در این مقال ، با اعتقاد به اینکه ، جنگ نرم پدیده ی جدیدی نیست در سه سطح به مواردی که به نظر می رسد از منظر اسلام می توان راهبرد مواجهه با این پدیده تلقی کرد ؛ می پردازیم .
· شناخت دشمن واقعی
دشمن واقعی کیست و جنگ واقعی در چه عرصهای است؟براساس آموزههای اسلامی، انسان و جامعه انسانی در مقابل دو جنگ قرار دارد. که با نظر به تکلیف و تعهد اسلامی دو نوع مجاهده پدیدار میگردد. یکی جنگ ظاهری و به اصطلاح جنگ سخت که جهاد اصغر و مبارزه کوچکتر نامیده شده و دیگر جنگ پنهان و به اصطلاح جنگ نرم و فرهنگی و هویتی که جهاد اکبر و مبارزه بزرگتر نام گرفته است. در تاریخ آمده است که آنگاه که یاران پیامبر(ص) از جنگی سخت و طاقتفرسا با موفقیت برگشتند ، فرمودند: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر فقیل یا رسول الله ما الجهاد الاکبر قال جهاد النفس(وسائل الشیعه، ج 15، ص 161)
مرحبا و آفرین به قومی که در جهاد اصغر موفق شدند و اینک بر آنها باد جهاد اکبر. پس سؤال شد یا رسول الله: «جهاد اکبر کدام است؟» فرمود: «جهاد با نفس.»
جهاد اکبر، مبارزه با نفس است. که در واقع موفقیت در جهاد اصغر نیز برای مومن متوقف بر موفقیت در این جهاد است در غیر این صورت فضل و برتری و ترفیع معنوی و سعادتی برای او رقم نخواهد خورد. و از سوی دیگر رمز موفقیتهای بزرگ در جهاد اصغر متوقف بر پیروزی در جهاد اکبر بوده است. اگر هر فرد مسلمان با ده نفر یا کمتر آن برابر دانسته شده است. بخاطر برخورداری از مدال افتخار موفقیت در جهاد اکبر است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُونَ»؛ انفال (8):65
ای رسول، مومنان را بر جنگ ترغیب کن که اگر بیست نفر از شما صبور و پایدار باشید بر دویست نفر از دشمنان غالب خواهند شد و اگر صد نفر بوده بر دو هزار نفر کافران غلبه خواهند کرد زیرا آنها گروهی بی دانشند.
همانطور که ملاحظه میشود نداشتن تفقه موجب ضعف کافران است و تفقه با فهم عمیق همراه با بصیرت دینی حاصل میشود که مستلزم درک و شناخت همراه با آمادگی و انگیزههای نفسانی و روانی است که در مجاهده با نفس در جهاد اکبر حاصل میشود.
در معارف اسلامی، دشمنترین دشمنان انسان، خود نفس آدمی است. «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» ( بحار الانوار، 67، ص 36) و نیز امام علی(ع) فرمود: ان افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنیه (شیخ حر عاملی، جهاد بالنفس، ص 10)
برترین جهاد، جهاد کسی است که با نفس درون خویش مجاهده میکند.
و نیز فرمود: المجاهد من جاهد نفسه(همان ص 10)
مجاهد کسی است که با نفس خویش مجاهده و مبارزه میکند.
و نیز فرمود: لا عدو اعدی علی المؤمن من نفسه (مستدرک الوسائل، ج 11، ص 137)
دشمنی به دشمنی بر فرد از دشمنی خود فرد به خویش نیست.
و نیز فرمود: والله الله فی الجهاد الانفس اعدی االعدوّ لکم (مستدرک الوسایل، ج 11، ص 137)
خدا را خدا در مبارزه با خویش که آن دشمنترین دشمنان شماست.
بر این اساس آدمی قبل از آنکه نگران دشمنان جنی و اُنسی بیرونی است باید نگران دشمنی باشد که در نفس خودش کمین کرده باشد و به عبارت دیگر خودش دشمن خودش است.
براساس این آموزهها، آدمی همانطور که در بیرون با دیگران در تعامل است و در نهایت جبهه حق و باطل ـ دارالایمان و دارالکفرـ شکل میگیرد و هماهنگی و یکپارچکی در هر یک از این جبههها موجب تقویت آن جبهه میشود. آدمی در نفس خود نیز دارای قوایی است که ممکن است همسو و هم جهت باشند یا در تعارض و تضاد. این هماهنگی و همسویی نیز ممکن است در خدمت نفس دنی، نفس اماره و غرایز زیستی باشد یا در خدمت نفس علوی ـ فطری و نفس لوامه و مطمئنه.
