به مناسبت تخریب بقیع
رجانیوز- گروه تاریخ: از تخریب بقیع توسط وهابیون حاکم بر حجاز قریب صد سال میگذرد. اگرچه بعد از صد سال این اتفاق برای ما تبدیل شده است به سالروزی غمبار، اما در همان زمان موجب خروش جوامع و ممالک اسلامی شد.
به گزارش رجانیوز، در سال 1305 شمسی این اتفاق در مجلس شورای ملی ایران هم بازتاب پیدا کرد. آقای بهبهانی در شهریور آنسال به سخنرانی در اینباره پرداخت و پیشنهاد تصویب قانون تشکیل کمیسیون حرمین شریفین را مطرح کرد تصویب شد. شهید مدرس هم سه ماه بعد از آن در همان مجلس نطقی ایراد کرد که حالا بعد از صد سال، خواندن این دو سخنرانی و متن قانون تصویب شده بسیار جذاب و حاوی اطلاعات و نکات جالبی است.
نطق آقای بهبهانی که منجر به این قانون در مجلس شورای ملی شد
(جلسه 12 دوره ششم مجلس شورای ملی 29 شهریور ماه ۱۳۰۵ – ۱۳۴۵ هجری قمری[یکسال پس از تخریبت بقیع]
بهبهانی: بنده در دو روز قبل اجازه خواسته بودم قبل از دستور عرایضی راجع به انتخابات بیان کنم ولی آنروز اجازه به بنده نرسید و نتوانستم آن عرایض را عرض کنم و حالا هم که اجازه خواسته ام و موفق شدهام یک مطلب مهمتری به نظرم هست که میخواهم آنرا خدمت آقایان محترم تذکر بدهم. لهذا آن مطلب راجع به انتخابات را درموقع دیگری به عرض آقایان خواهم رسانید.
بنده یکی از تکالیف مهمه دیانتی و سیاسی خود میدانم امروز که پروگرام دولت مطرح مذاکره نمایندگان محترم و محل نظر و توجه عامه مسلمین این قطعه از ممالک اسلامی است استفاده نموده مطلبی را که در نهایت اهمیت و در نزد مسلیمن دنیا بلکه عامه سیاسیون عالم فوق العاده جالب توجه است تذکر داده و در این مقام مقدس که بالاترین مقام رسمی ایران است اولین وظیفه خود را ادا کرده بلکه به همت نمایندگان محترم ومساعدت دولت وقت به آخرین تکلیف درانجام وظیفه موفق شویم هرگاه صلاح بدانند درپروگرام خود ماده مخصوص را برای انجام این تکالیف الهی و سیاسی حقا اختصاص دهند .
مساله مهمی که امروز افکار سیاست مندان دنیا اعم از ممالک اسلامی و غیر اسلامی را به خود جلب کرده است موضوع ظهور طایفه وهابیه و عملیات شنیع ظالمانه آنها نسبت به مسلمانان و مقدسات اسلامی در نقطه مملکت حجاز که مبدا و مظهر دین حیف اسلام است میباشد. نظر به اینکه خطه حجاز از نقطه نظر سیاست اسلامی و عظمت فرق مختلفه مسلمین فوق العاده اهمیت دارد از بعد از جنگ بین المللی دول اروپا توجه خاصی به این نقطه داشته و هر یک از متخاصمین جنگ هر روز بدست امراء نادان بی اطلاع غرب یک سیاست های مرموزی را درآنجا تعقیب ویک رلهای جدیدی بازی کرده و می کنند.
متاسفانه آنها که کمتر از همه در این سیاست عمیق اسلامی شرکت داشته اند دول ثلاثه مستقله اسلامی ایران، ترکیه و افغانستان است و باز با نهایت تاسف اهمال کاری بجائی رسیده که چندی قبل دریکی از جرائد میخواندم که یکی از دول معظم اورپا (فرانسه) خودش را دوم مملکت اسلامی خطاب میکند! نمی خواهم فعلا اهمال کاری و غفلت دول اسلامی خصوص دولت ایران را که میتوان این پیش آمدها را مستقیما مستند به آنها کرد، بیان نمایم. بگذارم و بگذرم .
