دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری
بایگانی

راهبردهای اسلام برای رویارویی در جنگ نرم

جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۲۶ ق.ظ

        

        در این مقال  ، با اعتقاد به اینکه ،  جنگ نرم پدیده ی جدیدی نیست در سه سطح به مواردی که به نظر می رسد از منظر اسلام می توان راهبرد مواجهه با این پدیده تلقی کرد ؛ می پردازیم .

·       شناخت دشمن واقعی

دشمن واقعی کیست و جنگ واقعی در چه عرصه­ای است؟براساس آموزه­های اسلامی، انسان و جامعه انسانی در مقابل دو جنگ قرار دارد. که با نظر به تکلیف و تعهد اسلامی دو نوع مجاهده پدیدار می­گردد. یکی جنگ ظاهری و به اصطلاح جنگ سخت که جهاد اصغر و مبارزه کوچک­تر نامیده شده و دیگر جنگ پنهان و به اصطلاح جنگ نرم و فرهنگی و هویتی که جهاد اکبر و مبارزه بزرگتر نام گرفته است. در تاریخ آمده است که آنگاه که یاران پیامبر(ص) از جنگی سخت و طاقت­فرسا با موفقیت برگشتند ، فرمودند: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر فقیل یا رسول الله ما الجهاد الاکبر قال جهاد النفس(وسائل الشیعه، ج 15، ص 161)

مرحبا و آفرین به قومی که در جهاد اصغر موفق شدند و اینک بر آن‌ها باد جهاد اکبر. پس سؤال شد یا رسول الله: «جهاد اکبر کدام است؟» فرمود: «جهاد با نفس.»

جهاد اکبر، مبارزه با نفس است. که در واقع موفقیت در جهاد اصغر نیز برای مومن متوقف بر موفقیت در این جهاد است در غیر این صورت فضل و برتری و ترفیع معنوی و سعادتی برای او رقم نخواهد خورد. و از سوی دیگر رمز موفقیت­های بزرگ در جهاد اصغر متوقف بر پیروزی در جهاد اکبر بوده است. اگر هر فرد مسلمان با ده نفر یا کمتر آن برابر دانسته شده است. بخاطر برخورداری از مدال افتخار موفقیت در جهاد اکبر است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُونَ»؛ انفال (8):65

ای رسول، مومنان را بر جنگ ترغیب کن که اگر بیست نفر از شما صبور و پایدار باشید بر دویست نفر از دشمنان غالب خواهند شد و اگر صد نفر بوده بر دو هزار نفر کافران غلبه خواهند کرد زیرا آن‌ها گروهی بی دانشند.

همانطور که ملاحظه می­شود نداشتن تفقه موجب ضعف کافران است و تفقه با فهم عمیق همراه با بصیرت دینی حاصل می­شود که مستلزم درک و شناخت همراه با آمادگی و انگیزه­های نفسانی و روانی است که در مجاهده با نفس در جهاد اکبر حاصل می­شود.

در معارف اسلامی، دشمن­ترین دشمنان انسان، خود نفس آدمی است. «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» ( بحار الانوار، 67، ص 36)  و نیز امام علی(ع) فرمود: ان افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنیه (شیخ حر عاملی، جهاد بالنفس، ص 10)

برترین جهاد، جهاد کسی است که با نفس درون خویش مجاهده می‌کند.

و نیز فرمود: المجاهد من جاهد نفسه(همان ص 10)

مجاهد کسی است که با نفس خویش مجاهده و مبارزه می‌کند.

و نیز فرمود: لا عدو اعدی علی المؤمن من نفسه (مستدرک الوسائل، ج 11، ص 137)

دشمنی به دشمنی بر فرد از دشمنی خود فرد به خویش نیست.

و نیز فرمود: والله الله فی الجهاد الانفس اعدی االعدوّ لکم (مستدرک الوسایل، ج 11، ص 137)

خدا را خدا در مبارزه با خویش که آن دشمن‌ترین دشمنان شماست.

بر این اساس آدمی قبل از آنکه نگران دشمنان جنی و اُنسی بیرونی است باید نگران دشمنی باشد که در نفس خودش کمین کرده باشد و به عبارت دیگر خودش دشمن خودش است.

براساس این آموزه­ها، آدمی همانطور که در بیرون با دیگران در تعامل است و در نهایت جبهه حق و باطل ـ دارالایمان و دارالکفرـ شکل می­گیرد و هماهنگی و یکپارچکی در هر یک از این جبهه­ها موجب تقویت آن جبهه می­شود. آدمی در نفس خود نیز دارای قوایی است که ممکن است همسو و هم جهت باشند یا در تعارض و تضاد. این هماهنگی و همسویی نیز ممکن است در خدمت نفس دنی، نفس اماره و غرایز زیستی باشد یا در خدمت نفس علوی ـ فطری و نفس لوامه و مطمئنه.

