بسمه تعالی
دین و روحانیت در جهان زندگی جوان امروزی ایرانی
(چاپ شده در مجموعه مقالات همایش مناسبات روحانیت و نسل جوان، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی سال 88)
همایش مناسبات روحانیت و نسل جوان «مجموعه مقالات علمی ـ جلد اول» مهرماه 1388 ادامه ... |
دکتر حسن خیری
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
چکیده :
جوان ، هویت جوان ، دینداری جوان امروز ایرانی ، تعامل روحانیت و جوان و موقعیت روحانیت در نزد جوان امروز ایرانی ؛ از موضوعات و مسائلی است که تحلیل های مختلف و در برخی موارد متضادی از آن ارائه می گردد . آیا جوان ایرانی همچون اسلاف خود دارای علائق مذهبی است ؛یا آن که تغییر و تحولات سریع جهانی در این عرصه نیز وضع را دگرگون کرده است ؟
در این نوشتار ، برای راهیابی به پاسخ به این پرسش ها ، تلاش شده تا با رویکرد پدیدار شناسی و بکار گیری اصطلاح "جهان زندگی" به معنای "شبکه ذهنی" ای که فرد از موقعیت خود و دیگران داشته و بر اساس آن نوع خاصی از اعتقاد و احساس در او پدیدار می گردد ؛ به واکاوی موضوع مبادرت شود . آنچه از مجموع تأملات استنباط می شود این است که مسئله نه بر سر دین و دین داری ، بلکه بر آسیب دیدن تعامل و ارتباط بین جوان و روحانی است ؛ که با آشنایی با جهان زندگی جوان و اصلاح تعامل بر اساس آن می توان برای رفع این مشکل اقدام کرد .
کلید واژه ها : جوان ، روحانی ، جهان زندگی ، شبکه ذهنی ، هویت ، کنش ، گروه مرجع ، تعامل
مقدمه :
نتایج سرشماری نفوس و مسکن 1385 نشان می دهد جمعیت جوان کشور نسبت به ده سال قبل 1375 با 5/6 میلیون نفر افزایش از 18 میلیون به 5/24 میلیون نفر رسیده است . به عبارت دیگر جوانی جمعیت ایران با 7% افزایش از 4/28 % به 4/34% در سال 1385 ارتقاء یافته است . بنابر این در حال حاضر ایران جوان ترین جمعیت دنیا را داراست .( علیخانی ،هویت در ایران ، 1386 :ص بیست)
ما در عصری به سر می بریم که " هویت " مسئله است . "ظهور پست مدرنیزم که به شدت تکثر گرا ، چند پاره و نسبیت گراست و جریان جهانی شدن و گذشتن از مرزهای سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، شتاب گرفتن تغییرات ، رخداد انقلاب الکترونیک و حرکت به سمت جامعه اطلاعاتی و شبکه ای در عصر حاضر ، مزید بر علت شد و هویت را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.(همان : 21)هویت متکثر ، هویت دیجیتال ، هویت ناپایدار ، فرا هویت از واژگانی است که مد روز شده است .
از سوی دیگر ما وارث هویت و فرهنگی هستیم که بر پایه اسلام و آموزه های شیعی حیات تاریخی و بالندگی خاص خود را داشته است. " علاقه ایرانیان به دین مقدس اسلام از همان آغاز ظهور این دین مقدس شروع شد . " (مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران : 80 )شاید اولین فرد مسلمان ایرانی سلمان فارسی است ، وچنانکه می دانیم اسلام این ایرانی جلیل آنقدر بالا گرفت که به شرف " سلمان من اهل البیت " نایل شد ."(همان : 79 ) ایرانیان پس از استقلال بدون هیچ مزاحمتی می توانستند آیین و رسوم کهن خود را احیا کنند ولی نکردند ، بلکه بیشتر به آن پشت کردند و به اسلام رو آوردند ، چرا چون آنها اسلام را با عقل و اندیشه و خواسته های فطری خود سازگار می دیدند . "(همان : 110 )و آنان " از قدیم الایام که اسلام اختیار کردند ، بیش از اقوام و ملل دیگر نسبت به خاندان نبوت علاقه و ارادت نشان دادند . " (همان : 120 ) ودر طول تاریخ این کشور ، تحولات بزرگ اجتماعی با پیشوایی روحانیت و همدلی و همراهی جوانان این مرزو بوم اتفاق افتاده است . ولی چندی است که گویا راه این دو از هم جدا شده و مفاهمه آنها با مشکل مواجه شده و گروه مرجع بودن روحانیت برای جوان مورد تردید واقع شده است. نگاه عالمانه اقتضای آن را دارد تا بدون تأثیر پذیری مقلدانه ، محیط خود را بشناسیم "العالم من عرف قدره" (نهج البلاغه ، خطبه 103 )و در غیر این صورت ممکن است القا ءات نابخردان و دشمنان ما را با دست خویش به هلاکت اندازد "هلک امرء لم یعرف قدره "
در این نوشتار با رویکرد "پدیدار شناسانه " به بررسی جهان زندگی یا شبکه ذهنی جوان امروز ایرانی نسبت به دین و روحانیت می پردازیم و درصددیم به این پرسش پاسخ دهیم که جهان زندگی و شبکه ذهنی و معنایی جوان امروز را چه چیزی تشکیل داده است؟ بعلاوه پاسخ برای پرسش های فرعی ذیل را پیگیری می کنیم .
- آیا جوان امروز ایرانی گرفتار بحران هویت شده است؟
- عوامل اصلی شکل دهنده جهان زندگی جوان امروزی کدامند ؟
- مشکلی به عنوان ارتباط روحانیت با جوان وجود دارد ؟ اگر پاسخ مثبت است ؛ آیا مشکل در دوراهی ایمان است یا در دو راهی تفاهم و همدلی ؟
اصول موضوعه ورود به بحث عبارتند از :
v افراد در تعاملات اجتماعی دست به کنش می زنند .
v همه انسانها ذهن دارند و بر اساس برداشتی که از موضوع خود دارند تصمیم می گیرند که چگونه در برابر دیگران ظاهر شوند . تفسیرشان از رفتار دیگران چیست ؟
v انسانها معمولا در طول تعاملات اجتماعی خود با دیگران از آنها نمونه ای ساخته و به عبارت دیگران ذهن آنها نسبت به موضوعات ساخت من می شود . به عنوان مثال برداشت خاصی از روحانیت پیدا می کنند و آن ملاک قضاوت آنها قرار می گیرد .
v تعامل مجدد موجب تغییر و اصلاح ذهنیت بوجود آمده می گردد و قطع ارتباط موجب سفت وسخت شدن ذهنیت و گرایش می شود .
v در تشکیل جهان زندگی "شبکه ذهنی " افراد محیط دارای تأثیر بسیار است . معمو لا انسانها در طرز تلقی خود ، از بعضی تأثیر بیشتری می پذیرند که تحت عنوان گروه مرجع و دیگران مهم از آن یاد می شود .
v برای شکل گیری یک کنش اجتماعی باید درک مشترکی (تفاهم در معانی رفتارها و قواعد رفتاری "هنجارها" )بین افراد درگیر در کنش وجود داشته باشد . ودر غیر این صورت دعوای انگور ، عنب و اذن در می گیرد .
v شبکه تعاملات و کنش های اجتماعی جامعه " جهان اجتماع " را می سازد . پس "جامعه یک محصول انسانی است . جامعه یک واقعیت عینی است و انسان یک محصول اجتماعی است . "( ریتزر : 359 )
v از گزاره های فوق استفاده می شود که " جهان اجتماعی محصول فرهنگی فراگرد های آگاهانه است . "(همان : 360 )
v جهان زندگی و شبکه ذهنیتی ، هویت اجتماعی ما را شکل می دهد .