همه کسی باید تصدیق نماید که خطه اسلامی حجاز فقط از نقطه نظر اجرای آداب و رسوم و سنن مذهبی برای مسلمین اهمیت ندارد بلکه وضعیت جغرافیائی وتاریخی حجاز نوعی است که محل مزبور از حیث سیاست اسلامی و حفظ بیضه اسلام و استقلال هفتصد کرور مسلمین دنیا در درجه اول اهمیت واقع شده است و از همین نقطه نظر است که امروز جمع دول و ملل اروپا با یک نظر مخصوص متوجه سیاست مخفی حجاز شده و کاملا مشغول مطالعات عمیقه متوجه در حقیقت سیاست مزبوره هستند.
تصور می کنم محتاج به اقامه دلیل و برهان نباشیم که تغییرات پی درپی و انحلال رژیمهای متعدده و سقوط امراء و شرفا حجاز و آمدن دیگران به جای آنها یک مسائل ساده نبوده ومسلما مبنی بر یک سیاست هائی درتحت استتاری بوده که انگشت اجانب در زیر آن حرکت میکرده و اگر به اندک دقتی به وضعیت کنونی شبه جزیره عربستان و اسارت مسلمین بدست دول مقتدره اجنبی ملاحظه شود مقصودم را بخوبی درک خواهید نمود.
عجالتاً امروز قبله کافه مسلمین و قبه الاسلام شما را (ای مسلمانان غیرتمند) بدست طایفه وحشی وهابیه و ابن سعود تسلیم نموده اند و بالاخره قلب اسلام که حیات اسلامیت منوط به نگاهداری و حفظ آنست درباطن و حقیقت نفس الامر بدست یک از طوائف اسلامی که حقیقت اسلام از آنها بری و بیزار است در چنگال دشمنان سعادت مسلمین گرفتار گردیده است و معابد بزرگ اسلامی و قبور پیشوایان وائمه طاهرین (با اینکه معابد هر طایفه ومذهبی حتی بودائی نزد جامعه بشر محترم است) درتحت سم ستوران اعراب وحشی بدوی خراب و خاک آنها به باد میرود.
آیا موقع آن نرسیده است که در مقابل این فجایع از طرف ما مسلمانان تنفسی شده عرض اندامی شود –تاکی بی حالی–تاکی بی اعتنائی –تاکی مسامحه – قطع نظر از ضربه شدید که بواسطه ظهور این وضعیت اسفناک درمکه معظمه و مدینه طیبه مستقیما به پیکر مملکت ایران و مسلمین ایران وارد آمده و قلوب هریک مسلمانان ایرانی را مملو ا از خون نموده اند باید دانست که ظهور این فجایع فقط یک قیام ساده مذهبی وطغیان یک مست بدوی نیست اینها یک نقشه های مخوف و خطرناک است که برای اضمحلال جامعه اسلامی کشیده شده میخواهند یک صفوف جدید به ملل اسلامی که بدست کفار امیر و در زیر زنجیر قیمومیت واقع شده اند بیفزایند.
میخواهند به وسیله یک طایفه گمراه مزدوری بین مسلمانان کره ارض تجدید اختلاف نموده تعصبات مذهبی را از نو شروع نمایند. بلی اگر سه مملکت مستقل اسلامی ایران، ترکیه و افغان را موضوع نموده و یک نگاهی به جامعه مسلمین دنیا بنمائید میبینید که صدها کرور مسلمانان روی زمین به وسیله بازی کردن همین رلهای سیاسی مانند قضیه حجاز وهابیها و انداختن اختلافات در سایر مسلمانان و ایجاد تعصبات مذهبی امروز در زیر زنجیز قیمومیت اجانب گرفتار و مانند زالو شیره حیات آنها را میمکد.
