بسمه تعالی
دکتر حسن خیری*
چکیده:
سبک زندگی اسلامی گرچه موضوع جدیدی نیست ولی امروزه با توجه به تحولات سریع جامعه و بروز شیوه های جدید زندگی و دگرگونی نگرشها و هنجارهای زندگی و پدیدار شدن مسائل اخلاقی – اجتماعی، مورد توجه کارگزاران جامعه و اندیشمندان حوزه های رفتاری و اجتماعی قرار گرفته است. در این خصوص برخی از نهادها نظیر خانواده و رسانه با توجه به جایگاه ممتاز آنها در شکل دهی به هویت های فردی و اجتماعی در کانون توجه قرار گرفته اند . از منظر اسلام پس از اصل دین اسلام ،خانواده بزرگ ترین نعمتی است که به بشریت عرضه شده است و اولین و مهم ترین نهاد و گروه اجتماعی است که انسان خود را در آن می یابد و همواره از آن متأثر است . امروزه در جهان ارتباطاتی و عصر تبلیغات ، رسانه جایگاه بس مهمی یافته است و تولید شبکه های گسترده جهانی در شکل دهی به افکار عمومی نقش بی بدیلی دارند . بی تردید، هماهنگ سازی این دو نهاد مهم، می تواند در هدایت و راهبری جامعه مژثر واقع شود و به جای نقد هر یک، مناسب تر آن است که به زوایایی که این دو می توانند با هم افزایی اهداف مشترکی را پیگیری نمایند، پرداخته و بر اساس آن سیاستگذاری گردد . در این مقال به برخی از مؤلفه هایی که در هم سویی این دو نهاد- با تأکید بر تلویزیون- می تواند مفید واقع شود اشاره شده است .
کلید واژه های :خانواده ، رسانه ، تلویزیون ، جذب حداکثری ، ارشاد ، مخاطب ، تبلیغ ، تربیت، نیازهای پایه ای ، شناخت ، احساسات و عواطف،واقع نمایی ، انذار ، تبشیر
*دانش آموخته حوزه و دانشگاه ، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نراق
مقدمه:
خانواده به عنوان اولین و مهم ترین و در دسترس ترین محیط برای فرزندان نقش مهمی، در ارائه سبک زندگی ایفای می کند .خانواده جزو گرو ه نخستین است و برای کودکان اولین گروه مرجع به حساب می آید و اولین رؤیاهای افراد که جزو اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده شخصیت فردی است در خانواده رخ می دهد.و به قول آدلر مقام و منزلت فرد در خانواده و نخستین خاطرات و رؤیاهای فرد از عوامل کلیدی شکل گیری شخصیت آدمی است . خانواده با ارتباط چهره به چهره و عاطفی بر شکل گیری هویت فرد تأثیر عمیقی دارد و ریشه های هویت های پایدار و ماندگاردر خانواده تکون می یابد. اعضای خانواده با حضور مستمر و طبیعی از ظاهر نمایی به دوراند و ارتباط فراگیر و همه جانبه مهم ترین پشتوانه معنوی و مادی افراد به حساب می آید . دغدغه خانواده ها جذب مخاطب نیست چه این که مخاطب در اختیار اوست و ارتباطات عمیق عاطفی موجب سختی بریدن از هویت خانوادگی است. آنچه برای خانواده مهم است شکل دادن به شخصیت افراد مطابق خواست خانواده است.
هارلوک در نظریه اختلاف خانوادگی و رشد شخصیت ریشه ناهنجاریها را در محیط خانواده جستجو می کند و معتقد است که خانواده احساس امنیت، اتکاء کودک به افراد خانواده برای تأمین نیازها ، سرچشمه محبت ،الگو دهی، هدایت در رشد رفتار اجتماعی، حل مسائل، یادگیری مهارت های زندگی، تشویق کودک در کسب موفقیت، همدلی و همراهی با کودک، ایجاد تناسب میان خواسته ها و علائق و تواناییها به رشد طبیعی کودک کمک می کند . "( خیری، جامعه شناسی جنایی:79)
با این وجود امروز مسائل جدی کانون خانواده را تهدید می کند " آماری که ثبت احوال از طلاق و ازدواج می دهد بسیار نگران کننده است.مطابق آخرین آمارهای ثبت احوال در دیماه سال نود، 12 هزار و 855 واقعه طلاق به ثبت رسیده که نسبت به آذرماه یکهزار و 326 مورد افزایش داشته است. در این مدت در مجموع نسبت ازدواج به طلاق 6.7 است که در مقابل هر 6.5 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است .( عماد نیوز ،23 اسفند 90)
"در مدت 7 سال متوسط سن فحشا از 28 سال به زیر 20 سال رسیده است و در حال حاضر کف این سن تا 14 سالگی پایین آمده است ." ( همان)
سن زنان خیابانی معمولا 13 تا 20 و حداکثر 30 سال است . همسر آزاری ؛ شوهران تهاجمی ؛ خشونت و پرخاشگری در خانه ؛ مهاجرت ، سطح پایین بی سوادی ، اختلالات شخصیتی ؛ فقر ؛ اعتیاد و عدم باورهای دینی صحیح کانون خانواده را از هم می پاشد. و زنان بی سرپرست را به خیابان می راند.
