموزش زبان بیگانه در حوزه های علمیه، ضرورت تعامل علوم جدید و علوم سنتی در حوزه، ضرورت احیای سنت اجازه در حوزه، طرح استادیاری، ایجاد تحرک علمی در طلاب و تسلط بر مهارت های زبانی گامی مهم در تبلیغ علوم دینی سخن رانده است.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به متون درسی» عنوان ششمین فصل کتاب است.

حجة الاسلام و المسلمین اسلامی موانع تحول را ذیل ترس از کاهش توان حوزه، برای تربیت اصولی، صحیح و ساده و ترس از میان رفتن برخی معیارها کلید زده است. سپس حجة الاسلام المسلمین کعبی در مورد نگاه سازمانی به حوزه لازمه ی مدیریت تحول، تشکیل ستاد، لازمه ی تحول در حوزه (اقدامات گروهی، تجربه، لزوم تغییرات ساختاری، کارگروه های عملیاتی، ایجاد کارگروه های عملیاتی برای استفاده ی درست از ظرفیت ها، حوزه های عملیاتی مدیریت تحول: تغییرات بلند مدت و میان مدت، امکان تحول حوزه از دیدگاه مقام معظم رهبری) کیفیت تحول متون و نظام آموزشی در حوزه، جهت گیری تحولات دولتی در نگاه شهید صدرسخن گفته است. در گام بعد آفات و الزامات تدوین متون آموزشی حوزه ذیل اراده ی جدی مسئولان، استفاده ی از همه ی ظرفیت ها با وقت کافی(دوری از تشریفات، بحث و گفتگو، پرداختن به کار عملی)، تجربه و رفع اشکالات در محیطی محدود و سپس تعمیم آن، هدفمند بودن متن، پاسخگو بودن به نیازهای معاصر در جهان اسلام، تناسب با رشته های تخصصی حوزوی، تحول بر اساس برنامه ریزی و مدیریت مسئولان حوزه و با موافقت مراجع و اساتید بزرگ، آورند آخرین دستاوردهای پژوهش های علمی بر حسب نوع رشته در متون آموزشی، تمدن ساز بودن و باعث توانمندسازی اسلام و امت در همه ی عرصه ها بودن، لحاظ کردن علم اخلاق، ارتقای بینش سیاسی- اجتماعی طلاب و معلومات برون متنی ومسئولیت ساز بودن مطرح شده است و در نهایت تحول در فقه و حقوق؛ حلقه ی مفقوده ی مدیریت تحول حوزه های علمیه، مشکلات موجود در زمینه ی فقه و حقوق، تحول در متون آموزشی حوزه با تاکید بر ادبیات حقوقی و حفظ اصالت حوزوی، رعایت ادبیات جدید در تدوین متون فقهی، اهمیت اراده و عزم جدی مراجع و استوانه های علمی حوزه در مدیریت تحولات، لزوم هماهنگی ستاد ارتقاء و پیشرفت حوزه های علمیه با مراجع در هدایت و پیشبرد تحول و توجه دوباره به الزامات کار ستادی مورد بحث قرار گرفته است.

حجة الاسلام والمسلمین اعرافی مسئول جامعة المصطفی العالمیه و صاجب کرسی فقه التربیه در قم از توجه به مهندسی فرهنگی کلان، محصول اندیشه ی منسجم مقام معظم رهبری، مدیری تحول، جدید ترین مفهوم نظام فکری مقام معظم رهبری، لزوم تهیه و تدوین متون درسی متناسب با نظام آموزشی جامع، ضرورت نگاه جامع در ایجاد رشته های تخصصی، رعایت اعتدال در تدوین متون، لزوم رعایت اعتدال در تدوین متون از منظر عربی، رعایت تناسب سطوح در پرداخت به کیفیت متن و محتوا در تدوین متون، عدم اتکاء متن بر تدبیر ویژه ی مولف، رعایت ترتیب منطقی و توجه به تاریخچه ی مباحث در تدوین متون، لزوم تعریف جایگاه متون درسی و کمک درسی، ضرورت تنظیم حجم دروس حوزوی، توجه به ملاک های روش تدوین، تدوین مرحله ای و تکاملی در تنظیمات و تدوین متون، مولفه های مهم در تدوین متون درسی سخن گفته است.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به هنر، حوزه و تبلیغ» عنوان فصل و نشست هفتم است.

فرید عصر از جایگاه مقوله ی هنر در حوزه، رسالت حوزه ی علمیه در عرصه ی هنر، آسیب شناسی جایگاه هنر در حوزه و هنر، بازتاب یک ادراک و حس هنری سخن گفته است. دکتر موسوی گیلانی، هنر در تاریخ و فرهنگ اسلامی، جایگاه هنر در میان عرفا و فلاسفه، هنر از دیدگاه فقها، رشد هنرهایی در دل تصوف و عرفان به ویژه در دوره های ایلخانی و تیموری و صفوی مثل مجسمه سازی(نقاشی، مجسمه سازی، حتی رقص سماع)، نگاهی به جریان های هنری بعد از انقلاب، ضرورت پژوهش دینی در عرصه ی هنر، تخصصی شدن دانش ها، لزوم تدوین اثار پژوهشی در عرصه ی هنر و ادبیات، ضرورت پرداخت صریح و شفاف به مقوله ی هنر و نگرش گرایش های عرفانی در پیشرفت هنر با نگاهی به دیدگاه حضرت امام خمینی را مطمع نظر قرار داده است.

حجة الاسلام و المسلمسین حسینی (ژرفا) نیز مفهوم واقعی هنر و ضرورت درک هنری، درک اجمالی از هستی محور اتفاق دین، هنر و تبلیغ، هنر وسینما از نگاه امام خمینی، هنر از نگاه دین، شناخت هنر زمینه ی تفسیر در ک ما از هستی، رسالت هنر، ترویج دین و شناخت هستی، ضرورت پرداختن به مباحث هنری در حوزه های علمیه و ضرورت توجه به جلوه های هنر زیبایی شناسی دین و جنبه های کاربردی آن را مورد تدقیق قرار داده اند.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، با رویکرد به حوزه های علمیه خواهران» عنوان نشست و فصل هشتم است.

خانم راستی با ذکر سرعت علم و ضرورت تحول و تولید علم راهی به سوی اینده نگری در حوزه، نکات محوری مدیریت تحول را ذیل قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، و تهدیدها مطرح کرده از لزوم پیش بینی اهداف جامع و گسترده در برنامه ریزی های حوزه ی علمیه ی خواهران، ساماندهی و تقویت آموزش های تخصصی در حوزه ی علمیه، آموزش های کاربردی در نظام آموزشی حوزه ی علمیه ی خواهران، ضرورت توجه به رشته های میان رشته ای در تحصیلات حوزوی، تحول سه عنصر: ورودی ها، خروجی ها، فرایند، حذف آزمون ورودی طلاب(بعد از پایه ی یک و دوم بررسی شود اگر ظرفیت دارند اجازه ی ادامه ی تحصیل بیابند)، کادر اجرایی قوی و زبان دانی طلاب سخن گفتند.

خانم علاسوند وضعیت حوزه های علمیه خواهران پس از انقلاب را بررسی کرده به ضرورت بازبینی در برنامه ها و توجه به گروه های ویژه در برنامه ریزی تحول (گروه برنامه ریزان و مسئولان حوزه ی علمیه، گروه های مرجع فرهنگی تشکیل دهنده ی باورهای مردم در مورد حوزه های علمیه خواهران، گروه هایی در درون حوزه ی علمیه مثل اساتید واحدهای پژوهشی و گروه مخاطبان)، اهمیت هدف گذاری، لزوم توجه به اهداف کلان در نظام آموزشی حوزه های علمیه ی خواهران، اجتهاد زمینه ی توسعه در فرایند دین پژوهی، آگاهی از توان خواهران و زمینه ی ارتقای تحصیل آنان، لزوم تدوین برنامه ریزی جامع در نظام آموزشی حوزه، تحصیلات عالی بانوان مشکلات و آسیب ها، منابع مالی و منابع انسانی دو مقوله ی مهم در مسئله ی تحول حوزه ی علمیه خواهران، خودجوشی طلاب، ضرورت برنامه ریزی جهت شناسایی و جهت دهی استعدادهای درخشان دربانوان، سطح نامتناسب تدریس، کاربردی کردن علوم، مدیریت واحد دو مرکز جامعة الزهرا و مرکز مدیریت حوزه های علمیه ی خواهران و اهمیت تربیت مبلغ خواهران پرداختند.

«مدیریت تحول در حوزه های علمیه، تفسیرها و رویکردها» عنوان فصل و نشست نهایی است که به مدیریت حجة الاسلام و المسلمین فراتی برگزار شده است.

حجة الاسلام و المسلمین حقی برخی نقاط مثبت در حوزه را خواستگاه نیروهای برجسته فکری و دینی، نقش بارز حوزه در پیاده کردن و شناساندن اسلام، توان و فعالیت بالقوه علمی و دینی، عهده داری پاسخ گویی به انتظارات دینی و معنوی جامعه، مسئولیت تبلیغ و ارشاد و پناهگاه معنوی مردم و مردمی بودن حوزه دانستند و برخی نقاط ضعف را ذیل ضعف در ساختارها، عدم تعامل و هماهنگی بین ارکان درون حوزوی، لطمه خوردن جایگاه و کارکرد مرجعیت، عقب ماندگی در مجموع حوزه، عدم ارتباط و تعامل با مراکز علمی، منفعل بودن در برابر حوادث و رویدادها وتعریف نکردن رابطه ی خود با قدرت سیاسی تعریف کردند. سپس به همکاری و تعامل ارکان درون حوزوی اصلی ضروری در تحول حوزه پرداخته و موانع تحول در حوزه را عدم اطلاع صحیح از مسایل روز دنیا، عدم اطلاع از انگیزه و هدف تحول خواهان و موانع سیاسی دانستند و در نهایت به موانع و مشکلات تنظیم سند راهبردی مدیریت تحول در حوزه پرداختند.

حجة الاسلام و المسلمین لک زایی نیز از لزوم توجه به نقاط ضعف در حوزه، لزوم نگاه کاربردی در مدیریت تحول حوزه، لزوم شناسایی فرصت ها و تهدیدها در مسیر تحول، ضرورت نگاهی جامع و هدفمند در مدیریت تحول، تفکر و اندیشه ی تحول پایه و استوانه ی یک تحول واقعی و شورای عالی حوزه متولی مدیریت تحول در حوزه سخن گفتند.

این کتاب که با نظم و موضوع بندی دقیق کاربری خود را دو چندان کرده است را می توان از فروشگاه های بوستان کتاب و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم تهیه کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۹:۲۱
حسن خیری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۲۳:۵۸
حسن خیری

فصلنامه مدیریت در دانشگاه اسلامی

فصلنامه دارای رتبه علمی - پژوهشی (علوم انسانی)

سال اول، شماره 2، تابستان 1391
376 صفحهفصلنامه مدیریت در دانشگاه اسلامی ، سال اول، شماره 2



عنوان:
معیارهای تصمیم گیری در مدیریت دانشگاه اسلامی از منظر آموزه های دینی


نویسنده(گان):
حمیدرضا بهرامی، حسن خیری، رضوان نروی علویجه،


چکیده:
هدف مقاله بررسی معیارهای تصمیم گیری در مدیریت دانشگاه اسلامی از منظر آموزه های دینی بوده است. روش مقاله تحلیل اسنادی به شیوه توصیفی- تحلیلی می باشد. : در این راستا پس از بررسی سوال های تحقیق، معیارهای فرآیند های تصمیم گیری شناسایی شده است؛ سه مورد از این معیارها که در منابع غنی دینی تاکید فراوانی بر آنها شده عبارتند از: 1- مشورت 2- حق محوری 3- توکل. مهمترین نکته هایی که در امر تصمیم گیری وجود دارد، این است که مدیر بر سر دوراهی ها برای ترجیح یک راه، چه معیاری را باید در نظر بگیرد. آیا منافع شخصی مدیر، رضایت مسوولین بالاتر، حب و بغض های شخصی، انتظارات و توقعات آشنایان و نزدیکان وخواص و... باید ملاک انتخاب فرد مدیر قرار گیرد و یا ملاک چیزهای دیگری است؟ در مدیریت اسلامی، معیارهای متعددی در تصمیم گیری اثرگذار هستند که توجه به آنها می تواند در فرآیند تصمیم گیری و اجرای آن تاثیر شگرفی داشته باشد و سه مورد از این معیارها که در منابع غنی دینی تاکید فراوانی بر آنها شده است، عبارتند از: 1- مشورت 2- حق محوری 3- توکل. چنانچه مدیر براساس این سه معیار تصمیم گیری کند، بی شک می توان گفت بهترین تصمیم را در هر مورد اتخاذ نموده است. با توجه به معیارهایی که در هر یک از مراحل تصمیم گیری برشمردیم، پیشنهاد می گردد که اگر مدیری با در نظر گرفتن تمام این مولفه ها تصمیمی را اتخاذ و اجرا نماید این تصمیم از منظر آموزه های دینی از کارایی مناسب برخوردار می باشد.


کلیدواژگان:
دانشگاه، دانشگاه پژوهی، آموزش عالی، پژوهش، دانش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۳
حسن خیری
کتاب جامعه شناسی 2  سال سوم انسانی تغییر کلی یافته است و در سال تحصیلی 91-90 کتاب جدید تدریس خواهد شد.دوره کشوری مدرسی کتاب جامعه ۲ برگزار شد اما تاریخ برگزاری دوره ضمن خدمت  در استان مربوط به تصمیم ضمن خدمت اداره کل است و هنوز تاریخی برای برگزاری دوره ضمن خدمت اعلام نشده است . انجمن علمی معلمان علوم اجتماعی و مدرسان درس آمادگی خود را بر ای شروع دوره به اداره کل چندین بار اعلام کرده اند .

کتاب جدید در سه فصل  به شرح زیر تالیف شده است:

۱- جامعه و فرهنگ

۲- هویت و فرهنگ

۳- قدرت و سیاست

مولفین  کتاب جدید آقایان حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسا نیا و جناب حجت الاسلام ولمسلمین خیری و جناب حجت الاسلام و المسلمین مریجی و حجت الاسلام و المسلمین آقاجانی و آقای دکتر کرم اللهی و فتحی از دانشگاه باقرالعلوم قم هستند .

جهت مشاهده و دانلود کتاب جدید به نشانی زیر ( اداره کل چاپ و توزیع کتابهای درسی ) مراجعه نمایید:

http://www.chap.sch.ir

+ نوشته شده در  شنبه دوم مهر 1390ساعت 21:50  توسط م.ر.فاطمی پور  |

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۱۸:۲۷
حسن خیری

دین، رسانه، ارتباطات اجتماعی

کتاب دین، رسانه، ارتباطات اجتماعی؛ پیش درآمدی بر نظریه ارتباطات اسلامی توسط حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن خیری، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه تألیف و تدوین گردیده است.

کتاب دین، رسانه، ارتباطات اجتماعی؛ پیش درآمدی بر نظریه ارتباطات اسلامی توسط حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن خیری، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه تألیف و تدوین گردیده است.

کتاب فوق در 7 فصل تنظیم شده است.
چیستی وسایل ارتباط جمعی و پیامدهای آن، بررسی دین و رسانه در عصر رسانه ها و انکاره ها و پارادایم های اسلامی در برخی عناوین محوری و رابطه تلویزیون دین، رویکردها و نظریه های ارتباطات با تأکید بر تلویزیون و اندیشه های اجتماعی پنج اندیشه ور مسلمان (فارابی، خواجه نصرالدین طوسی، علامه طباطبایی، علامه جعفری و استاد مطهری) از مباحثی است که پنج فصل اول را تشکیل می دهد.
در فصل ششم محقق تلاش کرده با ارایه مدل هویت، فضا، مراحل هویت یابی آدمی را در فضای خصوصی و عمومی با توجه بر اقتضائات تعقل و احساسات آدمی تبیین نموده و وضعیت امروز و آینده جهان را ترسیم کند.
در فصل پایانی با ارایه گزارشی پیمایشی قابلیت و ظرفیت مسجد و تلویزیون در ارایه پیام های دینی مقایسه شده است. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) با درک ضرورت ورود به مباحث ارتباطی و تبلیغاتی مطابق با نیاز امروز جوامع این اثر را به جامعه علمی تقدیم کرده است و امید است کتاب فوق زمینه های رشد و تعالی مطالعات اسلامی در زمینه ارتباطات را فراهم نموده و مورد توجه دانش وران عرصه علوم ارتباطی قرار گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۲ ، ۱۸:۰۹
حسن خیری