تعریف برخی اصطلاحات :
کنش : کرداری است مبتنی بر یک طرح از پیش تصویر شده . همین طرح است که کنش را از دیدگاه کنشگر اجتماعی معنی دار می کند . ( همان : 351) کنش عبارت است از رفتار دارای قصد و نیت . به عبارت دیگر افراد در کنش اجتماعی دارای دلیل و انگیزه اند. "کنش متضمن ساخت ها و فرایندهایی است که ادمی توسط انها منویانی معنا دار را شکل می دهد و این منویات را به طور کم و بیش موفقیت امیزی در وضعیت های انضمامی به انجام می رساند." ( صدرا : 70 )
گروه مرجع: انسانها در شکل دهی به نگرش های خود بیش از انکه به خود متکی باشند به گروههایی که با انان در ارتباط اند تکیه می کنند . (همان : 142)آدمی دارای دو گونه تعلقات اجتماعی است .یکی تعلقات عضویتی و دیگر تعلقات ذهنیتی است . ما هر کدام عضو خانواده ای هستیم ، اما ممکن است به خانواده ای که به آن تعلق داریم وابستگی عاطفی و ذهنیتی نداشته باشیم . به گروهی که به آن تعلق ذهنیتی داریم و چه بسا عضو آن هم نباشیم گروه مرجع گفته می شود .
وقتی فرد گروه مرجعش را تغییر دا د شاخص هایی که برای ارزیابی خود در روابط اجتماعی در نظر دارد تغییر یافته و قضاوتش درباره منزلتی که در جامعه دارد تغییر خواهد گرد.(همان : 143)
ارزش : مفاهیم یا باورهایی هستند که مرتبط با رفتار یا حالت مطلوب بوده ، فراتر ازموقعیت های خاص قرار می گیرند راهنمای انتخاب و ارزیابی رفتار و حوادث به شمار می روند و بر اساس اهمیت نسبی شان رتبه بندی می شوند (همان : 151)
جهان زندگی : مجموعه نمونه سازی هایی است که تمامی تجارب ، و کردار انسانها بر پایه آنها استوارند . نمونه سازی های این جهان معمولا مورد تردید کنشکران قرار نمی گیرد . جهان زندگی در واقع ؛ همان فرهنگ تثبیت شده جامعه است که تقریبا بدون چون و چرا مورد پذیرش کنشگران قرار می گیردد و از بیرون بر آنها تحمیل می شود . (ریتزر : 395) بدین صورت شبکه ای از برداست ها پدید می آید که آن را " شبکه ذهنی " نیز می گوییم .
هویت : هویت Identity کلمهای عربی است مرکب از هو هو، به معنای او او. بنابراین هویت فرآیندی است که فرد بدان شناخته میشود. از اینکه کیست؟ کجاست؟ چه بوده؟ خانواده، قبیله، نژاد، ملتش کدام است. پس هویت در بردارنده مجموعه صفاتی است که بدان موصوف را میشناسیم
"هویت ابتدا به معنای «یکی شدن» و در روان شناسی به معنای «یکی شدن خود» مطرح گردیده است و در مردم شناسی هویت تجلّی در «هویت نژادی» بوده است.(سوکفلد، 1999: 417) هویت از نقطه نظر جامعهشناسی صرفاً یکی شدن نیست بلکه «یکی شدن با خود و دیگران» محسوب میشود که توضیح دهنده هویت فردی و اجتماعی است. اریکسون (980: 109) این دو مورد را با یکدیگر جمع کرده و معتقد است هویت دارای دو جزء است: اولی «یکی شدن خود» و دیگری «مشارکت با دیگران در بعضی از اجزاء ذاتی». براساس نظریه هویت، فرآیند هویت، یک سیستم کنترل است که مجموعه ای هنجاری و ضد هنجاری را در فرد و جامعه بوجود میآورد. هویت مجموعه معانی است که چگونه بودن را در خصوص نقشهای اجتماعی به فرد القاء میکند و یا وضعیتی است که به فرد میگوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولیدی میکند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل میدهد.(بورک، 1991: 837) نکته مهم این است که هویت مفهومی است مرتبط با حوزه معنا، منتهی لزوماً معنا خصیصة ذاتی فرد و یا جامعه نیست بلکه محصول توافقها و عدم توافقها است." ( عاملی، 1383: 2)
بررسی هویت با دو رویکرد " ماهوی" و" وجود ی"
واژه هویت identity دارای دو معنای اصلی است : معنای اول آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق است و معنای دوم آن به مفهوم تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می گیرد . ( نوچه فلاح ، 1386 : 27)هویت در نزد حکما گاه بر " ماهیت " quiddity و گاه بر وجود beingاطلاق می شود . ... گروهی بر این باورند که تشخص هر چیزی به ماهیت آن است و تشخص مساوی ماهیت است و از این رو به " اصالت ماهیتی " شناخته شده اند و گروهی تشخص شیء ، حقیقت و ذات آن را به وجود می دانند و تشخص را مساوی وجود دانستند و از این رو به " اصالت وجودی " نامبردار گردیده اند . (همان : 28 )یکی از تفاوت های بسیار عمیق دو مکتب فلسفی مشایی و اشراقی و حکمت صدرایی در بحث حرکت است . سخن بر سر این است که آیا حرکت فقط در اعراض شیء رخ می دهد یا در جوهر شیء نیز واقع می شود ؟ حکیمان اشراقی و مشایی بر این باورند که حرکت تنها و تنها در عرض رخ می دهد ولی در جوهر و کنه شیء نمی تواند واقع شود . ... ولی در حکمت صدرایی عقیده دارند محال منطقی است بدون اینکه جوهر شیء تغییر کند ، اعراض آن تغییر کند ، چرا که اعراض در اصل موجودیت خود به جوهر وابسته اند ، چه رسد درباره امور دیگر .(همان : 28-29 )... پس با این وجود هیچ چیز در عالم ایستا و ثابت نیست . پس اگر هویت را از منظر اصالت ماهوی تعریف کردیم آنرا حقیقتی ثابت فرض کرده ایم و اگر آنرا از منظر اصالت وجودی تعریف کردیم ، هویت را حقیقتی وجودی و متغیر و سیال ادراک کرده ایم .در این صورت اصل اولیه ما در مواجهه با جوان و رویارویی با او شناخت جوان و هویتی جوانی در همان حال و زمان است و به این خطأ مبتلا نخواهیم شد که برداشت ثابت خود و تجارب شخصی خود را ملاک قضاوت و محک ارزیابی قرار دهیم . و در این صورت مفهوم بحران هویتی نیز متفاوت خواهد شد . "نگرش ماهوی به فرد مثل برشی است که از یک فیلم تهیه می کنیم ، اما روشن است که آن برش هرگز بیانگر واقعیت نیست . ... اما اگر از هویت فیلم بگیریم ، هویت او را به هم نمی ریزیم ، بلکه بر عکس اگر توقف و ایستایی رخ دهد ، هویت موضوع از دست رفته است .(همان : 34) بنا بر این باید به جوهره شیء که این همانی را حفظ می کند توجه کرد نه به تغییرات آن . انتظار این که جوان امروزی همان جوان دیروزی باشد خطا است اما اینکه چگونه می توانیم جوان امروزی را به لحاظ استمرا ر وجودی همان جوان دیروزی بدانیم پرسش مناسبی است . در این صورت تغییرات ما را دچار خطای در قضاوت نمی کند و گروهی را از حوزه خودی بودن خارج نمی کند و القای کجروی و نابهنجاری در افراد ایجاد نمی کند .