قوای وجودی انسان به عقل «ادراک» و دل «احساسات و عواطف» تقسیم میشود که هر کدام از آنها ممکن است جند و سرباز خداوند «جندالله» باشند یا سرباز و جند شیطان «جندالشیطان» که از محصول و برآیند تعاملی آنها قلب بوجود میآید که یا حرم الله است و یا منزلگاه شیطان.
براساس این رویکرد ، کسی که در جان او شیطان لانه کرده و عقل و دل او در خدمت غرائز و خودخواهیها و نفس اماره قرار گرفته است در جهاد بزرگتر مردود شده و از او امیدی به پیروزی در جهاد کوچکتر نیست و تلاش او نیز نفعی برای او به ارمغان نخواهد آورد. اما اگر در این جهاد اکبر پیروز شود و جان او با نور الهی روشن شود، قلب او حرمالله شود و عقل او در خدمت حقیقتیابی فطرت خداجویی او قرار گیرد و دل و احساسات او در مسیر دلدادگی به حق جهتدار شود. او بیمه شده و در جنگ ظاهری و جهاد اصغر نیز پیروز میگردد. در این صورت هم عقل او «ماعبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» ( شیخ عباس قمی، سفینه النجاه، ج 2، ص214) است و هم محبت او ضامن دینداری او «هل الدین الا الحب و البغض» (مجلسی، بحارالانوار، ج 27، ص 95، ج 57، ص 4)
توجه به عنصر محبت به عنوان وجه اخیر محرک رفتار آدمی در آیات و روایات از این منظر قابل بهرهبرداری است. از یک سو محبت به شهوات سرزنش شده:
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»؛ آلعمران(3):14
و دوستی در عرض دوستی خداوند تهدید شده است:
«قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»؛ توبه(9):24
و از سوی دیگر بر احسان انسانها در طول دوستی خداوند تأکید نموده است:
«وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا»؛ نساء (4): 36
توفیق دوستی مطابق با ایمان را به خداوند نسبت داده و رشد واقعی را در گرو این محبت دانسته است.
«.... وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»؛ حجرات (49): 7
به عبارت دیگر این محبت محصول تعامل عقل ودل میباشد. و این همان است که بصیرت را به همراه میآورد. تا آنجا که در امان خدا بودن ولو در شدت جنگ و محاصره و سختی را بر امان نامههای پیشرو و در جنگ نرم شمرهای زمانه ترجیح میدهد و آنگاه چون حضرت اباالفضل چنین توصیف میگردد که عموی ما «عباس» دارای بصیرت نافذ بود. راهیابی به چنین وضعیتی متوقف بر احراز شرایطی است که در ادامه به آن میپردازیم.
· عوامل زیستی و تکوینی
در آموزههای اسلامی عوامل مختلفی در پیدایش شخصیت آدمی مؤثراند. برخی از عوامل حتی مربوط به قبل از تولد است. به طور خلاصه عوامل مؤثر بر چگونگی تکون شخصیت افراد را میتوان به شرح زیر ارائه نمود:
براساس آموزههای اسلامی انسانها از نظر زیستی و تکوینی دارای شرایط متفاوتند و اینگونه شرایط بستر متفاوت را برای آمادگیهای شخصیتی ایجاد میکند. در این رویکرد عرق و ژن در تکون شخصیت افراد مؤثر است، همانطور که رعایت شرایط شرعی تکون نطفه و تغذیه حلال و حرام هم پیش از تولد و هم پس از آن مؤثر است، چه حلال و حرام خوری توسط پدر و مادر صورت پذیرفته باشد و چه خود در آن نقش داشته باشد. پرشدن شکمها از حرام از عواملی خوانده میشود که چشم بصیرت را در جنگ با امام حسین(ع) از کوفیان میگیرد و گامهای آنها در حمایت از امام حسین(ع) نه تنها لرزان شده بلکه برخی از آنها به جنگ ایشان نیز میشتابند.
افکار و اوهام و خیالات والدین در مرحلهای و آنگاه افکار اوهام خود فرد نیز در تکون شخصیت فرد مؤثر است. همانطور که ابعاد روانشناختی افراد و نگرش افراد به معنای نحوه ادراک، احساس و آمادگیهای رفتاری آنها نیز در تکون شخصیت و شکلگیری هویت افراد مؤثر است.
· تأکید بر نهاد خانواده
موقعیت خانواده برای حیات فردی و جمعی در جامعه اسلامی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. حفظ این نهاد با آداب و سنتهای اسلامی آن و ایفای نقش والدین و توجه به اهمیت اجتماعی آن مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. اگر امروز شاهد افزایش نرخ طلاق و بالارفتن سن ازدواج، هستیم باید خطر را در همین نزدیکی خود احساس کنیم در این صورت توجه دادن به سایتهای دشمنان در جنگ نرم خیلی مهم نیست. اگر به جای آنکه بر نقش مادری زن و اهمیت حضور او در خانه و سرپرستی فرزندان به عنوان مهمترین نقش انسانساز و جامعهساز جامعه تأکید شود و ورود به صحنه اجتماع زنان را صرفاً در بیرون خانه تعریف کردیم ـ که آن هم در جای خود لازم است ـ باید بدانیم که از سربازان جنگ نرم هستیم و با دشمنان در حال همراهی هستیم. اگر در آموزههای قرآنی شکر و سپاس والدین پس از شکر خداوند آمده است بیتردید بخاطر اهمیت و جایگاه این موقعیت اجتماعی است و بر ما است که آن را بر جسته نمائیم. و همینطور است توجه به نهاد مسجد و جایگاه آن در شهر و دیار اسلامی. اگر فضای شهری را طوری آراستیم که مسجد نقش محوری یافت و زمینه حضور مردم را به مسجد هموار کردیم و در تجلیل و تکریم آن کوشیدیم و روحانیون ما بر نقش خود در مسجد اهتمام ورزیدند و خانوادهها و مدارس بر نقش انسانساز مسجد واقف شدند و فرزندان خود را با مسجد مأنوس نمودند، آنوقت دیگر نیازی نیست نگران جنگ نرم دشمن باشیم و همینطور است جایگاه قرآن و عترت در میان جامعه.
در سطح خُرد هم توجه به قرارگاه دوست و دوستیابی از اهمیت بسیار برخوردار است و میتوان پس از والدین بیشترین تأثیر را بویژه در گروه سنی نوجوانی و جوانی از آنِ دوست دانست.
· ساختار اجتماع
همانطور که گذشت در دو ساحت فردی و اجتماعی با رویکرد تلفیقی عاملیت و ساخت، بهعلاوه توجه به امور وضعی از قبیل رعایت آداب تغذیه، پاک دلی و پاک دستی و اخلاص در امور و انجام تکالیف و اذکار و عبادات ماثوره، میتوان فرد و جامعه را از گزند دشمنان بیرونی و درونی در امان نگاه داشت و در این عرصه از آثار و نتایج اعمال گذشتگان برآیندگان نباید غافل شد که در بحث سنتهای الهی از آن سخن به میان میآید. بد کرداری کوفیان در عصر امام علی(ع) و امام حسین(ع) نه تنها کوفه آن زمان را به ذلت کشاند بلکه آیندگان آنها را نیز در این آتش گرفتار نمود.