رویکردهای تحول در حوزه های علمیه



رویکردهای تحول در حوزه های علمیه
رویکردهای تحول در حوزه های علمیه   نویسنده : علی زارع   معرفی و بررسی کتاب «مدیریت تحول در حوزه های علمیه ؛ تفسیرها ، رویکردها و راهکارها»   دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آنچه می آید گزارش و بررسی کتابی است با عنوان «مدیریت تحول در حوزه های علمیه» این کتاب که حاوی سلسله نشست های مدیریت تحول در حوزه های علمیه می باشد از معدود کتبی است که به صورت تخصصی به این مهم پرداخته و به شیوه ای مشخص دیدگاه های مختلف را در این عرصه پوشش داده . کتاب مدیریت تحول در حوزه های علمیه را باید آخرین نمونه از این گونه تالیفات دانست ؛ چه آنکه حدود یک ماه پیش از این، پاییز 89 ، توسط نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به زیور چاپ آراسته شده است. نشست های علمی گزارش داده شده در کتاب ، به شیوه ای تخصصی و از مناظر متعدد، به عرصه مدیریت تحول در حوزه های علمیه نظر کرده اند و دیدگاه های جمعی از نخبگان و صاحبنظران حوزوی را انعکاس داده اند. همچنین یادآوری این نکته ضروری است که این نشست های علمی ، از سوی مدیریت جنبش نرم افزاری مرکز همکاری های علمی و پژوهشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شده است. بخش اول: مدیریت تحول در حوزه های علمیه ؛ فرصت ها و چالش ها   در این قسمت مطالب آیت الله مقتدایی رئیس مرکز مدیریت حوزه های علمیه و حجت الاسلام و المسلمین ربانی ، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی ، منعکس شده است. مباحث حجت الاسلام و المسلمین آقای ربانی ایشان ابتدا با نقل حدیثی از امام جواد (ع) که در آن مؤمن را به قبول نصیحت رهنمون کرده است ، تأکیدات مقام معظم رهبری «مدظله العالی» را در خصوص ضرورت تحول در حوزه ، یک نصیحت معرفی می کند. جناب آقای ربانی ، سپس به محورهای تحول در حوزه در پنج ساحت می پردازد. در این پنج محور با مباحث زیر روبه رو می شویم : محور اول ، تحول در ساختار حوزه   تصدی امور صنفی در شأن مدیریت کلان حوزه نیست و جایگاه مدیریت حوزه همان جایگاه وزارت علوم نسبت به دانشگاه هاست. ضمن اینکه در سطحی فراتر سیاست گذاری ، برنامه ریزی کلان ، آینده نگری ، رصد کردن امور ، نظارت ، حمایت و هدایت حوزه های علمیه نیز از شئون شورای عالی حوزه است. محور دوم ، تحول در نظام گزینشی حوزه های علمیه   جذب منابع انسانی مستعد، هوشمند ، متعهد و استعداد های برتر و برجسته در توسعه و پیشرفت حوزه موثر بوده و متناسب ساختن پذیرش ها با خروجی ها و نیازمندی های حوزه ضروری است. محور سوم : تحول در نظام آموزشی حوزه   نظام آموزشی در حوزه های علمیه ، سالیان درازی است که کتاب محور شده است و بر اساس کتاب های تألیف شده در چند صد سال گذشته پیش می رود؛ در حالی که نظام آموزشی باید موضوع محور و دانش محور باشد و از آخرین دستاوردهای علمی در نظام آموزشی بهره مند گردد. محور چهارم: تحول در نظام اخلاقی و تربیتی حوزه   لازم است سازمان حوزه ، نظام تربیتی حاکم بر حوزه ها را بر اساس تحولات مدیریت کرده و برای آن چاره جویی کند. محور پنجم: تحول در نظام پژوهشی حوزه   * جهت شکوفایی خلاقیت و نوآوری و تولید علم ، انس و تخصص طلاب و فضلای حوزه پس از طی مراحل تحصیلی با پژوهش ، از اموری است که توجه به آن در سیاست های نظام پژوهشی اهمیت ویژه ای دارد. * توجه به خروجی های حوزه از امور ضروری است؛ لذا ما باید به رشته های موجود اکتفا نکرده و در زمینه های مورد نیاز ، متخصص تربیت کنیم و متناسب با نیاز زمان ، رشته ها و گرایش ها را گسترش دهیم ؛ چرا که کار تبلیغی مؤثر در سطح بین المللی ، مستلزم پیشقدمی و برنامه ریزی حوزه است. در واقع تحول باید به مطالبه جدی حوزوی ها تبدیل شود و برای تحقق آن مسوولان باید مساله را پیگیری کند. در ادامه ، این فراز کتاب مباحث آیت الله مقتدایی ، رئیس محترم مرکز مدیریت حوزه های علمیه ، ارائه شده است . در این قسمت نیز مطالب زیر را مطالعه می کنیم: * تحول در حوزه علمیه با توجه به فرصت ها و چالش های فراوری آن اجتناب ناپذیر است و بر این اساس مقام معظم رهبری، به جد بر آن تاکید دارند؛لذا در اصل ضرورت تحول ، شبهه ای نیست و مراجع بزرگوار هم به همین دلیل با آن موافقند. * باید فقاهت را اصل قرار داده و اقداماتمان در راستای استمرار فقیه پروری در حوزه ها باشد ، همچنین لازم است ، مجتهدان زبردست ، برای حفظ شیعه و به ثمر رساندن اعتقادات تشیع ، اقدامات فکری و فتوایی صورت دهند. باید نخبگان را در همه رشته ها و علوم اسلامی ـ به ویژه فقه و اصول ـ شناسایی و حمایت کنیم. * نکته قابل ذکر دیگر آنکه برای تقویت حوزه های شهرستان ها ، طرح جامع مبنی بر ارزیابی حوزه شهرستان ها تهیه شده است که بر اساس آن طرح جمعیت شهرستان ،‌تعداد طلبه های شهرستان ، ساختمان های حوزوی موجود در آن شهرستان و امکانات آموزشی بررسی می شود و در صورت نیاز ، حمایت جدی از این حوزه ها به علم می آید ، البته این گروه از فعالیت ها کارکردی مقدماتی جهت تحول در حوزه ها دارند. * شناسایی دقیق مدارس در هر استان و برنامه ریزی برای استفاده از علمای مبرز بری درس ها و شرح کتاب های سطح عالی حوزه و پررونق شدن منبرها و سخنرانی نیز از دیگر اقدامات است . * ضرورت سامان دهی تبلیغ و آسیب شناسی آن و لزوم تمرکز بر فرایند اعزام مبلغ نیز از دیگر مسائلی است که در بحث تحول باید برای آن اهمیت قائل شد . * تنظیم سند چشم انداز و همچنین توجه به رشته های تخصصی در حوزه های هم ضرورتی اساسی دارد . به عنوان نمونه راه اندازی رشته قضا و تفسیر در حوزه تا حدودی موفق بوده است و دانش آموختگان آن در این عرصه ها خوش درخشیده اند؛ لذا حوزه بنا دارد رشته های تخصصی را تقویت کند. * از دیگر مسایل مهم در مسیر تحول ، کاستن از روزهای تعطیل حوزه و تدوین تقویم تحصیلی حوزه است. فراز بعدی، در فصل نخست کتاب ، ارائه کننده مباحث حجت الاسلام و المسلمین میر مدرسی ، مدیر «دفتر پیگیری فرامین و مطالبات مقام معظم رهبری» در دفتر تبلیغات اسلامی است . در این فراز مطالب زیر را مطالعه می کنیم. * این دفتر ، در نهاد دفتر تبلیغات اسلامی ـ که از دیدگاه مقام معظم رهبری نماد روشنفکری حوزه محسوب می شود ـ شکل گرفته است . * قلمرو فعالیت های این دفتر ، بر اساس کارشناسی های انجام گرلفته ، در دو ساحت «فرهنگ سازی» و «برنامه ریزی راهبردی» است: * قلمرو فرهنگ سازی به تأیید همه صاحبنظران و اساتید رسیده است؛ زیرا فرهنگ سازی به معنای ایجاد و گسترش ادبیات تحول در حوزه است . حتی می توان گفت اگر هنوز کسانی هستند که یا با تحول مخالفند یا در قبال آن سکوت کرده اند، به دلیل مبهم بودن این مقوله است. * تبیین مفاهیم مدیریت و مهندسی تحول ، مبانی و حدود و ثغور آن و بیان تفسیرهای افراطی و تفریطی و قلمروهایی که باید تحول در آن انجام شود و نیز اطلاع رسانی از اخبار نشست ها و فعالیت های مجموعه های درگیر امر تحول و حتی انعکاس نگاه ها و فضاهای مجازی ناهمسو با این مقوله ، به شفافیت و رفع ابهام کمک می کند. * 25 محور از سوی دفتر پیگیری برای فرهنگ سازی امر تحول دنبال شده است . از جمله : انتشار خبرنامه تحول ، تهیه طرح اولین همایش بزرگ تحول و بالندگی در حوزه علمیه و تدوین سلسله مجلدات آشنایی با اندیشه های رهبران و نخبگان عرصه تحول در حوزه های علمیه . * بیشتر این موارد به مرحله اجرا درآمد هاست . همچنین در قالب برنامه ریزی ، اموری مانند تدوین درخواست طرح پیشنهادی نقشه جامع تحول در حوزه و نیز پیگیری ایجاد بانک توسعه اطلاعات در فرآیند مدیریتی دانش و بهبود بازسازی حوزه در دفتر مذکور انجام گرفته است. قسمت بعدی از فصل نخست کتاب حاوی گزارشی از نشست تخصصی «مدیریت تحول در حوزه علمیه؛ فرصت ها و چالش ها» است. این نشست حاصل میز گردی با حضور حجج اسلام آقایان رضا مختاری و صفایی بوشهری به عنوان سخنران و جناب آقای شفیعی سروستانی به عنوان دبیر علمی است. مباحث حجت الاسلام و المسلمین صفایی بوشهری   * در امر مدیریت تحول با هدف تبیین چالش ها و فرصت ها می توان از چهار زاویه ، مساله را مورد تحقیق قرار داد؛ یعنی می توان موانع و آسیب های ناشی از تحول و مزایا و فواید آن را به عنوان تعریف موضوعی «چالش و فرصت» و همین طور شناختن دقیق مصادیق «چالش و فرصت» در امر تحول را به عنوان تعریف حکمی آن مورد بررسی قرار داد. * حمایت رهبری ، وجود نیروی کارآمد ، همدلی و پشتیبانی ، همسویی جوهره نظام با حوزه ، وجود تجربه های ارزشمند و برنامه ریزی های موفق در متن حوزه ، به عنوان فرصت تحول است. * عدم اراده عمومی، ضعف در مدیریت اجرایی ، اقتباس های نامناسب ، عدم تحمل پرداخت هزینه ها و عدم نظارت و ارزیابی دقیق به عنوان چالش فراروی تحول مطرح است . مباحث حجت الاسلام و المسلمین مختاری   * در مرحله اول باید اهداف و وظایف حوزه های علمیه مورد کنکاش قرار گیرد. در نظام آموزشی فعلی حوزه های علمیه ابهاماتی وجود دارد. *سطح تحصیلی ، یعنی دوره های عمومی و تخصصی و عدم استعداد سنجی در درون آنها ، از این مسائل می باشد. * پژوهش و تألیف کتب توسط پژوهشگران و متخصصین حوزه ضروری است و در رفع نواقص و ابهامات نظام آموزشی مؤثر است. بخش دوم : مدیریت تحول در حوزه های علمیه با رویکرد به ساختار حوزه   این بخش حاصل نشستی است با حضور حجج اسلام و المسلمین صادقی و مختاری به عنوان سخنران و حجت الاسلام و المسلمین اسلامی به عنوان دبیر علمی . حجت الاسلام و المسلمین اسلامی:   * محورهای کلام مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره مدیریت تحول عبارتند از : ضرورت مدیریت تحول برای رسیدن به تحول مطلوب ، توجه به پویایی حوزه و حرکت تکاملی آن ، لزوم حرکت سریع حوزه متناسب با سرعت رشد فناوری اطلاعات ، توجه به پرورش ظرفیت ها و استعدادها در حوزه ، تثبیت منزلت حوزه ، تثبیت منزل اجتماعی طلاب ، به روز بودن اطلاعات جامع درون سازمانی ، شکل بخشی به کرسی های آزاد اندیشی ، تدوین سند چشم انداز 10 یا 20 ساله ، تمرکز مدیران در کار مدیریت حوزه ، لزوم تحول در شیوه های و جیاگاه انجمن های علمی در سازمان حوزه و استقلال حوزه به لحاظ اعتبار علمی . ایشان در ادامه به گستره تحول و مدیریت آن در حوزه می پردازد و میزان مدیریت پذیری حوزه و جامعیت مدیریت حوزه را تشریح می کند و مباحثی مانند ابعاد مقدماتی مدیریت تحول در ساختار حوزه و ضرورت مطالعه ماهیت حوزه های شیعی به عنوان مقدمه ای برای تحول ، سابقه تحول در حوزه و عوامل نقش آفرین در نظام حوزه در این زمینه اشاره می کند. حجت ا لاسلام و المسلمین صادقی:   * از جمله مسائلی که در مقوله تحول باید لحاظ گردد نیاز حوزه به مباحث آینده پژوهانه است . بر اساس همین نیاز حوزه ها باید از دانش آینده پژوهی برای تعریف جایگاه اهداف پیش روی و تعیین آنها بهره بر گرفت. * لوازم و شاخص های تحول در ساختار مدیریتی در سه محور لوازم دانشی تحول ، لوازم روانی و شاخصه های کنشی و رفتاری متمرکز است. * تحلیل محیط ، تنظیم سند چشم انداز و دانش مدیریت تحول از لوازم دانشی تحول است . *اراده قوی در ایجاد تغییرات مطلوب و عزت نفوذ ناپذیر ، شجاعت در برخورد با مشکلات ، سعه صدر و انتقاد پذیری ، آمادگی لازم برای ساختار شکنی و روحیه جمع گرایی از لوازم روانی تحول است . *همچنین هدفمند بودن ، قاطعیت در مقام اجرا ، نظم ، برنامه محوری ، هدایت گری ، نظارت، ارزیابی مستمر و اصلاح مستمر روش ها از شاخصه های کنشی و رفتاری می باشد. * در فرایند تحلیل محیط می توان از حمایت های ارزشمند مقام معظم رهبری ، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ، میل و رغبت مردم ، گرایش و اقبال جهانی ، آمادگی شنیدن پیام حوزه، تعامل و هم فکری دولت با حوزه و نهادهای حوزوی ، همیاری نهادی عمومی با حوزه ، ارتباط رسانه ها با حوزه و استفاده از تجربیات ادیان و مذاهب دیگر به عنوان فرصت های مغتنم تحول در حوزه یاد کرد. * همچنین از مقوله هایی مانند توطئه های دشمنان برای نفوذ ، تلاش جهت ناکارآمد جلوه دادن حوزه در عرصه های مختلف و تحمیل برخی از شرایط نامناسب از دیگر مراکز آموزشی بر حوزه ، به عنوان تهدید های پیرامونی یاد نمود. * فرصت های محیطی درونی حوزه شامل محورهایی مانند انگیزه های الهی و وجود منابع انسانی کارآمد است . * از اموری مانند نداشتن الگوی صحیح مدیریتی ، عدم تفکیک بخش های مختلف و تعبد گرایی در امور و نیز بعضی جوانب تمرکز گرایی اجرایی ، که می تواند زیبانبار باشد ، نیز به عنوان تهدیدهای محیط درونی حوزه می توان یاد کرد. حجت الاسلام و المسلمین مختاری   * امام موسی صدر نیز منادی تحول در حوزه بود و این مساله با توجه به شروع آن از زمان ایشان به تأخیر افتاده است. * ساماندهی مقوله آموزش اولین گام در مدیریت حوزه است. در ساماندهی متون آموزشی باید وضعیت آموزش ادبیات عرب در حوزه مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا این متون در برداشت مفاهیم از منابع فقهی ، فلسفی و اصولی کفایت لازم را ندارند. پایان این بخش به پرسش های حاضران و پاسخ سخنرانان در مقوله هایی مانند لزوم تحول، معایب ساختار مدیریت آموزشی حوزه در سطوح عالی ، بودجه و پیامدهای آن در حوزه و تدوین کتب درسی اختصاص یافته است . بخش سوم : مدیریت تحول در حوزه های علمیه با رویکرد به نوآوری   این بخش حاصل نشستی است با حضور حجت الاسلام و المسلمین احمد مبلغی ، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ، حجت الاسلام و المسلمین علیدوست استاد دروس خارج حوزه علمیه قم ، جناب آقای رضا عیسی نیا ، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگی اسلامی (به عنوان دبیر علمی نشست). ابتدا دبیر جلسه با تبیین بحث تحول و مدیریت تحول حوزه در نگاه مقام معظم رهبری و ذکر گزیده هایی از بیانات معظم له ، از اساتید تقاضا می کند، بحث مدیریت تحول را با رویکرد نوآوری توضیح دهند. حجت الاسلام و المسلمین علیدوست :   * قطع ارتباط طلاب با تراث گذشتگان ، معلول وجود اشکالاتی در نظام آموزشی در حوزه است و اصالت دادن به معاصرت از دیگر ضعف های آن است . * با وجود تربیت دانشمندان بسیار بزرگ در حوزه ، عدم توجه کافی به تخصص و تمرکز در حوزه و نیز شخصیت گرایی و غافل ماندن از استعداد های جوان و خوش فکر از دیگر معایب در نظام آموزشی حوزه به شمار می رود.» حجت الاسلام و المسلمین احمد مبلغی   * مفهوم مدیریت تحول و ویژگی های آن را می توان چنین تعریف کرد: «مدیریت تحول در حوزه علمیه به معنای مجموعه ای از اقدامات و فعالیت های زیربنایی و روبنایی است که به صورت هدفمند و متمرکز به بازآفرینی ، بازسازی و در مواردی به باز تأسیس فرهنگ و ساختار مدیریتی ، آموزشی ، پژوهشی و تبلیغی حوزه ، متناسب با اقتضائات دنیای متحول می انجامد.» * نکته آنجاست که اگر ما تحول را در حوزه ، مدیریت نکنیم ، تحول ما را مدیریت خواهد کرد. * راهکار مدیریت تحول، استفاده از تحولات عرصه های مختلف جهانی به نفع خود است . * مواضع حوزه در قبال تحولات جهانی به سه دسته تقسیم می شود : اول ، ایستادگی در مقابل آن ، دوم ، منفعل شدن و سوم تعامل برقرار کردن . موضع سوم تعالی بخش است و ما را به اوج اهداف از پیش تعیین شده می رساند. * هدف از نوآوری در جغرافیای مدیریت تحول در حوزه علمیه ارتقای جایگاه حوزه برای پاسخگویی موفق به نیازهای جدید روز است و ذهن های مستعد ، اراده جدی و انگیزه کافی و اندیشیدن در فضاهای نو زمینه ساز نوآوری است و تنها نقطه ضعف در این عرصه کمبود ارزش های نوآوری و برانگیزاننده است . * منحصر ماندن در متون قدیمی و عدم اراده برای تغییر این متون در عرصه آموزش ، یکی از موانع نوآوری است . * در عرصه پژوهش هم ،‌تلقی کردن نوآوری به معنای مخالفت با بزرگان مانع پیش روی تحول است . بنابر این جهت شکوفایی باید از این تفکرات فاصله گرفت . * در ساختار مدیریت حوزه ، بازسازی بناهای مدیریتی از راهکارهای نوآوری محسوب می شود. در پایان این نشست اساتید به پرسش های حاضران در زمینه های مختلف از جمله لزوم استفاده از سرمایه های نرم افزاری ، استثنائات علمی در حوزه ، لزوم اصلاح متون آموزشی حوزه ، پاسخ گفت. بخش چهارم : مدیریت تحول در حوزه های علمیه با رویکرد به جامعه شناسی   در این بخش مباحث حجت الاسلام و المسلمین دکتر خیری و حجت الاسلام و المسلمین تقی زاده به عنوان سخنران و حجت الاسلام و المسلمین دکتر پوریانی به عنوان دبیر علمی ارائه شده است. * دراین بخش ابتدا آقای دکتر پوریانی ، دبیر علمی جلسه ، با اشاره به جایگاه حوزه در جامعه و ویژگی های مثبت ، پتانسیل و ظرفیت های آن، حوزه را اصلی ترین مرجع پاسخگویی نیازهای حکومت اسلامی معرفی می کنند. *سپس حجت الاسلام و المسلمین تقی زاده در آغاز سخنان خود به تبیین بحث مدیریت تحول از حیث واژگان می پردازد و ذیل آن عبارات مدیریت ، تحول ، روحانیون و حوزه علمیه را از منظر جامعه شناسی به صورت مبسوط توضیح می دهد. * وی حوزه علمیه را یک شبه سازمان چند ماهیتی می نامد و برنامه ریزی متناسب با نیازهای روز و توجه به سنت های پسندیده و نیز توجه به طرح های جدید ارزشی را از راهکارهای تحول ذکر می کند. * حجت الاسلام تقی زاده ، در تکمیل مباحث خود ، فرهنگ تحول را لازمه ایجاد تحول دانسته و به لزوم استفاده از تجربیات گذشتگان و روش های جامعه شناختی در مدیریتی تحول تأکید می کند. وی نظریات مطرح را در باب مدیریت تحول چنین بر می شمارد: دیدگاه اول : عدم مدیریت تحولات بوده و به حال خود واگذاشتن آنهاست؛ دیدگاه دوم : همان اقتباس از طرح های اجرا شده است؛ دیدگاه سوم : اتکا به مهارت های مدیران داخلی و سپردن مدیریت تحول به آنان است . این دیدگاه باید مبنا قرار گیرد. *سپس حجت الاسلام و المسلمین دکتر خیری با تبیین بحث مدیریت تحول ، اهداف معین و ویژگی سازمان ، تصمیم گیری و ساختار روان مبتنی بر قصد را از ویژگی های مدیریت تحول بیان می کند. وی در تبیین آن به زدودن تفکر محافظه کاری و درک درست نیاز و حرکت بر اساس این نیازها را از ارکان تحویل یک سازمان دانسته و توضیحات مفصلی ارائه می کند. وی در بیان آسیب شناسی مدیریت تحول از منظر جامعه شناسی ، مورادی همچون ضعف در ارائه اندیشه های دینی و ترویج بعضی اندیشه های غیر دینی مانند عرفی شدن ، عدم توجه به نیازهای واقعی طلاب ، عدم استفاده بهینه از منابع انسانی ، تعطیلی بیش از حد حوزه ، تقدس بخشیدن به مطالب علمی گذشته و محافظه کاری و احتیاط بیش از حد ، محور بودن فقه و اصول و توسعه نامتوازن را از آسیب های جدی عنوان می کند و تشکیل ستاد قوی جهت شناسایی فرصت ها و تهدیدها ، مجهز شدن به ابزار و ادبیات روز ، ایجاد همدلی ، لزوم تقویت و ساماندهی پایگاه اجتماعی روحانیت و لزوم حضور طلاب در مراکز تصمیم گیری با رویکرد عمیق علمی را از راهکارهای غلبه بر آسیب ها بر می شمارد. بخش پنجم: مدیریت تحول در حوزه علمیه با رویکرد به امور مدارس   در این نشست علمی حجت الاسلام و المسلمین شب زنده دار و حجت الاسلام و المسلمین مولایی و حجت الاسلام و المسلمین قوامی به عنوان سخنران و حجت الاسلام و المسلمین اسلامی به عنوان دبیر علمی حضور داشتند. ابتدا دبیر علمی با طرح بحث در خصوص اهمیت کار تخصصی در حوزه و نقش مراکز تخصصی از سخنرانان دعوت می کند پیرامون این محور به بیان نظرات خود بپردازند. حجت الاسلام و المسلمین شب زنده دار به ضرورت تحول از نگاه آموزه های دینی می پردازد و با بیان روایتی از امام صادق (ع) که با تعبیرهای مختلف بیان شده ، اهمیت تحول را نشان می دهد: «من کان آخر یومیه شرهما فهو ملعون ؛ کسی که ـ اگر دو روزش را با هم مقایسه کنیم ـ روز دومش بدتر از روز قبل باشد، ملعون است.» ایشان ،‌همچنین ، نقش مراکز تخصصی را در تحول حوزه بی بدیل می خواند و در بیان آسیب شناسی نظام آموزشی به اموری چون عدم ارتباط دانش پژوهان با اساتید درس خارج ، عدم استفاده بهینه از متون آموزشی ،‌عدم توجه به مقوله تقریر و شیوه نادرست ارزیابی در امتحانات به عنوان مهم ترین آسیب های نظام آموزشی اشاره می کند. وی در تکمیل مباحث خود به تقویت ادبیات در حوزه و توجه به مباحثه و کارشناسی دقیق متون درسی تأکید می کند. حجت الاسلام و المسلمین مولایی:   * گستره تحول حوزه پس از انقلاب اسلامی بسیار وسیع است و آماری از وضعیت مدارس و چالش های فراروی آن ، نشانگر این واقعیت است * از منظری آسیب شناسانه می توان به مباحثی نظیر نبود نظام جامع و فراگیر آموزشی و پذیرش بیش از حد مدارس حوزه و عدم روز آمد بودن زبان ارتباطی اساتید و نیز اشکالات متون درسی اشاره کرد و لازم است در عرصه مدیریت کلان حوزه از اختلاف سلیقه پرهیز شود.» در ادامه حجت الاسلام و المسلمین قوامی ، سخنران سوم جلسه به تقسیم بندی مدارس حوزه به ابتدایی ، متوسطه و عالی می پردازد و هر کدام را به صورت مبسوط توضیح می دهد. سپش به بحث پذیرش و بایسته های آن اشاره می کند و لزوم توجه نخبگان در مدارس ، استعداد سنجی و تشکیل انجمن های علمی حوزه را برای تحقق تحول ضروری می داند. وی آموزش زبان بیگانه در حوزه های علمیه را از دیگر ضروریات تحول ذکر می کند و تربیت سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی طلاب و نیز تعامل سازنده با علوم جدید را منوط به آموزش زبان در حوزه می داند. بخش ششم : مدیریت تحول در حوزه های علمیه با رویکرد به متون درسی   این بخش نیز حاصل نشستی است با حضور حجت الاسلام و المسلمین کعبی و حجت الاسلام و المسلمین اعرافی ، به عنوان سخنران و حجت الاسلام و المسلمین اسلامی به عنوان دبیر علمی . حجت الاسلام و المسلمین کعبی برای آغاز تحول نگاه سازمانی به حوزه را پیشنهاد می کند و پذیرش الزامات این نگاه را لازمه تحقق تحول می داند. و هر کدام را به صورت خلاصه توضیح می دهد. ایشان امکان تحول در حوزه را از دیدگاه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و شهید صدر(ره) توضیح می دهد و در این راستا کیفیت تحول متون درسی و نظام آموزشی در حوزه را تبیین می کند. وی در تکمیل مباحث خود به موضوعاتی مانند تحول در فقه و حقوق ، مشکلات موجود فراروی آن و رعایت ادبیات جدید در تدوین متون فقهی اشاره می کند. در ادامه حجت الاسلام و المسلمین اعرافی ، سخنران دوم نشست ، مهندسی فرهنگی کلان را محصول اندیشه منسجم مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) عنوان می کند و توجه به آن را ضروری می د اند. وی اظهار می دارد: از جمله محصولات اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) مدیریت تحول در حوزه علمیه است. این امر باید مبتنی بر اصالت های و محورهای ثابت و ارزش های متعالی باشد تا هویت دینی خود را حفظ کند. وی ایجاد رشته های تخصصی و تدوین متون درسی متناسب ، رعایت اعتدال و ترتیب منطقی در تدوین متون و تنظیم حجم دروس حوزوی را از مباحث لازم برشمرده و ذیل هر یک از عناوین توضیحاتی ارائه داده است. بخش هفتم: مدیریت تحول در حوزه های علمیه با رویکرد به هنر ، حوزه و تبلیغ   این بخش با سخنان آقای فرید عصر ، به عنوان دبیر علمی آغاز می شود. وی جایگاه مقوله هنر در حوزه را با تکیه بر پیشرفت حوزه در این عرصه تبیین می کند و رسالت حوزه ها در عرصه هنر را تغذیه مباحث نظری در قلمروی ادب و هنر دانسته و تأسیس رشته تخصصی ادبیات را از این مقوله می داند. در ادامه ، آقای دکتر موسوی گیلانی به طرح بحث هنر در تاریخ و فرهنگ اسلامی می پردازد و جایگاه هنر در میان عرفا و فلاسفه اسلامی را تبیین می کند. نگاهی به جریان های هنری بعد از انقلاب و ضرورت پژوهش دینی در عرصه هنر ، از دیگر مباحثی است که آقای موسوی گیلانی در بخش هفتم این کتاب به آن پرداخته است. تخصصی شدن دانش ها و لزوم تدوین آثار پژوهشی در عرصه ادبیات و هنر نیز از مقوله های مورد بحث در مدیریت تحول با رویکرد هنر است. در ادامه این بخش ، مباحث سخنران دوم نشست حجت الاسلام و المسلمین حسینی (ژرفا) منعکس شده است که ضرورت درک عمق هنر و مفهوم واقعی هنر را در حوزه خواستار می شود و زبان هنر را همان درک شهودی از لایه های هستی می داند. ایشان با تکیه بر دیدگاه امام خمینی (ره) به هنر و سینما ، از مقاومت بعضی افراد در قبال این مقولات انتقاد می کند و جمله مشهور امام را که « ما با سینما و هیچ هنری مخالف نیستیم ، ما با فحشا مخالف هستیم» بازگو می کند و ترویج مباحث هنری در سطح علمی حوزه را پیشنهاد می دهد . وی شناخت هنر را زمینه تفسیر و درک صحیح از هستی می داند و در این خصوص به دیدگاه های شهید مطهری (ره) می پردازد. بخش هشتم: مدیریت تحول در حوزه های علمیه با رویکرد به حوزه های علمیه خواهران   سخنرانان این نشست خانم ها راستی و علاسوند بود. در این بخش ابتدا خانم راستی با اشاره به سرعت پیشرفت علم ، به ضرورت تحول همپای پیشرفت تأکید می کند و تولید علم را راهی به سوی آینده نگری در حوزه می داند. سپس به مفهوم تحول و مدیریت پرداخته و نکات محوری مدیریت تحول را شناسایی نقاط ضعف ، قوت، فرصت ها و تهدیدها عنوان می کند. وی به مقوله توجه به رشته های میان رشته ای در تحصیلات حوزی هم اشاره کرده و سه عنصر تحول را حذف آزمون ورودی طلاب ، کادر اجرایی قوی و زبان دانی طلاب می داند. سپس خانم علاسوند به وضعیت حوزه های علمیه خواهران پس از انقلاب اسلامی می پردازد و آن را با حوزه های پیش از انقلاب قابل مقایسه نمی داند. اما بازبینی در برنامه ها و توجه به گروه های ویژه در برنامه ریزی تحول از جمله مدیران حوزه ، برنامه ریزان و مخاطبان را ضروری می داند. وی به مقوله هدف گذاری به عنوان یک امر مهم می نگرد و بر ترسیم و توجه به اهداف کلان در نظام آموزشی حوزه های علمیه خواهران تأکید می کند. سپس به مبحث لزوم آگاهی از توانایی های بانوان و ضرورت ارتقای تحصیلی آنان اشاره می کند و بر تدوین برنامه ریزی جامع در نظام آموزشی حوزه تأکید می ورزد. وی در پایان به مباحثی چون مشکلات و آسیب های تحصیلات عالی بانوان می پردازد و منابع مالی و انسانی را دو مقوله مهم مساله تحول در حوزه علمیه خواهران می داند و توجه به استعدادهای بالقوه موجود در حوزه و ضرورت جهت دهی به آن استعدادها و کاربردی کردن علوم را از دیگر مباحثی می داند که در بحث مدیریت تحول ، کارساز هستند. بخش نهم: مدیریت تحول در حوزه های علمیه ؛ تفسیرها و رویکردها   این بخش حاصل نشستی است که با حضور حجج اسلام و المسلمین حقی و دکتر لک زایی و آقای دکتر فراتی برگزار شده است. ابتدا آقای دکتر فراتی به عنوان دبیر علمی نشست به تبیین وضعیت حوزه های علمیه امروز می پردازد و در یک مقایسه با حوزه های قبل از انقلاب ، تحولات عظیم رخ داده در آن را بازگو می کند. حجت الاسلام و المسلمین حقی:   * حوزه های علمیه دارای توانی قابل توجه در عرصه پاسخگویی به نیازهای علمی هستند. * حوزه های علمیه مسئوول تبلیغ و ارشاد نه تنها در ایران بلکه در دیگر نقاط جهان هستند. * مسائلی همچون تقویت ساختارها ، تعامل و هماهنگی بین ارکان درون حوزوی و صیانت از جایگاه و کارکرد مرجعیت ، ارتباط و تعامل با مراکز علمی ، منفعل نبودن در برابر حوادث و رویدادها و تعریف رابطه حوزه با قدرت سیاسی از امور مهمی است که توجه به آن در حوزه ضروریات است . * وی دلیل مخالفت برخی با تحول در حوزه در مقوله هایی همچون عدم اطلاع صحیح از مسائل روز دنیا را عدم اطلاع از انگیزه و هدف تحول خواهان و نیز بعضی موانع سیاسی عنوان می کند. حجت الاسلام و المسلمین لک زایی :   * تأکید بر شناسایی نقاط ضعف و رفع آن در حوزه * نگاه کاربردی در مدیریت تحول در حوزه * برنامه ریزی برای شناسایی فرصت ها و تهدیدها در مسیر تحول * ضرورت نگاه جامع و هدفمند به مدیریت تحول پی‌نوشت‌ها:   1 ـ شیخ صدوق ، امامی ، اعلمی ، چاپ پنجم ، 1400 ، ص 668.   منبع:خردنامه همشهری ش 65 /ج  
#دین و اندیشه#



