دیِن، رسانه، ارتباطات اجتماعیِ
دکتر حسن خیری
فهرست مطالب
پیِام ادیِان الهیِ بویِژه دیِن مبیِن اسلام که با فطرت آدمیِ سازگار بوده و آموزههایِ ابلاغیِ آن بر مخاطبشناسیِ و بهرهگیِریِ از رسول باطنیِ آدمیِ «عقل» و «احساسات و عواطف» لطیِف و ناب انسانیِ و همراهیِ و همسازیِ ایِن دو استوار نموده و پاکیِ و صداقت را در «محتوا» و «ابزار» و «رسانه پیِام» از «مجاریِ» پاکسیِرتان و «امانتداران» تأکیِد نموده و هیِچ بعدیِ از ابعاد فردیِ و اجتماعیِ را از رسالت تعالیِبخش خود محروم نساخته است، همواره، در طول تاریِخ نافذتریِن و پردامنهتریِن پیِامها بوده و امروزه نیِز در عصر ارتباطات و تبلیِغات و اطلاعات ایِن پیِام چون از مجاریِ خود برآیِد و از سویِ عالمان و دانشمندان فهیِم و آشنا به «پیِام ناب» ابلاغ گردد و در ایِن مهم اقتضاءات محیِطیِ، شرایِط هویِتیِ و فرهنگیِ مخاطبان و فرآیِند و روند ابلاغ پیِام و ماهیِت رسانه بکار رفته درست شناخته گردد، از مؤثرتریِن و پرنفوذتریِن پیِامها بشمار میِرود.
ورود رسانههایِ گروهیِ و جمعیِ، جهان نابرابر از نظر برخورداریِ از ایِن امکانات و دانش ارتباطیِ مبتنیِ بر اندیِشههایِ مادیِ و استکباریِ، زمیِنه بهرهگیِریِ از تکنولوژیِ ارتباطیِ به سود مدعیِان جهانیِسازیِ و توسعه و پیِشرفت غربیِ را فراهم نمود و در دورهایِ با آسودگیِ خیِال از محو سنتها و ادیِان سخن گفتند، ولیِ «انفجار نور انقلاب اسلامیِ» از واقعیِت دیِگریِ خبر داد و نقطه عطفیِ در تجدیِد حیِات پیِامهایِ الهیِ با بهرهگیِریِ از فضایِ رسانهایِ جدیِد بشمار رفت و ایِنک ایِن پیِام
بانشاط و پویِا سحر ساحران مدرن را باطل کرده و حقیِقت را آشکار ساخته و جهانیِ نو از آگاهیِ و تعقل و تحرک را نویِد میِدهد.
بیِتردیِد شناخت درست «پیِام»، «محتوا»، «مخاطبان»، «حاملان پیِام» و «ابزار پیِام» میِتواند در پیِشبرد رسالت اسلامیِ مؤثر واقع شود همانطور که بهرهگیِریِ نادرست از رسانهها و کمتوجهیِ به محیِط و فضایِ پیِام میِتواند نقض غرض را بهمراه آورد.
در ایِن راستا، ایِن اثر درصدد است تا با طرح دیِدگاهها و بیِان اقتضاءات رسانهایِ، و پیِامهایِ دیِنیِ بر ضرورت ورود به نظریِهپردازیِ در ایِن عرصه تأکیِد نمایِد.