قوای وجودی انسان به عقل «ادراک» و دل «احساسات و عواطف» تقسیم می­شود که هر کدام از آنها ممکن است جند و سرباز خداوند «جندالله» باشند یا سرباز و جند شیطان «جندالشیطان» که از محصول و برآیند تعاملی آنها قلب بوجود می­آید که یا حرم الله است و یا منزلگاه شیطان.

براساس این رویکرد ،  کسی که در جان او شیطان لانه کرده و عقل و دل او در خدمت غرائز و خودخواهی­ها و نفس اماره قرار گرفته است در جهاد بزرگتر مردود شده و از او امیدی به پیروزی در جهاد کوچک­تر نیست و تلاش او نیز نفعی برای او به ارمغان نخواهد آورد. اما اگر در این جهاد اکبر پیروز شود و جان او با نور الهی روشن شود، قلب او حرم­الله شود و عقل او در خدمت حقیقت­یابی ­فطرت خداجویی او قرار گیرد و دل و احساسات او در مسیر دلدادگی به حق جهت­دار شود. او بیمه شده و در جنگ ظاهری و جهاد اصغر نیز پیروز می­گردد. در این صورت هم عقل او «ماعبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» ( شیخ عباس قمی، سفینه النجاه، ج 2، ص214) است و هم محبت او ضامن دینداری او «هل الدین الا الحب و البغض» (مجلسی، بحارالانوار، ج 27، ص 95، ج 57، ص 4)

توجه به عنصر محبت به عنوان وجه اخیر محرک رفتار آدمی در آیات و روایات از این منظر قابل بهره­برداری است. از یک سو محبت به شهوات سرزنش شده:

«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»؛ آل­عمران(3):14

و دوستی در عرض دوستی خداوند تهدید شده است:

«قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»؛ توبه(9):24

و از سوی دیگر بر احسان انسان­ها در طول دوستی خداوند تأکید نموده است:

«وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا»؛ نساء (4): 36

 توفیق دوستی مطابق با ایمان را به خداوند نسبت داده و رشد واقعی را در گرو این محبت دانسته است.

«.... وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»؛ حجرات (49): 7

 به عبارت دیگر این محبت محصول تعامل عقل ودل می­باشد. و این همان است که بصیرت را به همراه می­آورد. تا آنجا که در امان خدا بودن ولو در شدت جنگ و محاصره و سختی را بر امان نامه­های پیش‌رو و در جنگ نرم شمرهای زمانه ترجیح می­دهد و آنگاه چون حضرت اباالفضل چنین توصیف می­گردد که عموی ما «عباس» دارای بصیرت نافذ بود. راهیابی به چنین وضعیتی متوقف بر احراز شرایطی است که در ادامه به آن می­پردازیم.

·       عوامل زیستی و تکوینی

در آموزه­های اسلامی عوامل مختلفی در پیدایش شخصیت آدمی مؤثراند. برخی از عوامل حتی مربوط به قبل از تولد است. به طور خلاصه عوامل مؤثر بر چگونگی تکون شخصیت افراد را    می­توان به شرح زیر ارائه نمود:

 براساس آموزه­های اسلامی انسان­ها از نظر زیستی و تکوینی دارای شرایط متفاوتند و اینگونه شرایط بستر متفاوت را برای آمادگی­های شخصیتی ایجاد می­کند. در این رویکرد عرق و ژن در تکون شخصیت افراد مؤثر است، همانطور که رعایت شرایط شرعی تکون نطفه و تغذیه حلال و حرام هم پیش از تولد و هم پس از آن مؤثر است، چه حلال و حرام خوری توسط پدر و مادر صورت­ پذیرفته باشد و چه خود در آن نقش داشته باشد. پرشدن شکم­ها از حرام از عواملی خوانده می­شود که چشم بصیرت را در جنگ با امام حسین(ع) از کوفیان می­گیرد و گام­های آنها در حمایت از امام حسین(ع) نه تنها لرزان شده بلکه برخی از آنها به جنگ ایشان نیز می­شتابند.

افکار و اوهام و خیالات والدین در مرحله­ای و آنگاه افکار اوهام خود فرد نیز در تکون شخصیت فرد مؤثر است. همانطور که ابعاد روان­شناختی افراد و نگرش افراد به معنای نحوه ادراک، احساس و آمادگی­های رفتاری آنها نیز در تکون شخصیت و شکل­گیری هویت افراد مؤثر است.