[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در : www.rasekhoon.net]

[تعداد بازدید از این مطلب: 54

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۵
حسن خیری
  • شناسنامه
  • الزامات و نقش رسانه ملی در تحقق حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی دکتر حسن خیری وزوانی سرشناسه: خیری وزوانی، حسن، ‏‫۱۳۴۵ -‬ عنوان و نام پدیدآور: الزامات و نقش رسانه ملی در تحقق حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی /‏‫ حسن خیری‌وزوانی. حسن خیری‌وزوانی. مشخصات نشر: قم: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، مرکز پژوهش‌های
  • نقلاب اسلامی ایران، انفجار نوری بود که سنت الهی حاکمیت مستضعفان تاریخ بر جهان را نوید داد و تحولی تاریخ ساز بود که مسیر حرکت تاریخ را دگرگون ساخت. این انقلاب پیچ تاریخ در گشوده شدن فضای عقلانیت، معنویت و برخورداری از روحیه پرنشاط جهاد در مقابل استکبار محسوب گردید. این تحول ژرف ممکن نبود مگر با بهره‌مندی از رهبری متکی بر خاستگاه احکام نورانی اسلام و مکتب اهل بیت: و ولایت فقیه که در طی گذشت سه دهه با فهم عمیق از آموزه‌های اسلامی و شناخت موقعیت و شرایط زمانی و مکانی، کشور مقتدر و فهیم ایران را به طور خاص و مسلمانان جهان و مستصعفان جهان را به طور عام، به سوی موفقیت‌ها و کامیابی‌های فراوان هدایت نمود. در این تحول عمیق انسانی ـ اجتماعی که تمدن سازی نوین اسلامی را وجهه همت خویش قرار داده است، سنت‌های حسنه بسیاری بنیان نهاده شد که هر کدام منشأ خیرات و برکات فراوانی بوده است. از سنت وحدت شیعه و سنی گرفته تا روز قدس و ایام الله‌های دیگر همه از این جمله‌اند. در این میان یکی از سنت‌های حسنه که از سوی مقام معظم رهبری پایه‌گذاری گردید، انتخاب شعار سال است که هر ساله در بیانات نوروزی ایشان اعلام می‌گردد و انتظار می‌رود مسیر راهبردی، سیاستی و برنامه‌ای آن سال در مدار ارزش اعلام شده از سوی رهبر پیگیری گردد. با توجه به شرایط جامعه، چند سالی است که شعارهای سال دارای رنگ اقتصادی است؛ چه اینکه دشمن مأیوس از مقابله با این نظام، همت خویش را مصروف ایجاد تنگناهای اقتصادی کرده تا شاید با تحریم‌ها و محدودیت‌هایی که برای ملت ایران ایجاد می‌کند، بتواند مردم را خسته کند، ولی هشیاری مردم و توجه به راهنمایی رهبری، هر روز بیش از پیش، دشمن را درمانده کرده است. امسال نیز بخشی از شعار سال به این موضوع مهم اختصاص یافت و با عنوان حماسه اقتصادی مطرح گردید. از سوی دیگر، امروز ملت ایران با یکی از حساس‌ترین روزها از نظر سیاسی، روبرو است. انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، همواره مورد طمع دشمنان بوده است. نیاز به یادآوری نیست که در این باره، با اندکی غفلت، دشمن توانست در جریان انتخابات سال 88 فتنه کند و مدتی فضای آرامش را از مردم سلب نماید. بنابراین، از یک سو، طمع ورزی دشمن باقی است و به نقاط ضعف و قدرت ما واقف‌تر گشته و از سوی دیگر مردم فهیم، عبرتی و درسی را در پیش روی خود دارد که می‌تواند از آن بهره جوید. در این شرایط، طبیعی است که رهبر فرزانه انقلاب، حماسه آفرینی را از این ملت، انتظار داشته باشد و بر این مبنا، بخشی از شعار سال «حماسه سیاسی» نام گرفته است. تحقق شایسته این شعارهای عظیم، مستلزم درک درست تکلیف فردی و اجتماعی است. همه مردم و نهادها و سازمان‌ها در این زمینه موظفند بدون از دست دادن فرصت، تشریک مساعی کرده و ادای دین نمایند. در این راستا، سازمان صدا و سیما، به عنوان رسانه ملی و دانشگاه عمومی از تعهد و رسالت ویژه‌ای، برخوردار است و تلاش می‌کند به وظیفه خویش عمل کند. بر این اساس، پیش از اعلام شعار سال عرصه ساختار مطالعاتی خود را تدوین نمود و تیم‌های تحقیقاتی بلافاصله پس از اعلام شعار سال، کار مطالعاتی را آغاز نمودند. آنچه در پیش رو است یکی از این دریچه‌هایی است که گشوده شده و در مدت کوتاه حاصل مطالعات خود را عرضه می‌نماید. از مسئولان محترم مرکز پژوهش‌های اسلامی به خاطر در اختیار گذاشتن این فرصت مغتم سپاس‌گذاری می‌کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۷:۱۴
حسن خیری
تدوین طرح ممیزی علوم اجتماعی در حوزه نسخه مناسب چاپ ارسال به دوست
امتیاز: / 0 بدعالی 
۱۴ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۴ تعداد بازدیدها: ۳۴۹
تدوین طرح ممیزی علوم اجتماعی در حوزه

فرهیختگان: انجمن‌های علمی حوزه، مراکزی هستند برای ارائه نظریات علمی در موضوعات تخصصی با نگاهی دینی اما متناسب با استانداردهای علمی هر رشته؛ در این انجمن‌ها، دانش‌آموختگان حوزه که دارای تخصص در یکی از رشته‌های علمی دانشگاهی هستند موضوعات مختلفی را بررسی می‌کنند.

 انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم نیز یک از این انجمن‌های تخصصی است که طرح ممیزی علوم اجتماعی را در دستور کار خود قرار داده است. حجت‌الاسلام والمسلمین خیری مدیر پژوهش این انجمن، در دومین مجمع عمومی انجمن مطالعات اسلامی حوزه علمیه قم که در سالن همایش‌های انجمن‌های علمی حوزه برگزار شد، با ارائه گزارشی از فعالیت‌های این انجمن گفت: انجمن مطالعات اجتماعی حوزه از بهمن‌ماه سال گذشته کار خود را آغاز کرد، و براساس انتخابات، اعضای هیات‌مدیره آن انتخاب شدند. وی با اشاره به برگزاری نشست‌های ماهانه اعضای هیات مدیره انجمن مطالعات اجتماعی حوزه گفت: بر اساس این نشست‌ها، چارت سازمانی این انجمن طراحی شد که در این مدت کوتاه، کاری مهم و شایسته است. همچنین مدیریت‌های اجرایی، آموزش، پژوهش و حلقه‌های علمی در انجمن مطالعات اجتماعی حوزه تشکیل شده است. وی ادامه داد: در مدیریت حلقه‌های علمی، حلقه فقه اجتماعی و ارتباطات، حلقه مطالعات خانواده و حلقه روش‌شناسی و فلسفه علوم اجتماعی تشکیل شده که بر اساس نیازهای جامعه، امکان افزایش این حلقه‌ها نیز وجود دارد. همچنین طرح ممیزی علوم اجتماعی، نیازسنجی مطالعات اجتماعی و تدوین متون درسی براساس تعالیم ناب اسلامی، از برنامه‌هایی است که به‌زودی اجرا خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۷:۱۱
حسن خیری

قابل توجه طلاب و فضلای حوزه علمیه ایرانی و غیر ایرانی

گروه مطالعات اجتمای مؤسسه آموزش عالی علوم انسانی جامعه المصطفی برای دوره دکتری قرآن و علوم اجتماعی ثبت نام می کند علاقمنندان می توانند برای دریافت اطلاعات بیشتر به سایت جامعه المصطفی مراجعه کنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۷:۰۰
حسن خیری

اریخ انتشار : 21 مرداد 1391 15:29

تعداد بازدید : 483

حجت الاسلام دکتر حسن خیری: تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ‏ترین و مؤثرترین وسیله ارتباط جمعی، خود را از پایگاه دینی تعریف و رسالت تبلیغی خویش را بر آن استوار نموده است.

حجت الاسلام دکتر حسن خیری در مقاله " کاستی‏ های تلویزیون در تبلیغ دین" مجله معرفت شماره 138 به پرداخته است.

چکیده: تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ‏ترین و مؤثرترین وسیله ارتباط جمعی، خود را از پایگاه دینی تعریف و رسالت تبلیغی خویش را بر آن استوار نموده است.

اقتضائات رسانه ‏ای و نوع رویکرد و عملکرد این رسانه، همواره مجال بحث از قابلیت و ظرفیت این ابزار برای چنین رسالتی را فراهم نموده است. این مقاله با رویکرد نظری، تحلیلی و پیمایشی، در تلاش است تا با برجسته نمودن برخی مشکلات فراروی تلویزیون برای تبلیغ دین و مقایسه فضای رسانه‏ ای آن با فضای رسانه ‏های سنّتی، به افقی از قابلیت تلویزیون برای تبلیغ دین دست یابد.

به نظر می‏رسد، فضای تبلیغی در رسانه ملی دارای اقتضائات خاص خود است و همچون فضای تبلیغ سنتی، دارای نقاط قوت و ضعف است. باید به تناسب اقتضائات تبلیغ دین از رسانه ملی در این زمینه بهره گرفت و در بهره‏ گیری از آن باید به مؤلفه‏ های پیام دین توجه ویژه نمود.

کلیدواژه ‏ها: تلویزیون دینی، فضای تبلیغی رسانه‏ ای، فضای تبلیغی سنتی، کارکرد تلویزیون.

مقدّمه:

امروزه در بسیاری از جوامع توسعه‏ یافته و در حال توسعه، تا جایی که «تلویزیون همچون یک همدم» مجازی وارد زندگی انسان‏ ها شده و جای بسیاری از نهادها و مؤسسات را گرفته است؛ نهادهای مذهبی بخشی از کارکردهای خود را به این رسانه سپرده‏ اند و به این ترتیب، نسبتی نو از تعامل مذهب و تلویزیون به وجود آمده است.

این پدیده مورد بررسی بسیاری از محققان قرار گرفته است. نیومن (1999) در کتاب مذهب در برابر تلویزیون بر آن است که یکی از جنبه ‏های مذهبی که تلویزیون نمی‏ تواند آن را بازنمایی کند ارزش‏های قدسی مذهب است. 2

مالکوم ماگریج (1977) معتقد است که تلویزیون پیش از هر چیز به ساختارهای اجتماعی و اقتصادی وابسته است، در حالی که مذهب و ایمان مذهبی فراتر از ساختارهای اجتماعی است و ماهیتی ماورایی دارد. 3

برخی رهبران کلیسای کاتولیک از جمله پاپ ژان پل دوم مفهومی به نام «کلیسای الکترونیک» را وارد ادبیات پژوهشی این حوزه کرده و بر لزوم تلاش برای جلوگیری از پدیده تحریف و مشارکت مردم در فعالیت‏ های مذهبی و پرهیز از انفعال تأکید می‏کنند.

پیتر هورسفیلد (1984) معتقد است که تلویزیون با برجسته‏ سازی برخی از موضوعات و مسائل مذهبی در سطح جامعه بر ادراک و برداشت مراکز مذهبی مثل کلیسا تأثیر می‏گذارد.

به اعتقاد جیزس مارتین باربرو، نکته مهم این است که برخی از مذاهب قدرت و توانایی آن را دارند که

رادیو و تلویزیون را همانند واسطه جدید در خدمت تجربه دینی قرار دهند. 4

راجرز معتقد است در جوامعی که بر اثر حملات رسانه ‏های پست‏مدرن به زانو درآمده‏ اند، تلویزیون دینی تنها حکم مسکّنی را دارد که گه‏گاه برای فرد دردمند آرامش فراهم می‏آورد. مصلحان، اندیشمندان و دلسوزان جامعه باید به فکر علاج قطعی و نجات بشریت از انحطاط باشند. اما تا آن موقع، استفاده از این مسکّن‏ ها نه تنها اشتباه نیست، بلکه کار درستی هم هست؛ باید مدام بر کیفیت چنین مسکّن‏ هایی افزود تا زمان علاج قطعی فرا رسد. 5

لید اسکافیلد کلارک معتقد است که تلویزیون دینی، معنا و مضمون فرهنگی خود را از جایگاه دین در حوزه غیرمذهبی رسانه ‏ها اخذ می‏کند و بنابراین، گسترش وسوسه‏ انگیز نقش این پدیده، خود را هم در دین‏زدایی آشکار ساخته و هم در تحولات به وقوع پیوسته در زمینه پخش برنامه‏ های تلویزیونی. 6

نویسنده مقاله «تلویزیون ابزار مصرف» نیز با استفاده از جمله ژان بودریار در باب تلویزیون که می‏گوید: «تلویزیون تو را نگاه می‏کند نه تو تلویزیون را»، به مقوله مصرف دین در تلویزیون دینی پرداخته و معتقد است: بین دین ‏پروری و دین‏داری تفاوت است. آن‏گاه که تلویزیون به طور مستقیم به ارائه برنامه مذهبی می‏ پردازد در حقیقت، به یکسان‏ سازی انسان‏ها نگریسته و برای همگان نسخه عمومی مصرفی یکسانی ارائه کرده است، در حالی که ارائه برنامه ‏های غیرمستقیم فرصت و مجال تأمّل و بازسازی را به مخاطب می‏دهد و این موجب دین‏داری می‏شود. وی معتقد است: باید از مصرفی کردن دین اجتناب کرد. 7

پستمن معتقد است که تلویزیون دارای ماهیت «این جهانی» است و تبدیل آن به «آن‏جهانی» مذهبی ممکن نیست. 8

بابی سی. الکساندر بر آن است که ماهیت آیین تلویزیون دینی، ظرفیت و توانایی گسترده کردن افق دید بینندگان را به آنها می‏دهد. در راستای گذار و انتقال آیینی به زمینه و بستری جایگزین، برنامه‏های تلویزیون، برای بینندگان، مجال و امکان ایجاد انعطاف در اعتقادات و سبک زندگی سنتی‏شان را فراهم می‏آورد و به آنها امکان تجربه گرایش‏ های مذهبی وسیع را همزمان با تجربه سبک زندگی و نگرش غیردینی می‏دهد. 9

هوور متأثر از ویکتور ترنر معتقد است که تلویزیون دینی، به عنوان آیین بینندگان را قادر می‏سازد تا گذار از اعتقادات و تقیدات، معیار و آشنا شدن با اعتقادات و تعهدات جایگزین و رقیب را تجربه کنند. 10

ترنر استدلال می‏کند که نقش اصلی آیین، ایجاد جامعه هوادار زندگی اشتراکی است... مناسک موجب تکوین و تشکیل جماعت‏ های انسانی می‏شود. نقش اساسی آیین قرار دادن ساختار اجتماعی در خدمت جماعت است. 11

البته تلاش و مساعی بینندگان برنامه ‏های دینی برای ایجاد جماعتی در میان خودشان با استفاده از تلویزیون دچارگسست ‏وانقطاع ‏می‏شود؛زیرا تلویزیون از تعامل مستقیم میان آنها جلوگیری می‏کند. 12

کیان جی، توماسلی و آرنوله شپرسون معتقدند: انسانی که از لحاظ اجتماعی دچار تفرد 13 شده، بهعنوان شرکت ‏کننده در کلیسای الکترونیکی، از لحاظ ارگانیکی به کانون معنوی مقتدری متصل می‏شود که در برابر از خودبیگانگی ناشی از زندگی روزمره (و نه الزاما زندگی مادی) ایستادگی می‏کند. این پیوند مجدد، در وهله اول در سطوح محلی صورت می‏پذیرد. 14

این نوشتار بر آن است تا با رویکرد جامعه ‏شناختی، به توصیف مشکلات فراروی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران برای تبلیغ دین در مقایسه با رسانه‏های سنتی بپردازد.

مشکل تشخیص برنامه دینی از غیردینی

تلویزیون ما از یک‏سو، باید پاسخ‏گوی مخاطبان داخلی باشد که زمینه دیدن تلویزیون‏ های ماهواره‏ای مخرّب فرهنگ دینی ـ ایرانی برای آنها فراهم است و با انتظارات خاص خود از جمله سرگرمی و لذت بردن به تماشای برنامه‏های تلویزیونی می‏نشینند و از سوی دیگر، رسالت جهانی دینی اقتضای آن را دارد که به برنامه ‏های جدّی‏تر پرداخته و خود را از فضای جذابیت ‏های غریزی غیردینی رها سازد. به هر صورت، جمع کردن سرگرمی با هشیاری، برنامه‏های اقناعی با برنامه ‏های ارشادی، باب دل مخاطب سخن گفتن با رسالت ارشاد و اندرز چندان آسان نیست و حداقل آن است که ظرافت‏های هنری، تخصصی و فهم دینی بالایی را می‏طلبد. وجود این مشکل در برنامه‏ های تلویزیون، موجب شده است همواره گزینش و رویکردها با افراط و تفریط همراه باشد. نباید از این نکته غفلت کرد که هر ابزار ذاتا دارای اقتضائاتی است. فضای تماشای تلویزیونی با فضای‏ حاضران‏ دریک‏ حسینیه ‏متفاوت‏ است‏ ونمی‏توان فضای تلویزیونی را به فضای حسینیه تبدیل کرد.

برخی با طرح پرسش «فناوری، مسخّر انسان یا انسان مسخّر فناوری»، این باور را مطرح کرده‏اند که اگر ما کاملاً به تلویزیون مسلط شویم و بتوانیم همه مسائل آن را تسخیر کنیم و قدرت انسانی غلبه کند، اصلاً بحث سکولاریسم آنجا مطرح نخواهد شد، همان‏گونه که در استفاده از قبله ‏نما توسط پرتغالی‏ ها بحث دینی مطرح نبود. ولی واقعیت آن است که ورود به عرصه استفاده از تلویزیون یعنی ورود به شبکه گسترده‏ای از فرهنگ‏ها و هویت‏ها، که با ورود به صحنه حسینیه و مسجد متفاوت است. آیا در عرصه تبلیغی این رسانه، قدرت همسو کردن مخاطبان در دست تولیدکنندگان است؟ آیا در دستگاه گیرنده تنها خواسته ‏های دیدنی و شنیدنی ما ارائه می‏گردد تا با پالایش این ابزار، آن را به صورت خالص در خدمت دین قرار دهیم؟ آیا ما می‏توانیم با این وضعیت، مخاطبان خود را حفظ نماییم تا در وقت مقتضی نظیر نیازهای مشارکتی سیال اجتماعی روی همنوایی آنها حساب باز کنیم؟ این سؤالات از یک‏سو و تعهد نظام اسلامی به تبلیغ دین از سوی دیگر، سیاست‏گذاری را دچار مشکل می‏کند. علاوه بر آن، واقعا وقتی در مورد برنامه‏ های تلویزیون قضاوت می‏شود ملاک قضاوت چیست؟ کدام برنامه سکولاریستی و کدام دینی تلقّی می‏شود؟ آیا سرگرمی و ایجاد ابتهاج و سرور، غیردینی یا ضددینی است؟ تشویق به کار و تلاش چطور؟ تبلیغ سرمایه‏ گذاری چگونه است؟ کدام بخش برنامه‏ های اقتصادی جنبه سکولاریستی دارد و کدام بخش جنبه دینی؟ آیا با توجه به جامعیت دین اسلام که همه عرصه‏ های حیات زیستی، معنوی، مادی، فردی، اجتماعی، قومی، ملّی و فراملی را دربر می‏گیرد، ارائه برنامه ‏ای از بعد علمی، دینی تلقّی می‏شود یا غیردینی؟

اگر پیامبر اکرم صل الله علیه وآله مردم را به مهاجرت ـ هرچند به چین ـ تشویق می‏کنند و برای رسیدن به اطلاعات جدید و توسعه زندگی، فرو رفتن در اعماق دریاها را مورد تشویق قرار می‏دهند، این قطعا با نگاه دینی و الهی است. طبیعی است می‏توان نتیجه گرفت که آنچه با اصول و اهداف رسالت انبیا در تعارض باشد ـ نظیر اینکه مردم را به جای تولید، به مصرف همراه با اسراف فراخواند، به جای تقویت بینش و اندیشه، به بی‏خیالی و بی‏رگی گرایش دهد و به جای هشیاری، تولید غفلت نماید، و به جای دیدن دیگران، دیدن خود را تبلیغ نماید ـ سکولاریستی است. اگر تلویزیون در ما، ایجاد از خودبیگانگی نماید، ضددینی و غیردینی است. با این رویکرد، تا حدی تکلیف تلویزیون دینی از غیردینی یا ضد دینی مشخص می‏گردد، ولی مسئله این است که مشکل خاتمه نمی‏یابد. اگر تماشای برنامه‏ای علمی، موجب خودکم‏بینی، مهاجرت به خارج و یا ملاطفت و همراهی در دل ما نسبت به دشمنان دین گردید، غیردینی و ضددینی است. به علاوه، در برخی موارد، عدم کنترل درجه برخی عواطف و احساسات مشک ل‏ساز است. قوم دوستی و میهن دوستی خوب است و مورد تأیید دین (حب الوطن من الایمان)؛ اما موضوع این است که اگر انگیزه الهی در این خصوص فراموش شود و در طول حب خدا محسوب نگردد، با نگاه دینی شرک خفی است و غیردینی. با این وصف، تبلیغ ملّی‏ گرایی دینی است یا غیردینی؟ اگر با رویکرد کارکردگرایی دین را تفسیر نماییم، مسئله سهل و آسان است؛ این تبلیغ آثار مثبت به همراه دارد، کشور اسلامی است، دفاع از میهن تکلیف شرعی است، و آبادانی آن نشانه ایمان است و دنیا مزرعه آخرت. اما می‏دانیم که دین را صرفا با نگاه کارکردگرایی نمی‏توان تفسیر کرد. رویکردهای ذات‏گرایی و غیرکارکردگرایی نیز وجود دارد. با نگاه عرفانی، نگاه استقلالی به این موضوعات مذموم است. آن وقت، بسیاری از این‏گونه مسائل که دینی تلقّی می‏گردد، غیردینی می‏شود.

مشکل دیگر در تلویزیون دینی آن است که حتی بسیاری از برنامه ‏های علنا مذهبی که با همین انگیزه نیز ایجاد شده‏ اند، می‏تواند با ملاحظه مخاطب غیردینی باشد. برای مثال، برنامه‏ های عرفانی که مفاهیم راز و رمزدار عاشقانه در آن به کار می‏رود می‏تواند تأثیر غیردینی برای مخاطب داشته باشد. عارف از عشق زمینی به عشق آسمانی می‏رسد و این متوقف بر طی منازل عارفانه است. هر کس را در این حریم راه نمی‏دهند. در منظر اندیشمندان اسلامی، برخی از کتاب‏ های دینی عمیق، برای برخی افراد مبتدی و غیرمستعد کتب ضاله به شمار می‏روند و اجازه استفاده از آنها داده نمی‏شود. حال تلویزیون با پا گذاشتن در حریم عارفانه، هم از مضامین دینی استفاده برده و هم موضوعی دینی را به تصویر کشیده است. این، واقعا باید دینی تلقّی شود؟ حال آنکه آثار مخرّب این برنامه‏ها برای بسیاری، هم از نظر اغراض توجه به آنها و هم آثار آن، مخفی نیست. دین، هم ممکن است از دریچه ‏ای غیرشریعتی القا گردد و هم فرد را بیشتر متوجه عشق‏ های زمینی کند.

