نیاز به رهبری :(تفاوت رهبری جامعه و مدیریت جامعه)
جامعه دینی ،جامعه است که برای رسیدن به رستگاری نیاز به پیشرفت و تحول و تکامل دائمی است . بنا بر این پیش از این که به مدیری نیاز داشته باشد که نظم و انضباط و ثبات و استقرار را تأمین نماید ، نیاز به رهبری است که آرمان ها را تبیین نماید و خط مشی ها را تدوین کرده و جامعه را از سکون و سقوط پاسداری نماید .
در حالی که مدیر بیشتر به برنامه ریزی و سازمان دهی و کنترل و تصمیم گیری و حل مسئله می پردازد ؛ رهبری به ایجاد حساسیت نسبت به موضوعات ، تولید مسائلی که زمینه تحرک را فراهم می کند ، ایجاد انگیزه و نشاط و امید و دلخوش نبودن به موفقیت های مقطعی و جهت دهی و نصب راهنما برای حرکت می پردازد . پیامبر اسلام ،در حالی که مؤمنان با یک خرما برای چند نفر به عنوان خوراک روزانه سر می کردند و در حال حفر خندق بودند تا خود را از هجوم مشرکان یکپارچه شده بر هانند ، با هر جرقه کلنگ، از سقوط امپراطوری های آن زمان خبر می داد . علمای مدیریت، رهبری را این گونه تعریف کرده اند :" ...رهبری فرایند نفوذ گذاری بر مردم است به طوری که از روی اشتیاق و میل کوشش هایشان را برای رسیدن به هدف های گروهی متمرکز نمایند " ( فخیمی : 293)
مدیر |
رهبر |
مدیران اداره می کنند مدیران نگهداری می کنند مدیران کنترل میکنند مدیران چگونگی و چه موقع را سؤال میکنند مدیران تقلید می کنند مدیران دید کوتاه مدت دارند مدیران شرائط موجود را قبول می کنند |
رهبران ابداع می کنند رهبران توسعه می دهند رهبران الهام بخش هستند رهبران چرا و چه را سؤال می کنند رهبران به وجود می آورند رهبران دید بلند مدت دارند رهبران شرایط موجود را به چالش می کشند |
( فخیمی : 301 به نقل از رهبری نوشته هیوز و دیگران :11)
ابتنای جامعه اسلامی بر اعتقاد و عشق به پیشوایان دینی زمینه ساز ظهور رهبرانی است که کم و بیش دارای نوعی اقتدار کاریزمایی هستند . اصولاً رهبری تحول و تغییر بدون بهره داشتن از این ویژگی کار آمد نخواهد بود . بر این اساس رهبری کاریزماتیکی امکان ظهور دارد که دارای ویژگی های زیر است :
"پیروان به درست بودن اعتقادات و باورهای رهبر اطمینان دارند .
عقیده و باورهای پیروان شبیه باورهای رهبران است .
پیروان رهبرانشان را بدون قید و شرط قبول دارند .
پیروان احساس تعلق و وابستگی به رهبرشان می کنند.
پیروان مشتاقانه از رهبر خود اطاعت میکنند .
پیروان احساس پایبندی عاطفی نسبت به سازمان و مأموریت خود دارند .
پیروان دارای هدف های متعالی می باشند .
پیروان با توجه به اعتقاد به عقاید و تصمیمات رهبر بر این باورند که می توانند در کسب موفقیت در مأموریت گروهی سهیم باشند. "( فخیمی: 333)
پیشوایان دینی در نظام اجتماعی اسلام دارای اقتدار های چند گانه ای هستند که بر توان آنها در پیشبرد امور می افزاید . آنان :
دارای اقتدار مرجعیت رسمی اند .این اقتدار را از سوی خداوند کسب شده و با معجزه و کرامت و استنادات قابل اعتماد برای مؤمنان اثبات گردیده است .
دارای قدرت تخصص اند . این اقتدار برای پیامبر و ائمه با علم خدا دادی برای مؤمنان محرز شده و برای پیشوایان بعدی با اعلام نظر کارشناسان خبرویت آنان به اثبات می رسد .
اقتدار آنها دارای ضمانت اجرا است . این ضمانت اجرا در جامعه ایمانی که حقوق آن نیز به اخلاق آمیخته است و از پشتوانه اخلاقی و وجدانی بهره مند است ، نیروی عظیمی را در اختیار متولیان جامعه اسلامی می نهد. که شوق به شهادت و رضایت الهی از مصادیق آن به شمار می ورد.
پیشوایان دینی با پیشگامی در اعتقاد به آنچه دیگران را به آن می خوانند و عمل به آنچه می گویند و حسن شهرت و تقوا و صداقت و پایداری پیش از حاکمیت بر جامعه حاکم بر دلهایند .