افسردگی و اختلالات شخصیتی حاصل از آزارهای جنسی در دوران کودکی توسط محارم از بارزترین بیماریهای روانی پیش از تن فروشی زنان است . بسیاری دچار کم هوشی و عقب افتارگی ذهنی هستند . بیشتر آنان از بیماریهای حاد جنسی ، عقده های شخصیتی و میل شدید به تنوع طلبی در روابطشان رنج می برند ."(علیایی زند ، 1383 :298)
امروزه پس از خانواده نقش رسانه بویژه تلویزیون برای تولید و ارائه سبک زندگی و شکل دهی به هویت و شخصیت افراد حائز اهمیت است . . بی تردید هم سویی این دو و بهره گیری از ظرفیت های ممتاز هر یک می تواند توان این دو را مضاعف نماید ." در فضای زیست کنونی شکل گیری شبکه ذهنی و تکون هویت به شدت متأثر از پدیده های فرا قومی ، فرا مذهبی و فرا ملی است که تحت عنوان جهان وطنی "cosmopolitan "، جهان شمولی "universalism " ، نظام جهانی " " global system ، و جهانی شدن " globalization " مطرح می شود . رسانه ها ، ما را قادر می سازند تا جهان را چونان یک کل درک کنیم . تحت تأثیر این گونه رسانه ها ، همه تجارب در یک جا جمع می شوند و شخص به صورت همزمان می تواند رویداد های واقع در فاصله های دور را احساس کند ." ( گلشنی ،1388 : 10 )این پدیده گرچه با وجود ظرفیت عظیم نهفته در اسلام می تواند با راهبری عالمانه فرصت محسوب شود ، در عین حال چالشی جدی در مقابل هویت های محلی و مورد انتظار محسوب می شود و متولیان فرهنگ سازی و هویت بخشی باید در ورود به شبکه ذهنی مخاطبان خود این منطقه را رصد نمایند."(خیری،1388 :55)
وظایف خبری ، آموزشی ، ارشادی ، تفریحی – تبلیغی رسانه قابل اغماض نیست ولی عمدتا مردم برای تسکین اضطرابهای روحی ، روانی و فشارهای روانی و رفع خستگی از کار روزانه و پرکردن اوقات فراغت خود به رسانه بویژه تلویزیون روی می آورند. " طبق برآوردها جوانان زیر بیست سال بطور میانگین یک سوم زمان بیداری خود را با وسائل ارتباط جمعی مستقیم یا غیر مستقیم می گذرانند. ( خالق خواه ،1390 :53)
این در حالی است که " ده درصد جمعیت جهان 90 درصد امواج بین المللی و رادیو را در اختیار دارند . آمریکا با بیش از دویست هزار ساعت برنامه های تلویزیونی مقام اول را به خود اختصاص داده است . ( بابائی،1390 :202)
رسانه ها عمدتا دارای ارتباط از راه دور اند و کمتر با مخاطبان خود رو در رو مواجهند . پیام رسانه ها از تنوع برخوردار است و این موجب جذب مخاطبان است . مردم با رسانه ها با جهان پیرامونی نزدیک و دور آشنا می شوند و با افرادی که نمی شناسند رابطه عاطفی برقرار کرده و همدلی می کنند با آنها می گریند و می خندند و سبک زندگی آنها را می آموزند.
با همه تفاوتی که رسانه و خانواده دارند در این نکته مشترکند که هر دو مهم ترین عنصر شکل دهی به شخصیت و سبک زندگی افرادند. اوقات فراغت -که به لحاظ اینکه انسان خود چگونگی پر کردن آن را انتخاب می کند بسیار مهم است- در ضمن این دو و در ظرف این دو پر می شود .
هر دو توجه صاحب نظران را به خود جلب کرده اند و در مورد تأثیر نابسامانی خانواده و رسانه بر شخصیت آمار و اطلاعات بسیاری گردآوری شده است . به عنوان نمونه " طبق مطالعه لرد بلاک (2007) 100 نفر را از 3 تا 18 سالگی تحت مطالعه قرار دادند نتایج این بررسی نشان داد که افرادی که وابستگی به مواد مخدر نشان داده بودند در مراحل رشد خود دچار مشکلات شدید عاطفی شده بودند . شاخص اصلی محیط آنها عدم توانایی والدین در بیان معقول احساسات خویش عنوان شد. در این خانواده ها فرزندان در معرض انتقادات بی شمار و انتظارفعالیت های بیشتر و خارج از توان قرار داشتند "( فرشاد، 1390 :59)
" بیش از یک میلیارد نفر مسابقات جهان سال 1998 را از طریق تلویزیون تماشا کردند . در واقع این مقدار بیش از تعداد تماشاگرانی است که نمایشنامه های شکسپیر را از زمان خلق آنها در سال 1500 میلادی تاکنون دیده اند "( تقی پور،1390 : 95)
بر این اساس بر نامه ریزی و نحوه ساماندهی و راهبرد های رسانه و خانواده براساس رویکرد های اسلامی مهم است در این مقال به برخی از مؤلفه هایی که می تواند رسانه و خانواده را در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی هم سو نماید ، اشاره می شود .
جذب حداکثری ؛ ارشاد حداکثری
هم سویی رسانه و خانواده اقتضای آن را دارد که این دو با بهره گیری از آموزه های اسلامی اولویت خود را بر ارشاد حداکثری بنا گذارند .
تردیدی نیست که فلسفه وجودی و رسالت رسانه متفاوت از خانواده است . خانواده ممکن است که با تربیت فرزندان صالح و سالم بر کلیت جامعه تأثیر گذار گردد و از همین روی است که مهم ترین نقش اجتماعی زنان در خانواده تعریف شده است. حضور زن در خانواده به عنوان همسر جهاد زن است و حضور او به عنوان مادر مهم ترین وظیفه که گفته شده از دامن زن مرد به معراج می رود. اما فلسفه وجودی رسانه ای چون تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ای همگانی و ملی اقتضاء می کند به جذب حداکثری در میان همه اقشار جامعه بپردازد تا بتواند سخنگوی نظام باشد و اقتدار ملی را موجب گردد و این رسالت بالمآل کاستن از برخی حساسیت های بین فردی ، خانوادگی و محلی را موجب می شود . خانواده ها معمولا خود را متعهد به رعایت ارزشهای اجتماعی چون وحدت شیعه و سنی در حریم خانه نمی دانند و لذا بدون رادع و مانعی با صلابت از باورها و ارزشهای خود می گویند و از دیگران اعلام تبری می کنند ولی رسانه ملی می بایست به این ارزشهای اجتماعی و مصلحت های مهم اجتماعی پای بند باشد؛ لذا نمی توان این دو را مثل هم دید و رفتار مشابه از آنها انتظار داشت. مع الوصف اگر خانواده به کمک رسانه نشتابد و در تحکیم هویت های متمایز و لزوم رعایت فاصله های مذهبی تأکید نکند نسلی پرورش خواهد یافت دارای روحیه تسامح مذهبی و دارای باورهای آسیب پذیر و اهل مماشات که این نقض غرض دینی بودن رسانه است . بنا بر این باید رسانه و خانواده با درک این تفاوت ها هر کدام به رسالت خویش عمل کند
اگر رسانه در برنامه های خود به جای تشویق مردم به خانواده گرایی و هویت سازی خانواده محور و تشویق مردم به حضور در محافل دینی و مذهبی همچون مساجد و حضور در هیآت مذهبی طوری برنامه ریزی کرد که حاصل آن به جایگزینی مسجد و خانواده انجامید یا مشوق مردم به حضور در مراکز دیگر ،به عنوان جایگزین خانواده و مسجد شد ، دچار اشتباه راهبردی شده است.
حاصل آنکه با تحفظ بر رسالت دو گانه خانواده و رسانه ، باید جانب احتیاط را رعایت کرد و اصل ارشاد حداکثری را پیش از جذب حداکثری مورد توجه قرار داد . این راهبرد موافق آموزه های اسلامی است آنجا که از چیرگی و برتری گروه اندک با ایمان نسبت به گروه کثیر سست ایمان سخن می گوید . پس در جنب جذب حداکثری صلابت پذیری هویتی مذهبی مخاطبان نیز حائز اهمیت است که این دو با تعامل خانواده و رسانه بدون کاستن از رسالت هر یک حاصل می گردد. جهاد اکبر و جهاد اصغر نیاز مند تشخیص درست راه و شناخت دوست و دشمن و مصالح و مفاسد است همچنان که مناسک ها و هنجارها و نمادها برای تمایز پذیری لازم است .
