خلاصه بحث نظریه نظام انقلابی ارائه شده در وبینار مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی 21 بهمن 99
بسم الله الرحمن الرحیم
نظریه نظام انقلابی
نشست تخصصی به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی
مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی
دانشگاه آزاد اسلامی
به صورت وبینار
ارائه شده در تاریخ 21 بهمن ماه 1399 ساعت 15
حسن خیری
انقلاب:حرکت تکاملی بدون حد یقف و مستمر
دو روز انسان اگر مثل هم باشد زیان کار است
22 بهمن 57 مقطعی از تکامل است
اغازی است برای استعداد تعالی انسان
هدف انقلاب
تحقق آموزه ها و ارزش های الهی در همه عرصه های حیات زندگی
ابادانی دنیا و اخرت
رویکرد
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بافسهم
توجه به اختیار انسان
ضابطه مندی و شریعت
سنت ها و قوانین الهی ؛
سرنوشت مشترک انسانها در یک جامعه، و ابتغوا فتنه لاتصیبن الذین منکم خاصه(سوره مبارکه الأنفال آیه 25)
وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خاصَّةً ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ العِقابِ﴿۲۵﴾و از فتنهای بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمیرسد؛ (بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد!
ارزش های بنیادی
انسان خلیفه خدا در زمین است
پس مسئول است و امانت دار و نسبت به غیر خدا آزاد است
ولایت مداری از ارکان اصلی ایمان فردی و اجتماعی است. امام باقر(ع): «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى خَمْسٍ: عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوِلَایَةِ؛ اسلام بر پنج چیز استوار و بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت».[۳] در روایتی ولایت رکن اول ذکر شده است.[۴]
اعتصام جمعی به حبل الله و پرهیز از تفرقه
النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم( احزاب:6)یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم( نساء:59) حکومت بی اذن شارع طاغوت است.مقبوله عمر ابن حنظلهرد حکم ما رد حکم و فرمان خداوند است و این در حد شرک به خداوند است.(وسائل، ج1:34)منظور شرک در ربوبیت تشرعی است
اجتهاد: اصول ثابت و فروع متغیر،
توانها و استعدادهای متفاوت مستلزم تکالیف متفاوت است. لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ لَها ما کَسَبَت وَعَلَیها مَا اکتَسَبَت ۗ (بقره:276)
عزت در عرصه های مختلف؛ یَقولونَ لَئِن رَجَعنا إِلَى المَدینَةِ لَیُخرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنهَا الأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ وَلٰکِنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمونَ﴿۸﴾منافقون
عبودیت خدا و دشمنی با شیطان
معرفت در مقابل جهل
تحقق خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی
معرفت، تعاون و مواسات، عدالت و راهبری الهی و سعادت
تحقق حکمت نظری و عملی صحیح که مدینه فاضله می خواندند
ضرورت اولویت بندی
نیازمندی الگوی تعالی و پیشرفت بر اساس امکانات مادی و معنوی
ضرورت توجه به تزکیه و تعلیم که هدف بعثت انبیا است
در سطح کلان حاکمیت صالحان و امامت و ولایت که جزو ارکانی است که هیچ چیز مثل ان فراخوانده نشده.
زمینه سازی برای رفع فقر که کفر زا است؛ ضرورت دستگاههای متولی اقشار آسیب پذیر، وقف، قرض الحسنه، صدقه ، رزمایش های مواسات، من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم
ضرورت مشارکت های اجتماعی و اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی در نتیجه سرمایه های اجتماعی تقویت می شود.
زمینه سازی برای تحقق عدالت که در راس امور است.»المؤمنون کاسنان المشط یتساوون فی الحقوق بینهم» مؤمنان چون دانه های شانه از حقوقی مساوی و متقابل برخوردارند( بحار ج9:49) آقازادگی ممنون ژن برتر ممنوع ، ان اکرمکم عند الله اتقیکم
زمینه سازی برای استحکام خانواده که نیم دین ثمره ان است و نسل صالم و صالح در خانواده سالم تحقق می یابد
همه اینها بدون حکومت صالح اتفاق نمی افتد
مدل مدینه النبی
عقد اخوت
تقسیم اموال مهاجر و انصار اقدامی انقلابی بود
وارد شدن آیات مربوط به حقوق مالی ، ابن سبیل، مساکین و ... دارای حقوقی می شوند
ضرورت اقدامات داوطلبانه و فراگیر شدن احساس مسئولیت آحاد افراد جامعه و نسپردن امور صرفا به دولت، کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته
الزمات حکومتی در جهاد و امثال آن
حق الله و حق الناس
حاکمان از جنس مردم، زندگی رسول خدا و ائمه در حد پایین ترین اقشار جامعه بود. تا فقیر احساس تعلق کند
رورکرد آرمان گرایانه به دولت
ضرورت های استمرار
در سطح خرد محبت احاد افراد جامعه
در سطح کلان عدالت همه جانبه
اطاعت از ولایت، پشتیبان ولی فقیه باشید تا به کشور آسیبی وارد نشود
فاستقم کما امرت و من تابع معک( استقامت و در صحنه بودن امام و امت)؛ زمینه سازی برای فرهنگ مقاومت و مقاوم سازی فرهنگ از طریق معرفت افزایی، فرهنگ ایمانی و ایجاد رضایت مندی احاد افراد جامعه)
لا تطغوا، عدم طغیان و قانون گرایی؛ فتنه هایی که پشت سر گذاشتیم برای تخطی از قانون بود که رهبری مدیریت کردند.
وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ(113 هود)، لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا(نساء:141)
اقامه و ذکر و نماز؛ الَّذینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ ۗ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ(حج:41)
امر به معروف و نهی از منکر: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ (ال عمران:110)
توجه به دو بعد تولی و تبری: محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم(فتح:29)
از خودسازی تا تمدن سازی
نفس انسانی
نفس دریچه الهی است که بندگان را به ورود از آن به سرا و حرم الهی و عرش اعظم فرا میخواند
انسانیت انسان به هویت وجودی او و هویت وجودی او به نفس ناطقه اوست و نفس دارای سه مرتبه و مقام حسی، خیالی و عقلی است.
سعادت انسان در تعالی او در معرفت عقلی و معارف حقیقی است و تلاش او در طاعت الهی، اخلاق عملی و تهذیب نفس مقدمه اشراق معارف الهی بر قلب اوست و درجه انسان از حیث مقامات معنوی متناسب با تشبه او به باری و معرفت او به اسما و صفات و افعال الهی است. بنابراین خودناشناسی و حب دنیا و پیروی از هوای نفس بزرگترین موانع انسان در رسیدن به کمال و ارزشهای انسانی است. . اله بداشتی، 1388.
در حدیثی از صاحب شریعت مقدس آمده است، «لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی ملکوت السماء».
. مجلسی، 1364، ج 9، ص 163.
مقام و منزلت هر انسانی در بالا و پایین بودن به اندازه ادراک اوست. این معنی فرمایش امیر المومنین7 است که «اَلنَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ» مردم در سیطره اندیشه خویشاند. . ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ج1، ص 208.
در ادبیات اسلامی برای درجات نفس مراتبی را برشمردهاند از قبیل، نفس ملهمه، همان است که خداوند در قرآن کریم در سوره ی شمس بعداز 10 قسم می فرماید، سوگند به جان و تن آدمی که او را بی کژی و کاستی خلق کردم. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها *» فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها».
نفس اماره، قرآن کریم از حضرت یوسف نقل میکند که بارالها من نمیتوانم نفس خود را از گرداب گناه حفظ کنم. زیرا نفس اماره مرا به گناه دعوت میکند؛ مگر آنکه تو مرا رحم کنی و از شر نفس اماره نگه داری. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی». . شمس، آیه 10-7.
. یوسف، آیه 53.
نفس لوامه، خداوند متعال در قرآن کریم به نفس لوامه سوگند یاد کرده است و فرموده، قسم به روز قیامت و قسم به نفس لوامه، «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ * وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ».
نفس مطمئنه، بالاترین مقام ارجمندی که خداوند به بندگان خالصش مرحمت میفرماید همان مقام نفس مطمئنه است. چنانکه در قرآن کریم میفرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی».
. قیامت، آیه 2-1.
. فجر، آیه 30-27.
در آیات قرآن کریم از نفس دیگری در انسان نیز نام برده شده است که در ادبیات اسلامی به نفس مسوّله معروف است. مفاد آن این است که نفس انسانى بر اساس تمایلات نفسانى، کارهاى زشت را نزد فرد زیبا جلوه دهد. حضرت یعقوب به فرزندان خود که یوسف را در چاه افکندند و ریاکارانه گفتند که گرگ او را خورده، چنین مىگوید، «نفس شما، کارتان را بر شما زیبا جلوه داده است». «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ». همین طور قرآن از زبان سامری که مردم را به پرستش گوساله دعوت کرد، مىگوید، «این نفس من کار مرا بر من زیبا جلوه داد». «وَکَذلِکَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى». . یوسف، آیه 18.
. طه، آیه 96.