تزلزل در جهان زندگی با رویکرد اصالت وجودی
با رویکرد " اصالت وجودی " قضاوت در مورد اینکه بحران هویتی identity crisis یا تزلزل در جهان زندگی برای جوان امروز ایرانی اتفاق افتاده است ، سخت می گردد . برخی انقطاع نسلها را توهمی بیش نمی دانند.بلکه معتقدند آنچه رخ داده احساس انقطاع است و علت آن هم شتاب تغییر است . برخی انقطاع را نپذیرفته ولی گسست نسلی را باور دارند . و دیگری گسست معرفتی و ارزشی را اذعان دارد و مهم ترین عامل آنرا مدرنیته دانسته است (ر.ک . همان : 35) در این رویکرد بحران و تزلزل امری ذهنی است ولی با رویکرد "اصالت ماهوی " نفس تغییر بحران تلقی می گردد و امری عینی است.
بر اساس اصالت وجودی آنچه در تعریف شیء حائز اهمیت است تعریف ما از جوهره شیء است که تغییرات آن در اعراض نمود می یابد . باورها و ارزشهای نهفته در ذهن فرد او را به سمت برگزیدن نوع خاصی از رفتار سوق می دهد و هنجاری را بر می گزیند . بنابر این برای شناخت فرد باید وارد شبکه ذهنی و معنایی او شد و از دریچه نگرش او نگریست . در این صورت تغییر و تحولات رفتاری بخودی خود گویای تغییر جهان زندگی و هویتی نیست .اگر ما تزلزل در جهان زندگی و بحران هویتی را با تغییرات در سبک زندگی تعریف کردیم دائم خود در تعریف دچار بحران خواهیم بود ولی اگر با راهیابی به حریم معنایی فرد طرز تلقی او را دانستیم ، چه بسا در رودخانه سیال نمودها ثبات وجودی را مشاهده خواهیم کرد . اینکه به رغم قضاوت ما افرادی با نمود های مختلف در صحنه های مناسکی ، عبادی ، ملی مشاهده می شوند و خود را عاجز از تحلیل رفتاری آنها احساس می کنیم ریشه در ثبات پنداری ماهوی ما دارد . در حالی که از ویژگی های پدیده های فرهنگی تحول و دگرگونی آنها است . چنانکه ناصر خسرو قبادانی – شاعر اندیشه ورز (481- 394) پس از تعریف فرهنگ می گوید " و در فایدت آن گویند تا اصول را برگزیند و فروع را فرو گذارد و ضرورت را بر صورت رجحان دهد " ( گلشنی ، 1388 : 74 ) بر این اساس شکل گیری و حرکت فرهنگ در یک جامعه ، مبتنی بر یک نگرش کلان و جهان بینی است . "( همان : 74 ) استاد محمد تقی جعفری در کتاب فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو ، فرهنگ را عبارت می داند از : کیفیت یا شیوه بایسته و یا شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در حیات معقول تکاملی است . .... مرحوم استاد جعفری با قرار دادن عقل کلی و فطرت انسانی در طول عقل جزئی ، به عنوان کانون فرهنگ ، آن دسته از الگوهای فکری و رفتاری غیر منطبق با عقل کلی و فطرت انسانی را از قلمرو فرهنگ واقعی خارج می سازند و تکامل فرهنگ را امری ضروری می شمرند . " ( همان : 74 ) بنابر این تعاریف " در فرهنگ دینی ، سنت زدگی ، جمود و سکون فرهنگی پذیرفته نیست ، چرا که حیات فرهنگی به تکامل فرهنگی وابسته است . " (همان : 75 )
عوامل اصلی شکل گیری جهان زندگی:
الف )تأثیر پذیری جهان زندگی از محیط : در جهان زندگی و شبکه ذهنی همواره اینطور نیست که فرد در فضای عقلانی و واقعی به ترسیم افکار و احساسات خود بپردازد ؛ بلکه چه بسا متأثر از جو و فضایی قرار می گیرد که در آن قرار دارد . این ویژگی تأثر پذیری در فضای رسانه ای و ارتباطاتی امروزی حادتر از گذشته است . در این فضا است که بحث جهت دهی به افکار عمومی اهمیت می یابد و پدیده " مارپیچ سکوت " به معنای منزوی کردن و به سکوت کشیدن افراد در اثر بلند کردن صدا و خود را محق جلوه دادن و دیگران را از گردونه رقابت خارج کردن ، در این فضا واقعیت می یابد .براستی این فضا قصه " خر برفت و خر برفت و خر برفت " مولوی را تداعی می کند که عده ای هم صدا با دزدان هویتی با شور و نشاط و در رقص و سما قصه بر باد دادگی هویتی خود را زمزمه می کنند و این همرنگی و مدگرایی ، هوشیاران را نیز به اشتباه انداخته و به جای پی بردن به نقشه غارت گران هویتی ، آنها را نیز با خود همصدا نموده که "خر برفت و خر برفت و ..." غافل از این که خود این القا کار از کارگذشتگی بخشی از طراحی برای چپاول گری است . در این حالت نه تنها جوانان را ؛ بلکه متولیان فرهنگی را نیز در مارپیچ سکوت خود گرفتار می سازند .