حال درمقابل این خطرات عظیمی که درمقابل اسلام و مسلمین عرض اندام کرده است مسلمین دنیا چه میکنند و مخصوصا ایران که هم از نقطه نظر سیاسی و هم از نظر مذهب از جمیع فرق اسلام بایستی علاقه مندتر باشد درچه حال است؟ آقا بالاسر ها –قیمها –متولیها –سیاست مدارها –صاحب اختیارها– بالاخره آنها که همیشه خود را همه چیز و دیگران را ناچیز میشمارند د راین موقع مهم سیاسی و دیانتی –دراین موقع حیاتی دراین مدت مدید (تقریبا مدت یک سال) چه کرده اند. جمعی مشغول تکذیب–جماعتی بی خیال –چند نفر مشغول کار –ولی چه کار –نشستند وگفتند وبخواستند –از هرکس پرسیدم گفتند مشغول مذاکره هستیم –خاصه تاکنون چه کرده اند؟ حرف زده اند حرف خالی بی فایده چیز دیگری از این نشست و برخواستها دیده نشد .
دریکی از جرائد خوانده شد ابن سعود در جواب نماینده افغانستان اظهار میدارد میخواهد موهومات و حشو زوائد اسلامی را اصلاح کند منجمله زیارت قبور خاتم النبیین(ص) و ائمه هدی(ع) بقیع و غیر بقیع را یکی از آن موهومات قرار داده و از آنها تعبیر به بت پرستی نموده صریحا میگویند باید این قبیل بت پرستی ها را از بین برد. بنده عرض نمیکنم تمام فرق مسلمین پابند بعضی موهومات نیستند ممکن است یک حشو و زوائدی هم وجود داشته باشد ولی عرض میکنم اولا زیارت رسول اکرم(ص) به اتفاق جمیع فرق مسلمین یکی از عبادات مهمه است چنانچه قاضی عیاض که یکی از معتبرین اهل سنت و جماعت است میگوید (وزیارت قبره(ص) ایبین المسلمین مجمع علیها ومرغب فیها)
اخبار صریحه داله بر سنت زیارت حضرتش درکتب خاصه و عامه زیاده از حصر و تعداد است و کلمات علما فرقین نقل اجماع دراین خصوص موجود که نقل آنها ما را از مطلب خود دور مینماید و ثانیا طایفه ظالمه وهابیه با عده قلیل بلکه نسبت به فرق دیگر مسلمانان اقل قلیلند و اعمال وحشیانه آنها چه صلاحیتی برای اصلاح عالم اسلامیت دارند؟ ما و شما اگر فی الجمله کنجکاوی دراظهارات و عملیات این طایفه طاغیه بنماییم میبینم فقط حمله مستقیم آنها به مسلمین ایران و پیروان مذهب تشیع است هرگاه نظیریات اجانب برا نسبت به بین النهرین و اقتدارات شیعیان را به واسطه وجود شاهد مقدسه درآنجا درنظر بگیرند میبینید که این حمله مستقیمه به ما آنقدر ساده نیست علاوه بر جنبه دیانتی دارای جنبه های مهم سیاسی نیز میباشد.
خوب دقت کنید سه دولت اسلامی را که شاید جمعیت هرسه بیش از بیست وپنج میلیون نیست موضوع کنیم یک نظری به جامعه چهارصدمیلیونی مسلمین دنیا بنمایید امروز با نهایت تاسف باید اعتراف کنیم که عامه مسلمین درچنگال ظالمانه اجانب اسیر میباشند اوضاع مراکش هنوز درجریانست هزارها مسلمین غیرت مند را به خاک لاک انداخته و یکی از امرا معروف مسلمان را به جرم اسلامیت دستگیر و به بعیدترین جزائر دنیا تبعید نمودند .
جسم ممالک اسلامی سوریه و دمشق هنوز درزیر آتش توپ شعله ور است صدها هزار زن و اطفال مسلمین بدست کفار شهید شده و میشوند مسلمانان چین مانند هندوستان بتحریک اجانب بجان همدیگر افتاده اند مملکت اسلامی حبشه را مثل گوسفند قربانی تقسیم میکنند و از خط استوا دست استمداد بطرف شما درازکرده اند. خلاصه خوب این وضعیت دنیا را درنظر بگیرید ببینید یک نفر مسلمان یک نفر ایرانی نژاد ملت پرست بالاخره یک نفر مشوق زمینی در مقابل این حوادث السلام بر انداز چه تکلیفی دارد تا که دستت میرسد کاری بکن.
