دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری
بایگانی

دکتر فریدون رهنمای رود پشتی درابتدای سخنانش یاد وخاطره امام راحل را گرامی داشت و از زحمات وکمک های شایان مقام معظم رهبری ، آیت الله هاشمی رفسنجانی ، تیم هیات موسس به خصوص دکتر جاسبی یاد کرد .

معاون اجرایی دانشگاه آزاداسلامی کشور گفت :

امروز دانشگاه آزاداسلامی بعد از یک فراز وفرود مسئولیت اداره دانشگاه را به شخصی از جنس دانشگاه ، دکتر میرزاده به امانت سپرد.

 

دکتر رهنمای رود پشتی ضمن اشاره به هفته معلم گفت :

باید به مقام شامخ معلمان واساتید احترام ویژه گذاشت و بایستی درهمه زمانها حتی به شکل نمادین پاس داشت مقام معلم را داشته باشیم .

دکتر رهنمای رود پشتی با تبریک ایام میلاد موالای متقیان وروز پدر افرود :

توصیه به من جوانان این است که احترام وتکریم پدران را باید شاه بیت زندگی خود مدنظر قرار دهند .

دکتر فریدون رهنمای رود پشتی درخصوص مدیریت وبرنامه ریزی دانشگاه اظهار داشت :

مدل برنامه ریزی ما باید از جنس دانشگاه باشد ، دانشگاه مکان مقدسی است واین مکان مقدس به اندیشه مقدس نیاز دارد .اندیشه ایی که علم واخلاق را بایستی توام با یکدیگر مدنظرقراردهند .

واگر درهر کدام از اینها غفلتی صورت بگیرد بال دوم نمی تواند به سرانجام وسرمنزل مقصود برسد .

دکتر رهنمای رودپشتی درادامه افزود :

ماعلی رغم داشتن تدبیرسیاسی علاقه مند نیستیم که دانشگاه را سیاسی کنیم مامی خواهیم دانشگاه را علمی کنیم علمی که درآن اخلاق وجود داشته باشد،مامی خواهیم از سیاسی کارهابه دور باشیم ودانشگاه درمسیر متعالی خود حرکت کند ،بنابراین علم واخلاق به دور از اقبال گریهای سیاسی درسیاستگذاری دانشگاه آزاداسلامی مدنظر قرارگرفته است .

وی درادامه خاطرنشان کرد : دانشگاه قصد دارد دهه پنجم خود را بین المللی تلقی کند که دراینصورت فضاها باید آرام توام بااحترام ومنزلت وبرپایه اخلاق وتکریم وبه دور از دورغ وریا به حرتک خود ادامه دهد .

دکتر رهنما رود پشتی تاکید کرد : همه واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی یک پیکره واحدومنسجم هستند و باید از مدل برنامه ریزی یکپارچه تبعیت کنند .

دکتر رهنمای رودپشتی درپاسخ به اینکه چگونه می توان ظرفیت های خالی واحدها را پر کرد گفت : باید ازدو راهبرد اشاره کرد یکی تمرکز برعنصرآموزش وتغیییر تقاضای آموزش است .

وی از تقاضای 500هزارنفر برای مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاداسلامی خبرداد .

همچنین وی افزود : بایستی ظرفیت های تحصیلات تکمیلی به 30% افزایش یابد.

دکتررهنمای رود پشتی معاون اجرای دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد با باتوجه به افزایش تقاضای تحصیلات تکمیلی درآموزش عالی ، اطمینان دارم که واحدنراق از ظرفیت وپتانسیل خوبی برای جذب دانشجودر مقطع تحصیلات تکمیلی برخوردار است .

همچنین وی درپایان سخنانش تاکید کرد : بااصلاح هرم هیات علمی فرصت توسعه رشته های تحصیلات تکمیلی برای واحدهای دانشگاهی فراهم خواهد شد .

 

 

دکتر حسن خیری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی نراق گفت :

خدا را شاکریم که توفیق خدمت در یکی از مراکز علمی فعال و پر نشاط را به ما ارزانی داد. ربع قرن پیش دانشگاه آزاد اسلامی نراق در حالی پگاه خویش را آغاز کرد که سرمایه آن عبارت بود از:

- یک مهر واحد بعلاوه باور ریاست عالیه دانشگاه بر راهی که آغاز کرده اند به دور از تنگ نظری های پیرامونی ، عزم جمعی از انسانهای فرهیخته و دوست دار دانش و آبادانی شهر و دیار خویش ، پشتوانه خیّرین نیک اندیش و بلند همت ، سرمایه جوانی و آمادگی مجاهده ، تعدادی از انسانهای خدوم ، پر آوازگی شهر با فرزانگان و اعاظم مراجع شیعه نظیر ملا مهدی و ملا احمد نراقی و موقعیت جغرافیایی استثنایی با استقرار در قلب ایران عزیز و نقطه ثقل سه استان مرکزی - اصفهان و قم و آب و هوایی کوهپایه ای و لطیف کوهستانی .

حجت الاسلام خیری درادامه سخنانش پیرامون دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق افزود :

این سرمایه با برکت ایمان و اخلاص و زحمت مداوم به بار نشست و واحدی موفق و بالنده پدیدار گردید با کوله باری از موفقیت و تجربه و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری ، به طوری که دست آوردهای انسانی آن ایران را در نوردید و شاهد حضور دانش آموختگان آن در عرصه های مختلف علمی ، فرهنگی ، صنعتی ، سیاسی گردید. . از نماینده مجلس تا استاد دانشگاه و مدیران برتر کشوری و قضات به نام و مورد وثوق و مدیران صنایع و تکمیل کنندگان دوره تحصیلی دکتری در دانشگاههای داخل و خارج و ارائه دهندگان طرحها و نظریات و ثبت کنندگان اختراع و امتیاز آورندگان مدالهای علمی در المپیادها و...

دکتر خیری ضمن اشاره به امتیازات واحد نراق بیان داشت :

 

- 47 رشته فعال در مقاطع مختلف که البته عمده رشته های کارشناسی آن تعطیل شده است .

- 15 هزار دانش آموخته

- قریب 4000 دانشجو

- 178 عضو هیات علمی تمام وقت ، نیمه وقت و حق التدریس

- 106 نفر کارمند

دکتر خیری درادامه افتخارات دانشگاه آزاد اسلامی برشمرد :

 

- شناخته شدن و مطرح بودن رشته های آن بویژه حقوق در سطح کشور

- کسب 32 رتبه منطقه ای در جشنواره های نشریات دانشجوی و کسب بیش از 10 رتبه در جشنواره آثار هنری نماز.

- انتشار مجله علمی پژوهشی ، پژوهش های راهبردی

- اختراع دستگاه جوش اغتشاشی اصطکاکی

- طراحی و ساخت سطل زباله مکانیزه جهت بازیافت ظروف پلاستیکی به نانو پودرها

- ساخت گیره دو قلوی آزمایشگاهی با بال های متحرک افقی و عمودی

- طراحی استفاده از پوشش نانو کامپوزیت بر روی سطح نقره اندود و آینه های مقعر کوره های خورشیدی جهت بهینه سازی مصرف

- کسب مجوز گروه پژوهشی پودرهای پویا از وزارت علوم و تحقیقات و فناوری

- تاسیس مرکز رشد واحد با 7 واحد نانوتکنولوژی ، بیوتکنولوژی ، حقوق ، مدیریت و...

- از نظر نظم و انضباط مالی-کسب رتبه دوم کشوری و اول کشوری و ششم کشوری در سالهای 76 ، 77 و 79

- برگزاری 9 دوره جشن ازدواج دانشجویی

- برگزاری 11 دوره جشن فارغ التحصیلی

- همکاری در برگزاری کنگره فاضلین نراقی

- انعقاد تفاهم نامه همکاری با شرکت هایی چون باریج اسانس ، اداره کل برق استان قم ، شرکت آمیکو و ...

- درخشش دانش آموختگان و دانشجویان واحد در عرصه المپیادها و جشنواره های ملی و فراملی در بخش نانوتکنولوژی

- تاسیس کار گروه نانوتکنولوژی استان مرکزی در واحد نراق

- کسب رتبه اختراع برتر در المپیاد های مخترعان دانشگاه آزاد اسلامی

- اجرای طرح پژوهشی ساخت نانو سنسور توسط دانشجویان واحد

- کسب رتبه سوم در مسابقات هوش مصنوعی در دانشگاه صنعتی امیر کبیر توسط تیم واحد نراق

- 52 طرح پژوهشی اتمام یافته

- 111 مقاله ISI و دهها مقاله علمی پژوهشی و تالیف کتاب

- مقام اول کشوری در مسابقات کشوری والیبال در سال 88

 

حجت الاسلام خیری درادامه تاکید کرد :

 

رویکرد مسئولان محترم به قابلیت ها و ظرفیت های واحد و بدل قسمت خالی لیوان که استقرار در شهر کم جمعیت است باعث نشود قسمت پر لیوان که عبارت از موقعیت استثنایی جغرافیایی ، آب و هوایی ، ظرفیت های زیر ساختی ، خوش نامی آن است نادیده گرفته شود.

 

دکتر خیری خطاب به دکتر رهنمای رودپشتی گفت :

به جد به حمایت سازمان مرکزی ، دبیرخانه و استان نیازمندیم هم اکنون از حدود 50 در صد ظرفیت واحد استفاده می شود سه روز فعالیت در هفته و نیمه خالی بودن روزهای دیگر زیبنده این واحد نیست

دکتر خیری رئیس دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق ضمن تشکر از خیرین نیکوکار اظهارداشت :

این واحد مرهون کمک خیرین و صبر و متانت اهالی بوده و از حمایت های بخش های مختلف استانی و شهرستان و استان بهره مند بوده است .استدعا دارم این کمک های مادی و معنوی کماکان ادامه یابد. دانشگاه متعلق به یک شهر نیست کما اینکه تا کنون نبوده طرحی ملی و با استعداد بین المللی شدن است که با قطع نظر از تقسیمات جغرافیایی و منافع محلی باید بدان نگریست تا کنون چنین بوده است.

دکتر خیری به راهبردهای پیش رو جهت فعالیت پر نشاط واحد خاطرنشان کرد :

پیگیری رشته های مورد نیاز و دارای ظرفیت بویژه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری روزی یکی از واحدهای استان به دلیل وجود رشته حقوق در واحد نراق نمی توانست مجوز آن رشته را اخذ کند حال همان واحد دارای رشته های حقوق در مقطع دکتری است در حالی که واحد نراق با چندین برابر ظرفیت کماکان دارای همان دو رشته قبلی است.

 

 

 

وی ضمن اشاره به راهبرد دوم تاکید کرد :

راهبرد دوم بهره گیری از ظرفیت های زیر ساختی و نیروی انسانی برای ایجاد ارتباط کارآمد و متناسب با دانشگاه کار آفرین است که تقویت پژوهش و تقویت کارگاهها و آزمایشگاهها و خرید تجهیزات نانو و تاسیس مرکز رشد و تاسیس کار گروه استانی نانو در واحد و پیگیری ثبت اختراع فیلتراسیون های مرتبط با کاهش آلودگی هوا توسط ایزوگام و برگزاری هم اندیشی ارتباط با صنعت و تقویت باشگاه پژوهشگران جوان و ارتباط با مراکزی نظیر سازمان بهزیستی برای جهت دهی به پایان نامه های مرتبط حقوقی و سرعت دادن به برگزاری کارگاههای دانش افزایی در این راستا صورت پذیرد.

دکتر خیری رئیس واحد نراق درپایان سخنانش به آخرین ارزیابی وزارت علوم  تحقیقات وفناوری اشاره کرد وگفت :

این دانشگاه دارای امکانات بسیار مطلوب فیزیکی و کارگاهها و آزمایشگاههای متعدد و چشمگیر است که با مساعدت بیشتر امکان توسعه تحصیلات تکمیلی در مقطع دکتری را دارا می باشد.

 

تهیه وتنظیم : زهرا منصوری - محمد بهشتی صدر 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۱
حسن خیری

 

 

 

 

(( سال اقتصاد و فرهنگ ، عزم ملی و مدیریت جهادی گرامی باد ))

 

       با حمد ایزد منان و صلوات بر پیامبر عظیم الشأن و اهل بیت عصمت و طاهرین اش ، درود بر ارواح امام راحل و شهدا و سلام بر مقام معظم رهبری

خدا را شاکریم که توفیق خدمت در یکی از مراکز علمی فعال و پر نشاط را به ما ارزانی داد. ربع قرن پیش دانشگاه آزاد اسلامی نراق در حالی پگاه خویش را آغاز کرد که سرمایه آن عبارت بود از:

- یک مهر واحد بعلاوه باور ریاست عالیه دانشگاه بر راهی که آغاز کرده اند به دور از تنگ نظری های پیرامونی ، عزم جمعی از انسانهای فرهیخته و دوست دار دانش و آبادانی شهر و دیار خویش ، پشتوانه خیّرین نیک اندیش و بلند همت ، سرمایه جوانی و آمادگی مجاهده ، تعدادی از انسانهای خدوم ، پر آوازگی شهر با فرزانگان و اعاظم مراجع شیعه نظیر ملا مهدی و ملا احمد نراقی و موقعیت جغرافیایی استثنایی با استقرار در قلب ایران عزیز و نقطه ثقل سه استان مرکزی - اصفهان و قم و آب و هوایی کوهپایه ای و لطیف کوهستانی .

این سرمایه با برکت ایمان و اخلاص و زحمت مداوم به بار نشست و واحدی موفق و بالنده پدیدار گردید با کوله باری از موفقیت و تجربه و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری ، به طوری که دست آوردهای انسانی آن ایران را در نوردید و شاهد حضور دانش آموختگان آن در عرصه های مختلف علمی ، فرهنگی ، صنعتی ، سیاسی گردید. از نماینده مجلس تا استاد دانشگاه و مدیران برتر کشوری و قضات به نام و مورد وثوق و مدیران صنایع و تکمیل کنندگان دوره تحصیلی دکتری در دانشگاههای داخل و خارج و ارائه دهندگان طرحها و نظریات و ثبت کنندگان اختراع و امتیاز آورندگان مدالهای علمی در المپیادها و...

اینک این واحد با برخورداری از این پشتوانه و سرمایه های عظیم دیگر چون 66 هکتار زمین ملکی ، 22240       متر مربع فضای آموزشی ، 63692 متر مربع رفاهی ، خدماتی ، فرهنگی تعداد 19 کارگاه و آزمایشگاه ، تعداد 5 باب خوابگاه دانشجویی ، 60 رشته آموزشی در مقاطع کاردانی ، کارشناسی ، کارشناسی ارشد ، دو رشته جدید التاسیس و مهم تر از آن یکصد عضو هیات علمی و یکصد کارمند خدوم و با پشتوانه اعتماد مسئولان راه خویش را به سوی افق های برتر علمی گشوده و امید است مسئولان محترم با راهبری این سرمایه های عظیم و شجره طیّبه به بار نشسته بتوانند از ظرفیت های بی بدیل آن بهره برداری بهینه کرده و شهد گوارای میوه های آن را در اختیار تشنگان حیات طیّبه الهی در سایه سار نظام ولایی قرار دهند. انشاا...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۱۲
حسن خیری

ویژه حوزه علمیه قم برگزیده    شماره خبر: ٣٤٠٤٠٦     ٠٨:٥٨ - 1393/02/09    ارسال به دوست      نسخه چاپی


  عضو انجمن مطالعات اجتماعی حوزه

   


  عضو هیئت مدیره انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم، تکریم کار و کارگر را لازمه تحقق و تقویت اقتصاد مقاومتی برشمرد. 

 

حجت الاسلام والمسلمین حسن خیری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، با گرامیداشت هفته کار و کارگر، ابراز داشت : در اسلام و فرهنگ دینی ما ، کار دارای ارزش ذاتی است و لازمه پیشرفت اقتصادی جامعه، اهتمام به کار و کارگر و تکریم آن است.

وی با اشاره به این که بی توجهی به مساله کار، منجر به فقر می شود که در اسلام مذموم واقع شده است، گفت: از آن جا که توسعه و استحکام اقتصادی منجر به استحکام فرهنگی و اجتماعی می شود، لذا استکبار جهانی به شدت مخالف آن است که ایران اسلامی در عرصه اقتصادی، توانمند شده و در مقوله اقتصاد بتواند خودکفا باشد.

عضو هیأت علمی دانشگاه همچنین با اشاره به تاکید فراوان پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) بر لزوم توجه به مساله کار و کارگر، خاطرنشان کرد: این که می بینیم همه انبیاء در برابر مترفین[1] جبهه گرفته اند و تاکید فراوان بر شغل و کار حلال داشته اند به خاطر آن است که کسب مال نامشروع موجب بی بصیرتی در جامعه می شود مثل کوفیان که با مال حرام شکم ها را پر کردند و با بی بصیرتی و حرام خوری، سر مقدس سیدالشهدا(ع) را از تن جدا کردند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نراق در ادامه با بیان این که کم توجهی به مقوله بنیادین کار و نیز عدم توجه لازم به تخصص گرایی در اشتغال آسیب هایی را به دنبال دارد، گفت: باید با برنامه ریزی مناسب اقتصادی و اجتماعی به مقابله با این گونه آفت ها و آسیب ها پرداخت و حوزه کار و اشتغال را هر چه بیشتر و بهتر از لحاظ کمی و کیفی تقویت نمود.

وی تصریح کرد: همچنین لازم است که موضوع کار و کارگر را مجدداً در آموزه های دینی مورد بازنگری دقیق قرار داده و آن را مهم بدانیم و در راستای عملیاتی سازی شعار سال با تکیه بر عزم ملی و مدیریت جهادی بکوشیم.

پی نوشت:

1) "مترفین"، اسم مفعول از باب افعال و از کلمۀ "تُرفه" به معنی وسعت دادن در نعمت است. واژه "مترفین" در قرآن به معنی کسانی است که مست و مغرور به نعمت شده و طغیان کرده‌اند و مصداق آن غالباً پادشاهان، جباران و ثروتمندان مستکبر و خود خواه است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۰۹
حسن خیری
«مردم سالاری دینی» در بوته نقد و نظر/ نسبت دین و سیاست چیست؟ جایگاه مردم کجاست؟

گروه فرهنگی - رجانیوز: «حکومت» همیشه یکی از موضوعات پر بحث و جدل بوده است و نه تنها در حوزه عمل و بروز اجتماعی شر منشاء نزاع‌ شده است، بلکه در حیطه نظر هم مود مناقشه اهالی فکر و اندیشه قرار گرفته. و اصلاً شاید بتوان اولی را ناشی از دومی دانست.

در طول تاریخ بشر همین موضوع مورد مناقشه منجر به پدیدن آمدن مدل‌های گوناگونی برای حکمرانی شده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران طرحی درانداخته شد که «مردم سالاری دینی» نام گرفت. حال این تئوری پشتوانه تجربی 35 ساله‌ای را دارد و این پشتوانه تجربی کمک می‌کند که آن تئوری پخته‌تر گردد و قابل بحث‌تر باشد.

«فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا» هشتمین شماره خود را به همین موضوع اختصاص داده و پژوهشی متنوع و پر و پیمان را پیش روی علاقه‌مندان علوم انسانی گذاشته است. انتخاب این موضوع با توجه به رویکرد این نشریه که به مداقه پیرامون موضوعات مهم و معاصر می‌پردازد این انتخاب را انتخابی قابل قبول جلوه می‌دهد.

سرمقاله هشتمین صدرا را دکتر «عبدالمجید مبلغی» دبیر ویژه این شماره نوشته و مردم سالاری دینی را «حاصل رویکرد به اراده الهی و خواست مردم، به شرط عدم مخالفت این خواست با اراده الهی» تعریف کرده است.

وی ادامه داده:‌ «در این نوع از حکومت، ضمن پایبندی به خواست مردم در حوزه های مشخص، دین به مثابه منبع ایجاد کننده مشروعیت طرح می شود. شکل گیری چنین وضعیتی در عرصه خطیر سیاست هنگامی عملی می شود که علاوه بر توجه به مردم، به امر قدسی به مثابه مبنای مرکزی مشروعیت توجه شود».

بخش اول فصلنامه که به انتشار مقالات اختصاص دارد با مقاله «مردم‌سالاری در گفتمان فکری مقام معظم رهبری» به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا شریعتمداری آغاز می‌شود. در این بخش مقالاتی چون «جایگاه آزادی در مردم سالاری دینی» نوشته دکتر شریف لک‌زایی یا «جایگاه مردم در اندیشه سیاسی این سینا» نوشته طیبه محمدی کیا دیده می‌شود. «زمینه‌های مردم سالاری دینی در اندیشه امام علی علیه السلام» یکی دیگر از مقالات است که به قلم حجت الاسلام والمسلمین هادی عباسی نگاشته شده است.

دو بخش گفتگو و معرفی کتاب در ادامه این شماره از فصلنامه صدار گنجانده شده که البته برخی کتابها ممکن است به فراخور نیاز، مورد نقد هم قرار گرفته باشند.

دکتر محمدرضا شریعتمداری، دکتر محسن مهاجرنیا، دکتر محمد محمدرضایی، دکتر ابوالفضل ساجدی، حجت‌الاسلام رضا غلامی، دکتر حسن خیری، دکتر سید کاظم سید باقری، دکتر عبدالوهاب فراتی، دکتر علی شیرخانی، دکتر غلامرضا بهروز لک، دکتر شریف لک زایی، دکتر مهدی امیدی و چندین استاد برتر علوم انسانی حوزه و دانشگاه از صاحبان آثار منتشر شده در شماره اخیر فصلنامه تخصصی صدرا هستند.

علاقه مندان جهت تهیه این شماره از فصلنامه که در 228 صفحه سامان داده شده میتوانند به سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و شرکت ترنج (toranjbook.ir) مراجعه نمایند و همچنین برای دریافت فهرست و گزیده ای از مجله اینجا کلیک نمایند

کد خبر:187044 -

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۸
حسن خیری



ویژه حوزه قم    شماره خبر: ٣٤٠١٧٧     ١٠:٠٤ - 1393/02/06    ارسال به دوست      نسخه چاپی


  

  


  در سومین مجمع عمومی انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم، با رأی اعضاء، هیئت مدیره جدید این انجمن انتخاب شد. 

 

به گزارش خبرگزاری حوزه، در سومین مجمع عمومی انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم که شب گدشته در سالن همایش دبیرخانه انجمن های علمی حوزه برگزار شد، انتخابات هیئت مدیره و بازرسان جدید این انجمن برگزار شد.

براساس آراء اعضای انجمن مطالعات اجتماعی حوزه، حجج اسلام والمسلمین حمید پارسانیا، حسن خیری، محمد رضا ضمیری، حسن غفاری فرد، سیف الله قنبری نیک و مجتبی روحانی به عنوان اعضای اصلی و یوسف زاده و ایازی نیز به عنوان اعضای علی البدل هیئت مدیره انجمن در دوره جدید انتخاب شدند.

همچنین حجت الاسلام قاسم ابراهیمی پور و علیرضا پویا به عنوان بازرسان اصلی و هادی اسماعیلی نیز به عنوان بازرس علی البدل انتخاب گردیدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۵۵
حسن خیری
همایش ربع قرن تلاش و بالندگی دانشگاه آزاد اسلامی نراق برگزار می‌شود
با حضور مسئولان عالی رتبه دانشگاه آزاد اسلامی؛
همایش ربع قرن تلاش و بالندگی دانشگاه آزاد اسلامی نراق برگزار می‌شود
در سال «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» و با حضور مسولان عالی رتبه دانشگاه آزاد اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، همزمان با سی وسومین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی مراسم گرامیداشت ربع قرن تلاش وبالندگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق برگزار می‌شود.

در سال «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» و با حضور مسولان عالی رتبه دانشگاه آزاد اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، همزمان با سی وسومین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی مراسم گرامیداشت ربع قرن تلاش وبالندگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایلنا در کاشان رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق در گفتگو با خبرنگاران با بیان مطلب فوق افزود: این مراسم با حضور جمعی از دانش آموختگان، پیشکسوتان و مدیران اسبق این دانشگاه چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه۹۳در تالار علامه نراقی (ره) این دانشگاه و با حضور دکتر فریدون رهنما رودپشتی معاون برنامه ریزی دانشگاه آزاد اسلامی اجرا می‌شود.

حجه الاسلام والمسلمین حسن خیری به حضور جمعی از دانش آموختگان، پیشکسوتان و مدیران اسبق این دانشگاه در این همایش اشاره کرد و گفت: شناسایی و معرفی جایگاه و عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی نراق در کشور، تقدیر از افراد تلاشگر و موثر در تاسیس و ارتقاء این دانشگاه و آگاهی از رتبه و افتخارات علمی و عملی این دانشگاه در حوزه آموزش عالی وعرصه مدیریت کشور از اهداف برگزاری همایش بیست و پنجمین سال فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق است.
حجه الاسلام والمسلمین خیری، ‌ رونمایی از تمبر اختصاصی یادبود ربع قرن فعالیت دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق، و «کتاب اندیشه ماندگار» در این همایش را یادآور شد و گفت: افزود: تقدیر از تنی چند از پیشکسوتان این دانشگاه، گشایش نمایشگاه دستاورد‌ها وفعالیتهای علمی –پژوهشی وفرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی نراق، افتتاح مرکز رشدو برگزاری مسابقات فرهنگی –ورزشی ویژه اساتید، کارکنان ودانشجویان از جمله برنامه‌های این همایش است.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی نراق در ادامه با تشریح وضعیت علمی، آموزشی و این دانشگاه تصریح کرد: تربیت بیش از ۱۴۰۰۰ دانش آموخته، ارائه چندین مقاله علمی، افتخارات وابتکارات برجسته فرهنگی- ورزشی از افتخارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق در ۲۵ سال گذشته است.

گفتنی است دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق هم اکنون با دارابودن امکانات مطلوب آموزشی-پژوهشی واعضای هیات علمی مجرب، باحدود۴۰۰۰دانشجو در رشته‌های مختلف مقاطع کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مرکز آموزش عالی در مرکز کشورمطرح است.

پایان پیام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۱۵
حسن خیری

حسن خیری


مقدمه
تاریخ تمدن بشرى داراى فراز و نشیبهایى است که تحلیل آنها می‌تواند چراغ راه آیندگان باشد. تاریخ حیات اسلام دوره‌اى از شکوفایى در ابعاد مختلف علمى و... را بخود دیده‌است. آنگاه که بشریت در جهل و ظلمت می‌زیست، نداى فراگیرى علم و دانش و بهره‌گیرى امکانات مادى و معنوى براى ایجاد جامعه‌اى سعادتمند از سوى رهبران و آشنایان به معارف اسلامی، مسلمین را در ابعاد مختلف پیشرفت، پیشتاز جهانیان قرار داد. ولى پس از گشودن جبهه‌هاى اندلس (اسپانیا) و سیسیل (صقلیه) وبه وقوع پیوستن جنگهاى صلیبی، حالت خمودى و بی‌توجهى به علوم برجهان اسلام سایه‌ افکند. در مقابل، غربیان که سرزمین‌هایشان بدست مسلمین تسخیر شده بود، دنیاى اسلام را باتمدنى شکوفا در پیش روى خود گشوده یافتند و توانستند از امکانات آن، به پیشرفتهاى علمى و تکنولوژیکى دست یابند. متأسفانه تحلیل گران مسلمان کمتر به تحلیل اینگونه وقایع پرداخته‌اند. مادراین مختصر پس از اشارتى گذرا به زمینه‌هاى ارتباط بین فرهنگ‌ اسلامى وغربى و علل وقوع جنگهاى صلیبی، به ‌تحلیل نتایجى که این برخوردها در برداشته، خواهیم پرداخت.

فتح‌اندلس
اندلس در سال (91ه. ق) به پیکر جغرافیایى اسلام پیوست واگر مسلمانان در قرن هشتم میلادى آخرین اثر نفوذ مسیحى را از منطقه کوهستانى شمال برانداخته بودند، تاریخ اسپانیا یکسره دگرگون شده بود. اما پپشوایان مسیحى در اوائل بر اثر اختلافات از کار افتاده بودند؛ اما نهضت استرداد مشوق اتحاد نهایى آنها بود، که در سال (628ه. ق) میان «کاستیل» و «لیون» انجام گرفت و تانیمه قرن سیزدهم میلادى اگر «غرناطه» را نادیده بگیریم، جنبش استرداد به نتیجه کامل رسیده بود. تا بالاخره آخرین متصرفات مسلمین در اسپانیا یعنى غرناطه توسط سپاه کاستیل از دستشان خارج شد و صلیب به جاى هلال بر برجهاى شهر برافراشته شد. و به دنبال آن مسیحى کردن اسپانیا از اهداف اولیه حاکمان اسپانیا قرار گرفت.

فتح سیسیل
فتح سیسیل آخرین جنبشى بود که عربها را به شمال آفریقا و اسپانیا کشانیده بود. فاتحین سیسیل و قسمتى از اروپاى مرکزى در قرن نهم، اغلبیان قیروان بودند. می‌توان گفت در سال (32ه. ق) که ناو گروه روم شرقى در اسکندریه درهم شکست و نفوذ دریایى در مدیترانه شرقى بدست عربها افتاد؛ نخستین حمله به سیسیل که تابع روم شرقى بود، صورت گرفت. دولت نیرومند «اغلبیان» که در سال اول قرن نهم، در «قیروان» شکل گرفت، درسال (212ه. ق) یک شورشى «سیراکوری» بر ضد حاکم رومى از امیراغلبى کمک خواست و فرصت مناسب‌ براى حمله ‌بدست آمد، و در سال (229ه. ق) اولین موفقیت در گشودن سیسیل را بدست آورد و به دنبال آن فتح خود را تکمیل کرد و به مدت 189سال سیسیل در اختیار مسلمین قرار گرفت.

جنگهاى صلیبی
جنگهاى صلیبى از سال 1096م شروع و تا دو قرن ادامه یافت. مورخین، جنگهاى صلیبى رابه هشت مرحله تقسیم می‌کنند، که مهمترین آنها جنگى بود که طی‌آن بیت‌المقدس در سال 1099م به تسخیر صلیبیان درآمد و در طى هشتاد و هشت سال صلیبیان در بیت‌المقدس و شهرهاى اطراف آن، حکومت کردند.

صلیبیان پس از تصرف شهر به کشتار مسلمین دست زدند. ابن‌اثیر تعداد کشته شدگان مسلمان در این شهر را هفتاد هزار تن نقل کرده است. قواى صلیبى پس از تصرف قدس خطاب به پاپ نوشتند: اگر تمایل دارید بدانید چه بردشمن ما گذشت؛ همین بس که اسبهاى ما در ایوان «سلیمان» و معبد او تا زانو در خون مسلمین شناور بودند. صلیبیان سه روز متوالى به قتل و غارت پرداختند. یک مورخ فرانسوى از گردن زدن مسلمین و زنده سوزاندن آنها، خبر داده است. به گفته «آن کمن» دختر امپراطور روم یکى از بهترین تفریحات صلیبیان این بود که کودکانى را که سر راه برخورد می‌کردند، می‌گرفتند و بدن آنها را قطعه قطعه می‌کردند و سپس در آتش می‌سوزاندند.

دولت فاطمیان ناامید از کمک سلجوقیان و بنى عباس «افضل بن بدرجمالی» راهمراه سپاهى به فلسطین فرستاد که با رسیدن نیروى کمکى براى صلیبیان، شکست خوردند ولى فتح شهر «رها» توسط مسلمانان، مسیحیان را مرعوب ساخت و لذا از پاپ و سلاطین اروپا کمک خواستند و بدین صورت مقدمات جنگ دوم صلیبى فراهم شد.

پس از گذشت هشتاد و هشت سال ازتصرف بیت‌المقدس، صلاح‌الدین ایوبى (599 532ه. ق) با جمع‌آورى و سازماندهى نیروهاى مسلمان، توانست بیت‌المقدس را باز پس گیرد. ولى آتش جنگ خاموش نشد و صلیبیان شش جنگ دیگر را در این منطقه به مدت دوقرن بر جهان اسلام تحمیل کردند ولى هرگز موفق نشدند سرزمین قدس را از دست مسلمانان باز پس گیرند. پس از آن، جنگهاى فروانى که داراى همان ماهیت بوده تا به امروز بر علیه مسلمانان ادامه داشته است. کشتار وحشیانه ‌مردم بوسنى هرزگوین توسط صلیبیان قرن‌بیستم ازاین سلسله جنگها است. با این مختصر بهتر است به علل جنگهاى صلیبى اشاره‌اى کنیم، چرا که پدیده‌هاى اجتماعى علل و عوامل مختلف مستقیم و غیر مستقیم دارند. جنگهاى صلیبى نیزداراى عواملى بوده است که می‌توان به عوامل اجتماعی، مذهبی، سیاسى و اقتصادى آن اشاره نمود.

الف عوامل اجتماعی
تاریخ اروپا قبل از استقرار فرهنگ مسیحیت دچار آشفتگى وبى سامانى بود و با استقرار آن وضع دگرگون شد و وحدت و ثبات در جامعه اروپا بوجود آمد. اما این ثبات دیرى نپایید و در آغاز قرن یازدهم، سرکشى و طغیان اقوامى که بخوبى فرهنگ مسیحیت راهضم نکرده و در آن مستهلک نشده بودند، جامعه ایستاى اروپا را به تشتت کشاند. قحطى سالهاى 1005و 1016و 1096 بر این ناآرامى افزود و در طى دو خشکسالی، بی‌ثباتى و ناآرامى جامعه، به حدى رسید که بسیارى از مردم دست از کار کشیده و آواره کوه و بیابان شدند و نظم اجتماعى بطور کلى از میان رفت. هیچگونه تدبیر و حتى مجازات اعدام، نتوانست به آوارگى مردم پایان بخشد و به قول «پارک» جنب وجوش رمه‌انسانى را فرو نشاند. ازطرف دیگر، در همین زمان بیمارى طاعون به کشتار مردم پرداخت. لذا بی‌ثباتى جامعه به ‌اوج خود رسید و مردم ‌بینواى بیم‌زده براى نجات از وضعیت فلاکت‌بار خود به هر وسیله‌اى متوسل می‌شدند. واین از جمله عواملى بود که موجب شد، مردم با آغوش باز از جنگهاى صلیبى استقبال کنند.

ب علل مذهبی
با گسترش فتوحات اسلام، اربابان کلیسا نسبت به گسترش فرهنگ اسلامى احساس خطر نموده و در تمام جنگها چه ‌در جبهه بیت‌المقدس و یا اندلس و سیسیل، کلیسا به‌عنوان محرک اصلى تجهیز نیروى انسانى و مشوق آنها، نقش کلیدى را ایفا می‌کرد.

از سوى دیگر، باروى کار آمدن سلجوقیان و سخت گیرى آنان نسبت به مسیحیان زائر بیت المقدس، کلیسا را در دوره ضعف و تفرقه سلجوقیان پس از ملک شاه و ایجاد حکومت ملوک‌الطوائفى و نزاع دو حکومت سلجوقى و فاطمى و بحرانهاى اقتصادى دولت فاطمى ناشى از طغیان رود نیل در مصر، درراستاى اهداف سیاسى سلاطین غرب قرار داد.

اربابان کلیسا به تبلیغ و تشویق مردم براى شرکت در جنگ مبادرت می‌کردند. آنها زیارت تربت خیالى عیسى را برابر با رفتن به بهشت می‌دانستند. راهبان و زائران مسیحى فلسطین، شایعات فراوانى درباره مظلومیت تربت مسیح و شهرمقدس در سراسر اروپا منتشر ساختند و پاپها نیز به تحریک مردم خصوصاً طبقه عوام و بی‌سواد و گرسنه اروپا براى حرکت به‌قدس دست زدند. ابتداء مجمعى به‌نام «بالاسانس» باشرکت دویست روحانى مسیحى و سی‌هزار نجیب‌زاده یا سواران جنگى تشکیل دادند. آنگاه «پیرارمیت» راهبى که صلیب را به‌ دست گرفته و شهر به شهر می‌گشت و مردم را به جنگ علیه مسلمین دعوت می‌کرد، در این مجمع سخنرانى کرد. مجمع دوم، مجمع «کلرمون» بودکه به دعوت پاپ «اوربانوس دوم» درسال 1095م در این شهر ترتیب یافت و در این مجمع دویست و پنجاه اسقف و چهارده «بطریق»، چهارصد راهب و هزاران نجیب‌زاده، شرکت داشتند. بدنبال آن، پاپ فرمانى صادر کرد و امتیازاتى براى مجاهدین به شرح زیر مطرح کرد: عفو تمام گناهان گذشته و آینده، معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقه‌هاى دینی، مصونیت عائله و اموال تا خاتمه جنگ و نیز اضافه کرد که: هر کس جنگجویى را تحقیر کند بی‌درنگ تکفیر و تنبیه خواهد شد. رواج بازار خواب‌ دیدن در اروپا که به تسخیر بیت المقدس توسط صلیبیان تعبیر می‌شد نیز در تشویق به جنگ نقش مهمى داشت!!

ج علل سیاسی
فتوحات مسلمین که از شرق شروع و تا غرب امتداد داشت و تسلط آنان بر روم شرقى و گسترش سلطه بر اروپاى جنوبی، اسپانیا، جنوب ایتالیا، جزیره سیسیل و تصرف بنادر «بادی» و «جنوا» نیز توسط مسلمانان؛ اروپاى مسیحى را سخت به وحشت انداخته بود. بنابراین توطئه و قیام مسلحانه غرب در برابر دنیاى اسلام، مربوط به زمان قبل از نخستین جنگهاى صلیبى است. غرب مدتها بود که با دنیاى اسلام مبارزه می‌کرد، زیرا که مسلمانان در داخل مرزهاى غرب به فتوحات خود ادامه می‌دادند و تقریباً سراسراروپا به وسیله مسلمانان تسخیر شده بود؛ لذا صلیبیان به نابودى اسلام، که کیان حاکمیت آنان را به خطر انداخته بود، اقدام نمودند. شرایط سیاسى دنیاى اسلام آن دوران، فرصت مناسبى را براى آنها ترسیم کرد؛ چرا که حکومت ترکان سلجوقى پس از یک دوره شکوفایى و کشورگشایى به‌افول و سستى روى کرده و قلمرو حاکمیت آنها به مرور به ملوک‌الطوایفى تبدیل شده بود، از طرفى درگیری‌هاى فاطمیان و سلجوقیان براین ضعف افزوده بود و دولت فاطیمان نیز علاوه بر درگیرى با سلجوقیان دچار بحران اقتصادى نیز شده بود.

د علل اقتصادی
بحران اقتصادى اروپا در قرن یازدهم، از جمله عللى است که زمینه را براى بروز جنگهاى صلیبى مساعد کرد. همانطور که گذشت، در قرن یازدهم خشکسالى و قحطی‌موجب فقر و فلاکت مردم اروپا گردید؛ آنان در چنان فقر و عسرت و خرافاتى بسر می‌بردند؛ و چنان تباهى و ویرانى بر شهرها سایه گسترده بود که مردم بخصوص مردم عادى و عامى براى نجات خویش از این وضع به دنبال چاره درد خود می‌گشتند. موعظه گران، مشرق زمین پر از نعمت و آبادانى را براى آنها ترسیم می‌کردند و این مطلب را به مردم القاء می‌کردند که چنانکه به آنسو بشتابند، از فقر و فلاکت رهایى خواهندیافت؛ و به غنائم دنیوى خواهند رسید. این عوامل، و دیگر عوامل سیاسی، مذهبى و... دست به دست هم داده و زمینه را براى جنگهاى صلیبى فراهم نمود.