ب ) توجیه درونی : برای شکل گیری جهان زندگی "شبکه ذهنی" باید زمینه توجیه درونی را فراهم کرد . برای توجیه به معنای " موجه نمایاندن رفتار" از دو طریق می توان اقدام نمود : یکی اینکه راهی برای فرد گشوده گردد تا خود مطلب را هضم کرده و بدان باور و اعتقاد پیدا کند در این صورت با آن زندگی واقعی برقرار خواهد کرد . راه دیگر آن است که بدون فهم و درک مبادی و مبانی موضوع ، از ارائه کد های بیرونی برای متقاعد سازی فرد بهره جسته شود . بدیهی است در این صورت ، فرد زندگی عاریتی با موضوع برقرار خواهد کرد و هرگز نمی تواند آنرا در درون خود بیابد . عبارت "می گویند " و امثال آن می تواند از این خاستگاه صادر شود . فرهنگ سازان و هویت پروران باید زمینه توجیه درونی را فراهم کنند و این بدون شناخت دقیق مخاطب و همراهی و همدلی با او حاصل نمی شود .بیان اقوال وفتاوای متشتت فقهی ، در فضایی که مقلد از مبانی اختلاف دیدگاهها سر در نمی آورد ، بر شدت عدم فهم موضوع و حتی گریز از آن می افزاید . لذا در این فضا دائم اطلاعات می دهیم اما علم تولید نمی کنیم . " اطلاعات " information "غیر از علم "knowledge " است . علم یعنی گزاره ای که هم فهم می گردد و هم دلیل قوی دارد که این گزاره درست یا نادرست است ؟لذا ما در عصر اطلاعات به سر می بریم ."( ملکیان ، 1386 : 59) در این فضا ، باید روشنفکر بود . حال روشنفکر کیست ؟ و چرا باید روشنفکر بود ؟پاسخی منطقی برای آن نیست. این هم مثل مد لباس است . اینگونه مقبول تر است و بهتر به چشم می آید .
ج ) فرا منطقه ای شدن جهان زندگی : در فضای زیست کنونی شکل گیری شبکه ذهنی و تکون هویت به شدت متأثر از پدیده های فرا قومی ، فرا مذهبی و فرا ملی است که تحت عنوان جهان وطنی "cosmopolitan "، جهان شمولی "universalism " ، نظام جهانی " " global system ، و جهانی شدن " globalization " مطرح می شود . رسانه ها ، ما را قادر می سازند تا جهان را چونان یک کل درک کنیم . تحت تأثیر این گونه رسانه ها ، همه تجارب در یک جا جمع می شوند و شخص به صورت همزمان می تواند رویداد های واقع در فاصله های دور را احساس کند ." ( گلشنی : 10 )این پدیده گرچه با وجود ظرفیت عظیم نهفته در اسلام می تواند با راهبری عالمانه فرصت محسوب شود ، در عین حال چالشی جدی در مقابل هویت های محلی شکل گرفته و مورد انتظار محسوب می شود و متولیان فرهنگ سازی و هویت بخشی باید در ورود به شبکه ذهنی مخاطبان خود این منطقه را رصد نمایند. به عنوان مثال نخست وزیر سابق مالزی معتقد است "بهترین راه جلب و جذب دیگران ، موفق بودن است . وقتی ما ملت های مسلمان موفق باشیم ، مردم به پیروی از ما تمایل پیدا می کنند. به همین دلیل است که در زمان تمدن بزرگ اسلامی ، مردم به اسلام می گرویدند ، چه اسلام ، مذهبی موفق در میان انسان ها بود . مسیحیان و یهودیان در اسپانیا به چشم خود می دیدند که اسلام ، تمدنی بزرگ و کارا مد است . " ( همان : 29 )و سید محمد فضل الله متفکر شیعی معتقد است " هدایت منتشر نمی شود مگر از راهی که ضلالت منتشر شده است " (همان : 32)
د ) رابطه احساس عدم هویت (تزلزل در جهان زندگی) و احساس عدم امنیت : انسان با احساس تزلزل در جهان زندگی و عدم هویت ، احساس عدم امنیت هم خواهد داشت. "احساس امنیت برای آدمی به قدری ضرورت دارد که برای تأمین آن ، چه بسا حاضر باشد به آزادی هم پشت پا بزند . اریک فروم در کتاب گریز از آزادی دلایل گرایش مردم به ایدئولوژی فاشیستی را بحران هویت مردم آلمان و فرار آنها از عدم امنیت بعد از جنگ جهانی اول تحلیل می کند . به همین دلیل انسانها با گونه های مختلفی راههای خروج از بحران را می جویند ." ( نوچه فلاح : 42) اینگلهارت یکی از عوامل مؤثر بر کاهش ارزشها ی سنتی در جامعه پیشرفته صنعتی را افزایش احساس امنیت می داند و معتقد است این امر نیاز به هنجارهای مطلق را کمرنگ می کند . افراد تحت فشار های روانی نیاز به مقررات قابل پیش بینی و خشک دارند ( صدرا : 47) این مطلب را بدین صورت می توان توجیه کرد که با کاهش اعتقادات مذهبی ، بی تفاوتی در افراد بیشتر می شود و دغدغه احساس مسئولیت و لزوم پاسخ گویی در برابر خداوند بخاطر در اختیار نهادن نعمت های بی شمار کاهش می یابد . چنین آدمی خود را در خوف و رجا نخواهد دید . مراقبه و محاسبه نفس نخواهد داشت و نسبت به امانت های الهی که خداوند در اختیارش گذاشته ، بی تفاوت خواهد بود . لذا تأثیر گذاری بر شبکه ذهنیتی افراد و در نتیجه زمینه تغییر هویتی را فراهم کردن مستلزم ایجاد ناامنی در وضعیتی است که به سر می برد و این موجب دغدغه مندی می شود . اگر انسان نسبت به وضعیتی که در آن قرار دارد مسئله دار نشود ، هیچگاه حرکت نخواهد کرد . پیامبر اسلام هم برای هویت سازی خود از اختلال در احساس امنیت روانی جامعه جاهلی آغاز کردند و بدین طریق به بازسازی شبکه ذهنی و معنایی جامعه دست زدند . تفاوت آیات مکی و مدنی از این منظر قابل تبیین است . آیات مکی با تأکید بر عذاب کفر و شرک و دوری از پیام حیات بخش اسلام احساس امنیت و آسودگی خیال از زندگی در جاهلیت را ستاند و در افراد ایجاد دلمشغولی نمود و از سوی دیگر با وعده پاداش ایمان به خداوند زمینه جایگزینی شبکه معنایی مبتنی بر حقیقت را فراهم نمود و به پشتوانه معجزه در روند و فرایند پذیرش ایجاد باور و اطمینان خاطر در گزینش را فراهم نمود . و سوابق ممتاز اخلاقی و اجتماعی رسول اکرم (ص) اخلاق عظیم ایشان و اخلاص و اعتقاد به راه و پیشتازی آن حضرت در عمل به دستورات الهی زمینه دلدادگی را مضاعف نمود. استمرار این علقه نیز با ویژگی "خوف و رجاء " تضمین گردید . به این خاطر می توان مدعی شد که اسلام با شاخصه هایی از جمله آنچه مطرح گردید بخوبی زمینه تداوم هویت دینی را سامان داد و راه غفلت را مسدود نمود .با توجه به این نکته است که گفته می شود : "افزایش امنیت سبب نوعی تغییر ارزش به سمت ارزشهای سکولار ؛ تساهل بیشتر ، اعتماد ، اسایش ذهنی و دید فرا مادی می شود . "(علیخانی ، مبانی هویتی : 47)