آیا این برنامه ‏ها به لحاظ مخاطبْ دینی است یا غیردینی؟ آیا باید وارد این عرصه شد یا خیر؟ می‏توان با نگاه به مخاطب گفت: برای برخی دینی است و برای برخی غیردینی. در این زمینه، می‏توان از مجموعه‏ هایی تلویزیونی همچون مجموعه تلویزیونی امام علی علیه ‏السلام نام برد که کاملاً با اغراض دینی است و دارای آثار مثبت فراوان از نظر آشنایی با تاریخ و مقام امام علی علیه ‏السلام. اما وقتی آن را از منظر عواقب جانبی، اجتماعی ملاحظه می‏کنیم ممکن است در مواردی قضاوت مشکل شود. حال با این جوانب، پخش این‏گونه برنامه ‏ها با این ویژگی ‏ها دینی است یا ضد دینی؟ آیا می‏توان در این‏گونه موارد دست به درجه‏بندی زد و با این رویکرد که موضوعات اجتماعی عمدتا دارای کارکردهای مثبت و منفی‏اند و تلقّی نسبت به هر یک بر اساس سنگینی یکی از دو کفه صورت می‏پذیرد، به توجیه دینی بودن برنامه مبادرت ورزید؟ در این صورت، بحث این است که مرجع تشخیص چه کسی باید باشد؟ آیا ما در کشورمان و سازمان صدا و سیما به اندازه کافی اهل درایت و تشخیص داریم که هم به جوانب دینی واقف باشند و هم جوانب اجتماعی، ملّی، فراملی و... را برانداز نمایند؟

نتیجه‏ ای که می‏توان گرفت این است که تشخیص دینی بودن موضوع، امری مشکل است. از این‏رو، تشخیص سکولاریستی بودن موضوع مشکل است.

موضوع دیگری که در این زمینه قابل تأمّل می‏ باشد توجه به ارزش‏های دینی و ارزش‏های اجتماعی است. ممکن است بسیاری از مصادیق به لحاظ تحقق به رغم یکسان بودن در یکی از این دو ارزش طبقه ‏بندی گردند. بسیاری از امور مطلوب در فرهنگ جامعه ممکن است وجود داشته باشد و عادتا یا عامدا اجرا گردد، ولی چون با انگیزه دینی انجام نمی‏گیرد دارای ارزش دینی تلقّی نگردد. به عبارت دیگر، انگیزه و قصد انجام فعل تعیین ‏کننده نوع ارزش است. با این وصف، تلویزیون مانند هر رسانه‏ای دیگر ممکن است در تشویق معروف بکوشد و جامعه را به سمت آن دعوت نماید، اما چون تحقق آنها از سوی عاملان و کُنش‏گران به قصد تدین صورت نمی‏گیرد، دینی تلقّی نمی‏شود. به نظر می‏رسد که این‏گونه عرفی‏سازی 15 عمده ‏ترین عرفی‏سازی است که در جامعه اسلامی قابل تحقق است؛ چون جامعیت دین اسلام، بسیاری از امور یا همه امور نیک را در خود هضم می‏کند، به نحوی که خواب و لذت جنسی هم می‏تواند عبادت باشد، همین‏طور جهاد و تحمل مشکلات. آنچه جنبه علمی دارد، می‏تواند دینی باشد؛ چون دین اسلام با علم و تعقل همراه است. اما این یک مطلب است و تحقق فرهنگ دینی و دین‏داری مطلبی دیگر. بسیاری از رفتارهای پسندیده در جوامع مختلف وجود دارد و به رغم تأیید آنها رفتار دینی تلقّی نمی‏شوند؛ چون با اغراض دینی صورت نمی‏گیرند. از این‏رو، به نظر می‏رسد تلویزیون ـ هرچند تلویزیون دینی ـ می‏تواند با نگاه به عمل و به بیان دیگر، نگاه کارکردی صرف، جامعه را به سمت سکولاریزاسیون و عرفی‏سازی سوق دهد. پس تکلیف اساسی تلویزیون دینی، توجه به دیندار کردن مخاطبان است؛ یعنی توجه به اعتقادات، اهداف و آرمان‏ها، و تلویزیون با ویژگی ‏هایی که از آن یاد کردیم استعداد چندانی برای آموزش، تعلیم و تربیت و بینش ‏سازی ندارد. تلویزیون، از این حیث که تفاوت‏های ارزش‏های دینی و غیردینی را برمی‏دارد، باعث تلاقی رفتار دینی و غیردینی و آمیختگی و التقاط آنها می‏گردد و از این نظر کار را بر مبلّغان دینی مشکل‏تر می‏سازد. تلویزیون ابزاری است که آثار آن غالبا در لایه‏های حسی، احساسی و عاطفی باقی می‏ماند و کمتر به لایه بینش می‏رسد. حرکت از احساس و عاطفه به سوی بینش، که در تبلیغات سنتی از آن استفاده می‏شود، متوقف بر پیش ‏زمینه‏ ها و ممارست‏ های فراوان است که تشتت فضای تبلیغی تلویزیون در سطح هویت‏سازی فردی استعداد کمتری برای چنین زمینه‏ای دارد.

مشکلات تبلیغ دینی تلویزیون در مقایسه با فضای سنتی

در جامعه ما، دین بزرگ‏ترین سرمایه اجتماعی محسوب می‏شود؛ کشوری با اقوام گوناگون که با «دین» به عنوان مهم‏ترین عنصر به یکپارچگی رسیده است. اکثری بودن مذهب شیعه نیز از سرمایه‏های ممتاز جامعه ایرانی است. پویایی و روحیه پیشرفت، مبارزه با ظلم و نابرابری، شهادت ‏طلبی، وجود الگوهای عظیم منحصر به فرد در این مذهب و نیز وجود نمادهای روشن و متمایز، سرمایه بزرگی را فراهم نموده است. این سرمایه عظیم در طول تاریخ در فضای تبلیغی ـ سنتی به حیات خود ادامه داده و بالنده شده است. در چند دهه اخیر ورود رسانه‏های جمعی و به ویژه تلویزیون با رویکرد دینی، فضای تبلیغی را وارد عرصه جدیدی کرده که بدون شناخت آن ممکن است در بهره ‏گیری بهینه از این ابزار کاستی صورت گیرد و از آسیب‏ های آن اجتناب نشود. بر این اساس، به مقایسه این دو فضا می‏پردازیم.

فضای تبلیغ سنتی با حضور مستقیم مؤمنان و مشارکت آنها، همواره می‏تواند تا حدی وضعیت نیروی انسانی را از نظر همراهی محک بزند و به عبارت دیگر، در این فضا تشکیل گروه اجتماعی میسر است، ولی در فضای رسانه ‏ای برآورد درستی از وضعیت حضور و مشارکت همراهان نمی‏توان داشت.

فضای رسانه‏ای از سوی دیگر، زمینه‏ساز همدلی در سطح گسترده است و این گرچه ممکن است موجب کاهش قوم‏مداری‏ها و تعصبات گردد ـ که در جای خود سرمایه اجتماعی محسوب می‏شوند ـ ولی به خودی خود سرمایه اجتماعی ـ فرهنگی در سطح کلان را به ارمغان می‏آورد. این فضا می‏تواند رقابت‏ها را کاهش دهد و اقتدار ملّی را به دنبال داشته باشد؛ هم‏زبانی ایجاد نماید و زمینه‏ساز جهان‏نگری گردد؛ چیزی که در تبلیغ سنتی و فضای حاکم بر آن ممکن نبود. فضای تبلیغی رسانه‏ای از سوی دیگر، با مصلحت ‏نگری و رویکرد جذب مخاطب می‏تواند موجب سطحی‏ نگری در دین‏داری گردد.

شرطی شدن در فضای رسانه ‏ای نیز از پیامدهای منفی و کاهنده سرمایه‏ های اجتماعی است. عادت مردم به رسانه صدا و سیما موجب می‏گردد تا از حرکت‏های خودجوش کاسته شود.

در فضای تبلیغ سنتی، امور دارای مرز مشخص حرام و حلال است و زمینه برای رعایت آداب و دستورات اسلامی فراهم می‏باشد. از این نظر، فضای رسانه‏ای فضایی التقاطی است.

فضای رسانه‏ای نگاه به دیگران است، حال آنکه فضای تبلیغ سنتی فضای نگاه به خود است. در فضای رسانه‏ای زمینه برای تنوع و تغییر فراهم است، در حالی که در فضای تبلیغ سنتی بحث این است که ما چگونه هستیم، چگونه فکر می‏کنیم، چگونه رفتار می‏نماییم و تمایز و امتیاز ما با دیگران چیست.

فضای تبلیغ سنتی، فضایی است مجزا از فضای منزل، کار و استراحت، تفریح و سرگرمی و درس و بحث. کسی که در این فضا قرار می‏گیرد با آرامش می‏تواند از فضا استفاده نماید؛ کسی را از استفاده برنامه ‏ای دیگر منع نکرده و رنجش دیگران را ایجاد ننموده است. اما فضای تبلیغ رسانه‏ ای فضایی است که چه بسا باعث بر هم زدن آرامش دیگران و محروم کردن دیگران از توجه به برنامه‏های مورد علاقه‏ شان می‏گردد.

فضای تبلیغ رسان ه‏ای از منظر دیگری نیز دارای پیامد منفی است: عادی‏ سازی برنامه‏ ها. بدین معنا که در فضای تبلیغ سنتی شرکت در محافل دینی برای کودکان و به ویژه نوجوانان پدیده‏ای نو و خاطره‏ای شیرین و فراموش نشدنی است. خاطره رفتن به مسجد و شرکت در مراسم و مناسک مذهبی در اماکن مذهبی دارای لذتی ماندگار است و کمتر کسی آن را فراموش می‏کند؛ ولی کودکی که از بچگی، در کنار برنامه‏ های دیگر، شاهد برگزاری محافل و مجالس مساجد از دریچه تلویزیون بوده و احیانا با محرومیت او از توجه به برنامه مورد علاقه‏اش همراه بوده است، شرکت در مجلس بر پا شده در مسجد و حضور مستقیم در آن، برای او دارای طراوت چندانی نخواهد بود و چه بسا با مشاهده برنامه‏های با کیفیت‏تر، با مجریان متخصص و هنرمندتر، برنامه‏های عادی محلی چندان به دل او نچسبد و این مسئله، مشکل را مضاعف می‏نماید.

فضای تبلیغی رسانه ‏ای مبتنی و متأثر از نوع سیاست‏گذاری و برنامه‏ریزی است و همواره مواجه با افراط و تفریط و آزمون و خطا می‏باشد، در حالی که فضای تبلیغ سنتی به ثبات رسیده و تکلیف امور از قبل مشخص است.

فضای تبلیغی رسانه‏ای و تلویزیونی، فضایی است که با فضای سیاسی گره خورده است. مشروعیت نظام سیاسی، موجب جلب توجه به فضای تبلیغی تلویزیون می‏گردد و کاهش اعتماد سیاسی توجه به تلویزیون را کاهش می‏دهد. از سوی دیگر، تلویزیون موجب اعتباربخشی و مشروعیت‏زایی برای نظام سیاسی است. و در این رابطه، مصلحت ‏اندیشی ضرورتی اجتناب ‏ناپذیر است. برای برخورداری نظام از مشروعیت، انطباق با ارزش‏ های اجتماعی لازم است و انطباق با ارزش ‏های اجتماعی همواره همسو با ارزش‏های اسلامی نیست و ممکن است ارزش‏های اسلامی را تحت‏الشعاع قرار دهد. به عبارت دیگر، در این اثنا اگر ارزش‏های اجتماعی مورد توجه محوری قرار گیرد، ارزش‏ های دینی در حاشیه قرار می‏گیرد و این، با دین‏داری تنافی دارد و اگر ارزش‏های دینی، به ویژه مذهب رسمی، به طور خاص، مورد توجه قرار گیرد، عدم انطباق با ارزش‏های اجتماعی در برخی از موارد به وجود می‏آید.

«در فضای تبلیغ سنتی، حضور در زمان و مکان مقدس، آدمی را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می‏برد؛ موضوعی که الیاده آن را لازمه یک مراسم مذهبی می‏داند. آنچه او در کتاب مقدس و نامقدس و کتاب‏های تاریخ ادیان (1372)، چشم ‏اندازهای اسطوره (1362) و اسطوره بازگشت جاودانه (1378) بر آن تأکید دارد این است که در جهت کمال‏بخشی به مراسم نمی‏توان به کشف نیت‏ها و دلایل آن بی ‏توجهی نمود؛ چراکه در همه ادیان زمان و مکان مقدس قابل اهمیت‏ اند. در ذهن و ضمیر فرد دیندار، حضور در زمان و مکان مقدس او را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می‏برد.» 16 فضای جدید مراسم مذهبی رسانه‏ای، لزوما همراه و هم پای مقولات زمان و مکان نیست. فضای تبلیغ رسانه ‏ای تلویزیونی برای ارائه مراسم مذهبی اگرچه مکان و زمان را به طور مجازی در خود می‏پروراند، اما مقید به این دو مقوله نمی‏تواند باشد؛ در عوض، فضای مشحون و سرشار از ابژه‏ ها، رنگ‏ ها، تصاویر، تقدس‏ ها، نگاه ‏ها، ژست‏ ها را تقویت می‏نماید تا تأثیر همانندی را بر آگاهی و احساس عاطفی و دینی بر جای گذارد.

تعلیق اجتماعی حاصل از فضای رسانه‏ای مطرح شده در طرح سه مرحله‏ای ویکتور وترنر (1982) نیز از ویژگی‏های این فضا می‏تواند به شمار آید. به اعتقاد وترنر در برنامه رسانه‏ای سه دوره قابل تجهیز است: 1. انفصال شرکت ‏کنندگان از زمان و مکان در یک مراسم آیینی؛ 2. مرحله تعلیق اجتماعی؛ 3. مرحله ترکیب و همسازی شرکت‏ کنندگان با شرایط جدید. بر این اساس، در این فضا فرایندی برای حضور در شرایط جدید فراهم می‏آید. مرحله انفصال و مرحله تعلیق اگر با تنوع و ناهمگنی موجود در تلویزیون همراه گردد به هویت پایدار و مستحکم و دارای خانمان و پشتوانه در مرحله سوم نخواهد رسید. به نظر می‏رسد بخشی از بحران ‏های هویتی، مدگرایی‏ها، و رویکرد احساسی و هیجانی و مقطعی، ناشی از قرار گرفتن در این فضا باشد و حال آنکه فضای تبلیغ سنتی بر فضای تأمّل، حضور مستمر، تکرار مکررات قبلی و تقویت وضعیت فعلی استوار است. حال این ثبات، یا برخاسته از مبانی نظری و اعتقادی است و یا برخاسته از عادات و اعتیادهای رفتاری. به قول فوثرا، فضای تبلیغ رسانه‏ای خلق یک متن جدید در فضای جدید است.

فضای تبلیغ سنتی به درون‏ گرایی گرایش دارد و فرد را هرچه بیشتر به سوی محور، تمیز مرز مذهبی نسبت به دیگر مذاهب، شاخص ‏گرایی، و نمادگرایی ویژه می‏خواند، ولی فضای تبلیغ تلویزیونی با توجه به ماهیت آن، از جمله تعهد نسبت به ملت، و توجه به برداشت طرف‏داران دیگر مذاهب و ملل، به گریز از مرکز تمایل دارد؛ توجه به وجوه اشتراک از شاخصه‏های این فضاست.

در چنین فضایی ردیابی مخاطبان ممکن نیست. از این‏رو، مک کوایل معتقد است: با وجود تمامی پیشرفت ‏هایی که در فنون پژوهشی حاصل شده است، ما هرگز نمی‏توانیم به شناختی بیش از برآوردهای نسبی و تخمینی دست یابیم. دشوار است بدانیم رسانه‏ها در کجا و تحت کدام شرط با افراد و ذهنیت‏ های متفاوت رابطه برقرار کرده ‏اند. سپستراپ 17 نیز از اشکال توزیع فراملی رسانه‏ایبحث می‏کند و در مورد کانال‏ های تلویزیون جهانی، از جمله MTV, BBCو CNN می‏گوید: مخاطبان چنین رسانه‏ هایی را نمی‏توان به آسانی ردیابی کرد. 18

در این فضا، نظریه «چشمداشت ارزش» 19 مطرح می‏گردد. ایجاد رضایت و خشنودی در این فضا حایز اهمیت است. افراد رسانه ‏ای را گزینش می‏کنند که خشنودی بیشتری را در پی داشته باشد. یافته ‏های نظریه «برجسته ‏سازی» نیز بر توجه به خواست مخاطبان تأکید دارد.

طبیعت آدمی به غفلت ‏طلبی تمایل دارد و فضای رسانه‏ ای مستعد تقویت چنین طبیعتی است. و میل به بازی که در نظریه «بازی‏ ها» در حوزه جامعه‏ شناسی و روان‏شناسی مطرح است، به خوبی فرصت شکوفایی می‏یابد. کودک بودن، غفلت‏ طلبی و گریز از واقعیت، خاصیت فضای تلویزیونی است. این مطالب معنای بیشتری می‏یابد آن‏گاه که مشاهده می‏شود تقریبا به همان میزان که فیلم‏های ایرانی تماشا می‏شود فیلم‏های خارجی دیده می‏شود. طبق نظرسنجی سال 1383 اداره کل سنجش مرکز تحقیقات صدا و سیما، سریال‏های ایرانی شبکه یک سیما 51 درصد و سریال‏ های خارجی آن 48 درصد بیننده داشته است. 79 درصد بینندگان حداقل یکی از سریال ‏های ایرانی و 78 درصد آنها حداقل یکی از سریال‏ های خارجی شبکه یک را در حد خیلی زیاد و زیاد پسندیده‏اند. در شبکه سه، 66 درصد سریال داخلی و 43 درصد سریال خارجی را تماشا کرده و 87 درصد سریال داخلی و 83 درصد سریال خارجی را در حد خیلی زیاد پسندیده‏اند. 20

در فضای تبلیغ سنتی، پیش‏داوری و قضاوت‏ های قالبی زمینه جولان بیشتری دارند. این فضا آمیخته با عادات و رسوم است و محدودیت فضایی موجب تنگ ‏نظری و کم‏ تحملی گردد. در مقابل، در فضای تبلیغ رسانه‏ای تنوع و مواجهه با پدیده‏های نو، زمینه شکسته شدن پیش ‏داوری‏ها و قضاوت ‏های قالبی را فراهم می‏کند. این موضوع از سویی، شکوفایی عقلانیت و آزادی در انتخاب را به دنبال دارد؛ ولی از سوی دیگر، در صورتی که بر پایه مبنای درستی هدایت نگردد زمینه «بی‏ریشگی» و کنده شدن از جا و مستقر نشدن در جای مطمئن را فراهم می‏آورد و حاصل آن زمینه‏سازی برای ورود به دنیای پست مدرنیستی است.