بعقیده بنده جسم و پیکر اسلام را هر قدر ضربت زدند عاقبت الامر بمقصود خود نرسیدند زیرا قلب اسلام بجای خود محکم بوده متزلزل نشد امروز دیگر بقلب اسلام یعنی مکه و مدینه(حجاز) دست دراز شده است اگر قلب متزلزل شد پیکر متزلزل واز کار خواهد افتاد لاارانالله ذلک ابدا.
تکلیف چیست؟ اولا خیلی خوشوقتم که کابینه حاضره جزو کمیسیون مشغول بحرف بوده و سابقه علاقمندی آنها باین مطلب معین است ثانیا عقیده بنده در درجه اول تکلیف این است حوادث را حوادث عادی تصور نکرده و یعنی بدانید که این ضربه مستقیم است. در مرحله اول بجامعه اسلامی ایران و سپس بدول ممالک مستقل اسلامی ترکیه افغان وارد میاید و با استقلال ماها حمله میکند باید دولت ملت مجلس شاه و گدا و بالاخره جامعه اسلامی بجنبش آمده و از حدود حرف تجاوز نمایند و دفاع از قلب اسلام را جز فرائض فوری آنی خود تصور نمایند.
سپس چون من معتقدم که باید قلب اسلام (حجاز دردسترس جمیع فرق مسلمین باشد و از تحت سلطه یک طایفه مخصوص که ممکن است آلت اجانب واقع شوند) بیرون بیاید بفوریت با ممالک سه گانه همکیش که در ایران نماینده دارند ترکیه افغان مصر داخل مذاکره شده و نقشه کنفرانس اسلامی دریک از نقاط طرح و ضمنا از مسلمین هندوستان- مراکش- الجزائر- تونس -حبشه سوریه بین النهرین- قفقاز نمایندگانی دعوت شوند وبا توافق نظر آنها یک حکومت بین المللی اسلامی در حجاز تشکیل و از هر یک ممالک مستقل اسلامی کمیسرهایی درحجاز گماشته و همین طور نمایندگان مسلمین که هنوز درقید اسارت اجانب هستند حق شرکتی داده شود و بالاخره یک کانون اسلامی درخانه خدا و حضرت رسالت پناهی(ص) تاسیس و عموم مسلمین دنیا آنرا تقوی و با نتیجه نقشه اجانب را خنثی نمایند در خاتمه برای اینکه از عرایض و مذاکرات خود نتیجه کرده باشیم پیشنهاد خود را بمضمون ذیل تقدیم که بقید دو فوریت تصویب نمایند .
(پیشنهاد مزبور را بشرح آتی قرائت نمودند)
مجلس شورای ملی تصویب مینماید کمیسیونی مرکب از دوازده نفر منتخبه از شعب شش گانه مجلس با شرکت دولت در قضیه ظهور وهابیه درحجاز و تجاوزات مستقیم و غیر مستقیم آنها بمقدسات ملل اسلامی خصوص ایران وتعیین تکلیف قطعی آتیه خطه مزبوه مطالعات لازمه نموده نتیجه را به اسرع اوقات تقدیم مجلس شورای ملی بنماید.
کمیسیون مزبور بتوسط دولت با مقامات روحانیت در اینباب مشاوره نموده از نظریات آنها استفاده مینماید و نیز کمیسیون مزبور بتوسط دولت لدی الاقتضا میتواند با نمایندگان سیاسی ممالک اسلامی ترکیه افغانستان، مصر دراین خصوص کنفرانسهائی برای تبادل نظر تشکیل بدهند عضویت این کمیسیون مانع عضویت درکمیسیون رسمی دیگر مجلس نیست.
تصور میکنم آقایاین تصدیق بفرمایند که در اینباب تابحال کوتاهی شده است و نمایندگان مجلس شورای ملی شاید خیلی ذمه دار این مسئله هستند علی العجاله پیشنهاد را به مجلس تقدیم میکنم که در وقتش مطرح شده و رای گرفته شود.