رسالت تبلیغی ؛ رسالت تربیتی
اگر چه در تبلیغ ، توجه به مخاطب برای اثربخشی پیام لازم است و بر طول تبلیغ و مداومت تأکید می شود ولی تبلیغ غیر از تربیت است. نمی توان پیامی کلی برای مخاطب عام فرستاد و مدعی تربیت شد رسانه ها نیز خود را مدعی تربیت نمی دانند ولی خانواده جای تربیت است خانواده خود را مدعی تبلیغ نمی داند گرچه ماهیت برخی کار کرد های این دو رنگ تبلیغی یا تربیتی به خود می گیرد . در تربیت باید مخاطب را کاملا شناخت با روحیات و نیازها ی او آشنا شد و با برنامه ای مشخص برای تربیت اقدام کرد برنامه تربیتی خانواده برای هر یک از فرزندانش ممکن است متفاوت باشد " الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه" این کار برای رسانه آن هم رسانه ای در سطح ملی و فرا ملی ممکن نیست . اما این موجب نمی شود که این دو از هم بی نیاز باشند امکان تبلیغ در سطح وسیع و نزدیک کردن باورها و ارزشها و ایجاد همدلی و آشنا سازی مردم با دیگران در دور دست و ابلاغ پیام های دینی به آنها از رسانه ساخته است و این احساس مشترک در میان یک کشور و امت و جامعه جهانی محصول رسانه است اما برای شکل گیری هویت های فردی و اجتماعی انسانها، نیاز به ورود به عرصه تربیتی است و اینجا نقش خانواده برجسته و مهم است . این مسؤولیت آنگاه بیشتر نمود می یابد که به انسان از منظر ماهیتی و مسؤولیتی بنگریم . آدمی دارای غرائز و فطرت است یکی وجه مشترک او با موجودات دیگر است و یکی شکوفایی اش موجب انسان شدن آدمی است . هر یک از این دو هم از ابعاد وجودی ادراک و احساس و عواطف برای تحقق خود بهره می گیرند یکی از ادراک استفاده می کند ولی جز نیرنگ چیزی نیست و یکی از ادراک استفاده می کند و آن را در اصطلاحات دینی عقل گویند که " العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان ""( شیخ عباس قمی، :214) عقل چیزی است که خدا با آن عبادت می شود و بهشت به واسطه ان به دست می آید. یکی عبادت هوای نفس است و یکی عبادت خدای متعال . یکی عقل ابزاری است و یکی عقلانیت ذاتی. یکی سود را می جوید و یکی حقیقت را. همانطور که یکی خود را می خواهد و خود او در حیوانیت او خلاصه می شود و یکی خدا را می خواهد و می طلبد. علاوه بر این که غریزه و فطرت سیری نا پذیرند و به هر راهی که آنها را سوق دادی حد یقفی ندارند . بنابراین نه در سیر صعودی حد یقفی وجود دارد و نه به اعتبار اینکه آسایش روحی برای فرد ایجاد شود و از حرارت شهوات کاسته شود ،می توان ، بدون رعایت شرع راه اشباع و ارضاء شهوات را فراهم کرد . شارع مقدس خود راه تعدیل شهوات و اشباع غرائز را در دستورات خویش ارائه نموده است . خاستگاه سیر غریزی نفس اماره اوست و خاستگاه سیر صعودی نفس لوامه او . منتها این نفس با شکوفایی فطرت نهفته در وجود آدمی سر بر می آورد که لازمه آن کار تبلیغی و تربیتی است .و منتهای آن نفس مطمئنه است که راه را یافته و خیال او از ره پویی حقیقت راحت گشته است
پس اینطور نیست که ما در خانواده یا رسانه بر اساس این راهبرد کار تربیتی یا تبلیغی را استوار کنیم که مقداری غریزه را از راه نامشروع عرضه می کنیم و آنگاه که لذت برد آماده می شود تا ما راه شرعی را ارائه کنیم. هریک از تبلیغ و تربیت در رسانه و در خانواده می تواند در جهت شناخت هویت واقعی انسانی صورت پذیرد و این را القا کند که خود فراموشی از خود بیگانگی است و اساس آن بر غفلت از خدا است .و بحران هویت و از خود بیگانگی ، از خود فراموشی آغاز می گردد. "قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم"(سوره 39 آیه 15)"بگو زیان کاران آنانند که به خود زیان کردند « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم"(سوره 59 آیه 19)"همانند آنان نباشید که خدا را فراموش کردند و پس زمینه نسیان خودشان را فراهم ساخت . پس نه خانواده می تواند با بکار گیری محتوا و ابزار نامشروع کار دینی خود را پیش ببرد و نه رسانه به بهانه جذب مخاطب می تواند بر سکوی مطمئنی مستقر گردد که رسانه ای التقاطی تأسیس کند . آنچه در غرب اتفاق افتاد عبرتی است برای ما که رها سازی برخی قیود اخلاقی و نادیده گرفتن برخی ارزشها و هنجارهای اجتماعی آنها را با خود به سراشیبی نابودی و سقوط تمدنی به پایین کشید و دیگر کسی را توان مهار و اصلاح نیست . پس دفع افسد به فاسد قاعده ای نیست که بتوان بدون تأمل و احتیاط مخصوصا در حریم تبلیغی و تربیتی بکار گرفت.
نیازهای پایه ای
هم خانواده و هم رسانه آنگاه می توانند به تعهد خود بطور کامل عمل نمایند که هم خود شان و هم محیط و نهادهای دیگر اجتماعی به نیازهای پایه ای پاسخ داده باشند. . اگر ازدواج نیمی از دین است معلوم است که نیازی اساسی است و با تحقق آن ایمان پشتوانه می یابد . اگر کوفیان بی بصیرت می شوند و ندای امام حسین (ع) را لبیک نمی گویند بخاطر آن است که ناکارآمدی ساختارهای اقتصادی جامعه شکم های مردم را از حرام پر کرده است و استعداد دریافت پیام حق برای آن ها مشکل شده است . اگر فقر گویا کفر است به معنای این است که استعداد جامعه فقیر برای تکامل ایمانی کم است. بهر صورت نیازهای معیشتی نیازهای اساسی است همانطور که عدالت و امنیت نیاز اساسی است . لذا فرمودند به کسی که عدالت و امنیت و رفاه داده شده گویا هم چیز داده شده است .