نتایج برخوردهاى شرق و غرب در سده‌هاى میانه
درباره نتایج جنگهاى صلیبی، نظریه‌هاى مورخین بسیار متفاوت است، هرچند هدف اصلى غربیان در جنگهاى صلیبی، بدست آوردن حاکمیت بیت‌المقدس بود، که نتیجه مطلوب براى آنها حاصل نشد و با تلفات بسیار مجبور به عقب‌نشینى شدند؛ ولى در منطقه سیسیل و اسپانیا توانستند اراضى مورد نظرشان را بازپس گیرند. اما آنچه در این جبهه‌ها مهم است نتایج غیرمستقیمى است که بر اساس آنهاتمدن شکوفاى علمى خود را بنیاد کردند. نتایج حاصل از این ارتباطات و برخوردهاى دو فرهنگ اسلام و غرب را می‌توان به صورت نتایج: اجتماعی، علمی، مذهبی، تکنولوژیک و صنعتی، اقتصادى و کشاورزى و نتایج سیاسى مورد بحث و بررسى قرار داد.

1. نتایج اجتماعی
ارتباطى که در این ادوار میان شرق و غرب برقرار شد، از مهمترین عوامل نشو و نماى تمدن مغرب زمین بشمار می‌رود. براى اثبات این مدعا باید در ابتدا وضع آن دو فرهنگ و جامعه را مورد ملاحظه قرار داد. در مشرق به برکت وجود اسلام، مسلمین از تمدن درخشانى بهره‌مند بودند؛ درمقابل غربیها دریک توحش عجیبى غوطه‌ور بودند، بنحوى که در جنگهاى صلیبى فرقى بین دوست و دشمن نمی‌گذاشتند و همه را از دم شمشیر می‌گذراندند. بنابراین از نظر فرهنگ، غربیها فاقد فرهنگ غنى انسانى بودند که به شرقیها القاء نمایند؛ جز یک تنفرکلى که تاکنون باقى مانده است. ازطرفى تمدن زنده و درخشان مسلمین، تأثیر اجتماعى فراوانى بر تمدن اروپا گذاشت، که در اینجا به برخى از آنها اشاره می‌کنیم.

الف دگرگونى جامعه کهن
ارتباط غربیها با مسلمین، بخصوص در جنگهاى صلیبی، از اوضاع آشفته مردم اروپا کاست. در قرن سیزده اقوام اروپایى در برابر مسلمین به وحدت گراییدند؛ بنابراین قدرت صلیبیان افزایش یافت. از طرفى سنت شکنى و تجدد خواهى در هیچ قرنى به شدت قرن چهاردهم در اروپا نبوده‌است. در نتیجه تحولات عمیق اجتماعی‌ این عصر بود که اندیشمندانى چون بیکن، هاروی، گالیله، دکارت، اسپینوزا و لایپ‌نیتس و... ظهور کردند.

تبدیل قلعه‌هاى فئودالى به شهرها، از ثمرات جنگهاى صلیبى است. جز رم که پایتخت روم غربى بود، بقیه مراکز سکونتى اروپا از شهرهاى بزرگ و مراکز تمدن و علم بی‌بهره بودند؛ وبه صورت واحدهاى کوچک فئودالى شکل‌گرفته بودند. بطور مثال پاریس فقط یک چهارشنبه بازارى بود درکنار رود «سن»، که قبایل مختلف اجناس خود را براى فروش به آنجا می‌آوردند. بدنبال این‌تغییرات اجتماعی، تفکر فئودالى جاى خود را به تفکر بورژوازى داد، تفکر فئودالى یعنى مالکیت نسبت به ملک و رعایا و محصول؛ در این نوع مالکیت کشاورزان وابسته به زمین بوده و به همراه زمین خرید و فروش می‌شدند. به عبارت دیگر تفکر فئودالى را می‌توان تفکرزندگى متکى بر کشاورزی، بورگ‌نشینى و ملک دارى دانست که سرمایه روى زمین به کار گرفته می‌شود. ولى تفکر بورژوازى در مقابل تفکر فئودالى است، در بورژوازى زندگى شهرى است و سرمایه دربکار انداختن بازار و تفکیک صنایع بکار می‌رود.

جنگهاى صلیبى موجب تنگ‌دستى وناتوانى جامعه فئودال فرانسه‌وایتالیا شد، زیرا آنان بسیارى اززمین‌هاى خود را براى تجهیز جنگ فروختند بلکه تمام امتیازات و حقوق مالکانه خویش را نیز به همین منظور در معرض فروش قرار دادند، و در نتیجه در این شهرها دولتها و حکومتهاى کوچک بوجود آمدند که مستقیماً تابع حکومت مرکزى اداره می‌شدند. لذا وضع روستاییان بهبود یافت و بسیارى از آنها آزاد شدند و از تعداد سرفها (کشاورزان وابسته به زمین) کاسته شد، با توسعه املاک سلطنتى در فرانسه و سایر کشورها «تیول» ها از بین رفت و «نجبا» که زمین‌هاى خود را ازدست داده‌بودند، فقط از راه جنگ وکمکهاى پادشاه امرار معاش می‌کردند. باگسترش شهرهاى آزاد، بورژوازى قدرت و نیروى بیشترى کسب کرد، بطورى که در سیاست دخالت می‌کرد. با آزادى شهرها از دست ارباب، ملکها عمومیت یافت و درهر شهر انجمن مستقلى براى اداره امور شهر تشکیل شد و در نتیجه از قدرت محلى ارباب ملک کاسته شد و بر نفوذ دولتها افزوده شد و بدین وسیله نفوذ پادشاهان فرانسه که قبل از جنگهاى صلیبى در نهایت ضعف بود، رو به قوت نهاد. اگر به دقت، به نتایجى که از جریانات تاریخ پیدا می‌شود نظر افکنیم؛ به این مطلب پی‌خواهیم برد که اصول و دستورات اساسى حکومت فعلى انگلستان، نتیجه همان جنگهاى صلیبى است.

با گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها و مهاجرت روستاییان به شهرها، گرایش به تجارت و صنعت در میان آنها بوجود آمد و درصدد شکستن یوغ اطاعت «نجبا» برآمدند و جنبش‌هایى را که، «انقلاب کمونی» نام نهاده‌اند، بدنبال آورد. این انقلاب در قرن یازدهم در ایتالیا آغاز گردید و درقرن دوازدهم، جنوب فرانسه و سپس شمال آنرا و در قرن سیزدهم آلمان و انگلستان را فرا گرفت. از این پس به شهرهایى که آزادى خود را بدست می‌آوردند «کمون» نام می‌نهادند و اعضاى کمون را «بورژوا» می‌گفتند.

ب آمیزش سنتها
با حاکیمت چند ساله صلیبیان بر برخى از شهرهاى مسلمین، آنان با آداب و رسوم وفرهنگ شرقى آشنا شدند و در نتیجه آداب و رسوم شرقى و غربى درهم آمیخت، بطورى که سرداران صلیبى «بارونها» پس از پیروزى اولیه در جنگهاى صلیبی، به تالارهایى که با دیوارهاى گچکارى شده و کف کاشى کارى شده و قالى ایرانى و پرده‌هاى مزین آراسته شده بود، قدم نهادند. و در خانه‌هایى که با معمارى شرقى ساخته شده بود، سکنى گزیدند. و تمدن شکوفاى مسلمین، چشم آنها راخیره کرد و به تجمل روى آوردند و در بازگشت ازاین سرزمینها، خلق و خوى و فرهنگ اجتماعى شرق را باخود به غرب بردند والبته روى آوردن به تجمل یکى از عوامل سستى آنها و بالمآل ناکامى در جنگهاى بعدى بود.

«آلفوس» دهم پادشاه کاستل ولیون (1282 1252) بزرگترین مروج فرهنگ اسلامى در اندلس بود بعلاوه مجموعه قوانینى که رنگ اسلامى داشت توسط وى فراهم شد که زیربناى قانون‌گذارى اسپانیا شد.

در دوران «نرماندها» فرهنگ اسلامى در سیسیل به اوج رسید و به عنوان کانال سوم، فرهنگ اسلامى به غرب راه یافت. «روجر» از حاکمان سیسیل، به تشویق فرهنگ اسلامى مبادرت می‌نمود و بیشتر سپاهیان او را مسلمانان تشکیل می‌دادند و مسلمین در آنجا در انجام مراسم دینى آزاد بودند؛ و حتى سازمان ادارى دوران اسلامى را حفظ کردند، بطورى که برخى از مسلمانان تا قرنها بعد، در سیسیل، همچنان صاحب مناصب عالى بودند. به عنوان مثال «ابوعبدالله محمد بن‌محمد ادریس» بزرگترین جغرافی‌دان و نقشه‌کش قرون وسطی، مایه رونق دربار روجر بود.

«فردریک دوم» از پادشاهان سیسیل نیز به جهان اسلام توجه بسیار داشت. وى لباس مسلمانان را می‌پوشید و به حق می‌توان او را آغازگر دوران نهضت ایتالیابشمار آورد. آنها چون پلی، پایه‌هاى فرهنگ‌اسلامى را به شبه جزیره ‌ایتالیا و وسط اروپا راه دادند و می‌توان گفت، سیسیل در زمینه فرهنگ اسلامى تالى اسپانیا و خیلى جلوتر از سوریه در دوران جنگهاى صلیبى بوده است.

ایجاد تیره‌هاى دورگه در «لبنان» و «بیت‌اللحم» و مناطق دیگر و تلاقى دو فرهنگ شرق و غرب را نیز در این زمینه می‌توان یادآور شد. برخى از این تیره‌ها مثل خاندان کرم، فرنجبه، صلیبی، درلبنان نسب فرنگى خود را تاکنون حفظ کرده‌اند؛ و درطول تاریخ موجب تحولاتى نیز شده‌اند.

2. نتایج علمی
با انتقال فرهنگ اسلامى از طریق اندلس و سیسیل و در جریان جنگهاى صلیبی، علوم متداول و تمدن شکوفاى مسلمین به اروپا راه یافت. پس از گشوده شدن اندلس توسط مسلمین، شهرهاى علم و تمدن به روى اروپا گشوده شد. تعداد بسیار زیادى از دانش‌ دوستان آن دیار، به مصر و شام و عراق و ایران براى کسب علم مهاجرت کردند.

«شارلمانی» سالها قبل از این جریانات، به برترى دنیاى اسلام پی‌برده بود وى براى کشف رمز موفقیت آنها، افرادى را به جهان اسلام فرستاد. و آنان پس از بازگشت هرکدام نظر خود را ارائه کردند،یکى از آنها مسلمین را بدین صورت توصیف کرد که: تعدادى از آنها که از احترام خاصى نیز برخوردارند روزها را در اتاقهایى که دور تا دور آنرا کتابها اشغال کرده‌است، می‌گذرانند و به مطالعه کتاب می‌پردازند. «شارلمانی» امپراطور اروپا، رمز موفقیت مسلمین را در همین‌مطلب دانست؛ ودستور جمع‌آورى کتابهاى سراسر اروپا را صادر کرد که پس از تلاش بسیار توانست فقط چهل و هشت کتاب که عموماً انجیل بود را جمع‌آورى کند!! و اولین کتابخانه اروپا را با چهل و هشت کتاب افتتاح نماید. این در حالى بود که در آن دوران برخى از شخصیتهاى علمى جهان اسلام، از کتابخانه‌هاى بسیار بزرگ شخصى در رشته‌هاى مختلف علمى برخوردار بودند.

از مراکزى که در انتقال علوم از شرق به غرب فعالانه فعالیت می‌کرد، شهر طلیطله «تولدو» اسپانیا بود. این شهر پس از بازگشت مسیحیان، جایگاه علمى خود را که در دوران اسلامى بدست آورده بود، حفظ کرد و از راههاى اصلی‌اى محسوب می‌شد، که ذخایر معنوى اسلام به غرب می‌رسید. درآنجا «ریمونداول» اسقف بزرگ، اولین مدرسه را براى ترجمه کتب مسلمین در رشته‌هاى مختلف تأسیس کرد. در سالهاى (530تا 646ه. ق) عده‌اى مترجم در این مدرسه، ترجمه لاتینى قرآن را به «پطر» کشیش هدیه کردند. «اولاردآوباث» درهمین دوران به اسپانیا سفر می‌کند و در سال 520ه. ق «زیج مجریطی» رابه لاتین ترجمه می‌کند پر کار تر از همه مترجمان، «جیرارد کریمونی» است که هفتاد و یک متن را از عربى به لاتین ترجمه کرده‌است. و این نهضت تا اول قرن سیزدهم میلادى نقش خود را تکمیل کرد. راه این مهاجرت از دروازه‌هاى «طلیطله» از دل کوهستان «پیرنه» گذشته و در «پرونس» کج شده و از گذرگاههاى «آلپ» به «لورن» و از آنجا به آلمان و اروپاى مرکزى و از طریق دریا به انگلستان می‌رسید.

«قرطبه» (کروادو) همپاى طلیطله در انتقال فرهنگ اسلامی، نقش بزرگى ایفا کرد. این شهر بزرگترین بازار کتاب اندلس بود. اگر صنعت کاغذسازى محلى یعنى سودمندترین چیزى که مسلمین به اروپا داده‌اند در اسپانیا نبود، جمع‌آورى کتب چندان میسر نبود. صنعت کاغذسازى از مشرق به مراکش و از آنجا به اسپانیا رفته است و این صنعت در حدود سالهاى 667تا 675ه. ق از اسپانیا به ایتالیا راه یافت.

پس از تصرف اسپانیا، مسیحیان کتب دوران اسلامى را جمع‌آورى و هسته نخستین کتابخانه «اسکوریال» که هنوز نزدیک مادرید برپاست را تشکیل دادند. در اوایل قرن هفدهم «شریف زیدان» سلطان مراکش هنگام فرار از پایتخت، کتابخانه خویش را با یک کشتى بجایى فرستاد؛ کشتی، بدست دزدان دریایى اسپانیا افتاد، و آنها را که حدود سه تا چهار هزار کتاب بود به غنیمت برده و «فیلیپ سوم» فرمان داد تاهمه آنها را به کتابخانه «اسکوریال» تسلیم کنند. درقرن دوازده و سیزده یعنى یک قرن پس از جنگهاى صلیبی، اولین دانشگاههاى اروپا به مرور شکل گرفت. درقرن سیزدهم مرکزى براى مطالعه حکمت الهى در پاریس تأسیس شد و پس از آن عده‌اى که از مرکز علمى پاریس، ناراضى بودند در انگلستان، دانشگاه «آکسفورد» و «کمبریج» را بنا کردند. تا سال 1300م بیش از ده مرکز علمى در اروپاى لاتین (کاتولیک) بوجود آمد و تا سال 1500م تعداد آنها تقریباً به صد عدد رسید.

سرآمد همه کوششهاى دانشمندان مسلمان بویژه اندیشمندان اسپانیایى مسلمان، درزمینه افکار فلسفى بود. فلاسفه مسلمان درتوفیق میان عقیده و عقل و یا دین و علم، ابتکار و نقش برجسته‌اى داشتند. متفکران قرون وسطى با آشنایى ازافکار اندیشمندان مسلمان، فلسفه و یکتاپرستى را که دو جریان معنوى همگام بود، به اروپا بردند و راه یافتن این افکار تازه به اروپاى غربی؛ پایان قرون تاریکى و سپیده دم دوران علم را به همراه داشت. جنبشهاى اصلاحى و زدودن خرافات و روى آوردن به عقل را که دو سه قرن پس از جنگهاى صلیبى به اوج خود رسید؛ بی‌ارتباط با عقل‌گرایى همراه با دین مدارى فلاسفه اسلامى نمی‌توان دانست. «ابن‌رشد» اندیشمند قرن ششم ه. ق را می‌توان در این باره یادآور شد. در قرون وسطی، استادان و دانشوران مسیحى اروپا، از افکار ابن رشد متأثر شده و فلسفه او از اواخر قرن سیزدهم تاپایان قرن شانزدهم بر مکتب‌هاى فکرى چیره شد. وى از طرفداران عقل بود و معتقد بود همه چیز جز عقاید دینى که توسط وحى نازل شده است می‌بایست مطیع عقل باشد. کتابهاى او پس از تصفیه از مسائل مورد اعتراض کشیشان، جزو برنامه دانشگاه پاریس قرار گرفت.

شکوفایى فلسفه اسلامى در این دوره در حدى بود که «ابن‌میمون» یهودى معاصر «ابن‌رشد» تلاش کرد عقائد یهودى را بافلسفه اسلام و بعبارت دیگر دین و عقل هماهنگ سازد.

کتب دانشمندان مسلمان درطب نیز سالیان متمادى از طریق اسپانیا و مخصوصاً پس از جنگهاى صلیبى به اروپا راه یافت و سالیان طولانى در دانشگاههاى اروپا تدریس می‌شد. کتاب «قانون» ابن‌سینا قرنهادردانشگاههاى اروپاتدریس می‌شد. زمانى که مرگ سیاه، اروپا را درو می‌کرد و مسیحیان طاعون را کار خدا می‌دانستند، «ابن‌خطیب» دانشمند مسلمان فرضیه سرایت بیمارى را مطرح کرد و «عبیدالله‌بن مظهرباجلی» در لشکرگاه شاه سلجوقى یک بیمارستان متحرک فراهم آورد که بر چهل شتر بار می‌شد و ابوالقاسم «خلف‌ابن عباس زهراوی» به جراحى پرداخت و بدنبال آنها «ابن‌رشد» «الکلیات فی‌الطب» رانوشت و این حقیقت را اثبات کرد که هیچ کس دوبار دچار آبله نمی‌شود و ابوالحسن علی‌ابن نفیس رئیس بیمارستانى که «قلاوون» (از ممالیک مصر) ساخته بود، از «گردش خون» خبر داد که سه قرن بعد دانشمندان پرتغالى بدان دست یافتند و در این دوره دانشمندان مسلمان به بیماریهاى «چشم» اهمیت می‌دادند. کتاب «المجربات» تألیف «ابوالفضائل‌بن‌ناقد» و «الکامل فی‌الکحل» تألیف «خلیفه‌بن‌ابى المحاسن حلبی» را می‌توان نام برد. خلیفه با عمل آبگیری، به معالجه چشم می‌پرداخت.

به تحقیق، علم جغرافیا، فلک شناسى و ریاضیات دانشمندان مسلمان نیز در پیشرفت علوم غرب تأثیر بسزا داشت. فرضیه کروى بودن زمین را دانشمندانى چون «ابوعبیده والاسنی» قبول داشتند. و به برکت این فرضیه «کریستف‌ کلمب» معتقد شد که زمین به شکل گلابى است. فلک شناسى و نجوم مشرق از راه اسپانیا به اروپاى لاتین نفوذ کرد. «لئوناردو فیبوناتشی» ازمردم پیزا و شاگرد یک دانشمند مسلمان بود وارقام عربى رامی‌دانست و کتابى رامنتشرساخت و علم ریاضیات ‌اروپا را نیز باید مرهون وى دانست. و اولین کشورى که رموزى تازه براى مقاصد علمى را بکار برد ایتالیا بود.

3. نتایج مذهبی
از نتایج غیر مستقیم جنگهاى صلیبی، ازدیاد نفوذ اربابان کلیسا بود. آنان ضمن آنکه ثروت زیادى اندوختند و کم‌کم قدرت پیدا کردند و در نتیجه به فکر حکومت برملتها و سلاطین افتادند و همه را تحت نفوذ و قدرت خویش درآوردند. از سوى دیگر فساد در میان کشیشها افزایش یافت و منجر به اصلاحاتى در دستگاههاى دینى و سبک سلسله نزاع‌هاى مذهبى شد که هنوز هم ادامه دارد. بی‌رحمی‌ها و ستمگری‌هاى صلیبیان درمدت جنگ، کشیش‌هاى مذهبى را به خشونت و بی‌رحمى سوق داده بود. کم کم در جریان انتشار مذهب، بر مخالفین خود همان عقوبتى را درنظر می‌گرفتند که ابتدا نسبت به کفار بت‌پرست معمول می‌داشتند. جریان کشتار دسته جمعى «آلبیجوها» و بدعت‌گزاران دینی، از نتایج همان بی‌رحمی‌هاست. طرفداران پاپ براى از بین بردن آنها، فجایعى را مرتکب شدند، که درتاریخ به ‌ندرت نظیر آن دیده می‌شود. همچنین به وجودآمدن محکمه‌هاى تفتیش عقاید و جنگهاى مذهبى و نزاع‌هاى وحشیانه‌اى که مدت مدیدى اروپا دچار آن بود، از نتایج همان بی‌رحمی‌ها است. درپایان قرن 13م که مقارن با پایان جنگهاى صلیبى بود، کلیسا مرکزیت کامل یافت ولى به مرور از اقتدار آن کاسته شد. نیروهاى خارج از کلیسا بعد از قرن 13م به مرور نیرومند شدند و به نیروى ضد کلیسا تبدیل شدند این نیروها متشکل از بازرگانان و بورژواهایى بودند که همراه جنگهاى صلیبى پدید آمده ‌بودند و سلطنتهاى موروثى جدید و از همه مهمتر و نیرومندتر، ظهور جنبش مذهبى بود که با اختراع چاپ و آشنایى با علوم مختلف، با اعتقادات خرافى و به دور از عقل اربابان کلیسا به مبارزه برخواستند. ظهور «مارتین‌لوتر» (1483م. ) و «کالون» (1509م. ) از آن جمله است.

4. نتایج تکنولوژیک و صنعتی
در صنعت و تکنولوژى نیز غرب بویژه درجنگهاى صلیبى به اقتباس و تقلید از شرق روى آورد، در زمینه اسلحه و لباس و مسکن مخصوصاً در قرن دوازده و سیزده آثار این اقتباس به خوبى مشهود است. با رشد کمى امکانات زندگی، صنعت و سپس تجارت رونق یافت. صنعت نجاری، زرگری،کاشی‌کارى و شیشه‌سازى از صنایعى است که اروپاییان بااینکه پیش از جنگهاى صلیبى از آن اطلاعى نداشتند؛ آنها را از مسلمانان اقتباس کردند و به مرور این صنایع در اروپا شایع شد. مردم شهر «ونیز» طرز ساختن شیشه را از مردم صور آموختند (البته ابوالقاسم‌بن‌فرناس مسلمان متوفى (275ه. ق) شیشه‌سازى از سنگ را کشف کرد و همین شخص است که براى اولین بار از راه علمى براى پرواز کوشید. ) و نیز پارچه‌بافى و رنگ کردن ثابت را اروپاییان از مسلمین آموختند.

شرق، در فنون نیز تأثیر عمیقى بر اروپا بخشید، صلیبیان با دیدن انواع صنایع ظریفه‌اى که از قسطنطنیه تا مصر همه جا گسترده بود، در طرز ساختن این اشیاء ظرافت را یاد گرفته و تغییر سلیقه دادند. فن معمارى نیز بکلى در اروپا تغییر کرد. سبک معمارى کلاسیک اروپایى سه مشخصه داشت 1. دیوارهاى ضخیم 2. سقف کوتاه 3. عدم استفاده از نور. آنان با دیدن مساجد و قصرهاى سلاطین، سبک معمارى اسلامى را اقتباس کردندکه داراى مشخصه‌هایى چون 1. دیوارهاى نازک 2. سقف بلند 3. استفاده از نور 4. استفاده از تزیینات درساختمان و استفاده از شیشه‌هاى رنگی، بود.

صنعت سفالکارى نیزاز شهر «والانس» به مغرب اسپانیا و در قرن پانزدهم به شمال هلند و ایتالیا راه یافت. در موزائیک و مخصوصاً کاشى کبود والوان، مسلمانان از دیگران پیشى گرفته و هنوز کاشی‌هایى بنام «ازلیگو» که یادگار سبک عربى است؛ مورد علاقه مردم اسپانیا و پرتغال است.
مسلمانان اسپانیا در پیشرفت صنعت منسوجات گرانبها، نیز سهم عمده‌اى داشتند. پارچه‌هاى خوشبافت دیار اسلام چنان در اروپا رواج یافت که مردم مغرب نیز این صنعت را مولد ثروت تشخیص دادند؛ و در نقاط مختلف فرانسه و ایتالیا کارگاهها برپا کردند و ابتداء براى راه‌اندازى از صنعتگران مسلمان کمک گرفتند. در این دوران صنعت گلیم‌بافی، جاجیم‌بافی، و قالی‌بافى به اروپا راه یافت.
عربها دوابزار موسیقى به اروپاى غربى بردند که در پیشرفت موسیقى اثر بسیار داشت یکى ((Luteبود که نام آنرا بوسیله ((Laudاسپانیولى از عود عربى گرفته‌اند و دیگر ابزار مرسوم به ((Redecبود و این نام هم از کلمه اسپانیولى ((Rebecاز رباب عربى آمده است؛ «ربک» یا «ربیب» اصل «ویلون» امروزى است و هنوز هم «ربکار» را درپرتغال بجاى کلمه «ویلون» بکارمی‌برند.روش و وسایل محاصره از قبیل دیوارکوبی، نقب‌زنی، منجنیق، ماده‌هاى سوزان را جنگهاى صلیبى کامل کرد.

5. نتایج اقتصادى و کشاورزی
همانطور که گذشت، یکى از علل شروع جنگهاى صلیبی، بحران اقتصادى اروپا و شکوفایى اقتصاد دنیاى اسلام بود؛ چنانکه پاپ «اوربان» در خطبه‌هاى خود براى تشویق مردم به جنگ می‌گفت: چرا نشسته‌اید بروید پول پارو کنید.ارتباطات در جبهه‌هاى مختلف در تجارت اثر فراوان داشت. در اثر لشکرکشی‌هاى عظیمى که به مدت دو قرن از اروپا به مشرق زمین شد و نقل و انتقالات مهمى که صورت گرفت، جنبش بی‌سابقه‌اى در تجارت و تردد در دریا پدید آورد. مردم حاشیه بنادر بخصوص اهالى «ونیز» از این رفت وآمدها، امول زیادى به دست آوردند. پس از جنگهاى صلیبى نیز وضع تجارت راکد نشد و بسیارى از بنادر مستقل ایتالیا با سلاطین اسلامى پیمان‌هاى تجارى بستند. درحالى که، در شرق از زمان «داریوش هخامنشی» سکه رایج بوده و معاملات بصورت پولى انجام می‌شد، صلیبیان با دیدن آن تعجب کردند، وپس از این جنگها بود که پول به غرب وارد شد در اسپانیا «آلفونس‌هشتم» شاه لیون وکاستیل از دینار مسلمین اقتباس کرد وى نقش عربى سکه را نگه داشت و عبارتهاى مسیحى معادل به آن افزود. غنائمى که در جنگهاى صلیبى بدست آمد، نیز موجب رونق کار بازرگانان شد. از طرفى در کشاورزى نیز ارتباطات شرق بر غرب تأثیر گذاشت و محصولات تازه‌اى چون کنجد، ارزن، تورنج، لیمو، خربزه، هندوانه، زردآلو و پیاز که در سرزمین «مغرب» کشت می‌شد به اروپا راه یافت. بعضى گیاهان نیز از راه سیسیل به اروپا راه یافت. اروپاییان در این ارتباط با عطر و ادویه نیز آشنا شدند، نشادر و عود از این جمله‌اند. تغذیه فلفل را آموختند، زنجبیل را از مصر گرفتند؛ شکر نیز از محصولاتى ‌است که تغذیه آنرا از مسلمین فرا گرفتند.

6. نتایج سیاسی
از نتایج سوء جنگهاى صلیبى این بود که: تا چند قرن نوعى بی‌بندوبارى و بی‌عدالتى در جهان حکومت می‌کرد و «کابوس» بی‌رحمى و ستمگرى چنان عالم را گرفت که ملتى مثل آنرا به خود ندیده بود و تاکنون، جهان به این حد از خون‌ریزى و وحشیگرى نرسیده بود به طورى که هنوز اثر آن باقى است. اگر پس از قرنها در یوگسلاوى سابق صربهاى صلیبى باتمام قساوت و بی‌رحمى به قتل و غارت و هتک ناموس اهالى مسلمان بوسنى اقدام می‌کنند و دولتهاى اروپایى و آمریکا و روسیه از آنها حمایت می‌کنند و شوراى امنیت مساعى خود را در حمایت از صربها به کار گرفته است، چیزى جز آثار به جا مانده از قساوتها و بی‌رحمی‌هاى جنگهاى صلیبى نیست. بنابراین گرچه به لحاظ تاریخی، جنگها داراى آغاز و پایانى هستند اما از قرن دهم تاکنون همواره جنگهاى صلیبى ادامه داشته است.
 


پی نوشت ها
1. ر. ک به: عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامى در اندولس، (انتشارات تهران،1366، ج1،ص5.36و12.93.
2. ر. ک به: گوستاولوبن، تاریخ تمدن اسلام و غرب، ترجمه سید هاشم حسین، (تهران، کتابفروشى اسلامیه،1347، ص383 368 و احمد عزیز، تاریخ سیسیل در دوره اسلامی، ترجمه نقى لطفى و محمدجعفر یاحقی، (تهران مرکزانتشارات علمى و فرهنگی)، ص168و 9.1 و حتى فیلیپ ک. تاریخ عرب ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تبریز، شفق،1344، ج2، ص 78. 769.
3. ر. ک به: سن، دولاندلن، تاریخ جهانى ترجمه احمد بهمنش، چاپ چهارم، (دانشگاه تهران،1367، جلداول، ص 46.460) و ویل دورانت، قصه الحضاره، (بیروت، دارالجیل للطبع و التوزیع)، ج 15، ص 6.18 و سید جعفر حمیدی، تاریخ اورشلیم بیت‌المقدس، چاپ اول، تهران، چاپخانه سپهر، 1364، ص22.203.
4. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 40.398 و جعفرحمیدی، پیشین، ص210.
5. ر. ک به: سید جعفر حمیدی، پیشین، ص220. 216.
6. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 396.
7. ر. ک به: همان، ص 39.388 و جان‌ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، انتشارات پیروزی، 1344، ص 427 و 438.
8. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 393 و 394 و سن‌دولاندلن، پیشین، ص 46.
9. ر. ک به: ویل دورانت، پیشین، ص 65.
10. ر. ک به: سید جعفر حمیدی، پیشین، ص 206.
11. ر. ک به: همان، ص 8 و 207.
12. ر. ک به: محمد عبدالله عنان، پیشین، جلد 2، ص 446.
13. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 792.
14. ر. ک به: ویل دورانت، پیشین، ص6.61.
15. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 46.423 و جان ‌ناس، پیشین، ص447 و محمد عبدالله عنان، پیشین، جلد1، ص61.
16. ر. ک به: ویل دورانت، پیشین، ص6.61.
17. ر. ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 367 و جان ‌ناس، پیشین، ص 447.
18. ر. ک به: محمدعبدالله عنان، پیشین، جلد1، ص 64و65.
19و20. ر. ک به: احمدعزیز، پیشین، ص 148و 153و 4 و 123.
21. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 77.777 و نیز ر. ک. به: احمدعزیز، پیشین، ص 24.140 و محمد عبدالله عنان، پیشین، ج 1، ص 63.
22. حتى فیلیپ ک، پیشین، 846، ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص39.389.
23. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 41.416 و 38.382 و جان‌ناس، پیشین، ص447 و احمد عزیز، پیشین، ص 14.149.
24. ر. ک به: على اصغرحلبی، تاریخ تمدن اسلام، ج اول، (تهران، چاپ نشر بنیاد، 1365)، ص 384 378.
25. حتی، فیلیپ ک، پیشین، ص 753.
26. ر. ک به: جان‌ناس، پیشین، ص 443 و احمد عزیز، پیشین، ص 139 و ویل دورانت، پیشین، ص 375.
27، 28، 29 و 30. حتی، فیلیپ ک، پیشین، ص 753 و ص 754 و ص 723.
31. ر. ک به: على اصغر حلبی، پیشین، ص 382 و 383.
32. ر. ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 409.
33 و 34. ر. ک به: احمد عزیز، پیشین، ص 151.
35. ر. ک به: على اصغرحلبی، پیشین، ص 196.
36. حتی، فیلیپ ،پیشین، ص 737.
37. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 203.
38. حتی‌فیلیپ ک، پیشین، ص 779 و ر. ک‌ به: علی‌اصغرحلبی، پیشین، ص184.
39.حتی، فیلیپ ک، پیشین، ص 746.
40. ر. ک به: على اصغر حلبی، پیشین، ص 201. 189.
41. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 865 و ر. ک. به: حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاییده، (تهران، جاویدان، 1366، ج 2، ص 693) و ویل دورانت، پیشین، ص 67.
42. ر. ک به: احمدعزیز، پیشین، ص 14.141 و حسن ابراهیم حسن، پیشین، ص 70.698.
43 و 44. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 729 و ص 735 و 838.
45. ر. ک‌به: سن دولاندلن، پیشین، ص46.467 و جان‌ناس، پیشین، ص433و445و ویل دورانت، پیشین، ص 65.
46. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 845 و ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص380.
47. ر. ک به: حسن ابراهیم‌حسن، پیشین، ج 22، ص 652 و ویل‌دورانت، پیشین، ص 64و 69.
48. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 764.
49. ر. ک به: سن، دولاندلن، پیشین، ص 41.416 و احمد عزیز، پیشین، ص 16.155.
50. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 758 و ر. ک به: احمدعزیز، پیشین، ص161.
51. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 768.
52 و 53. ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص38.380و سن دولاندولن، پیشین، ص 415 و ویل‌دورانت، پیشین، ص 68
54. حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 845.


منبع: ماهنامه معرفت ، شماره 6

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۵۸
حسن خیری

                                                  

                                                                                                 دکتر حسن خیری

چکیده :

ورود رسانه های جدید چون تلویزیون به عرصه تبلیغ دینی از آغاز بحثی جدی و انتفادی بوده است . انقلاب اسلامی ایران نیز که عمدتاً با بهره گیری از رسانه های سنتی با محوریت مسجد و روحانیت و تا حدی با استفاده از ابزارهای جدید چون نوار کاست حاوی سخنرانی و پیام های رهبر انقلاب و مبارزان  کار خویش را به پیش برد ، پس از پیروزی ، از تلویزیون ، به عنوان ابزاری برای پیش برد رسالت خویش استفاده کرده است . با این حال به رغم فراز و فرود های بسیار در نحوه بکارگیری این ابزار در صحنه تبلیغ دین هموار ه قابلیت و ظرفیت آن مورد شک و تردید بوده است . ما بر آن هستیم که تلویزیون نظیر هر وسیله دیگر دارای اقتضاءات خاص خود بوده و بر این اساس به اخذ نظر در دو سطح عمومی و خاص طلاب مبادرت ورزیده ایم تا میزان حساسیت آنان را در مورد تلویزیون جویا شویم . در این مقال تکیه ما بر نظر روحانیون و طلاب بوده و با بررسی پیمایشی به دست آمد که  برای روحانیون پرسش شونده جایگاه دینی تلویزیون شفاف و روشن نیست و نسبت به موقعیت دینی تلویزیون ابهام و  تردید وجود دارد .

کلید واژه ها: تلویزیون دینی ، طلاب ، اقتصاءات رسانه ای ، تبلیغ دینی

-------------------------------------------------------------  

دانش آموخته حوزه علمیه و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نراق

 

 

 

 

مقدمه:

امروزه شاهدیم که پس از دوران طولانی تبلیغ سنتی دینی و انتقال باورها، ارزش­ها و هنجارهای دینی از نسلی به نسل بعد و حفظ و توسعه الگوهای دینداری اینک ابزاری مدرن و ناشناخته از نظر قابلیت و ظرفیت وارد این میدان شده است. در این وضعیت تعهد انسانی و دینی حکم می­کند که از ابعاد مختلف به بررسی این پدیده نو پرداخته شود. ویژگی­های ابزاری آن باز شناخته گردد و با لحاظ مخاطبان و گستره تبلیغ این ابزار و تفاوت سطوح و لایه­های دینی نقشه کلی جایگاه و موقعیت این رسانه طراحی و مهندسی گردد و برای افزایش کارآیی آن در موارد خاص راه حل ارائه گردد.(خیری ، 1389 :21 (

انقلاب اسلامی ایران ، رادیو و تلویزیون را در خدمت تبلیغ دین قرار داد و در طی سه دهه گذشته، برای تحقق این منظور، این ابزار ارتباطی با فراز و نشیب­هایی مواجه بوده، و همواره این سؤال مطرح بوده است که قابلیت و ظرفیت این رسانه ­ها برای تبلیغ به چه میزان، در کدام عرصه  - اعتقادات ، احکام  و اخلاق – و لایه دینی – باور ، ارزش و هنجار -  بوده و تفاوت آن­ها با ابزارهای تبلیغ سنتی در چیست؟

نگاه به برنامه­های دینی تلویزیون نیز پرداختن عالمانه به موضوع را ضروری­تر می­نماید . تلویزیون در فضای رسانه­ای خود و با بهره­گیری از برخی دیدگاه­های روان شناختی و جامعه شناختی به طرح موضوعات اجتماعی دینی می­پردازد. موضوعاتی که در برخی موارد سبک و احیاناً متن آن با دین سازگار نیست .

وسائل ارتباط جمعی که از قرن 19  به طور گسترده وارد زندگی بشر شده است دارای فرهنگی و اقتضاءات خاص خود می باشد . که می توان به موارد زیر اشاره کرد :

      بر هم زننده روابط چهره به چهره

      بر هم زننده مفاهیم زمانی و مکانی

      توسعه دهنده آگاهی در گستره کمی

      آمیختگی واقعیات با دنیای مجازی

      ایجاد کننده همگانیت به معنای جدید     

      مخرب حافظه جمعی و فردی

      پدید آورنده هویتی گذرا، بی­ثبات، بریده از گذشته و ناتوان از پیش­بینی

      غلبه خودافزایی

      تجربه نیابتی    

      چند برابر کننده و افزایش دهنده تحرک و پویایی

 

 

     تولید کننده  تقدس گرایی های جدید نظیر بازی­های المپیک و ملّت

در این میان تلویزیون از جایگاه ممتازی برخوردار است . طبق آمار یک چهارم زندگی هر فرد صرف شنیدن رادیو و تماشای تلویزیون می شود .  در  ایران ، مطالعه  کمتر از  8 دقیقه و تماشای تلویزیون   2 تا 5 ساعت گزارش گردیده است .(همان :17) امروزه شاهد  افزایش تماشای ماهواره نیز هستیم . این در حالی است که منتقدان تلویزیون بر آن هستند که:

 " سرگرم­ترین ملت­ها کم اطّلاع­ترین ملت­ها هستند."( همان، 143 به نقل از پستمن ،1373 : 216)

 تلویزیون موجب  به خطر افتادن تمامیّت فرهنگی است . ( همان ، 148 به نقل از تامپسون :1240)

 تلویزیون جدّی و سازنده دارای تناقض ذاتی است. ( آلین اسکافیلد کلارک :43)

تلویزیون دارای  ماهیت این جهانی است.

در خصوص تلویزیون دینی نیز گرچه  این ابزار نقش مهمی در برانگیختن بینندگان دارد  و با آن انسان تفرد یافته به کانون معنوی مقتدری متصل می­شود و تعلقات محلی کاهش یافته و همدلی را افزایش می یابد.  ولی منتقدان  بر این باورند که تلویزیون :

تمایز میان امر مقدس و نامقدس را از بین می برد

مضمون فرهنگی را از حوزه غیرمذهبی می­گیرد لذا موجب دین زدایی است

دین را به صورت کالای مصرفی در می­آورد

موجب تغییر در نوع نگرش به دین و کارکرد آن می­شود        

دارای  اقتضاءات رسانه­ای خاص است.