تصمیم (قانون) راجع به تشکیل کمیسیون حرمین شریفین [در پی تجاوز به بقیع]- مصوب دهم مهر ماه 1305 شمسی
ماده واحده - مجلس شورای ملی تصویب مینماید کمیسیون مرکب از دوازده نفر منتخبه از شعب ششگانه مجلس در تحت عنوان "کمیسیونحرمین شریفین" تشکیل و با شرکت دولت
در قضیه ظهور طایفه وهابیه
و تجاوزات مستقیم و غیر مستقیم آنها
و تعیین تکلیف آتیه خطه حجاز
مطالعاتلازمه نموده نتیجه را به مجلس اطلاع دهند کمیسیون مزبور به توسط دولت میتواند لدیالاقتضاء با مقامات روحانیت و دول اسلامی مذاکره نموده ونظریات آنها را جلب نمایند.
تصمیم فوق در جلسه دهم مهر ماه یک هزار و سیصد و پنج شمسی اتخاذ و به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است.
رییس مجلس شورای ملی- سید محمد تدین
نطق آیه الله شهید مدرس در جلسه ۲۲۶ مجلس شورای ملی مورخه سه شنبه هفدهم آذر ماه ۱۳۰۴ مطابق بیست و یکم جمادی الاول۱۳۴۴ به مناسبت حمله به بقیع
مدرس: در جلسه سابق بنده اجازه خواسته بودم هم نوبت نشد و هم قانون ممیزی البته قانونی است که خیلی اهمیت دارد و مهما امکن هرچه زودتر باید بگذرد.
لکن مطلبی هم در نظر داشتم عرض کنم تقریبا در مرحله خودش بعقیده من اهمیت دارد و البته اگر جلسه سابق عرض میکردم شاید انسب بود تا این جلسه. در این دو هفته اخیر روزنامجات دو فقره مطلب داشت که شنیدم دیدم که نقل میکردند یکی اینکه وهابیها مدینه را اشغال کرده آن یکی هم راجع به تعیین رئیس وهابیها و قرارداد و مراوده ها و امثال آن بود و البته واقعه سه ماه قبل از این را هم آقایان خاطرشان نرفته است که یک روزی در روزنامجات یک چیزی همین طور نوشته شده بود .
بطوری که عادت ما ایرانیها است که یک چیزی که می شنویم زود جوش می آئیم بمجردی که خبر رسید آنهم بوسیله روزنامجات که طایفه وهابیها مدینه را محاصره کرده اند. و نسبت ببعضی مقامات هم بعضی تحریکات کرده اند .
البته وظیفه سیاسی و وظیفه دیانتی و وظیفه همدردی ما این بود که کردیم اظهار ان احساسات که از همه بلاد حتی قراء از یک کسی شنیدیم که میگفت شاید قریب بیست هزار تومان از اطراف تلگراف شده؛ حقیقتا آنچه مناسب بود از جهت دیانت و همدردی بهر عنوانی از عناوین فروگذار نکردیم تمام مملکت تعطیل کردند.... در آن موقع تمام مملکت باختیار خودشان تعطیل کردند و نظیرش هم کم اتفاق افتاده بود که این قسم اظهار احساسات بشود. البته الناس علی دین ملوکهم -پیشوایان این اظهار احساسات – هم ماها بودیم– مجلس بود اول مجلس شروع کرد تلگراف متحد المال به تمام ممالک و اقوام مسلمین شده همدردی کردیم اظهار احساسات کردیم کمیسیون ها تشکیل کردیم جلسات ترتیب دادیم باصطلاح شما کنفرانس دادیم بیرون دروازه توی دروازه حماسه ها خواندیم .
ولی مع التاسف در این هفته آنچه در روزنامجات دیدیم وشنیدیم یک حالت خمودی که اصلش کان لم یکن شیئا مذکورا بود بخود گرفتیم، آنوقت در روزنامجات نوشته شده بود که مدینه محاصره شده اظهار تاسف کردیم بعد هم بطور غیر مستقیم گفتند تکذیب شد منتظر مامورین خودمان بودیم .
البته خاطرتان هست برای کشف مطلب گفته شد یک ماموریتی از شام از مصر بروند حقیقت مطلب رابدست بیاورند. لابد اعضاء کمیسیون بودجه در کمیسیون بودجه مخارج فوق العاده اش هم خواهند دید که گفتند چندین هزار تومان برای مخارج فوق العاده آنها مرتب شد که بروند و حقیقت را کشف کنند و به ما خبر بدهند مدت یک ماه چهل روز گذشت.
نمیدانم به عوض اینکه از راه بولاق به این نوع یا با راه آهن شام بروند که راه نزدیک تر باشد از حضرت موت و برهوت رفته اند؟!
هیچ خبری به ما نرسید –تا تازه در دو هفته قبل دیدیم در روزنامجات نوشته است که طایفه و هابیه مدینه اشغال کرده اند– ما هم بخمودی گذراندیم بدتر از همه یک فقره که مطرود تمام فرق مسلمین و دشمن تمام مسلمین هستند در روزنامه نوشته بود یک دولت بزرگی با اینها قرارداد بسته است.
این عجیب است! لیکن این سخن بگذار تا وقت دیگر.
یک فقره که مطرود تمام فرق مسلمین از آنها شاکی هستند یک دولت بزرگی با آنها قرارداد بسته ولی اینها را دیدید و خواندید و بخمودی گذراندید!! در سه ماه قبل با آن احساسات و آن حماسه ها که خواندیم در این دو هفته به این خمودگی و خاموشی گذراندیم! آیا حق اول بود یا دوم بود یا نه هر دو خارج از موضوع بود؟
نجد را بگذارد بر حال سیاست گریه کن چون عمر مجلس به آخر رسیده است انشاء الله الرحمن یک روزی از آقایان و از مجلس و از ریاست مجلس تقاضا میکنم که شاید مجلس را مخلدتر کنند و این سیاست را صحبت کنند.
لیکن عقیده من این است که آن رویه اول که سه ماه قبل از این گرفتیم آن رویه رویه ما است –هم منفعت سیاسی هم منفعت دیانتی ما در آن است و همدردی با سایر اقدام مسلمین هم برای دنیای ما نافع است و هم برای دیانتمان نافع است از هر جهت باشد- و این خمودگی و سکوت که در این دو هفته اخیر اختیار کردیم مضر به تمام مراتب و شئون ما ایراینان است چرا تعبیر به ایرانیان کردم؟ حیث اسلامیت حیث دیانت است و به جای خودش محکم ولی چون ما ایرانیها بلخصوص در این مسئله وهابی ها سابقه داریم.
مکرر در پشت این تریبون عرض کرده ام که من از هیچ چیزی سر رشته ندارم خصوص از تاریخ که خیلی نمیدانم. در سبیل اجمال عرض میکنم طلوع وهابی از ۱۱۷۰ بود که عبدالوهاب نامی اهل ورعیه که یکی از قصبات حجاز بود به اصفهان آمد و تحصیلاتی کرد و یک عقائد فاسد اتخاذ کرد کلمات بزرگان دین را کنار گذارد و خودش قرآن را تفسیر کرد و تقلید ابن تمبه را هفتصد سال قبل بود کرد و آنوقت برگشت به درعییه و بنا کرد به ترویج کردن خودش.
این بدیهی است هر مذهبی که یک قدری گذشت جهت افراط و تفریط پیدا میکند و من این رویه را که وهابیها پیدا کردند یک قدری زیر سر ایران خودمان میدانم زیرا اینها آنطرف حدش را گرفتند حالا کاری به این چیزها ندارم و نمی خواهم حرفهائی که جایش در مدرسه است در اینجا مذاکره شود. به هر حال کمکم بنا کرد عقاید خودش را ترویج کردن و مدت بیست سال بیست و پنج سال طول کشید تا کم کم بلاد حجاز و بعضی سواحل عمان و احساء و خضر موت و نجد و توابع یمن را با عقاید خودش همراه کرد از جمله شیخ نجد عبد العزیز نام هم با او هم عقیده شد.
خود عبدالوهاب بعد از آن که دید خیلی خاک دارد –به مقتضای الانسان لیطغی عن رای استغنی- کم کم از مسئله دیانتی به خیال سیاست و امور ملکی افتاد ولی عمر خودش وفا نکرد و مرد و عبدالعزیز که مریدش بود کم کم علم را بلند کرد در سنه ۱۲۱۵مسعود پسر عبدالعزیز با قشون زیادی به سمت عراق آمد و کربلا را گرفت و چندین هزار نفر از مسلمیبن را قتل عام کرد و تمام اموال را بردند از جمله یک سنگی از قبر حضرت ابی عبداله حسین بردند که الان آن سنگ در یکی از موزه های اروپا است و کیف کان این جماعت طغیان کردند و طغیانشان هم مدتی طول کشید و تا اطراف بحرین هم آمدند و کار طغیانشان به جائی رسید که بین خوانین لار شیراز خودمان هم اختلاف شد.
بعضی از آنها متوسل شدند به وهابیها و یک قسمت از آنها را به کمک خودشان دعوت کردند و در قلعه بستک نزدیک جهانگیریه وهابیها آمدند و منزل کردند با از مرکز حکم صادر شد به فرمان فرمایه فارس – حسین علی میرازی آن روز و میرزا حسین علی امروز- او قشونی فرستاد و آنها را از اطراف عمان خارج کردندد مقصود از این عرایض که عرض میکنم اینست که ایران با این فرقه ضاله سابقه دارد و سه نفر از ایرانیها عباس میرزای آن روز حسن علی میرزای آن روز صادق خان آن روز این سه نفر اقداماتی کردندد حتی در دفعه دوم فرمان فرمای فارس بعد از آنکه امام مسقط متوسل به دولت ایران شده و حاکم یمن متوسل به ایران شد به حکم شاه ایران ولیعهد ایران عباس میرزا با قشون رفت وهابیها را از اطراف بحرین و مسقط تا خود نجد راند و غریب چهار هزار نفر از وهابیها را قشون ایران کشتند.
غرض این است این کار سابقه دارد. سه نفر دیگر هم در مصر سابقه دارند و آن سه نفر عبارت است از محمد علی پاشا موسس خانواده خدیوی فعلی مصر – و توسن پاشا پسر محمد علی پاشای مصری و ابراهیم پاشا پسر دیگرش که پانزده سال با فرقه وهابیه جنگ کردند و غریب هشت نه هزار نفر مصری در خاک وهابیه کشته شدند .
سه نفر ایرانی و سه نفر مصری در این قضیه دخالت و سابقه داشته اند و در رفع فرقه ضاله وهابیه اقدام کرده اند و تمام مسلمین ایران و دنیا از این فرقه بیزارند چنانچه در سه ما قبل همه شما پیش قدم بودید و اظهار احساسات کردید و در اطراف این امر مذاکرات کردیم و به وظیفه دیانتی و سیاسی خودمان رفتار کردیم ولی حالا که خاموش شده ایم اقوام دنیا و تمام بلاد و دهات ایران و مردم ایران پیش خودشان میگویند آنها که به صد زبان سخن میگفتند آیا چه شنیدند!! آیا چه بدیدند!؟ آیا چه گرفتند! که خاموش شدند!
آنها باید بدانند که ما خاموش نشده ایم و لازم است که در این مجلس بنده از جانب خودم و از جانب تمام آقایان و ملت ایران از این پیشامد اظهار تنفر کنیم (نمایندگان: صحیح است)
و عرض کنم که ما نباید در مقابل این وقایع و حوادث خاموش و خموده باشیم بلکه باید به اندازه استعداد و قوه خودمان مراقب و مواظب باشیم.
پس این خمودت و سکوت تقصیر کیست؟ تقصیر من است؟
نه محتسب فتنه در این شهر زمن داند و من
لیک من این همه از چشم شما می بینم