عقل
در روایات با این مضامین درباره عقل مواجهم، عقل (منظور عقل عملی) چیزی است که با آن خداوند پرستیده میشود و بهشت به دست میآید و آنچه در امثال معاویه است شیطنت و نکرا است و عقل نیست. . أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیةَ فَقَالَ تِلْکَ النَّکْرَاءُ تِلْکَ الشَّیطَنَةُ وَ هِی شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیسَتْ بِالْعَقْلِ، الکافی، ج 1، کتاب عقل و جهل.
دوگانه عقل و شر و هر کدام 75 لشکر دارند.
تضاد بین این دو ناشی از تضاد غریزه و فطرت
فطرت
«انسان یک ظرف توخالی و بدون اقتضاء نیست؛ بلکه مطابق نظریه فطرت، انسان از ادراکات و گرایش های فطری برخوردار است. از این رو، دلدادة یک نظام معنایی خاص است. تنها یک حوزة معنایی با فطرت و جان انسان پیوند تکوینی دارد و انسان تا وقتی که به آن نرسد، دچار سیلان، سرگردانی و بی قراری است.
فطرت شکافتن است. هسته ای در درون انسان هست که شکافتن آن موجب به فعلیت رسیدن انسان می شود.
فطرت گرایی در مقابل فرهنگ گرایی فرهنگ گرایی کاشتن است .و فطرت گرایی باغبانی است.
ارتباط درون فردی ، تضاد یا یکپارچگی درونی، مراقبت دائم و محاسبه نیازمند است
خود بیگانگی فراموشی ارزش درونی خویش است. گم گشته حقیقی چنین آدمی است و چنین جامعه ای است.
منشأ نزاع ها
برگشت به وضعیت درونی دارد. نه چون مارکسیستی منشأ اقتصادی و بیرونی است.
کلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَیطْغَى، أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنى»؛ . علق، آیه 6-7.
دو قطب بوجود می آید مومن و کافر از هر یک می تواند فقیر و غنی باشد.
این تعارض آثار خود را در محیط بیرونی نشان میدهد و تولید حق و باطل میکند و بنابراین، این جهاد به ساحت بیرون نیز توسعه مییابد و اگر این مبارزه اتفاق نیفتد زمین به فساد میگراید. «وَ لَوْ لَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلی الْعَلَمِینَ».
. بقره، آیه 251.
خلیفه الهی
مسئولیت و امانت داری و آزادی انسان شکل می گیرد.
جمع بین امت واحده و تضاد دائم
در آیه 118 سوره هود فرمود: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا یزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ» و اگر خدای تو میخواست همه (ملل و مذاهب) خلق را یک امت میگردانید و لیکن دائم با هم در اختلاف خواهند
دو آیه هم درباره امت واحده مطرح است.
کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ». «مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد.» و آیه 11 سوره یونس «وَمَا کَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِی بَینَهُمْ فِیمَا فِیهِ یخْتَلِفُونَ»
این آیات حاکی از این است که انسان و جامعه انسانی نیازمند راهبری است. در مراحل نخست بشیر و نذیر و سپس با بیشتر شدن برخورداریهای انسان نیازمند حاکمیت است. و این موضوع دایمی است. لذا انسان نیازمند حکومت دینی است.
شکل گیری جامعه نیازمند همبستگی است
«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ الله» ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید.
. آل عمران، آیه 200.
سه گونه تحقق همبستگی : لذت، سود یا خیرخواهی
خیرخواهی بر اساس فطرت است و دو دیگر ممکن است پایه های غریزی داشته باشد.
در کرونا رزمایش مواسات در جامعه دینی برجسته بود.
شکل گیری خانواده هم ملاکش لتسکنوا الیها است. نه لذت و سود. لذا استحکام می یابد
در برخورد با اقوام هم ملاک لتعارفو است نه لتنازعوا . و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم
قشر بندی بر پایه تقوا و خیرخواهی
«تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ» . حشر، آیه 14.
هویت جمع گرای اسلامی
روابط و مناسبات متعهدانه فرد مؤمن، به صورت تشکیکی از شدید به ضعیف از ارحام و اقرباء شروع شده و همسایگان (چهل منزل از اطراف خانه)، همشهریان هم میهنان را شامل شده و به بشریت ختم میشود. مع الوصف، این رابطه با توجه به عوامل دیگری چون هم مسلک بودن، تضارب پیدا کردن در سیستم تکافلی و توازنی اسلام، توزین بر اساس معیارهایی چون ظلم و عدالت، از مدار حرکت خطی خارج شده و مبتنی بر قواعد فقهی و اخلاقی اسلام، موقعیتهای متفاوتی از نظر نوع رابطه و اولویت ایجاد میشود. . چنانکه در این سیستم کمک به هم وطنان نیکو است، اما اگر در مسیر ظالمانهای اجتماع کردهاند دیگر اعانه آنها نه تنها نیکو نیست بلکه حرام است. یا آنکه بهتر است زکات در بین همشهریان توزیع گردد، اما اگر نیاز غیر همشهری بیشتر باشد، دیگر همشهری ترجیحی ندارد.