کتاب حاضر با عنوان «دیِن، رسانه، ارتباطات اجتماعیِ؛ پیِشدرآمدیِ بر نظریِه ارتباطات اسلامیِ» توسط فاضل ارجمند، روشنفکر فرهیِخته، حضرت حجتالاسلام والمسلمیِن دکتر حسن خیِریِ، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه تألیِف و تدویِن گردیِده است و حاویِ مطالب جدیِد و نو میِباشد. چیِستیِ وسایِل ارتباط جمعیِ و پیِامدهایِ آن، بررسیِ دیِن و رسانه در عصر رسانه و انگارهها و پارادایِمهایِ اسلامیِ در برخیِ عناویِن محوریِ و رابطه تلویِزیِون ودیِن، رویِکردها و نظریِههایِ ارتباطات با تأکیِد بر تلویِزیِون و اندیِشههایِ اجتماعیِ پنج اندیِشهور مسلمان از مباحثیِ است که در ایِن مجموعه ارائه گردیِده و در فصل ششم محقق تلاش کرده با ارائه مدل هویِت، فضا، مراحل هویِتیِابیِ آدمیِ را در فضایِ خصوصیِ و عمومیِ با توجه بر اقتضاءات تعقل و احساسات آدمیِ تبیِیِن نموده و وضعیِت امروز و آیِنده جهان را ترسیِم نمایِد. و در فصل پایِانیِ با ارائه گزارش پیِمایِشیِ قابلیِت و ظرفیِت مسجد و تلویِزیِون در ارائه پیِامهایِ دیِنیِ مقایِسه شده است.
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیِ با درک ضرورت ورود به مباحث ارتباطاتیِ و تبلیِغاتیِ مطابق با نیِاز امروز جوامع ایِن اثر را به جامعه علمیِ تقدیِم میِکند. امیِد است ایِن کتاب زمیِنههایِ رشد و تعالیِ مطالعات اسلامیِ در زمیِنه ارتباطات را فراهم نموده و مورد توجه دانشوران عرصه علوم ارتباطاتیِ قرار گیِرد.
در پایِان لازم میِدانیِم از اهتمام ریِاست معزز پژوهشگاه حضرت حجتالاسلام والمسلمیِن جناب آقایِ دکتر احمد مبلغیِ که زمیِنه استقرار گروههایِ مطالعاتیِ تبلیِغ و رسانه را در ایِن مجموعه فاخر پژوهشیِ فراهم نموده و از انتشار ایِن اثر حمایِت نمودند و از جناب آقایِ یِدالله جنتیِ مدیِر محترم نشر پژوهشگاه سپاسگزاریِ نمائیِم.
ابراهیِم فتحیِ
مدیِر گروه تبلیِغ و رسانه
امروزهتلویزیون، به عنوان پر قدرتترین وسیله ارتباط جمعی، در تکوین، تحکیم و تضعیف، جهتدهی فرهنگیو ایجاد یا عدم انسجام جامعه نقش اساسی دارد. در جامعه ما، روزانه، افراد 2 تا 5 ساعت وقت خود را در پای تلویزیون میگذرانند و کودکان در خردسالی با این وسیله خو گرفته و هویت میپذیرند ودیگر عوامل و زمینهها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی تحت تأثیر تلویزیون قرار گرفته است.
تلویزیون در جامعة ما خود را از خاستگاه دینی تعریف کرده ویکی از اساسیترین نقشهای آن ترویج و تبلیغ دینی است.این اقدام نظام تبلیغ سنتی را تحت الشعاعقرار داده و میدهد.