تبلیغ سنتی در فضایی با جمعیت نسبتا اندک و قابل کنترل و شناسایی و حفظ روابط چهره به چهره صورت می‏پذیرد، روابط دوسویه بوده و امکان اخذ بازخورد و نتیجه در آن ممکن است. از این حیث، امکان ارشاد و تربیت موردی (فردی / گروهی) و نیز نظارت بر رفتارها وجود دارد. امر به معروف و نهی از منکر در این فضا به راحتی قابل اعمال است. در مقابل، در فضای رسانه‏ای، تبلیغ در مقیاس بزرگ و جمعیت انبوه، ناشناخته، غیرمجتمع در مکان و زمان خاص و ناهمگون صورت می‏پذیرد.

فضای زیبایی ‏شناختی تلویزیون با فضای زیبایی ‏شناختی تبلیغ سنتی متفاوت است. تلویزیون برای جذب مخاطب و تحریک احساسات از عناصر زیبایی ‏شناختی احساسی و عاطفی استفاده می‏کند. جاذبه‏ های جنسی، نور و رنگ، محرک اعصاب و احساسات و صدا و چهره زیبا از نظر ظاهری و...، از عناصر شناخته شده زیبایی‏شناختی تلویزیون است. در این فضا، اگر فیلم امام علی علیه‏السلام هم ارائه گردد باید دارای درام و موضوعی عاشقانه از جنس زمینی باشد تا فیلم از خشکی و نازیبا بودن خارج گردد؛ از این‏رو، در این سریال، قتاده دارای نقش برجسته‏ای است. این وضعیت در فیلم‏های با سوژه‏های عرفانی حادتر نیز می‏گردد. در مقابل، آنجا که زیبایی‏ های ظاهری و جنسیتی باید به نمایش گذاشته شود، از قبیل نحوه تعامل زن و شوهر در منزل، تلویزیون دینی برای نمایش آنها دارای محدودیت است. از این‏رو، نمی‏تواند ترسیم درستی از رابطه زن و شوهر به مخاطب ارائه نماید. فضای تبلیغی سنتی به دلیل آنکه بر کلام و رفتار استوار است، می‏تواند ترسیم‏کننده روابط زن و مرد در حریم خانه و تفاوت آن با بیرون از خانه باشد.

تبلیغ سنتی با توجه به حضور جمعی، مستلزم آستانه تحریک بالا و آستانه اختلاف پایین است. این در حالی است که در تبلیغ رسانه‏ای با توجه به عدم حضور فیزیکی در جمع، آستانه تحریک پایین و آستانه اختلاف بالاست، به نحوی که می‏توان مدعی بود در فضای تبلیغ رسانه‏ای رفتارها منفعل و شرطی شده است. به این مطلب پدیده «حساسیت‏زدایی» را که حاصل فضای التقاطی است نیز باید بیفزاییم. از عواقب فضای التقاطی، به هم خوردن توازن بین عناصر مختلف روانی، اجتماعی و فرهنگی است. در فضای سنتی، محتوا، سبک، ابزار، پیام، و... با یکدیگر سنخیت داشتند. برای مثال، در مراسم عاشورا، محتوای دینی، با موسیقی متناسب و ابزار قداست‏یافته و شناخته‏شده همراه بود. به علاوه اینکه هر یک از این موارد با روحیات جامعه مسانخت داشت. هر قوم به تناسب شرایط و عناصر زیبایی‏شناختی خود، موسیقی، آداب معاشرت و... خاص خود را داشت و اینها نشانه هویت آن ملت یا قوم بود.

و سرانجام اینکه فضای تبلیغ تلویزیونی دارای اقتضائات خاص خود از نظر نشانه‏گذاری و رمز و راز است. بر این اساس، نمادهای تلویزیون با نمادهای تبلیغی سنتی متفاوت است. از این‏رو، از منظر نشانه‏شناسی با تفاوت در «گروه مرجع» مواجهیم.

در سطح جهانی، تلویزیون به لحاظ فراگیر بودن وسیله و طول مدت زمانی که آدمی با این ابزار در ارتباط است و گستره اطلاعاتی که در اختیار آدمی قرار می‏دهد، زمینه‏ساز آگاهی‏های فرامحلی و فراملی است. احساسات و عواطف مشترک «معرفت عملی» را که دانیل بل از آن به «همدلی» یاد می‏کند، تولید می‏نماید. در این وضعیت ممکن است بر عمق و ژرفای آگاهی افزوده نگردد ولی بر سطح آگاهی افزوده می‏گردد. آدمی از محل کنده می‏شود، فاصله‏های زمانی و مکانی 21 برداشته می‏شود ودر یک فشردگی زمانی و مکانی آگاهی بیشتری از جهان و بشریت پدید می‏آید. این پدیده، همان‏گونه که در اندیشه بسیاری از محققان تبلور یافته، مولد همزمان دو پدیده ناهمسوی «جهان‏گروی» و «محلی‏گروی» است.

بنابراین، همصدا با گیدنز می‏توان گفت: هرچند تحول روابط اجتماعی جهانی، ممکن است برخی از جنبه‏های احساس ملت‏گرایانه را که با دولت‏های ملی (یا برخی دولت‏ها) ارتباط دارند کاهش دهد؛ ولی از سوی دیگر، ممکن است احساسات ملیت‏گرایانه تشدیدتر گردد. از این‏رو، فشارهایی برای خودمختاری محلی و هویت فرهنگی منطقه‏ای نیز پدیدار می‏شود. 22 ولی با این نظر گیدنز همراه نیستیم که «جهانی شدن تجدّد به معنای جهانی شدن دنیوی شده و از بین رفتن نفوذ دین می‏باشد»؛ 23 زیرا همان‏گونه که نشان خواهیم داد، می‏توان با تکیه بر برخی امور در این احساس مشترک، همدلی متناسب با تلقّی دینی را فراهم نمود و اکنون رسانه‏های جمعی جهانی چنین زمینه‏ای را به وجود آورده‏اند، به گونه‏ای که به قول واترز، ساکنان سیاه زمین به صورت آگاهانه، جهان را به صورت یک کل در نظر می‏گیرند. 24 و جهانی شدن فرهنگی رخ می‏دهد و ظهور فضای سایبرنتیک بر سرعت این فرایند می‏افزاید.

مؤلفه های تبلیغ اسلامی در هر فضای تبلیغی

ـ تنزیل پیام: پیام دینی در سیری نزولی به مردم می‏رسد.

  ـ فضای جهانی سلسله مراتبی: پیام وحی برای همه بشریت ارسال شده: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ.»(سبأ: 28) در عین حال، باید قابلیت و ظرفیت مخاطب مورد توجه قرار گیرد. در فضای تبلیغ دینی، گرچه امر به معروف و نهی از منکر و وظیفه تبلیغ و ارشاد، وظیفه‏ای همگانی شمرده شده، ولی نکات زیر نیز مورد توجه است:

1. به میزان توان باید پیام را رساند.

2. کسی را نمی‏توان مجبور به پذیرش کرد.

3. در فضای جدال احسن باید به بحث و مناظره پرداخت. در این فضا، ممکن است برداشت‏های مختلف حاصل گردد که هر کس بین خود و خدایش حجت دارد و تکلیف او همان است که بدان رسیده است. از این‏رو، بحث «تخطئه» یا «مخطئه» بودن و «تعذیر» در فقه شیعه مطرح می‏گردد.

4. قابلیت‏ ها متفاوت است.

5. در شرایط اجتماعی ـ فرهنگی تکالیف افراد متفاوت است؛ تکلیف برخی افراد صلح است و برخی دیگر جنگ، برخی باید درس بخوانند و برخی هم به جبهه بروند و... .

6. در چنین فضایی زندگی همراه با مسالمت و مدارا جریان می‏یابد.

7. برخی امور که به کلّیت جامعه مربوط است و در اصطلاح، «حق اللّه» خوانده می‏شود، برای حفظ حرمت جامعه اسلامی و مسلمانان رعایت آنها بر همه لازم می‏گردد و کسی که خلاف آن عمل کند مستحق کیفر است. بنابراین، در این فضا آزادی مشروط و مقید است. کسی حق آلوده کردن فضای دینی را ندارد. ولی با رعایت جدال احسن راه مناظره و گفت و شنود و پذیرش قلبی فراهم است.

ـ فضای حقّ ـ تکلیف: در فضای تبلیغ دینی آدمی نسبت به خالق و مخلوق دارای تکلیف است و این تکلیف در بُعد مخلوق از تکلیف نسبت به سرنوشت خود آغاز می‏گردد و سپس نسبت به خانواده، عشیره و قبیله و تا تمام بشریت ادامه می‏یابد. نیز همه خلقت از طبیعت و ماوراء طبیعت، گذشتگان و آیندگان را دربر می‏گیرد. از سوی دیگر، فرد دارای حقوق است و این حقوق متوجه همه بشریت است.

ـ فضای ناب تبلیغی: در فضای تبلیغی دینی هدفْ رسیدن به کمال و تقوای الهی است و هر راه دیگری بجز این، کفر است و آمیخته کردن فضا نیز شرک و نفاق و التقاط است. در این فضا، هم محتوا و هم وسیله پیام‏رسانی باید پاک و مشروع باشد و با رعایت ضوابط شرعی «شریعت» سلوک صورت پذیرد.

تبلیغ، تکلیفی همگانی: در این فضا همه به تناسب فهم خود نسبت به دین، دارای تکلیف تبلیغ و اشاعه دین‏اند و رسالت تبلیغی بر عهده عده‏ای خاص گذاشته نشده، منتها تکلیف آنها که نسبت به دین آگاه‏ترند بیشتر است. امر به معروف و نهی از منکر در این قالب تکلیفی همگانی است، و شرط آن آگاهی نسبت به معروف و منکر است.

ـ تبلیغ مبتنی بر ارشاد: اساس تبلیغ بر ارشاد استوار است. بر همین اساس، بین اسلام و ایمان تفاوت است. ارشاد پذیرش قلبی و وجدانی را دربر دارد. اکراه در این فضا مذموم است، همان‏گونه که ادغام حق و باطل، دروغ‏گویی و شایعه‏پراکنی، تدلیس و بیان اقناعی جایی ندارد. واژه «رشد» که «رشید» در مقابل «سفیه» از انشقاقات آن است، در فرهنگ تبلیغی دینی واژه شناخته‏شده‏ای است.

ـ تقوا، منتهای هدف فضای تبلیغی: هدف غایی این فضا متقی شدن انسان‏هاست. متقی فردی است مؤمن، متشرع و متخلق؛ جهان را با هدف دانسته و دنیا را ابزار ساخت آخرت یا مزرعه آخرت می‏داند و تلاشگری است برای احیای دین خدا؛ مطیع فرمان او و دارای انضباط رفتاری و احساسات و عواطف مبتنی بر فطرت به فعلیت رسیده. چنین انسانی ممکن است هر یک از آحاد جامعه بشری باشد.

ـ آمیخته با اصول اخلاقی و معنوی: در این فضا، توهین و تحقیر و افترا و تحریف راهی ندارد؛ حتی نمی‏توان به بت‏های بت‏پرستان توهین کرد. گفتار استدلالی و جدال منطقی پایه تبلیغی است. در این فضا، آنچه موجب تحریک غرایز و امیالی گردد که راهی بجز راه تقوا را بپیماید، جرم و گناه است.

ـ تبلیغ امید آفرین: در این فضا، یأس و ناامیدی در سر حدّ کفر است و آدمی موظف به ادای وظیفه در حدّ توان و امیدوار به رحمت واسعه الهی است. آینده از آنِ مؤمنان است و کار و تلاش و نیت خالصانه دارای اجر و پاداش دنیوی و اخروی. اساس جهان بر رحمانیت و رحیمیت خدا استوار است.

ـ کیفیت و اصول مدار: در این فضا، مبنا تقوا و رسیدن به کمال انسانی است. برای جلب توجه دیگران و افزایش کمّی جمعیت طرفدار، نمی‏توان از اصول چشم‏پوشی کرد. البته از راه‏های شرعی برای جلب رضایت و توجه و علاقه آنها می‏توان استفاده نمود. از این‏رو، «مؤلفة قلوبهم» که به دست آوردن دل کفار است، از موارد مصرف زکات به شمار می‏رود.

ـ پذیرش محدودیت: در این فضا، باید به ظرفیت انسان‏ها برای دریافت پیام توجه کرد. ممکن است ارسال پیامی درست و صحیح برای عده‏ای ممنوع گردد؛ چراکه قابلیت شعوری دریافت آن پیام را ندارد. از این‏رو، در این فضا نمی‏توان هر سخنی را مطرح کرد، هر مطلبی را منتشر نمود و هر موضوعی را به نمایش گذاشت.

ـ چندوجهی بودن: انسان دارای ظرفیت و قابلیت‏های مختلف است، همان‏گونه که دین‏داری دارای سطوح و لایه‏های متفاوت است. فضای تبلیغی دینی فضایی است که از همه این قابلیت‏ها (بینشی، احساسی، عاطفی، غرایز و فطرت) بهره می‏گیرد و از عرصه‏های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... برای تبلیغ دینی استفاده می‏کند. به عبارت دیگر، دین برای همه عرصه‏های هستی انسان دارای پیام است؛ پیام‏های اعتقادی، پیام‏های تکلیفی و پیام‏های اخلاقی.

ـ رعایت حریم و حیا: در این فضا، برای رعایت حرمت کلام و اجتناب از آمیخته شدن فضا به اموری که با کمال انسانی منافات دارد، از استعارات و رمز و نشانه‏ها استفاده می‏شود و همواره پیام‏ها با یادآوری هدف اصلی تبلیغ «تقوا» همراه است.

ـ توجه به عامل و ساخت: در فضای تبلیغ دینی، هم به عامل با اراده و کنشگر فعال توجه می‏شود و خطاب و پیام ناظر به اوست و هم به وجود ساخت‏های اجتماعی و تأثیر آنها بر فرد اذعان شده است. توجه به ساخت خانواده ـ قوم از این قبیل است. از این‏رو، برخلاف رویه رایج در جوامع اسلامی، به ویژه در مباحث اخلاقی که غالبا افراد مورد خطاب و عتاب قرار می‏گیرند، در فضای تبلیغ دینی، اصلاح ساخت‏ها نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ چنان‏که سرنوشت واحدی برای همه اعضای یک قوم گوشزد شده است، در عین حال که ساخت‏ها با کُنش عاملان بازتولید می‏گردند. «إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ.»(رعد: 11) و آن‏گاه که افراد توان دخالت در ساخت را نداشته و ایمان خود را در خطر می‏بینند دستور داده شده که خود را از آن ساخت (جامعه) برهانند. «أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا.»(نساء: 97) و آن‏گاه که مسئله امر به معروف و نهی از منکر را بیان می‏کند، عدم ادای این تکلیف را دارای آثار و پیامدهای شومی می‏داند که دامنگیر تمام جامعه می‏گردد، و عدم تأثیر کُنش عاملانی را که به تکلیف خود پایبند بوده‏اند موجب می‏شود؛ بدین معنا که ساخت چنین جامعه‏ای دارای آثار ویژه خود می‏باشد.

بر اساس چنین نگرشی، هیچ‏یک از افراد جامعه نمی‏توانند نسبت به سرنوشت «کلّیت جامعه» بی‏تفاوت باشند و رفتار تک‏تک آنها سرنوشت و کلّیت جامعه (ساخت جامعه) را رقم می‏زند. پس فضای تبلیغی از گفتار به کردار و اعمال و نیات تسری می‏یابد و تأثیر آن، هم نسل موجود و هم نسل‏های آینده را متأثر می‏سازد؛ چنان‏که ساخت موجود، در اثر تلاش و آثار تکلیفی و وضعی رفتار پیشینیان تحقق یافته است.

ـ تقدس پیام و ابزار (وسیله حامل پیام): در فضای تبلیغ دینی، هم محتوای پیام دارای قداست است و به خدای متعال منتهی می‏گردد و هم لازم است از ابزار مشروع ـ که در پیام تعریف شده است ـ برای رسیدن به مقصود بهره‏گیری شود. از ابزار نامشروع نمی‏توان برای رسیدن به هدف مشروع بهره برد. از این‏رو، شریعت حامل ضوابطی است که بیان‏کننده ابزار و وسیله راه، نشان‏دهنده راه و بیان‏کننده هدف از سلوک است. در این فضا سبک و روش، همان‏قدر مهم است که محتوا. مناسک‏گرایی و مراسم‏گرایی خود جزو دین‏داری است.

ـ هویت‏های طولی و عرضی همسو (وحدت در کثرت): انسان دارای هویت‏های مختلف طولی و عرضی است. برخی هویت‏ها در طول هم‏اند؛ مانند هویت خانوادگی، محلی، قبیلگی، وطن و...، برخی هم در عرض یکدیگرند؛ مانند اینکه هویت قبیلگی برای فردی که در قبیله کافر زندگی می‏کند با هویت دینی او در عرض هم قرار داشته و منازع یکدیگرند.

در فضای تبلیغ دینی، همه هویت‏ها باید به هویت توحیدی ختم گردند. اگر ملیت در عرض هویت دینی تلقّی گردد و مستقل عرض اندام کند، شرک تلقّی می‏گردد.

در این فضا، بها دادن به هویت‏ های خانوادگی، ملّی و... خود جزو دین‏داری تلقّی می‏گردد و در این راستا ارزیابی می‏شود. از این‏رو، دفاع از وطن جزو دین‏داری است. انجام ندادن آن، عدم ادای تکلیف محسوب می‏شود، همان‏گونه که حمایت از خانواده و قبیله و امت و جامعه انسانی چنین است.

در این فضا، باید مراقب بود قداست مستقلی به هویت‏های دیگر داده نشود؛ در غیر این صورت، بدعت در دین تلقّی می‏شود.