تلویزیون نتوانسته تعریفی از  مقولات نشاط و سرگرمی از منظر دین مطابق خاستگاه خود ارائه دهد بنابراین  به بی­راهه رفته است

خلط ارزش­های اجتماعی و ارزش­های دینی را موجب می شود.

عرفی سازی مفاهیم دینی را در پی دارد.

از ارائه مفاهیم عمیق عرفانی عاجز است.

از ترسیم برخی رفتارها و هنجارهای دینی نظیر آرایش زن برای همسر در منزل ناتوان است در حالی که

این مقولات در گفتار میسر است.(ر.ک. خیری:149-182)

 

 

به منظور شناخت ظرفیت و قابلیت تلویزیون در عرصه تبلیغ دین، تحقیقی صورت پذیرفت که تحت

عنوان "دین ، رسانه و ارتباطات اجتماعی" در زمستان 89 از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر گردید . در این کتاب گزارشی از پیمایش انجام شده در خصوص مقایسه فضای تبلیغ دینی تلویزیون و مسجد ارائه گردیده است . در آن تحقیق ،علاوه بر نظر سنجی عمومی ، از روحانیون نیز در مورد تلویزیون و برنامه های مذهبی و موقعیت دینی آن  نظر سنجی شد که در  کتاب مزبور گزارش نگردیده است .ما بمنظور شناخت فهم و برداشت روحانیون از تبلیغ دینی درصددیم در این مقاله بخشی از یافته های آن  تحقیق را  ارائه کنیم .  تا به این پرسش پاسخ دهیم که:

دیدگاه روحانیون( طلاب ) نسبت به قابلیت و ظرفیت دینی تلویزیون چیست؟

و در ذیل پرسش فوق ، پاسخ به پرسش های فرعی زیر را نیز پیگیری می کنیم :

نظر روحانیون در مورد تأثیر تلویزیون بر دینداری مردم چیست؟

نظر روحانیون در مورد جایگزینی برنامه های تلویزیونی به جای مسجد چیست؟

نظر روحانیون در مردم وضعیت حضور روحانیون در تلویزیون چیست؟

 

چارچوب نظری تحقیق:

برداشت نویسنده این است که چهار عنصر خصلت های فردی ، اوضاع محیط اجتماعی مخاطبان ، ویژگی های رسانه ای و محیط رسانه ای ، موقعیت رسانه ای را شکل داده و زمینه تأثیر گذاری بر مخاطبان را فراهم می کند.

 موقعیت  متمایز رسانه ای  اقتضای آن را دارد  برای هر یک از رسانه ها ، پرسش ها و مسائل خاص

 

مطرح باشد . منبر و فضای مسجد به عنوان فضای تبلیغی دارای اقتضاءات و نقاط و قوت و ضعف خویش است و در طول تاریخ توانسته شرایط خود را بشناسد و کارکرد تبلیغی خود را ایفاء کند . ورود تلویزیون به صحنه تبلیغ دین پیش از الگو گیری از ابزار های سنتی مستلزم  شناخت موقعیت رسانه ای خویش است . این در حالی است که تلویزیون، در بسیاری از موارد به الگو برداری از ابزار های سنتی مبادرت ورزیده و در نتیجه صلاحیت خود در تبلیغ دین را زیر سؤال برده است . در این فضای تبلیغی مخاطبان ،  انتظارات متفاوتی نسبت به فضای مسجد و دیگر رسانه های سنتی دارند . چگونه تلویزیون بین

انتظارات مختلف و متضاد از خود و انتظارات مخاطبان از تلویزیون  جمع می کند . چگونه هم سخنگوی یک مذهب می خواهد باشد و هم از رنجش اهل مذاهب دیگر پیش گیری می کند . هم برای جذب مخاطبان خود را موظف به پخش فیلم و سریال های خارجی می داند و هم ادعای پای بندی به قواعد شرعی دارد . به عنوان مثال چگونه به سؤالات زیر پاسخ می دهد:

برای جذب مخاطب فیلم و سریال خارجی پخش می­شود این عمل دینی است یا غیردینی؟

آشنایی با فرهنگ جوامع جنبه آموزشی دارد اگر موجب فرار مغزها گردد دینی است یا غیردینی؟

اگر فقط برنامه جدی دینی پخش شود مخاطب می­گریزد و به تلویزیون­های دیگر روی می­آورند این عمل دینی است یا غیردینی؟

اگر فیلم­های خارجی حاوی مضامین اخلاقی باشد این عمل دینی است یا غیردینی؟

فیلم دینی ممکن است موجب تشدید خشونت علیه مذهب گردد، این عمل دینی است یا غیردینی؟

تشویق به میهن دوستی خوب است چگونه می­توان آن را در طول دوستی خدا قرار داد؟

ورود به لایه­های عمیق عرفانی چگونه است؟

 

فرضیه:

 به نظر می­رسد که قابلیت و ظرفیت تلویزیون برای تبلیغ دین مورد تردید روحانیون (طلاب) بوده و آنان تبلیغ تلویزیون را ابزاری برای افزایش دینداری سطحی- مناسکی و هنجاری - و کاهش گرایشات عمیق دینی- باورها و ارزشهای دینی -  می­دانند.

روش تحقیق :

برای تأیید یا رد این فرضیه از روش پیمایشی، و تکنیک پرسشنامه  استفاده شد . این  پرسشنامه­ به

 

صورت نمونه گیری غیر احتمالی  از طلاب انجام شده  و نظر 311 نفر از طلاب اخذ گردیده است . بعلاوه همزمان پیمایشی از عموم مردم انجام شد که در آن  400 نفر از 15 سال به بالای مردم قم به صورت غیر احتمال سهمیه­ای مورد پرسش قرار گرفتند . از این تعداد 264 نفر مرد و 128 نفر زن بوده و 8 نفر وضعیت جنسیت خود را بیان نکرده­اند. به عبارت دیگر 66% مرد و 32% زن بوده­اند.در این متن در برخی موارد مقایسه ای به پرسشنامه عمومی استناد می شود.

ویژگی­های کلی نمونه آماری

پرسش ویژه روحانیون برای شناخت دیدگاه آنان در خصوص قابلیت و ظرفیت تلویزیون برای تبلیغ دین از 311 نفر از طلاب مرد و زن حوزه علمیه قم به صورت نمونه­گیری غیراحتمالی تصادفی صورت گرفت.وبا ضریب آلفا کرونباخ 704/0 دارای روایی قابل قبول تلقی گردید .

 جنسیت: پرسش شوندگان 274 نفر (1/88%) مرد و 36 نفر (6/11%) زن می­باشند.

وضعیت تحصیلات: 8/15% دارای تحصیلات سطح یک (فوق دیپلم)، 8/32% دارای تحصیلات سطح2(لیسانس) و 5/42% دارای تحصیلات سطح3 (فوق لیسانس)، 6/3% دارای تحصیلات سطح4 حوزه علمیه (معادل دکترا) می­باشند.

سابقه تبلیغات: 3/27% (85 نفر) از پرسش شوندگان دارای سابقه تبلیغ کم (1 تا 5 سال) و 5/23% (73 نفر) دارای سابقه تبلیغ متوسط (6 تا 10 سال) و 2/30% (94 نفر) دارای سابقه تبلیغ زیاد (11 سال و بالاتر) می­باشند.

سن: سن پاسخ دهندگان بین 18 سال تا 60 سال می­باشد.

دیدگاه طلاب نسبت به برنامه های تلویزیونی

تماشای برنامه مذهبی: در پاسخ به اینکه کدام برنامه مذهبی را تماشا می­کنید. 6/46% برنامه­های علمی، 8/22% برنامه­های تفریحی / سرگرمی / فیلم و سریال و 1/14% برنامه­های تربیتی و 7/3% به گزینه هیچکدام پاسخ گفته­اند.همانطور که ملاحظه می­شود روحانیون بیشتر به برنامه­های علمی علاقه­مند هستند تماشای برنامه­های تلویزیونی­های خارجی: 21 نفر (8/6%) در حد زیاد و 171 نفر (6/55%) در حد متوسط و 9/37% در حد کم یا اصلاً بیننده تلویزیون­های خارجی­اند.

 

 

در پاسخ به اینکه تلویزیون باعث کاهش گرایش مذهبی جوانان می­گردد: 2/21% در حد زیاد و 5/48% در حد متوسط و 30% در حد کم یا اصلاً اعتقاد به این موضوع دارند.

افزایش دین باوری: در پاسخ به اینکه برنامه­های تلویزیون موجب افزایش دین باوری است، 150 نفر (2/48%) موافق، 85 نفر (3/27%) بی­نظر و 72 نفر (2/23%) جواب منفی داده­اند. بر این اساس حدود نیمی از روحانیون بر این اعتقادند که تلویزیون موجب افزایش دین باوری است.

کاهش حضور مردم به مسجد: در پاسخ به اینکه تلویزیون موجب کاهش حضور مردم به مسجد می­گردد؛ (2/59%) موافق، (5/14%) بی­نظر، (1/25%) مخالف­اند. بنابراین حدود 60% روحانیون تلویزیون را باعث کاهش حضور مردم به مهم­ترین پایگاه تربیتی عبادت اسلام یعنی مسجد می­دانند

بازی در نقش روحانی: در پاسخ به این پرسش که بازی در نقش روحانی در فیلم­ها باعث افزایش گرایش مردم به روحانیت است؛ (5/46%) موافق، (3/18%) بی­نظر و (2/35%) مخالف­اند. بنابراین پدیده­ای که چندی است در سیاست برنامه­های مذهبی تلویزیون قرار گرفته که در فیلم و سریال­ها از نقش روحانی استفاده می­شود با استقبال و نظر مثبت کمتر از نیمی از روحانیون مواجه است.

پیشنهاد افزایش روحانی در تلویزیون: در پاسخ به این پرسش که پیشنهاد می­گردد حضور روحانیون در تلویزیون برای سخنرانی و میزگرد و... افزایش یابد. (4/71%) موافق، (2/13%) بی­نظر و (5/12%) مخالف­اند. بنابراین به رغم آنکه روحانیون چندان موافق با بازی روحانیون در فیلم­ها نیستند اما حدود سه چهارم آن­ها

با حضور روحانیون در برنامه های تلویزیونی به عنوان سخنران و کارشناس موافقند. این در حالی است که پربیننده­ترین برنامه­های تلویزیونی فیلم و سریال و برنامه­های تفریحی است و برنامه سخنرانی و میزگرد از اقبال بسیار کمی برخوردار است.

شبکه قرآن: تأسیس شبکه قرآنی از ابتکاراتی است که در راستای ارائه برنامه­های خالص مذهبی اجرا گردیده است با این پدیده (9/85%) موافق، (7/8%) بی­نظر و (5/3%) مخالف­اند.

کاهش تعصب مذهبی: از پاسخ دهندگان پرسیده شده: تلویزیون باعث کاهش تعصب­های مذهبی است. در پاسخ (4/44%) پاسخ مثبت، (9/30%) بی­نظر و (6/20%) پاسخ منفی داده­اند. بنابراین حدود نیمی از روحانیون بر این باورند که تلویزیون وسیله مناسبی برای تبلیغ دین نیست و کاهش دهنده تعصب­های مذهبی است.

 

 

 

افزایش گرایش مردم به روحانیت: در پاسخ به این پرسش که، تلویزیون باعث افزایش گرایش مردم به روحانیت است، (7/27%) موافق، (8/17%) بی­نظر و (1/37%) مخالف­اند.

نگرانی از سرنوشت نسل آینده: در پاسخ به  این پرسش که «از تماشای برنامه­های تلویزیونی برای بچه­ها باید نگران بود». (49%) پاسخ مثبت، (8/17%) بی­نظر و (2/33%) پاسخ منفی داده­اند. بنابراین در مجموعه می­توان استنباط کرد که روحانیون تلویزیون را وسیله­ای نگران ساز و خطرآفرین برای سرنوشت نسل آینده می­دانند. لذا حدود نیمی از آن­ها بدین پرسش پاسخ مثبت داده­اند. همانطور که پاسخ پیشین نشان می­دهد که (1/37%) مخالف این نگرش­اند که گرایش مردم به روحانیت با تماشای برنامه­های مذهبی تلویزیون افزوده می­شود.این در حالی است که به نظر می رسد این نگرانی کمتر  به مردم سرایت کرده ، چرا که وقتی از احتیاط در دیدن برنامه های تلویزیونی پرسش می شود  چرا که ممکن است برخی از آن­ها شرعی نباشد : 79 نفر (8/19%) کاملاً مخالف و 66 نفر (5/16%) مخالف و 106 نفر (5/26%) بی­نظر، 98 نفر (5/24%) موافق و 45 نفر (3/11%) کاملاً موافق بوده و 6 نفر (5/1%) پاسخی نداده­اند. بنابراین 3/36% در حد کاملاً مخالف و مخالف احتیاط را رد کرده و 8/36% موافق و کاملاً موافق­اند یعنی تقریباً موافقین و مخالفین برابر بوده، در صورتی که افرادی که بی­نظر بوده­­اند را به طور مساوی بین این دو طیف تقسیم کنیم بدین معنا است که 50% مردم برداشت درستی از تکلیف شرعی نداشته و بدون قید و شرط تماشا کننده برنامه­های تلویزیون می­باشند. در این وضعیت حتی اگر تمام برنامه­های تلویزیون مطابق با شریعت هم باشد، این وضعیت که پنجاه درصد بینندگان خود را تماماً در اختیار آن قرار داده­اند، سؤال برانگیز بوده و آثار مخرب فراوان شخصیتی و فرهنگی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

افزایش گرایش به مداحی و کاهش گرایش به مراسم وعظ و سخنرانی: در پاسخ به این پرسش به این مضمون (9/62%) پاسخ مثبت، (5/17%) بی­نظر و (5/19%) پاسخ منفی دادهاند. بنابراین برداشت ، روحانیون به عنوان مبلغان سنتی دینی و دارندگان ابزار وعظ و سخنرانی، این است که تلویزیون مردم را به سمت مداحی و کاهش گرایش به سخنرانی سوق می­دهد. و از این جهت وسیله مطلوبی بشمار نمی­رود.

تلویزیون جای مسجد را نمی­گیرد: در پاسخ به این پرسش که «برخی معتقدند از تلویزیون نمی­توان انتظار داشت، نقش تبلیغ سنتی (تقید به مسجد / حضور در پای منبر / حضور در هیئت عزاداری و...) را انجام دهند.» (4/35%) پاسخ دهندگان روحانی پاسخ مثبت داده، (9/13%) بی­نظر و (7/49%) پاسخ منفی داده­اند. بر این اساس می­توان گفت که نیمی از روحانیون بر این اعتقادند که تلویزیون نمی­تواند جای مسجد

 

 

را بگیرد و تنها (4/36%) با قاطعیت اعلام کرده­اند که تلویزیون جای مسجد را می­گیرد.این وضعیت در مورد دیدگاه عموم مردم نیز صادق است چرا که در پاسخ به اینکه تلویزیون جای مسجد را می­گیرد؛ 102 نفر (5/25%) کاملاً مخالف، 143 نفر (8/35%) مخالف، 88 نفر (22%) بی­نظر، 32 نفر (8%) موافق و 20 نفر (5%) کاملاً موافق­اند و 15 نفر (8/3%) نیز اظهار نظر نکرده­اند. بنابراین تنها 13% کاملاً موافق و موافق با جایگزینی تلویزیون به جای مسجدند و 3/61% مخالف و کاملاً مخالف. از این آمار استفاده می­شود که درصد نسبتاً بالایی از پاسخ دهندگان متوجه این قضیه هستند که تلویزیون نمی­تواند جای مسجد را بگیرد.

تشویق مردم به تماشای برنامه­های تلویزیون: در پاسخ به این پرسش که «باید مردم را به تماشای بیشتر تلویزیون تشویق کرد» (6/75%) پاسخ مثبت، (2/14%) بی­نظر و (2/10%) پاسخ منفی داده­اند. بنابراین به رغم آنکه به نظر می­رسد روحانیون تلویزیون را ابزار مناسبی برای تبلیغ دین نمی­دانند اما در مجموع آن را برای مردم مفید و سازنده ارزیابی کرده و معتقدند که مردم را باید به تماشای برنامه­های تلویزیون تشویق کرد. اتحاد ملّی: در پاسخ به این پرسش که «برنامه­های مذهبی تلویزیون باعث افزایش اتحاد و انسجام ملّی است: (6/75%) پاسخ مثبت، (2/14%) بی­نظر و (2/10%) پاسخ منفی داده­اند. بنابراین سه چهارم روحانیون تلویزیون را در مسیر ایجاد اتحاد و انسجام ملّی تلقی می­کنند.

تفاوت دیدگاه موافقین و مخالفین

برای استخراج دیدگاه موافقین و مخالفین تلویزیون در مورد متغیرهای پرسشنامه با استفاده از همسان­سازی گویه­ها، متغیرهای ترکیبی موافقین و مخالفین تلویزیون ساخته شد که در جدول زیر تفاوت نوع نگاه آن­ها به برخی متغیرها ارائه گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                       مقایسه دیدگاه روحانیون موافق و مخالف تلویزیون

                 

طبق آمار فوق ، می­توان اتفاق نظر طلاب موافق و مخالف کارکرد دینی تلویزیون ، در این خصوص که تلویزیون  تا حدی باعث کاهش گرایش جوانان به دین می­گردد و موجب کاهش تعصب دینی است و نمی­تواند جای مسجد را بگیرد، مشاهده کرد

در پاسخ به اینکه تلویزیون موجب افزایش مداحی و کاهش گرایش مردم به سخنرانی و وعظ می­گردد نیز اتفاق نظری قابل تعمیم به سطح جامعه میان موافقین و مخالفین تلویزیون مشاهده می­شود. از این جهت   ضعف قابلیت و ظرفیت تلویزیون برای ارائه برنامه های سخنرانی و وعظ ، مورد تأیید پرسش شوندگان است.

 

 

 

نتیجه گیری:

از آنچه گذشت می توان استنباط کرد که جایگاه تلویزیون به عنوان ابزاری برای تبلیغ دین برای طلاب و روحانیون شفاف و واضح نیست . لذا مشاهده می شود که در عین حال که نسبت به نسل آینده و فرزندان خود در خصوص فضای رسانه ای نگرانند مع الوصف ترجیح می دهند آنها را به تماشای تلویزیون تشویق کرد . شاید این تشویق از باب دفع افسد به فاسد باشد . به این معنا که در این شرایط که آدمی نیاز به پرکردن اوقات فراغت است و حضور جوانان و نوجوانان به مساجد در طول سال – به جز ایام خاص- کم رنگ شده است بهتر است آنها به جای تماشای ماهواره و ... به تماشای برنامه های رسانه ملی بپردازند .

همچنین می توان استنباط کرد که به رغم تجربه سی ساله رسانه ملی و آزمون و خطا های بسیار نه متولیان این رسانه و صاحب نظران حوزه ارتباطات و دین و نه متولیان حوزه دین داری و مبلغان معارف اسلامی نتوانسته اند تکلیف این رسانه را از نظر اقتضاءات رسانه ای آن و نحوه ورود به عرصه دینی روشن سازند.

تفاوت در استفاده آنها از تلویزیون نسبت به بقیه مردم نیز حاکی از تفاوت انتظار آنها از این ابزار است . چه اینکه روحانیون بیشتر به بحث های علمی بلویزیون علاقه مندند در حالی که عموم مردم بیشتر به برنامه های سرگرم کننده علاقه مند ند . عموم مردم در پاسخ به این پرسش که هدف شما از تماشای تلویزیون چیست؟ 189 نفر (3/47%) تفریح و سرگرمی، 54 نفر (5/12%) آموزش و 111 نفر (8/27%) کسب اطلاعات و اخبار و 33 نفر (3/8%) امور تربیتی را انگیزه و هدف خود برای تماشای تلویزیون اعلام کرده­اند. و عموم مردم در پاسخ به اینکه بیننده کدام برنامه تلویزیون هستند : 275 نفر (8/68%) اعلام کرده­اند بیننده برنامه­های مداحی، فیلم و سریال مذهبی هستند و 45 نفر (3/11%) بیننده برنامه­های سخنرانی و میزگرد بوده و 73 نفر (3/18%)  بیننده هیچکدام برنامه­های مذهبی نیستند. و 8/1% نیز پاسخ نداده­اند.( خیری ، 1389 :484) این علاقه متفاوت موجب می شوند که روحانیون درک مشترکی با عموم مردم نسبت به انتظاراتشان از تلویزیون نداشته باشند و این موضوع مدیریت و راهبری و بهره برداری از این وسیله را دچار مشکل می کند .

از سوی دیگر همنوایی روحانیون و عموم مردم در ترجیح داشتن مسجد بر تلویزیون فرصت مغتنمی است تا برنامه های دینی تلویزیون طوری تدوین و پخش گردد که تلویزیون رقیب و جایگزین مسجد تلقی نگردد . چرا که می بینیم همان طور که روحانیون بر عدم قابیت و ظرفیت تلویزیون برای جایگزین شدن با

 

 

مسجد نظر می دهند ،  عموم مردم نیز همین باور را دارند .  در پرسش از عموم مردم در پاسخ به اینکه تلویزیون را به خاطر کیفیت برنامه­های مذهبی آن به مسجد ترجیح می­دهم؟ 73 نفر (3/18%) کاملاً مخالف، 115 نفر (8/28%) مخالف، 102 نفر (5/28%) بی­نظر، 80 نفر (20%) موافق و 24 نفر (6%) کاملاً موافق بوده­اند و 5/1% نیز اعلام نظر نکرده­اند. بنابراین 26% برنامه­های مذهبی تلویزیون را بر مسجد ترجیح داده­اند. و در همین پرسش نامه عمومی در پاسخ به اینکه احساسی که با رفتن به مسجد به دست می­دهد در تماشای تلویزیون به دست نمی­دهد:

31 نفر (8/7%) کاملاً مخالف، 61 نفر (3/15%) مخالف، 80 نفر (20%) بی­نظر، 131 نفر (8/32%) موافق و 89 نفر (3/22%) کاملاً موافق بوده و 8 نفر (2%) اعلام نظر نکرده­اند. به عبارت دیگر 1/55% یعنی بیش از

نیمی از پاسخ دهندگان موافق­اند که در رفتن به مسجد احساسی به دست می­دهد که در تماشای تلویزیون به دست نمی­دهد.(همان :484)

حاصل آنکه تلویزیون مانند هر ابزار رسانه ای دیگر دارای اقتضاءات خاص خویش است و بنا بر این برای تبلیغ دین نمی توان همچون ظرفی بدون اقتضاء نسبت به مظروف بدان نگریست . این موضوع اگر چه به صورت علمی و تفصیلی برای نمونه آماری – روحانیون پرسش شونده -واضح و مبرهن نیست اما آنها نسبت به موضوع حساس بوده و نگران آثار تبلیغ دینی تلویزیون هستند . بنا بر این پیشنهاد می شود فضلای آشنا با دین و رسانه موضوع را جدی گرفته و در خصوص نحوه ورود این رسانه به عرصه تبلیغ دین به راهبرد پردازی مبادرت کنند.

منابع و مآخذ:

آرتور، کریس، (1382)، «معنا و روش در مطالعات دینی، بازاندیش درباره رسانه، دین و فرهنگ»، مترجم مسعود آریایی نیا، تهران: انتشارات سروش.

پستمن، نیل، (1373)، «زندگی در عیش مردن در خوشی»، مترجم صادق طباطبایی، تهران: انتشارات سروش.

پستمن، نیل، «تأثیر تلویزیون بر ماهیت تجربه دینی (مصاحبه)»، نشریه معارف.

پستمن، نیل، «تلویزیون و تولید شتاب در سیستم عصبی»، نشریه سیاحت غرب، ش19.

پستمن، نیل، «تلویزیون و زوال کودکی»، نشریه سیاحت غرب، ش10.

پوپر، کارل، جان کندی، (1374)، «تلویزیون خطری برای دموکراسی»، مترجم شهیدی نواب، تهران: انتشارات اطلاعات.

تامپسون، جان ب.، «1379)، «رسانه‌ها و نوگرایی»، مترجم علی ایثاری کسمایی، تهران: انتشارات مؤسسه ایران.

تانکارد، جیمز، ورنر سوربن، (1381)، «نظریه‌های ارتباطات»، مترجم علیرضا دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

خیری ، حسن (1389)دین ، رسانه ، ارتباطات اجتماعی ، قم ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

رضایی بایندر، محمدرضا، (1385)، «تلویزیون مذهبی، تبلیغ دینی یا عبادت مجازی»، سایت باشگاه اندیشه.

طباطبایی، صادق، (1377)، «طلوع ماهواره و افول فرهنگ چه باید کرد؟»، تهران: انتشارات اطلاعات.

کازنو، ژان، (1364)، «قدرت تلویزیون»، مترجم علی اسدی، تهران: امیرکبیر.

 

کازنوو، ژان، (1354)، «جامعه شناسی رادیو و تلویزیون»، مترجم جمشید ارجمند، چاپ دوّم، تهران: انتشارات سروش.

کلارک ، لین اسکافیلد ( 1382) "رسانه، فرهنگ دینی ، باز اندیشی درباره رسانه ،دین و فرهنگ " مترجم مسعود آریایی نیا ، تهران : انتشارات سروش

محسنیان‌راد، مهدی، «آسیب شناسی خطابه و منبر در عصر ارتباطات»، نشریه پگاه (گفتگو).

مک کوایل، دنیس، (1382)، «درآمد بر نظریه ارتباطات جمعی»، مترجم پرویز اجلالی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها.

معتمدنژاد، کاظم، (1371) «وسائل ارتباط جمعی»، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۳۲
حسن خیری
تازه های پایان نامه
استاد راهنما: حسن خیری
استاد مشاور: حمید پارسانیا
نگارش: کاظم زعفرانچیلر
مقطع: کارشناسی ارشد
رشته: جامعه شناسی
سال: 1389

چکیده: حیات انسان، مفهوم کانونی اندیشه علامه جعفری بوده و تمرکز نظری و آن پیراموون نظریه "حیات معقول" می باشد. وی هدف نهایی حیات انسان را تحقق این نوع از حیات دانسته و حیات را به دو نوع طبیعی محض و معقول تقسیم بندی می کند. در حیات طبیعی محض، انسان، فقط به ارضای طبیعی غرایز خود پرداخته و ابعاد مثبت وجود انسان و استعدادهایش مغفول است. در حیات معقول، انسان از اصول و ارزش های حیات آگاه بوده و بر مبنای آن از اختیار خود بهره برداری نموده و در مسیر کامل قرار دارد. این نظریه در لایه معرفت شناختی، شناخت را ممکن و ضروری دانسته . منابع آن را عقل ابزاری، شهودی و قدسی می داند. در حیات معقول، انسان از شریف ترین موجودات هستی و دارای فطرتی پاک، کمال جو و مستعد کمال است، هدفمند، تغییرپذیر و برخوردار از حیات طبیعی و ابدی است. در حیات معقول نه، فرد اصالت استقلالی دارد و نه اجتماع، علامه با یک نظر تلفیقی خاص، طرح موضوع اصالت فرد و اجتماع را غیرمنطقی دانسته و معتقد است، مختصات هر یک از فرد و اجتماع باید در ارتباط با همدیگر بررسی شود. فرهنگ در نگاه علامه دارای چهار نوع رسوبی، بی رنگ، پیرو و پیشرو می باشد. فرهنگ پیشرو عامل تکاپوی انسان به سوی هدف اعلای زندگی است. در نظر ایشان با پی ریزی منطقی اقتصاد، حقوق، سیاست و قدرت جهانی، فرهنگ جهانی واحد، قابل تحقق است. علامه، تمدن را برقراری نظم و هماهنگی در روابط افراد یک جامعه دانسته و آنرا به تمدن انسان محور و قدرت محور تقسیم می کند. وی عدالت و عدالت خواهی را اساسی ترین ویژگی حیات آدمی می داند. از نظر علامه حقوق و قوانین معمولی که تنها به کشف روابط حیات طبیعی محض انسان ها با یکدیگر و تنظیم آنها برای همزیستی محض قناعت می نماید، نمی تواند متضمن سعادت واقعی آدمی باشد. ایشان تحولاتی را که منجر به تحقق حیات معقول شود، ضروری جامعه می داند.
واژه­های کلیدی: جعفری، محمدتقی، ۱۳۰۲-۱۳۷۷، حیات، حیات طبیعی
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۰۲
حسن خیری

شورای اداری دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق همزمان با سالروزتاسیس واحدنراق با حضوررئیس واحد ،اعضای هیات رئیسه وکارکنان دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق درسالن کنفرانس دانشکده مدیریت این دانشگاه برگزارشد .

دکترحسن خیری رئیس دانشگاه آزاداسلامی نراق ضمن تبریک سال نو ، آغاز بهار گفت :

امید است باشکوفایی بهار وطبیعت جانهای ماهم شکوفا گردد وراه شکوفا شدن جانها احساس امانت داری ومسئولیت پذیری است .

دکتر خیری خاطرنشان کرد : عمرگرانمایه ، نیروی جوانی وزمان سرمایه های عظیمی هستند که خداوند متعال به دست بشر وآدمی به امانت وودیعه گذاشته است .

وی درادامه اظهارداشت : همه نعمتهای خداوند امانت هایی هستنددردست ما که باید ازاین نعمت هاخوبی حفظ وحراست کنیم . دیر یا زود این امانت ها از ماگرفته خواهدشد ؛ اگراحساس امانت داری داشته باشیم مسئولیت پذیری بیشتری درقبال همه کارها وامورزندگی خواهیم داشت .

دکتر خیری عضو هیات علمی دانشگاه آزاداسلامی خاطر نشان کرد :

17 فروردین ماه سالروز تاسیس دانشگاه آزاداسلامی نراق یک روز بسیار خاطرانگیز و به یادماندنی برشمرد.

حجت الاسلام والمسلمین خیری خاطرنشان کرد : یک ربع قرن ازتاسیس این واحد دانشگاهی بالنده وپرافتخار می گذرد وبسیار لازم وضروری است که درسال جدید فعالیتهای چشمگیرواحدنراق درمعرض ودید عموم قرارگیرد وقطع مسلم ذکر ویادآوری آن باعث شکوفایی وبالندگی بیشتردانشگاه خواهد شد .

دکتر حسن خیری بیان داشت : دوعنصر اساسی وکلیدی درزندگی فردی واجتماعی هرمومنی وجوددارد یکی امانت داری ودیگری مسئولیت پذیری است که باید درتحقق این عنصر حیاتی اهتمام ویژه نمود .

دکترخیری ضمن تاکید به داشتن تقوای فردی واجتماعی خاطرنشان کرد : اساس مدینه فاضله الفت ، محبت ، دوست داشتن و احساس مسئولیت پذیری افرادنسبت به یکدیگر است .

حجت الاسلام خیری خاطرنشان کرد : اگر دردانشگاه محیط با نشاط وپرانرژی داشته باشیم دیگر هیچ کس از اموروکارهای دانشگاه احساس خستگی وافسردگی نخواهد کرد .

دکتر حسن خیری رئیس این واحددانشگاهی درپایان بیاناتش ضمن تبریک مجدد سال جدید اظهار داشت : رهبر فرزانه انقلاب با درایت حکیمانه خود امسال را سال اقتصاد وفرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری نمودند که ماهم به تبعیت از رهبر معظم انقلاب عزم ملی وعزم دانشگاهی خودرا برای تحقق آرمانهای جامعه اسلامی وپیشرفت دانشگاه آزاداسلامی گام های موثر ی رابرداریم .

تهیه وتنظیم : محمد بهشتی صدر

مسئول روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی نراق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۲
حسن خیری

 

                                                                                                                   دکتر حسن خیری

الف)مفهوم و مبنا شناسی شعار سال

اقتصاد در فرهنگ اسلامی :

  • اساس و قوام جامعه محسوب می شود.
  • کار و تلاش اقتصادی جهاد تلقی شده به نحوی که گفته شده است "الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله" .پیامبر خدا (ص) دست کارگر را می بوسد و اعلام می کنند که این دست آتش جهنم را نخواهد دید. کسی که بار خود را بر دوش دیگران اندازد ملعون خوانده شده است....
  • در این فرهنگ بر میانه روی (مفهوم اقتصاد) تأکید شده و اعلام گردیده که پیامبران همواره در جنگ با مترفین و مرفهین بی درد  بوده اند. استضعاف در مقابل استکبار از مفاهیم شناخته شده فرهنگ اسلامی است . در این فرهنگ امام خمینی از حقوق کوخ نشینان در برابر کاخ نشینان حمایت کردند.
  • ضوابط فقهی اسلام نظیر خمس و زکات و صدقه... تضمین کننده تحقق جامعه ای است که فاصله طبقاتی در آن به حداقل کاهش می یابد و اخلاق تعاون و مواسات و انس و محبت و عدالت رواج می یابد و نیاز آحاد افراد جامعه به دست خود مؤمنان مرتفع می گردد و نیاز به حمایت های دولتی به حداقل می رسد. به عنوان مثال فرهنگ وقف در تمدن اسلامی پشتوانه بسیاری از نیازهای اقتصادی در عرصه های معیشتی ، علمی ، فرهنگی و امور عام المنفعه بوده که متأسفانه امروزه کم رنگ شده است.

فرهنگ به عنوان موضوع مهم سال که همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است دربردارنده عناصر و ارکان زیر است:

  • نیاز جامعه به فرهنگ همچون نیاز به هوای سالم است. چرا که فرهنگ دربردارنده باورها ، ارزشها و هنجارها و نمادهای جامعه است.
  • فرهنگ دارای ابعاد، قلمروها و زمینه های مختلفی است ولی بی تردید فرهنگی عمومی در این شعار مبارک مورد اهتمام ویژه است .
  • در فرهنگ عمومی مورد نظر اسلام نکات زیر نهفته است:

 

  1. جامعه همچون سرنشینان یک کشتی اند که دارای سرنوشت مشترک اند . اگر فردی به بهانه اینکه اختیار محل استقرار خویش را دارد آن را سوراخ کند نه تنها خودش که دیرگران را نیز به هلاکت می رساند . پس آحاد افراد جامعه باید نسبت به سلامت کشی حساس باشند.
  2. در این فرهنگ آحاد افراد جامعه برادر اند یا برادر دینی یا برادر در آفرینش ؛ بنابراین حق برادری را نسبت به هم باید رعایت کنند.
  3. طبق فرموده رسول مکرم خدا(ص) مؤمنان همچون اعضای یک پیکراند. اگر عضوی از آنها به درد آمد بقیه اعضا نیز بی قرار می گردند. پس درساحت آنها نسبت به هم بی تفاوتی وجود ندارد . این شامل همه مؤمنان است و حد و مرزی ندارد.
  4. حق الله و حق الناس  از مفاهیم شناخته شده در فرهنگ عمومی اسلامی است.
  5. از سرمایه های مهم در فرهنگ اسلامی سرمایه اعتماد اجتماعی است . این سرمایه به شدت توسط دشمنان مورد تهدید است . باید از آن پاسداری کرد و آن را تقویت نمود.
  6. فرهنگ عمومی اسلام بر سرمایه جمع گرایی استوار است. تبلور این سرمایه امر به معروف و نهی از منکر است . آموزش درست نسبت به انجام این تکلیف بیمه کننده جامعه از بسیاری از بیماریهای اجتماعی است.
  7. محبت شیرازه برقراری ارتباطات اجتماعی اسلام و عدالت پشتوانه بقا و استمرار آن است.
  8. خانواده اصلی  ترین نهاد برای تحقق منویات اجتماعی اسلام برای تحقق جامعه ای طیب و پاکیزه است. امروزه این نهاد به شدت آسیب دیده و با تغییر سبک زندگی اسلامی شاهد فروپاشی خانواده با افزایش طلاق و نادیده گرفتن کارکردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و معنوی خانواده هستیم.
  9. از جمله محورهای مهم فرهنگ عمومی اسلامی مشارکت های اجتماعی و روحیه جماعت گرایی با حضور در محافل نظیر هیآت مذهبی ، نمازهای جمعه و جماعات، شوراهای محلی و تقویت همبستگی های اجتماعی نظیر همسابه مداری است.

 

عزم ملی تداعی کننده امور زیر است:

  • اراده و آگاهی و معرفت عمومی به درستی راه
  • همراهی و همدلی و همکاری عمومی
  • خواست جمعی در تحقق آرمانها
  • همراهی دولت و ملت
  • تحقق انسجام ملی به عنوان پیش نیاز عزم ملی
  • التزام به پرهیز از تفرقه گرایی و دوری از اختلافات مذهبی و قومی و ...
  • و عزم ملی به معنای ممنوعیت و مذموم شمردن بخشی نگری و تفرقه افکنی و نادیده گرفتن افکار عمومی است.

 مدیریت جهادی تداعی کننده امور زیر است:

  • ضرورت بازنگری در بحث مدیریت و شناخت مفهوم متعالی مدیریت اسلامی که بر اصول و پایه های زیر استوار است:
  1. اعتقاد عمیق به بندگی  خداوند و در نتیجه مجاهده و کوشش خستگی ناپذیر  طرد از خود بیگانگی که محصول بریدگی فرد از محصول خویش است چه اینکه در این رویکرد فرد خود را در محضر خدا دیده و از او تمنای پاداش دارد
  2. عبادت تلقی کردن خدمت به مردم و در نتیجه تحقق روحیه ایثار و گذشت و فداکاری
  3. امانت داری و مسئولیت پذیری را دو رکن اساسی انجام تکلیف به حساب اوردن که محصول آن رعایت تقوای اجتماعی و سیاسی و اداری است . در زمان مقتضی احساس تکلیف او را به سوی عرضه توانایی ها و استعدادهایش فرا می خواند و در صورت نداشتن شایستگی و توان پذیرش مسئولیت را ظلم تلقی می کند که در بارگاه الهی باید پاسخگو باشد.
  4. تذکار مفهوم جهاد فرد را به سوی این باور عمق دینی سوق می دهد که جهاد و تلاش او در ساحت اجتماعی در برابر مجاهده با نفس خویش مجاهده و جهاد کوچک بحساب می آید . بنابراین به لحاظ روحی فرد مستعد مبارزه با نفس خویش می گردد. پس نظارت و کنترل به قوانین ختم نمی شود و نظارت درونی از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد.
  5. در این مدیریت حق الناس و حق الله مفهوم می یابد . حریم زیردستان  به عنوان برادر دینی یا برادر در آفرینش محترم شمرده می شود و محبت به اطرافیان و عدالت ورزی در تعامل با آنها منطق شفاف پیدا می کند.
  6. در محضر خدا دیدن خود موجب می گردد تا هم فرد به آرامش برسد. با امید واری به کار بپردازد . نگران دیدن کار از سوی مافوق نباشد و در نتیجه از کار صوری و سطحی اجتناب می کند . بی جهت بیت المال و وقت مدیران به کارهای ساختگی و ارائه بیلان کار غیر ضرور به هدر نمی رود.