·       تأکید بر نهاد خانواده

موقعیت خانواده برای حیات فردی و جمعی در جامعه اسلامی از اهمیت فوق­العاده­ای برخوردار است. حفظ این نهاد با آداب و سنت­های اسلامی آن و ایفای نقش والدین و توجه به اهمیت اجتماعی آن مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. اگر امروز شاهد افزایش نرخ طلاق و بالارفتن سن ازدواج، هستیم باید خطر را در همین نزدیکی خود احساس کنیم در این صورت توجه دادن به سایت­های دشمنان در جنگ نرم خیلی مهم نیست. اگر به جای آنکه بر نقش مادری زن و اهمیت حضور او در خانه و سرپرستی فرزندان به عنوان مهم­ترین نقش انسان­ساز و جامعه­ساز جامعه تأکید شود و ورود به صحنه اجتماع زنان را صرفاً در بیرون خانه تعریف کردیم ـ که آن هم در جای خود لازم است ـ باید بدانیم که از سربازان جنگ نرم هستیم و با دشمنان در حال همراهی هستیم. اگر در آموزه­های قرآنی شکر و سپاس والدین پس از شکر خداوند آمده است بی­تردید بخاطر اهمیت و جایگاه این موقعیت اجتماعی است و بر ما است که آن را بر جسته نمائیم. و همینطور است توجه به نهاد مسجد و جایگاه آن در شهر و دیار اسلامی. اگر فضای شهری را طوری آراستیم که مسجد نقش محوری یافت و زمینه حضور مردم را به مسجد هموار کردیم و در تجلیل و تکریم آن کوشیدیم و روحانیون ما بر نقش خود در مسجد اهتمام ورزیدند و خانواده­ها و مدارس بر نقش انسان­ساز مسجد واقف شدند و فرزندان خود را با مسجد مأنوس نمودند، آنوقت دیگر نیازی نیست نگران جنگ نرم دشمن باشیم و همینطور است جایگاه قرآن و عترت در میان جامعه.

در سطح خُرد هم توجه به قرارگاه دوست و دوست­یابی از اهمیت بسیار برخوردار است و می­توان پس از والدین بیشترین تأثیر را بویژه در گروه سنی نوجوانی و جوانی از آنِ دوست دانست.

 

·        ساختار اجتماع

همانطور که گذشت در دو ساحت فردی و اجتماعی با رویکرد تلفیقی عاملیت و ساخت، به‌علاوه توجه به امور وضعی از قبیل رعایت آداب تغذیه، پاک دلی و پاک دستی و اخلاص در امور و انجام تکالیف و اذکار و عبادات ماثوره، می­توان فرد و جامعه را از گزند دشمنان بیرونی و درونی در امان نگاه داشت و در این عرصه از آثار و نتایج اعمال گذشتگان برآیندگان نباید غافل شد که در بحث سنت­های الهی از آن سخن به میان می­آید. بد کرداری کوفیان در عصر امام علی(ع) و امام حسین(ع) نه تنها کوفه آن زمان را به ذلت کشاند بلکه آیندگان آنها را نیز در این آتش گرفتار نمود.