بر این اساس است که خروج یا بهتر بگوییم احساس خروج از حریم دینداری که چه بسا در اثر برخورد متولیان دینی از جمله برخورد غیر عاطفی و طردی روحانیون حاصل می شود ؛ فرد قرار گرفته در فضای دینی را در بحران ذهنی بسیار شکننده و آزار دهنده ای قرار داده و آرامش روانی او را به هم ریخته و امنیت روانی او را مختل کرده و برای رهایی از این بحران او را به سمت گزینش های دیگر سوق می دهد . تشکیل باند های خلاف کار و کجرو و عضویت در آنها ، وابستگی به گروههای مرجع منحرف ، استفاده از قرص های روان گردان ، گوش دادن به موسیقی های تند و تلاش برای رهایی از واقعیت های زندگی بخشی از رفتارهایی است که برای جبران آرامش از دست رفته و رسیدن به احساس امنیت خیالی صورت می گیرد .البته این وضعیت همواره با دین گریزی همراه نیست . آنها که در شبکه ذهنی و معنایی آنها دین از جایگاه برتری قرار دارد ولی به دلیل فضای ارتباطاتی امروز جهان به رفتارهای احساسی و عاطفی و هیجانی بیش تر خو گرفته اند تا آمادگی برای تقویت ادراک و تعقل ، و انس با روحانیت را نیز تجربه نکرده و علاقه ای به گوش سپاری به وعظ و خطابه نیز ندارند ، به سمت مناسک گرایی و ابعاد احساسی دین گرایش پیدا می کنند و به رغم وجود مساجد آباد و دارای امکانات ، حساب خود را جدا کرده و با بر پا کردن تکیه ها و خیمه ها ساعات متمادی با مداحی و سینه زنی و با بهره گیری از انواع وسائل صوتی و آهنگ های مختلف به اصطلاح برای خود حال می کنند .لذا از نظر ماهیت گریز از مرکز در این دو طیف وجه مشترک وجود دارد و متولیان دینداری نسبت به هردوی این پدیده ها باید احساس خطر کرده و موقعیت خود را در مواجهه با این رویداد ها مشخص نمایند .
ه ) گروه مرجع : محبوب واقع شدن از اموری است که به زعم برخی روانشناسان از دو و نیم سالگی در شبکه ذهنی انسان شکل می گیرد . " از دو و نیم سالگی به بعد آهسته آهسته تا یک خوراکی را جلوی او می گذارند یا یک کاری را از او می خواهند تا انجام دهدیا انجام ندهد ، آن وقت کودک یک تأمل درونی می کند و یک نگاه هم به چهره مادر میکند و می اندیشد که اگر الان دست دراز بکند تا بردارد اینها خوششان می آید یا دست دراز نکند ؟ اگر از مجموع حرکات و سکنات آنها بفهمد که اینها نمی خواهند او دست دراز بکند ، در نتیجه این کار را نمی کند ، چون می خواهد محبوب واقع شود و با این عملش به دیگران می فهماند که برای من محبوبیت مهم تر است و معنایش این است که آنچه واقعا نیازش بود ، برای محبوب واقع شدن قربانی کرد ."( ملکیان : 63-62 )این وضعیت در طول زندگی فرد ادامه می یابد و در هر مقطی از زندگی " دیگران مهمی " و " گروه مرجعی " برای فرد متناسب با شبکه ذهنی او پدیدار می گردد . "راجرز می گوید ...انسانها تا آخر عمر دائما در حال سانسور کردن خود هستند " ... به نظر راجرز افراد کمی به این مسئله پی می برند که روح عریان خود را عرضه کنند و بگویند ، هر کس این روح عریان من را دوست دارد که دوست دارد و هر کسی هم دوست ندارد، دوست نداشته باشد و هیچ وقت دیگر خود سانسوری نمی کند و می گوید ما همان هستیم که سلیقه ، ذوق ، خوش آمدن و بد آمدن ما است " ( همان : 64)در مثنوی نیز مولانا تعابیری دارد که می توان از آنها تفسیری راجرزی به دست داد . مولوی می گوید :
کار خود کن کار بیگانه نکن در زمین مردمان خانه مکن(همان : 66)
بدیهی است برای تأثیر گذاری در فرد باید گروه مرجع او را شناخت و از طریق آن به ترمیم و اصلاح و تغییر شبکه ذهنی و معنایی او مبادرت کرد که از جمله این امور تغییر درگروه مرجع می تواند باشد .
مختصات زندگی نسل ها در شرایط اجتماعی جدید متحول شده است . این تحول در مفاهیم و اندیشه هایی مثل شیوه زندگی ، اعتماد ، رابطه ناب ،خصوصی سازی و شور و شوق انعکاس یافته است .( صدرا : 62)
نیاز به وابستگی به دیگران ، تعلق عاطفی و اعتماد به دیگری اساس شکل گیری گروه مرجع است . " اعتماد چیز تضمین شده ای نیست و اعتماد را باید به وجود آورد . نکته مهم در ساختن اعتماد این است که هر کس باید شخصیت دیگری را به رسمیت بشناسد و قادر باشد به صورت منظم برخی پاسخ های مطلوب را از گفتار و رفتار او استنباط کند .( همان : 64 ) " اعتماد به عنوان کانال برقراری ارتباطات سالم در شرایط امروزی رکن بنیادین شکل گیری هویت شخصی محسوب می شود . "( همان : 65 ) " اعتماد اجتماعی سبب تعهد و التزام نسبت به ارزش ها و باورهای جامعه می شود و می تواند در احساس تعلق محلی ، احساس تعلق جهانی و پذیرش تغییرات روزمره نقش مهمی ایفا کند . " ( همان : 65) امروزه دنیای تحولات سریع و تکه برداری از امور مختلف نیاز به گروه مرجع را افزایش داده و احساس می شود در گروه مرجع جوانان ، نسبت به نسل قدیم ، تفاوت ایجاد شده است . شرایط محیطی احساس گرایی ، کم حوصلگی نسبت به تأمل در امور و ادرک افراد ، زمینه های بدبینی نسبت به روحانیت ، برقرار نشدن تفاهم و درک متقابل و ایجاد شبکه ذهنی متفاوت در جوانان از نظر خواست ها و علائق در حوزه دین جوانان را به سمت دین عامه پسند و مبتنی بر مناسک گرایی سوق داده است لذا شاهد افزایش کارکرد مداحی در جامعه و کاهش وعظ و منبر در جامعه هستیم.