 

 

ب) راهکارهایی برای تحقق آن در بستر جامعه و تکالیف رسانه در ارتباط با آن؛

به نظر می رسد برای تحقق شعار سال می بایست به امر زیر اهتمام ورزید:

  • اقتصاد و فرهنگ هر دو از امور مهم تحقق بخش جامعه اسلامی اند. باید آن دو را از آفت تلقی های وارداتی رهانید و رویکرد عمیق اسلامی به آن دو را تقویت کرد.
  • اقتصاد موضوعی فرهنگی است . نحوه و نوع تولید و توزیع و مصرف و امور مرتبط با آن آموختنی است. و امروزه به شدت تحت تأثیر سبک های وارداتی از طریق رسانه ها و کانالهای فرهنگ ساز قرار دارد . همانطور که از عوامل مهم نشر فرهنگ وارداتی فیلم های و سریالهای و دیگر برنامه های رسانه ای است که رسانه ملی نیز در آن سهیم است . نظارت جدی تر بر کار رسانه ای لازم و ضروری است.
  • تحقق اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی مستلزم توجه به یک پارچگی و انسجام ملی و پرهیز از مسائل اختلاف بر انگیز بویژه در عرصه مذاهب و اقوام است.  بنابراین باید بر امور زیر تأکید نمود:
  1. جهت دهی درست به تولی میان آحاد افراد و قومیت ها و وحدت شیعه و سنی و تبری نسبت به دشمنان اسلام  و اقتدار ملی
  2. پرهیز از تنگ نظریهای جناحی و حزبی
  3. تقویت غرور ملی و اسلامی با ساخت برنامه های تاریخی و ارائه الگوهای ایثار و فداکاری در راه دین و میهن و به تصویر کشیدن عبرت های تاریخی
  4. جهت دهی به افکار عمومی با ارائه سبک زندگی اسلامی با موضوعات مهم حاوی تقویت بنیان های خانواده و مشارکت های جمعی و  تقویت هویت اسلامی و ایرانی
  5. جهت دهی به افکار عمومی با موضوع شناخت طرح های دشمنان بویژه در زمینه ایجاد بحران هویت در میان جوانان و تخدیر و تضعیف روحیه اسلامی و ملی آنها
  6. تولید برنامه با مضامین ارزش تلقی کردن کار و کار آفرینی و ناپسند بودن بیکاری و سربار اجتماع بودن سوق می دهد. برنامه هایی که افکار عمومی را به سوی انتخاب شغل و کار بر اساس نیاز و مفید بودن آن رهبری کرده و مدرک گرایی و صرفا پش میز نشینی را تقبیح می کند . در این خصوص توجا ویژه به دانشگاه کارآفرین از اهمیت دوچندان برخوردار است. ساخت برنامه هایی که جهت دهنده دانشگاهها و مراکز علمی به این مقوله است از قبیل پاسداشت کارآفرینان و گزارش از پاکهای علم و فنآوری و ارتباط یافتن صنعت و دانشگاه و جامعه ،شرکت های دانش بنیان شایسته است.
  7. توجه ویژه به اقشار آسیب پذیر جامعه چه از نظر اقتصادی و چه از نظر بیماری و سالخوردگی ضروری است . روحیه احترام به سالخوردگان و دستگیری از آنها ، دستگیری از افراد بی بضاعت و تلاش برای راهیابی آنها به انجام کار مفید و با عزت ، تقبیح ثروت اندوزی از راه غیر حلال و ربا و شغل های کاذب و غیر مفید شایسته توجه است.
  8. دشمن تلاش می کند برخی مضامین عالیه اسلام را وارونه جلوه دهد . تبیین درست مفهوم آزادی ، مردم سالاری  دینی،حقوق زن، تفاوت در خصوص برخی تفاوت های حقوقی بین زن و مرد ، خانواده ، جمعیت ، ولایت فقیه و فریضه امر به معروف و نهی از منکر ، انتقاد پذیری و جایگاه تکلیف و حقوق لازم و ضروری است.
  9. دشمن جامعه ای نا امید و مأیوس را انتظار می کشد . امید آفرینی با ارائه الگو های موفق و پاسداشت مفاخر علمی، هنری و اقتصادی و ... در افزایش نشاط جامعه مؤثر است.در این خصوص تقویت حضور مردم در صحنه های انقلاب باید هم مورد تأیکد باشد و هم تنها به روزها  مناسبت های خاص بسنده نشود. این تلقی بدی خواهد بود که مردم احساس کنند آنها را برای روزهای خاص نظام ناز دارد . در روزهای خاص از اقشار مختلف می توان در صفحه تلویزیون نمادی از آنها دید .

10. برنامه های رسانه ملی باید نماد محبت ورزی و عدالت پیشگی باشد و نباید گذاشت اعتماد مردم به این دستگاه که سازنده فرهنگ عمومی است کاهش یابد . متأسفانه گاهی این رویه مشاهده می شود که رسانه ملی که باید مردم را به نقد منصفانه و سازنده و تعریف و تمجید عادلانه آموزش دهد ؛خود گرفتار آسیب است.   

11. آفت تبلیغات تجاری نیز نباید از منظر متولیان رسانه ملی مورد غفلت واقع شود. نباید مشکل اقتصادی رسانه به قیمت مصرف گرایی جامعه تمام شود.همانطور که باید از آفت تجمل گرایی در فیلمها و سریال ها پیشگری کرد.

12. برجسته سازی آداب و رسوم پسندیده اقوام مختلف  راهکار بسیار مناسبی برای افزایش اعتماد و غرور ملی و ابزار بسیر مؤثری برای آموزش سبک های زندگی است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۳
حسن خیری

آیت الله جوادی آملی
کد خبر: ۳۸۹۹۶۸
تاریخ انتشار:۱۳ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۳-02 April 2014

به مناسبت ایام شهادت صدیقهٴ کبرا فاطمه زهرا (صلوات الله علیها) گزیده‌ای از سخنان مفسر بزرگ قرآن حضرت آیت الله جوادی آملی در سالروز شهادت آن حضرت با عنوان" ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)" به محضر علاقمندان تقدیم می‌شود:

«بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت صدیقهٴ کبرا فاطمه زهرا (صلوات الله علیها) را به پیشگاه بقیة الله (ارواح من سواه فداه) تعزیت عرض می‌کنیم و از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم.

درباره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دو محور باید سخن گفت: یک محور، مربوط به تحقیقات علمی است که برای ما ثمره علمی دارد و نتیجه اعتقادی دارد و پشتوانه مسائل اخلاقی، فقهی، حقوقی ما، هم هست. محور دوم، آن بخشی است که مستقیماً به ما مربوط است، ما باید تأسی کنیم، او را اسوه قرار بدهیم، الگو بدانیم، پیروی کنیم و مانند آن.

آن بخشی که مربوط به مسائل اعتقادی است و ثمره علمی دارد بررسی مقام منیع آن بانو (سلام الله علیها) است که او همتای قرآن کریم است، همتای نبوت است، همتای رسالت است، همتای ولایت است؛ چیزی از ولی الله مطلق کم ندارد، اینها یک نورند و مانند آن. این گونه از مباحث به هر نتیجه‌ای که منتهی بشود برای ما ثمره اعتقادی دارد، ثمره علمی دارد، اما نتیجه عملی ندارد؛ زیرا ما نه آن توان را داریم که آن حضرت را در ولایت مطلقه [و] همتایی قرآن، الگو قرار بدهیم؛ نه چنین مأموریتی داریم. بخش دوم مربوط به سیره و سنت آن حضرت است که ما هم موظفیم بررسی کنیم و هم مأموریم پیروی کنیم.

فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) همتای قرآن در مقام حدوث و بقاء

آن بخش اول به طور اجمال اینجا مطرح می‌شود؛ نه به طور تفصیل برای اینکه پشتوانه علمی بخش دوم خواهد بود، سرّ اینکه این بانو (سلام الله علیها) حجت بر ائمه (علیهم السلام) است و اگر علی‌بن‌ابی‌طالب (سلام الله علیه) نبود، احدی همتای آن حضرت نبود «آدم و من دونه»[1] این است که او [فاطمه] مثل خود قرآن کریم در مقام حدوث و بقاء شکل گرفت؛ قرآن از زمین برنخاست (از فکر کسی تدوین نشد، هیچ عالم بشری این قرآن را تدوین و تنظیم نکرد. سورش، آیاتش، معارفش [و] مفاهیمش را بررسی و انشا نکرد) مستقیماً از جهان غیب نازل شد و در طی 23 سال ماند و برای ابد جای خود را تثبیت کرد، این سه کار را قرآن کرد یعنی از زمین برنخاست [بلکه] از آسمان نازل شد اولاً و نزولش هم 23 سال طول کشید، ثانیاً و ماند که برای ابد بماند، ثالثاً. این طور نیست که _معاذ‌الله_ قابل زوال باشد، از بین رفتنی باشد: ﴿لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ[2] . انسان کامل مخصوصاً فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هم، وقتی هویت آن حضرت را ارزیابی می‌کنیم می‌بینیم در همین مثلث خلاصه می‌شود: او از زمین برنخاست [بلکه] از آسمان نازل شد و تقریباً همسفر قرآن کریم بود تا قرآن آیاتش سورش نازل می‌شد، او هم روزانه متکامل می‌شد ترقی می‌کرد و تا قرآن به پایان رسید، عمر این بی‌بی هم به پایان رسید و برای ابد ماند؛ گرچه ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَیِّتُونَ[3] شامل همه انسانها هست. آن مثلث درباره قرآن روشن است؛ همه ما می‌دانیم که این کتابی است از ذات اقدس الهی نشئت گرفته [و] هیچ فکری او را تدوین نکرده [است] از آسمان غیب نازل شده، 23 سال به تدریج این کتاب نازل شده؛ بعد از اینکه ﴿الیَوْمَ أَکْمَلْتُ[4] و سایر آیات نازل شد این کتاب؛ نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد «الی یوم القیامة» ماندنی است. پس از آسمان نازل شد، از غیب نازل شد، اولاً در طی 23 سال به تدریج متکامل شد، ثانیاً. تا به ﴿الیَوْمَ أَکْمَلْتُ و مانند آن رسید و ماند برای ابد، ثالثاً. جریان فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) هم همین طور است.

طلیعه آسمانی پیدایش حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)

وقتی وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به مقام شامخ نبوت بار یافتند [و] به معراج رسیدند، در معراج غذایی میل کردند وقتی از معراج نازل شدند به زمین آمدند دیگر تماسی نداشتند، مگر اینکه آن غذا به صورت نطفه در بیاید، آن میوه آسمانی و غیبی و بهشتی. آن میوه غیبی و بهشتی وقتی در صلب مطهر رسول اکرم [صلّی الله علیه وآله وسلّم] به صورت نطفهٴ فاطمه (سلام الله علیها) درآمد در قرار مکین خدیجه (سلام الله علیها) مستقر شد؛ پس وجود مبارک این بانو نظیر افراد دیگر (نظیر مردها یا زنهای عادی نیست) که نطفه آنها محصول آب و غذا و میوهٴ زمین باشد [و] از زمین برخاسته باشد. همان طوری که قرآن نظیر کتابهای بشری نیست که محصول فکر بشر باشد، نطفه وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) هم محصول آن میوهٴ غیب است (میوه بهشت است) از زمین برنخاست، منتها این چند سالی که طول کشید تا این نطفه مستقر بشود، این مقدمه انعقاد نطفه است. باید وحی نازل بشود، باید پیامبر به آن مقام وحی‌یابی برسد، باید آن انقطاع وحی به عنوان آزمون فرا برسد، باید نوبت معراج فرا برسد، باید پیغمبر به معراج برود، باید در معراج آن میوهٴ بهشتی را میل کند بعد آن نطفه بشود تا بشود فاطمه. وقتی هم که از معراج آمدند یک سال یا کم‌تر طول کشید تا وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) متکونه بشود، این طلیعه پیدایش و تجلی آن بانو در عالم طبیعت است.

همراهی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با قرآن در نشئه دنیا

ضلع دوم این مثلث آن است که حالا چون 23 سال این قرآن به تدریج نازل شد؛ این پنج سال اول تقریباً مقدمه بود برای پیدایش چنین معراجی و چنان میوه‌ای و چنین نطفه‌ای. همراه با نزول آیات و سور و معارف قرآن کریم این بانو ترقی می‌کرد. اگر دو ساله بود در شعب ابی‌طالب، با آن آیات و مشکلاتی که نازل می‌شد ترقی می‌کرد و اگر چند سال در مکه تشریف داشتند، با آیات مکی مترقی می‌شدند و اگر چند سال در مدینه تشریف داشتند، با آیات مدنی مترقی می‌شدند.

راههای ارتباط حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با قرآن

وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) از چندین راه با قرآن رابطه داشت (گاهی مستقیم، گاهی غیر مستقیم) مستقیمش هم دو نحو بود یک نحو مستقیمش این بود که از وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء)، آیات را، تلاوت آیات را، تعلیم کتاب و حکمت را، تزکیه را (این چهار کار را) که وظیفه رسمی پیغمبر بود فرا می‌گرفت ﴿یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهَ[5] ، ﴿یُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ وَالحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِم[6] ؛ این چهار برنامه را مستقیماً از مشهد و مکتب و محضر پدر بزرگوارش استفاده می‌کرد و هر روز این دو شاگرد را به پیشگاه رسول گرامی می‌فرستاد یعنی حسن و حسین [علیهما السلام] سفیران فاطمه بوده‌اند. اینکه در آن قصه هست وجود مبارک امام حسن [علیه السلام] گزارش می‌داد بعد عرض کرد مادر امروز گویا یک بزرگواری مرا می‌بیند «قَلّ بیانی و کلّ لسانی لعل سیداً یرعانی»[7] این قضیة فی واقعه نبود که یک روز گزارش داده باشد، هر روز گزارش می‌دادند، منتها آن روز وجود مبارک علی‌بن‌ابی‌طالب (سلام الله علیه) از پشت در یا پرده، ناظر صحنه بود. هر روز وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) حسنین [علیهما السلام] را به مشهد و به محضر و به مکتب پیغمبر می‌فرستاد، بعد از آنها استنطاق می‌کرد که امروز چه آیه‌ای نازل شد؟ پیغمبر چه فرمود؟ آیه را چنین معنا کرد، چنان معنا کرد این آیه را با آن آیه چگونه هماهنگ کرد؟ اینها هم را گزارش می‌دادند. در تکمیل گزارش با پدر بزرگوارش هم مذاکره می‌کرد. سفیر سومی که وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) داشت علی‌بن‌ابی‌طالب بود که باب مدینه علم بود[8] . آن هم مرتب گزارش می‌داد؛ امروز این آیه نازل شد [و] پیغمبر این‌چنین معنا کرد، این‌چنین تفسیر کرد و مانند آن. این سه راه را که یکی مستقیم و دوتا غیر مستقیم وجود مبارک بی‌بی (سلام الله علیها) داشت. راه دیگری که غیر مستقیم است و هر کسی می‌تواند آن را داشته باشد، منتها گرچه در نظام تکوین هر فیضی که به انسان عادی می‌رسد به وسیله آن انسان کامل است که «بیمنه رزق الوری وَبوجوده ثبتت الارض وَالسماء»[9] ، ولی به حسب ظاهر انسان یک راه مستقیمی هم با ذات اقدس الهی دارد. آن راه را هم خدا وعده داد که ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ[10] . در سوره «انفال» بالاتر از این را وعده داد ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا[11] ؛ شما را به فرقان نائل و متبرک می‌کند که بالاتر از علم است. خب اینکه فرمود: تقوا پیشه کنید از یک سو، خداوند معلم شما می‌شود از سوی دیگر ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ. این بی‌بی (سلام الله علیها) در اثر آن تقوای کامل شاگرد مستقیم ذات اقدس الهی بود معارفی را از آنجا فرا می‌گرفت و از اینکه در سوره «انفال» خدا وعده داد: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً این بی‌بی (سلام الله علیها) مثل أعلای تقوا بود، ذات اقدس الهی فرقان بین حق و باطل را به او عطا کرده است.

این مجموعه این‌قدر ادامه داشت تا قرآن به پایان برسد. همین که در اواخر عمر مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) قرآن به پایان رسید و دیگر آیه‌ای نازل نشد طولی هم نکشید که این پدر و آن دختر هر دو رحلت کردند. بی‌بی (سلام الله علیها) بیش از 75 روز یا 95 روز بعد از رحلت رسول گرامی (سلام الله علیهما) نماند. تقریباً وقتی نازل شدن قرآن تمام شد، عمر این بی‌بی هم تمام شد. او با قرآن نفس می‌کشید، با قرآن کامل می‌شد، با قرآن مترقی بود، با قرآن مأنوس بود، منتها قرآن آمد که بماند این بی‌بی هم آمد که بماند، بدنش البته رحلت کرده است و اما جان او همچنان زنده است. این بخش اول که پشتوانه مسائل بخش دوم است.

همتایی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با قرآن در زوال ناپذیری

اما آنچه که ما موظفیم به این بانو اقتدا کنیم و وظیفه داریم، مأمور هستیم و راهش هم ممکن است آن است که این بانو (سلام الله علیها) هم در اعتقادات، هم در اخلاق، هم در حقوق، هم در فقه مطالب فراوانی را فرمودند و عمل کردند و تعلیم دادند و دستور عمل کردن را هم به ما دادند.

سرّ اینکه در پایان بخش اول به این نتیجه رسیدیم که وجود مبارک فاطمه آمد که بماند؛ نه آمد که برود؛ نظیر افراد دیگر نیست که می‌آیند و می‌روند بلکه او آمد که بماند و اگر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) درباره عالمان دین فرمود: «العلماء باقون ما بقی الدهر»[12] مصداق کامل و بالذات این علما خود معصومین‌اند و چون فرمود: «نحن العلماء وَشیعتنا المتعلمون وَسائر الناس غثاء»[13] و اگر علما شامل غیر معصوم بشود بالعرض و بالتبع است. آن عالمی که ارتباطش به اهل بیت کامل است آن می‌ماند؛ آن عالمی که بهره ولایی‌اش کم است کم می‌ماند؛ آن که بی‌ولایت است «ذلک میت الاحیاء»[14] مانند دیگران از بین می‌رود و از یاد می‌رود.

سوره «کوثر» گواه بر زوال ناپذیری حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

اما اینکه زهرا (سلام الله علیها) آمد که بماند تحلیل بخش پایانی سوره «کوثر» می‌تواند سند این بحث باشد. در جریان سوره «کوثر» یعنی ﴿إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ ٭ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ٭ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ[15] ، مستحضرید که غالب مفسران شیعه و سنی گفتند که عده‌ای از صنادید قریش، مشرکان، بدخواهان [و] معاندان براساس همان سنتهای باطلی جاهلیت گفتند: پیغمبر بعد از مردن نام او و مکتب او و یاد او از بین می‌رود؛ برای اینکه او که پسر ندارد[16] . درباره دختر باورشان این بود که.

بنونا بنو أبنائنا و بناتنا ٭٭٭ بنوهن أبناء الرجال الأباعد[17] ؛

این شعر شعار رسمی جاهلیت بود می‌گفتند که پسران ما و نوه‌های پسری ما اینها فرزندان ما هستند، اما نوه‌های دختری ما فرزند ما نیستند؛ اینها فرزند مردان دیگرند «... و بناتنا ٭٭٭ بنوهن أبناء الرجال الأباعد» اینها برای زن حرمتی قائل نبودند؛ برای فرزندهای دختر حرمتی قائل نبودند می‌گفتند به ما مربوط نیست و می‌گفتند: چون پیغمبر پسرش قبلاً مُرد و اکنون پسری ندارد و در اواخر عمر به سر می‌برد و جز دختر چیزی از او نمانده است، با مردن او مکتب او و نام او و دین او سپری می‌‌شود و از بین می‌رود. آنها چنین شنائتی و چنین سرزنشی داشتند.

ذات اقدس الهی فرمود به اینکه تو برای همیشه می‌مانی برای اینکه من به تو چیزی دادم که هیچ کسی نمی‌تواند آن را از بین ببرد و به تو فرزندی دادم که حافظ و مجری آن چیز است. آن چیزی که به تو دادم قرآن است و آن کسی هم که حافظ قرآن، مفسر قرآن، مبیّن قرآن، معلم قرآن، مجری احکام و حدود قرآن است فرزندان همین دخترند، فرمود: ﴿إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ؛ این کوثر مصادیق فراوانی دارد دین است قرآن است و ولایت است ﴿إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ ٭ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ٭ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ[18] ؛ یعنی آنهایی که تو را شماتت می‌کردند بدی تو را می‌خواستند، انقطاع نسل تو را می‌خواستند، ابتر بودن تو را در نظر داشتند، آنها ابترند؛ نه تو ابتری. این ابتر این وصف چون در مقام تحدید است مفهوم دارد. اگر بگویند فلان شخص ابتر است، معنایش این نیست که دیگری ابتر نیست؛ چون مفهوم ندارد، ولی اگر در لسان تحدید باشد (در ارزیابی حد گزاری باشد) در مرزبندی باشد در تفکیک باشد، این مفهوم دارد. ﴿إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ؛ یعنی تو ابتر نیستی، آنها أبترند. آنها منقطع النسل‌اند تو منقطع النسل نیستی نام او و نام آنها و یاد آنها از بین می‌رود و نام تو و یاد تو همیشه می‌ماند.

پیامهای سورهٴ «کوثر»

خب، تحلیل ذیل این سورهٴ مبارکهٴ «کوثر» نشأنهٴ آن است چون در مقام تحدید است دوتا پیام دارد: یکی اینکه دشمنان تو منقطع می‌شوند و از بین می‌روند؛ یکی اینکه تو از بین نمی‌روی تو ابتر نیستی تو متصل و پیوسته‌ای. اگر وجود مبارک پیغمبر دختر می‌داشت و لا غیر، بر اساس گمان باطلی و ظن جاهلی جاهلیت آن را ابتر می‌پنداشتند، یک. و اگر پسر می‌داشت پسرش نظیر پسر نوح بود باز او ابتر بود، دو. چون این پسر نه تنها سبب دوام دین پدر نمی‌شد، بلکه مایه انقراض دین پدر بود، سه. اگر فرزند می‌داشت فرزند بی‌تفاوت، کاری به دین نداشت، نه معاند بود، نه مخالف بود، نه مؤالف، باز هم این شخص ابتر بود. قرآن کریم فرمود: این‌چنین نیست که تو فرزند طالح داشته باشی یا بی‌تفاوت داشته باشی، فرزند صالح داری و مصلح داری و اهل قرآن داری و همتای قرآن داری و از بین نمی‌رود و از همین دختر هم هست. هم به دختر بها می‌دهد هم او را حافظ قرآن می‌داند و از نسل او مجریان و مفسران قرآن به بار می‌آورد که باعث دوام نبوت و بقای وحی و مکتب و رسالت باشد که تو ابتر نیستی تو مستدام و مستمری [و] آنها ابترند: ﴿إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ.

بنابراین این بانو توانست حافظ قرآن باشد چون خودش هم همتای با قرآن از غیب به زمین آمد اولاً. تا قرآن ادامه داشت او هم تدریجاً متکامل بود ثانیاً، وقتی قرآن منقطع شد او هم رحلت کرد ثالثاً، قرآن آمد که برای ابد بماند این بانو هم نازل شد که برای ابد بماند رابعاً ماندنش هم به همین است.

عصمت، محور حجیّت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

اینکه گاهی گفته می‌شود این بانو حجت بر ائمه (علیهم السلام) است؛ برای این جهت است که در حجیت، نبوّت یا رسالت یا امامت لازم نیست؛ آنچه که محور حجیت است. عصمت است اگر یک انسانی معصوم بود. ما یقین داریم حرف او فعل او تقریر او سکوت او و قیام او و قعود او حجت خداست. اینکه در زیارت «آل‌یس» به پیشگاه ولی عصر (ارواحنا فداه) سلام عرض می‌کنیم، به تک تک حالات او سلام عرض می‌کنیم؛ برای اینکه تک تک حالات او معصومانه است «السلام علیک حین تقوم، السلام علیکم حین تقعد، السلام علیک حین تقرأ وَتبین، حین ترکع وَتسجد»؛ آن وقتی که برمی‌خیزی، آن وقتی که می‌نشینی، آن وقتی که سخن می‌گویی، آن وقتی که تقریر می‌کنی، آن وقتی که رکوع داری، آن وقتی که سجود داری. جامع همه اینها همان است که در سورهٴ مبارکهٴ «انعام» آمده است که ﴿قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی[19] خب اگر کسی معصوم بود، حیات و مماتش این است، شئون حیات و ممات این است [و] ما به تک تک این شئون معصومانهٴ معصوم عرض ادب می‌کنیم.

معیار حجیت عصمت است؛ نه نبوت و نه رسالت و نه امامت و چون این بانو (سلام الله علیها) معصومه است، حجت خداست.

سرّ حجیت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بر ائمه

اینکه گاهی علی‌بن‌ابی‌طالب (سلام الله علیه) به سخنان بی‌بی استشهاد می‌کند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجت‌الله است[20] ؛ اما سر اینکه او حجت بر معصوم هم هست، این است که ائمه (علیهم السلام) عالم غیب‌اند «بما کان وبما یکون وَبما هو کائن الی یوم القیامة»؛ اما منابع علمی اینها گاهی از رسول اکرم (صلّی‌ الله علیه وآله وسلّم) شنیده‌اند، گاهی از باطن قرآن کمک می‌گیرند و گاهی از مصحف فاطمه [است] وقتی امام معصوم (سلام الله علیه) دارد خبر غیب می‌دهد؛ از او سؤال می‌کنند که این خبر غیب را از کجا گرفته‌ای. می‌گوید: در مصحف مادرمان [است] خب، این مصحف فاطمه چیست؟ همان است که جبرئیل (سلام الله علیه) نازل می‌شد و این معارف را می‌فرمود و وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) تلقی می‌کرد؛ بعد به امیرالمؤمنین می‌فرمود [و] امیرالمؤمنین املای او را نوشته و کتابت می‌کرد (کاتب این بخش از وحی هم بود)، شده مصحف فاطمه. آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید.

انقطاع وحی تشریعی و باقی بودن وحی تسدیدی

اگر در نهج‌البلاغه آمده است که وجود مبارک امیرالمؤمنین درباره رحلت پیغمبر (سلام الله علیهما) فرمود: «لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوّة والانباء من أخبار السماء»[21] آن ناظر به وحی تشریعی است، وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی (انحا و اقسام وحی) که «الی یوم القیامة» مخصوصاً در شبهای قدر نازل می‌شود، این دوام دارد. این گونه از وحیها در شبهای جمعه در لیالی قدر بر ائمه (علیهم السلام) نازل می‌شد و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم نازل می‌شود. این وحی قطع نشده است؛ این‌گونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل (سلام الله علیه) نازل می‌شد، فاطمه (سلام الله علیها) تلقی می‌کرد و اینها را حفظ می‌کرد و برای امیرالمؤمنین املا می‌فرمود، وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اینها را می‌نوشت، شده مصحف فاطمه و این مصحف الآن در نزد وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هست. این از منابع علم غیب ائمه (علیهم السلام) است که وقتی از یک امام معصومی سؤال می‌کردند یا گاهی خود آنها بلا واسطه و قبل از سؤال و مستقیم می‌فرمودند: در مصحف جده ما (در مصحف فاطمه) چنین آمده است. این می‌‌شود حجت خدا بر خلق اجمعین، مخصوصاً در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین).

ضرورت تأسی به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

حالا این بانو که برای همه ما اسوه است در این بخش ما موظفیم مثل آن حضرت حرکت کنیم منتها او در حد آفتاب [و] ما در حد شمع او فضای کل جهان را روشن می‌کند منتها ما در زندگی خاص خودمان مثل شمع نور می‌دهیم و فضای زندگی خود را روشن کنیم.

والاترین مصلحت، محصول خالصانه‌ترین عبادت

این است که فرمود: «من أصعد الی الله خالص عبادته أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته»[22] ؛ فرمود: اگر کسی عمل خالص بکند و این قدرت را داشته باشد که عمل خالص را به پیشگاه ذات اقدس الهی ببرد، ذات اقدس الهی بهترین و والاترین مصلحت او را به او عطا می‌کند و نازل می‌کند. یک وقت انسان کار خوب انجام می‌دهد و دیگر به این فکر نیست که من این کار خوب را حفظ بکنم. این مثل یک باغبانی است که یک نهالی را غرس کرده است و دیگر به فکر آبیاری او نیست. ممکن است او دیم یعنی آنچه که به وسیله باران در بیابانها رشد می‌کند، مستدام هم هست. اینها را می‌گویند دیم و واژه عربی هم هست. اگر کسی دیمی کار کرد گاهی محصول می‌گیرد، گاهی نمی‌گیرد و مانند آن. ما مأموریم که مثل یک باغبانی که در کنار منزلش یک گلی یا نهالی را غرس کرده؛ مثل فرزند از او نگهداری کنیم. دائماً مواظب او باشیم حدوثاً و بقائاً. پس یک وقتی کسی کار خیر انجام می‌دهد به این فکر نیست که آن را حفظ بکند؛ گاهی آن [کارخیر] را می‌گوید، گاهی آن را با منت ذکر می‌کند گاهی مثلاً خوشش می‌آید که دیگران بازگو کنند یا از آن بهره‌برداری کنند (بهره‌برداری تبلیغی و سیاسی) این شخص کار خوب کرده است و اما آن کار خوب زمینی است همین جا ماند. برخیها کار خوب انجام می‌دهند برای ضبط و نگهداری او هم تلاش و کوشش می‌کنند اما تا یک مدت محدودی. برخیها تلاش و کوشششان زیاد هست اما آن قدرت را ندارند که بالا ببرند. وجود مبارک بی‌بی (سلام الله علیها) نفرمود اگر کسی کار خوب بکند، خدا بهترین مصلحت را به او می‌دهد فرمود: کار خوب بکن، این را نگه بدار، این را هدیه بکن، برو و ببر. تا انسان بالا نرود که نمی‌تواند یک هدیه‌ای را به پیشگاه ذات اقدس الهی اهدا بکند، فرمود: «من أصعد الی الله خالص عبادته أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته»[23] اگر یک کسی کار خوب کرد و این کار را حدوثاً و بقائاً طاهر نگه داشت (آلوده نکرد) و همراه کار خوب رفت؛ چون ﴿إِلَیْهِ یَصْعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ[24] ، بالا رفتن کار هر کسی نیست؛ بالا برود و این بار را هم به همراه داشته باشد تا به «لدی الله» برسد و به خدا تقدیم بکند. اگر کسی به جایی رسید که خودش کار خیر خود را به خدا تقدیم کرد خودش بالا برد؛ نه ملائکه بالا ببرند؛ کار خیر را ملائکه می‌برند گزارش می‌دهند بالأخره جواب را هم آنها می‌آورند؛ آن بردن و آوردن هر دو مع الواسطه است، بهره‌اش هم کم است، ولی اگر کسی خودش آن هنر را داشته باشد که همراه ملائکه بالا برود و این کار خیر خود را به پیشگاه ذات اقدس الهی تقدیم بکند؛ خودش اصعاد کند، خودش به همراه عمل برود، آن‌گاه فاضل‌ترین مصلحت او را ذات اقدس الهی نازل می‌کند؛ خود خدا؛ نه به فرشته‌ها بگوید: «أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته» خب، این دستوری است که وجود مبارک بی‌بی به ما داده است فرمود این کار شدنی است [و] این کار را انجام بدهید و مانند آن. ...

ذکر مصیبت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

... حالا که به اینجا رسیدیم من مصیبتم را با همین شعر تلفیق می‌کنم که ما نرویم در خانه فاطمه چون خودش به سراغ ما می‌آید «مرو ‌‌ای گدای مسکین تو در سرای زهرا» ما همین که آمدیم اینجا [و] گفتیم: «صلّی الله علیکِ یا بنت رسول الله السلام علیک وَ علی أبیک و علی بعلک و بنیک و علی السرّ المستودع فیک» همین که آمدیم، عرض حاجت کردیم. وجود مبارک امیرالمؤمنین در مراسم تجهیز زهرا اشک ریخت عرض کرد: یا رسول الله! برای من بسیار گران و سخت و تلخ است که این مصیبت را تحمل کنم. «قلّ یارسول الله عن صفیتک صبری» «ستنبئک ابنتک»[25] ؛ یا رسول الله! این دخترت که زود به شما ملحق شدند، تمام جریان سقیفه و غیر سقیفه را به عرض شما می‌رساند که من هیچ کوتاهی نکردم. هر چه دستور دادی عمل کردم «فأحفها السؤال و استخبرها الحال»[26] ؛ شما هم جریان را یکی پس از دیگری از این بانو سؤال بکنید. انسان که دردمند است دردش را بگوید یک مقداری سبک می‌شود، بعد عرض کرد: یا رسول الله، برای کوبیدن فاطمه (سلام الله علیها) تنها هیئت حاکم قیام نکرد، اینها مردم را هم شوراندند؛ همه جمع شدند اجماع کردند تا زهرا را منزوی کنند. آن گزارشی که دخترت به عرض شما می‌رساند این است که «بتظافر أمتک علی هضمها»[27] ؛ تنها از دولت برنمی‌آمد که زهرا را منزوی کند تنها از ملت ساخته نبود که زهرا را منزوی کند؛ این دولت با آن ملت، این ملت با آن دولت دست نشانده، اجماع کردند که زهرا را منزوی کنند. می‌بینید سخن از فدک نبود. شخصیت فاطمه کسی بود که تا همه جمع نمی‌شدند نمی‌توانستند او را منزوی کنند؛ گرچه نتوانستند، ولی بالأخره برای انزوای او همه زحمت کشیدند؛ یکی گفت «آتش بیاور»؛ یکی گفت «آتش بزن»؛ یکی گفت «غلاف شمشیر بیاور»؛ یکی گفت «غلاف شمشیر بزن»؛ یکی گفت «فدک را بگیر» همه جمع شدند، همه جمع شدند: «بتظافر أمتک علی هضمها» اینکه به حضرت امیر (سلام الله علیه) پیشنهاد دادند که [فاطمه] یا شب گریه کند یا روز؛ این نه برای آن بود که مثلاً گریه وجود مبارک حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمی‌گذاشت کسی بخوابد [و] باعث اذیت بود؛ اینها نبود. اینها چون مکرر از پیغمبر شنیدند که رضای زهرا، رضای خداست؛ غضب زهرا، غضب خداست؛ رضا و غضب فاطمه (سلام الله علیها) رضا و غضب پیغمبر است؛ رضا و غضب پیغمبر رضای خداست .[28] اینها می‌گفتند: این همه گریه آن حضرت، نشانه آن است که از ما ناراضی است؛ برای اینکه زنهای مهاجر و انصار بعد از جریان سقیفه وقتی رفتند خطبه دوم را حضرت خواند. این خطبه دوم خیلی فولادین است؛ یعنی برای هر کلمه‌اش باید به لغت مراجع کنیم. این زنهای مهاجر و انصار آمدند به مردهایشان گفتند، آنها دوباره برگشتند که جبران کنند، فرمود: گذشت. این خطبه دوم و خطبه اول که خطبه اول در مسجد، خطبه دوم در منزل آنها را بیدار کرد، فهمیدند که حضرت از آنها ناراضی است. گفتند: یک قدری نارضایتی‌شان را کم بکنند، سخن از گریه نبود؛ می‌دانستند مقام این بی‌بی چیست. مرحوم شیخ مفید است ظاهراً ایشان نقل می‌کند وقتی بی‌بی (سلام الله علیها) آمده علی‌بن‌ابی‌طالب را آن وضع با سر برهنه زیر منبر بالای سرش شمشیر دید فرمود: «لئن لم تکن عنه لأنشرن شعری ولأشقن جیبی ولآتین قبر أبی ولأصیحن إلی ربی» ؛[29] فرمود: دست از پسر عموی من بردارید وگرنه سرم را برای نفرین کردن برهنه می‌کنم سخن از لرزش ستون مسجد نبود. مرحوم شیخ مفید نقل می‌کند که وجود مبارک علی‌بن‌ابی‌طالب [علیه السلام] به سلمان فرمود: «یا سلمان إنی أری جنبتی المدینة تکفئان» ؛[30] فرمود سلمان! همین که زهرا تصمیم نفرین گرفت من می‌بینم دو طرف این مدینه دارد می‌لرزد؛ اگر این عذاب بیاید چه کنیم: «إنّی أری جنبتی المدینة تکفئان»؛ دو طرف این شهر دارد می‌لرزد؛ نه ستون مسجد. اگر این شهر زیر و رو بشود چه کنیم؟ این فاطمه است. حالا شما خطبه زینب کبرا (سلام الله علیها) را در کوفه قرائت کنید؛ می‌بینید بسیاری از جمله‌های بلند آن خطبه از مادرش گرفته شده [است] بسیاری از جمله‌های بلند خطبه زینب کبرا (سلام الله علیها) در بازار کوفه از خطبه نورانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) گرفته شده [است] اگر مرحوم صدرالمتألّهین (رضوان الله علیه) در آن رساله شریفش می‌گوید حسین‌بن‌علی را در سقیفه بنی‌ساعده شهید کردند، همین است: «قُتل الحسین ابن علی فی السقیفة». این می‌گوید: اگر نبود آن آتش زدن یا آتش آوردن در خانه فاطمه هرگز خیمه‌های بچه‌های ابی‌عبد‌الله را آتش نمی‌زدند، هرگز آن مرغهای بی‌پر را...

«السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و یا معدن الرسالة و یا مهبط الوحی و رحمة الله و برکاته»

نسئلک اللهم و ندعوک بإسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم یا الله ... یا الله !


پاورقی : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ـ اصول کافی، ج1، ص461؛ عن یونس بن ظبیان عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: سمعته یقول: «لولا أنّ الله تبارک و تعالی خلق أمیرالمؤمنین (علیه‌السلام) لفاطمة ما کان لها کفؤ علی ظهر الأرض من آدم و من دونه».

[2] ـ سورهٴ فصلت، آیهٴ 42.

[3] ـ سورهٴ زمر، آیهٴ 30.

[4] ـ سورهٴ مائده، آیهٴ 3.

[5] ـ سورهٴ آل‌عمران، آیهٴ 164.

[6] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ 129.

[7] ـ بحارالانوار، ج43ن ص338؛ أبو السعادات فی الفضائل؛ أنه أملی الشیخ أبوالفتوح فی مدرسة الناجیة؛ «أن الحسن بن علی (ع) کان یحضر مجلس رسول الله (ص) وهو ابن سبع سنین فیسمع الوحی فیحفظه فیأتی أمه فیلقی إلیها ما حفظه کلما دخل علی (ع) وجد عندها علماً بالتنزیل فیسألها عن ذلک فقالت: من ولدک الحسن فتخفی یوماً فی الدار وقد دخل الحسن وقد سمع الوحی فأراد أن یلقیه إلیها فارتج علیه فعجبت أمه من ذلک فقال لا تعجبین یا أماه فإن کبیراً یسمعنی فاستماعه قد أوقفنی فخرج علی (ع) فقبّله» وفی روایة «یا أماه قل بیانی و کل لسانی لعل سیداً یرعانی».

[8] ـ وسائل الشیعه، ج27، ص34؛ وعن النبی (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) أنّه قال: «أنا مدینة العلم وعلیٌّ بابها».

[9] ـ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.

[10] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ 282.

[11] ـ سورهٴ انفال، آیهٴ 29.

[12] ـ نهج‌البلاغه، حکمت 147.

[13] ـ اعلام الوری، ص284.

[14] ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ 87.

[15] ـ سورهٴ کوثر.

[16] ـ بحارالانوار، ج17، ص203.

[17] ـ شرح نهج‌البلاغه، ج11، ص28.

[18] ـ سورهٴ کوثر.

[19] ـ سورهٴ انعام، آیهٴ 162.

[20] ـ الخصال، ج2، ص618 ؛ حضرت امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در حدیث اربعمائه، بعد از سفارش به گفتار خوب در مراسم تجهیز مردگان، چنین فرموده است: «فأنّ فاطمة بنت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنی‌هاشم؛ فقالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعاء»؛ یعنی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بعد از ارتحال رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به زنان بنی‌هاشم که او را در ماتم یاری می‌کردند و زینتها را رها کرده و لباس سوگ در برنموده، مرثیه می‌خواندند، فرمود: این حالت را رها کنید و بر شماست دعا ونیایش.