با برداشت از آموزه­های اسلامی می­توان استنباط کرد که در این منظر هم کنش­گرایی مورد تأیید قرار گرفته و هم ساخت­گرایی.   به این معنا که فرد انسانی دارای اراده و اختیار است و می­تواند با بهره­گیری از قدرت عقل و عواطف خود بر خلاف جهت محیط حرکت کند و هم از سوی دیگر آدمی به شدت از فضا و محیط و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی حاکم بر جامعه رنگ می­پذیرد. چنانکه در آیه قرآن خطاب به گُنَه کاران فرمود «... أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا ...» نساء (4):97 که هم از یک سو بطور ضمنی تأثیر محیط را تأیید نموده است و هم از سوی دیگر بر بی­اختیار نبودن انسان صحه گذاشته است. مع­الوصف تأثیر اجتماع و محیط بر شخصیت انسان بسیار مؤثر است. تأکید بر نهادهایی چون خانواده، اهمیت دوست­یابی، انتخاب محیط زیست و توجه به انتخاب منزل با توجه به همسایه. از سوی دیگر یک کاسه دیدن جامعه و برای آن سنت­هایی مقرر کردن، نزول عذاب بر جامعه و سوختن تَر و خشک با هم از جمله در مسئله امر به معروف و نهی از منکر که ترک آن موجب می­شود که حتی خوبان نیز روی سعادت را نبینند، توجه به ساختار شهر و محل استقرار برخی اماکن از جمله مسجد،‌ در این راستا قابل تحلیل است. بر اساس این رویکرد ساختار فقر کفر زا است «کاد الفقران یکون کفراً» همانطور که ظلم نابودی را در پیش دارد «الدوله یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم»، در این رویکرد بر برآوردن نیازهای اساسی افراد جامعه برای رسیدن به سعادت و بیمه شدن از آسیب­های دشمنان درونی و بیرونی ـ کارگزاران جنگ نرم و سخت ـ تأکید شده است. براستی چرا ازدواج نیمی از ایمان است. و حتی زمین جوان ازدواج نکرده را نفرین می­کند. بی تردید قرار گرفتن در چنین شرایطی زمینه­ساز موفقیت شیاطین در جنگ نرم است. تبعیض و فقر و بی­عدالتی نیز از این قبیل­اند. لذا رهبر انقلاب بارها از سه آسیب فساد، فقر و تبعیض سخن گفته­اند و برای رفع آنها سفارش نموده­اند. در برخی روایات امنیت، عدالت و فراوانی به عنوان نیاز همه تلقی شده است: ثلاثه اشیاء یحتاج الناس طرّاً الیها الامن والعدل و الخصب . (بحار الانوار، ج 75، ص 232)

داشتن تَن سالم، امنیت و روزی به معنای آن است که همه خیرات دنیا در اختیار فرد است:

ما اصبح معافی فی جسده امناً فی سربه عنده قوت یومه فکان ما خیرّت له الدنیا بحذافیرها (امالی،‌ ص 385)

و عدالت شیرین­تر است از آبی که تشنه به دست آورد:

العدل احلی من الماء یصیبه الظّمان؛ (بحارالانوار، ج 75، ص 37)

و شهر برخوردار از امنیت مثال زدنی است:

«وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ»؛ نحل(16):112

ساختار چنین جامعه­ای به نحوی است که آموزش آن جهت­دار بوده و قرآن آموزی در سرلوحه آموزش کودکان قرار دارد و چنانکه امام صادق(ع) به این مضمون فرمود: قبل از اینکه دیگران نسبت  به فرزندانتان پیش گیرند شما قرآن را به آنها یاد دهید.

در این ساختار آموزشی، علوم انسانی برخاسته از مبانی اسلامی سرآمد علوم بوده و زمینه برای جذب نخبگان در این عرصه فراهم است و لذا علم اخلاق از علوم برتر تلقی می­گردد.

در این رویکرد، در عین حال که به ریشه­ها و منابع توجه می­شود، و تفاوت­های محیطی و اقتضائات زمانی مورد تأیید قرار می­گیرد و تأکید می­شود که فرزندانتان را متناسب با نیاز زمانه خودشان تربیت کنید. بر این اساس هر گونه دگرگونی و تغییر به منزله گسست هویتی به شمار نمی­رود و تفاهم و همدلی برقرار می­گردد. همانطور که نیازهای گروه­های سنی به رسمیت شناخته می­شود و برای نسل نو دگرگونی و زیبایی­خواهی و تحول و ریسک­پذیری و نوآوری به رسمیت شناخته می­شود و با این حساب از خمودگی و ایستایی و جمود پرهیز می­گردد و راه برای انتخاب و گزینش باز گذاشته می­شود.

·        حفظ کلیت نظام اسلامی

سخن و قلم معمار کبیر انقلاب اسلامی پس از گذشت دو دهه از رحلت آن عزیز، هنوز در گوش جان ما طنین افکن است که حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است. این رویکرد، ریشه در عمق آموزه­های اسلامی دارد که بقای اسلام و تمدن­سازی و تعالی آن و امکان رویارویی آن با دشمنانش در گرو توجه به این اصل است. و توحید کلمه و کلمه توحید که خود از سفارشات امام راحل و مقام معظم رهبری است؛ ریشه در قرآن و روایات دارد. از رسول مکرم اسلام (ص) نقل شده است که:

لینقض عرالاسلام عروه عروه .... و اولهن نقضا الحکم و آخرهن االصلوة؛ (معجم الاحادیث امام المهدی، ج 1، ح 118، ص 369 به نقل از ره توشه راهیان نور ویژه محرم­الحرام 1431 ص 45)

ریسمان اسلام یکی یکی نقض و پاره می­شود و اولین چیزی که نقض می­شود، حکومت و حاکمیت دینی و آخرین آن‌ها نماز است.