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»، «مردان و زنان با ایمان، ولیّ (یار و یاور) یکدیگرند امر به معروف و نهی از منکر میکنند.» از امام صادق7 این رابطه مؤمنانه چنین نقل شده است: «الْمؤمِن أخو المؤمِنِ کالجسدِ الواحِدِ، إِنِ اشتکی شیئاً مِنه وجد ألم ذلک فی سائر جسده وأرواحهما من روح واحدة، وإِنّ روح المؤمن لأشدّ اتّصالاً بروح اللهِ من اتّصال شعاع الشّمس بها» . توبه، آیه 71.
. کلینی، کافی، ج2، ص 166.
توسعه بر اساس اهداف مادی و غیر حقیقی
«وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ». . نور، آیه 39.
چهار مرحله انقلاب و دگرگونی بر اساس اهداف محدود( غیر الهی)
1. گام یا مرحله اول، حرکت به سوی هدف. چون هدف او محدود است بدان میرسد. «مَن کانَ یریدُ العاجِلَةَ عَجَّلنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَن نُریدُ ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ یصلاها مَذمومًا مَدحورًا وَمَن أَرادَ الآخِرَةَ وَسَعى لَها سَعیها وَهُوَ مُؤمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعیهُم مَشکورًا».
. اسراء، آیه 20-18.
گام دوم، رهبران قیام، خود بزرگ داشته میشوند نه رهبری و راه آنها و دستور رهبران ملاک حرکت قرار میگیرد نه مرام آنها «وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا».
گام سوم، این سلطه رهبران، تبدیل به سلطه طبقاتی میشود و طبقه مترفین شکل میگیرد. «کَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ».
گام چهارم، روند امور موجب تفرق بیشتر شده و در این مرحله امت بودن جامعه از بین میرود. مردمی که پای بند به اصولی نیستند؛ در پی منافع خویشاند و زمینه برای روی کار آمد خودکامگان فراهم میشود. حکومت هیتلر و حکومت نازیها در اروپا نمونهای از این جوامع است. «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیمْکُرُوا فِیهَا وَمَا یمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا یشْعُرُونَ».
. احزاب، آیه 67.
. زخرف، آیه 23.
. انعام، آیه 123.
نظام انقلابی: نظامی اخلاقی-قانونی و امتگرا
سازمانها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
1. جامعه اخلاقی مثل وضعیت تعامل در مسجد و موسسات خیریه؛
2. جامعه حسابگرانه مثل وضعیت بازار؛
3. جامعه جبرگرایانه مثل وضعیت فرماندهی و فرمانبری در نیروهای نظامی کشورها و اردوگاههای اسرا؛
نظام انقلابی، نظامی تولید میکند که در عین حال که دارای شاخصهای سازمان نظامی و مخصوص اینگونه کارکردهای اجتماعی است؛ با وجود این، دارای بیشترین شاخصه نظام اخلاقی است. نظام بسیج نمونه برجسته آن است. همانطور که تشکیلات سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان نظامی توانسته این شاخصه اخلاقی را به عنوان امتیاز در خود نهادینه و پرورش دهد و ارتشی را با همین ویژگیها بازسازی کند. چنین سازمانی دارای ظرفیت امتگرایی است.نمونه آن سپاه قدس است.
عاملیت-ساختار و قانون
شریعت مداری
حوزه اختیار و نیت و ایمان
پیشگیری از بی خانمانی
پیشگیری از از خودبیگانگی و مسخ هویت انسانی و بله قربان شدن
جامعه شناسی سازمانها: برای سه نوع جامعه سه تیپ ایداآل مطرح می کنند.
سازمانهای داوطلبانه – سازمانهای اقتصادی- سازمانهایی نظامی ( عنل داوطلبانه- عمل عقلانی حسابگرانه و جبر و اطاعت محض)
مدل اسلامی
پذیرش داطلبانه و ایمانی طبق ضوابط و بر اساس نظام ساختاری است.
بسیج نمونه آن است. فرد بسیجی داوطلب است و حسابگری دارد و رفتارش دقیقا منطبق بر خواست ساختار است.