محرک رفتار آدمی بر حب ذات و خود دوستی استوار است . اما اینکه خود را بنده خدا بشناسد و دوستی او در مسیر رسیدن به لقا و خشنودی حق استوار گردد یا خود را در غرائزش ببیند و لذت و الم خود را بر پایه آن تعریف کند موضوعی است که انسان در محیط می آموزد .انسان متناسب با عواطف و احساسات،از لذت و الم ویژه برخوردار است . لذت و الم انسان با هویت غریزی و ارزشهای طبیعی و زیستی در وصل و حرمان شهوات اتفاق می افتد و لذت و الم و درد و رنج آدمی در حیات معقول و رشد یافته در حریم فطرت و پرورش یافته در مکتب دیانت و سرمست از جام عبودیت الهی در وصل و حرمان بندگی خداوند ، نگرانی از بی بهرگی از رحمت و رضایت الهی ، کوتاهی از انجام وظیفه شرعی ، یاد آوری گناهان و تقصیر و قصورها و ...تبلور می یابد . لذا " و اشد من مرض البدن مرض القلب"(نهج البلاغه ، حکمت 388) و پیامبر که از شناخت عمیق نسبت به هستی برخوردار است است از عواطف لطیفتر و درد و غم خواری ژرف تری برخوردار است . "فلعلک باخع نفسک علی اثارهم انلم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا"(سوره 18 ، آیه 6 )و " طه ماانزلنا علیک القران لتشقی الا تذکره لمن یخشی"(سوره 20 ، آیه 2)
موضوع این است که ما نه در خانواده و نه در رسانه نتوانسته ایم گام مطمئنی را از نظر سلامت جامعه برای تأمین نیازهای ضروری او برداریم تا مسیر برای حرکت تکاملی فراهم تر گردد . طبق آمار و ادعای برخی کارشناسان امروز در ایران "میانگین بلوغ جنسی روی عدد 11 سال و 7 ماه حدود 12 سال است و میانگین سن ازدواج در کلانشهرها مانند تهران روی عدد 26،5 است، سن ازدواج برای پسرها 28-29 و برای دختران 24-25 صورت میگیرد که نشاندهنده یک فاصله حدود 15 – 16 سال بین بلوغ جنسی و بلوغ رسیدن به ازدوج است."( خبرگزاریهای داخلی 23 اسفند 90) هزینههای بالا، تجملات، عدم کارکردهای دولت در حوزه تأمین مسکن و شغل مانع از ازدواج در سن مناسب می شود هماکنون بلوغ جنسی حدود 16 سال با تشکیل خانواده فاصله دارد.
بنابراین این فاصله ایجادشده موجب میشود که افراد برای رفع نیازهای خودشان بیشتر به دنبال الگوهایی بگردند یکی از پاسخها به این دسته از نیازها در جامعه روی آوردن به خانههای مجردی است از طرف دیگر تغییراتی هم در سن جوان رخ داده است به عنوان مثال پیش از این به کسی نوجوان اطلاق میشد که سن او از حدود 13 سالگی آغاز شده و تا تا 18 سالگی ادامه داشت اما هماکنون سن نوجوان از 18 سالگی آغاز شده و تا 24 سالگی ادامه مییابد بنابراین با توجه به اینکه از خصوصیات این دوران عدم مسئولیت پذیری است میتوان خانههای مجردی را بهترین مکان برای خروج از تعهدات زندگی انتخاب کرد..(همان)
. مطابق آمار رسمی کشور در سال های 88 و 89، آمار ازدواج در سال 89 کمتر از 02/2 نسبت به سال 88 و طلاق در سال 89 حدود 9 درصد نسبت به سال 88 رشد داشته است اما همین آمار در سال 88 نسبت به سال 87 حدود 02/4 در ازدواج و حدود 12 درصد در طلاق رشد داشته است.(همان)
"قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج میداند . روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه میگذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل میداند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی به دلایلی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و اغلب این فاصله معقول پنداشته میشود.جوامع غربی این خلا زمانی یا در حقیقت دوره بحرانی را با روابط آزاد جنسی که پشتوانه قانونی دارد، میپوشانند اما جامعه دینی ما چنین راهکاری را برنمیتابد. بالطبع در چنین شرایطی، آشکار شدن آسیبهای دوره بحرانی ناگزیر است چرا که نه میتوان مطابق راهکار دینی، سن ازدواج را به دوران بلوغ نزدیک کرد و نه شرایط فرهنگی و اجتماعی دنیای معاصر اجازه میدهد جامعه در شرایطی سالم افزایش سن ازدواج را تاب بیاورد. در این باره توسل به آموزههای دینی مبنی بر خویشتنداری تنها گزینه پیش روست که باز هم به دلیل شرایط فرهنگی روز و حاد بودن آسیبهای تاخیر در ازدواج به صورت عمومی و گسترده راه به جایی نمیبرد. تعداد دخترانی که از سن ازدواج شان گذشته، چهار و نیم میلیون نفر و آمار زنان بیوه به یک و نیم میلیون نفر رسیده است.اگر این معضلات را در کنار مسائل اقتصادی نیز قرار دهیم به خوبی مشخص می شود که قشر جوان ایران مسئله جدی ای به نام چگونگی ارضای جنسی دارد که اگر راهکار صحیحی در پیش روی آن قرار نگیرد به تدریج فساد اخلاقی و روابط نامشروع میان دختران و پسران افزایش می باید و به نوعی جامعه ما به سوی قبح زدایی از روابط دختر و پسر حرکت می کند. البته امکان ازدواج نیز همچون گذشته در پیش روی جوانان وجود ندارد. در نگاه سنتی و قدیمی روابط میان خویشاوندان موجب می شد تا امکان ازدواج برای دختران فراهم شود اما با گسترش کلان شهر نشینی و قطع صله رحم با خویشاوندان این امکان از بین رفته است و از این رو دختران غیر از محیط های آموزشی و یا کاری محلی را برای همسر یابی پیدا نمی کنند و همین امر نیز به موضوع گسترش بدحجابی ها دامن زده است.( عماد نیوز ، 23 اسفند90)
پس شرط موفقیت خانواده و رسانه تأمین نیازهای پایه ای است . البته در برخی نیازها به تناسب رسالت این دو تفاوتهایی وجود دارد نظیر اینکه برای کارآمدی رسانه ملی اعتماد ملی به نظام و پیام های رسانه ضروری است .
بدیهی است تأمین نیازهای ضروری و پایه ای همچون دیگر نیازها و احساس نیازها همچون نیاز به مصرف گرایی در شبکه گسترده اجتماعی صورت می پذیرد ولی بی تردید خانواده و رسانه نقش اساسی در جهت دهی به نیازها و ساماندهی آن دارند . به عنوان مثال در مسئله تأخیر سن ازدواج گرچه نهادهای مختلف اقتصادی و آموزش و ... می توانند وارد عمل شوند ولی خانواده و رسانه می توانند با راهبری مناسب افکار و القای صحیح ارزشها راه را برای پاسخگویی به این نیاز فراهم سازند .