در همین راستا ، موضوع سبک زندگی کاربرد پیدا می کند . اصطلاحی که " در فرهنگ سنتی چندان کاربرد ی نداشت چرا که مستلزم امکان انتخاب از میان انتخاب های متکثر است . " (همان : 63) شرط اصلی تداوم نظام تعاملی ، همنوایی عاملان با نظام مشاع و استاندارد های ارزشی است ( همان : 68)
و )گزینش سبک زندگی : امروزه ، تنوع گزینه ها و سرعت تغییر در جهان اجتماعی موجب اهمیت یافتن انتخاب سبک زندگی شده است . و این مستلزم اتخاذ روش ویژه ای برای سازماندهی زمان است . در این عرصه آنچه دارای اهمیت بیشتری است در شبکه ذهنی اولویت می یابد . مجموعه عناصر تولید کننده شبکه دهنی ، چه جایگاهی را برای دین و لزوم مراجعه به روحانی منظور می کند ؟در صورتی که فضا موقعیت مرکزی و محوری برای دین و تعامل با روحانی قرار ندهد ؛ انتظار اینکه روحانی بتواند در تعامل موفق باشد ؛ انتظار به جایی نخواهد بود . در این صورت قبل از هر اقدام باید فضا و جهان زندگی را دگرگون کرد . شبکه ذهنی در خلأ شکل نمی گیرد ، بلکه متأثر از محیط است . در فضای امروز جامعه برای جوان در سبک زندگی تحصیل ، تفریح و تخصص و اشتغال و ارتباط با جنس مخالف حتی المقدور به صورت مشروع اهمیت می یابد. موسیقی جزئی از زندگی جوان محسوب می شود .اما ارتباط با روحانی ؟
تغییر فضا و جهان اجتماعی در تحقیقات انجام شده مورد تأیید قرار گرفته است . طبق یافته های تحقیق در مورد تغییر ارزشها ، در سال 75 نسبت به سال 60 از میزان انعکاس مقولات ارزشی ، دین و مذهب ، مبارزه جهاد و شهادت ، انقلاب و انقلابی گری ، معنویت و عبادت ، ریاضت و دنیا گریزی ، حمایت از مظلومان جهان ، وحدت و نظم که همگی از مقولات ارزشی فرامادی و فرا ملی هستند کاسته شده است . (حاجیلری ؛ 1380 : 249)و مطبوعات به سمت ارزشهای مادی حرکت کرده اند .(همان : 252)بدیهی است که متعاقب این تغییرات ، دگرگونی در سبک زندگی نیز مشاهده شود .
وضعیت جهان زندگی از منظرآمار:
نتایج پیمایش نگرش های ایرانیان ، وزارت فرهنگ . ارشاد اسلامی در سال 1379 و نگرش های جوانان 1383 انجام شده توسط سازمان ملی جوانان ، حاکی از آن است که از بعد اعتقادی و دینداری جوانان در وضعیت مناسبی قرار دارند ؛ به طوری که ، بین 81 تا 92 درصد از پاسخ گویان دارای بعد اعتقادی قوی بوده اند . ( صدرا : 168 )و یافته های پیمایش "ارزش ها و نگرش های ایرانیان " انجام شده در سال 1382 نیز حاکی است که 96 % جوانان 29- 15 سال موافق این گزینه اند که " ایمان به خدا باعث می شود که آدم راحت با مشکلات کنار بیاید ." (ارزش ها و نگرش های ایرانیان : 166)در عین حال 8/ 74 % آنها با این گزینه که نباید با آدم هایی که نماز نمی خوانند رفت و آمد کرد ، مخالف اند . (همان : 159 )و 1/ 50 % آنها مخالف این موضوع اند که باید جلوی کتابها و فیلم هایی را که باعث ناراحتی افراد مذهبی می شود را گرفت . (همان : 159 )و 51 % موافق اند که نباید در گزینش افراد در دانشگاهها و برای استخدام افراد در ادارات کاری با عقاید آنها داشت . (همان ، ص 160 )و 2/52 % با جدایی دین از سیاست مخالف اند .(همان : 161 )و 2/89 % به مقدار زیاد به خدا توکل می کنند .(همان : 144 )و 93 % با مقدار زیاد از خدا می خواهند که در زندگی به آنها کمک کد . (همان : 144 )و 77% معتقدند مردم نسبت به 5 سال قبل غیر مذهبی تر شده اند . (همان : 132 )و 1/80 % بر این باورند که مردم در 5 سال آینده غیر مذهبی ترند . (همان : 133 )و 5/79% با برقراری حکومت اسلامی در جهان موافقند . (همان : 203 )و 9/83% با آزادی قدس موافقند . (همان : 203 )86% به ایرانی بودن خود افتخار می کنند . (همان : 297 )7/85% به طور کلی از خانواده خود راضی اند . (همان : 79 )
تحقیقات دیگرحاکی است که گروههای سنی بالای 50 سال دارای بیشترین میزان خود پنداری مذهبی می باشند ؛ در حالی که گروه سنی جوانان دارای کمترین خودپنداری مذهبی می باشند و فقط 7/36 درصد از جوانان دارای خودپنداری مذهبی بالایی هستند . 3/57 درصد افراد بزرگسال (50 سال به بالا ) خود را مذهبی پنداشته اند . ( همان : 173)
در خصوص مهم ترین خصوصیت یک مرد خوب برای ازدواج در پیمایش نگرشها و ارزشهای ایرانیان نیز توجه و اهتمام به ارزشهای دینی مشاهده می شود . بطوری که در خصوص نگرش با ایمان بودن مردان 5/21 % و زنان 1/24 % و صداقت داشتن مردان 1/14 و زنان 15% گزینه را حائز اهمیت دانسته اند در حالی که در خصوص وضع مالی خوب تنها 3% برای مردان و 8/1 % برای زنان حائز اهمیت بوده است . و در خصوص مهم ترین خصوصیت زن خوب برای ازدواج ؛ گزینه باایمان بودن را 70% و گزینه حجاب را 68% بسیار مهم تلقی کرده اند . (همان : 178)و ایمان و تقوا پس از نجابت بالاترین نمره را در همه گروههای سنی احراز نموده است .(ر.ک . همان : 179) و در خصوص معاشرت و دوستی دختر و پسر 2/45% جوانان( 15-29 سال) و 3/51% بزرگسالان (50 سال به بالا ) مخالف اند که حاکی از تفاوت ناچیز اختلاف نظر در این مورد بین گروههای سنی است .(ر.ک. همان : 181)و در خصوص لزوم جلب رضایت والدین برای ازدواح 2/70 % جوانان و2/63 % بزرگسالان موافق بوده اند . این حاکی است که تفاوتی در دیدگاههای گروههای سنی وجود ندارد . (ر.ک. همان : 184)
داده ها نشان می دهد که معیار های همسر گزینی نسل جوان نه تنها با ارزشهای رایج اسلامی و ملی فاصله ندارد بلکه در پاره ای موارد حتی به نسبت سایر گروههای سنی از وفاداری بیشتری به معیارهای اصیل ازدواج برخوردار است.(همان : 201)
خود بسندگی جوانان را در پاسخ به این پرسش که چه کسانی در شکل گیری شخصیت افراد مؤثر اند می توان مشاهده کرد . طبق یافته های سازمان ملی جوانان پس از پدر و مادر پرسش شوندگان بیشترین پاسخ را به گزینه ی "خودم" داده اند .و با فاصله بسیار زیاد پس از آن برادر و دوست و معلم آمده است . (ر. ک . همان : 208 )و همین طور در پاسخ به اینکه الگوها و افرادی "گروه مرجع " که می توان از آنها پیروی کرد ، چه کسانی هستند ، گزینه " خودم ، هیچ کس ، دوست ندارم جای کس دیگر باشم " با فاصله بسیار زیاد از بقیه گزینه ها قرار گرفته است . (ر.ک. همان : 210)