[21] ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ 235.

[22] ـ بحارالانوار، ج67، ص249 و 250.

[23] ـ بحارالانوار، ج67، ص249 و 250..

[24] ـ سورهٴ فاطر، آیهٴ 10.

[25] ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ 202.

[26] ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ 202.

[27] ـ کافی، ج1، ص459.

[28] ـ بحارالانوار، ج27، ص116 ؛ عن سلمان الفارسی قال: قال رسول الله: (صلّی الله علیه وآله وسلّم) یا سلمان؛ من أحب فاطمة ابنتی فهو فی الجنّة معی و من أبغضها فهو فی النار. یاسلمان؛ حب فاطمة ینفع فی مائة موطن أیسر تلک المواطن الموت والقبر والمیزان والمحشر والصراط والمحاسبة. فمن رضیت عنه ابنتی فاطمة رضیت عنه ومن رضیت عنه رضی الله عنه، ومن غضبت علیه فاطمة غضبت علیه ومن غضبت علیه غضب الله علیه، یاسلمان ویل لمن یظلمها ویظلم ذریتها وشیعتها.

[29] ـ بحارالانوار، ج28، ص228؛ اختصاص شیخ مفید، ص186

[30] ـ همان.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۵۳
حسن خیری
قسم به جانِ تو دیگر خزانِ من حتمی است
                                                        وقوع  فاجعه    در   بوستان    من   حتمی است
به  باد  رفتن  و  پَرپَر شدن در این شبها
                                                          برای لحظه هایِ  عمرِ بی  توانِ من حتمی است
تمام  هستی  من  خانه  زادِ  چشمانت
                                                          بی تو سفر کردنِ جسم و جانِ  من حتمی است
آن   زمان   که  تو باشی بین دیوار و در
                                                             دستِ اجل رسیدن به گریبانِ من حتمی است
  پشت آن دری که تویی گر شعله ور شود
                                                         رسیدنِ دستِ شعله به  دامانِ من حتمی است
وقتی    که  تو در کوچه  تنهایی و اعدا 
                                                          به  عرش  رفتنِ  بانگ  و فغانِ  من حتمی است
کبودی  و  وَرَم هایت گر  بپوشانی  از من
                                                        آشکار شدنش آخر برایِ چشمانِ من حتمی است
زمانِ   غسل   و   دفنِ   شبانه ات   بانو
                                                               گریه  و   اشکِ  بی   امانِ  من حتمی است
من دانم  که به زودی می روی  و  بدان
                                                          بعدِ تو بی کس شدن  درجهانِ  من حتمی است
بار   سفر  بستی  و  می روی   از  دنیا
                                                      بعدِ تو عشق و صفا رفتن از روانِ من حتمی است
با چنین ظلمی که گشت در حقَّت فهمیدم
                                                        در کربلا سر بریدن  حسین  جانِ  من حتمی است
گر سال ها بگذرد از این روزگار زهرا جان
                                                       گرفتن   انتقام  تو   با  شیعیانِ   من  حتمی است
..............................................................
شعر از:خادم الحسین



برگرفته شده از khademolhosein.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۶
حسن خیری

در کلام سلاله زهرا//

خورشید درخشان اظهر زهراى اطهر

در قضیه حضرت صدّیقه طاهره سلام‌اللَّه‌علیها، نکات خیلى مهمّى وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابى تطبیق مى‌کند، این است که همه این افتخارات و کارهاى بزرگ و مقامات عالىِ معنوى و دست‌نیافتنىِ آن انسان والا و آن زنِ بى‌نظیر تاریخ بشر و سیّده زنان عالم، و ضمناً همه آن صبرها و ایستادگیها و موقع‌شناسیها و کلمات پربارى که در این زمانها از ایشان صادر شده است - همه این حوادث بزرگ - در دوران کوتاه جوانى این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیه‌سرایى مطرح مى‌کنیم و مى‌گوییم که این بزرگوار سنّ کمى داشتند یا جوان بودند، که این، موضوعِ مصیبت‌خوانى و مرثیه‌سرایى مى‌شود. یک وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوى درسها مى‌دانیم و با این چشم نگاه مى‌کنیم؛ آن وقت اهمیت ویژه‌اى پیدا مى‌کند.

 چگونه یک انسان در دوران کوتاه زندگى، از مبدأ کودکى به بعد تا زمان شهادت - که معروف این است که آن بزرگوار هجده ساله بودند و بعضى هم تا سنّ بیست‌ودو و بیست‌وچهار سال گفته‌اند - این همه معارف و این همه علوّ مقامات معنوى را به دست آورَد! این، حاکى از یک تربیت فوق‌العاده فوق بشرى است.

 آن زمان که در شعب ابى‌طالب همه راههاى عافیت بر مسلمانان و وجود مقدّس نبىّ‌اسلام (ص) بسته شده بود؛ نه امکانات زیستى، نه امکانات رفاهى، نه آسودگى خاطر؛ دائم دغدغه تهاجمِ دشمنان، دائم خبرهاى بد، صداى گریه کودکان از گرسنگى بلند، انواع ناراحتیهایى که در آن درّه خشک وجود داشت و این عدّه خانواده مسلمان براى مدّت سه سال مجبور به اقامت شده بودند - و چه سختیها کشیدند و همه این سختیها هم از مبدأ یکایک این انسانها از کوچک و بزرگ حرکت مى‌کرد و روى دوش پیامبر اسلام مى‌نشست. چون رهبر بود؛ چون همه به او متّکى بودند، همه دردها را پیش او مى‌آوردند، همه فشارها را او حس مى‌کرد - در چنین وضعیت سرشار از سختى و محنت و فشار و ناراحتىِ ناشى از دعوت در راه خدا و صبر در راه او - اتفاقاً در همین ایام جناب ابى‌طالب هم از دنیا مى‌رود؛ جناب خدیجه کبرى هم در مدّت کوتاهى به رضوان الهى و لقاءاللَّه مى‌پیوندد و پیامبر، تنهاى تنهاست - فاطمه زهرا، این دختر چند ساله - حالا بنا به اختلاف روایات، پنج ساله، شش ساله، هفت ساله، ده ساله - تنها کسى است که پیامبرِ با این عظمت به او تکیه مى‌کند. او مثل مادر از پدر بزرگوار خود پذیرایى مى‌کند، که این قضیه «فاطمة امّ ابیها» مربوط به این‌جاست.

 این عظمت را ببینید! یک دختر بچه کم‌سال، در دوران سخت‌ترین محنتها، به فریاد بزرگترین انسانها مى‌شتابد! شوخى نیست. همان عنصر است که در طول زمان، در دوران جوانى تا پانزده سالگى و شانزده سالگى و هجده سالگى - بالاخره تا آخر عمر کوتاه - این همه مقامات معنوى را تجربه مى‌کند و این همه کار بزرگ انجام مى‌دهد و این همه در تاریخ تشیّع و اسلام اثر مى‌گذارد و خورشید درخشانى مى‌شود که تا دنیا، دنیاست، خورشید درخشان اظهر زهراى اطهر خواهد درخشید. همه این آثار، از حیات و زندگى و خصوصیّات یک جوان نشأت گرفته است. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه، 26/6/1376)

 

پاره‌های دل/ روضه مکتوب

روضه مرحوم علامه طباطبایی در مصیبت مادرشان حضرت زهرا(س)

پاسی از شب گذشته و سر و صداها خوابیده بود و دیدگان به خواب رفته بودند که علی(ع) از جا برداشت تا وصیت های فاطمه زهرا(ع) را عملی سازد.

آری؛ آن بدن نحیف را که مصائب فراوان، چونان هلال ماه ذوبش ساخته بود؛ آری آن بدن پاک را روی دست خویش حمل کرد تا مراسم اسلامی را در موردش جاری فرماید. آن بدن پاک را روی محل غسل قرار داد. همان گونه که حضرت صدیقه خواسته بود لباس فاطمه از تن بیرون نیاورد، زیرا که نیازی نبود جامه را از آن بدنی که خدای متعال پاکش قرار داده بیرون کند (و شاید فاطمه(ع) از فرط حیا و شرم نمی خواست شوهر بزرگوارش اثر صدمه در و تازیانه و غلاف شمشیر را به پشت و پهلو و بازوی همسرش ببیند، چنان که تا آن روز هم که علی فاطمه را غسل می داد، زهرا کیفیت حال خود را به او نگفته بود.)

به ریختن آب بر روی بدن از روی جامه اکتفا فرمود؛ همان گونه که رسول گرامی اسلام(ص) را غسل داده بود.

در این مراسم اسما یعنی آن بانوی با وفای پاک که در ابراز علاقه و محبت حسنه اش نسبت به اهل بیت رسول خدا(ص) وفادار و با استقامت مانده بود نیز شرکت داشت، یعنی آب به دست علی(ع) می ریخت تا حضرت فاطمه را بشوید.

علی(ع) هنگام غسل فاطمه(ع) می گفت: «خدایا! فاطمه(ع) کنیز تو و دختر رسول و برگزیده تو است. خدایا! حجتش را به او تلقین کن، و برهانش را بزرگ بدار، و درجه اش را عالی کن، و او را با پدرش محمد(ص) همنشین گردان.»

و سپس با همان پرده ای که بدن رسول خدا(ص) را خشک کرد، بدن زهرا(ع) را خشک نمود.

آری، به واقع این مراسم تغسیل زهرا نیست، مرور مصیبت و درد، و تداعی محنت است! با مراسم غسل، همه آنچه فاطمه(ع) از علی(ع) مخفی کرده بود، آشکار شد و داغ مصیبت زهرا خانه دل همسرش را شعله ور نمود.

یعقوبی در تاریخ خود گوید: «بعضی از زن های پیامبراکرم(ص) در حال بیماری فاطمه(ع) آمدند، و گفتند: ای دختر پیغمبر! در غسل دادن خود برای ما نصیبی قرار بدهد! فرمود: می خواهید درباره من حرف هایی بگویید که در حق مادرم خدیجه گفتید! من احتیاجی به شما ندارم. الان از دنیای شما بدم می آید، و از فراق شما شادم؛ خدا و رسول را ملاقات خواهم کرد با حسرت هایی که در دل دادم. حق مرا حفظ و احترام مرا رعایت، و وصیت پدرم را درباره من قبول نکردند.»

 

اعجاز فاطمی//

ماجرای مشرف شدن یک خانواده به اسلام، از زبان آیه الله العظمی سید محمد هادی میلانی

روزی در حال صبحت کردن با گروهی از مردمی که برای پرسیدن سوالات شرعیشان مراجعه کردند، بودم که ناگهان مرد و زنی وارد شدند و گفتند: «می خواهیم به دین اسلام مشرف شویم!»

علت این تصیمم را جویا شدم، آن‌ها گفتند: «ما از کشور آلمان آمده ایم و این ها زن و فرزندان من هستند. این دخترم، طوری استخوان های پهلویش شکست که پزشکان از مداوای او عاجز شدند و پس از صرف هزینه های بسیار گفتند باید پهلوی او را عمل کرد، ولی خطرناک است.

دخترم حاضر نشد و گفت: «در بستر بیماری بمیرم بهتر از این است که زیر عمل قرار گیرم.»

لذا او را به خانه آوردیم، یک خدمتکار ایرانی داریم به نام «بی بی» یک روز دخترم او را صدا زد، همین طور که داشت برای او درد دل می کرد، گفت: «بی بی! این درد واقعاً بد دردی است، حاضرم مبلغ 12میلیون را که اندوخته ام با هشت میلیون دیگر از برادر و پدرم بگیرم و این بیست میلیون را به دکتری بدهم که مرا صحیح و سالم کند. ولی فکر نکنم دکتری پیدا شود که بتواند مرا خوب کند! و من ناکام و جوان مرگ با دلی پر غصه از دنیا می روم.» سپس شروع کرد به گریه و ناله کردن.

بی بی گفت: «ای خانم! من یک دکتر و پزشک سراغ دارم!»

گفت: «این مبلغ را به او می دهم.»

بی بی گفت: «پول مال خودت باشد و بدان که من سیده هستم و جدة من فاطمه زهرا(س) است که او مثل تو پهلویش شکسته بود و اگر می خواهی خوب شوی با حال و اشک ریزان بگو: «ای فاطمه پهلو شکسته!»

دخترم گریه اش گرفت و شروع کرد به گفتن «ای فاطمة پهلو شکسته!» بی بی نیز به گوشه ای از خانه رفت و با گریه گفت: «ای فاطمة زهرا! من یک بیمار آلمانی در خانه ات آورده ام.»

من هم آمدم توی حیاط خانه و با حال اشک آلود می گفتم: «ای فاطمه پهلو شکسته!»

همه در شور و حال عجیبی بودیم که ناگهان دخترم صدا زد: «پدر بیا!» ما هراسان آمدیم نزد دخترم، دیدیم که کاملاً شفا یافته است!

دخترم گفت: «الان یک بانوی مجلله ای آمد و بر پهلوی من دستی کشید و فرمود: خوب می شوی!  گفتم شما چه کسی هستید؟»

فرمود: «من همان کسی هستم که الان صدایش زدی؛ من فاطمه پهلو شکسته هستم!»

حضرت آیه الله! الان ما آمده ایم مسلمان شویم.»

منبع: کتاب آتش در حرم

 

چشمه معرفت/ شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) در اندیشه شهید مطهری

زهرا، عالی ترین مدل انسانیت

اهل بیت پیغمبر(ص) انسان‌های ساخته شده هستند؛ انسان‌های ساخته شده مطابق عالی ترین مدل انسانیت. آن مدلی که خدای انسان برای انسان معین کرده است. پیغمبر(ص) فرمود: «انا ادیب الله و علی ادیبی» (بحار، ج 16، ص 231) من تربیت شده خدا هستم و علی(ع) تربیت شده من است. علی(ع) یعنی یک انسان نمونه، یک انسان کامل؛ زهرا(س) یعنی یک انسان نمونه، یک انسان کامل. علی(ع) انسانی است که سخن او، رفتار و کردار او، نمونه و درس است و زهرا(س) همچنین. (آشنایی با قرآن، ج 7، ص 56)

تکریم فاطمه(س) در قرآن

در سوره مبارکه دهر برای اهل بهشت و ابرار انواع نعمت‌ها غیر از نعمت حورالعین اسم برده شد. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که چرا در این سوره از حورالعین نامی نمی‌برد؟ این سؤالی است که مفسران - حتی مفسران اهل تسنن - مطرح کرده‌اند. در تفسیر المیزان نکته‌ای را از تفسیر ابوالسعود نقل می‌کند و معلوم نیست که او اولین بار این نکته را ذکر کرده است یا خیر؟ و نیز او متوجه شده که این نکته در روایات هم هست و در میان اهل سنت شاید اول کس او متوجه شد چرا در این آیات نامی از حورالعین برده نشده است؟ می‌گوید برای این که قبلا سخن ابرار بود و این آیه شأن نزولش فاطمه و حسن و حسین(ع) است، چون در اینجا نام فاطمه بوده است، خداوند اکراما لفاطمه ، اسمی از حورالعین نبرده است. (شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 11، ص 79، المیزان ج20، ص210)

مقام حضرت زهرا(س)

در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالی قدر فراوانند. کمتر مردی است به پایه خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی(ع) به پایه حضرت زهرا(س) نمی‌رسد. حضرت زهرا(س) بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق، یعنی در حرکت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسئولیت پیغمبری است که مرد را برای این کار مناسب تر دانسته است. (نظام حقوق زن در اسلام، ص 119)

عمل فاطمه(س)

در روایت است که پیامبر اکرم(ص) رو می‌کند به یگانه فرزند عزیزش، وجود مقدس صدیقه طاهره سلام‌الله علیها ـ آن کسی که درباره‌اش می‌گوید: «بضعه منی»، او پاره جگر من است ـ و می‌گوید: «یا فاطمه اعملی بنفسک»؛ دخترکم، خودت برای خودت عمل کن. «انی لا أغنی عنک شیئا»؛ من به درد تو نمی‌خورم، از انتساب با من کاری ساخته نیست، تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است، به دردت نمی‌خورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت می‌خورد. آن وقت شما زندگی همین حضرت زهرا(س) را مطالعه کنید، می‌بینید در فکر این انسان گویا وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت می‌ایستاد، بدنش به لرزه درمی آمد. از خوف خدا گریه می‌کرد، شب‌های جمعه را تا صبح نمی‌خوابید و می‌گریست. اینها همه به انسان نوعی بیداری و آگاهی مسئولیت آمیز و تعهد خیز می‌دهد. (حق و باطل ص 110، حکمت‌ها و اندرزها، ج1، ص63)

 

عزای خیال/ برشی از کتاب «کشتی پهلو گرفته» نوشت سید مهدی شجاعی

سرور زنان عالم

این پای را بگو از ارتعاش بایستد، این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام، این قلب را بگو که نلرزد، این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد.

این دل بی‌تاب را بگو که فاطمه هست، نمرده است.

ای جلوه خدا! ای یادگار رسول! زیستن، بی‌تو چه سخت است.

ماندن، بی‌تو چه دشوار.

این مرگ، مرگ تو نیست. مرگ عالم است. حیات بی‌تو، حیات نیست.

این مرگ نقطه ختمی است بر کتاب جهان.

زمین با چه دلی تو را در خویش می‌گیرد و متلاشی نمی‌شود؟

آسمان با چه چشمی به رفتن تو می‌نگرد که از هم نمی‌پاشد و فرو نمی‌ریزد؟

خدا اگر نبود من چه می‌کردم با این مصیبت عظمی؟

اِنّاِلله و انّا اِلیْه راجِعُون.

 

مرثیه فاطمی//

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۳۳
حسن خیری

چون فاطمه مظهر صفات یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست

همتای علی و در جهان بی همتا
زهراست محمّد و محمّد زهراست
***
به روز حشر در دلهای محزون
شود هول قیامت هردم افزون

رسد چون نوبت عفو و شفاعت
ندا آید که " أین الفاطمیون "
***استاد حاج حبیب الله چایچیان(حسان)***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۸
حسن خیری

 


                                                                                                    دکتر حسن خیری

قانون استخدام خاستگاه جامعه: 

انسان به خاطر احتیاجات تکوینی بیشتری که از حیوانات دارد و نواقص بیشتری که در وجود او است نمی تواند همه نواقص خود را به تنهایی تکمیل کند و همه حوایج وجودی اش را نیز برآورد، به این معنا که یک فرد از انسان، زندگی انسانی اش تمام نمی شود در حالی که خودش باشد و خودش، بلکه محتاج است به این که نخست یک اجتماع کوچک خانواده ای تشکیل شود و سپس یک اجتماع بزرگ شهری به وجود آید و از مسیر ازدواج و تعاون و همکاری با دیگران جمع شود و همه با هم و با همه ی قوایشان که بدان مجهزند در رفع حوائج هم بکوشند و سپس حاصل زحمات را بین هم تقسیم کنند و هر کس به قدر شأنی که در اجتماع دارد سهم خود را از آن بگیرد ... مسأله مدنیت و اجتماعی زندگی کردن طبیعی انسان نیست و چنین نیست که از ناحیه ی طبیعت تحریک بر این معنا شود بلکه او طبیعت دیگری دارد که نتیجه ی آن به وجود آمدن قهری مدنیت است و آن این است که: «انسان طبعا نمی خواهد دیگران را به نفع خود استخدام کند. حال هر کس و هر چه می خواهد باشد حتی یک آهن پاره را ببیند بر می دارد و می گوید روزی بدرد می خورد، تا چه رسد به گیاهان و حیوانات و معلوم است چنین کسی به استخدام افرادی دیگر از نوع خود جدی تری است چون زبان آنها را می داند، لیکن همین که تصمیم می گیرد آنها را استخدام کند متوجه می شود که آنها هم عینا مثل خود اویند و بکله از او جری ترند، می خواهند خود او را زیر بار بکشند، خلاصه امیالی که او دارد آنها نیز دارند، لذا ناگزیر می شود با آنها از در مسالمت در آید وحقوق مساوی حق خود برای آنها قائل شود و نتیجه و سرانجام این برخورد و تضاد بین منافع آن است که بعضی با بعضی دیگر در عمل تعاونی شرکت جویند و حاصل دسترنج حاصل از همه کارها بین آنها تقسیم شود و به هر کس مقداری که استحقاق دارد برسد». (2)

اضطراری بودن تشکیل جامعه:

درتبیین خاستگاه جامعه، «توماس هابس» به بررسی طبیعت آدمی پرداخته و معتقد است طبیعت انسان درنده خو و سودجو است. آدمی که به دنبال تأمین منافع خویش است ولی از آنجا که همه انسان ها دارای این ویژگی هستند منافع عمومی آنها اقتضاء کرد که با هم از در صلح وارد شوند و زندگی مسالمت آمیزی را آغاز کنند و بنابراین قوانین و حقوق در جامعه همانند معاهده صلح نامه است که پس از جنگ و آتش بس مورد توافق قرار می گیرد. پس تشکیل جامعه مطابق طبیعت انسان نبوده و تا زمانی مقررات جامعه محترم است که افراد سود خود را در گرو رعایت آن بیابند. علامه طباطبایی نیز با طرح قانون استخدام به اضطراری بودن تشکیل جامعه اذعان نموده است. البته اگرچه این دو دیدگاه در این نکته مشترکند که نیاز موجب تشکیل جامعه می گردد اما در نحوه تبیین منشأ نیاز متفاوتند.
علامه به اضطراری بودن جامعه تصریح کرده و می فرماید:
این که گفتیم بنای زندگی بشر بر اساس اجتماع تعاونی است وضعی اجتناب ناپذیر، یعنی وضعی است که حاجت زندگی از یک سو و نیرومندی رقیبان از سوی دیگر برای انسان پدید آورده. پس اگر انسان مدنی و تعاونی است در حقیقت به طبع ثانوی چنین است نه به طبع اولی زیرا طبع اول انسان این است که از هر چیزی که می تواند انتفاع ببرد استفاده کند حتی دسترنج همنوع خود را به زور از دست او برباید و شاهد این که طبع اولی انسان چنین طبعی است این است که در هر زمان فردی از این نوع قوی شد و از دیگران بی نیاز گردید و دیگران در برابر ضعیف شدند و به حقوق آنان تجاوز می کند و حتی دیگران را برده خود ساخته و استثمارشان می کند یعنی از خدمات آنها استفاده می کند بدون این که عوض آن را به ایشان بپردازد و قرآن کریم نیز به این حقیقت اشاره نموده و فرموده است: «ان الانسان لظلوم کفار» . (3)

بقای جوامع با عمل کردن اکثریت افراد به قانون:

بدیهی و مسلم است که اجتماع تعاونی در بین افراد وقتی حاصل شده و به طور کامل تحقق می یابد که قوانین در بین افراد بشر حکومت کند و وقتی چنین قوانینی در بشر زنده می نماید که افرادی آن قوانین را حفظ کنند و این حقیقتی است که سیره مستمره نوع بشر شاهد صدق و درستی آن است و هیچ مجتمعی از مجتمات بشری چه کامل و چه ناقص چه متمدن و چه منحط نبوده و نیست مگر آنکه رسوم و سنتهایی در آن حاکم و جاری است حال یا با جریانی کلی و یا به جریانی اکثری یعنی یا کل افراد مجتمع به آن سنتها عمل می کنند و یا اکثر افراد آنکه بهترین شاهد درستی این ادعا تاریخ گذشته بشر و مشاهده و تجربه است. این رسوم و سنتها می توان نام آنها را قوانین گذارد مواد و قضایای فکری هستنند که از فکر بشر سرچشمه گرفته اند و افراد متفکر اعمال مردم مجتمع را با آن قواینن تطبیق کرده اند. حال یا تطبیق کلی و یا اکثری که اگر اعمال مطابق این قوانین جریان یابد سعادت مجتمع یا به طور حقیقی و قطعی و یا به طور ظنی و خیالی تأمین می شود. پس به هر حال قوانین عبارتند از اموری که بین مرحله کمال بشر و مرحله نقص او فاصله شده اند. (4)

قوانین جوامع متناسب با نظام ارزشی:

این مطلب همان چیزی است که مبنای فکری وفاق گرایانی چون «جانسون» و «پارسونز» در طرح نظام ارزش و ساخت جامعه قرار گرفته است و معیار تشکیل و بقای جوامع را پایبندی به ارزش مداری مشترک می دانند. در دیدگاه «دورکیم» نیز حتی در جوامع متمدن با همبستگی ارگانیکی که وجدان جمعی موجب برقراری نظم اجتماعی است یعنی پایبندی و اعتقاد به ارزش های مشترک ولو در حد رسمیت شناختن سیستم و مقررات و نهادهای حاکم بر جامعه «دارندوروف» با درک این مهم به تلفیق وفاق گرایی و ستیزگرایی مبادرت می ورزد و به رقم ستیز در درون سازمان اجتماعی وفاق بر سازمان اجتماعی را مطرح می کند.علامه طباطبایی بر این باور است که: جامعه انسانی هرگز نمی تواند اجتماعی زندگی کند و دارای اجتماعی آباد شود مگر وقتی که دارای اصول علمی و قوانین اجتماعی باشد و آن قوانین را همه محترم بشمارند و نگهبانی بر آن بگمارند تا آن قوانین را حفظ کند و نگذارد از بین برود و آن را از ضایع و تعطیل شدن جلوگیری کند، بلکه در جامعه جاری اش سازد در این هنگام است که زندگی اجتماعی افراد رضایت بخش و قرین سعادت می شود.
اما این که گفتیم اصول علمی داشته باشد این عبارت است از این که اجمالا حقیقت زندگی دنیا را بفهمد و آغاز و سرانجام انسان را در نظر بگیرد.چون اختلاف مذاهب مختلف در همین سه مسأله باعث می شود که سنن آن اجتماع نیز مختلف شود واضح تر بگویم طرز تفکر افراد اجتماع درباره حقیقت زندگی دنیا و نیز طرز تفکرشان در آغاز و سرانجام جهان هر قسم باشد سنتهایی که در آن اجتماع وضع می شود همان طور خواهد بود.
مردمی که طرز تفکرشان درباره حقیقت زندگی انسان در دنیا این است که صرفا موجودی هستند مادی و به جز زندگی دنیای زودگذر که با مرگ خاتمه می یابد زندگی دیگری ندارند و نیز طرز تفکرشان درباره آغاز و سرانجام جهان این باشد که در دار هستی جز اسباب مادی که یکی پس از دیگری موجود می شود و سپس تباه می گردد نیست چنین مردمی وقتی می خواهند برای اجتماع خود سنتهایی مقرر سازند طوری آن را مقرر می کنند که تنها لذائذ و کمالات محسوس و مادیشان را تأمین کند و ماورای آن سعادتی نخواهد بود و اما مردمی که معتقدند که در پس این عالم ماده صانعی غیرمادی هست که عالم صنع او و مخلوق اوست مانند بت پرستان وقتی بخواهند سنتها و قوانینی برای اجتماع خود مقرر کنند. رعایت رضای بت هایشان را هم می کنند چون معتقدند سعادت زندگیشان در دنیای مادی همه به دست خودشان نیست بلکه به دست بتها است. و مردمی که معتقدند عالم صنع خدا است و خدا این جهان را آفریده تا راه و وسیله برای جهان دیگر باشد و خلاصه علاوه بر اعتقاد به مبدأ که در بت پرستان نیز بود معتقد به معاد هم هستند و حتی می خواهد برای زندگی دنیایی خود اساسی بریزند طوری می ریزند که هم در دنیا سعادتمند باشند و هم در آخرت که حیاتی است ابدی و آغازش از همان روزی است که حیات دنیا با مرگ خاتمه می یابد. بنابراین صورت و شکل زندگی با اختلاف در اصل اعتقادی و طرز تفکر در حقیقت عالم و حقیقت انسانی که جزیی از آن است مختلف می شود. (5) حاصل آنکه این اعتقاد علامه در یک جامعه برای برقراری ثبات و نظم اجتماعی لازم است یک نظام ارزشی حاکم باشد. این بدان معنا نیست که در کلیه ارزش ها و باورها افراد یکسان باشند بلکه در ارزش های اساسی و اصولی همانند برداشت از زندگی، انسان و آغاز و انجام باید یکسان بیاندیشد و در این صورت بقیه ارزش ها به تناسب آن شکل می یابد. از این جا معلوم می شود که علامه همچون «دور کیم» به حداقل توافق عمومی وجدان جمعی برای برقراری نظم اجتماعی می اندیشد.

قوام اجتماعی به مبادله مال و عمل:

علامه طباطبایی بر این باور است که مهم ترین چیزی که اجتماع بشری را بر اساس خود پایدار می دارد اقتصادیات جامعه است که خدا آن را مانع قوام اجتماعی قرار داده و ما اگر انواع گناهان و جرایم و جنایات و تعدیات و مظالم را دقیقا آمارگیری کنیم و به جستجوی علت آن بپردازیم خواهیم دید که علت به روز تمامی آنها یکی از دو چیز است، و یا فقر مفرطی است که انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راه زنی، آدم کشی، گران فروشی، کم فروشی، غصب و سایر تعدیات وادار می کند و یا ثروت بی حساب است که انسان را به اسراف و ول خرجی در خوردن، نوشیدن، پوشیدن، تهیه مسکن، همسر، بی بندوباری در شهوات، هتک حرمتها، شکستن قرقها و تجاوز در جان و ناموس دیگر وا می دارد (6) و در نتیجه قوام اجتماعی که بشر به حسب طبع اولی خود تشکیل داده و بر مبادله مال و عمل بوده و قطعا اگر چنین مبادله ای در کار نبود مجتمع انسانی حتی در یک چشم بر هم زدن قوام نداشت، آری راه بهره مندی انسان در اجتماعش غیر این نبوده که اموری از مواد اولیه را زمین گرفته و به قدر وسعش روی آن عمل نبوده و نتیجه عملش مایحتاج خود را ذخیره می کرده است و مازاد بر مایحتاج خود از آن را حاصل به دیگران می داده و درعوض سایر مایحتاج خود را از آن چه که در دست دیگران است می گرفته . (7) بنابراین مبادله اساس اقتصاد جامعه است و چون موجب رفع حوائج بشری می گردد از عوامل دوام و بقای اجتماع بشری است و با بهره گیری کامل از طبیعت اجتماع به بهره خود رسیده و امنیت و بقا را برای آن به ارمغان می آورد.
بنابراین انسان استخدام گر (جلب کننده نفع خویش) هر عملی که رافع نیازش باشد به سوی خود به کار می گیرد و این یکی از اساسی ترین نیازهای فیزیولوژیکی است و اساس روی آوردن انسان به زندگی اجتماعی رفع نیازهای فیزیولوژیکی (اقتصادی) است. بنابراین علامه طباطبایی محتوای نظام اجتماعی را مبادله اجتماعی می داند و نظم مبادله را در خدمت انسجام و تداوم فرض نموده است.
اهمیت تأمین اقتصادی انسان در جامعه موضوعی است که در دیدگاههای مختلف مورد توجه قرار گرفته است . «مارکس» نهاد مرکزی را اقتصاد دانسته و بر اساس پیشرفت ابزار تولید به جوامع می پردازد. «پارسونز» نیز به رغم توجه به نظام ارزشی، کنترل و نظارت جامعه یا به تعبیر دیگر دوام تعادل جوامع را در چهار امر خلاصه نموده است که اولین امر توجه به تأمین اقتصادی جوامع است. علامه طباطبایی نیز رفع حوائج بشری را از عوامل دوام و بقای اجتماع بشری دانسته است که با بهره گیری از آن امنیت و بقاء را برای جامعه به ارمغان می آورد. 
به زعم علامه طباطبایی در بیشتر اجتماعات، هدف تشکیل جامعه، هدف مادی و مربوط به زندگی دنیایی انسان هاست بنابراین رفع حوائج مادی آنها به عنوان هدف برتر از اهمیت ویژه برخوردار می گردد. ولی باید توجه داشت که علامه به قوام اجتماعی که بشر به حسب طبع اولی خود تشکیل داده نظر کرده است. بدین معنا که در وهله نخست انسان به حسب طبع اولی خود ناچار به ایجاد اجتماع بود تا حوائج مادی اش تأمین گردد و این به این معنا نیست که هدف برتری در اجتماع پدید نیاید و به عنوان زیربنای اجتماع توجیه گر پدیده ها و نهادهای دیگر اجتماع ایفای نقش ننماید گرچه در غالب و نوع اجتماعات هدف مشترک هدفی مادی و مربوط به زندگی دنیایی انسان هاست و حال آنکه در دیدگاه امثال «مارکس» اصولا جوامع همواره بر زیربنای اقتصاد پی ریزی شده است و اقتصاد توجیه گر دیگر نهادها و سازمان های اجتماعی است.

قوانین جوامع مبتنی بر سنت یا تفکر:

تشکیل اجتماع مولود هدف و غرضی واحد است که مشترک بین همه افراد آن اجتماع می باشد این هدف مشترک در حقیقت به منزله روح واحدی است که در تمام جوامع و اطراف اجتماع دمیده شده و نوعی اتحاد به آنها داده است. این هدف مشترک در غالب و در نوع اجتماعاتی که تشکیل می شود یک هدف مادی و مربوط به زندگی دنیایی انسان ها است. جامع همه آن هدف ها این است که اجتماع از مزایای بیشتری برخوردار گشته و به زندگی بهتر برسد. اگر انسان می توانست، به طور انفرادی زندگی کند قهرا در همه لذائذ و در برخورداری از همه بهره های زندگیش مطلق العنان و آزاد بود. تنها چیزی که آزادی او را محدود می کرد نارسایی قوا و جهازت بدن خود او بود. (8)
آدمی در ظرف اجتماع نمی تواند در اداره کردن و در اعمال خود مطلق العنان باشد زیرا آزادی او مزاحم آزادی دیگران است. تنها علتی که باعث شد بشر از روز نخست تن به حکومت قانون بدهد و خود را محکوم به حکم قانون جاری در اجتماع بداند همانا مسئله تزاحم و خطر تباهی نوع بشر بوده است. در جامعه های وحشی این طور نبوده که عقلا نشیته باشند و با فکر و اندیشه به نیازمندی خود به قانون پی برده باشند. بلکه آداب و رسومی که داشتند آنها را به هم پیوند می داده است و چون در جوامع ابتدایی قانون بر اساس فکر و اندیشه نبوده، اساسی مستحکم نداشته و در نتیجه همواره دستخوش نقص و ابطال بوده است. در جامعه های متمدن اگر قوانین تدوین می شده نیز بدان اساس جعل می شده است. هر قدر جوامع از تمدن بیشتری برخوردار بودند قوانین آنها نیز محکم تر بوده و با آن قوانین بهتر می توانستند تضادهایی که در اراده و اعمال افراد پدید می آمد تعدیل و برطرف سازند. (9)
به اعتقاد «توماس هابس» نیز بشر لجام گسیخته در پی تأمین منافع خویش است ولی به ناچار سود خود را در گرو رعایت سود دیگران می بیند و بدین صورت تزاحم منافع و از سویی دیگر درنده خویی همگانی موجب اعلام آتش بس شده و جامعه شکل می گیرد. این در حالی است که «ژان ژاک روسو» طبیعت آدمی را سالم و بی غل و غش دانسته و تن دادن به جامعه را نه از دریچه تزاحم منافع بر غم درنده خویی انسان دانسته بلکه معتقد است انسان دارای نیازهایی است که به تنهایی قادر به تأمین آنها نبوده و بنابراین دست همیاری و همکاری به سوی یکدیگر دراز کردند و بدین صورت اجتماع انسانی شکل گرفت. 
«کارل مارکس» نیز طبیعت آدمی را سالم دانسته که در جهت رفع نیازمندی یکدیگر همکاری می نمایند ولی با به روز نابرابری اقتصادی نابرابری در مناسبات اجتماعی پدیدار می گردد بدین معنا که نابرابری اقتصادی موجب بوجود آمدن طرز تلقی خاصی از زندگی می گردد که حاصل آن به روز طبقات اجتماعی است.

ضمانت اجرای قوانین (قانون گذاری اسلام و جوامع کنونی غرب):

در عصر حاضر قانون حقیقی عبارت است از نظامی که بتواند خواست و عمل افراد جامعه راتعدیل و مزاحمت ها را از میان بر دارد. (10) افراد جامعه در ماورای قانون آزادند. به همین جهت قوانین عصر حاضر مستعرض معارف الهیه و مسائل اخلاقی نمی شوند. به تدریج و به حکم این که جامعه تابع قانون است عقاید و اخلاقش نیز با قانون سازش نموده خود را با آن وفق می دهد و دیر یا زود صفای معنوی خود را از دست داده و به صورت مراسمی ظاهری و تشریفاتی خشک در می آید. به همین دلیل است که سیاست بازان با دین مردم بازی می کنند.ثالثا این طریقه خالی از نقص نیست برای این که، هر چند ضمانت اجرای قانون به قدرت مرکزی واگذار شده، لیکن، در حقیقت و سرانجام ضمانت اجرا ندارد. به این معنا که آن قدرت مرکزی اگر خودش از حق منحرف شد. در نتیجه اراده و دلخواه او جای قانون را گرفت هیچ قدرتی نیست که او را به مرز خود برگرداند. 
نقص دیگر این است که قوه مجریه تنها می تواند حفظ قانون را در ظاهر حال جامعه تعهد و ضمانت کند و حال آنکه از نظر اسلام سعادت در برخورداری از لذائذ مادی خلاصه نمی شود. برخورداری از زندگی مادی دنیا و ناحیه دیگرش برخورداری از سعادت اخروی است. اسلام سعادت زندگی آدمی را جز با مکارم اخلاق و طهارت نفس از رذائل تأمین شدنی نمی داند. اسلام، برای تأمین سعادت دنیا و آخرت بشر، اصلاحات خود را از دعوت به توحید شروع کرد. آنگاه، قوانین خود را بر همین اساس تشریع نمود. تنها به تعدیل خواستها و اعمال اکتفا نکرد بلکه آن را با قوانین عبادی تکمیل نمود و نیز معارف حقه و اخلاق فاضله را بر آن اضافه کرد. ضمانت اجرا را در درجه اول به عهده حکومت اسلامی و در درجه دوم به عهده جامعه نهاد. از مهم ترین مزایا ارتباط تمامی اجزای اجتماع با یکدیگر است، ارتباطی که باعث وحدت کامل بین آنها می شود. یعنی روح توحید در فضای اخلاقی، ساری و روح اخلاق در اعمالی که مردم را بدان تکلیف فرمود جاری است. شکسته شدن قوانین و فساد جامعه و متلاشی شدن آن، جوامع را دستخوش خود نکرد مگر به خاطر این که جوامع توجه و اهتمامی نورزید در این که صیانت خواستهای امت را پیدا کند. تنها علت فقط اراده ها و در نتیجه تنها ضامن اجرای قانون همانا اخلاق عالیه انسانی است. (11)
اگر سنتی و قانونی، متکی بر اساس اخلاق عالیه باشد چون درختی می نماید که ریشه ها در زمین و شاخه ها در آسمان دارد. اگر قوانین کشورهای متمدن می تواند سعادت آدمی را تضمین کند و ضمانت اجرایی می داشت هرگز این مولد نامشروع (کمونیسم) متولد نمی شد. (12)
تمدن عصر حاضر قوانین خود را مطابق هوی و هوس اکثریت افراد وضع و اجرا می کند و در نتیجه تنها قوانین مربوط به اعمال ضامن اجرا دارد و اما آن دو دسته دیگر هیچ ضامن اجرایی ندارد مردم در اخلاق و عقایدشان آزاد خواهند بود . (13)
مطرح کردن این بخش از دیدگاه علامه طباطبایی از چند جهت مورد عنایت بوده است: 
نخست آنکه طرح ویژگی های قانون گذاری ما را در ترسیم سیستم قانون گذاری اسلام یاری می رساند و از آنجا که سخن در بررسی دیدگاه هایی است که به تبیین نظم اجتماعی پرداخته اند نگرش علامه طباطبایی از پاسخ اسلام به موضوع حائز اهمیت است. 
دوم آنکه طرح موضوع نظم اجتماعی می تواند از زوایای متعددی مورد توجه قرار گیرد، یک وقت موضوع این است که جامعه دینی ترسیم شده توسط شارع مقدس اسلام کدام است، و یک وقت موضوع این است که جامعه ایران از نظر شارع مقدس کدام است، و یک وقت موضوع این است که اصولا بر طبق دیدگاه اسلام حداقل عناصری که وجود و ساری و شایع بودن آنها در جامعه ضامن بقای اجتماع است چیست؟ قطع نظر از این که جامعه اسلامی است یا غیر اسلامی؟
آن چه در ضمانت اجرای قوانین مورد عنایت علامه طباطبایی قرار گرفته است ویژگی های قانون گذاری اسلام است در صورتی که جامعه دینی مبتنی بر قوانین اسلامی حیات یابد اخلاق کریمه و معارف الهیه و کنترل فردی و اجتماعی در قانون در جامعه تحقق خواهد یافت. چنین جامعه ای رسیدن به معارف دنیا و آخرت را هدف خود قرار می دهد و توجیه اساس نظام ارزش آن می باشد. ولی ممکن است رسیدن به چنین جامعه ای بیش از حداقل لازم برای برقراری نظم اجتماعی در جوامع باشد بنابراین ترسیم ضمانت قانون گذاری اسلام بخودی خود در حوزه این مطالعه و هدف آن قرار نمی گیرد گرچه یاری رسان ترسیم سیستم ساختار قانون گذاری اسلام است. 