بنابر این حاکم اسلامی مستلزم :
حاکمیت بر دلها است. (برجستگی ویژگی هنجاری و اخلاقی جامعه )
پیشگامی، صمیمیت ، صداقت و توان برقراری مفاهمه است .
رهبر جامعه راه را نشان می دهد . تولید مسئولیت می کند. و این خود مردم هستند که اقدام می کنند.و خود را به خطر می اندازند .
رهبری فرهنگ نو خواهی مبتنی براصول و آرمان ها را رواج داده و از خو گرفتن به وضع موجود پیشگیری می کند.
نگرانی همراه با رجاء تولید می کند . این گونه رهبری مخالف با هر گونه جهالت و بدعت است . و با هرگونه استضعاف و استخفاف سر جنگ دارد . سبت به هدایت مردم حریص است ":لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین "( سوره: 18 , آیه: 28 )اهل شرح صدر و صبر و حوصله و تحمل افراد است " الم نشرح لک صدرک ..."(انشراح) بردبار است چرا که : ابزار ریاست سعه صدر است." آله الریاسه سعه الصدر" ( نهج نامه19( با بردباری یاران زیاد شوند." بالحلم تکثر الانصار " (میزان الحکمه ج2 ص 515 )،بردباری در رأس سیاست است.""الحلم رأس السیاسه "( غررج1 ص197 ) متواضع و فروتن است " فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابره "( خطبه 216 )استبداد را نفی می کند " قد خاسر من استغنی برأیه "( نهج ح211 )،"من استبد برأیه هلک "( نهج خ 161 )اهل مشورت است : "افضل الناس رأیا من لایستغنی عن رای مشیر "( غررالحکم ج2 ص429( ،"لا مظاهره اوثق من المشاوره "( نهج ح 113 )، "من استقل وجوه الا راء عرف مواقع الخطاء"( نهج ح 173 )پارسا، اهل اجتهاد، پاکدامن است:[نهجالبلاغه، نامه عثمان به حنیف، ص 317] با فساد مبارزه می کند.چنان که حضرت امیر فرمود:و ان تخوضوا الغمرات الی الحق فان انتم لم تستقیموا علی ذلک لمن یکن احد اهون علّی ممن اعَوجَّ منکم ثم اُعظِمُ له العقوبه ولایجد فیها عند من رُخصه. [نهجالبلاغه، نامه به فرماندهان، ص 323] شنوای انتقاد سازنده است : ولاتدّخروا انفسکم یضجه. [نهجالبلاغه، نامه به فرماندهان، ص 324]به مردم محبت می ورزد: و اشعر قلبک المرحمه للرعیته و المحبّه لهم. [نهجالبلاغه، نامه به مالک اشتر، ص 326]و اللطف بهم و لاتکوننّ علیهم سبعاً ضاریً تفتنم اکلهم فانهم صنعان اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق".به عامه مردم توجه می کند : انی عماد الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء العامه من الامر فلیکن صغوک لهم و میلک معهم. [نهجالبلاغه، نامه به مالک اشتر، ص 327]عیبپوش و اهل گذشت و اغماض است و زشتی ها را می پوشاند . فاستر العوره ما استطعت یسترالله منک ما تحب ستره من رعیتک. [نهجالبلاغه، نامه به مالک اشتر، ص 327]به مردم اعتماد می کند: فلیکن منک فی ذلک امر یجتمع لک به حسن الظن برعیتک. [نهجالبلاغه، نامه به مالک اشتر، ص 329]سنتهای پسندیده را پاس ما دارد : ولاتنقض سنه صالحه عمل بها صدور هذه الامه و اجتمعت بها الالغه و صلحت علیها الرعیه. [نهجالبلاغه، نامه به مالک اشتر، ص 329] با ظلم مبارزه می کند : حج / 39/ اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر ".جامعه را به سوی اقتدار رهبری می کند : واعدوا لهم ما استطعتم من قوه ترهبون به عدوالله وعدوکم //انفال/60 )از مشورت با مردم بهره می گیرد ."وشاورهم فی الامر و اذا عزمت فتوکل علی الله" )به دوستی کفار اعتماد نمی کند و آنها را دوست نمی پندارد . نساء/144 //یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین اتریدون ان تجعلوا لله علیکم سلطانا مبینا " و نیز آیه 51 مائده و 1 ممتحنه بر این معنا دلالت دارند .
ر.ک.حسن خیری،کتاب الزامات نقش رسانه ملی در تحقق حماسه سیاسی ، حماسه اقتصادی،قم ، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما ،1392