نه مسخ هویتی است مثل اردوگاه اسرا و سربازی در نظام های ارتشی دنیا که اطاعت بی چون و چرا بدون اعتقاد است و نه از سود و عقلانیت خالی است.
گفت من تیغ از پی حق میزنم مالک روحـم نه مملـوک تنم
به هم آمیختگی زیست جهان و نظام اجتماعی
به هم آمیختگی دو ساحت اخلاق و حقوق. حفظ ضوابط جزو اخلاق اوست
رعایت از ضوابط او را در حریم فقه وارد می کند
قواعد فقهی و نظام اولویت بندی و فهم تکلیف
مثل لاضرر و لاضرار فی الاسلام
مثل حفظ نظام از اوجب واجبات است
مثل النبی اولی بالمومنین من انفسهم
سرنوشت مشترک و مسئولیت
«واتقوا فتنه لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصه» آ . انفال، آیه 25.
بی تفاوت نیست
فقه شیعه
الف) دارای عناصر انرژیزایی از قبیل عناصر زیر است که کمتر در فقههای دیگر وجود دارد:
عدالت محوری
مبارزه با ظلم
امر به معروف و نهی از منکر
ب) دارای عناصر تضمین کننده بقای هویتی است. از جمله:
مبتنی است بر ثقلین (کتاب قرآن و سنت چهارده معصوم)
اعتقاد به عصمت چهارده معصوم و مطمئن نسبت به سنت آنان (فعل، قول و تقریر)
مبتنی است بر پایههای عقلی؛ چنانکه گفته شده اگر عقل حکمی کرد، مورد تأیید شرع است و همه احکام شارع عقلی و حکیمانه است.
انعطافپذیری زمانی و مکانی با سازوکار روش شناختی مشخص و مستدل و مستنبط از منابع فقهی.
ثمره رویکرد نظام انقلابی در وقایع سرنوشتساز
تعلقات دینی حاکم بر همه تعلقات
تعلق دینی حاکم بر تعلق تقلید از مرجع که راه را کج می رود، رئیس جمهوری که به او رای داده ولی طغیان می کند و...
هیچ مرام حزبی نمیتواند، افراد را طوری مستعد کند که تا فهمیدند رهبر و مرجع شان راه را اشتباه میرود، به راحتی راه را عوض کنند و در مقابلش بایستند. ولی در نظام ولایی این موضوع تجربه شد.
مکتب سردار سلیمانی: امت گرایی و پیش بینی آینده
قالَ کَلّا إِنَّ مَعِی رَبّی سَیهدینِ» . شعرا، آیه 62.
سپاه قدس که سردار قاسم سلیمانی فرمانده آن بوده است و پرچم مقاومت را در غرب آسیا، بلکه در جهان برافراشت و در تحت لوای او لشکرهایی از ملیّتهای مختلف ایرانی، پاکستانی، افغانستانی، سوری و عراقی و ... گرد آمدند و داعش، بزرگترین خطر را از پیش رو برداشت و اعجاب جهانیان را برانگیخت، نیرویی است که نیروی کنشگری مبتنی بر اعتقادات مجموعه نیروی انسانیاش را با ساختار نظامی و قانونگرایی به هم آمیخته و همین تولید انرژیای کرده که چون کوه راسخ و استوار است. و تحت پرچم آن اهل ملت ها و مذاهب و ادیان مختلف گرد هم آمده، و نمونه ای از سازمان امتگرا را به منصه ظهور رسانده اند.
. به شدت پایبند به قانون و مقررات سازمانیاند و تا پای جان مطیع اوامر سازمانیاند.
2. به شدت معتقد به باورهای و قوانین سازمانیاند و با باورمندی در این تشکیلات حضور یافتهاند. عمل آنها داوطلبانه و خودخواسته است و اجباری در ورود به این سازمان نداشتهاند. لذا دارای بصیرت سازمانیاند.
3. دلداده فرماندهی کل قوای خود به عنوان نایب امام زماناند. توجه به این رویکرد کنشگرایانه و عاملیتی، در چارچوب ساختار ناشی از باورهای دینی است که تولید نظام ولایی یا رابطه امام و امت میکند.
4. خاستگاه دینی تشکیلات آنها باعث شده تا در عین پایبندی صددرصدی به منافع و مصالح ملی، تشکیلات آنها رنگ ملی و ملیتی و قومی، زبانی نداشته باشد و افراد دارای تابعیتهای ملی و قومیتها و باورهای دینی مختلف در کنار هم، زیر یک پرچم و تحت یک فرماندهی گردآیند.
موج آفرینی بر اساس سنت های الهی و تمدن سازی