بی­دلیل نیست که دشمنان از صدر اسلام تاکنون رویارویی با حاکمیت اسلام و پاره­کردن آن از اسلام و دنیوی و عرفی­کردن آن را در دستور کار خود قرار داده­اند. از این روایت استفاده می­شود که بقای اسلام در گرو کلّیت آن است. لذا فرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ...»؛       (آل­عمران (3):103) و نیز ... یدالله مع­الجماعه ...،و حدیث گردیده که : الشاذ الانسان للشیطان کمان ان الشاذ الغنم للذئب.

و چنگ زدن به ریسمان محکم الهی را در گرو دو عنصر دشمنی با طاغوب و ایمان به خدا دانست: «....فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ»؛ بقره (2): 256

دو عنصری که در اثر جنگ نرم تجزیه شد و بر ایمان به خدا آن هم در عبادات شخصی و فردی تأکید شد و عنصر دشمنی با طاغوت از نظر دور داشته شد. این روند جنگ نرم در بیان امام صادق(ع) در توصیف بنی­امیه بخوبی برداشت می­شود:

ان بنی امیه اطلقوا تعلیم الایمان و لم یطلقوا تعلیم الکفر اذا احملو علیه لم یعرفوا؛ (کافی،‌ ج 2، ص 415 به نقل از ره توشه راهیان نور ویژه محرم­الحرام ص 47)

همانا بنی­امیه آموزش ایمان به مردم را آزاد گذاشتند ولی آموزش کفر و مفهوم و مظاهر و ابعاد آن را آزاد نگذاشتند تا وقتی مردم را عملاً به طرف کفر بردند آن­ها نتوانند تشخیص دهند.

  • توجه به اقتضاءات رابطه امام و امت در همه عرصه های اجتماعی

امام و امت از واژگانی است که در فرهنگ اسلامی دارای بار فرهنگی و تعیین کننده راهبرد اسلام در جریان هدایت جامعه است. امام در جامعه اسلامی پیشوایی است که همراهی و اطاعت آن تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی است. امام در عرصه حضور، انسان کاملی است که از نظر عملی دارای علم لدنی و خدادادی است و در عرصه علم و عمل معصوم است و از خطا و اشتباه در حکم و موضوع در امان است و در عصر غیبت امام کسی است که اوصاف آن، توسط امام معصوم بیان گردید، کسی که از نظر دانش اسلامی برتر و قابل اعتماد به تشخیص اهل فن و از نظر نفسانی بری از هوای نفس و مطیع امر الهی است و وجود این عناصر تحلیه و تخلیه شرط بقای امامت است و این شرایط به تناسب در همه ارکان و رأس و بدنه و ساقه جامعه اسلامی باید جاری و ساری باشد. در این صورت ریسمان محکم الهی باقی است و اتحاد و وحدت کلمه و کلمه توحید تحقق می­یابد و در غیر این صورت زمینه ناملایمات و فتنه­ها فراهم می­شود. آیه 17سوره رعد بخوبی این مهم را به تصویر کشیده است آنجا که با مثال، حق و باطل را ترسیم می­کند:

«أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ»؛ رعد(13): 17

خداوند از آسمان آبى فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‏اى به اندازه آن‌ها سیلابى جارى شد؛ سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد؛ و از آنچه (در کوره‏ها،) براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى، آتش روى آن روشن مى‏کنند نیز کف‌هایى مانند آن به وجود مى‏آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل مى‏زند!- امّا کف‌ها به بیرون پرتاب مى‏شوند، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند [= آب یا فلز خالص ] در زمین مى‏ماند؛ خداوند این‌چنین مثال مى‏زند!

از این آیه برداشت می­شود که:

1. حرکت تکاملی جامعه مستلزم آن است که از کثرت به وحدت حرکت کند. هر چه به وحدت نزدیک شود تمایز خود را از باطل مشخص­تر کرد. و از آشوب­ها راحت­تر می­تواند رهایی یابد.

2. همواره حق و باطل رویاروی هم­اند و باطل محتوای قابل ارایه ندارد و کار او موج­سواری است و بر گرده حق می­نشیند. در صورتی که فضا آرام شود و زمینه ارائه درست حق فراهم گردد باطل خلع سلاح می­شود. چه اینکه باطل چون کف آبی است. گرچه در سیلاب در جریان حرکت شدید خود را می­نمایاند و گویا جز کف چیزی نیست اما به واقع آنچه هست و باقی است آب است و در رودخانه وسیع و آرام گرفته، جایی برای کف باقی نمی­ماند.