ـ پذیرش تفاوت‏ها و اختلافات: تفاوت و اختلاف امری طبیعی است و ملاک برتری تلقّی نمی‏شود. ملاک برتری فقط به تقواست: «... وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.»(حجرات: 13)

ـ هویت، فرهنگ جهانی: از مؤلفه‏های پیش‏گفته استنباط می‏شود که در فضای تبلیغ دینی، هویت فردی دینی قابلیت آن را دارد که به فرهنگ جهانی منتهی گردد؛ بدین معنا که در فضای تبلیغی دینی ارزش‏های فردی و اجتماعی، همه حول محور توحید معنا می‏یابند. ارزش‏های قومی، ملّی، منطقه‏ای و جهانی با رنگ‏پذیری از دین می‏توانند ارزش‏های دینی تلقّی گردند، همان‏گونه که کام‏جویی و لذایذ جنسی و جسمی می‏تواند دارای ارزش دینی به شمار آید. در این زمینه، واژگان و مفاهیم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت از آن چیزی خواهد بود که امروزه متداول است. نابرابری‏ها در ترازوی عدالت پذیرفته می‏شود، همان‏گونه که زندگی مسالمت‏آمیز رنگ معنوی به خود می‏گیرد. از این‏رو، می‏توان از فرهنگ واحد جهانی سخن گفت، به نحوی که وجدان جمعی و فرهنگ عمومی در یک فضای همگون شکل گیرد و تفاوت‏ها و اختلافات نیز قابل هضم و فهم گردد و دین برای فراروی و رفعت‏جویی از فردیت (خودیت)، از مادیت، و از متوقف ماندن در اینجا، و از بخش مادون به فصل اعلای جنس انسان (نطق، عقل) بر جهان سایه افکند. در این رویکرد، انسان به دنبال گمشده است، از آنچه دارد ناخرسند است، به دنبال کشف در حرکت و دگرگونی است؛ بر هجرت و ترک سنن نامطلوب، تأکید دارد و این زمینه‏ساز نوسازی جهانی است. انسان با این هویت فقط به گذشته نمی‏نگرد، به آینده می‏نگرد و ریشه در گذشته دارد. احساس نیاز به موفقیت در او زایدالوصف است؛ چه اینکه باید برای سرای جاودان کار کند و اینجا مزرعه‏ای است برای زندگی جاودان. و سرانجام اینکه باید در خدمت بشریت باشد؛ چراکه عقل او در خدمت خلقت است نه طبیعت.

پیمایش دیدگاه طلاب نسبت به تبلیغ دینی تلویزیون

برای شناخت دیدگاه طلاب حوزه علمیه نسبت به قابلیت و ظرفیت تلویزیون برای تبلیغ دین، از بیش از 300 نفر از طلاب مرد و زن حوزه علمیه قم در اردیبهشت و خرداد ماه سال 1386 پیمایشی صورت پذیرفت که برخی از نتایج آن به شرح ذیل ارائه می‏گردد:

ویژگی‏های نمونه

جنسیت پرسش‏شوندگان: 1/88 درصد مرد و 6/11 درصد زن.

وضعیت تحصیلات: 8/15 درصد دارای تحصیلات سطح یک (فوق‏دیپلم)، 8/32 درصد دارای تحصیلات سطح 2 (لیسانس)، 5/42 درصد دارای تحصیلات سطح 3 (فوق لیسانس) و 6/3 درصد دارای تحصیلات سطح 4 حوزه علمیه (معادل دکترا).

سابقه تبلیغات: 3/27 درصد (85 نفر) از پرسش‏شوندگان دارای سابقه تبلیغ کم (1 تا 5 سال) و 5/23 درصد (73 نفر) دارای سابقه تبلیغ متوسط (6 تا 10 سال) و 2/30 درصد (94 نفر) دارای سابقه تبلیغ زیاد (11 سال و بالاتر).

سن: سن پاسخ ‏دهندگان بین 18سال تا 60 سال بوده است.

نتایج پیمایش

از میان پرسش‏شوندگان 6/46 درصد برنامه‏های علمی، 8/22 درصد برنامه‏های تفریحی، سرگرمی، فیلم و سریال و 1/14 درصد برنامه‏های تربیتی را تماشا کرده و 7/3 درصد هیچ‏کدام از برنامه‏ها را تماشا نمی‏کنند.

8/6 درصد در حد زیاد و 6/55 درصد در حد متوسط و 9/37 درصد در حد «کم» یا «اصلاً» بیننده تلویزیون‏های خارجی‏اند و 2/21 درصد در حد زیاد و 5/48 درصد در حد متوسط معتقدند که تلویزیون باعث کاهش گرایش مذهبی جوانان می‏گردد و 30 درصد در حد «کم» یا «اصلاً» اعتقاد به این موضوع دارند.

در پاسخ به اینکه «برنامه‏های تلویزیون موجب افزایش دین‏باوری است»، 2/48 درصد موافق، 3/27 درصد بی‏نظر و 2/23 درصد جواب منفی داده‏اند. بر این اساس، حدود نیمی از روحانیان بر این اعتقادند که تلویزیون موجب افزایش دین‏باوری است.

در خصوص اینکه «تلویزیون موجب کاهش حضور مردم به مسجد می‏گردد»، 2/59 درصد موافق، 5/14 درصد بی‏نظر و 1/25 درصد مخالفند. بنابراین، قریب 60 درصد روحانیان تلویزیون را باعث کاهش حضور مردم به مهم‏ترین پایگاه تربیتی عبادت اسلام یعنی مسجد می‏دانند.

در پاسخ به این پرسش که «بازی در نقش روحانی در فیلم‏ها باعث افزایش گرایش مردم به روحانیت است»، 5/46 درصد موافق، 3/18 درصد بی‏نظر و 2/35 درصد مخالفند. بنابراین، پدیده‏ای که چندی است در سیاست برنامه‏های مذهبی تلویزیون قرار گرفته که در فیلم‏ها و سریال‏ها از نقش روحانی استفاده می‏شود، با استقبال و نظر مثبت کمتر از نیمی از روحانیان مواجه است.

در پاسخ به این پرسش که «پیشنهاد می‏گردد حضور روحانیان در تلویزیون برای سخنرانی و میزگرد و... افزایش یابد»، 4/71 درصد موافق، 2/13 درصد بی‏نظر و 5/12 درصد مخالفند. بنابراین، به رغم اینکه پرسش‏شوندگان چندان موافق با بازی روحانیان در فیلم‏ها نیستند، اما حدود سه چهارم آنها با حضور روحانیان در تلویزیون موافقند.

تأسیس شبکه قرآنی از ابتکاراتی است که در راستای ارائه برنامه‏های خالص مذهبی اجرا گردیده است. با این پدیده، 9/85 درصد موافق، 7/8 درصد بی‏نظر و 5/3 درصد مخالفند.

در پاسخ به اینکه «تلویزیون باعث کاهش تعصب‏های مذهبی است»، 4/44 درصد پاسخ مثبت، 9/30 درصد بی‏نظر و 6/20 درصد پاسخ منفی داده‏اند. بنابراین، حدود نیمی از روحانیان بر این باورند که تلویزیون وسیله مناسبی برای تبلیغ دین نیست و کاهش‏دهنده تعصب‏های مذهبی است. و در پاسخ به این پرسش که «تلویزیون باعث افزایش گرایش مردم به روحانیت است»، 7/27 درصد موافق، 8/17 درصد بی‏نظر و 1/37 درصد مخالفند.

در پاسخ به این پرسش که «از تماشای برنامه‏های تلویزیونی برای بچه‏ها باید نگران بود»، 49 درصد پاسخ مثبت، 8/17 درصد بی‏نظر و 2/33 درصد پاسخ منفی داده‏اند. بنابراین، در مجموع می‏توان استنباط کرد که روحانیان تلویزیون را وسیله‏ای نگران‏ساز و خطرآفرین برای سرنوشت نسل آینده می‏دانند. از این‏رو، قریب نیمی از آنها بدین پرسش پاسخ مثبت داده‏اند، همان‏گونه که پاسخ پیشین نشان می‏دهد 1/37 درصد مخالف این نگرش‏اند که گرایش مردم به روحانیت با تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون افزوده می‏شود.

در پاسخ به این پرسش که «تلویزیون باعث افزایش گرایش به مداحی و کاهش گرایش به مراسم وعظ و سخنرانی است»، 9/62 درصد پاسخ‏ها «موافق»، 5/17 درصد «بی‏نظر»، 5/19 درصد «مخالف» بود.

6/75 درصد معتقدند که «باید مردم را به تماشای بیشتر تلویزیون تشویق کرد»، 2/14 درصد «بی‏نظر» و 2/10 درصد «مخالف»اند. بنابراین، به رغم آنکه به نظر می‏رسد روحانیان تلویزیون را ابزار مناسبی برای تبلیغ دین نمی‏دانند، اما در مجموع آن را برای مردم مفید و سازنده ارزیابی کرده و معتقدند که مردم را باید به تماشای برنامه‏های تلویزیون تشویق کرد. بدیهی است در شرایطی که استفاده از این ابزار اجتناب‏ناپذیر شده، چنین اظهارنظری دور از توقع و انتظار نیست.

در پاسخ به این پرسش که «برنامه‏های مذهبی تلویزیون باعث افزایش اتحاد و انسجام ملّی است»، 6/75 درصد پاسخ «مثبت»، 2/14 درصد پاسخ «بی‏نظر» و 2/10 درصد پاسخ «منفی» داده‏اند. بنابراین، سه چهارم روحانیان تلویزیون را در مسیر ایجاد اتحاد و انسجام ملّی تلقّی می‏کنند.

نتیجه‏ گیری

1. توسعه وسایل ارتباط جمعی و فضای سایبر در بشر عصر کنونی زمینه و بستر از جاکندگی از خود و تعلقاتش را فراهم کرده و این فرصت را پیش روی آدمی قرار داده تا با جهان بیش از پیش ارتباط برقرار کند و به گزینش آگاهانه بپردازد.

2. فضای تبلیغی تلویزیون دارای اقتضائات خاص خود است و همان‏گونه که فضای تبلیغی سنتی دارای نقاط قوت و ضعف است، این فضا نیز چنین است. بنابراین، باید به تناسب اقتضائات در امر تبلیغ دین از آن استفاده کرد. دیدگاه طلاب نیز حاکی از همین واقعیت است.

3. فضای التقاطی و کارکردهای متفاوت رسانه ملّی و مواجهه با مخاطبان متعدد و چند وجهی بودن تولیدات تلویزیونی تشخیص برنامه دینی از غیردینی را با مشکل مواجه نموده است.

4. به نظر می‏رسد هر فرستنده پیام دینی باید به ویژگی‏ها و مؤلفه‏های پیام دینی توجه نموده و متناسب با قابلیت ابزار به کار گرفته شده از آنها استفاده نماید.

  • پى نوشت ها
    1 دانش‏آموخته حوزه علمیه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نراق. دریافت: 26/12/87 ـ پذیرش: 30/1/88.
    2 ـ محمدرضا رضایی بایندر، تلویزیون مذهبی ـ تبلیغی یا عبادت مجازی، سایت ارتباطات، .www.ertebatat.org
    3 ـ همان.
    4 ـ جیزس مارتین باربرو، رسانه‏های گروهی به مثابه جایگاه مقدس‏سازی دوباره فرهنگ‏های معاصر، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، ص 144.
    5 ـ «تلویزیون دینی ـ تسکین یا علاج»، سروش، ش 25، ص 145.
    6 ـ لین اسکافیلد کلارک و استوارت ام. هوور، رسانه، فرهنگ دینی، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، ص 30.
    7 ـ «تلویزیون دینی ـ تسکین یا علاج»، سروش، ش 25، ص 36.
    8 ـ ر.ک. نیل پستمن، زندگی در عیش، مردن در خوشی، ترجمه صادق طباطبایی، ص 237.
    9 ـ بابی سی. الکساندر، تلویزیون دینی مناسک جبران‏گرا در نمایش بزرگ‏تر اجتماعی، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، ص 251ـ252.
    10 ـ همان، ص 252ـ253.
    11 ـ همان، ص 254.
    12 ـ همان، ص 255.

    13 . atomized.

    14 ـ کیان جی. توماسلی و آرنوله شپرسون، مقاومت از طریق فرهنگ شفاهی رسانه‏ای، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، ص 264.

    15 . Secularization.

    16 ـ مهری بهار، ابژه‏های دینی، تلویزیون و سکولاریسم، در همایش دین و رسانه، ص 3.

    17 . Sepstrup.

    18 ـ مهری بهار، ابژه‏های دینی، تلویزیون و سکولاریسم، در: همایش دین و رسانه.

    19 . Valus Expectancy.

    20 ـ مرکز تحقیقات صدا و سیما، اداره کل سنجش، 1384، شماره گزارش 13.

    21 . time-space distination.

    22 ـ آنتونی گیدنز، پیامدهای مدرنیته، ترجمه محسن‏ثلاثی،ص77.
    23 ـ حسین کچوئیان، «جهانی‏شدن دینی، تداوم یک سنت یا تداوم یک غفلت»، جهانی‏شدن و دین، فرصت‏ها و چالش‏ها، ص 89.
    24 ـ مالکوم واترز، جامعه سنتی و جامعه مدرن، ترجمه منصور انصاری، ص 96.

  • ··· منابع
    ـ مرکز تحقیقات صدا و سیما، اداره کل سنجش، 1384، شماره گزارش 13.
    ـ الکساندر، بابی سی.، تلویزیون دینی مناسک جبران‏گر در نمایش بزرگ‏تر اجتماعی، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، تهران، سروش، 1382.
    ـ باربرو، جیزس مارتین، رسانه‏های گروهی به مثابه جایگاه مقدس‏سازی دوباره فرهنگ‏های معاصر بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، تهران، سروش، 1382.
    ـ بهار، مهری، ابژه‏های دینی، تلویزیون و سکولاریسم، در: همایش دین و رسانه، تهران، دانشگاه امام صادق، 1384.
    ـ پستمن، نیل، زندگی در عیش مردن در خوشی، ترجمه صادق طباطبایی، تهران، سروش، 1373.
    ـ توماسلی، کیان جی و آرنوله شپرسون، مقاومت از طریق فرهنگ شفاهی رسانه‏ای، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، تهران، سروش، 1382.
    ـ رضایی بایندر، محمدرضا، تلویزیون مذهبی ـ تبلیغی یا عبادت مجازی، دانشجویان دوره دکتری تخصصی علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی، سایت ارتباطات، www.ertebatat.org.
    ـ کچوئیان، حسین، «جهانی شدن دینی، تداوم یک سنت یا تداوم یک غفلت»، جهانی شدن و دین، فرصت‏ها و چالش‏ها، به اهتمام محمدجواد صاحبی، قم، احیاگران، 1382.
    ـ کلارک، لین اسکافیلد و استوارت ام. هوور، رسانه، فرهنگ دینی، بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه مسعود آریایی‏نیا، تهران، سروش، 1382.
    ـ گیدنز، آنتونی، پیامدهای مدرنیته، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، مرکز، 1377.
    ـ «تلویزیون دینی ـ تسکین یا علاج»، سروش، ش 25، اسفند 1380.
    ـ واترز، مالکوم، جامعه سنتی و جامعه مدرن، ترجمه منصور انصاری، تهران، نقش جهان، 1381.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۲۲:۰۶
حسن خیری
کد خبر: ۳۲۷۷۸۷
تاریخ انتشار: ۰۲ تیر ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۲
اعتقاد شیعه آن است که امام مهدى(علیه السلام) در سال 255 هـ . در سامرا در خانه پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى(علیه السلام) به دنیا آمد و تا این لحظه همچنان زنده است.  

به گزارش خبرگزاری حوزه حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی در پاسخ به سؤالی نگاه شیعه و سنی به مهدویت و تعداد روایات مهدوی را تشریح کردند. متن سؤال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح ذیل است:

سوال: در روایات اسلامى خصوصیات مصلح جهانى چگونه بیان شده است؟

پاسخ معظم‌له: خصوصیات آن مصلح جهانى در روایات اسلامى به نقل شیعه و اهل سنت این گونه است:

1ـ او از اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، 389 روایت.

2ـ او از فرزندان امام على(علیه السلام) است، 214 روایت.

3ـ او از فرزندان فاطمه(علیها السلام) است، 192 روایت.

4ـ او نهمین فرزند حسین(علیه السلام) است، 148 روایت.

5ـ او از فرزندان امام سجاد(علیه السلام) است، 185 روایت.

6ـ او فرزند امام حسن عسکرى(علیه السلام) است، 146 روایت.

7ـ او دوازدهمین پیشوا از ائمه اهل بیت است، 136 روایت.

8ـ روایاتى که از ولادت او سخن مى گوید، 214 روایت.

9ـ روایاتى که مى گوید عمرى طولانى دارد، 318 روایت.

10ـ روایاتى که مى گوید غیبت او طول خواهد کشید، 91 روایت.

11ـ روایاتى که مى گوید هنگام ظهور او، اسلام جهانگیر خواهد شد، 27 روایت.

12ـ روایاتى که مى گوید هنگام ظهور او زمین پر از عدل و داد خواهد گشت، 132 روایت.

بر این اساس، وجود این مصلح جهانى در آینده بشریت، طبق روایات و احادیث اسلامى، امرى قطعى و مسلم و تردید ناپذیر است. اما آن چه در آن اختلاف است، در تولد اوست، یعنى این که آیا این مرد، به دنیا آمده و از آن هنگام تا کنون زنده است، یا آنکه در آینده متولد خواهد شد؟

شیعه و گروهى از اهل تحقیق اهل سنت، به رأى اول معتقدند، باور دارند که امام مهدى(علیه السلام) از مادرش نرجس در سال 255 هـ . به دنیا آمده و تا امروز زنده است. گروهى از اهل سنت هم معتقدند در آینده به دنیا خواهد آمد.