با برداشت از آموزههای اسلامی میتوان استنباط کرد که در این منظر هم کنشگرایی مورد تأیید قرار گرفته و هم ساختگرایی. به این معنا که فرد انسانی دارای اراده و اختیار است و میتواند با بهرهگیری از قدرت عقل و عواطف خود بر خلاف جهت محیط حرکت کند و هم از سوی دیگر آدمی به شدت از فضا و محیط و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی حاکم بر جامعه رنگ میپذیرد. چنانکه در آیه قرآن خطاب به گُنَه کاران فرمود «... أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا ...» نساء (4):97 که هم از یک سو بطور ضمنی تأثیر محیط را تأیید نموده است و هم از سوی دیگر بر بیاختیار نبودن انسان صحه گذاشته است. معالوصف تأثیر اجتماع و محیط بر شخصیت انسان بسیار مؤثر است. تأکید بر نهادهایی چون خانواده، اهمیت دوستیابی، انتخاب محیط زیست و توجه به انتخاب منزل با توجه به همسایه. از سوی دیگر یک کاسه دیدن جامعه و برای آن سنتهایی مقرر کردن، نزول عذاب بر جامعه و سوختن تَر و خشک با هم از جمله در مسئله امر به معروف و نهی از منکر که ترک آن موجب میشود که حتی خوبان نیز روی سعادت را نبینند، توجه به ساختار شهر و محل استقرار برخی اماکن از جمله مسجد، در این راستا قابل تحلیل است. بر اساس این رویکرد ساختار فقر کفر زا است «کاد الفقران یکون کفراً» همانطور که ظلم نابودی را در پیش دارد «الدوله یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم»، در این رویکرد بر برآوردن نیازهای اساسی افراد جامعه برای رسیدن به سعادت و بیمه شدن از آسیبهای دشمنان درونی و بیرونی ـ کارگزاران جنگ نرم و سخت ـ تأکید شده است. براستی چرا ازدواج نیمی از ایمان است. و حتی زمین جوان ازدواج نکرده را نفرین میکند. بی تردید قرار گرفتن در چنین شرایطی زمینهساز موفقیت شیاطین در جنگ نرم است. تبعیض و فقر و بیعدالتی نیز از این قبیلاند. لذا رهبر انقلاب بارها از سه آسیب فساد، فقر و تبعیض سخن گفتهاند و برای رفع آنها سفارش نمودهاند. در برخی روایات امنیت، عدالت و فراوانی به عنوان نیاز همه تلقی شده است: ثلاثه اشیاء یحتاج الناس طرّاً الیها الامن والعدل و الخصب . (بحار الانوار، ج 75، ص 232)
داشتن تَن سالم، امنیت و روزی به معنای آن است که همه خیرات دنیا در اختیار فرد است:
ما اصبح معافی فی جسده امناً فی سربه عنده قوت یومه فکان ما خیرّت له الدنیا بحذافیرها (امالی، ص 385)
و عدالت شیرینتر است از آبی که تشنه به دست آورد:
العدل احلی من الماء یصیبه الظّمان؛ (بحارالانوار، ج 75، ص 37)
و شهر برخوردار از امنیت مثال زدنی است:
«وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ»؛ نحل(16):112
ساختار چنین جامعهای به نحوی است که آموزش آن جهتدار بوده و قرآن آموزی در سرلوحه آموزش کودکان قرار دارد و چنانکه امام صادق(ع) به این مضمون فرمود: قبل از اینکه دیگران نسبت به فرزندانتان پیش گیرند شما قرآن را به آنها یاد دهید.
در این ساختار آموزشی، علوم انسانی برخاسته از مبانی اسلامی سرآمد علوم بوده و زمینه برای جذب نخبگان در این عرصه فراهم است و لذا علم اخلاق از علوم برتر تلقی میگردد.
در این رویکرد، در عین حال که به ریشهها و منابع توجه میشود، و تفاوتهای محیطی و اقتضائات زمانی مورد تأیید قرار میگیرد و تأکید میشود که فرزندانتان را متناسب با نیاز زمانه خودشان تربیت کنید. بر این اساس هر گونه دگرگونی و تغییر به منزله گسست هویتی به شمار نمیرود و تفاهم و همدلی برقرار میگردد. همانطور که نیازهای گروههای سنی به رسمیت شناخته میشود و برای نسل نو دگرگونی و زیباییخواهی و تحول و ریسکپذیری و نوآوری به رسمیت شناخته میشود و با این حساب از خمودگی و ایستایی و جمود پرهیز میگردد و راه برای انتخاب و گزینش باز گذاشته میشود.
· حفظ کلیت نظام اسلامی
سخن و قلم معمار کبیر انقلاب اسلامی پس از گذشت دو دهه از رحلت آن عزیز، هنوز در گوش جان ما طنین افکن است که حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است. این رویکرد، ریشه در عمق آموزههای اسلامی دارد که بقای اسلام و تمدنسازی و تعالی آن و امکان رویارویی آن با دشمنانش در گرو توجه به این اصل است. و توحید کلمه و کلمه توحید که خود از سفارشات امام راحل و مقام معظم رهبری است؛ ریشه در قرآن و روایات دارد. از رسول مکرم اسلام (ص) نقل شده است که:
لینقض عرالاسلام عروه عروه .... و اولهن نقضا الحکم و آخرهن االصلوة؛ (معجم الاحادیث امام المهدی، ج 1، ح 118، ص 369 به نقل از ره توشه راهیان نور ویژه محرمالحرام 1431 ص 45)
ریسمان اسلام یکی یکی نقض و پاره میشود و اولین چیزی که نقض میشود، حکومت و حاکمیت دینی و آخرین آنها نماز است.
بیدلیل نیست که دشمنان از صدر اسلام تاکنون رویارویی با حاکمیت اسلام و پارهکردن آن از اسلام و دنیوی و عرفیکردن آن را در دستور کار خود قرار دادهاند. از این روایت استفاده میشود که بقای اسلام در گرو کلّیت آن است. لذا فرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ...»؛ (آلعمران (3):103) و نیز ... یدالله معالجماعه ...،و حدیث گردیده که : الشاذ الانسان للشیطان کمان ان الشاذ الغنم للذئب.
و چنگ زدن به ریسمان محکم الهی را در گرو دو عنصر دشمنی با طاغوب و ایمان به خدا دانست: «....فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ»؛ بقره (2): 256
دو عنصری که در اثر جنگ نرم تجزیه شد و بر ایمان به خدا آن هم در عبادات شخصی و فردی تأکید شد و عنصر دشمنی با طاغوت از نظر دور داشته شد. این روند جنگ نرم در بیان امام صادق(ع) در توصیف بنیامیه بخوبی برداشت میشود:
ان بنی امیه اطلقوا تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الکفر اذا احملو علیه لم یعرفوا؛ (کافی، ج 2، ص 415 به نقل از ره توشه راهیان نور ویژه محرمالحرام ص 47)
همانا بنیامیه آموزش ایمان به مردم را آزاد گذاشتند ولی آموزش کفر و مفهوم و مظاهر و ابعاد آن را آزاد نگذاشتند تا وقتی مردم را عملاً به طرف کفر بردند آنها نتوانند تشخیص دهند.
- توجه به اقتضاءات رابطه امام و امت در همه عرصه های اجتماعی
امام و امت از واژگانی است که در فرهنگ اسلامی دارای بار فرهنگی و تعیین کننده راهبرد اسلام در جریان هدایت جامعه است. امام در جامعه اسلامی پیشوایی است که همراهی و اطاعت آن تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی است. امام در عرصه حضور، انسان کاملی است که از نظر عملی دارای علم لدنی و خدادادی است و در عرصه علم و عمل معصوم است و از خطا و اشتباه در حکم و موضوع در امان است و در عصر غیبت امام کسی است که اوصاف آن، توسط امام معصوم بیان گردید، کسی که از نظر دانش اسلامی برتر و قابل اعتماد به تشخیص اهل فن و از نظر نفسانی بری از هوای نفس و مطیع امر الهی است و وجود این عناصر تحلیه و تخلیه شرط بقای امامت است و این شرایط به تناسب در همه ارکان و رأس و بدنه و ساقه جامعه اسلامی باید جاری و ساری باشد. در این صورت ریسمان محکم الهی باقی است و اتحاد و وحدت کلمه و کلمه توحید تحقق مییابد و در غیر این صورت زمینه ناملایمات و فتنهها فراهم میشود. آیه 17سوره رعد بخوبی این مهم را به تصویر کشیده است آنجا که با مثال، حق و باطل را ترسیم میکند:
«أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ»؛ رعد(13): 17
خداوند از آسمان آبى فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانهاى به اندازه آنها سیلابى جارى شد؛ سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد؛ و از آنچه (در کورهها،) براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن مىکنند نیز کفهایى مانند آن به وجود مىآید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل مىزند!- امّا کفها به بیرون پرتاب مىشوند، ولى آنچه به مردم سود مىرساند [= آب یا فلز خالص ] در زمین مىماند؛ خداوند اینچنین مثال مىزند!
از این آیه برداشت میشود که:
1. حرکت تکاملی جامعه مستلزم آن است که از کثرت به وحدت حرکت کند. هر چه به وحدت نزدیک شود تمایز خود را از باطل مشخصتر کرد. و از آشوبها راحتتر میتواند رهایی یابد.
2. همواره حق و باطل رویاروی هماند و باطل محتوای قابل ارایه ندارد و کار او موجسواری است و بر گرده حق مینشیند. در صورتی که فضا آرام شود و زمینه ارائه درست حق فراهم گردد باطل خلع سلاح میشود. چه اینکه باطل چون کف آبی است. گرچه در سیلاب در جریان حرکت شدید خود را مینمایاند و گویا جز کف چیزی نیست اما به واقع آنچه هست و باقی است آب است و در رودخانه وسیع و آرام گرفته، جایی برای کف باقی نمیماند.