قانون مبتنی بر احساس در جوامع متمدن جدید:

لازمه آن چه گذشت این است که تحولی در طرز فکر مردم کشورهای متمدن پیدا شود، یعنی فکر هم از مجرای عقلی خارج شود و در مجرای احساس و عاطفه بیفتد و در نتیجه بسیاری از کارهایی که از نظر عقل فسق و فجور است از نظر میل ها و احساسات، تقوا و جوان مردی و خوش اخلاقی و خوش رویی شمرده شود. نظیر بسیاری از روابطی که بین جوانان اروپا بین مردان و زنان آنها برقرار است. چه بسا که خوی و عاداتی دینی در نظر آنان مضحک و غریب و عجیب بیاید، همه این ها به خاطر اختلافی است که در نوع تفکر و ادراک وجود دارد. در سنتهای احساسی عقل و نیروی تعقل دخالتی ندارد. در سنتهای احساسی، هدف نهایی، همان لذت بردن است تنها چیزی که می تواند جلوی شهوت رانی و لذت بردن را بگیرد لذت دیگران است. پس در این گونه نظام ها هر چیزی را که انسان بخواهد قانونی است هر چند انتحار، باشد مگر آنکه خواست یک فرد مزاحم با خواست جامعه باشد که در این صورت دیگر قانونی نیست. به همین دلیل نظام اجتماعی غرب با مذاق بشر سازگارتر است. (14) در حالیکه اسلام قوانین خود را بر اساس مراعات جانب عقل وضع نمود. چون فطرت انسان بر پیروی عقل است. هدف اجتماع اسلامی سعادت حقیقی است اما امروزه فرو رفتگی بشر در شهوات و هوی و هوس ها و آرزوهایی که در دو طبقه ی مرفه و فقیر می بینیم هرگز نمی گذارد بشر چنین نظامی را بپذیرد. (15)
اگر رأی و علم اکثریت افراد و اعتقادشان به فلان امر تعلق بگیرد نمی توان گفت این رأی حق است و حق دائمی است. باید دین این رأی اکثریت مطابق با واقعیت خارجی است یا مخالف آن، بسا می شود که مطابق با واقع است و در نتیجه حق است و بسا می شود که به خاطر مخالفتش با واقعیت خارجی مصداق باطل می شود. (16)

کیفر و پاداش ضامن اجرای قوانین مدنی (تعاون)

کمال نوعی انسان تمام نمی شود و آدمی در زندگی اش آن سعادتی را که همواره در پی آن است و هدفی بزرگتر از آن ندارد، در نمی یابد مگر به اجتماع افرادی که در کارهای حیاتی با یکدیگر تعاون می کنند. کارهایی که کثرت و تنوع آن به حدی است که از عهده ی یک انسان بر نمی آید که همه ی آنها را انجام دهد . (17)
و همین درک ضروری است که آدمی را محتاج کرده که اجتماع تشکیل داده به سنتها و قوانینی که نگهدار حقوق افراد است بطلان و فساد باشد تن در دهد و فرد فرد اجتماع هر یک به قدر وسع خود بدان عمل نمایند و در زیر سایه آن قوانین اعمال یکدیگر را مبادله نموده و هریک به قدر ارزش عمل خود از نتیجه ی عمل دیگران برخوردار شوند... این نیز مسلم می داریم که قوانین مذکور مؤثر واقع نمی شود مگر آنکه قوانین دیگری بنام قوانین جزایی ضامن اجرای آن گردد و متخلفین در آن و تجاوز کاران به حقوق دیگران را تهدید به این کند که در قبال کار بد کیفر دارند و متخلفین از ترس آن کیفرها هوس تخلف نکنند و نیز مقررات دیگری لازم است تا عاملین به قانون را تشویق و آنان را در عمل خیر ترغیب نماید و نیز قوه ی حاکمه ای لازم است تا بر همه ی افراد حکومت نموده به عدل و درستی بر همه سلطنت داشته باشد. (18)

نتیجه گیری:

از آن چه در دیدگاه علامه طباطبایی مطرح گشت به دست آمد که وی بر این باور است که جامعه حالتی غیر طبیعی برای انسان است و اصولا انسان بر اساس استخدام تلاش می کند همه چیز، از جمله افراد را به نفع خویش به کار گمارد ولی از آنجا که همه دارای این خصلت می باشند منافع آنها اقتضاء می کند که از در مصالحه وارد شوند و بنابراین انسان با اضطرار جامعه را پذیرفت و هر جا امکان دست یازی به دیگران را بیابد کوتاهی نخواهد کرد. بنابراین تن دادن به قانون به خاطر مسأله تزاحم و خطر تباهی بوده است. وی همچون بسیاری از اندیشمندان نظیر «اسپنسر» به تکامل جوامع معتقد است و بر این باور است که انسان های جوامع ابتدایی بر اساس تفکر به ایجاد قانون دست نزدند بلکه قوانین براساس سنت های رایج بوجود می آمد لذا این جوامع آسیب پذیر بودند ولی جوامع متمدن بر اساس تفکر دست به تدوین قانون می زنند لذا از استحکام بیشتری برخوردارند.
علامه طباطبایی قوام اجتماع را به مبادله عمل و مال می داند و معتقد است بر اساس اصل استخدام (جلب منفعت) انسان ها را در پی دست یافتن به امور و نفع خویش اند و چاره ای جز مبادله برای دستیابی به حداکثر سود ندارد و بر این اساس قوانین را برای مبادله تدوین می کند. لذا وی محتوای نظام اجتماعی را مبادله اجتماعی دانست.
ایشان بر خلاف جامعه شناسان نظیر «دورکیم» و «پارسونز» به ارزش های پایدار جاوید معتقد است و بر این باور است که نظام ارزشی اسلام سعادت واقعی جوامع را در بر دارد و بر همین اساس لزوم دین برای جوامع را برای رسیدن به سعادت واقعی باور دارد. 
وی بر این باور است که قوانین در جوامع کنونی تنها خواست وعمل افراد جامعه را تعدیل و مزاحمتها را از میان بر می دارند و افراد را در ماورای قانون آزاد می گذارند لذا جوامع از ضمانت اجرایی کاملی برخوردار نیستند چرا که متعرض اخلاق و معارف الهیه نمی شوند بنابراین قانونی در بردارنده سعادت واقعی انسانی است که در بردارنده اخلاق و معارف الهیه نیز باشد و در ضمن بر اساس مراعات جانب عقل پی ریزی شده باشد. بنابراین علامه بر خلاف «دورکیم» معتقد به حقوق فطری و طبیعی است. 
به عبارت دیگر در دیدگاه علامه آن چه قدرت امر و نهی دارد و امر و نهی او مطاع است خداوند به عنوان وجودی مستقل و قادر و متعال است و حال آنکه در دیدگاه «دورکیم» جامعه مقدس و متاع بوده و آن چه در وجدان جمعی مطلوب تلقی گردیده، پسندیده و مورد تشویق است و آن چه نکوهش شده و احساسات عمومی را جریحه دار می کند تقبیح و مرتکب آن سزاوار کیفر است. 
علامه معتقد است جوامع وقتی پابرجا می مانند که حداقل اکثریت افراد به قوانین آن عمل کنند و بدان احترام بگذارند و قوانین جامعه را عادلانه بدانند و وجدان جمعی بر پایبندی به اصول اعتقادی حاکم بر جامعه در موضوع حقیقت جهان و حقیقت انسان استوار باشد و بنابراین نظیر «امیل دورکیم» و «پارسونز» به وجود وجدان جمعی و فردی برای هر جامعه ای معتقد است. و جوامع را از این نظر دارای شدت و ضعف می داند. اعتقاد به نظام ارزشی پایدار به انضمام وجدان جمعی حاکم بر جوامع علامه را جهت تبیین حاکمیت اسلام در جوامع حائز شرایط کمک می کند. او قوانین فعلی جوامع متمدن مرا مبتنی بر احساس و عاطفه می داند. علامه بر این باور است که به دلیل هدف مادی و شهوانی داشتن جامعه و مبتنی بودن قوانین بر رأی اکثریت، قوانین از ماهیت احساس نشأت می گیرد. از سوی دیگر علامه با طرح آزادی فردی و اراده، ضامن اجرای قوانین را اخلاق و بر همین اساس پاداش و کیفر را مکمل و ضامن اجرای قوانین مدنی می داند و با طرح این موضوع گفتار «دورکیم مبنی بر متکی بودن مذهب بر حقوق جزایی و ساختار جزایی داشتن مذهب و در پی تأمین منافع خدایان بودن را طرد می کند. وی بر این اعتقاد است که قوانین ناشی از نظام ارزشی اسلام مبتنی بر انتقام جویی نبوده بلکه هدف رساندن جامعه به سعادت حقیقی و تأمین امنیت را دنبال می کند. در نتیجه الگوی جامعه دارای همبستگی مکانیکی دورکیم شامل جامعه ی ترسیم شده توسط علامه نمی شود. بلکه این جامعه دارای ویژگی های جامعه دارای همبستگی ارگانیکی است که وجدان جمعی در آن مبتنی بر اعتقادات و معارف حقه و اخلاق عالیه است و بدین نحو جامعه بر قراردادها و معاملات حاکم است و «دورکیم» اشراف جامعه را برقراردادها علت اساسی همبستگی اجتماعی جوامع دارای همبستگی ارگانیکی می داند و بر این باور است که جامعه است که این قراردادها را به رسمیت شناخته است. 

پی نوشت : 

1- «نظم اجتماعی مبتنی بر احترام به قانون از دیدگاه علامه طباطبایی» . حسن خیری - روزنامه بصیرت
2- علامه طباطبایی، «المیزان» ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی، ج 16، ص 285
3- ترجمه المیزان، ج 10 ص 388
4- ترجمه المیزان، ج 10ص 378
5- ترجمه المیزان، ج 16 ص 286
6- ترجمه المیزان، ج 9 ص 380
7- ترجمه المیزان، ج 9 ص 401
8- ترجمه المیزان، ج 9 ص 170
9- ترجمه المیزان، ج 4 ص 170
10- ترجمه المیزان، ج 4 ص 171
11- ترجمه المیزان، ج 4 ص 173
12- ترجمه المیزان، ج 4 ص 174
13- ترجمه المیزان، ج 4 ص 160
14- ترجمه المیزان، ج 4 ص 162
15- ترجمه المیزان، ج 4 ص 134
16- ترجمه المیزان، ج 4 ص 164
17- ترجمه المیزان، ج 4 ص 210
18- ترجمه المیزان، ج 4 ص 211

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۳
حسن خیری

ب) نهاد اقتصادی

1-   خداوند مالک همه چیز از جمله انسان است.

2-    انسان خلیفه خداوند در زمین است.

3-   تصرف انسان در جان و مال و محیط طبیعی در حدودی که خداوند تعیین کرده است، محدود است.

4-   انسان در برابر استفاده و نحوه بهره گیری از آنچه در اختیار اوست، از جان و مال گرفته تا دیگر دارایی ها مسئول است و باید در برابر خداوند جوابگو باشد.

5-   از جمله مصادیق پاسخگویی انسان پاسخگویی در مورد مصالح جامعه و نقش او در سامان دادن عدالت اجتماعی و اقتصادی و مواجهه او با فقر و فقراء است.

6-   جامعه از مجموع افرادی که با هم در ارتباط اند و ساختار های اجتماعی شکل گرفته و اشتراکات اعتقادی و ارزشی از آنها روح جمعی می سازد؛ که زمینه های حرکت جامعه را به عنوان یک واحد را که دارای سرنوشت مشترک در سعادت و شقاوت اند فراهم می سازد. پس سعادت فرد و جمع به هم گره خورده است.

بر اساس رویکرد اقتصادی اسلام:

الف) کسب ثروت و در آمد، به چهار شرط برای حرکت در مسیر سعادت لازم است:

الف -1) حلال باشد."هر کس مالی را از غیر راه حلال به دست آورد، جایگاهش آتش است.[1]"

الف -2)دوری از کنز"ما برای جمع مال فرستاده نشدیم برای خرج آن مبعوث شده ایم."[2]( الف -ج)عدم تضییع مال،"مال باید در راه حلال و امور خیر مصرف شود؛ ضایع نگردد و در راه های فساد و حرام به کار نیفتد.[3]"

الف -د)دوری از حب مال. حب مال سبب فساد اعمال و تقویت و توسعه آرزوها و سستی دین و فساد یقین می شود.[4]

ب) راه های صرف مال:

ب -1) تأمین معاش با دوری از اسراف و اتراف

ب -2)پرداخت بدهی ها و حقوق و واجبات مالی مانند خمس و زکات و کفارات

ب -3) انجام عبادات واجب یا مستحبی که مستلزم مخارج مالی است مانند زیارت خانه خدا و قبور ائمه

ب -4) انفاق در راه خدا مانند رسیدگی به فامیل، صدقه دادن به فقیر و اموری مثل تبلیغ دین، ساختن مسجد و مدرسه و پل و کمک به مجاهدان که به آن"سبیل الله"صدق می کند.[5] (ب -5)سرمایه گذاری جهت رفع نواقص مالی و بارور کردن دارایی

سلامتی، امنیت، وسعت روزی و مونس موافق، چهار ویژگی است که در بسیاری از روایات به عنوان سعادت مطرح شده است. و"می توان گفت: مفهوم رفاه از دیدگاه اسلام با این چهار ویژگی تبیین می گردد. سلامتی شامل سلامتی بدن و روان هر دو می شود و امنیت جان، مال، آبرو، شغل و حقوق اجتماعی را در بر می گیرد و مونس موافق گویای این است که برای زندگی مرفه لازم است که انسان با انسانهای صالح رابطه اجتماعی و اقتصادی داشته باشد؛ زیرا، اگر چنین نباشد، حقوقش را رعایت نمی کنند و وسعت روزی زمینه ساز زندگی ایمانی است. لذا فرمود"دنیای خود را اصلاح و برای آخرت خود عمل کنید؛ زیرا در آینده به تحقیق خواهید مرد[6]." پس، از منظر اسلامی، زندگی مرفه آن است که انسان هم نیاز های مادی و هم نیازهای معنوی را پاسخ دهد.

انگیزه مصرف در اسلام رفع نیاز واقعی انسان در تأمین معاش با رعایت میانه روی و موقعیت زمانی و مکانی است. اموال، ملک حقیقی خداوند اند. خلق عیال خداوند اند. مردم این اموال را در راهی که غرض اصلی خلقت است مصرف نمایند؛ یعنی برای رفع حاجات معاش، خود بهره گیرند. بنابر این، آنچه فوق کفاف است، اسراف خوانده می شود و حرام است.

 عدالت اقتصادی، از اهداف اقتصادی اسلام بشمار می رود. عدالت اقتصادی اسلام، بر این پایه استوار است که خداوند همه این عالم را آفریده است. کار مفید اقتصادی، موجب به وجود آمدن حق نسبت به ثروت های جامعه است."للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن"[7]و برای کسانی که نمی توانند کار کنند، نیاز در سطح کفاف منشأ حق سهم بری است. بر این اساس، نیاز مندان، در اموال ثروتمندان دارای حق اند."و فی اموالهم حق للسائل و المحروم[8]"

پس، از منظر اسلامی، همه مردم باید از سطح کفاف در زندگی برخوردار باشند. اختلاف های درآمدی از تبعیض در امتیاز های قانونی و دسترسی به فرصت ها ناشی نمی شود. ثروتمندان باید حق نیاز مندان و ولی امر را بپردازند.

آمیختگی نظام اقتصادی اسلام، به تأمین نیاز های مادی و معنوی انسانها، هدف غایی آن را، نیل به بالاترین مقام عبودیت قرار داده است. و نظام اقتصادی اسلام، تحت نظام اخلاقی و تربیتی آن، قرار می گیرد و از دین رنگ و محتوا می پذیرد.

برخی ارزشهای اقتصادی اسلام عبارت است از:

  • اهمیت کار و عبادت بودن آن
  • عدالت اقتصادی در همه مراحل اقتصادی
  • پاداش مطابق کار و به ازاء تلاش نه سیستم عرضه و تقاضا
  • ارزش کار به قدر توان
  • تکافل و هم یاری
  • برتری قرض الحسنه از صدقه
  • مجاهده برای زندگی آبرومندانه و ضد ارزشی بودن سربار دیگری شدن
  • مذموم بودن بیکاری، کم کاری، ربا، غش و عدم صداقت
  • کار متقن و وجدان کاری
  • اخلاص در کار و انگیزه تقرب الهی
  • شایسته سالاری و ضابطه گرایی
  • عدم ممانعت کار با تعهدات دیگر( همان:


[1] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج4، ص 2992.

[2] . الحیاه، ج3:60

 

[3] . همان ،ج4، ص 2992.

[4] سید حسین میر معزی، فلسفه علم اقتصاداسلامی،صص73 -76.

[5] . خیری ، پیشین،صص325-320.

 

[6] . الفردوس بمأثور الخطاب، ج 1،ص.101

[7] . نساء:32

[8] . ذاریات:19.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۰
حسن خیری

موافقت ایجاد طرح نرم افزارقرآنی توسط اعضای هیات علمی واحدنراق

جلسه بررسی طرح ایجاد نرم افزارآموزشی قرآن مبتنی بردانش با حضورحجت الاسلام دکترحسن خیری رئیس دانشگاه آزاداسلامی نراق ، حجت الاسلام حمیدسعادتی رئیس دفترفرهنگ اسلامی وجمعی از اساتید گروه معارف ، حقوق وکامپیوتر وبا ارائه طرح توسط دکترحسین مالکی نژاد عضوهیات علمی واحدنراق درسالن کنفرانس مدیریت این دانشگاه برگزارشد .

دکترحسن خیری رئیس دانشگاه آزاداسلامی نراق وعضوهیات علمی این واحد دانشگاهی ازتصویب مرکز رشد واحدنراق خبر داد .

وی درادامه گفت : تصویب مرکزرشد دانشگاه باعث قوام بخشی دانشگاه و گسترش فعالیتهای علمی  پژوهشی واحددرآینده خواهدشد .

دکترخیری درخصوص چگونگی شکل گیری مرکز رشداظهارداشت : مرکز رشد واحدنراق با رشته های نانوتکنولوژی وبیوتکنولوژی تاسیس شد و درادامه حوزه های کامپیوتر ، برق ، حقوق ، مدیریت درذیل این مرکز قرار می گیرند .

دکترخیری خاطرنشان کرد : مرکز رشد اگرچه از دل دانشگاه نشات می گیرد وتحت حمایت دانشگاه است لیکن به طور مستقل عمل می کند واعضاء براساس سهامی که دارند از سود آوری کار بهره مند می شوند .

حجت الاسلام خیری درادامه سخنانش بیان کرد : طرح فیلتراسیون ایزوگام واحدنراق کار دفاع ومباحث تئوریک خودرا دردانشگاه دولتی کاشان وپارک فن آوری اصفهان پشت سرگذاشته ومراحل ثبت اختراع خودرا می گذراند .

رئیس دانشگاه آزاداسلامی نراق گفت : شرکت دانش بنیان شرکتی است که بتواند مشکلی از صنعت ،جامعه ومردم را مرتفع کند

 دکترحسن خیری درخصوص طرح ایجاد نرم افزارقرآنی درقالب شرکت دانش بنیان یا طرح پژوهشی گفت : اصل اینگونه طرح ها بسیارمفید وضروری است لیکن رعایت نکاتی همچون شیعی بودن طرح ، جاذبه های بصری ، توجه به محتوی واتقان درمنابع وبهره مندشدن از متخصصین فن ، باعث غنا و پربارشدن این کارعلمی  فرهنگی خواهدشد .

کلیات ایجاد نرم افزار قرآنی مورد موافقت واقبال اساتید واعضای جلسه قرارگرفت و تصمیم گیری درخصوص جزئیات طرح به جلسات آتی موکول گردید .

 

 

تهیه وتنظیم :محمد بهشتی صدر

 

مسئول روابط عمومی دانشگاه آزاداسلامی نراق

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۴۶
حسن خیری

"

1-   حاکمیت بالاصاله از آن خداوند است و برای سامان دهی به نیازهای فردی و جمعی انسانها، افراد و سیستمی با احراز شایستگی های مقرر شده از جانب خداوند حق و تکلیف حاکمیت را می یابند.

2-   شریعت اسلام تنها منبع و مصدر تشریع است. بنابر این اولا: احکام ثابت فقهی به میزانی که به زندگی اجتماعی مرتبط است؛ جزو قوانین اصلی نظام حکومتی اسلام است. ثانیا: استخراج برخی از احکام متوقف بر اجتهاد است. و بنابر این به تناسب شرایط،حکم الهی، دارای بدیل هایی خواهد بود که انتخاب آنها متوقف بر رعایت مصلحت است[1]. ثالثا، بنا بر نظر برخی فقهاء، چون شهید صدر، شریعت اسلام اختیار تصمصم گیری در پاره ای از موارد را به خود انسان سپرده است که بدان منطقه الفراغ گویند؛ در این حوزه، حکومت اسلامی، با رعایت مصلحت جامعه اسلامی، دست به گزینش می زند[2].

3-   امت اسلامی، در سلطه تشریعی و تنفیذی ،صاحب حق شمرده شده است و این حق همان حقی است که به انسان به عنوان خلیفه الهی داده شده است. از این جهت، اهتمام به امور اجتماعی و سیاسی، مسئولیت شرعی بشمار می رود.

4-   مرجعیت آگاه، مفسر شرعی اسلامی است. و او نائب امام زمان است

5-   انسانها، همه در برابر خداوند، خاضع و مدیون اند. کسی حق به استضعاف کشیدن و برده کشی انسانهای دیگر را ندارد. و همه در برابر قانون مساوی اند.

6-   همه نعمت ها و موهبت های خدادادی مادی و معنوی ابزار و زمینه ها و عواملی هستند که آدمی باید برای تعالی و سعادت دنیوی و اخروی خود از آنها بهره ببرد.

7-   در مقابل نعمت هایی که به انسان داده شده، حساب و کتابی وجود دارد. هیچکس از این حساب و کتاب مستثنی نیست.

8-   امور اداره جامعه و سیاست نیز از نیازهای انسانی است. خداوند برای آن دستور مشخص ارائه نموده است.

9-   امور سیاسی نیز همچون دیگر امور باید متضمن سعادت حقیقی – دنیوی و اخروی – انسان باشد.

10-               انطباق امور بر احکام اسلامی و حاکمیت روح اسلام با اقامه کردن مبادی ضمان اجتماعی و توازن اجتماعی و توزیع ثروت بر اساس اسلام و ایجاد عدالت اجتماعی در داخل و ترویج اسلام در اقصا نقاط جهان، ارائه الگوی مناسب حاکمت اسلامی و یاری رساندن به همه مستضعفان و مظلومان از وظایف دولت اسلامی به شمار می رود.

11-               لازمه چنین تعهدی آشنایی حاکمان به راه سعادت و توان رهبری در این مسیر است.

12-               از منظر اسلامی، ایجاد فضایی عمومی که در سایه آن ابعاد مختلف زمینه بروز بیابند؛ و جمع گسترده تری را در بر گیرد، از اهمیت مضاعفی، برخوردار می گردد، لذا حفظ نظام اسلامی، از بسیاری از عبادات فردی و جمعی واجب تر است. همانطور که ، حفظ اصل دین به خودی خود، از همه چیز حتی از حفظ نظام اسلامی، واجب تر است؛ چه اینکه، اگر چراغ دین خاموش گردد، یا به بیراهه رود، چیزی باقی نمی ماند تا در پرتو آن زمینه بسیج نیروها و تربیت آنها در آینده بوجود آید. سکوت حضرت علی (ع) در دوره خلفا با رعایت این اصل توجیه می گردد.

توحید کلمه و کلمه توحید که خود از سفارشات امام راحل و مقام معظم رهبری است؛ ریشه در قرآن و روایات دارد. بی­دلیل نیست که دشمنان از صدر اسلام تاکنون رویارویی با حاکمیت اسلام و منحرف کردن آن و رویکرد دنیوی دادن و عرفی­ شدن آن را، در دستور کار خود قرار داده­اند. بقای اسلام در گرو کلّیت آن است. لذا فرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ...[3]»همه به ریسمان محکم الهی چنگ زنید و متفرق نشوید. و نیز امام علی (ع) می فرماید: "والزموا السواد الاعظم فان الله مع الجماعة و ایاکم والفرقة فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب[4]‏" همراه جامعه بزرگ اسلامى باشید و از آن جدا نشوید; زیرا قدرت و حمایت‏خدا با جامعه متحد است و از اختلاف و جدایى پرهیز نمایید; زیرا کسى که از امت اسلامى فاصله بگیرد، طعمه دیو شیطنت است; همان طور که گوسفند جداى از رمه، طعمه گرگ است. و چنگ زدن به ریسمان محکم الهی را، در گرو دو عنصر دشمنی با طاغوب و ایمان به خدا، دانست: «....فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ[5]»؛دو عنصری که در اثر جنگ نرم تجزیه می شود. این روند جنگ نرم در بیان امام صادق(ع) در توصیف بنی­امیه بخوبی برداشت می­شود:

"ان بنی امیه اطلقوا تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الکفر اذا احملو علیه لم یعرفوا[6]"؛ "همانا بنی­امیه، آموزش ایمان به مردم را آزاد گذاشتند؛ ولی آموزش کفر و مفهوم و مظاهر و ابعاد آن را آزاد نگذاشتند تا وقتی مردم را عملاً به طرف کفر بردند، آن­ها، نتوانند حق و باطل را بازشناسند."

امام و امت، از واژگانی است که، در فرهنگ اسلامی دارای بار فرهنگی و تعیین کننده راهبرد اسلام در جامعه است. امام، در جامعه اسلامی، پیشوایی است که همراهی و اطاعت آن تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی است. امام، در عرصه حضور، انسان کاملی است که از نظر علمی، دارای علم لدنی و خدادادی است. و در عرصه علم و عمل معصوم است و از خطا و اشتباه و سهو در حکم و موضوع در امان است. و در عصر غیبت، امام کسی است که اوصاف آن، توسط امام معصوم بیان گردیده، کسی که از نظر دانش اسلامی برتر و قابل اعتماد به تشخیص اهل فن و از نظر نفسانی مبری از هوای نفس و مطیع امر الهی است. وجود این عناصر تحلیه و تخلیه شرط بقای امامت است. این شرایط، به تناسب در همه ارکان و پیکره جامعه اسلامی باید جاری و ساری باشد. در این صورت، ریسمان محکم الهی باقی مانده. وحدت کلمه و کلمه توحید تحقق یافته. در غیر این صورت، زمینه ناملایمات و فتنه­ها فراهم می­شود.

از منظر اسلامی، گرچه شرعاً حاکمیت برای خدا و تجویزی است که از جانب خداوند اعلام می شود، مع الوصف، بنای خداوند در تشریع، بر ابلاغ تکلیف و آزاد گذاری افراد است. به همین خاطر بین مشروعیت و مقبولیت حاکمیت تفاوت است. حاکمیت اسلامی وقتی زمینه تحقق می یابد که علاوه بر مشروعیت از مقبولیت نیز بر خوردار باشد[7]"



[1] .  محمد باقرصدر، الاسلام یقود الحیاه،ص19.

[2] . همان ،ص 19.

 

[3] . آل­عمران (3):103.

[4] . نهج البلاغه، خطبه 127.

[5] . بقره:256.

[6] . شیخ ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق رازی کلینی ،اصول کافی،‌ ج 2،ص 415؛ به نقل از ره توشه راهیان نور ویژه محرم­الحرام،ص 47 .

[7] .حسن خیری وزوانی، مبانی نظام اجتماعی اسلامی، صص316-312.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۵۸
حسن خیری

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حسن خیری:

نگاه تکامل‌گرا و توأمان به مادیت و معنویت از مزیت‌های الگوی بومی می باشد. در این الگو نگاه جامعه یک نگاه تک بعدی نیست یعنی ‌مثل بسیاری از مدل‌های غربی مبتنی بر اقتصاد و یا نژاد نیست. این نگاه تکاملی عاملی است تا عناصری که متأسفانه در الگو‌های توسعه مورد غفلت قرار می‌گیرند در این‌جا جایگاه اصلی‌، حقیقی و غیر‌شعاری‌شان را پیدا کنند. برای تدوین الگوی بومی باید چند مسئله را در اولویت قرار دهیم، نخستین مسئله این است که پذیرش‌ اسلام به عنوان دینی که می‌تواند الگوی زندگی را در ابعاد مختلف ارائه ‌کند مورد پذیرش قرار دهیم. چرا که اسلام دارای اصولی ثابت است که می‌توان با توجه به مقتضیات زمان و مکان احکام را از آن‌ استنباط کرد. ما نیازمند این هستیم که با مبانی اسلام درباره عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی آشنایی داشته باشیم، باید این آمادگی را ایجاد کنیم‌ که در عرصه‌های مختلف کارشناسان اجتماعی تربیت شوند تا بتوانند در تدوین الگو کمک کنند و در نهایت از تک بعدی بودن اجتناب ‌شود تا ‌بسیاری از زوایای اسلام نادیده گرفته نشود. اعتقاد به برتری و ضرورت الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در مقایسه با سایر الگوها در میان صاحب‌نظران ضروری است. بعضی‌ها هنوز ضرورت این الگو را احساس نمی‌کنند‌. در حالی‌که باید این مسئله مورد تأکید قرار گیرد که الگوهایی موجود برای ما کارساز نیست و ما را به جایی نمی‌رساند و ما نیازمند این هستیم به سمت فرهنگ، بومیت و ساختارهای اجتماعی‌مان برگردیم و بر اساس آن به تدوین الگو بپردازیم. باید با یک عقل جمعی و کارشناسی‌های حساب شده به آسیب‌شناسی الگوهای غربی دست بزنیم‌ تا نکات مثبت و منفی خودشان را نشان دهند. با توجه به روندی که در ۳۰ ساله گذشته داشتیم و تجاربی که کسب کردیم، می‌توانیم از نتایج این نقد و آسیب‌شناسی‌ها نهایت بهره را ببریم. الگو باید نگاه آینده‌نگر و مسئله محور داشته باشد، بستر‌های لازم برای تدوین یک برنامه و الگوی بومی بر اساس مبانی هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، روش‌شناسی و … امکان‌پذیر است‌ و اگر بر اساس تمام رویکردهای مبنایی حرکت کنیم خودمان را از مصلحت‌اندیشی و تکیه بر سلایق گروه‌ها و جناح‌ها نجات می‌دهیم... آن‌چه‌ امروز در اکثر الگوها رایج و مشهود است، محصور شدن در ابعاد اجتماعی است‌ اما دستیابی به الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با توجه به اقتضائات اسلام باعث جامعیت این الگو می‌شود که تأمین کننده نیازهای تمام ابعاد فردی‌، تربیتی، اجتماعی و … است. بهره‌گیری از عنصر اخلاق یکی دیگر از مزیت‌های الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت است. بیش‌تر الگوهایی که در جهان وجود دارد، تنها الزامات را مد نظر قرار می‌دهند و مطرح می‌کنند اما الگوی توسعه بومی نه تنها جامعیت دارد که اخلاق محور هم است و چون از خاستگاه دین ماهیت خود را وام گرفته است لذا برتری‌های نژادی، قومی، طبقاتی و امثال اینها در این الگو ملغی می‌شود. الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت محصور در یک ملت و قوم نمی‌شود‌. همان‌طور که انسانیت را مطرح می‌کند ‌به انسان هم بها می‌دهد. یعنی با وجود این‌که این الگو به صورت خاص برای ایران اسلامی تدوین می‌شود اما طمع‌ورزی ملی در آن ملغی است و هیچ‌گاه برای دست‌یابی به مصالح ملی نمی‌شود اقدامی علیه جوامع و قومیت‌ها انجام داد. حقوق به معنای جامع آن مورد توجه این الگو است، این الگو نه تنها به ‌حقوق ملت ایران توجه دارد بلکه به حقوق افرادی که هنوز نیامده‌اند (حقوق آیندگان) هم تأکید می‌ورزد. به علاوه در این الگو نه تنها انسان‌ها حقوقی دارند بلکه باید حقوقی هم برای طبیعت لحاظ شود. یعنی طبیعت هم با این تعریف یک امانت محسوب می‌شود که باید حرمتش محفوظ باشد. به طور کلی می‌توان گفت عناصری که متأسفانه در الگو‌های توسعه مورد غفلت قرار می‌گیرند در این‌جا جایگاه اصلی خودشان را پیدا می‌کند. این اصول و مبانی اصولی ‌‌قابل اتکا هستند، الگوی اسلامی پیشرفت با مزیت‌ها و مختصاتی که گفته شد بر اساس یک مکتب انسان محور به وجود نمی‌آید که با مرگ او از بین برود و یا در بوته آزمون و خطا قرار ‌گیرد. با این مبانی، استفاده ابزاری از الگو ملغی می‌شود و طبیعی است مفاهیم و اصطلاحات باید با توجه به این الگوی جدید باز تعریف شوند. منبع: oiip.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۷
حسن خیری

خبر : ۳۵۰۵۲۳ ۱۲ : ۲۵  - ۱۳۹۲/۱۲/۱۷ سرویس : قرآن و معارف

ا فقه شیعه ظرفیت تمدن سازی را برای جهان دارد ا

خبرگزاری شبستان: اتقان منابع فقه شیعه (قرآن،سنت و اصول و قواعدی که با اشارات و تصریحات معصومین تولید شده ) و «نگاه عقل‌گرایی» در آن ظرفیت تمدن سازی در این فقه را ایجاد می کند.

 حجت الاسلام حسن خیری، رییس دانشگاه آزاد نراق و عضو هیئت علمی دانشگاه در تبیین ظرفیت ها و پتانسیل های فقه شیعه و عوامل پویایی آن در گفتگو با خبرنگار معارف خبرگزاری شبستان گفت: فقه شیعه از یک منبع بیکران قرآن، سنت و عقل برخوردار است یعنی منابع فقهی ما، کتاب آسمانی قرآن، سنت 14 معصوم و احکام عقلی می‌باشد که سازوکاری بسیار متقن برای رسیدن به احکام تولید می‌کنند. هم از این جهت که این احکام برخاسته از متن دین و منابع فقهی خواهند بود و هم بدین جهت که این احکام، احکامی عقلانی هستند که امکان به‌روزرسانی آن همیشه وجود دارد چرا که منابع آن (قرآن، سنت و عقل) همیشه در طول زمان در دسترس است.

وی افزود: علاوه بر این، فقه شیعه دارای اصول ثابتی است که آن را از آسیب تحریف و اعوجاج باز می‌دارد و از طرف دیگر جامعیت قواعد اصولی و قواعد فقهی و امکان رجوع به قرآن و سنت در طول زمان امکان، پاسخ‌دهی به مسایل روز و مستحدثات را نیز ممکن می‌کند. بر این اساس ما یک سرمایه عظیم در اختیار داریم که در طول هزار و اندی سال به بالندگی رسیده و احتیاط‌های فراوانی که فقها به کار برده‌اند برای اینکه بتوانند از متن دین و اصول مسلم مورد تأیید پیشوایان دینی، احکام را استخراج کرده و به قواعد دسترسی یابند باعث شده است که چنین سرمایه عظیمی بدست آید.

این پژوهشگر و محقق حوزه و دانشگاه با اشاره به روایتی در این زمینه، لزوم احتیاط و حفاظت از دین را یادآور شد و گفت: در روایات ما تصریح شده است که «دین برادر توست در حفظ آن احتیاط پیشه کن»، بنابراین احتیاط از تحریف و انحراف و جلوگیری از اینکه چیزی که جزء دین نیست، وارد آن شود از اصول مسلم فقه شیعه است. و همین مسئله باعث می‌شود تا فقه شیعه از برخی اصول که در فقه اهل تسنن وجود دارد مانند استحسانات، تمسک به تمثیل و تشابه در احکام ( که افراد را در دین متوسل به قیاس می کند) برحذر باشد.

فقه شیعه داعیه نظام سازی در دنیای معاصر دارد این عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به وجود و تولید ظرفیت های عظیم در فقه شیعه تصریح کرد: این فقه، فقهی است که ظرفیت عظیمی را تولید می‌کند و بر اساس همین فقه است که یک انقلاب بی‌نظیر در جهان معاصر اتفاق می‌افتد. به عبارت دیگر اگر بخواهیم ظرفیت فقه شیعه را مشاهده کنیم در اتفاقات انقلابی که در دوران معاصر رخ داد می‌توان آن را به وضوح دید. انقلاب اسلامی ایران از یک سو پس از سه دهه فعالیت، سرنوشت جهان را متغیر کرد و در یک پیچ تاریخی باعث امید مستضعفان و آزادی‌خواهان جهان شد، در مقابل شرق و غرب ایستاد و استقلال جامعی برای مردم خود به ارمغان آورد؛ همچنین ظرفیتی برای تربیت انقلابی از خود نشان داد و ظرفیت مقاومت در مقابل دشمنان و بدخواهان را نیز ایجاد کرد. از سوی دیگر نیز داعیه تولید برنامه و نظام‌سازی را در دستور کار خود قرار داده و نشان داده است که این قابلیت را دارد.

حجت الاسلام خیری افزود: از همین روست که امروز رییس‌جمهور آمریکا اذعان می‌کند ایران یک کشور بزرگ و ذی‌نفوذ است که استراتژی و راهبرد دارد و ما این همه را مدیون فقه و ولایت‌فقیه هستیم که از متن همان فقه برخاسته است. یعنی همان فقه جواهری که امام (ره) می‌فرمود: بنای ما بر فقه جواهری است که در متن آن پویایی نیز نهفته شده، پویایی‌ای که می‌تواند مسایل را مطابق با زمانه تشخیص دهد.

فقه شیعه از عناصر اصلی برای تمدن سازی برخوردار است  وی خاطرنشان کرد: در مقایسه فقه شیعه و اهل تسنن می توان دریافت که در فقه سایر فرق و مذاهب اسلامی تا چه حد کاستی و نقصان وجود دارد. به رغم اینکه هم کثرت جمعیتی اهل تسنن در جهان بیشتر است و هم در جهان کنونی تحولاتی در متن جامعه آنها اتفاق می‌افتد، اما شاهد بودیم که متمدن‌ترین کشور اهل سنت نتوانست یک سال دوام بیاورد چون ظرفیت و توانمندی لازم در درون فقه آن وجود نداشت . لذا به راحتی اسلام و انقلاب آنها مصادره شد و این مصداق عینی تفاوت فقه شیعه و فقه اهل تسنن است.

رییس دانشگاه آزاد نراق در ادامه ضمن بر شمردن عوامل مو ثر در پویایی فقه تصریح کرد: باید توجه داشت که از یک طرف منابع این فقه (قرآن، سنت 14 معصوم و اصول و قواعدی که با اشارات و تصریحات معصومین تولید شده است) بسیار متقن است و از طرف دیگر «نگاه عقل‌گرایی» در این فقه باعث ویژگی های خاصی درآن می شود، از همین روست که این فقه از عناصر اصلی برای تمدن‌سازی برخوردار است.

مهم‌ترین سرمایه فقه شیعی، زبان قابل فهم برای جهان است وی در ادامه، پویایی، امکان تعامل با سایر تمدن‌ها، طراوت فرهنگی و گزینش برترین‌ها را از جمله عناصر مهم و تاثیرگذار در پویایی فقه شیعه نام برد و گفت: شما می‌بینید که امروز برخی به عنوان دین روحیه تکفیری به خود می‌گیرند و سلفی‌گری می‌شوند در حالی که این از اسلام و از مکتب اهل بیت (ع) به دور است. در فقه شیعه عناصری وجود دارد که می‌تواند تمدن‌سازی کند. لذا این فقه هم اجتهاد در ساحت نظر را تبیین می‌کند یعنی دقیقا بر اساس معیارهای مدنظر، یک مجتهد جامع‌الشرایط که بتواند احکام شرعی را تشخیص دهد به جامعه تحویل می‌دهد و هم اجتهاد عقلانی ایجاد می‌کند که عالم در ساحت عمل است. بعبارت دیگر فقه شیعه عقلا و شیوه‌های عقلانی را به رسمیت شناخته است لذا رسم و رسوماتی که برخاسته از فطرت آدمیان است در این دین مورد تأیید قرار می‌گیرد.

این جامعه شناس دینی خاطرنشان کرد: احکام فقه را به دو بخش می‌توان تقسیم کرد : امضائیات و تأسیسیات. بخش عمده‌ای از مسایل مبتلابه در جامعه در تعاملات، معاملات، اقتصاد و امثال آن جزء امضاییات شارع است که منشأ عقلانی دارد. این هنر اسلام است که بر پایه خرد و فطرت استوار شده و هیچ منعی هم برای پذیرش آداب، رسوم ، اعمال و آرای پسندیده قایل نشده است. لذا تمدن مبتنی بر این فقه می‌تواند پویا و زنده باشد. چرا که هم زبان این دین، برای جهانیان قابل فهم است و هم درصدد است که زبان قابل فهمی برای جهانیان تولید کند و این مهم‌ترین سرمایه فقه شیعی می‌باشد؛

حجت الاسلام خیری افزود: بنابراین می‌توان گفت که فقه شیعه از مضایقه‌هایی که برخی از ادیان و مذاهب دارند، مبرا می باشد. به عبارت دیگر این فقه مضایقه‌ ای برای عرضه به جهانیان ندارد یعنی باب این مکتب به روی جهانیان باز است هم از این جهت که برای هیچ قشر، جنس و هیچ طبقه‌ای محدودیتی برای یادگرفتن این دین ایجاد نشده و همه می‌توانند معارف آن را آموخته، صاحب نظر شده و به درجه اجتهاد رسیده و به اجتهاد خود عمل کنند و هم از این جهت که امکان بهره‌برداری و استفاده همه از آن وجود دارد. لذا در دین اسلام روحانی و مبلغ از قشر خاص و طبقه خاصی نیست بلکه هر کسی می‌تواند عالم و مبلغ دین باشد، ما در این فقه، عالم و دانشمند دینی داریم و روحانی به معنایی که در مسیحیت، کلیسا و کاتولیک مدنظر است در اسلام وجود ندارد.

فقه و تولید علم مفید برای جهانیان و عرضه آن به دنیا عضو هئیت علمی دانشگاه در ادامه با بیان مسایل و مشکلات موجود در این مسیر گفت: بر همین پایه می‌توان مسایل روز را شناخت و حل کرد. یعنی چنین ظرفیتی وجود دارد اما باید از این ظرفیت خوب استفاده کرد، بنابراین اگر مشکلی وجود دارد مشکل سرمایه‌ها نیست بلکه مشکل شناخت سرمایه‌هاست، مشکل آن است که ما با دنیای امروز و نیازهای آن آشنایی کامل نداشته باشیم، یا آشنایی به معارف داشته باشیم اما نتوانیم تزکیه لازم را کسب کرده و اخلاق دینی و علمی و الهی را رعایت کنیم، مشکل در جایی رخ می نماید که ما به گذشته بسنده کرده و گذشته را که به عنوان سرمایه باید از آن استفاده کنیم، ثروت محسوب کنیم و از سرمایه بخوریم به جای اینکه آن را بالنده‌تر گردانیم، مشکل زمانی بروز پیدا می‌کند که ما نتوانیم استعدادهای برتر را جذب کرده و بر روی آنها هم از جهت تعلیم و تزکیه یعنی هم عالم‌شدن و هم بریدن از هواهای نفسانی کار کنیم چرا که اگر این‌گونه شود این افراد تبدیل به عالمی عامل می‌شوند که برای جهانیان علم مفید تولید می‌کنند و آن را به جهان عرضه می‌دارند.

این پژوهشگر حوزه و دانشگاه افزود: طبیعتا چنین نگاه عقلانی، از دانش بشری استفاده می‌کند و آن را دور نمی‌ریزد بلکه پالایش کرده و سره را از ناسره تشخیص می‌دهد، از روش‌های عقلا نیز بهره‌مند می‌شود و از هیچ چیز مفیدی ولو در آن سوی دنیا صرف‌نظر نمی‌کند، مهم آن است که این دانش بر پایه حقانیت و فطرت باشد که منبع آن نیز «ذخیره الهی یعنی قرآن، سنت و پیامبر درونی ما یعنی عقل» است. و معیارهای عقلانی و این که این اصول عقلی در چه جاهایی می‌تواند کاربرد داشته باشد، نیز در این دین تعریف شده است.

اجتهاد پویا یعنی درک مقتضیات زمان و مکان رییس دانشگاه آزاد نراق در تبیین و توضیح نقش و جایگاه عرف در این زمینه ، عرف را همان مقتضیات زمان برشمرد و تصریح کرد: بر اساس آنچه ما نیازهای زمانی و مکانی را درست تشخیص دهیم جایگاه عرف نیز خود را نشان می‌دهد، دین اسلام تحکمی بر کسی ندارد بلکه بر پایه وضعیت موجود، سطح درک و شعور جامعه و میزان استعداد جامعه برای آن نسخه می‌پیچید همچنان که در روایات ما آمده است که پیامبران می‌فرمودند ما به میزان عقل مردم مأمور به انجام رسالت خود هستیم. یعنی حتی پیامبر الهی نیز باید زمان‌شناس و مکان‌شناس باشد به این معنا که بداند در چه زمان و چه محیطی قرار دارد. اصولا اجتهاد پویا به همین معنا است، اینکه گفته می‌شود شما باید از مجتهد زنده تقلید کنید بدان دلیل است که آن شخص به عرف، شرایط جامعه، نیازهای جامعه، میزان فهم و شعور افراد توجه داشته باشد و بر این اساس جامعه را راهبری کند. وی خاطرنشان کرد: اگر عرف جامعه را نشناسیم نمی‌توانیم تصمیم و استراتژی درست و مشخصی داشته باشیم، این موضوع مخصوصا در احکامی که مربوط به اجتماعیات، سیاست، اداره و مدیریت جامع می‌شود نقش پررنگ‌تری می‌یابد به عنوان مثال بحث مصلحت به چه معناست؟ مصلحت یعنی ما بسنجیم که در این شرایط و موقعیت و با این عرف، صلاح در آن است که بر اساس فهم خود از منابع اسلامی چگونه عمل کنیم؟ اما باید توجه داشت که عرف به عنوان یک منبع مطرح نیست بلکه بستری است که احکام اسلامی را در این بستر می‌توان پیاده کرد، بنابراین باید زمینه و بستر کار را بشناسیم. پایان پیام/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۳۰
حسن خیری

اولین مرحله تداوم ششمین دوره آموزشی یاران فرهنگ خواهران در واحدنراق برگزارشد

اولین مرحله تداوم ششمین دوره آموزشی یاران فرهنگ خواهران با عنوان توانمندسازی کانون های دانشجویی با حضور دانشجویان منتخب علمی فرهنگی دانشگاه های آزاداسلامی استان مرکزی به میزبانی دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق درسالن کنفرانس دانشکده مدیریت به مدت 3روز برگزارشد .

دکترحسن خیری رئیس دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق درافتتاحیه این مراسم ضمن خیرمقدم به مهمانان گفت :

نراق راباید یکی ازشهرهای تاریخی دانست که انسانهای تاریخ ساز ازآن برخاستند ازجمله ملااحمد نراقی وملامحمدمهدی نراقی ؛وی خاطر نشان کرد که علامه نراقی که یکی ازنظریه پردازان تئوری ولایت فقیه است که اندیشه های سیاسی ایشان تاریخ را متحول نموده است.

دکترخیری درادامه گفت : اساسی ترین موضوع درجوامع بشری مساله وموضوع فرهنگ آن جامعه است وفرهنگ هرجامعه روح آن جامعه است وحیات هرجامعه به فرهنگ ، باورها ، ارزشها ، هنجارها ونمادهای آن جامعه بستگی دارد .

دکترخیری خطاب به دانشجویان شرکت کننده دردوره آموزشی یاران فرهنگ اظهار داشت :

درحقیقت شما دانشجویان ویاران فرهنگ زندگی ، پویایی وحیات جامعه هستید ودرادامه افزود : انقلاب اسلامی ایران هم یک انقلاب فرهنگی بود وهمچنین دین مبین اسلام هم یک دین کاملا فرهنگی است و ماباید از لحاظ تعهد دینی با صلابت واستوار باشیم .

وی درادامه گفت : خودباوری واعتماد به نفس ملت ایران که با توکل به خدای متعال و اتکاء به فرهنگ وتمدن اسلامی وفرهنگ مقاومت وایثار ؛ موجب شکوفایی وشکل گیری انقلاب اسلامی ایران گردید .

رئیس دانشگاه آزاداسلامی نراق وعضوهیات علمی این واحد درادامه افزود : یک جامعه پویا ، فعال وسعادتمند باید نگاهی جدی به مقوله فرهنگ به خصوص مساله امربه معروف ونهی از منکرداشته باشد .

دکترخیری گفت : برای اینکه درامور فرهنگی واجتماعی موفق باشیداولین اصل حضورجدی وفعالانه درعرصه های فرهنگی واجتماعی است وی درادامه ضمن اشاره به حدیث «کونوادعاه الناس بغیرالسنتکم » گفت : باید رفتار وکردارمان مروج دین وفرهنگ اسلامی باشد ودرحقیقت با رفتار خود امربه معروف ونهی ازمنکر کنیم تا درجامعه موثر واقع گردد .

حجت الاسلام خیری درادامه اظهارتش به تفاوت تبلیغات ارشادی وتبلیغات اقناعی اشاره کرد وگفت : آنچه باید یاران فرهنگ وبه طورکلی یک متولی فرهنگی انجام دهد تبلیغات ارشادی است یعنی اینکه بایدتلاش کندانسانهای معاصرنسبت به مسائل فرهنگی ودینی حساس ، دانا وفهیم کند .

دکتر خیری ضمن اشاره به ویژگی های افراد مدینه فاضله ( عدالت ، شجاعت ، عفت وفضیلت ) درپایان سخنانش تاکیدکرد: اگربخواهیم کارفرهنگی جدی وموثری انجام دهیم قطعا باید درتصمیم گیری ها و برنامه ریزی تفاوتهای فرهنگی درنظر گرفت.

درادامه حجت الاسلام حمید سعادتی رئیس دفترفرهنگ اسلامی واحدنراق ضمن تبیین اهداف وفلسفه برگزاری دوره آموزشی یاران فرهنگ ؛گفت شرکت دراین دوره های آموزشی برای دانشجویان و مسئولین کانونهای دانشجویی بسیار حائز اهمیت دانست .

وی درادامه گفت : بسیاری از افراد از تحصیلات عالی برخوردارهستند اما درانجام فعالیتهای اجتماعی ، فرهنگی و... ناتوان وناکارآمدهستند که بافعال سازی کانون های دانشجویی وآموزش مهارتهای لازم به افراد ؛ دانشجویان برای انجام وظایف مختلف فردی واجتماعی آماده ومهیا می شوند .

شایان ذکراست دراین دوره مباحثی همچون حقوق بشراسلامی باحضور دکتر ضیائی فر ، شیوه های برگزاری کرسیه های آزاداندیشی باحضور دکترایمانی مقدم رئیس دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دردانشگاه ها ی استان مرکزی ، نقش زن وخانواده درجنگ نرم باحضور سرکارخانم دکتر سمیه آمره باحضوردانشجویان منتخب فرهنگی به مدت 3روز به میزبانی دانشگاه آزاداسلامی برگزارشد.

تهیه وتنظیم : محمد بهشتی صدر

مسئول روابط عمومی دانشگاه آزاداسلامی نراق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۵۵
حسن خیری

شورای اداری دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق برگزار شد

شورای اداری دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق با حضوررئیس واحد ،اعضای هیات رئیسه وکارکنان دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق درسالن کنفرانس دانشکده مدیریت این دانشگاه برگزارشد .

دراین نشست صمیمی کارکنان دغدغه ها ومشکلات وخواسته های خودرا دریک فضای کاملا صمیمی با رئیس واحد درمیان گذاشتند.

حجت الاسلام خیری ضمن پاسخ به خواسته ها وسوالات کارکنان گفت : ماباید ظرفیت ها وپتانسیل واحدنراق را معرفی کنیم .

دکتر خیری تاکید کرد : مسئولین ، کارکنان وهمه ماباید درکارهایمان عرق وتعصب داشته باشیم وباایثار ،همدلی ووفاق بهترین خدمات را به دانشجویان وارباب رجوع ارائه نمائیم .

دکترخیری رئیس دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق وعضوهیات علمی دانشگاه کارکنان را به حفظ اعتبار علمی پژوهشی ، فرهنگی واحدوارتقاء آن توصیه کرد .

حجت اسلام خیری گفت : همیشه تفاوت به معنای تبعیض نیست همه باید به دانشگاه وسازمان احساس تعلق وتعصب داشته باشیم وباجدیت وتلاش مضاعف ظرفیت ها وپتانسیل های موجود را شکوفا کنند .

دکتر حسن خیری؛ ضمن اشاره به فعالیتهای انجام شده درخصوص زیرساختهای اینترنت وشبکه کامپیوتراظهارکرد :سیستم ایمنی سایت وزیرساختهای اینترنت واحدنراق درحد استاندارد وقابل قبول است .

دکتر حسن خیری درادامه سخنانش از اخذرشته های جدید درآینده نزدیک خبر داد .

دکتر خیری درپایان سخنانش از موفقیتهای چشمگیراساتید ودانشجویان در به ثبت رساندن اختراع فیلتراسیون ایزگام واستئارات کلسیم وبحث تجاری سازی آن پرداخت وگفت : دراینده می توان به اینگونه تحقیقات واختراعات به عنوان منابع درامدزایی غیر شهریه به طور جدی نگاه کرد .

تهیه وتنظیم : محمد بهشتی صدر

مسئول روابط عمومی دانشگاه آزاداسلامی نراق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۵۲
حسن خیری

از اقتضاءات حماسه آفرینی حضور جدی و مستمر و آگاهانه و متعصبانه در صحنه است . ناتوی فرهنگی تلاش می کند این روحیه نشاط و پویایی را از جامعه انقلابی بگیرد . اسلام هراسی از یک سو و توهین به مقدسات اسلامی از سوی دیگر و درگیر کردن اذهان مردم به امور انحرافی و تخدیری چون مسائل جنسی با این هدف شوم صورت می گیرد.به عبارت دیگر دشمنان انقلاب اسلامی تلاش می کنند با حساسیت زدایی و بی تفاوت کردن مردم آستانه تحریک را بالا برده و استانه اختلاف را کاهش دهند تا فضای شعوری و ادراکی و تشخیص دوست و دشمن مشوش گردد . محرکی که اضطراب ایجاد میکند اگر با محرکی که با اضطراب ناهمساز است هم راه شود اضطراب ایجاد نمیشود یا کم میشود. و هر قدر تکرار شود و شدت و ضعف آنها تنظیم شود در نهایت به جایی خواهند رسید که محرک اضطراب زای اولیه میآید و اضطرابی نمیآورد. همراه کردن محرک اضطراب زا با محرک ضد اضطراب، حساسیت زدایی است و اگر طی چند مرحله و با برنامه اجرا شود آن را حساسیت زدایی منظم مینامیم. این جریان در سه مرحله صورت میگیرد. این پدیده در حساسیت زدایی دینی بخوبی نمایان است. بیحرمتی به مقدسات اضطراب زا است امّا با ورود موارد اضطراب زا از ضعیف به شدید، حساسیت زدایی صورت می گیرد.

حداقل انرژی لازم برای تحریک یک عضو از بدن را آستانة تحریک آن عضو میگویند.مخاطبان نیز از نظر حساسیت نسبت به موضوعات ارائه شده دارای آستانه تحریک متفاوتاند. آستانه تحریک به عوامل مختلف روانی، ذهنی، زمانی، مکانی، سنی، جنسی، کیفیت پیام، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و... بستگی دارد و قابل کاهش و افزایش است. آنچه تحت عنوان، تسامح و تساهل یا غیرت و تعصب، سعه صدر یا ضیق صدر و امثال آن ارائه میگردد بستگی به آستانه تحریک مخاطبان دارد. حساسیت زیاد نشان دهنده آستانه تحریک پایین است. اصولاً در مسائل که به باورهای جامعه بستگی دارد، از قبیل دین و ملّت و قوم و ارزشهای اجتماعی دینی دارای اهمیّت جامعه دارای آستانه تحریک پایین هستند و عناصر هنجاری در مرحله بعد قرار دارند. این مفهوم با  حساسیت زدایی رابطه دارد.

آستانه اختلاف بیان کننده تعداد تفاوتی است که باید بین دو محرک همگون موجود باشد تا ارگانیزم دوتا بودن آنها را احساس کند. یک صوت چه تعداد باید تغییر یابد تا گوش ما آن را متفاوت از صدای قبلی احساس کند؟ در یک نور رنگی چقدر تغییر باید حاصل شود تا چشم ما آن را غیر از رنگ قبلی ببیند؟ آن تعداد تفاوتی که باید ایجاد شود آستانه اختلاف آن اندام است. این قانون در فرهنگ و جامعه نیز حضور دارد و به عنوان یکی از زمینههای موجود در پیامدهی ما مؤثر واقع میشود. به عنوان مثال اگر در یک جا در آن واحد سی نفر در اثر ترور کشته شوند، برای مخاطبان، قابل توجّهتر است تا به صورت پراکنده صد نفر به قتل برسند. چنانکه هم اکنون اخبار عراق از کشتار مردم در چنین وضعیتی به سر میبرد که بخاطر پراکنده بودن، ذهن مخاطبان را به عمق فاجعه رهنمون نمیکند.

در همین ارتباط «تئوری توجّه» نیز قابل بررسی است. حواس انسان در هر لحظه محرکهای بیشماری را از محیط اطراف دریافت میکند که از میان آنها فقط تعداد اندکی برای ادراک و سایر فرآیندهای ذهنی برگزیده میشود. بسیاری از محرکها از محدوده دریافتهای حسی فراتر نمیروند یعنی به آنها توجّه نمیشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۳
حسن خیری

در بیانات مقام معظم رهبری «مدظله العالی» درباره اقتصاد مقاومتی نکات زیر نهفته است:

1-   تضمین کننده رشد و شکوفایی کشور در شرایط امروزی: "آن اقتصادى که در شرائط فشار، در شرائط تحریم، در شرائط دشمنى‌ها و خصومتهاى شدید می تواند تضمین کننده‌ى رشد و شکوفائى یک کشور باشد."

2-   مقاومت در مسیر دشوار :"در لابه‌‌‌لاى این مشکلات، در وسط این خارها، گامهاى استوار و همتها و تصمیمهائى هم وجود دارد که بناست از وسط این خارها عبور کند و خودش را به آن نقطه‌‌‌ى مورد نظر برساند؛ وضع کشور الان اینجورى است."

3-   رویکرد مسئله محوری در اقتصاد مقاومتی:"این شعارهاى سال حلقه‌هائى بود براى ایجاد یک منظومه‌ى کامل در زمینه‌ى مسائل اقتصاد؛ یعنى اصلاح الگوى مصرف، مسئله‌ى جلوگیرى از اسراف، مسئله‌ى همت مضاعف و کار مضاعف، مسئله‌ى جهاد اقتصادى، و امسال تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه‌ى ایرانى .شما مثل یک ریاضیدانى که میخواهد یک مسئله‌ى مهم ریاضى را حل کند، بر سر این مسئله (اقتصاد مقاومتی) تلاشتان را به کار ببرید و مسئله را حل کنید. شما ریاضیدان بااستعدادى هستید؛ این هم یک مسئله‌ى ریاضى است. اینجورى باید با مسائل گوناگون برخورد کنید

4-   مسئله‌ى مدیریت مصرف، یکى از ارکان اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاه‌هاى دولتى، هم دستگاه‌هاى غیر دولتى، هم آحاد مردم و خانواده‌ها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است." یک بُعد دیگرِ این مسئله‌ى تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که ما از تولید داخلى استفاده کنیم؛ این را همه‌ى دستگاه‌هاى دولتى توجه داشته باشند - دستگاه‌هاى حاکمیتى، مربوط به قواى سه‌گانه - سعى کنند همت را بر این بگمارند."

5-   امروز پرهیز از اسراف و ملاحظه‌ى تعادل در مصرف، بلاشک در مقابل دشمن یک حرکت جهادى است؛ انسان می تواند ادعا کند که این اجر جهاد فى‌سبیل‌اللّه را دارد

6-   استفاده‌ى حداکثرى از زمان و منابع و امکانات. از زمان باید حداکثر استفاده بشود. طرحهائى که سالهاى متمادى طول میکشید، امروز خوشبختانه با فاصله‌ى کمترى انسان مى‌بیند که فلان کارخانه در ظرف دو سال، در ظرف هجده ماه به بهره‌بردارى رسید. باید این را در کشور تقویت کرد.

7-   در پیگیری اقتصاد مقاومتی اعمال سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری در خصوص اصل 44 قانون اساسی حائز اهمیت است." بر این اساس مردم در عموم فعالیت‌های جامعه اسلامی دخالت داشته و نقشی جدی را برعهده دارند.

8-   از الزامات واگذاری این است که «دولت موظف است نقش جدید خود در سیاست‌گذاری، هدایت و نظارت بر اقتصاد ملی را تدوین و اجرا نماید.»[1]

9-   بی تردید فرهنگ سازی و اطلاع رسانی عمومی سیاست های این اصل مهم و نحوه اعمال آن بر عهده رسانه ملی است که در قالب های محتلف برنامه قابل اجرا است .



1-   [1] . آیت‌الله خامنه‌ای، 1385؛حسین عرب اسدی ، سید علی اکبراحمدی و مسعود بنافی، تبیین سیاست های شکل گیری نظام اداره کشور، با تکیه بر راهبرد مردمی سازی، ارائه شده به شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، ص؟؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۳۷
حسن خیری

 

دیدار رئیس واساتید واحدنراق از خانواده شهدای نراق

همزمان با سی وپنجمین سالگرد شکوهمند انقلاب اسلامی حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن خیری رئیس واحدنراق به همراه جمعی از کارکنان و اساتید این دانشگاه با حضور درمنزل 3تن از شهیدان گرانقدر شهرنراق با آرمانهای امام وشهیدان تجدید میثاق کردند .

دراین دیدارهای صمیمانه که باحضور مسئولان بسیج نراق ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری درسپاه دلیجان همراه بود دکترحسن خیری طی سخنان کوتاهی گفت : همه عزت وسربلندی ایران اسلامی مرهون شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی است وماوظیفه داریم به مقام شامخ این ستارگان همیشه جاویدان ادای احترام کنیم .

شایان ذکراست این دیداراز خانواده شهیدان غلامرضا یوسفی شهید قاسم جعفری وشهید علیرضا نوروزی صورت گرفت ودرپایان به خانواده بزرگوار این شهیدان والا مقام لوح سپاس وهدایایی از طرف دانشگاه آزاد اسلامی نراق تقدیم شد .

تهیه وتنظیم : جواد دهقانی آرانی محمد بهشتی صدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۵
حسن خیری

 

کارگاه استانی نقش وجایگاه جامعه دانشگاهی درشرکتها وموسسات دانش بنیان درواحد نراق برگزار شد

کارگاه استانی نقش وجایگاه جامعه دانشگاهی درشرکتها وموسسات دانش بنیان با حضور تعدادی از روسا ، معاونین ، مدیران دانشگاه آزاد اسلامی استان مرکزی و هیات رئیسه واعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق درواحدنراق برگزار شد .

درابتدای این مراسم دکترحسن خیری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحدنراق برضرورت واهمیت برگزاری این دوره آموزشی اشاره کرد.

دکتر خیری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحدنراق ضمن تبریک به مناسبت دهه فجر وبا گرامیداشت یاد وخاطره شهداء وامام راحل گفت : ما از داشتن نعمت نظام مقدس جمهوری اسلامی خداوند متعال را بسیار شاکریم یاد امام و شهدای انقلاب شکوهمند اسلامی وهشت سال دفاع مقدس و همه کسانی که در راه اعتلای کلمه توحید گام برداشتندودراین راه با عظمت جانفشانی کردند را گرامی میداریم .

 

دکتر خیری درادامه سخنانش به معرفی شهرنراق پرداخت وگفت :

نراق راباید یکی ازشهرهای تاریخی دانست که انسانهای تاریخ ساز ازآن برخاستند ازجمله ملااحمد نراقی وملامحمدمهدی نراقی ؛وی خاطر نشان کرد که علامه نراقی که یکی ازنظریه پردازان تئوری ولایت فقیه است که اندیشه های سیاسی ایشان تاریخ را متحول نموده است.

دکترخیری درادامه سخنانش به تصویب استانی ناحیه صنعتی نراق وتشکیل کارگروه نانوتکنولوژی با مدیریت واحدنراق اشاره کرد .

حجت الاسلام خیری ازپیگیری تاسیس مرکزرشددانشگاه بامحوریت نانوتکنولوژی وبیوتکنولوژی و کلینیک های تخصصی حقوق ، حسابداری ومالی ، فنی ومهندسی ، بیوتکنولوژی وایجاد مراکز رشد دراین واحد دانشگاهی خبر داد .

رئیس واحد نراق درادامه اظهاراتش اعلام کرد که دانشگاه آزاد اسلامی نراق دارای ظرفیت علمی ونیروی متخصص عالی ودارای پتانسیل وامکانات فنی مهندسی وعلمی پژوهشی خوبی است که می تواند به عنوان یک قطب علمی ومهندسی درسطح استان مرکزی وکشور تبدیل شود

دکتر خیری به درخشش دانش آموختگان ودانشجویان واحد نراق درعرصه المپیاد ها وجشنواره های ملی وبین المللی به خصوص دربخش نانوتکنولوژی درزمینه فناوری نانو وفعالیت های مرکز رشددانشگاه وثبت اختراعات دراداره ثبت اختراعات آمریکا اشاره کرد.

دکتر خیری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی نراق از پیگیری تاسیس وتشکیل شرکت دانش بنیان تحت عنوان داده کاوی توسط دکتر حسین مالکی نژاد عضوهیات علمی دانشگاه آزاداسلامی واحدنراق خبر داد .همچنین رئیس واحدنراق ازساخت و اختراع دستگاه فیلتراسیون آلاینده ایزوگام توسط پژوهشگران واساتید واحد نراق که باعث کاهش آلودگی هوا ومحیط زیست می شود ؛ اطلاع داد .

دکتر خیری درادامه افزود : با تاسیس شرکتهای دانش بنیان در دانشگاه ها می توان درراه نیل به منویات مقام معظم رهبری وتحقق شعار حماسه اقتصادی گام های موثری را برداشت .

دکتروفائی شوشتری معاونت هماهنگی واجرائی دبیرخانه هیئت امناء استان مرکزی گفت : برای به دست آوردن منابع جدید وبرون رفت از وضعیت کنونی دانشگاه آزاد اسلامی که با کاهش دانشجو وکمبود درآمدها مواجه است ، تاسیس شرکتهای دانش بنیان می تواند بسیار کارگشا باشد .

وی درادامه افزود : تاسیس یک شرکت دانش بنیان پروسه پیچیده وسختی را دارد وبرای نیل به هدف وطی مراحل چندگانه ورفع موانع به همت وانرژی بالایی از دست اندرکاران را می طلبد .

دکتر وفائی درادامه سخنانش اظهار کرد : آنچه می تواند به اساتید ، اعضای هیات علمی و کارکنان توان ، انرژی وانگیزه لازم برای تاسیس این گونه شرکتها را ایجاد کند ، این است که درحقیقت افراد درشرکت دانش بنیان با دانشگاه درسودآن شریک وسهیم می شوند .

وی در پایان سخنانش گفت : دانشگاه آزاد اسلامی با ظرفیت وپتانسیل ، امکانات سخت افزاری بستر بسیار مناسبی درجهت تاسیس شرکت دانش بنیان را دارا می باشد .

دکتر زارع عضو هیات علمی دانشگاه آزاداسلامی واحداراک مدرس این دوره آموزشی وضعیت کارآفرینی ، تجاری سازی درایران ودرآمدهای جهانی ، بررسی چشم انداز ایران درتبدیل ایران به قدرت اول منطقه به لحاظ اقتصادی وعلمی ، تعامل دولت با دانشگاه ها وصنعت و... اشاره کرد و به تبین وتشریح موضوعات مختلف درخصوص شرکت های دانش بینان پرداخت .

دکتر رامین زراع درتبین مدل دانشگاه کارآفرین به این مطلب اشاره کرد و گفت : دانشگاه کارآفرین ازیک جهت با دولت وازجهتی با صنعت درارتباط وتعامل است ونتیجه این تعامل و ارتباط وتبدیل علم ودانش به ثروت وکسب درآمد برای دانشگاه ها می گردد .

همچنین درپایان این دوره آموزشی ، شرکت کنندگان دراین دوره ازتاسیسات ، کارگاه ها وآزمایشگاه ها ،ظرفیتها وپتانسیل های موجود درواحد بازدید به عمل آوردند واز وجود امکانات کارگاهی وتجهیزات آزمایشگاهی ابراز رضایت وتعجب کردند .

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۵
حسن خیری



فصلنامه شیعه شناسی ، سال یازدهم، شماره 42



عنوان:
«حق الله» پایه نظم اجتماعی در فقه شیعه


نویسنده(گان):
دکتر حسن خیری،


چکیده:
در دیدگاه اسلام، حداقل عنصر لازم برای برقراری نظم در جوامع چیست؟ میزانی که با بی بهره بودن جوامع از آن، افول و نابودی نظم اجتماعی را بتوان انتظار داشت؟
«حق الله» و «حق الناس» از اصطلاحات حقوق اسلامی است که اولی ناظر به مصالح عمومی و ضامن نظم و انضباط اجتماعی است، و دیگری ناظر به مصالح شخص است. در فقه و حقوق جزای شیعه، حدود ده گانه حق الله ذکر شده است. این حدود ضامن دین، عقل، جان، مال و ناموس است. از آموزه های اسلامی استفاده می شود که حداقل میزان لازم برای برقراری نظم در هر اجتماعی رعایت این امور است.در این صورت ، انتظار این است که شدت و ضعف مجازات در این امور با آثار مترتب بر آنها در جامعه منطبق باشد. در این خصوص، دو نمونه از حدود با هم مقایسه شده است.

کلیدواژگان:
ساختار، حدود، حق الله، حق الناس، مصلحت، وجدان


لینک کوتاه به این صفحه:  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۵۴
حسن خیری
دیِن، رسانه، ارتباطات اجتماعیِ
پیِش درآمدیِ بر نظریِه ارتباطات اسلامیِ

دکتر حسن خیری

فهرست مطالب

فهرست مطالب
سخنیِ با خواننده 13
مقدمه 17
فصل اوّل:وسائل ارتباط جمعی 31
1ـ1. چیستی وسائل ارتباط جمعی و پیامدهای آن 31
1ـ2. جهانی سازی و وسائل ارتباط جمعی 44
1ـ3. بحران هویت و اختلال در فرایِندآن درعصرارتباطات 52
1ـ4. افکارعمومی و توده 73
فصل دوم:سنت،دیِن و رسانه 83
2ـ1. سنت درعصررسانه‌ایِ 83
2ـ2. چیستی دین 94
2ـ3. پارادایم دینی (اسلامی) ومقایسه آن باپارادایم‏های اثباتی،تفسیری و انتقادی 101
2ـ4. دین ورسانه 121
2ـ5. ادوار رابطه دین ورسانه و مسأله رویارویی آن دو 124
فصل سوم:تلویِزیِون و دیِن 133
3ـ1. موقعیت رسانه‏ای تلویزیون 133
3ـ2. موقعیت دینی تلویزیون 149
فصل چهارم:رویِکردهاونظریِات ارتباطات «باتأکیِدبرتلویِزیِون» 183
4ـ1. جامعه ـ محور یا رسانه ـ محور 183
4ـ2. مدل پارادیمی رزنگرن «رسانه و جامعه» 188
4ـ3. مارشال مکلوهان «تلویزیون،تعادل نسبت‏های حسی» 190
4ـ4. سوروکین «عصرحسی،اختلال درارتباط انسانی» 192
4ـ5. نیل پستمن «تلویزیون حامل معرفت شناسی عقل ستیز» 192
4ـ6. دیویدرایزمن «دوراندگرراهبر» 196
4ـ7. بورستین «تلویزیون: اینجا،الآن،انفعال» 197
4ـ8. ژان الول «غلبه اصل خودافزایی» 199
4ـ9. دانی للرنر: رسانه‏ها؛ساده سازی ادراک، پیچیده ‌سازی پاسخ 200
4ـ10. جان ترنر،هنری تاجفل: هویت اجتماعی نفوذ گروه 202
4ـ11. گیدنز: تأثیر چسبانهای تلویزیون 203
4ـ12. پیتربرگر: ذهن بی‏خانمان در جهان زیست چند گانه 207
4ـ13. رویکردهاونظریات ملهم از دیدگاه مارکس 213
4ـ13ـ1. نظریه اقتصاد سیاسی رسانه 214
4ـ13ـ2. شیلر «امپریالیسم فرهنگی» 214
4ـ13ـ3. نظریات انتقادی 218
4ـ13ـ3ـ1. نظریه جامعه توده‏وار 219
4ـ13ـ3ـ2. آدورنووهورکهایمر «ایجاد توهم در تماشاگر» 220
4ـ13ـ3ـ3. هربرت مارکوزه «تلویزیون ابزار ساکت کردن مردم» 221
4ـ13ـ3ـ4. یورگن هابرماس «نابودی گستره همگانی» 222
4ـ13ـ3ـ5. نظریه پرورش «کاشت فرهنگی» 225
4ـ13ـ3ـ5. نظریه هژمونی 226
4ـ13ـ3ـ5. رویکرداجتماعی ـ فرهنگی 227
4ـ13ـ3ـ6. «مانوئل کاستلز: ایجادفضای جریان‏هاواضمحلال نظام معنادار اجتماعی» 227
4ـ13ـ4. رویکردهای کارکردگرایی 232
4ـ13ـ5. نظریه‏های هنجاری ساختار و عملکردرسانه‏ها 235
4ـ13ـ6. نظریه وابستگی 239
4ـ13ـ7. نظریه رسانه‏ها 241
4ـ14. رویکردهای پست مدرنیستی 243
4ـ14ـ1. گابریلبارـ هایم «رسانه‏هاوتکوین نظام معنایی مشترک» 247
4ـ14ـ2. گیدبور «جامعه نمایشی،انبوه تنهایان» 249
4ـ14ـ3. بودریار «تلویزیون هدف غایی عصر جدید» 251
4ـ14ـ4. فردریک جیمسون «سرمایه‏داری متأخرمسلط بر بازار جهانی تصاویر» 254
4ـ14ـ5. لیوتار «همه چیز پیش پاافتاده و آبکی» 256
4ـ14ـ6. جیانی واتیمو «درهم ریختگی نظم موجود» 256
4ـ14ـ7. مارک پاستر «نابودی تعین‏های گذشته» 257
4ـ15. مخاطب شناسی: رویکردهاونظریات 258
فصل پنجم: پیِش درآمدی ِبرالگویِ ارتباطات اجتماعیِ اسلام 285
(مروریِ براندیِشه‌هایِ اجتماعیِ پنج اندیِشه‌ور مسلمان) 285
5ـ1. نظام اجتماعیِ مدیِنه فاضله فارابیِ 285
5ـ1ـ1. مبانیِ اندیِشه اجتماعیِ فارابیِ 289
5ـ1ـ2. رویِکرد ارگانیِستیِ به جامعه 291
5ـ1ـ3. مدیِریِت و رهبریِ جامعه فاضله 291
5ـ1ـ4. همبستگیِ مبتنیِ برمحبت و عدالت 292
5ـ1ـ5. جامعه اخلاقیِ و رویِکرد عاملیِت و ساخت به جامعه 293
5ـ2. جامعه اخلاقیِ خواجه نصیِرالدیِن طوسیِ 295
5ـ2ـ2. عوامل مؤثر در تشکیِل اجتماع 296
5ـ2ـ3. جامعه فراترازافراد (اصالت جامعه) 297
5ـ2ـ4. اجرایِ عدالت اجتماعی ِزمیِنه سازسعادت و کمال 298
5ـ2ـ5. تعاون ضامن نظم واعتدال در جامعه 299
5ـ2ـ6. رهبریِ جامعه 299
5ـ2ـ7. اولویِت جامعه اخلاقیِ مبتنی ِبر محبت بر جامعه حقوقیِ مبتنیِ بر عدالت 300
5ـ2ـ8. رابطه محبت، وحدت و کمال موجود 301
5ـ2ـ9. محرک رفتاری ِآدمیِ 302
5ـ2ـ10. مراتب احساس و عواطف 303
5ـ2ـ11. ویِژگیِ محبت اهل خیِر 304
4ـ2ـ12. محبت ابویِ،نبویِ و اخویِ و تولیِد عدالت 305
5ـ2ـ13. محبت خیِرخواهانه موجب احسان پایِدار 307
5ـ3. نظم اجتماعیِ مبتنیِ بر احترام به قانون «علامه طباطبایِیِ» 308
5ـ3ـ1. قانون استخدام خاستگاه جامعه 308
5ـ3ـ2. اضطراریِ بودن تشکیِل جامعه 309
5ـ3ـ3. بقایِ جوامع به عمل کردن اکثریِت افراد به قانون 310
5ـ3ـ4. قوانیِن جوامع متناسب با نظام ارزشیِ 310
5ـ3ـ5. قوام اجتماع به مبادله مال و عمل 312
5ـ3ـ6. قوانیِن جوامع مبتنیِ بر سنت یِا تفکر 314
5ـ3ـ7. ضمانت اجرایِ قوانیِن (قانون ‏گذاریِ اسلام و جوامع کنونیِ غرب) 315
5ـ3ـ8. قانون مبتنی ِبراحساس در جوامع متمدن جدیِد 317
5ـ3ـ9. کیِفرو پاداش ضامن اجرای ِقوانیِن مدنیِ (تعاون) 318
5ـ4. علامه جعفریِ و حیِات معقول 321
5ـ4ـ1. تعریِف حیِات معقول 321
5ـ4ـ2. شاخصهای ِحیِات معقول 322
5ـ4ـ3. تکامل گرایِیِ در حیِات معقول 323
5ـ4ـ4. مراحل شکل گیِری ِشخصیِت در حیِات معقول 327
5ـ4ـ5. اخلاق در حیِات معقول و حیِات طبیِعیِ محض 327
5ـ4ـ6. ساخت و عامل در نظریِه حیِات معقول 328
5ـ4ـ7. کالایِی ِشدن روابط انسانیِ در گرایِش به طبیِعت محض 329
5ـ4ـ8. کسب رضایِت محرک رفتار درحیِات طبیِعیِ 331
5ـ4ـ9. هنر پیِرو و هنر پیِشرو 331
5ـ5. استادمطهریِ و ارزشهای ِانسانیِ «فطریِ» 334
5ـ5ـ1. طبیعت،غریزه،فطرت 334
5ـ5ـ2. تضاد درونیِ انسان منشأ تضاد بیِرونیِ 335
5ـ5ـ3. پذیِرش ارزشهای ِانسانیِ « فطریِ» لازمه باور به اخلاق 337
5ـ5ـ4. ازخود بیِگانگیِ 338
5ـ5ـ5. پیِشرفت صنعتیِ و از خود بیِگانگیِ 338
5ـ5ـ6. تفاوت پیِشرفت و تکامل اجتماعیِ 339
5ـ5ـ7. دیِن و تکامل 340
5ـ5ـ8. تکامل اخلاقیِ لازمه حسن رابطه با انسانها 341
5ـ5ـ9. توجه به مقتضای ِزمان با بکار گیِری ِابزار برایِ تأمیِن نیِاز 342
فصل ششم:هویت، فضا 347
(فرآیند تعاملی مبتنی برغلبه احساسات، تعلقات اجتماعی و انتخاب عقلانی) 347
6ـ1. اصول رویکردی 347
6ـ2. مفاهیم اصلی و بیان اجمالی مدل 348
6ـ3. هویِت 354
6ـ3ـ1. هویت واحد انسانی و مجاری هویت‏ساز 354
6ـ3ـ2. خاستگاه هویت ساز تلویزیون و بروزهویت چند مرکزی 362
6ـ3ـ3. ضرورت شناخت و توجّه به هویت ملّی و قومی و مذهبی 368
6ـ3ـ4. آگاهی فرهنگی و هویت گریز از مرکز 372
6ـ3ـ5. هویت دینی جهان آینده 373
6ـ3ـ6. مشکل تشخیص برنامه دینی ازغیردینی تلویِزیِون وتأثیرهویتی آن 375
6ـ4. فضا 381
6ـ4ـ1. بحث فضادرنظریات 381
6ـ4ـ2. جایگاه فضا دراندیشه اسلامیِ 391
6ـ4ـ3. توجّه به سرمایه‏های اجتماعی / فرهنگی در سطح میانه (مذهبی،قومی،ملّی) 398
6ـ4ـ4. مقایسه فضای تبلیغی تلویزیون و رسانه‏های سنتی 402
6ـ4ـ5. برخی ازمؤلفه‏‏های فضای تبلیغی دینی 424
6ـ5. انتخاب عقلانی 431
6ـ5ـ1. مفهوم عقلانیت و نظریات مبتنی بر آن 431
6ـ5ـ2. نگاهی تاریخی به بحث عقلانیت در اندیشه‏های اسلامی 437
6ـ5ـ3. عقلانیت و انتخاب عقلانی (بارویکرداسلامی) 438
6ـ5ـ4. مؤلفه‏های تعامل عقلانی دینی 441
6ـ5ـ5. تأثیر تلویزیون دینی درسطح جهانی 447
6ـ5ـ6. آینده جهان دراندیشه‏ها 449
6ـ5ـ7. آگاهی جهانی، تعامل فرهنگی و گزینش عقلانی 454
6ـ5ـ8. ارزش‏های جهان شمول دینی قابل ارائه دربرنامه‏های دینی تلویزیون 463
فصل هفتم: گزارشیِ از یک تحقیق پیمایشی 473
(مقایسه تلویزیون و مسجد در تبلیغ دین) 473
7ـ1. پرسش آغازین 473
7ـ2. هدف تحقیق 473
7ـ3. فرضیات 473
7ـ4. روش علّی ـ مقایسه‏ای 476
7ـ5. گونه شناسی 477
7ـ6. سنجش دین داری 478
7ـ7. مدل سنجش دین داری مبتنی برآموزه‏های اسلامی 479
7ـ8. سنجش اعتبار Validity و آزمون پایا Reliability 482
7ـ9. جامعه ونمونه آماری و نحوه تحلیل 482
7ـ10. ویژگی‏های کلی نمونه آماری تحقیق 483
7ـ11. تعریف متغیرها 490
7ـ12. تحلیل سه فضای تبلیغی 495
7ـ13. نتیجه‌گیریِ 503
منابع و مآخذ 519
منابع فارسی 519
نشریات 534
منابع عربی 542
منابع لاتین 543