3. از مطالب فوق برداشت می­شود که در جنگ نرم باید مراقب گل­آلود کردن فضا توسط دشمنان بود و با شرح صدر و حوصله و اما با درایت و تدبیر جامعه را آرام کرد و مرعوب دشمن نشد. گاهی بیان اغراق­آمیز کارهایی که آنها انجام می­دهند و گویا همه چیز از دست رفته است و انتشار کتاب­هایی که جز ترسیم کارهای آنها نیست خود آب در آسیاب دشمن ریختن است.

4. در کثرت و تفرقه است که مشکلات بروز می­کند و شناخت حق سخت­تر می­گردد.

5. امیدواری و نشاط: با شناخت درست دشمن و ماهیت جبهه باطل «کف روی آب» و در فضای آرام، توجه به همه ابعاد و پرهیز از «یُؤْمِنُ بِبَعْضٍ ویَکْفُرُ بِبَعْضٍ» و داشتن شرح صدر چون دل دریا، باید مطمئن بود که عاقبت از آن پرهیزکاران است.

6. توصیف جبهه حق و جامعه اسلامی به حرکت آب از سنگلاخ تا دریا و توصیف اینکه این جویبارها برای رسیدن به آرامش باید راه دریا را بیابد استفاده می­شود که جامعه اسلامی در رویارویی با باطل و جنگ نرم نیازمند رهبری است و مدیریت به تنهایی کافی نیست. رهبری در سازمان نقش پیشبرد، هدایت، تخریب ساختارها و بازسازی آن متناسب با نیاز را برعهده دارد در حالی که مدیر طبق ضوابط تعریف شده و مشخص ، متعهد به حفظ وضع موجود سازمانی است و از قدرت ریسک­پذیری کمتری برخوردار است.

این شرایط اقتضای آن را دارد که جامعه هر آن، آمادگی دگرگونی و رویارویی با مشکلات جدید را داشته باشند و این مستلزم رابطه عاطفی و قلبی بین امت و امامت است. لذا آیات قرآنی بر اخلاق عظیم و پیشگامی پیامبر(ص) در رویارویی با مشکلات، دلسوزی نسبت به جامعه و ... تأکید و آنرا تمجید می­کند. این بر این معناست که موفقیت جامعه اسلامی مستلزم همدلی و همراهی امام و امت است و از جمله توطئه­های دشمنان در جنگ نرم خدشه­دار کردن این رابطه است.

7. از مطلب فوق استفاده می­شود که جامعه اسلامی جامعه­ای است که گرچه براساس احکام و قوانین اسلامی اداره می­شود ولی روح حاکم برآن هنجاری و اخلاقی است. به عبارت دیگر حاکمیت بر دل­ها است که امور جامعه اسلامی را به پیش می­برد و این حاکمیت است که ورای قوانین رسمی خود را نشان می­دهد حال با یک جمله میرزای شیرازی در جریان جنبش تنباکو باشد، یا با حکم حکومتی امام و رهبری به عنوان ولی فقیه مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی.

جنگ نرم آن است، که این رابطه خدشه­دار شود. امروز بر کسی پوشیده نیست که رهبری، آماج بیشترین تهاجمات رسانه­ای و غیر رسانه­ای است. این نه بخاطر کینه شخصی بلکه بخاطر درک از این امتیاز جامعه اسلامی است. رویارویی با جنگ نرم در حقیقت این نیست که سایت­های دشمنان، شناسایی شود. رویارویی واقعی این است که راهبرد خود را در این میان بصورت فعال، نه انفعالی و دفاعی مشخص کنیم. نسل امروز و آینده را نسبت به این امتیازات آشنا کنیم و بر دل دادگی امام و امت بیفزاییم. امروزه متأسفانه بر کسی پوشیده نیست که تولیدات مکتوب رسانه­ای و ... بسیار و چند برابر گذشته انجام می­گیرد ولی کمتر تولید دلدادگی و همدلی می­کند ؛  چرا که از مخاطب­شناسی بی­بهره است و با راهبرد مشخص و در ضمن یک نقشه جامع و مهندسی شده ارائه     نمی­شود.