هم افزایی شناختی و عاطفی
خانواده و رسانه در صورتی می توانند به اهداف تربیتی ، تبلیغی خود نائل آیند که در پیام های خود دو بعد شناختی و عاطفی آدمی را درگیر نمایند و به اقتضای مخاطب برای هر یک از این دو سرمایه گذاری متناسب نمایند . امروزه یکی از مشکلات اساسی ما این است که اطلاعات زیاد ارائه می شود ولی همدلی کمتر صورت می گیرد. حفظ وحدت و یکپارچگی هویتی و شخصیتی انسان در ابعاد ادراک ، احساس و رفتار زمینه ساز یکپارچگی فرهنگی " باورها ، ارزشها و هنجارها "است. علامه محمد تقی جعفری در حیات معقول با تأکید بر دو بعد " عقل " و " احساسات و عواطف انسانی " به ارائه شاخص های حیات معقول می پردازند .حیات معقول حیاتی ایمانی است . ایمانی که از محبتی برخیزد که خاستگاه ان معرفت است . " معرفتی که شرط اساسی محبت است تنها شناخت و تعقل محض درباره محبوب نیست ، بلکه عبارت است از آن آگاهی و تعقلی که بتواند شخصیت را در جذبه محبوب قرار داده آن را جزئی از شخصیت نماید . از همین جا است که موضوع گرایش و ایمان به محبوب به عنوان محصول معرفت به آن مطرح می گردد ، لذا بدون گرایش صد در صد به محبوب که ایمان نامیده می شود و همه شخصیت را تحت تأثیر جدی قرار می دهد اصالتی برای محبت و محبوب تصور نمی گردد . " (علامه جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، ج4 : 38 ) در این مقال در عین حال که عنصر یکم حیات معقول را آگاهی می دانند ؛ بر آنند که آدمی با خواستن است که مسیر و هدف حیات خود را تشخص می کند و علم را در آن مسیر بکار می اندازد .(ر.ک.علامه جعفری ،حیات معقول :95) پس عقل گرایی صرف بی معنا است و نقطه عزیمت عشق نیز بر شناخت هدفدار استوار است و در نهایت درک وحدت عالی انسانی و تساوی انسانها و شخصیت هماهنگ از نظر درک و احساس و جهت دار به سوی تعالی تحقق می یابد . شاخص ها حیات معقول عبارت اند از :
- احساسات خام تبدیل به احساسات تصعید شده
- جریانات ذهنی گسیخته تبدیل به اندیشه های مربوط
- محبت های خام تبدیل به محبت های معقول
- آرزوهای دور و دراز تبدیل به امید های محرک
- علاقه ها ی صعودی تبدیل به عشق کمال بخش
- قناعت به مفاهیم بی اساس تبدیل به تکاپو برای دریافت واقعیت خیر و کمال
- تقلید محض تبدیل به واقع یابی اصیل
- شطرنج بازیهای عقل نظری جزئی تبدیل به هماهنگی عقل سلیم و و جدان واقع بین
- بازی با تمایلات تبدیل به اراده حساب شده ، تبدیل به آزادی تصعید شده ، تبدیل به اختیار
- خود را تافته جدا بافته از دیگرانسانها دیدن تبدیل به درک وحدتعالی و تساوی انسانها
- رضایت به هدف نهایی بودن منزلگه های زندگی تبدیل به خود را همواره در راه دیدن . (خیری، 1389دین ،رسانه ، ارتباطات اجتماعی :323)
پس از جهت نظری، برای هدایت آدمی تقویت ابعاد تعقلی و عاطفی او ضروری است . همدلی مبلغ و مربی یکی از اموری است که راه تبلیغی و تربیتی را هموار می سازد و کار را اثر بخش می کند . آمار و اطلاعات درست نشان می دهد که نادیده گرفتن این عناصر از عوامل بروز مسائل اخلاقی – اجتماعی است . به عنوان مثال بر طبق آمار از عوامل مهم آسیب زا کمبود مهر و محبت والدین نسبت به فرزندان است . " شلدون گلوک استاد دانشگاه هاروارد و همسرش پس از ده سال با بیست نفر همکار و بررسی دو گروه 500 نفره می گویند :" روابط عاطفی پدر و مادر عامل تعیین کننده است . آهنگ و طرز رفتار عاطفی خانواده فوق العاده حائز اهمیت است . روابط عاطفی فقط یک ثلث از والدین بزهکاران و در مقابل دو ثلث از والدین نوجوانان ناکرده بزه خوب بوده است )" کی نیا :608) "مطابق مطالعات جامعهشناختی خانواده، طلاق دارای 13 مرحله بوده و «طلاق حقوقی» مرحله هفتم آن است که با ثبت در دفترخانهها انجام میشود، اما پیش از آن و در مرحله ششم، «طلاق اجتماعی» قرار دارد که از آن به عنوان «طلاق پنهانی» یاد میشود. متاسفانه 80 درصد از زندگیهای مشترک در کشور ما در مرحله طلاق اجتماعی قرار دارند.
طلاق اجتماعی، طلاق واقعی است و در آن ارتباطات میان رکنهای خانواده یعنی همسران قطع شده و روابط سازندهای در خانواده وجود ندارد. در برخی فرهنگها و جوامع بنا بر مسائل فرهنگی، اجتماعی، طلاق از مرحله اجتماعی به مرحله حقوقی گذر نمیکند؛ این در حالی است که کارکردهای منفی طلاق اجتماعی بیش از طلاق حقوقی است. در جامعه ایرانی، به دلیل این که طلاق امری مذموم است و این که اگر زنان طلاق بگیرند، مورد اتهام و برچسبزنی قرار میگیرند و با طلاق حقوقی پایگاه اقتصادی و اجتماعی خود را از دست میدهند، لذا با ایثاری که معمولا زنان از خود نشان میدهند، طلاقها از مرحله اجتماعی به حقوقی گذر نمیکند و زنان به خاطر فرزندان و آموزههای فرهنگی خود نتایج و آسیبهای ناشی از طلاق اجتماعی را تحمل میکنند.( احسانی نیا ، علیرضا، آمار رسمی طلاق و ازدواج اعلام شد: 23 اسفند 90 )
مقایسه زنان عادی و روسپی نشان می دهد که نا کار آمدی خانواده از قبیل حضور والدین در خانواده ، مهرورزی در کانون خانواده ، توجه به فرزندان از عوامل اساسی روی آوردن به روسپی گری است .