13

سخنیِ با خواننده

پیِام ادیِان الهیِ بویِژه دیِن مبیِن اسلام که با فطرت آدمیِ سازگار بوده و آموزه‌هایِ ابلاغیِ آن بر مخاطب‌شناسیِ و بهره‌گیِریِ از رسول باطنیِ آدمیِ «عقل» و «احساسات و عواطف» لطیِف و ناب انسانیِ و همراهیِ و هم‌سازیِ ایِن دو استوار نموده و پاکیِ و صداقت را در «محتوا» و «ابزار» و «رسانه پیِام» از «مجاریِ» پاک‌سیِرتان و «امانت‌داران» تأکیِد نموده و هیِچ بعدیِ از ابعاد فردیِ و اجتماعیِ را از رسالت تعالیِ‌بخش خود محروم نساخته است، همواره، در طول تاریِخ نافذتریِن و پردامنه‌تریِن پیِام‌ها بوده و امروزه نیِز در عصر ارتباطات و تبلیِغات و اطلاعات ایِن پیِام چون از مجاریِ خود برآیِد و از سویِ عالمان و دانشمندان فهیِم و آشنا به «پیِام ناب» ابلاغ گردد و در ایِن مهم اقتضاءات محیِطیِ، شرایِط هویِتیِ و فرهنگیِ مخاطبان و فرآیِند و روند ابلاغ پیِام و ماهیِت رسانه بکار رفته درست شناخته گردد، از مؤثرتریِن و پرنفوذتریِن پیِام‌ها بشمار میِ‌رود.

ورود رسانه‌هایِ گروهیِ و جمعیِ، جهان نابرابر از نظر برخورداریِ از ایِن امکانات و دانش ارتباطیِ مبتنیِ بر اندیِشه‌هایِ مادیِ و استکباریِ، زمیِنه بهره‌گیِریِ از تکنولوژیِ ارتباطیِ به سود مدعیِان جهانیِ‌سازیِ و توسعه و پیِشرفت غربیِ را فراهم نمود و در دوره‌ایِ با آسودگیِ خیِال از محو سنت‌ها و ادیِان سخن گفتند، ولیِ «انفجار نور انقلاب اسلامیِ» از واقعیِت دیِگریِ خبر داد و نقطه عطفیِ در تجدیِد حیِات پیِام‌هایِ الهیِ با بهره‌گیِریِ از فضایِ رسانه‌ایِ جدیِد بشمار رفت و ایِنک ایِن پیِام


14

بانشاط و پویِا سحر ساحران مدرن را باطل کرده و حقیِقت را آشکار ساخته و جهانیِ نو از آگاهیِ و تعقل و تحرک را نویِد میِ‌دهد.

بیِ‌تردیِد شناخت درست «پیِام»، «محتوا»، «مخاطبان»، «حاملان پیِام» و «ابزار پیِام» میِ‌تواند در پیِشبرد رسالت اسلامیِ مؤثر واقع شود همانطور که بهره‌گیِریِ نادرست از رسانه‌ها و کم‌توجهیِ به محیِط و فضایِ پیِام میِ‌تواند نقض غرض را بهمراه آورد.

در ایِن راستا، ایِن اثر درصدد است تا با طرح دیِدگاه‌ها و بیِان اقتضاءات رسانه‌ایِ، و پیِام‌هایِ دیِنیِ بر ضرورت ورود به نظریِه‌پردازیِ در ایِن عرصه تأکیِد نمایِد.

کتاب حاضر با عنوان «دیِن، رسانه، ارتباطات اجتماعیِ؛ پیِش‌درآمدیِ بر نظریِه ارتباطات اسلامیِ» توسط فاضل ارجمند، روشنفکر فرهیِخته، حضرت حجت‌الاسلام والمسلمیِن دکتر حسن خیِریِ، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه تألیِف و تدویِن گردیِده است و حاویِ مطالب جدیِد و نو میِ‌باشد. چیِستیِ وسایِل ارتباط جمعیِ و پیِامدهایِ آن، بررسیِ دیِن و رسانه در عصر رسانه و انگاره‌ها و پارادایِم‌هایِ اسلامیِ در برخیِ عناویِن محوریِ و رابطه تلویِزیِون ودیِن، رویِکردها و نظریِه‌هایِ ارتباطات با تأکیِد بر تلویِزیِون و اندیِشه‌هایِ اجتماعیِ پنج اندیِشه‌ور مسلمان از مباحثیِ است که در ایِن مجموعه ارائه گردیِده و در فصل ششم محقق تلاش کرده با ارائه مدل هویِت، فضا، مراحل هویِت‌یِابیِ آدمیِ را در فضایِ خصوصیِ و عمومیِ با توجه بر اقتضاءات تعقل و احساسات آدمیِ تبیِیِن نموده و وضعیِت امروز و آیِنده جهان را ترسیِم نمایِد. و در فصل پایِانیِ با ارائه گزارش پیِمایِشیِ قابلیِت و ظرفیِت مسجد و تلویِزیِون در ارائه پیِام‌هایِ دیِنیِ مقایِسه شده است.

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیِ با درک ضرورت ورود به مباحث ارتباطاتیِ و تبلیِغاتیِ مطابق با نیِاز امروز جوامع ایِن اثر را به جامعه علمیِ تقدیِم میِ‌کند. امیِد است ایِن کتاب زمیِنه‌هایِ رشد و تعالیِ مطالعات اسلامیِ در زمیِنه ارتباطات را فراهم نموده و مورد توجه دانش‌وران عرصه علوم ارتباطاتیِ قرار گیِرد.


15

در پایِان لازم میِ‌دانیِم از اهتمام ریِاست معزز پژوهشگاه حضرت حجت‌الاسلام والمسلمیِن جناب آقایِ دکتر احمد مبلغیِ که زمیِنه استقرار گروه‌هایِ مطالعاتیِ تبلیِغ و رسانه را در ایِن مجموعه فاخر پژوهشیِ فراهم نموده و از انتشار ایِن اثر حمایِت نمودند و از جناب آقایِ یِدالله جنتیِ مدیِر محترم نشر پژوهشگاه سپاسگزاریِ نمائیِم.

ابراهیِم فتحیِ

مدیِر گروه تبلیِغ و رسانه


17

مقدمه

امروزهتلویزیون، به عنوان پر قدرت‏ترین وسیله ارتباط جمعی، در تکوین، تحکیم و تضعیف، جهت‏دهی فرهنگیو ایجاد یا عدم انسجام جامعه نقش اساسی دارد. در جامعه ما، روزانه، افراد 2 تا 5 ساعت وقت خود را در پای تلویزیون می‏گذرانند و کودکان در خردسالی با این وسیله خو گرفته و هویت می‏پذیرند ودیگر عوامل و زمینه‏ها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی تحت تأثیر تلویزیون قرار گرفته است.

تلویزیون در جامعة ما خود را از خاستگاه دینی تعریف کرده ویکی از اساسی‏ترین نقش‏های آن ترویج و تبلیغ دینی است.این اقدام نظام تبلیغ سنتی را تحت الشعاعقرار داده و می‏دهد.

دین دارای ابعاد، لایه‏ها و سطوح متعددی است که آموزش و ابلاغ آن نیازمند تمهید مقدماتاست. پیامبر اکرم9 ابلاغ خویش را با یک جمله آغاز نمود «قولوا لا اله الا ا... تفلحوا» و به تناسب ظرفیت و قابلیت جامعه ابلاغ معارف و احکام دینی را توسعه داد. نگاهی به تفاوت سوره‏های مکی و مدنی بخوبی توجّه به تبلیغ دین متناسب با قابلیّت جامعه را آشکار می‏سازد. رویه دیگر رسولان و مبلغان دینی نیز بر این امر استوار بوده است؛ چنانکهاز رفتار حضرت ابراهیم(علیه السلام)در جلب اعتماد جامعه ستاره، ماه و خورشید پرست و ابلاغ توحیِد مطابق فهم آنها استفاده میِ شود. روند صدور برخی احکام دینی نیز بر این پایه بوده است؛ در تحریم شرب خمر چند آیه از تحریم ضعیف به شدید نازل گردید، در مرحله نخستبه مضرات این عملاشاره شد و


18

در مراحل بعدی از اقامه نماز در حال مستی نهیو آنگاه در مرحله نهایی پلید و اقدامی شیطانی تلقی گردید. احکام زیادی از شریعت و اخلاق و اعتقادات نیز بر توجه به قابلیت و ظرفیت و استعداد جوامع و آحاد افراد در پذیرش دین حکایت دارد. چنانکه در روایتی نقل شده است که ما انبیاء مأموریم که با مردم به قدر عقولشان سخن بگوئیم «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم»( شیِخ عباس قمیِ، سفیِنه البحار،ج2 :214). فلسفه تکامل ادیان نیز بر این اساس تبیین گردیده است

در تعلق تکلیف به افراد، توجّه به قابلیت و ظرفیت افراد قضیه پذیرفته شده‏ای است؛ ایمان دارای مراتبی است. «حسنات الابرار سیئات المقربین» و«والله لو علم ابوذر ما فیِ قلب سلمان لقتله» ( شیِخ عباس قمیِ، پیِشیِن:461)

رسانه هایِ سنتیِ در جامعه ما همواره دارایِ نقشیِ اساسیِ در هویِت بخشیِ و فرهنگ سازیِ بوده است .«ارتباطات مستقیم میان ارتباط‏گران و مخاطبان، روابط چهره به چهره میان مخاطبان و محیط پیرامون، بازخوردهای فوری و تأثیرات مربوط به بیان احساسات و شور و جذبه فردی و جمعی و از این دست که خاص ارتباطات انسانی است از توانمندی‏های آموزش رسانه‏های سنتی به شمار می‏آید و محدودیت‏های آن به لحاظ سرعت، گستردگی، قابلیّت دسترسی، کنترل و سازماندهی و... از جمله زیرساخت‏های این الگوی ارتباطی محسوب می‏شود. مسجد و منبر، مجالس دعا و روضه خوانی، زیارتگاهها، حسینیه‏ها، تکیه‏ها، مهدیه‏ها، فاطمیه‏ها، هیئت‏های مذهبی، مراسم تعزیه، مکتب خانه‏ها و حوزه‏های علمیه، مراسم نماز جمعه و حتی خانواده‏ها را باید از جمله رسانه‏های سنتی اسلام دانست که نقش و تأثیر ارتباطی آنها در تاریخ تحولات جامعه شیعی ایران و حفظ و آموزش معارف ناب اسلامی بسیار با اهمیّت بوده و تا امروز نیز به عنوان یک شبکه آموزشی عمل کرده است. (پژوهش و سنجش:33)

نخستین رسانه آموزشی، عبادی و اجتماعی فرهنگی اسلام مسجد می‏باشد. پیامبر


19

اسلام(ص) از مسجد به عنوان بزرگ‏ترین پایگاه استفاده کرده است. پیامبر اسلام به کسانی که مسجد می‏روند بشارت هشت خصلت را داده است: درک آیه‏ای یا انجام فریضه‏ای، یا برپایی سنتی دینی، دستیابی به دانش جدید، یا پیدا کردن دوستی مقید یا شنیدن سخنی که سبب هدایت شود یا از هلاکت باز دارد یا ترک گناه. (بحارالانوار، ج84: 3)

در صدر اسلام، مسجد تنها مرکز پرستش نبود بلکه حتی فراگیری خواندن و نوشتن در این مکان انجام می‏گرفت. پس از انقلاب اسلامی تلاش شد از مساجد به عنوان پایگاه ویژه برای نشر معارف دینی و انقلابی استفاده شود و در جریان مبارزات انقلابی نیز مسجد اولین پایگاه به شمار می‏رفت. چنان که امام خمینی; مسجد را سنگر دانست. «امام خمینی رهبر مذهبی ایران اسلامی پس از اقامتش در حومه پاریس در براندازی طولانی مدّت دولت استبدادی غرب‏گرا و سکولار ایران از ارتباطات الکترونیکی و نوار کاست در به هم پیوند دادن شبکه‏های ارتباطی مساجد و بازار استفاده کرد. استراتژی استفاده از بازارها و مساجد برای ارتباطات جمعی که از جانب بسیاری از انقلابیون مسلمان به کار گرفته می‏شود، نهادهای سنتی مذهبی را به عنوان منبع نیرومند ارتباطات جمعی در دنیای جدید در نظر می‏گیرد.» (مولانا، کیهان فرهنگی، 189)

در میان رسانه هایِ سنتیِ"منبر دارایِ موقعیت برجسته‏ای است. استفاده از منبر تنها در اختیار وعاظ، مبلغان و عالمان دینی بوده و از زمان پیامبر تا دوران خلفا در اکثر مناسبت‏های رسمی از آن استفاده می‏کردند. در واقع منبر نوعی مسند و فرمانروایی بود که فقط حاکم می‏توانست آن را اشغال کند و به تدریج منبر به محل جلوس علمای دینی تبدیل شد. امّا اهمیّت خود را به عنوان یک تریبون حفظ کرد که از آن، تصمیمات، مسائل و سیاست‏های مهم در برابر مخاطبان عموم اعلام و به بحث گذاشته می‏شد و از آن دفاع می‏کردند.


20

ظهور فن آوری‏های مدرن ارتباطی با خاستگاه استعماری در بسیاری از کشورهای اسلامی نه تنها نتوانست مشروعیت لازم را بیابد بلکه گاه با مقابله مردم به رهبری علمای دین به واسطه اهداف استعماری‏آن روبرو می‏شده است. در بسیاری از کشورهای اسلامی به واسطه علاقه‏مندی مردم به اسلام، ارتباطات جدید جمعی از همان آغاز با بحران مشروعیت مواجه شد،تحولات بزرگ تاریخی ایران مانند نهضت تنباکو، قیام مشروطه، جریان ملّی شدن صنعت نفت، قیام 15 خرداد و مهم‏تر از همه انقلاب اسلامی ایران مرهون ارتباطات سنتی است.

بسیاری از جنبش‏های اسلامی از طریق وعظ بر روی منبر اتفاق افتاد و به عنوان مثال محمدعلی شاه پس از چند دور مذاکره با مجلس برای حل اختلافات، تقاضای تبعید 8 نفر از سران مشروطه را کرد که سه نفر از آنان واعظ و دو نفر دیگر سردبیر روزنامه بودند بعد از تخریب مجلس نیز چند تن از وعاظ را دستگیر و اعدام کرد.

ایران در طول تاریخ پیش از انقلاب اسلامیدست به گریبان بحران مشروعیت وسائل ارتباطی جمعیبوده و پس از انقلاب اسلامی نیز به رغم بهره گیری از آنها، رسانه هایسنتی موقعیت رسانه ای خود را حفظ کرده اند؛ بطوریِ که«پژوهش میدانی گواه این واقعیت است که رسانه‏های سنتی دینی اصلی‏ترین منبع دینی اکثریت مردم (60%) در کارکردهای چهارگانه ارتباطی است. و وسائل ارتباط جمعی برای 40% از مردم نقش اولین گزیدة رسانه دینی را داراست. همچنین برنامه‏های دینی تلویزیون در رتبه سوّم پس از خانواده، مجالس و مراسم مذهبی قرار دارد.

مردم در هر یک از کارکردهای آموزشی، ارشادی، اطّلاعرسانی و سرگرمی هم از رسانه‏های سنتی دینی، هم از وسائل ارتباط جمعی نوین استفاده می‏کنند. وسائل ارتباطی نوین نیز تأثیرات عمیقی بر فرآیندهای ارتباطات سنتی ایران بر جای نهاده‏اند که استفاده از تکنیک‏ها و فن آوری‏های نوین در رسانه‏های سنتی بخشی از آن به شمار می‏آمد.» (باهنر، سروش 24: 85)حضور همزمان رسانه هایِ سنتیِ و جدید در


21

حدیِ است که«مناسب‏تر آن است که گفته شود ایران در مواردی در عصر ماقبل صنعت و در مواردی در عصر صنعت و در حوزه‏هایی به خصوص در صنعت و زیرساخت‏های ارتباطی در عصر فراصنعت قرار دارد. به اعتقاد برخی نویسندگان عوارض موج سوّم به میزان بیش از 70% جامعه ایران را در بر گرفته است.» (بازتاب اندیشه، 18: 429)

امروزه شاهدیم که پس از دوران طولانی تبلیغ سنتی دینی و انتقال باورها، ارزش‏ها و هنجارهای دینی از نسلی به نسل بعد و حفظ و توسعه الگوهای دینداری اینک ابزاری مدرن و ناشناخته از نظر قابلیت و ظرفیت وارد این میدان شده است. در این وضعیت تعهد انسانی و دینی حکم می‏کند که از ابعاد مختلف به بررسی این پدیده نو پرداخته شود. ویژگی‏های ابزاری آن باز شناخته گردد و بالحاظ مخاطبان و گستره تبلیغ این ابزار و تفاوت سطوح و لایه‏های دینی نقشه کلی جایگاه و موقعیت این رسانه طراحی و مهندسی گردد و برای افزایش کارآیی آن در موارد خاص راه حل ارائه گرد.

«یک چشمه از قدرت جادویی رسانه‏های توده‏ای را در دوران به ظاهر مدرن امروز در جنگ رسانه‏ای ماجرای یازده سپتامبر می‏توان مشاهده کرد. یک روز صبح به وقت ایالات متحده آمریکا مردم سراسر جهان به برکت حضور رسانه‏های توده در کنج هر خلوت انسانی شاهد واقعه‏ای بس باور نکردنی و مهیج از سنخ فیلم‏های سینمایی هالیوودی بودند که طی آن دو هواپیمای مسافربری که از سوی تروریست‏های مسلمان! ربوده شده بود با فاصله حدود بیست دقیقه یکی پس از دیگری به برج‏های دوقلوی راکفلر کوبید و پس از مدت کوتاهی آتش سوزی و انفجار، این دو ساختمان با همه ساکنان و مراجعان آمریکایی ـ و البته نه یهودی ـ خود با خاک یکسان شد و جز تلّی از آهن پاره و سیمان از آن باقی نماند. جالب این که در این تل غم افزا همه چیز حتی گذرنامه تروریست مسلمان داخل هواپیما پیدا


22

شد، امّا هرچه کاویدند هواپیما و جعبه سیاه آن را نیافتند! مدتی گذشت تا ما و برخی مردم جهان بتوانیم باور کنیم که هر آنچه بر صفحه تلویزیون دیدیم جنگی رسانه‏ای بود و نه نظامی از نوع چریکی و تروریستی آن. این جنگ به لطف همکاری قابل تقدیر میان تروکاژهای سینمایی هالیوودی برخاسته از رشد چشمگیر صنعت رایانه از یک سو و اعضای خبری این واقعه از سوی شبکه‏هایی مانند FoxNews, CNN از سوی دیگر برای ما ترتیب داده شده بود. امّا این تازه اوّل کار بود. به دنبال این واقعه غرب با سر و صدای زیاد رسانه‏ای به شرق تاختند و شخصیتی از یک تروریست مسلمان به نام بن لادن در افغانستان همسایگی ایران ساختند و شبکه‏ای اسلامی به نام الجزیره به راه انداختند که به ظاهر بدون وابستگی به غرب بتواند اخبار ناب و دقیق این واقعه را به گوش مسلمانان برساند؛ به طوری که، به مهمترین قطب رسانه‏ای منطقه به ویژه در پوشش خبری حمله آمریکا به افغانستان تبدیل شد. و توانست در اوج عقب افتادن بوش از رقیب انتخاباتی‏اش، با ارائه نواری ویدئویی از بن لادن، برای دومین بار او را به کرسی ریاست جمهوری آمریکا بنشاند.» (همایون، 1385: 2)

«میلوسویچ سردبیر «ورمه» فروپاشی یوگسلاوی را پیامد جنگ رسانه‏ای دانسته و می‏گوید: واقعاً جنگ داخلی مصنوعی بود و تلویزیون آن را به راه انداخت تنها کاری که کرد چند سال تبلیغات خشم آلود و بی‏پروا و تعصب آلود دور از تساهل و توسعه طلبانه و جنگ افروزانه‏ای را فراهم آورد که برای شروع جنگ نفرت کافی ایجاد کرد. فروپاشی یوگسلاوی با جنگ رسانه‏ای آغاز شد.

بنابراین رسانه‏ای کردن رویدادها، خصلت افسانه‏ای آن‏ها را تقویت می‏کند و باعث می‏شود به گونه‏ای غیرواقعی جلوه کنند. طوری که به چشم و گوش خود نیز نمی‏توان اعتماد کرد. در یوگسلاوی همه جا کنترل رسانه‏های اصلی را متعصبان در دست داشتند و میانه روان را سانسور می‏کردند یا از بین می‏بردند و عملاً به حاشیه می‏راندند.» (شاکر، صف 247: 40)


23

با فروپاشی شوروی، رقابت جهانی کمونیست با غرب امپریالیستی از بین می‏رود، ولی با وقوع انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه 1970، رقیب دیگری برای غرب پدیدار گشت. غرب نخست با استفاده از قدرت سخت تلاش کرد آن را از پیش پا بردارد ولی با ناکامی مواجه شد و به سفارش استراتژیست‏ها، به قدرت نرم «فرهنگی و رسانه‏ای» روی آورد. با وقوع این انقلاب، نه تنها جهان اسلام، مواجه با احیاء و بیداری شد؛ بلکه برای اولین بار در تاریخ غرب، مسلمانان انگلستان در اعتراض به سلمان رشدی راه‏پیمایی کردند. «مجله اکونومیست در سال 1994 / 1373 در ویژه‏نامه‏ای با ابراز نگرانی از این موضوع برای مهار این جریان سه پیشنهاد را مطرح کرده است. یکی از پیشنهادات برداشتن مرزهای اخلاقی مخصوصاً در روابط زنان و مردان با استفاده از اهرم رسانه‏ها بود.» (خجسته، 1384: 87)

عصر حاضر را عصر تبلیغات خوانده‏اند. عصری که با پیشرفت تکنولوژی ارتباطی و توسعه وسائل ارتباط جمعی، جهان را به «دهکده‏ای جهان» تبدیل کرده است. در این جهان ارتباطاتی عرضه افکار، عقاید و علائق و سلایق به راحتی صورت می‏پذیرد و زمان و مکان مفهوم پیشین خود را از دست داده است.

در این جهان، تضارب افکار و عقاید و رقابت در جلب و جذب مخاطبین تشدید یافته و دگرگونی و تنوع و سرعت انتقال همة عرصه‏های زندگی فردی و جمعی را در بر گرفته است. در این وضعیت سخن از پسامدرن است و اضمحلال نظام‏های معرفتی ثابت و تخریب پایه‏های فرهنگی سنتی و ذهن بی‏خانمان و چندگانگی هویتی و...

سخن دین همواره بر مبانی فرازمانی، فرامکانی و فراروایتی استوار بوده و ثبات و ریشه در گذشته داشتن و از منطق معین و شیوه مشخص پیروی کردن از ارکان شناخته شده آن بوده است. در این اوضاع چگونه می‏توان جوامع را به سوی دین تشویق کرد؟ چگونه می‏توان انتظار تثبیت هویت‏های فردی و جمعی را داشت؟ کدام ابزار می‏تواند چنین پیامی را ارسال نماید؟ آیا با ابزاری که خود مشمول قاعده کلی


24

حرکت و تنوع است، می‏توان حاملیت چنین پیامی را متوقع بود؟ بنابراین تبلیغ دین در این عصر از موضوعات مهم و اساسی است که ذهن بسیاری از اندیشمندان را بخود متوجه نموده است. این اهمیت دو چندان می‏گردد آنگاه که ریشه درمان آلام بشری دنیای کنونی در دین جستجو گردد.روند پویایی دین در حدی است که برخی دنیای آینده را دنیای دینداری خوانده‏اند.

جامعه ما جامعه‏ای دینی بوده و در طول تاریخ، دین مهم‏ترین عرصه حیات فردی و اجتماعی مردم ایران محسوب شده است.

انقلاب اسلامی ایران رادیو و تلویزیون را در خدمت تبلیغ دین قرار داد و در طی سه دهه گذشته، برای تحقق این منظور، این دستگاه‏ها با فراز و نشیب‏هایی مواجه بوده، و همواره این سؤال مطرح بوده است که قابلیت و ظرفیت این دستگاه‏ها برای تبلیغ به چه میزان، در کدام عرصه ولایه دینی بوده و تفاوت آن‏ها با ابزارهای تبلیغ سنتی در چیست؟

ابزار تبلیغ سنتی، شناخته شده، انحصاری، دارای قداست، منحصر در دست مبلغان دینی بوده و تجربه خود را از نظر کارایی به منصه ظهور رسانده است؛ اما وسائل ارتباط جمعی، از جمله تلویزیون، ابزاری است که در کنار رسالت‏های دیگر خود، رسالت دین را نیز تقبل نموده است. دغدغه جذب مخاطب، روگرداندن آن‏ها از وسائل ارتباط جمعی بیگانه، دغدغه تفریح و سرگرم کردن مردم را داشتن و بسیاری دیگر از این مسائل تلویزیون را از ابزار سنتی تبلیغ دینی متمایز کرده و بدیهی است این موارد بر قابلیت و ظرفیت آن در عرصه تبلیغ دینی اثر می‏گذارد. مضافاً اینکه این سخن نیز در علوم ارتباطاتی مطرح بوده و هست که ابزار حامل فرهنگ و مرام و معرفت خاص خویش نیز هست. ورود تلویزیون بسیار از عرصه‏های زندگی اجتماعی فرهنگی انسان را تحت تأثیر قرار می‏دهد. آدمی را با دنیایی مجازی مواجه می‏سازد، دنیایی نادیده اما جذاب، با انبوهی از تنوعات که او را به تکاپوی انتخاب وا می‏دارد


25

وزمینه‏ساز تحول و دگرگونی در فرهنگ، هویت و شخصیت می‏گردد.

بحث عرفی شدن از مباحث دیروز و امروز جامعة دین پژوهی است. چه میزان تلویزیون بر این پدیده تأثیر دارد آیا تلویزیون دینی ما را از این پدیده باز می‏دارد یا آنکه ماهیّت رسانه‏ای آن توان بازداری را ندارد و حداقل از چاشنی‏های دیگر باید برای این مهم سود جست؟

دین پدیده‏ای چند ضلعی و دارای سطوح مختلف است به نحوی که گفته شده است در دل یک پیام دینی هفتاد بطن نهفته است که حاکی از قابلیت پیام‏های دینی برای بهره‏گیری مخاطبان مختلف با سطوح آگاهی ـ اعتقادی و احساسی متعدد است. وسائل ارتباط جمعیِ نوچقدر ما را به درون این لایه‏ها می‏کشاند؟ آیا پیام‏های عرفانی تلویزیون می‏تواند از شکل زمینی به محتوای آسمانی تعالی یابد؟

نگاه به برنامه‏های دینی تلویزیون نیز پرداختن عالمانه به موضوع را ضروری‏تر می‏نماید. تلویزیون در فضای رسانه‏ای خود و با بهره‏گیری از برخی دیدگاه‏های روان شناختی و جامعه شناختی به طرح موضوعات اجتماعی دینی می‏پردازد. موضوعاتی که سبک و احیاناً متن آن با دین سازگار نیست از جمله اینکه از شیوه تشکیل پانل برای بررسی مهریه، ارتباط دختر و پسر با حضور دختران و پسران به صورت مختلط استفاده می‏شود. بی‏تردید اصل موضوع تنویر افکار عمومی بلحاظ دینی نیکو است امّا براستی آثار اینگونه برنامه‏های جذاب امّا غیر کارشناسانه از نظر تقیدات و تعهدات دینی چگونه است؟ آیا می‏توان در مورد اینگونه احکام دینی با اخذ نظر غیرکارشناسانه از چنین مجموعه‏هایی، بهره برد و آثار هویتی آن چه خواهد بود؟

از سوی دیگر پیام دینی بر ارشاد استوار است و ارشاد متوقف بر طی مراحل آموزشی و وجود زمینه‏ها و مبانی و مبادی خاص آموزشی است این وضعیت در سیستم سنتی تا حدّی به صورت روان در جریان بوده است. امّا در تبلیغ تلویزیونی قابلیت و ظرفیت چنین امری مورد تردید است.به نظر می رسد منتها توقع از این ابزار


26

اثراقناعیاست که با روح دینداری فاصله بسیار دارد. بر این اساس است که، هر روز شاهد سطحی‏تر شدن رفتارهای اجتماعی از جمله در انتخابات و در رفتارهای مذهبی هستیم. چه اینکه دنیای تلویزیونی دنیای صورت است و رنگ و لعاب و تحریک و تحریص احساسات نه دنیای تعمق و سیرت و عمق و حکمت و درایت.

اهمیّت پرداختن به برنامه‏های مذهبی تلویزیونی از نظر ابتنای دینداری بر امر قلبی نیز قابل توجه است. دین دارای خصلت قلبی است و امر قلبی بر اعتماد، دوستی و درک متقابل متکی است. آیا این وضعیت در تلویزیون جمهوری اسلامی مهیا است؟

پرداختن به موضوع تلویزیون دینی از نظر موقعیت ملّی نیز قابل تأمل است. بخشی از میهن ما را، ایرانیان غیرشیعی تشکیل می‏دهند. تلویزیون دینی ـ شیعی ـ چگونه می‏خواهد با آن بخش از مخاطبان ارتباط برقرار نماید؟ با ماهیّت دینداری شیعی یا غیر آن؟ عواقب و پیامدهای هر کدام از عکس العمل‏های تلویزیون چیست؟ و در نهایت بحث ارتباط جهانی مطرح است. اسلام با پیام جهانی نازل گردیده است امّا چگونه می‏توان از تلویزیون برای ارسال و ابلاغ این پیام بهره جست؟ آیا با نمایش مناسک‏ها می‏توان مردم را به دین دعوت کرد؟ به طور یقین بسیاری از مناسک برای اهل جهانیان نامأنوس است؟ اگر از این بخش صرفه نظر شودباید به مباحث عمیق دینی پرداخت کهآن هم با ماهیّت تفریحی تلویزیون هم خوان نیست .اگر صرفه نظر نشود موجب وهن به اسلام است. چه راهی را می‏توان پیش گرفت؟

مجله سخن پس از گذشت چهار سال از نخستین مقاله خود درباره تلویزیون و پنج ماه قبل از تأسیس تلویزیون در ایران، به موضوع تلویزیون پرداخته است. این مقاله با عنوان «آیا تلویزیون برای ایران لازم است؟» سعی دارد با نگاه انتقادی بر موقعیت هویت سازی تلویزیون تأکید نماید و به تقلید از غربیان هشدار دهد. نویسنده مقاله تلویزیون را وسیله تفریحی و ابزاری دانسته که می‏تواند قوه تفکر را تهییج نماید امّا خاطر نشان می‏کند که نباید از خطرات و مضرّات آن غفلت نمود.


27

تأثیر تلویزیون بر هویت و رفتار کودکان مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان حوزه رسانه قرار گرفته است. از تحقیقات متعددی که در این خصوص بعمل آمده، استفاده می‏شود که چون تلویزیون بچه‏ها را با مسائل افراد بالغ درگیر می‏کند بر اضطراب آن‏ها از آینده‏شان می‏افزاید. و احساس عدم امنیت در آن‏ها ایجاد می‏کند. خطر در غرق شدن تدریجی در حقارت و فقر فرهنگی و اخلاقی است. (ژان کازنو، 1364: 83)

*** به منظور دسترسی به کل محتوا و تهیه نسخه الکترونیکی با نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تماس حاصل فرمایید***

قم: 7832834_0251 - تهران: 66951534_021
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۲ ، ۱۹:۰۸
حسن خیری
کد خبر: 80994595 (3772857) | تاریخ خبر: 24/10/1392 | ساعت: 13:43|

استاد دانشگاه:

بین فرد و جامعه گسستی وجود ندارد

قم - ایرنا - استاد حوزه و دانشگاه گفت: بین فرد و جامعه هیچ گسستی وجود نداشته و رفتار فرد در سرنوشت جامعه موثر است.

به گزارش ایرنا،حجت الاسلام و المسلمین ˈ حسن خیری ˈ روزسه شنبه در نشست علمی اصالت وجودی فرد ـ اجتماع با بیان اینکه در فلسفه اجتماعی این پرسش همواره مطرح است که آیا تکلیف متوجه فرد است یا جامعه افزود: بر مبنای حکمت صدرایی هیچکدام از ماهیت فرد و جامعه دارای اصالت نیست بلکه ملاصدرا معتقد است هم فرد در محدوده وجودی خویش و هم جامعه دارای آثار حقیقی است.

وی افزود: با توجه به نظریه کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت جامعه، امت و تمدن از گذشته دور تا امروز یک موجود است که یکی از آحاد جامعه در تحقق آن سهیم است.

خیری گفت: از آموزه های اسلامی استفاده می شود که هر یک از اعمال، نیات و افکار انسان دارای صورت، حقیقت و آثاری ملکوتی است.

وی گفت: تاثیرگذاری فرد یا افراد تنها شامل خود او نمی شود بلکه گاهی پهنه اجتماع و حتی تاریخ را درمی نوردد و از این جهت، هویتی واحد برای آن قابل تصور است.

خیری گفت: آدمی تنها متاثر از رفتار خویش نیست بلکه مسایل اطراف و حاشیه نیز تاثیرگذار است مثلا نماز آدمی را از فحشا و منکرات بازداشته و یا غفلت از امر به معروف و نهی از منکر اشرار را بر جامعه مسلط می کند.

وی ادامه داد: اقتصاد ربوی اگر چه اقدامی فردی است اما تاثیر اجتماعی گذاشته و منجر به سلب بصیرت و ایستادن در مقابل امام عادل می شود.

خیری گفت: شکل دهنده نظام اجتماعی آرمانی از جمله نظام اجتماعی امام زمان(عج) رفتار انسان ها است.

نشست علمی اصالت وجودی فرد ـ اجتماع با عنوان نقدی بر اصالت فرد و جامعه با هدف تبیین و بررسی نظریات مختلف در زمینه اصالت فرد و اجتماع با حضور اندیشمندان و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.ک/3

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۲ ، ۱۸:۵۹
حسن خیری