مقایسه میان نظر سنجی قبل از انقلاب که تحت عنوان گرایش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی در ایران ، در سال 1353 انجام شده و نگرش سنجی موسوم به ارزش ها و نگرش هاسایرانیان که در سال 1379 به انجام رسیده است ، نشان می دهد که حدود 80 درصد از مردم به ادای فرائض شرعی متعهد بوده اند و کسانی که هرگز این فرائض را انجام نمی دهند ، کمتر از 8 درصد است . "( سلیمی : 44 )همین مقایسه حاکی است که میزان درک و آگاهی مردم نسبت به جایگاه مذهب در جامعه بیشتر شده است . در عین حال کسانی که فکر می کردند که جامعه ایران در آینده بیشتر مذهبی می شود در سال 1353 حدود 26 درصد بوده اند ؛ در حالی که در سال 1379 به حدود 17 درصد تقلیل یافته اند . و کسانی که معتقد بوده اند که میزان نفوذ مذهب در جامعه کمتر می شود در سال 1353 کمتر از 10 درصد و در سال 1379 بیشتر از 52 درصد بوده اند "( همان : 45 )
نتیجه گیری:
ابتنای فرهنگ بر فطرت و عقل سلیم ، و قدرت تکاملی و تعاملی آن در رویارویی با فرهنگ ها و پدیده های جدید ، فرهنگ اسلامی را در مواجهه با خطرات مصون داشته است و لازمه بهره مندی از این ظرفیت فرهنگی توجه به باطن و اصل و جوهره آن است . در پرتو این فرهنگ ، جهان زندگی و هویتی شکل می گیرد که می تواند در عین احراز مرز هویتی بومی و ملی خود ، از تنگناهای ظاهری و غیر معقول نیز برحذر باشد .و در عین پاسداشت هویت ملی ، پرچمدار هویت جهانی باشد . در این وضعیت هویت ملی و مذهبی دو روی یک سکه خواهند بود و اصولا ملی گرایی واقعی ، بدون دین گرایی واقعی تحقق نخواهد یافت . چنانکه در دوران جنگ تحمیلی این پدیده را عملا تجربه کردیم . دیدیم که چگونه با هدف تکلیف مداری و افتخار ایثار و مقاومت و شهادت ، مردان این آب و خاک از مرز و بوم خود دفاع کردند و چگونه حق مداری و ظلم ستیزی جامعه ای را در مسیر حمایت از مظلومان عالم از جمله مردم فلسطین ، لبنان ، افغانستان و حتی عراق که تا چندی پیش رو درروی آنان ایستاده بود ، قرار می دهد . این همان توجه به حرکت جوهری است که در مکتب اصالت وجودی نمایان می گردد و مسیر حرکت را مشخص می نمایاند. این با رویکرد به هویت از منظر جامعه شناختی که معیار هویت را از آسمان به زمین فرو می کاهد و فقط به دنبال علائم می گردد و " در نتیجه اجتماعات انسانی ، نژاد، جغرافیا ، خون ، زبان و غیره ، جای اعتقادات و باور ها و ارزش ها را می گیرد و تمایزات فرهنگی و مادی بر پایه واقعیت هایی که بشر بر اساس آنها شناسایی می شود ، به جای تمایزات هستی شناسانه قرار می گیرد "( گلشنی : 81) حاصل نمی گردد .
نگاه انسانی " اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق " ( نامه امیر المؤمنین به مالک اشتر) در دین ، همزیستی مسالمت آمیز ، مدارا و رأفت همگانی ، پرهیز از ظلم و جور و آزادی انتخاب مرام " لا اکراه فی الدین (بقره / آیه 254) و تبلیغات مبتنی بر ارشاد اسلامی ؛ زمینه همگرایی فراوانی را ایجاد می کند ، که در مقاطع مختلف حیات این کشور از جمله صحنه ها ی انقلاب و جنگ تحمیلی می توان آن را مشاهده کرد .
از آمار ارائه شده می توان استنباط کرد که تفاوت ارزشی موجود بین جوانان و بزرگسالان در حدی نیست که بتوان از آن به عنوان گسست نسلی نام برد . بی تردید سبک زندگی متفاوت شده است گرچه صراط این دو نسل یکی است . " در فرهنگ جدید نسل جدید همچنان ایرانی و مسلمان باقی مانده اما با تجربه نظری اساسی تری در پی استقرار جامعه ای جدید همراه با تفسیر جدید از فرهنگ و دین است ."(گلشنی : 119) پس ، بنابراین ، باید بین دین داری جوانان و ارتباط آنان با روحانیت تفاوت قائل شد . بی تردید در ارتباط نسل جدید با روحانیت مشکل بوجود آمده است که این با علائق دینی آنان لزوما مرتبط نیست . سطوح تغییر رفتاری عبارت اند از : تغییر در باورها ، تغییر در ارزشها ؛ تغییر در هنجارها . از آنچه از آمار استنباط می شود این است که تغییر در هنجارها یا " قواعد رفتاری " مشاهده می شود . درست است که این خود حاکی از قرار گرفتن فرد در فضای زیست و شبکه ذهنی متفاوت است اما به معنای تغییر هویتی و ارزشی به شمار نمی رود و برخورد نامناسب با این پدیده ممکن است به القای خارج بودن فرد از حریم دینی بینجامد و زمینه تغییر در ارزشها و باورها را فراهم سازد .
این نسل دارای دغدغه های زیستی متفاوت شده است . رویارویی او با روحانیت همچون گذشته نیست . در این وضعیت این دو باید از نو خود را از دریچه نگاه هم تعریف کنند . در این صورت باید دانست روحانی از منظر جوان چگونه است ؟ چه قضاوتی از او می شود ؟ و روحانی از منظر جوان خود را چگونه تعریف می کند ؟
از آنچه گذشت به دست می آید که مسائل جوانان را بیش از اینکه در دینداری باید سراغ گرفت باید از چالش تعاملی و تفاهمی پی جویی کرد . واقعیت آن است که روحانیت ما درک درستی از جوان امروزی ندارد و نتوانسته است برداشت جوان از روحانیت و چرایی آنرا بخوبی درک کند . لذا مسئله را در جوان دیده است و کمتر به عوامل شکل گیری هویت و جهان زندگی جوان توجه کرده است . بنابراین برای برقراری مفاهمه بهتر پیشنهاد می گردد ؛ روحانیت به نکات زیر بیشتر توجه نماید :
1- تأثیر پذیری جوان در فضای رسانه ای و ارتباطاتی امروزی حادتر از جوان دیروز است
2- بیان اقوال وفتاوای متشتت فقهی ، در فضایی که مقلد از مبانی اختلاف دیدگاهها سر در نمی آورد ، بر شدت عدم فهم موضوع و حتی گریز از آن می افزاید . لذا در این فضا دائم اطلاعات داده می شود ، اما علم و پذیرش تولید نمی شود .
