نهاد سیاسی در رویکرد اسلامی:
"
1- حاکمیت بالاصاله از آن خداوند است و برای سامان دهی به نیازهای فردی و جمعی انسانها، افراد و سیستمی با احراز شایستگی های مقرر شده از جانب خداوند حق و تکلیف حاکمیت را می یابند.
2- شریعت اسلام تنها منبع و مصدر تشریع است. بنابر این اولا: احکام ثابت فقهی به میزانی که به زندگی اجتماعی مرتبط است؛ جزو قوانین اصلی نظام حکومتی اسلام است. ثانیا: استخراج برخی از احکام متوقف بر اجتهاد است. و بنابر این به تناسب شرایط،حکم الهی، دارای بدیل هایی خواهد بود که انتخاب آنها متوقف بر رعایت مصلحت است[1]. ثالثا، بنا بر نظر برخی فقهاء، چون شهید صدر، شریعت اسلام اختیار تصمصم گیری در پاره ای از موارد را به خود انسان سپرده است که بدان منطقه الفراغ گویند؛ در این حوزه، حکومت اسلامی، با رعایت مصلحت جامعه اسلامی، دست به گزینش می زند[2].
3- امت اسلامی، در سلطه تشریعی و تنفیذی ،صاحب حق شمرده شده است و این حق همان حقی است که به انسان به عنوان خلیفه الهی داده شده است. از این جهت، اهتمام به امور اجتماعی و سیاسی، مسئولیت شرعی بشمار می رود.
4- مرجعیت آگاه، مفسر شرعی اسلامی است. و او نائب امام زمان است
5- انسانها، همه در برابر خداوند، خاضع و مدیون اند. کسی حق به استضعاف کشیدن و برده کشی انسانهای دیگر را ندارد. و همه در برابر قانون مساوی اند.
6- همه نعمت ها و موهبت های خدادادی مادی و معنوی ابزار و زمینه ها و عواملی هستند که آدمی باید برای تعالی و سعادت دنیوی و اخروی خود از آنها بهره ببرد.
7- در مقابل نعمت هایی که به انسان داده شده، حساب و کتابی وجود دارد. هیچکس از این حساب و کتاب مستثنی نیست.
8- امور اداره جامعه و سیاست نیز از نیازهای انسانی است. خداوند برای آن دستور مشخص ارائه نموده است.
9- امور سیاسی نیز همچون دیگر امور باید متضمن سعادت حقیقی – دنیوی و اخروی – انسان باشد.
10- انطباق امور بر احکام اسلامی و حاکمیت روح اسلام با اقامه کردن مبادی ضمان اجتماعی و توازن اجتماعی و توزیع ثروت بر اساس اسلام و ایجاد عدالت اجتماعی در داخل و ترویج اسلام در اقصا نقاط جهان، ارائه الگوی مناسب حاکمت اسلامی و یاری رساندن به همه مستضعفان و مظلومان از وظایف دولت اسلامی به شمار می رود.
11- لازمه چنین تعهدی آشنایی حاکمان به راه سعادت و توان رهبری در این مسیر است.
12- از منظر اسلامی، ایجاد فضایی عمومی که در سایه آن ابعاد مختلف زمینه بروز بیابند؛ و جمع گسترده تری را در بر گیرد، از اهمیت مضاعفی، برخوردار می گردد، لذا حفظ نظام اسلامی، از بسیاری از عبادات فردی و جمعی واجب تر است. همانطور که ، حفظ اصل دین به خودی خود، از همه چیز حتی از حفظ نظام اسلامی، واجب تر است؛ چه اینکه، اگر چراغ دین خاموش گردد، یا به بیراهه رود، چیزی باقی نمی ماند تا در پرتو آن زمینه بسیج نیروها و تربیت آنها در آینده بوجود آید. سکوت حضرت علی (ع) در دوره خلفا با رعایت این اصل توجیه می گردد.
توحید کلمه و کلمه توحید که خود از سفارشات امام راحل و مقام معظم رهبری است؛ ریشه در قرآن و روایات دارد. بیدلیل نیست که دشمنان از صدر اسلام تاکنون رویارویی با حاکمیت اسلام و منحرف کردن آن و رویکرد دنیوی دادن و عرفی شدن آن را، در دستور کار خود قرار دادهاند. بقای اسلام در گرو کلّیت آن است. لذا فرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ...[3]»همه به ریسمان محکم الهی چنگ زنید و متفرق نشوید. و نیز امام علی (ع) می فرماید: "والزموا السواد الاعظم فان الله مع الجماعة و ایاکم والفرقة فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب[4]" همراه جامعه بزرگ اسلامى باشید و از آن جدا نشوید; زیرا قدرت و حمایتخدا با جامعه متحد است و از اختلاف و جدایى پرهیز نمایید; زیرا کسى که از امت اسلامى فاصله بگیرد، طعمه دیو شیطنت است; همان طور که گوسفند جداى از رمه، طعمه گرگ است. و چنگ زدن به ریسمان محکم الهی را، در گرو دو عنصر دشمنی با طاغوب و ایمان به خدا، دانست: «....فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ[5]»؛دو عنصری که در اثر جنگ نرم تجزیه می شود. این روند جنگ نرم در بیان امام صادق(ع) در توصیف بنیامیه بخوبی برداشت میشود:
"ان بنی امیه اطلقوا تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الکفر اذا احملو علیه لم یعرفوا[6]"؛ "همانا بنیامیه، آموزش ایمان به مردم را آزاد گذاشتند؛ ولی آموزش کفر و مفهوم و مظاهر و ابعاد آن را آزاد نگذاشتند تا وقتی مردم را عملاً به طرف کفر بردند، آنها، نتوانند حق و باطل را بازشناسند."
امام و امت، از واژگانی است که، در فرهنگ اسلامی دارای بار فرهنگی و تعیین کننده راهبرد اسلام در جامعه است. امام، در جامعه اسلامی، پیشوایی است که همراهی و اطاعت آن تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی است. امام، در عرصه حضور، انسان کاملی است که از نظر علمی، دارای علم لدنی و خدادادی است. و در عرصه علم و عمل معصوم است و از خطا و اشتباه و سهو در حکم و موضوع در امان است. و در عصر غیبت، امام کسی است که اوصاف آن، توسط امام معصوم بیان گردیده، کسی که از نظر دانش اسلامی برتر و قابل اعتماد به تشخیص اهل فن و از نظر نفسانی مبری از هوای نفس و مطیع امر الهی است. وجود این عناصر تحلیه و تخلیه شرط بقای امامت است. این شرایط، به تناسب در همه ارکان و پیکره جامعه اسلامی باید جاری و ساری باشد. در این صورت، ریسمان محکم الهی باقی مانده. وحدت کلمه و کلمه توحید تحقق یافته. در غیر این صورت، زمینه ناملایمات و فتنهها فراهم میشود.
از منظر اسلامی، گرچه شرعاً حاکمیت برای خدا و تجویزی است که از جانب خداوند اعلام می شود، مع الوصف، بنای خداوند در تشریع، بر ابلاغ تکلیف و آزاد گذاری افراد است. به همین خاطر بین مشروعیت و مقبولیت حاکمیت تفاوت است. حاکمیت اسلامی وقتی زمینه تحقق می یابد که علاوه بر مشروعیت از مقبولیت نیز بر خوردار باشد[7]"
[1] . محمد باقرصدر، الاسلام یقود الحیاه،ص19.
[2] . همان ،ص 19.
[3] . آلعمران (3):103.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 127.
[5] . بقره:256.
[6] . شیخ ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق رازی کلینی ،اصول کافی، ج 2،ص 415؛ به نقل از ره توشه راهیان نور ویژه محرمالحرام،ص 47 .
[7] .حسن خیری وزوانی، مبانی نظام اجتماعی اسلامی، صص316-312.