دین دارای ابعاد، لایهها و سطوح متعددی است که آموزش و ابلاغ آن نیازمند تمهید مقدماتاست. پیامبر اکرم9 ابلاغ خویش را با یک جمله آغاز نمود «قولوا لا اله الا ا... تفلحوا» و به تناسب ظرفیت و قابلیت جامعه ابلاغ معارف و احکام دینی را توسعه داد. نگاهی به تفاوت سورههای مکی و مدنی بخوبی توجّه به تبلیغ دین متناسب با قابلیّت جامعه را آشکار میسازد. رویه دیگر رسولان و مبلغان دینی نیز بر این امر استوار بوده است؛ چنانکهاز رفتار حضرت ابراهیم(علیه السلام)در جلب اعتماد جامعه ستاره، ماه و خورشید پرست و ابلاغ توحیِد مطابق فهم آنها استفاده میِ شود. روند صدور برخی احکام دینی نیز بر این پایه بوده است؛ در تحریم شرب خمر چند آیه از تحریم ضعیف به شدید نازل گردید، در مرحله نخستبه مضرات این عملاشاره شد و
در مراحل بعدی از اقامه نماز در حال مستی نهیو آنگاه در مرحله نهایی پلید و اقدامی شیطانی تلقی گردید. احکام زیادی از شریعت و اخلاق و اعتقادات نیز بر توجه به قابلیت و ظرفیت و استعداد جوامع و آحاد افراد در پذیرش دین حکایت دارد. چنانکه در روایتی نقل شده است که ما انبیاء مأموریم که با مردم به قدر عقولشان سخن بگوئیم «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم»( شیِخ عباس قمیِ، سفیِنه البحار،ج2 :214). فلسفه تکامل ادیان نیز بر این اساس تبیین گردیده است
در تعلق تکلیف به افراد، توجّه به قابلیت و ظرفیت افراد قضیه پذیرفته شدهای است؛ ایمان دارای مراتبی است. «حسنات الابرار سیئات المقربین» و«والله لو علم ابوذر ما فیِ قلب سلمان لقتله» ( شیِخ عباس قمیِ، پیِشیِن:461)
رسانه هایِ سنتیِ در جامعه ما همواره دارایِ نقشیِ اساسیِ در هویِت بخشیِ و فرهنگ سازیِ بوده است .«ارتباطات مستقیم میان ارتباطگران و مخاطبان، روابط چهره به چهره میان مخاطبان و محیط پیرامون، بازخوردهای فوری و تأثیرات مربوط به بیان احساسات و شور و جذبه فردی و جمعی و از این دست که خاص ارتباطات انسانی است از توانمندیهای آموزش رسانههای سنتی به شمار میآید و محدودیتهای آن به لحاظ سرعت، گستردگی، قابلیّت دسترسی، کنترل و سازماندهی و... از جمله زیرساختهای این الگوی ارتباطی محسوب میشود. مسجد و منبر، مجالس دعا و روضه خوانی، زیارتگاهها، حسینیهها، تکیهها، مهدیهها، فاطمیهها، هیئتهای مذهبی، مراسم تعزیه، مکتب خانهها و حوزههای علمیه، مراسم نماز جمعه و حتی خانوادهها را باید از جمله رسانههای سنتی اسلام دانست که نقش و تأثیر ارتباطی آنها در تاریخ تحولات جامعه شیعی ایران و حفظ و آموزش معارف ناب اسلامی بسیار با اهمیّت بوده و تا امروز نیز به عنوان یک شبکه آموزشی عمل کرده است. (پژوهش و سنجش:33)
نخستین رسانه آموزشی، عبادی و اجتماعی فرهنگی اسلام مسجد میباشد. پیامبر
اسلام(ص) از مسجد به عنوان بزرگترین پایگاه استفاده کرده است. پیامبر اسلام به کسانی که مسجد میروند بشارت هشت خصلت را داده است: درک آیهای یا انجام فریضهای، یا برپایی سنتی دینی، دستیابی به دانش جدید، یا پیدا کردن دوستی مقید یا شنیدن سخنی که سبب هدایت شود یا از هلاکت باز دارد یا ترک گناه. (بحارالانوار، ج84: 3)
در صدر اسلام، مسجد تنها مرکز پرستش نبود بلکه حتی فراگیری خواندن و نوشتن در این مکان انجام میگرفت. پس از انقلاب اسلامی تلاش شد از مساجد به عنوان پایگاه ویژه برای نشر معارف دینی و انقلابی استفاده شود و در جریان مبارزات انقلابی نیز مسجد اولین پایگاه به شمار میرفت. چنان که امام خمینی; مسجد را سنگر دانست. «امام خمینی رهبر مذهبی ایران اسلامی پس از اقامتش در حومه پاریس در براندازی طولانی مدّت دولت استبدادی غربگرا و سکولار ایران از ارتباطات الکترونیکی و نوار کاست در به هم پیوند دادن شبکههای ارتباطی مساجد و بازار استفاده کرد. استراتژی استفاده از بازارها و مساجد برای ارتباطات جمعی که از جانب بسیاری از انقلابیون مسلمان به کار گرفته میشود، نهادهای سنتی مذهبی را به عنوان منبع نیرومند ارتباطات جمعی در دنیای جدید در نظر میگیرد.» (مولانا، کیهان فرهنگی، 189)
در میان رسانه هایِ سنتیِ"منبر دارایِ موقعیت برجستهای است. استفاده از منبر تنها در اختیار وعاظ، مبلغان و عالمان دینی بوده و از زمان پیامبر تا دوران خلفا در اکثر مناسبتهای رسمی از آن استفاده میکردند. در واقع منبر نوعی مسند و فرمانروایی بود که فقط حاکم میتوانست آن را اشغال کند و به تدریج منبر به محل جلوس علمای دینی تبدیل شد. امّا اهمیّت خود را به عنوان یک تریبون حفظ کرد که از آن، تصمیمات، مسائل و سیاستهای مهم در برابر مخاطبان عموم اعلام و به بحث گذاشته میشد و از آن دفاع میکردند.
ظهور فن آوریهای مدرن ارتباطی با خاستگاه استعماری در بسیاری از کشورهای اسلامی نه تنها نتوانست مشروعیت لازم را بیابد بلکه گاه با مقابله مردم به رهبری علمای دین به واسطه اهداف استعماریآن روبرو میشده است. در بسیاری از کشورهای اسلامی به واسطه علاقهمندی مردم به اسلام، ارتباطات جدید جمعی از همان آغاز با بحران مشروعیت مواجه شد،تحولات بزرگ تاریخی ایران مانند نهضت تنباکو، قیام مشروطه، جریان ملّی شدن صنعت نفت، قیام 15 خرداد و مهمتر از همه انقلاب اسلامی ایران مرهون ارتباطات سنتی است.
بسیاری از جنبشهای اسلامی از طریق وعظ بر روی منبر اتفاق افتاد و به عنوان مثال محمدعلی شاه پس از چند دور مذاکره با مجلس برای حل اختلافات، تقاضای تبعید 8 نفر از سران مشروطه را کرد که سه نفر از آنان واعظ و دو نفر دیگر سردبیر روزنامه بودند بعد از تخریب مجلس نیز چند تن از وعاظ را دستگیر و اعدام کرد.
ایران در طول تاریخ پیش از انقلاب اسلامیدست به گریبان بحران مشروعیت وسائل ارتباطی جمعیبوده و پس از انقلاب اسلامی نیز به رغم بهره گیری از آنها، رسانه هایسنتی موقعیت رسانه ای خود را حفظ کرده اند؛ بطوریِ که«پژوهش میدانی گواه این واقعیت است که رسانههای سنتی دینی اصلیترین منبع دینی اکثریت مردم (60%) در کارکردهای چهارگانه ارتباطی است. و وسائل ارتباط جمعی برای 40% از مردم نقش اولین گزیدة رسانه دینی را داراست. همچنین برنامههای دینی تلویزیون در رتبه سوّم پس از خانواده، مجالس و مراسم مذهبی قرار دارد.
مردم در هر یک از کارکردهای آموزشی، ارشادی، اطّلاعرسانی و سرگرمی هم از رسانههای سنتی دینی، هم از وسائل ارتباط جمعی نوین استفاده میکنند. وسائل ارتباطی نوین نیز تأثیرات عمیقی بر فرآیندهای ارتباطات سنتی ایران بر جای نهادهاند که استفاده از تکنیکها و فن آوریهای نوین در رسانههای سنتی بخشی از آن به شمار میآمد.» (باهنر، سروش 24: 85)حضور همزمان رسانه هایِ سنتیِ و جدید در
حدیِ است که«مناسبتر آن است که گفته شود ایران در مواردی در عصر ماقبل صنعت و در مواردی در عصر صنعت و در حوزههایی به خصوص در صنعت و زیرساختهای ارتباطی در عصر فراصنعت قرار دارد. به اعتقاد برخی نویسندگان عوارض موج سوّم به میزان بیش از 70% جامعه ایران را در بر گرفته است.» (بازتاب اندیشه، 18: 429)
امروزه شاهدیم که پس از دوران طولانی تبلیغ سنتی دینی و انتقال باورها، ارزشها و هنجارهای دینی از نسلی به نسل بعد و حفظ و توسعه الگوهای دینداری اینک ابزاری مدرن و ناشناخته از نظر قابلیت و ظرفیت وارد این میدان شده است. در این وضعیت تعهد انسانی و دینی حکم میکند که از ابعاد مختلف به بررسی این پدیده نو پرداخته شود. ویژگیهای ابزاری آن باز شناخته گردد و بالحاظ مخاطبان و گستره تبلیغ این ابزار و تفاوت سطوح و لایههای دینی نقشه کلی جایگاه و موقعیت این رسانه طراحی و مهندسی گردد و برای افزایش کارآیی آن در موارد خاص راه حل ارائه گرد.
«یک چشمه از قدرت جادویی رسانههای تودهای را در دوران به ظاهر مدرن امروز در جنگ رسانهای ماجرای یازده سپتامبر میتوان مشاهده کرد. یک روز صبح به وقت ایالات متحده آمریکا مردم سراسر جهان به برکت حضور رسانههای توده در کنج هر خلوت انسانی شاهد واقعهای بس باور نکردنی و مهیج از سنخ فیلمهای سینمایی هالیوودی بودند که طی آن دو هواپیمای مسافربری که از سوی تروریستهای مسلمان! ربوده شده بود با فاصله حدود بیست دقیقه یکی پس از دیگری به برجهای دوقلوی راکفلر کوبید و پس از مدت کوتاهی آتش سوزی و انفجار، این دو ساختمان با همه ساکنان و مراجعان آمریکایی ـ و البته نه یهودی ـ خود با خاک یکسان شد و جز تلّی از آهن پاره و سیمان از آن باقی نماند. جالب این که در این تل غم افزا همه چیز حتی گذرنامه تروریست مسلمان داخل هواپیما پیدا
شد، امّا هرچه کاویدند هواپیما و جعبه سیاه آن را نیافتند! مدتی گذشت تا ما و برخی مردم جهان بتوانیم باور کنیم که هر آنچه بر صفحه تلویزیون دیدیم جنگی رسانهای بود و نه نظامی از نوع چریکی و تروریستی آن. این جنگ به لطف همکاری قابل تقدیر میان تروکاژهای سینمایی هالیوودی برخاسته از رشد چشمگیر صنعت رایانه از یک سو و اعضای خبری این واقعه از سوی شبکههایی مانند FoxNews, CNN از سوی دیگر برای ما ترتیب داده شده بود. امّا این تازه اوّل کار بود. به دنبال این واقعه غرب با سر و صدای زیاد رسانهای به شرق تاختند و شخصیتی از یک تروریست مسلمان به نام بن لادن در افغانستان همسایگی ایران ساختند و شبکهای اسلامی به نام الجزیره به راه انداختند که به ظاهر بدون وابستگی به غرب بتواند اخبار ناب و دقیق این واقعه را به گوش مسلمانان برساند؛ به طوری که، به مهمترین قطب رسانهای منطقه به ویژه در پوشش خبری حمله آمریکا به افغانستان تبدیل شد. و توانست در اوج عقب افتادن بوش از رقیب انتخاباتیاش، با ارائه نواری ویدئویی از بن لادن، برای دومین بار او را به کرسی ریاست جمهوری آمریکا بنشاند.» (همایون، 1385: 2)
«میلوسویچ سردبیر «ورمه» فروپاشی یوگسلاوی را پیامد جنگ رسانهای دانسته و میگوید: واقعاً جنگ داخلی مصنوعی بود و تلویزیون آن را به راه انداخت تنها کاری که کرد چند سال تبلیغات خشم آلود و بیپروا و تعصب آلود دور از تساهل و توسعه طلبانه و جنگ افروزانهای را فراهم آورد که برای شروع جنگ نفرت کافی ایجاد کرد. فروپاشی یوگسلاوی با جنگ رسانهای آغاز شد.
بنابراین رسانهای کردن رویدادها، خصلت افسانهای آنها را تقویت میکند و باعث میشود به گونهای غیرواقعی جلوه کنند. طوری که به چشم و گوش خود نیز نمیتوان اعتماد کرد. در یوگسلاوی همه جا کنترل رسانههای اصلی را متعصبان در دست داشتند و میانه روان را سانسور میکردند یا از بین میبردند و عملاً به حاشیه میراندند.» (شاکر، صف 247: 40)
با فروپاشی شوروی، رقابت جهانی کمونیست با غرب امپریالیستی از بین میرود، ولی با وقوع انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه 1970، رقیب دیگری برای غرب پدیدار گشت. غرب نخست با استفاده از قدرت سخت تلاش کرد آن را از پیش پا بردارد ولی با ناکامی مواجه شد و به سفارش استراتژیستها، به قدرت نرم «فرهنگی و رسانهای» روی آورد. با وقوع این انقلاب، نه تنها جهان اسلام، مواجه با احیاء و بیداری شد؛ بلکه برای اولین بار در تاریخ غرب، مسلمانان انگلستان در اعتراض به سلمان رشدی راهپیمایی کردند. «مجله اکونومیست در سال 1994 / 1373 در ویژهنامهای با ابراز نگرانی از این موضوع برای مهار این جریان سه پیشنهاد را مطرح کرده است. یکی از پیشنهادات برداشتن مرزهای اخلاقی مخصوصاً در روابط زنان و مردان با استفاده از اهرم رسانهها بود.» (خجسته، 1384: 87)
عصر حاضر را عصر تبلیغات خواندهاند. عصری که با پیشرفت تکنولوژی ارتباطی و توسعه وسائل ارتباط جمعی، جهان را به «دهکدهای جهان» تبدیل کرده است. در این جهان ارتباطاتی عرضه افکار، عقاید و علائق و سلایق به راحتی صورت میپذیرد و زمان و مکان مفهوم پیشین خود را از دست داده است.
در این جهان، تضارب افکار و عقاید و رقابت در جلب و جذب مخاطبین تشدید یافته و دگرگونی و تنوع و سرعت انتقال همة عرصههای زندگی فردی و جمعی را در بر گرفته است. در این وضعیت سخن از پسامدرن است و اضمحلال نظامهای معرفتی ثابت و تخریب پایههای فرهنگی سنتی و ذهن بیخانمان و چندگانگی هویتی و...
سخن دین همواره بر مبانی فرازمانی، فرامکانی و فراروایتی استوار بوده و ثبات و ریشه در گذشته داشتن و از منطق معین و شیوه مشخص پیروی کردن از ارکان شناخته شده آن بوده است. در این اوضاع چگونه میتوان جوامع را به سوی دین تشویق کرد؟ چگونه میتوان انتظار تثبیت هویتهای فردی و جمعی را داشت؟ کدام ابزار میتواند چنین پیامی را ارسال نماید؟ آیا با ابزاری که خود مشمول قاعده کلی
حرکت و تنوع است، میتوان حاملیت چنین پیامی را متوقع بود؟ بنابراین تبلیغ دین در این عصر از موضوعات مهم و اساسی است که ذهن بسیاری از اندیشمندان را بخود متوجه نموده است. این اهمیت دو چندان میگردد آنگاه که ریشه درمان آلام بشری دنیای کنونی در دین جستجو گردد.روند پویایی دین در حدی است که برخی دنیای آینده را دنیای دینداری خواندهاند.
جامعه ما جامعهای دینی بوده و در طول تاریخ، دین مهمترین عرصه حیات فردی و اجتماعی مردم ایران محسوب شده است.
انقلاب اسلامی ایران رادیو و تلویزیون را در خدمت تبلیغ دین قرار داد و در طی سه دهه گذشته، برای تحقق این منظور، این دستگاهها با فراز و نشیبهایی مواجه بوده، و همواره این سؤال مطرح بوده است که قابلیت و ظرفیت این دستگاهها برای تبلیغ به چه میزان، در کدام عرصه ولایه دینی بوده و تفاوت آنها با ابزارهای تبلیغ سنتی در چیست؟
ابزار تبلیغ سنتی، شناخته شده، انحصاری، دارای قداست، منحصر در دست مبلغان دینی بوده و تجربه خود را از نظر کارایی به منصه ظهور رسانده است؛ اما وسائل ارتباط جمعی، از جمله تلویزیون، ابزاری است که در کنار رسالتهای دیگر خود، رسالت دین را نیز تقبل نموده است. دغدغه جذب مخاطب، روگرداندن آنها از وسائل ارتباط جمعی بیگانه، دغدغه تفریح و سرگرم کردن مردم را داشتن و بسیاری دیگر از این مسائل تلویزیون را از ابزار سنتی تبلیغ دینی متمایز کرده و بدیهی است این موارد بر قابلیت و ظرفیت آن در عرصه تبلیغ دینی اثر میگذارد. مضافاً اینکه این سخن نیز در علوم ارتباطاتی مطرح بوده و هست که ابزار حامل فرهنگ و مرام و معرفت خاص خویش نیز هست. ورود تلویزیون بسیار از عرصههای زندگی اجتماعی فرهنگی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. آدمی را با دنیایی مجازی مواجه میسازد، دنیایی نادیده اما جذاب، با انبوهی از تنوعات که او را به تکاپوی انتخاب وا میدارد
وزمینهساز تحول و دگرگونی در فرهنگ، هویت و شخصیت میگردد.
بحث عرفی شدن از مباحث دیروز و امروز جامعة دین پژوهی است. چه میزان تلویزیون بر این پدیده تأثیر دارد آیا تلویزیون دینی ما را از این پدیده باز میدارد یا آنکه ماهیّت رسانهای آن توان بازداری را ندارد و حداقل از چاشنیهای دیگر باید برای این مهم سود جست؟
دین پدیدهای چند ضلعی و دارای سطوح مختلف است به نحوی که گفته شده است در دل یک پیام دینی هفتاد بطن نهفته است که حاکی از قابلیت پیامهای دینی برای بهرهگیری مخاطبان مختلف با سطوح آگاهی ـ اعتقادی و احساسی متعدد است. وسائل ارتباط جمعیِ نوچقدر ما را به درون این لایهها میکشاند؟ آیا پیامهای عرفانی تلویزیون میتواند از شکل زمینی به محتوای آسمانی تعالی یابد؟
نگاه به برنامههای دینی تلویزیون نیز پرداختن عالمانه به موضوع را ضروریتر مینماید. تلویزیون در فضای رسانهای خود و با بهرهگیری از برخی دیدگاههای روان شناختی و جامعه شناختی به طرح موضوعات اجتماعی دینی میپردازد. موضوعاتی که سبک و احیاناً متن آن با دین سازگار نیست از جمله اینکه از شیوه تشکیل پانل برای بررسی مهریه، ارتباط دختر و پسر با حضور دختران و پسران به صورت مختلط استفاده میشود. بیتردید اصل موضوع تنویر افکار عمومی بلحاظ دینی نیکو است امّا براستی آثار اینگونه برنامههای جذاب امّا غیر کارشناسانه از نظر تقیدات و تعهدات دینی چگونه است؟ آیا میتوان در مورد اینگونه احکام دینی با اخذ نظر غیرکارشناسانه از چنین مجموعههایی، بهره برد و آثار هویتی آن چه خواهد بود؟
از سوی دیگر پیام دینی بر ارشاد استوار است و ارشاد متوقف بر طی مراحل آموزشی و وجود زمینهها و مبانی و مبادی خاص آموزشی است این وضعیت در سیستم سنتی تا حدّی به صورت روان در جریان بوده است. امّا در تبلیغ تلویزیونی قابلیت و ظرفیت چنین امری مورد تردید است.به نظر می رسد منتها توقع از این ابزار
اثراقناعیاست که با روح دینداری فاصله بسیار دارد. بر این اساس است که، هر روز شاهد سطحیتر شدن رفتارهای اجتماعی از جمله در انتخابات و در رفتارهای مذهبی هستیم. چه اینکه دنیای تلویزیونی دنیای صورت است و رنگ و لعاب و تحریک و تحریص احساسات نه دنیای تعمق و سیرت و عمق و حکمت و درایت.