3. از مطالب فوق برداشت میشود که در جنگ نرم باید مراقب گلآلود کردن فضا توسط دشمنان بود و با شرح صدر و حوصله و اما با درایت و تدبیر جامعه را آرام کرد و مرعوب دشمن نشد. گاهی بیان اغراقآمیز کارهایی که آنها انجام میدهند و گویا همه چیز از دست رفته است و انتشار کتابهایی که جز ترسیم کارهای آنها نیست خود آب در آسیاب دشمن ریختن است.
4. در کثرت و تفرقه است که مشکلات بروز میکند و شناخت حق سختتر میگردد.
5. امیدواری و نشاط: با شناخت درست دشمن و ماهیت جبهه باطل «کف روی آب» و در فضای آرام، توجه به همه ابعاد و پرهیز از «یُؤْمِنُ بِبَعْضٍ ویَکْفُرُ بِبَعْضٍ» و داشتن شرح صدر چون دل دریا، باید مطمئن بود که عاقبت از آن پرهیزکاران است.
6. توصیف جبهه حق و جامعه اسلامی به حرکت آب از سنگلاخ تا دریا و توصیف اینکه این جویبارها برای رسیدن به آرامش باید راه دریا را بیابد استفاده میشود که جامعه اسلامی در رویارویی با باطل و جنگ نرم نیازمند رهبری است و مدیریت به تنهایی کافی نیست. رهبری در سازمان نقش پیشبرد، هدایت، تخریب ساختارها و بازسازی آن متناسب با نیاز را برعهده دارد در حالی که مدیر طبق ضوابط تعریف شده و مشخص ، متعهد به حفظ وضع موجود سازمانی است و از قدرت ریسکپذیری کمتری برخوردار است.
این شرایط اقتضای آن را دارد که جامعه هر آن، آمادگی دگرگونی و رویارویی با مشکلات جدید را داشته باشند و این مستلزم رابطه عاطفی و قلبی بین امت و امامت است. لذا آیات قرآنی بر اخلاق عظیم و پیشگامی پیامبر(ص) در رویارویی با مشکلات، دلسوزی نسبت به جامعه و ... تأکید و آنرا تمجید میکند. این بر این معناست که موفقیت جامعه اسلامی مستلزم همدلی و همراهی امام و امت است و از جمله توطئههای دشمنان در جنگ نرم خدشهدار کردن این رابطه است.
7. از مطلب فوق استفاده میشود که جامعه اسلامی جامعهای است که گرچه براساس احکام و قوانین اسلامی اداره میشود ولی روح حاکم برآن هنجاری و اخلاقی است. به عبارت دیگر حاکمیت بر دلها است که امور جامعه اسلامی را به پیش میبرد و این حاکمیت است که ورای قوانین رسمی خود را نشان میدهد حال با یک جمله میرزای شیرازی در جریان جنبش تنباکو باشد، یا با حکم حکومتی امام و رهبری به عنوان ولی فقیه مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی.
جنگ نرم آن است، که این رابطه خدشهدار شود. امروز بر کسی پوشیده نیست که رهبری، آماج بیشترین تهاجمات رسانهای و غیر رسانهای است. این نه بخاطر کینه شخصی بلکه بخاطر درک از این امتیاز جامعه اسلامی است. رویارویی با جنگ نرم در حقیقت این نیست که سایتهای دشمنان، شناسایی شود. رویارویی واقعی این است که راهبرد خود را در این میان بصورت فعال، نه انفعالی و دفاعی مشخص کنیم. نسل امروز و آینده را نسبت به این امتیازات آشنا کنیم و بر دل دادگی امام و امت بیفزاییم. امروزه متأسفانه بر کسی پوشیده نیست که تولیدات مکتوب رسانهای و ... بسیار و چند برابر گذشته انجام میگیرد ولی کمتر تولید دلدادگی و همدلی میکند ؛ چرا که از مخاطبشناسی بیبهره است و با راهبرد مشخص و در ضمن یک نقشه جامع و مهندسی شده ارائه نمیشود.
8. روح اخلاقی داشتن حاکمیت اسلامی مستلزم آن است که روی عنصر انگیزش و خواست تأکید مضاعف شود. جامعهای که برپایه قانون اداره میشود جامعه بیروحی است که جبر و پاداش قانونی ملاک نظم و انضباط اجتماعی است ولی جامعه اسلامی مبتنی بر اخلاق مستلزم بهرهمندی از پشتوانه وجدانی و خواست قلبی است. پیامبر اسلام(ص) از جامعه جاهلیت، نسلی ساخت که سرآمد مجاهدان در طول تاریخ شدند، امام امت نسلی را ساخت کرد که خود شهادت داد، نمونه آن در ادوار دیگر مشاهده نشدهاند. امروزه هم در رویارویی با جنگ نرم باید نسلی ساخت که نگران سایتها و کتابهای دشمنان نسبت به آنها نبود. آنچه ما را در جنگ نرم موفق میکند تنها شناخت اینگونه امور نیست بلکه رمز موفقیت ما تولید نسلی است که در مقابل این تهاجمات بیمه شده باشد و ساز و کار آنرا هم در آموزههای اسلامی بیان کردهاند که ما در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
· احتیاط در انتخاب بد برای دوری از بدتر
رویکردی که در بخشی از بدنه مدیریت کشور، برای فرار از جنگ نرم بکار گرفته شده این است که برای پرهیز از بدتر میتوان به انتشار و ترویج بد مبادرت ورزید. این موضوع در رسانه ملی تا حدی خود را بیشتر نشان میدهد. در این راستا برای فرار از ماهواره خود به پخش فیلمهایی با همان مضامین منتها با حذف برخی صحنههای زشتتر مبادرت میکنیم. این استدلال چگونه قابل پذیرش است؟ و از بحث پشتوانهای دینی که بگذریم، نگاهی به روند اتفاقات اجتماعی ـ فرهنگی نشان میدهد که این رویکرد چندان پاسخگو نیست. به علاوه باید در جنگ نرم به این نکته توجه کنیم که ذائقه افراد دائم در حال ساخت و تحول و دگرگونی است. ذائقه و سلیقه افراد چیزی نیست که در یک جا به اشباع برسد. ورود به عرصههای خلاف شرع، مخصوصاً اگر جنبههای شهوانی و جنسی داشته باشد ورود به عرصههایی است که سیریناپذیر و چون سراب بوده و حد معینی ندارد.
لذا در دستورات اسلامی به عمل به اوامر و ترک نواهی و احتیاط در شبهات تأکید شده است و دین چون برادر خوانده شده که برای پاسداشت آن باید بسیار محتاط بود. برای اجرای دفع افسد به فساد به عنوان یک مسئله عقلایی در مسایل اجتماعی فرهنگی که دارای پیچیدگی است باید بسیار محتاط بود به علاوه آن که درست استفاده نکردن از این اصل ابتکار عمل را از جبهه حق باز میستاند و دائم در صدد دفاع برمیآید.
· فرهنگسازی
فرهنگسازی از اصطلاحاتی است که در جامعه ما مظلوم واقع شده است. اگر برنامهای برای مقابله با مفاسد اجتماعی تدوین و به مرحله اجرا گذاشته شود بلافاصله فریادها بلند میشود که اول باید فرهنگسازی کرد. آری، این چنین است امّا رویه همه جوامع که مبانی اسلامی، نیز بلحاظ حکم کلی آنرا تأیید میکنند آن است که هدایت جامعه و برقراری نظم اجتماعی متوقف بر بهرهگیری از دو عرصه جامعهپذیری و کنترل اجتماعی است. به هر صورت وجود کنترل اجتماعی و قوانین بازدارند. نیز خود باید از مصادیق جامعهپذیری آحاد جامعه تلقی گردد تا وجدان جمعی اعمال کنترلهای اجتماعی را پذیرا شود. در این صورت جامعه همانطور که مبارزه با اشرار و زورگیران را تأیید و تشویق میکند مبارزه با دختران و پسرانی که با بد حجابی و نابهنجاری چهره شهر را آلوده کرده و زمینه گناه را فراهم میکنند، را بر خواهد تافت. حاصل کلام اینکه در این مقوله نیز باید از سازوکار تربیتی اسلام در امور تشویقی و تنبیهی بهره جست.
· نتیجهگیری
در دهههای اخیر پس از ناتوانی استکبار از رویارویی در جنگ سخت و آزمودن راههای مختلف آن، بر شدت و رویارویی فرهنگی و نرم افزوده است. و با تجربه جنگ رسانهای در برخی از نقاط جهان از جمله عراق و افغانستان، جنگ نرم وارد مرحلهای جدید و دامنهدارتر و دارای تأثیر بیشتر شده است. «یازده سپتامبر» براساس درک و وقوف به کارآمدی این جنگ خلق میشود و جنگ در عراق و یوگسلاوی با ماهیت رسانهای آغاز میشود و با تأسیس «کمیته خطر جاری» در سالهای پایان دههی 1980 در اوج جنگ سرد و با منتفی دانستن جنگ سخت بلوک شرق را به زانو در آورد و با سه راهبرد «دکترین مهار»، «نبرد رسانهای» و «ساماندهی نافرمان مدنی» فروپاشی شوروی را موجب شد. (ر.ک، جنگ نرم، ص 108)
جنگ نرم پدیدهای جدیدی نیست و همواره بین حق و باطل به موازات جنگ سخت این جنگ نیز وجود داشته است. توسعه تکنولوژی و بهرهگیری از امکانات واقعی و مجازی و ورود دشمن در عرصههایی که قبلاً به راحتی امکان ورود به آنها را نداشت، بر اهمیت توجه به موضوع افزوده است.
جنگ نرم جنگی است که شناخت آن نیازمند بصیرت و خودباوری است و در غیر این صورت چه بسا دشمن در لباس دوست و فرد غارت شده، خود در لباس غارتگر ایفای نقش نماید که فرمودند «هلک امرء لم یعرف قدره»
برای مبارزه با جنگ نرم باید از موضع فعال وارد شد و ابتکار عمل را به دست گرفت و صرفاً واگویه کردن کارهایی که دشمنان انجام میدهند ما را به جایی نخواهد رساند. برای تحقق این مقصود باید به خود بازگشت و میراث فرهنگی و معنوی خود را باز شناخت. براساس این میراث، این کارزار جهاد اکبر خوانده شده و محیط این کارزار قبل از هر چیز نفس و خود آدمی است که میتواند دشمن خویش گردد. برای موفقیت دراین کارزار هم باید به اندرون خود توجه کرد. و به کارزار خود رفت و هم باید در بیرون در عرصههای خرد، میانه و کلان جامعه راه مبارزه را آموخت.
توجه به راهکارهای ارائه شده در اسلام از قبیل توجه به امور زیستی، روانی، تکلیفی و وضعی و اهتمام به آراستن امور محیطی مطابق سلیقه اسلامی از قبیل توجه به موقعیت خانواده، مسجد و اهتمام به حفظ کلیت نظام اسلامی، فرد و جامعه را در پیشبرد اهداف خود موفق خواهد کرد و دشمنان را در این جنگ نظیر جنگ سخت مأیوس خواهد ساخت. در این عرصه البته نباید از کاری که دشمنان انجام میدهند و دفاعی که باید در قبال آنها اتخاذ کرد غافل شد.
منابع و مآخذ
- قرآن کریم
- ثقةالاسلامی کلینی، اصول کافی، ج 1، تهران، انتشارات مسجد چهارده معصوم (ع)، بیتا
- شیخ حرالعاملی، جهاد با نفس، ترجمه علی افراسیابی، قم، نهاوندی، 1380
- شیخ حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 11، قم، مؤسسه آل البیت الاحیاء التراث، بیتا
- شیخ صدوق،الامالی
- شیخ عباس قمی ـ سفینةالبحار (بیروت، مؤسسه الوفاء، بیتا) ج 2
- شیخ محمد بن الحسن الحرّ العاملی، وسایلی الشیعه، ج 15، تهران، المکتبةالاسلامیه، بیتا
- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 20، 67 و 75
- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی (تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت (ع)، بیتا)، ج 1
- جنگ نرم و وضعیت کنونی ما، مرکز پژوهشها فرهنگی و اجتماعی صدرا، بیتا، بیتا
- حسن خیری، انتخاب عقلانی در آموزههای اسلامی، معرفت، 1387، شماره 126
- حسن خیری، تلویزیون و فرهنگ، پایان نامه دکتری، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
- معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی، ره توشه راهیای نور ویژه محرمالحرام 1431، قم، رشید، 1388
- محمد قربانی، جنگ نرم؛ تبیین مفهومی، پیشینه تاریخی و تاکتیکها،؛ تابناک ،1388 www. Tabnak.ir)
- مهدی صادق ، جنگ نرم چیست؟ پایگاه قدس ، 1388 paigahghods.persianblog.ir www.
- یوسف کریمی ، روان شناسی اجتماعی ، تهران ، نشر ارسباران ، 1375