مقایسه زنان عادی و روسپی از نظر سرپرست:
|
روسپی |
عادی |
حضور پدر و مادر |
62% |
5/92% |
پدر یا مادر |
7/19% |
4/5% |
ارزش و اهمیت شان در خانواده (زنان روسپی و عادی)
|
روسپی |
عادی |
کم |
2/44% |
4/3%
|
زیاد |
1/23% |
7/68% |
میزان احساس کمبود زنان روسپی و عادی
میزان احساس کمبود |
زنان روسپی |
زنان عادی |
اصلا |
25.9% |
78.9% |
زیاد |
43.5% |
2.7% |
(منبع : علیایی زند ،1383 :280-285)
نیاز به وابستگی به دیگران ، تعلق عاطفی و اعتماد به دیگری اساس شکل گیری گروه مرجع است . " اعتماد چیز تضمین شده ای نیست و اعتماد را باید به وجود آورد . نکته مهم در ساختن اعتماد این است که هر کس باید شخصیت دیگری را به رسمیت بشناسد و قادر باشد به صورت منظم برخی پاسخ های مطلوب را از گفتار و رفتار او استنباط کند .( صدرا : 64 ) " اعتماد به عنوان کانال برقراری ارتباطات سالم در شرایط امروزی رکن بنیادین شکل گیری هویت شخصی محسوب می شود . "( همان : 65 ) " اعتماد اجتماعی سبب تعهد و التزام نسبت به ارزش ها و باورهای جامعه می شود و می تواند در احساس تعلق محلی ، احساس تعلق جهانی و پذیرش تغییرات روزمره نقش مهمی ایفا کند . " ( همان : 65) رسانه می تواند با جذب مخاطب ، همدلی و همراهی کردن با او ، بکار گیری شیوه های مقبولیت افزایی رسانه ای به کمک خانواده بیاید و زمینه کاهش معضلات اجتماعی را فراهم کند همانطور که می تواند در فضای آشفته با ارائه کد های غلط و الگوهای غیر بومی زمینه دامن زدن به مسائل را موجب شود.
واقع نمایی
از تعهدات رسانه و خانواده واقع نمایی درست و به موقع است . هر دو باید فرد را آماده کنند تا در وقت مقتضی بتواند درست تصمیم بگیرد . " طبق نظریه تلقیح که توسط مک گوایر و پاپاجورجیس مطرح شد بیشتر اقراد باورهایی دارند که در معرض چالش قرار نگرفته است . هنگامی که به این باورها حمله شود ممکن است به آسانی تغییر کند . زیرا فرد عادت ندارد تا به دفاع از آن باورها بپردازد . این وضعیت شبیه به موقعیتی در حوزه پزشکی است که فرد در محیطی بدون میکروب پرورش یافته و ناگهان در معرض میکروت قرار می گیرد . ( تقی پور، 1390 :96)
از اشتباهات راهبردی برخی خانواده ها و رسانه ها واقع نمایی غیر واقعی است . از اصول تربیتی و اخلاق تبلیغی دینی آن است که فرد به تناسب استعداد و آمادگی های شناختی و عاطفی وارد فضای واقعی شود و با فرصت کافی بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد و راه خود را بیابد . در این مسیر بی تردید راهبران جامعه همچون والدین ، معلمان و رسانه ها نقش اساسی دارند . در گیر شدن با واقعیت شیوه آموزش و تربیتی نه تنها انسانها بلکه دیگر موجودات هم هست . پرنده مادر به جوجه خود در عین حال که کمک می کند پرواز کردن را بیاموزد ؛ به او فرصت می دهد زمین بخورد و روی پای خود بایستد.
امروزه شاهد غفلت از این اصل فطری و غریزی آفرینش در سطح خانواده و رسانه ها هستیم. همانطور که در مدرسه با آموزش های غیر متناسب با نیازهای فرد دوران کودکی او را طولانی می کنیم در فضای رسانه ای و خانواده هم به جای تعلیم تور بافی خوراک آماده برا ی پرکردن اوقات او را در اختیارش قرار می دهیم .
بر اساس این اصل هم خانواده و هم رسانه به جای تولی گری ، هدایت گری را پیشه خود می سازند و با واقع نمایی شفاف زمینه ارتقاء توان تفکر و تصمیم گیری مخاطب را فراهم می سازند . نمونه این هدایت گری در رهبری امام خمینی تجلی یافت که از نسل نوجوان و جوان مجاهدانی ساخت که هم انقلاب کردند و هم خودشان جنگ را اداره کردند .
متقاعد شدن یا رشید شدن
انذار و تبشیر دو شیوه تبلیغی و تربیتی است و به تناسب موقعیت فرد و جامعه از هر دوی این شیوه ها برای سامان دادن به اهداف تبلیغی – تربیتی استفاده می شود .از منظر اسلام اساس تبلیغ و تربیت بر ارشاد و نه متقاعد سازی و اقناع استوار است .؛ چرا که چه بسا افراد متقاعد شوند کاری را انجام دهند اما از روی رشد یافتگی نباشد نظیر متقاعد شدن ما در بسیاری از آداب و رسوم دست و پا گیر و در برخی موارد غیر شرعی نظیر مصرف گرایی و شیوه های نامطلوب معماری در خانه سازی . بنابراین در شیوه ارشادی رعایت قواعد اخلاقی از قبیل عدم سلب آزادی فرد در انتخاب و گزینش گری ، صداقت و حقیقت مداری ، پرهیز از تولید فضای هیجانی و آشفته و ... از اصول به شمار می رود .حقیقت گرایی اسلامی اقتضاء می کند که مبلغ و مربی چه در جایگاه پدر و مادر و چه رسانه هم از شیوه تشویقی استفاده نماید و هم از شیوه پند و اندرز . هم درسها را بگوید و هم عبرتها را .
امروز در سطح نظام تعلیم و تربیت به نظر می رسد متأثر از شیوه های غربی به صورت افراطی بر تشویق تأکید می شود و تنبیه و شیوه های بازدارنده بکلی مذموم شمرده می شود و نتیجه آن تربیت افرادی است که با واقعیات زندگی اجتماعی بیگانه هستند و نمی توانند خود را با شرایط واقعی تطبیق دهند و به عبارت دیگر از رشد اجتماعی کافی برخوردار نیستند. به نظر می رسد بسیاری از نابسامانی های اجتماعی که در سطح جوانی بروز می کند از جمله افزایش طلاق ناشی از چنین سیستم تربیتی است . جوانی که با واقعیت های اجتماعی روبرو نشده ، طعم انتقاد را نچشیده ، در مسئله ای تنبیه نشده، نمی تواند خود را با فضای فرهنگی ،هویتی متفاوت همسر سازگار کند ، تحمل او در مواجهه با انتقاد بسیار پایین است ، توقع او بیش از چیزی است که در جهان خارج باید باشد .
از راهبردهای مشترک رسانه و خانواده باید توجه به سیستم منطبق با واقعیت اسلامی باشد . هم اندرز دادن و هم درس دادن ، هم تنبیه شدن و هم تشویق کردن به موقع را باید به مخاطبان خود بیاموزند و هم از این دو شیوه در کار خود استفاده نمایند تا در فهم و رشد انسانها سهیم گردند البته همانطور که گفته شد نباید اقتضائات خاص رسانه را نادیده گرفت که در سطح عموم بر متقاعدسازی استوار است و کاستی های این شیوه با حضور جدی خانواده در عرصه ارشاد جبران می گردد .
ساختار گرایی و موعظه گرایی
آنچه در اصلاح جامعه از جمله در مسائل فردی بدان توجه در خور شأنی نمی شود اصلاح ساختاری است . برنامه های تلویزیونی ما در حوزه مسائل خانواده بیشتر موعظه گر است؛ آنهم از طریق برنامه های گفتگوگرایانه و رسانه توفیق چندانی در عرصه ساختار گرایی نداشته است. معمولا برنامه هایی که با رویکرد ساختار گرایانه ساخته می شود پر از اشکالات محتوایی است . این مشکل از آنجا ناشی می شود که علمای ما آموخته اند که موعظه کنند و پیام آیات و روایات را به طور مستقیم ارائه کنند و کمتر درگیر تولید برنامه های هنری با مضامین دینی شده اند و سازندگان و تولید کنندگان ما هم، بر عکس، از نقص اطلاعات اسلامی در رنج اند و زحمت آنها با اشکالات محتوایی روبرو است . به عنوان مثال فرزند سالاری و امثال این سالارها در برنامه های موعظه ای نکوهش می شود در حالی که در تولیدات هنری شاکله برنامه ها پر از همین سالارهاست . " در این برنامه ها فرزند را در متن خانواده نگاه نمی کنیم . اساس خیلی از برنامه های کودک تلویزیون این است که فرزند به تنهایی بتواند لذت ببرد و به تنهایی مخاطب بلویزیون قرار گیرد . محور این برنامه ها غفلت با چاشنی موسیقی و طنز بی محتوا و بی حکمت است . این ها عامل عفلت کودک است و جلوی رشد او را می گیرد . "( شاه آبادی ، محمد حسین ، رصد 20 :51)
در ساختار ارتباطی در شیوه زندگی مؤمنانه همواره من و مخاطب یک ارتباط سه نفره تشکیل می دهیم . اینجا قبل از اینکه بتوانم با مخاطب خودم ارتباط بگیرم خدا حاضر است . وقتی توانستم در خانواده نقش خدا را پررنگ کنیم ارتباطاتمان سامان می گیرد دیگر لازم نیست به زن بگوییم شوهرت را اطاعت کن و به مرد امر کنیم به همسرت محبت کن ."( همان ، رصد 20 :49)
اگر نتیجه برنامه های رسانه ای این شد که خانواده تضیف شد این مسئله است حتی اگر در برنامه های خانواده آن از ارتباط با خانواده گفتگو شد .
اگر ساختار فیلم های خانوادگی و مذهبی رسانه مخاطب را به این نتیجه رساند که همه چیز در حد بازی است ؛ چه اینکه پس از پایان بازی خوب هنر پیشه در نقش زن مؤمن در فیلم و سریالی، الان در برنامه تحت عنوان تجلیل و گفتگو، همان شخص با ظاهر بد مشاهده می شود این همان دامن زدن به پوچی و هیچی است .در این فضای هویتی، دنیا جای بازی تلقی می شود باید سرگرم بود . این ساختار الگو قرار می گیرد نه آن موعظه در ضمن فیلم .
ارائه مناسب نقش ها
از معضلات امروز جوامع مخدوش شدن کارکردهای اجتماعی خانواده است . خانواده که بر اساس نیاز فطری و غریزی آدمی شکل گرفته و با توجه به تفاوت های جنسیتی مرد و زن تفکیک نقش و مدیریتی آن سامان یافته بود ؛ امروزه با افکار شبه روشنفکرانه و هجوم اندیشه های به اصطلاح فمینیستی مورد هجمه قرار گرفته است . غرب اضمحلال خانواده را تجربه کرد و کار به جایی رسید که امروز سخن از حذف واژه "بابا" از کتاب های درسی است . چه اینکه در تعریف جدید خانواده که شامل همجنس گرایان نیز می گردد جایی برای این مفهوم باقی نمی ماند .
در جامعه ما هم، هر چه از الگوهای سنتی خود فاصله می گیریم بیشتر با معضلات اجتماعی روبرو می شویم . آزادی رابطه دختر و پسر در شهرهای بزرگ بیشتر رواج دارد و همانها هم بیشتر با طلاق و پیامدهای منفی آن روبرویند . " طبق آمار ثبت احوال 90 درصد طلاق ها را زنان می گیرند . در کتاب " جنس ضعیف " اوریا فالانچی آمده : در شهر نیوریوک زن اول به مرد پرخاش می کند ولی آخرش التماس می کند یک شب در خانه بمان. ولی اینجا دیگر مرد است که حاضر نیست رابطه جنسی با زن را برقرار کند . زن باید به او التماس کند . اینجاست که جامعه دچار بدبختی و بیچارگی می شود . ما در آمریکا داریم این را می بینیم . در ایران هم دارد وارد آن وادی ها می شود .این برای ما و جامعه مسلمان ما یک زنگ خطر است ."( فیاض ، ابراهیم ، رصد شماره 20 :95)هر چه جامعه به سمت الگوهای غربی رفته دچار آسیب بیشتر شده است " طبق آمار در سطح کشور استان سیستان و بلوچستان به ازای هر 92/20 ازدواج دارای یک طلاق است و از سوی دیگر در استان البرز در قبال هر 35/3 ازدواج با یک طلاق مواجه است . این آمار در یزد 82/11 ، در فارس 89/7 ، در اصفهان 83/6 ، در قم 83/5 می باشد . ( به روایت آمار ، رصد 20 :99)
بدیهی است امروزه بررسی ریش سفیدی برای انتخاب همسر روش کارآمدی بحساب نیاید ولی رسانه می تواند به آگاهی بخشی و هشدار دهی بپردازد و به جای ارائه نسخه و الگوهای غیر شرعی برای توجیه منطق خانواده در اسلام برنامه ریزی نماید . از سوی دیگر ، رسانه می تواند برخورد ما با آسیب دیدگان طلاق را اصلاح کند . فضای سالم رسانه ای همه چیز را سالم می کند و بالعکس فضای رسانه ای ناسالم همه چیز را ناسالمی کند "( سرگلزایی ، رصد 20 : 98)
ظرفیت های متمایز
سخن از جهت داری ابزار بحثی زیر بنایی است که دارای موافقان و مخالفانی است . آنچه مسلم است این است که ابزار جهت دار است و تولید هویت و فرهنگ و سبک زندگی می کند . تلویزیون بر تعاملات اجتماعی و خانوادگی تأثیر می گذارد. نحوه پرکردن اوقات را دگرگون می سازد . فرد را با خود همراه می کند . پس قطع نظر از محتوای رسانه در مواجهه با خود رسانه هم ، باید خط مشیء مشخص داشت . جای تعامل چهره به چهره خانواده را هیچ چیز دیگر نمی تواند بگیرد . مؤانست و مهر ورزی خانواده و برخورداری از پشتوانه اعضای خانواده به هیچ چیز قابل معاوضه نیست . در عین حال که جذابیت و فراگیری و تنوع و ارتباط با دور دست ها از دستگاهی چون تلویزیون ساخته است و این کار از عهده خانواده بر نمی آید .
پس هر دو را در جای خود باید دید ؛ نه تلویزیون را جای خانواده نشاند و نه خانواده را جای تلویزیون . هرکدام ظرفیتی دارند که می تواند به کار آید . مشکل آنگاه پدیدار می شود که نتوان درست از این ظرفیت ها استفاده کرد . آنچه برای تلویزیون باید مهم تلقی شود این است که بهره مندی از هویت باصلابت به جز در خانواده امکان تحقق ندارد و آنچه برای خانواده باید در نظر آید این است که باید برای بهره گیری از تلویزیون برنامه داشت و مراقب بود کارکرد خانواده تحت الشعاع تلویزیون قرار نگیرد. همانطور که تلویزیون نمی تواند جای مسجد قرار گیرد و کارکرد اصلی او ارائه برنامه های مسجد همچون سخنرانی شود .
نتیجه گیری
رویکرد ظرفیت شناسی و بررسی تفاوت ها و اشتراکات رسانه و خانواده می تواند زمینه بهره گیری مناسب از استعدادهای بی بدیل و متمایز رسانه – با تأکید بر تلویزیون – را فراهم آورد . امروزه نمی توان رسانه ها و تلویزیون را بخاطر کاستی هایی که از نظر ابزاری و محتوایی دارد از زندگی حذف کرد ولی می توان با برنامه ریزی مناسب تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد . از سوی دیگر نمی توان نسبت به کاهش جایگاه خانواده در جامعه امروزی و از دست دادن کارکردهای آن بی تفاوت بود و منتطر ماند تا بلایی که بر سر جوامع غربی آمده بر سر جامعه ما نیز بیاید . عقل سلیم حکم می کند که با شناخت دقیق این دو نهاد، راهکارهای هم سو کردن آنها شناسیایی شود و هر دوی این دو برای اهداف مقدس اسلامی بکار گرفته شوند. آنگاه که رسانه ، تحکیم خانواده را باور کرد و آن را در مرکز سیاست های خود قرار داد و از صاحب نظران دینی برای تولید برنامه های خود بهره برد و خانواده نیز با دغدغه و حساسیت استفاده درست از این ابزار را آموخت ، می توان شاهد شکوفایی هویت دینی و کاهش مسائل اخلاقی و اجتماعی بود . به عنوان مثال، تقویت ابعاد شناختی و رشد یافتگی در کنار جذب حداکثری مخاطب و سوق دادن مردم به حضور فعال تر در عرصه های خانوادگی و اجتماعی ، واقع نمایی و مسدود کردن راههایی که کودکی فرد را طولانی تر می سازد و اهتمام به اموری که موجب اعتماد به نفس و روی پای خود ایستادن می شود، می تواند در این سیاست ها مورد توجه قرار گیرد.
منابع و ماخذ
قرآن کریم
نهج البلاغه
شیخ عباس قمی،(بی تا) سفینه البحار ، ج 2،بیروت ، مژسسه الوفا ( دار المرتضی)
بابائی ، نعمت اله ، ( 1390 ) نقش رسانه در پیشگیری اولیه از اعتیاد ، ، مجموعه مقالات 30 کنگره استانی پیشگیری از اعتیاد ، تهران ، ناردیس
پایگاه اطلاع رسانی عماد نیوز، وبلاگ حجاب نامه ( 23 اسفند 90)چالش ها در فرهنگ جنسی کشور
تقی پور ، فائزه ، مهران فولادی نژاد ، (1390) کاربرد نظریه های رسانه ای در پیشگیری از اعتیاد ، مجموعه مقالات 30 کنگره استانی پیشگیری از اعتیاد ، تهران ، ناردیس
جعفری ، محمد تقی ،(1359) ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، ج4،تهران ، دفتر فرهنگ اسلامی
خالق خواه ، علی ،محمد باقر سپهری (1390) نقش رسانه های دیداری ، شنیداری ،الکترونیک و نوشتاری در پیشگیری از اعتیاد ، مجموعه مقالات 30 کنگره استانی پیشگیری از اعتیاد ، تهران ، ناردیس
احسانی نیا ، علیرضا ، ( 23 اسفند 90)اعلام رسمی نقش مسائل جنسی درطلاق زوجها،سایت فرزانگان امید
خیری ، حسن ، ( 1389) ، دین ، رسانه ، ارتباطات اجتماعی ، قم ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
خیری ، حسن ، ( 1389) نراق ، دانشگاه آزاد اسلامی نراق ، جزوه درسی جامعه شناسی جنایی
خیری، حسن (1388)دین و روحانیت در جهان زندگی جوان امروزی ، مجموعه مقالات همایش روحانیت و نسل جوان ، قم ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
سرگلزایی ، محمد رضا ، (1391) ازدواج بد و طلاق خوب ، نشریه رصد ویژه آسیب شناسی نظام خانواده ،شماره 20 ، خراسان ، مؤسسه فرهنگی هنری خراسان
شاه آبادی محمد حسین ، (1391) ، از بی فرزندی تا فرزند سالاری ، نشریه رصد ویژه آسیب شناسی نظام خانواده ،شماره 20 ، خراسان ، مؤسسه فرهنگی هنری خراسان
صدرا ، علیرضا ،(1387) ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی ، تهران : مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مرکز تحقیقات استراتژیک
علیایی رند ، شهین ، ( 1383) عوامل زمینه های تن فروشی زنان به روسپیگری ،آسیب شناسی اجتماعی ایران ، تهران، انحمن جامعه شناسی ایران
کامکار ، مهدیس ، بتول جباریان ،و...،( 1383) روسپیگری و بی مبالاتی جنسی ، تفاوت و تشابه ، آسیب شناسی اجتماعی ایران ، تهران، انحمن جامعه شناسی ایران
کی نیا، مهدی ،(1370) مبانی جرم شناسی ، ج 2 : جامعه شناسی جنایی ،چ3 ، تهران ، مژسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
گلشنی ، مهدی ،(1388 گزارش پژوهش ملی ایران و جهانی شدن ،تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
فرشاد مرضیه ، علی اکبر ابراهیمی ،( 1390) بررسی و مقایسه ابعاد کنش وری در خانواده افراد معتاد و عادی راهکارهایی برای پیشگیری ، مجموعه مقالات 30 کنگره استانی پیشگیری از اعتیاد ، تهران ، ناردیس
فیاض ، ابراهیم ،(1391) جامعه را جای خانواده گذاشته ایم ، نشریه رصد ویژه آسیب شناسی نظام خانواده ،شماره 20 ، خراسان ، مؤسسه فرهنگی هنری خراسان