8. روح اخلاقی داشتن حاکمیت اسلامی مستلزم آن است که روی عنصر انگیزش و خواست تأکید مضاعف شود. جامعه­ای که برپایه قانون اداره می­شود جامعه بی­روحی است که جبر و پاداش قانونی ملاک نظم و انضباط اجتماعی است ولی جامعه اسلامی مبتنی بر اخلاق مستلزم بهره­مندی از پشتوانه وجدانی و خواست قلبی است. پیامبر اسلام(ص) از جامعه جاهلیت، نسلی ساخت که سرآمد مجاهدان در طول تاریخ شدند، امام امت نسلی را ساخت کرد که خود شهادت داد، نمونه آن در ادوار دیگر مشاهده نشده­­اند. امروزه هم در رویارویی با جنگ نرم باید نسلی ساخت که نگران سایت­ها و کتاب­های دشمنان نسبت به آنها نبود. آنچه ما را در جنگ نرم موفق می­کند تنها شناخت اینگونه امور نیست بلکه رمز موفقیت ما تولید نسلی است که در مقابل این تهاجمات بیمه شده باشد و ساز و کار آنرا هم در آموزه­های اسلامی بیان کرده­اند که ما در ادامه به برخی از آنها می­پردازیم.

·       احتیاط در انتخاب بد برای دوری از بدتر

رویکردی که در بخشی از بدنه مدیریت کشور، برای فرار از جنگ نرم بکار گرفته شده این است که برای پرهیز از بدتر می­توان به انتشار و ترویج بد مبادرت ورزید. این موضوع در رسانه ملی تا حدی خود را بیشتر نشان می­دهد. در این راستا برای فرار از ماهواره خود به پخش فیلم­هایی با همان مضامین منتها با حذف برخی صحنه­های زشت­تر مبادرت می­کنیم. این استدلال چگونه قابل پذیرش است؟ و از بحث پشتوانه­ای دینی که بگذریم، نگاهی به روند اتفاقات اجتماعی ـ فرهنگی نشان می­دهد که این رویکرد چندان پاسخگو نیست. به علاوه باید در جنگ نرم به این نکته توجه کنیم که ذائقه افراد دائم در حال ساخت و تحول و دگرگونی است. ذائقه و سلیقه افراد چیزی نیست که در یک جا به اشباع برسد. ورود به عرصه­های خلاف شرع، مخصوصاً اگر جنبه­های شهوانی و جنسی داشته باشد ورود به عرصه­هایی است که سیر­ی­ناپذیر و چون سراب بوده و حد معینی ندارد.

لذا در دستورات اسلامی به عمل به اوامر و ترک نواهی و احتیاط در شبهات تأکید شده است و دین چون برادر خوانده شده که برای پاسداشت آن باید بسیار محتاط بود. برای اجرای دفع افسد به فساد به عنوان یک مسئله عقلایی در مسایل اجتماعی فرهنگی که دارای پیچیدگی است باید بسیار محتاط بود به علاوه آن که درست استفاده نکردن از این اصل ابتکار عمل را از جبهه حق باز می­ستاند و دائم در صدد دفاع برمی‌آید.

·       فرهنگ­سازی

فرهنگ­سازی از اصطلاحاتی است که در جامعه ما مظلوم واقع شده است. اگر برنامه­ای برای مقابله با مفاسد اجتماعی تدوین و به مرحله اجرا گذاشته شود بلافاصله فریادها بلند می­شود که اول باید فرهنگ­سازی کرد. آری، این چنین است امّا رویه همه جوامع که مبانی اسلامی، نیز بلحاظ حکم کلی آنرا تأیید می­کنند آن است که هدایت جامعه و برقراری نظم اجتماعی متوقف بر بهره­گیری از دو عرصه جامعه­پذیری و کنترل اجتماعی است. به هر صورت وجود کنترل اجتماعی و قوانین بازدارند. نیز خود باید از مصادیق جامعه­پذیری آحاد جامعه تلقی گردد تا وجدان جمعی اعمال کنترل­های اجتماعی را پذیرا شود. در این صورت جامعه همانطور که مبارزه با اشرار و زورگیران را تأیید و تشویق می­کند مبارزه با دختران و پسرانی که با بد حجابی و نابهنجاری چهره شهر را آلوده کرده و زمینه گناه را فراهم می­کنند، را بر خواهد تافت. حاصل کلام اینکه در این مقوله نیز باید از سازوکار تربیتی اسلام در امور تشویقی و تنبیهی بهره جست.