3- در فضای زیست کنونی شکل گیری شبکه ذهنی و تکون هویت به شدت متأثر از پدیده های فرا قومی ، فرا مذهبی و فرا ملی است . بر این اساس روحانیت باید بیش از گذشته به رصد وقایع محیطی پرداخته و به دانش روز مجهز گردد .
4- تأثیر گذاری بر شبکه ذهنیتی افراد و در نتیجه زمینه تغییر هویتی را فراهم کردن ، مستلزم ایجاد دغدغه و ناامنی در وضعیتی است که به سر می برد . براین اساس با استفاده از ساز و کارهای روان شناختی و درک موقعیت مخاطب باید زمینه احساس نیاز را فراهم کرد .
5- اعتماد به عنوان کانال برقراری ارتباطات سالم در شرایط امروزی رکن بنیادین شکل گیری هویت شخصی محسوب می شود . اعتماد اجتماعی سبب تعهد و التزام نسبت به ارزش ها و باورهای جامعه می شود و می تواند در احساس تعلق محلی ، احساس تعلق جهانی و پذیرش تغییرات روزمره نقش مهمی ایفا کند . از اولین و ضروری ترین اقدامات اعتماد ساز پرهیز روحانیت از ورود به مشاغلی است که با موقعیت تبلیغ دینی این موقعیت منافات دارد و پرهیز از ظاهر شدن در نقش هایی است که صلاحیت آنرا احراز نکرده و ممکن است موجب وهن به موقعیت روحانیت گردد . در این خصوص پیشنهاد می گردد :
الف) مدعی روحانی بودن و ملبس شدن به لباس روحانی ، دارای ضابطه گردد و ورود به برخی مشاغل برای روحانیت تقبیح و از سوء استفاده از این موقعیت و لباس جلوگیری شود .
ب) سامان دهی به مشاغل و نقش های اجتماعی روحانیت بدون توجه به ساختار های اجتماعی مقدور نمی باشد . به عبارت دیگر با وعظ و نصیحت و گشاده رویی یا ترش رویی نمی توان به اصلاح رفتار مبادرت کرد . در این خصوص سامان دادن به نحوه معیشت آبرومند برای طلاب ، امنیت شغلی و امید به آینده مورد اهتمام قرار گیرد . بی تردید تحقق این مهم زمینه جذب نخبگان به حوزه علمیه را فراهم و بالمآل اعتماد به روحانیت و توان ارتباط سالم تر فراهم می گردد .
ج) اصلاح نظام آموزشی حوزه متناسب با شرایط و نیاز های جدید حدی تلقی گردد و به آموزشهای روان شناختی ، جامعه شناختی ، ارتباطات و اخلاق اجتماعی اهتمام ورزیده شود .
د) ترمیم موقعیت و جایگاه روحانیت بویژه در اموری که موجب بدبینی را فراهم می کند از جمله نحوه ورود در مسائل سیاسی بازنگری شود و از اینکه همچون دیگران به سیاسی کاری و رقابت های ناسالم روی آورد با سامان دادن به سیستم نظارتی حوزوی بر حذر شود .
6- در فضای امروز جامعه برای جوان در سبک زندگی تحصیل ، تفریح و تخصص و اشتغال و... اهمیت دارد روحانیت باید برای استفاده از اوقات فراغت جوان به طوری که زمینه جذب جوانان را فراهم آورد ، برنامه ریزی نماید .
7- در حالی که متولیان فرهنگی نسبت به تحولات هویتی و دگرگرنی جهان زندگی بی تفاوت نیستند ، از توطئه دشمنان نیز که درصدد القای گسست نسلی و قطع ارتباط روحانیت و نسل جوان هستند ، غافل نیستند و با رصد واقعی و علمی اوضاع فرهنگی و هویتی اقدامات و اطلاعات خود را به روز نگه می دارند .
8- گرچه تحولاتی چون بروز جنبش های نو پدید دینی ، برای دینداری و تبلیغ دینی چالش و تهدید تلقی می گردد ؛ ولی عطش جوان امروزی برای معنویت گرایی ، خود فرصتی است که با ارائه معنویت و عرفان منطبق با فطرت ، می توان ، بیش از گذشته در ترویج دین و دلدادگی به آموزه های مکتب اهل بیت (ع) ، موفق و سر بلند ظاهر شد.
منابع ومآخذ:
- قرآن کریم
- نهج البلاغه ، نامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر
- ارزش ها و نگرش های ایرانیان ، دفتر طرح های ملی ، 1382 ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ص 166
- ثلاثی ، محسن ، جهان ایرانی و ایران جهانی ، تهران : نشر مرکز ، 1379
- حاجیلری ، عبد الرضا ؛ کنکاشی در تغییر ارزشها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، 1380 ،
- رستم نوچه ، فلاح ، هویت ؛ واقعیتی ثابت یا سیال ،از کتاب " هویت و بحران هویت " به اهتمام علی اکبر علیخانی ، تهران : سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی ، 1386
- ریتزر ، جورج ، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، ترجمه محسن ثلاقی ، تهران : انتشارات علمی ، 1383 ، ص 351)
- سلیمی ، حسین ، نگرشی سازه انگارانه به هویت ملی در ایران ، فصلنامه مطالعات ملی ، سال هشتم ، شماره 3 ، 1386
- صدرا ، علیرضا ، ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی ، تهران : مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مرکز تحقیقات استراتژیک ، 1387 )
- عاملی، سعیدرضا، (1382)، «دو جهانی شدن و آینده هویتهای همزمان»، سایت ایران و جامعه اطلاعاتی.
- علیخانی ، علی اکبر، مبانی نظری هویت و بحران هویت ، تهران : سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی ، 1386
- علیخانی ، علی اکبر ، هویت در ایران ، :رویکرد سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ادبی به هویت در ایران ، تهران : سازمان انتشارات حهاد دانشگاهی ، 1386
- گلشنی ، مهدی ، گزارش پژوهش ملی ایران و جهانی شدن ،تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، 1388
- ملکیان ، مصطفی ، هویت و اصالت ، از کتاب مبانی هویت و بحران هویت ، به اهتمام علی اکبر علیخانی ، پژوهشگاه علوم انسانی ، فرهنگ و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی 1386 ،
- مطهری ، مرتضی ، خدمات متقابل اسلام و ایران تهران : انتشارات صدرا ، بی تا