اهمیّت پرداختن به برنامههای مذهبی تلویزیونی از نظر ابتنای دینداری بر امر قلبی نیز قابل توجه است. دین دارای خصلت قلبی است و امر قلبی بر اعتماد، دوستی و درک متقابل متکی است. آیا این وضعیت در تلویزیون جمهوری اسلامی مهیا است؟
پرداختن به موضوع تلویزیون دینی از نظر موقعیت ملّی نیز قابل تأمل است. بخشی از میهن ما را، ایرانیان غیرشیعی تشکیل میدهند. تلویزیون دینی ـ شیعی ـ چگونه میخواهد با آن بخش از مخاطبان ارتباط برقرار نماید؟ با ماهیّت دینداری شیعی یا غیر آن؟ عواقب و پیامدهای هر کدام از عکس العملهای تلویزیون چیست؟ و در نهایت بحث ارتباط جهانی مطرح است. اسلام با پیام جهانی نازل گردیده است امّا چگونه میتوان از تلویزیون برای ارسال و ابلاغ این پیام بهره جست؟ آیا با نمایش مناسکها میتوان مردم را به دین دعوت کرد؟ به طور یقین بسیاری از مناسک برای اهل جهانیان نامأنوس است؟ اگر از این بخش صرفه نظر شودباید به مباحث عمیق دینی پرداخت کهآن هم با ماهیّت تفریحی تلویزیون هم خوان نیست .اگر صرفه نظر نشود موجب وهن به اسلام است. چه راهی را میتوان پیش گرفت؟
مجله سخن پس از گذشت چهار سال از نخستین مقاله خود درباره تلویزیون و پنج ماه قبل از تأسیس تلویزیون در ایران، به موضوع تلویزیون پرداخته است. این مقاله با عنوان «آیا تلویزیون برای ایران لازم است؟» سعی دارد با نگاه انتقادی بر موقعیت هویت سازی تلویزیون تأکید نماید و به تقلید از غربیان هشدار دهد. نویسنده مقاله تلویزیون را وسیله تفریحی و ابزاری دانسته که میتواند قوه تفکر را تهییج نماید امّا خاطر نشان میکند که نباید از خطرات و مضرّات آن غفلت نمود.
تأثیر تلویزیون بر هویت و رفتار کودکان مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان حوزه رسانه قرار گرفته است. از تحقیقات متعددی که در این خصوص بعمل آمده، استفاده میشود که چون تلویزیون بچهها را با مسائل افراد بالغ درگیر میکند بر اضطراب آنها از آیندهشان میافزاید. و احساس عدم امنیت در آنها ایجاد میکند. خطر در غرق شدن تدریجی در حقارت و فقر فرهنگی و اخلاقی است. (ژان کازنو، 1364: 83)
*** به منظور دسترسی به کل محتوا و تهیه نسخه الکترونیکی با نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تماس حاصل فرمایید*** |