اعتقاد شیعه آن است که امام مهدى(علیه السلام) در سال 255 هـ . در سامرا در خانه پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى(علیه السلام) به دنیا آمد و تا این لحظه همچنان زنده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۲ ، ۰۹:۲۵
حسن خیری

جامعه و تولید
نویسنده : دکتر حسن خیری *
غوری جامعه شناختی درمناسبات منجربه تولید
این نوشتار به بررسی جامعه شناختی مناسبات پیرامون منجربه تولید داخلی و ابعاد زوایای مختلف آن پرداخته است. توضیح
تفاوت های خوداتکایی و خودکفایی، بررسی رابطه تضایفی میان تولید و دیگر عرصه ها، توصیف وضعیت استقلال اقتصادی و
نسبت آن با مقولات مشابه و تولید گام های اصلاحی لازم برای گسترش تولید داخلی از جمله مباحثی است که در متن پیش روی
مورد بحث واقع شده است.
واژگان کلیدی: تولید داخلی، روانشناسی و توسعه، جامعه شناسی و توسعه، فقر و...
نام گذاری سال ها و وظیفه ما
امسال تولید توسط مقام معظم رهبری، با پشتوانه علمی که ایشان از وضعیت و نیازهای جامعه دارند. با عنوان تولید ملی و
حمایت ازکار و سرمایه ایرانی نام گذاری گردید ه است.
طبعا نفس طرح این بحث ازجانب مقام معظم رهبری بیانگر اهمیت و جایگاه مهم آن در سرنوشت کشور و ارتباط آن با آینده
انقلاب اسلامی است.
به این ترتیب فروکاستن رویکرد به این مسئله به سطح سمبلیک و نمادین به هیچ روی صحیح نیست و با غرض مؤثر در این
پشنهاد ازجانب مقام معظم رهبری سازگاری ندارد. به باور بنده موضوعاتی که در این سطح ازجانب معظم له مطرح می شود به
جد مورد توجه اندیشمندان کشور قرار گیرد و خود موضوع مطالعه و مبنای کار و عمل اجتماعی واقع شود. از زوایه دیگر، و
البته پیوسته با آنچه بیان شد، رویکرد به فرمایش های رهبری به عنوان تکلیف شرعی، اقتضادی آن را دارد که به این مبحث نیز
از این زاویه، و در همین راستا، بذل توجه و عطف دقت نماییم.
بسیار از نام گذاری هایی که توسط مقام معظم رهبری در طول چند سال اخیرصورت گرفته است، به نحوی ازانحاء، به عرصه
اقتصاد نظر نموده است و بیانگر مبنایی اقتصادی گردیده است.
این ارتباط با اقتصاد گاه مستقیم بوده است واشاره به مسئله ای اقتصادی گردیده است و گاه غیر مستقیم بوده است و رفتاری
اقتصادی راتحت پوشش قرارداده است.
در واژگان مورد استفاده در نام گذاری امسال توسط مقام معظم رهبری، دقایقی را می توان دریافت. ذیلا به دو محور اشاره می
کنیم:
اولویت بحث تولید: عنوان سال بر مفهوم تولید تأکید دارد و از عبارتی هم چون تولید و مصرف یاد نمی کند. این نشانگراهمیت -
و اولویت مقوله تولید است. تأکید بر محبث سرمایه: در نام گذاری سال بر مفهوم سرمایه تأکید شده است. این نشان دهنده اهمیت -
سرمایه و مباحث مرتبط با آن نظیر معیشت، کار و تولید است.
در روایت آمده است: کاد الفقر ان یکون کفرا.) 1( این به معنای آن نیست که فقیر کافر است؛ بلکه به معنای آن است که جامعه
فقیر حال و روز مناسبی ندارد و هر بار گامی به عقب می نهد. چنین جامعه ای، به یک معنا، در معرض از دست دادن ارزش
های خود است. این رویکرد بیانگر نگاهی ساختاری است. به عبارت دیگر بحث در آن نیست که فقیر کافراست. فقیر اگر در
فقرش صبر کند و تلاش کند که خود را از آن وضعیت نجات دهد عمل او بسیار ارزشمند است. مسئله در ساختار مایل به
گسترش فقراست؛ به عبارت دیگر ساختار جامعه فقیرانه، ساختار متمایل به سقوط تدریجی اخلاقی و کفرگرایی دارد؛ چه آنکه
نمی شود با یک جامعه فقیر، مدعی تمدن سازی شد.
ذیل چنین ملاحظاتی است که می توان به اهمیت رویکرد به کار در اندیشه اسلام پی برد. اینکه پیامبر دست کارگر را می بوسد
2( نیز نشان گر اهمیت رویکرد به کار و تلاش است و این که در روایت داریم که اگر کسی سه چیز داشته باشد گویا تمام (
خیرات به او داده شده است. آن سه عدالت و امنیت و رفاه است.
خوداتکایی یا خودکفایی
ذیلا، در ارتباط با تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی، ابتدا مبحثی مبنایی را پیش می کشیم و سپس به طرح برخی نکات می
پردازیم.
پرسش مبنایی آن است که آیا یک کشور مستقل و توسعه یافته باید بتواند حداقلی از نیازهایش را تأمین کند و خود اتکا باشد یا نه؟
ابتدا باید توضیح دهیم که خودکفایی مطلق، به معنای عدم نیاز به دیگران، معنایی ندارد؛ چرا که هر جامعه ای به درجه ای به
جوامع دیگر نیازمنداست؛ اما، نکته آنجاست که شاکله جامعه باید به گونه ای باشد که از جهات مختلف فرهنگی، سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی روی پای خود بایستد و خوداتکا باشد. به این ترتیب آنچه مهم است مبحث خوداتکایی است. رویکرد به
خوداتکایی، به ویژه، برای کشوری که می خواهد مستقل بماند و شاهد شکل گیری توسعه پایدار باشد بسیارمهم است.
به دیگرسخن، و از زاویه ای دیگر، اگر جامعه ای قصد آن را داشته باشد که فارغ از امواج و تصمیمات خارجی عمل کند و
بتواند ازهویت بومی، ملی ومذهبی اش دفاع نماید باید به سمت خوداتکایی گام بردارد و به سیاست گذاری هایی روی آورد که
مشوق گسترش خوداتکایی گردد.
رابطه تضایفی میان ابعاد مختلف جامعه
از نظر روانی تولید کالای بومی، و مصرف آن، خود به خود موجب نشاط ملی، گسترش خودباوری و تشویق جامعه به سمت
کار و تلاش مضاعف می شود. به این ترتیب گسترش تولید بومی، و به تبع آن گسترش مصرف آن، تأثیری چند وجهی بر جای
می نهد و، به عنوان نمونه، به گسترش استقلال سیاسی و فرهنگی، ازیک سوی، و شخصیت سازی و در حوزه فردی، از سوی
دیگر، کمک می نماید.
در واقع این تصور که حوزه هایی از این دست با یکدیگر مرتبط نیستند تصور صحیحی نیست و، در عمل، نوعی ارتباط
تضایف میان آنها برقراراست. چه آنکه جامعه بیانگر یک شبکه پیچیده ارتباطی است و اگر هنجار و ارزشی در بخشی از آن
ایجاد شود به بقیه ابعاد و سطوح آن سرریز می کند و دیگر بخش ها را نیز تحت تأثیر قرارمی دهد.
بنابراین هنگامی که مسأله ای اقتصادی را مطرح می کنیم باید این انتظار را جدی بگیریم که آن مبحث با مسائل مهم دیگر در
حوزه های اجتماعی، فرهنگی و یا سیاسی ارتباط برقرار کند.
توجه به مقوله ملی کار و سرمایه ایرانی نیز از این قبیل مباحث است و، مشخصا،ً آثار و برکاتش علاوه بر زمینه های
اقتصادی، ابعاد فرهنگی و اجتماعی راهم در می نوردد.
مفهوم سرمایه نیز، به یک معنا، محدود به حوزه اقتصاد نیست و، مشخصا به سرمایه اجتماعی نیز اشاره دارد. این مفهوم، هم
چنین، قابلیت اشاره به مناسبات تاریخ و سرمایه تاریخی را نیز دارد.
از سوی دیگر رشد اقتصادی سرمایه به تحول در تمام ابعاد دیگر منجر می شود؛ کما این که تحول در سرمایه اجتماعی نیز می
تواند تحولاتی را در دیگر حوزه ها سبب شود.
تولید ملی و مناسبات بین المللی
علاوه بر جوانب داخلی مقوله گسترش تولید ملی، که موجب توسعه پایدار می شود و نظام اسلامی را در نیل به اهداف خود به
جد یاری می رساند، از نظر خارجی هم تولید ملی آثار مهمی دارد. به عنوان نمونه فشارهای خارجی زمانی مؤثر واقع خواهد
شد که کشور وابسته باشد و متأثر از جوامع دیگر تصمیم بگیرد. در چنین فضایی است که استکبار و استعمار می توانند، بر
اساس وابستگی ای که ایجاد کرده اند، آن جامعه را به سمت دلخواه خود حرکت دهند. به این ترتیب باید گفت که یکی از اهرم
های مهم استکبار موضوع وابستگی است. حتی می توان گفت که مسأله وابستگی آنقدر مهم است که، به باور بسیاری، بحثی
مرکزی و پایه ای در تعیین سطح توسعه کشورها به حساب می آید. چنین رویکردی بر این نکته تأکید می ورزد که به دلیل مهم
بودن مبحث وابستگی استکبار تمام تلاش خود را بر آن می نهد که کشورها را وابسته نگه دارد. حاصل چنین سیاست گذاری
مستکبرانه ای آن خواهد بود که جامعه وابسته، هم از جهت فرهنگی به این نتیجه برسد که عقب مانده است و راهی برای برون
رفت از این وضعیت ندارد و هم به لحاظ اقتصادی قانع شود که باید مصرف گرا باقی بماند و به مصرف تولیدات خارجی بسنده
کند. چنین جامعه ای معمولاً زمینه تولید را فراهم نمی کند و، خواه ناخواه، به سمت گسترش بهره برداری از منابع خام خود در
ازای محصولات خارجی پیش می رود. شکل گیری اقتصاد تک محصولی نیز از جمله مشکلاتی است که ممکن است برای
جوامعی از این دست رخ دهد. این وضعیت دردوره سابق برای کشور ما شکل گرفت. خوشبختانه پس از انقلاب تلاش فراوانی
در مسیر عبور از این شرایط رخ داده است.
رویکرد استعمارگران به این کشورهای وابسته پیچیده است: از یک سوی سطح قابل توجهی از دسترسی به محصولات تولید شده
را برای این کشورها فراهم می آورند و از سوی دیگر با وابسته کردن آنها به محصولات آماده، به نوعی، آنها را عقب نگه می
دارد تا نتوانند خوداتکا شوند.
در واقع مبحث جهانی سازی با تولید و مصرف جهانی ارتباط دارد. جهانی سازی می کوشد تا ذائقه همگان را مشابه کند و نوع
خاصی از رویکرد به کالاهای مصرفی را همه گیرنمایند. از مدگرایی می توان به عنوان یکی از ویژگی های مهم جهانی سازی
اشاره نمود. این مدگرایی که تابع رویکردهای ارباب رسانه ها است ذیل چنین وضعیتی نیازهای جریان سرمایه داری را پاسخ
می دهد.
استکبار برای پیش برد اهداف خود به مکانیزم هایی نظیرتولید افکارعمومی، ایجاد از خود بیگانگی، مصرف گرایی، جهانی
سازی و غربی سازی فکر دست می زند. رویه هایی از این دست زمینه عقب ماندگی جامعه را فراهم می آورند و کشورهایی که
متأثراز چنین رویکردهایی می شوند همواره تسلیم استکبار خواهند بود؛ در مقابل اگر کشوری بر تولیدات خود اتکا کند
سرنوشت متفاوتی خواهد بود. این مسئله به ویژه در مورد ایران مصداق دارد؛ چه آن که ایران، به واسطه منابع سرشار و
موقعیت برتر جغرافیایی خود، از جهات مختلف مستعد موفقیت در مسیر خوداتکایی است.
نکته آنجااست که ایران امروز از استعدادی ویژه برای ایجاد تمدن ممتاز اسلامی برخوردار است. آنچه اکنون باید مورد توجه
قرارگیرد ظرفیت سازی در راه رسیدن به این تمدن ممتاز اسلام است. واقعیت آن است که فرآیند تمدن سازی بدون استفاده از
ظرفیت های بومی و اسلامی امکان ندارد. اینجا است که اهمیت رویکرد خوداتکا مشخص می شود؛ چه آنکه بر اساس اقتصاد
وابسته، یک جامعه نمی تواند ادعای تمدن سازی داشته باشد. مبنای مقام معظم رهبری در رویکرد به مباحث اقتصادی به این
مسئله )ایجاد تمدن ممتاز اسلامی( قابل توضیح است؛ لذا این مبنایی که مقام معظم رهبری بیان فرمودند بر همین اساس است که
باید به جد مورد توجه قرارگیرد.
پیوند استقلال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با استقلال اقتصادی
استقلال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، حقیقتا با استقلال اقتصادی گره می خورد. اگرنگویم مهمترین پایه استقلال سیاسی، استقلال
اقتصادی است؛ ولی نمی توانیم انکار کنیم که استقلال اقتصادی یکی از اصلی ترین پایه ها است که ازطریق آن، فرهنگ یک
جامعه می تواند رشد کند و سیاست یک کشور توان عرض اندام پیدا نماید.
تنوع مفهومی تولید
در فرازهای پیشین بر اهمیت مناسبات اقتصادی تأکید نمودیم. اکنون این نکته را یادآور می شویم که مفهوم تولید را نباید به
صورت خطی و تک بعدی مشاهده نمود.
به زبان دیگر تولید محدود به یک جهت خاص نیست؛ بلکه در عرصه های مختلف رخ می دهد. تولید پژوهشی، تولید در حوزه
ارتقاء سطح آموزش، تولید نظریات، تولید در کالاهای حیاتی و تولید دربحث معیشت، تولید در صنایع، نهایتا،ً تولید تکنولوژی،
همه و همه، مصداق های تولید هستند. در این میان یکی از مهم ترین حوزه های تولید تولید دانش است.
الان یکی از مشکلات دانشگاه های ما، همین عدم تولید کنندگی در حوزه تفکراست. متأسفانه دانشگاه های ما مصرف کننده
هستند و از آنجا که جنبه تولید کنندگی ندارد اطلاعاتی که ارایه می دهند کم ارزش است.
راه های حمایت از تولید
گسترش تولید، در معنای عامل آن، حایز دو جنبه است:
1 اصلاح ساختاری -
2 اصلاح رفتاری. -
به این ترتیب تولید یک بار ناظر بر اصلاح ساختاری نظامات و نهادهای اجتماعی است و باری دیگر ناظر بر اصلاح رفتاری
است و در ارتباط با آحاد جامعه است. در اصلاح ساختاری، که دستگاه های دولتی و برنامه ریزان کلان اجتماعی، مخاطب آن
است سیاست گذاری دولتی نقش اساسی و مهم برعهده دارد. این اصلاح ساختاری باید به گونه ای باشد که حاصل آن استقبال از
تولیدات داخلی به معنای اعم کلمه باشد. به عبارت دیگر باید به گونه ای برنامه ریزی شود که تولید کننده بتواند کالاهایش را
استاندارد سازی نموده و در یک بازار رقابتی سالم حضور پیداکند.
علاوه بر دولت، دستگاه های پژوهشی نیز نقش مهمی در زمینه گسترش تولید دارند. این دستگاه ها باید راه کارهای مؤثر در
ارتقاء کیفیت و کمیت تولید را بررسی کنند و جهت ایجاد جهش در تولید طرح های کارشناسانه ای ارائه دهند.
در باب اصلاح رفتاری نیز باید گفت که دستگاه های رسانه ای باید، در راستای جهت دهی به افکار عمومی و افکارسازی و
فرهنگ سازی قدم بردارند.
رسانه ها باید این رویکرد را دنبال کنند که بر اساس آن خرید کالای ایرانی ارزش معرفی شود؛ به گونه ای که مردم احساس
کنند در صورت وجود کالای ایران در بازار خرید کالای خارجی کار درستی نیست.
مباحثی ازاین دست فرهنگی است و فرهنگ مقوله ای اکتسابی است؛ لذا باید ارشاد و تبلیغ صورت گیرد تا کالای ایرانی در
افکار عمومی مقبول افتد.
علاوه بر مطبوعات، دستگاه های آموزشی نیز می توانند کارهای فرهنگی مهمی را در دست بگیرند و سامان بخشد. در واقع
یکی از رویکردهای جدی در بحث توسعه، رویکرد روان شناختی است.
تجربه ثابت کرده است که کشورهایی که به لحاظ آموزشی موفق به گسترش خودباوری و تقویت ابعاد نشاط فردی و اجتماعی
گردیده اند به صورت جدی تری در مسیر پیشرفت و توسعه قرار گرفته اند.
بی گمان ما ایرانیان ظرفیت های فراوانی داریم که می توانیم به آنها افتخار کنیم و آنها را دستمایه ای برای گسترش روحیه
خودباوری و نشاط اجتماعی قراردهیم.
کوتاه سخن آنکه در اصلاح رفتاری هم مباحث رسانه ای و رویکردهایی نظیر امر به معروف و نهی از منکر مطرح است و هم
گسترش آموزش های مشوق خرید تولیدات داخلی. هم چنین نباید از ابزارهای اصیل و مؤثری نظیر جلسات وعظ مساجد و
نمازهای جمعه غفلت نماییم. باید تمام این امکان ها به کارگرفته شوند تا مردم علاقه ای به مصرف گرایی غربی و خرید بی
رویه کالاهای خارجی نداشته باشند؛ بلکه تولید و ارزش تلقی کنند و برای کار اصالت قایل گردند.
پی نوشت ها:
* معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی المصطفی
- )1/ 1 عوالی الالی ) 04
2 فقبل بده ]سعد الانصاری[ رسول الله صلی الله علیه و آله و قال: هذه ید الاتمسهانار پیامبر دست آن کارگر ]سعد انصاری[ را -
.) بوسید و گفت: {این دستی است که آتش به آن نمی رسد. اسد )الغایه، ج 2، ص 262
منبع : دکتر حسن خیری معاون پژوهشی پژوهشگاه بین المللی المصطفی (1391) خرد نامه همشهری شماره 96 کاری از گروه
مجلات همشهری
http://www.rasekhoon.net/article/show/644594 /جامعه و تولید/ - -

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۹:۰۲
حسن خیری

آینده دینی جهان از منظر جامعه شناختی

حسن خیری  

ماهنامه معرفت، شماره 127، تیر 1387  ص 33

 چکیده   

 پیش‏بین ی آینده جهان همواره مورد توجه و علاقه آدم ی بوده است. امروز که جهان شاهد تحولات سریع و فراگیر در عرصه‏ها ی گوناگون حیات بشر ی است و انقلاب ی عظیم در ارتباطات و تعاملات رخ داده و بحث از جهان ی‏شدن یا جهان ی‏ساز ی مطرح است، این اهتمام فزون ی یافته است.

در این مقاله، نخست به وضعیت هویت ی افراد در دنیا ی نوین و موقعیت دین از منظر جامعه‏شناسان اشاره شده و شواهد ارائه شده حاک ی از این موضوع است که افزایش آگاه ی فرهنگ ی جهان، که ناش ی از توسعه ارتباطات و تعاملات است، بستر مناسب ی برا ی گزینش عقلان ی فراهم آورده است. در این محیط، دین واجد ویژگ ی عقلان ی فرصت عرضه خود را در گستره جهان خواهد یافت. بر همین اساس، به آمار گرایش افراد در نقاط گوناگون جهان به اسلام و نیز برخ ی از مؤلفه‏ها ی جهان‏شمول ی اسلام، که بر سرعت این پدیده م ی‏افزاید، اشاره شده است.

 کلیدواژگان:اسلام ، هویت ، فرهنگ ، جهانی شدن ، تعامل ، گزینش ، عقلانی، ارزش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۸:۵۶
حسن خیری

پیش شماره یک فصلنامه معرفت سال انتشار 1369، نویسنده حسن خیری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۸:۴۱
حسن خیری





جمعه بیست و ششم آبان 1391 .::. 19:28 .::. بچه های شهر غریب .::.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۸:۳۶
حسن خیری