 

 

·       نتیجه­گیری

در دهه­های اخیر پس از ناتوانی استکبار از رویارویی در جنگ سخت و آزمودن راه­های مختلف آن،‌ بر شدت و رویارویی فرهنگی و نرم افزوده است. و با تجربه جنگ رسانه­ای در برخی از نقاط جهان از جمله عراق و افغانستان، جنگ نرم وارد مرحله­ای جدید و دامنه­دارتر و دارای تأثیر بیشتر شده است. «یازده سپتامبر» براساس درک و وقوف به کارآمدی این جنگ خلق می­شود و جنگ در عراق و یوگسلاوی با ماهیت رسانه­ای آغاز می­شود و با تأسیس «کمیته خطر جاری» در سال­های پایان دهه­ی 1980 در اوج جنگ سرد و با منتفی دانستن جنگ سخت بلوک شرق را به زانو در آورد و با سه راهبرد «دکترین مهار»، «نبرد رسانه­ای» و «سامان­دهی نافرمان مدنی» فروپاشی شوروی را موجب شد. (ر.ک، جنگ نرم، ص 108)

جنگ نرم پدیده­ای جدیدی نیست و همواره بین حق و باطل به موازات جنگ سخت این جنگ نیز وجود داشته است. توسعه تکنولوژی و بهره­گیری از امکانات واقعی و مجازی و ورود دشمن در عرصه­هایی که قبلاً به راحتی امکان ورود به آن­ها را نداشت، بر اهمیت توجه به موضوع افزوده است.

جنگ نرم جنگی است که شناخت آن نیازمند بصیرت و خودباوری است و در غیر این صورت چه بسا دشمن در لباس دوست و فرد غارت شده، خود در لباس غارت­گر ایفای نقش نماید که فرمودند «هلک امرء لم یعرف قدره»

برای مبارزه با جنگ نرم باید از موضع فعال وارد شد و ابتکار عمل را به دست گرفت و صرفاً واگویه کردن کارهایی که دشمنان انجام می­دهند ما را به جایی نخواهد رساند. برای تحقق این مقصود باید به خود بازگشت و میراث فرهنگی و معنوی خود را باز شناخت. براساس این میراث، این کارزار جهاد اکبر خوانده شده و محیط این کارزار قبل از هر چیز نفس و خود آدمی است که می­تواند دشمن خویش گردد. برای موفقیت دراین کارزار هم باید به اندرون خود توجه کرد. و به کارزار خود رفت و هم باید در بیرون در عرصه­های خرد، میانه و کلان جامعه راه مبارزه را آموخت.

توجه به راهکارهای ارائه شده در اسلام از قبیل توجه به امور زیستی‌،‌ روانی، تکلیفی و وضعی و اهتمام به آراستن امور محیطی مطابق سلیقه اسلامی از قبیل توجه به موقعیت خانواده، مسجد و اهتمام به حفظ کلیت نظام اسلامی، فرد و جامعه را در پیشبرد اهداف خود موفق خواهد کرد و دشمنان را در این جنگ نظیر جنگ سخت مأیوس خواهد ساخت. در این عرصه البته نباید از کاری که دشمنان انجام می­دهند و دفاعی که باید در قبال آنها اتخاذ کرد غافل شد.

 

منابع و مآخذ

-                  قرآن کریم

-                  ثقة­الاسلامی کلینی، اصول کافی، ج 1، تهران،‌ انتشارات مسجد چهارده معصوم (ع)،‌ بی­تا

-  شیخ حرالعاملی، جهاد با نفس، ترجمه علی افراسیابی، قم، نهاوندی، 1380

-  شیخ حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 11، قم، مؤسسه آل البیت الاحیاء التراث، بی­تا

-  شیخ صدوق،‌الامالی

-  شیخ عباس قمی ـ سفینة­البحار (بیروت، مؤسسه الوفاء،‌ بی­تا) ج 2

-  شیخ محمد بن الحسن الحرّ العاملی، وسایلی الشیعه، ج 15، تهران، المکتبة­الاسلامیه، بی­تا

-  محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 20،‌ 67 و 75

-  محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی (تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت (ع)،‌ بی­تا)، ج 1

-  جنگ نرم و وضعیت کنونی ما، مرکز پژوهش­ها فرهنگی و اجتماعی صدرا، بی­تا،‌ بی­تا

-  حسن خیری، انتخاب عقلانی در آموزه­های اسلامی، معرفت، 1387، شماره 126

-  حسن خیری، تلویزیون و فرهنگ، پایان نامه دکتری، تهران،‌ دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

-  معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی، ره توشه راهیای نور ویژه محرم­الحرام 1431، قم، رشید، 1388

-  محمد قربانی، جنگ نرم؛ تبیین مفهومی، پیشینه تاریخی و تاکتیکها،؛ تابناک ،1388 www. Tabnak.ir)

         - مهدی صادق ، جنگ نرم چیست؟ پایگاه قدس ، 1388 paigahghods.persianblog.ir            www.

          - یوسف کریمی ، روان شناسی اجتماعی ، تهران ، نشر ارسباران ، 1375   

    

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۴
حسن خیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی