دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری

اجتماعی- فرهنگی

دکتر حسن خیری
بایگانی

رویکرد فرآیندی اسلام در تمدن سازی

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ق.ظ

باسمه تعالی

         رویکرد فرآیندی اسلام در تمدن سازی

                                                                            حسن خیری*

منبع: مجموعه مقالات جشنواره شیخ طوسی،تمدن نوین اسلامی ،قم :جامعه المصطفی العالمیه،1391

چکیده:

مطالعه درباره تحقق و چگونگی پایه گذاری تمدن نوین اسلامی رسالتی است که تبیین آن در شرایط امروز جهان که جهان تشنه معارف الهی است و از ناکارآمدی نظامات بشری و غیر ناب به ستوه آمد، و نظام دینی در سه دهه استقرار در ایران کارآیی خود را به منصه ظهور رسانده و بیداری جهانیان آغاز گردیده است، بر هر خرد ورزی لازم و حیاتی است.

اسلام با ویژگی کلیت و دوام، اصول پایدار و انعطاف پذیری متناسب با شرایط، کتاب محکم و انسان ساز و سنت معصومین تنها دینی است که قادر است تمدنی مبتنی بر فطرت و خرد انسانی و تأمین کننده نیاز های انسانی پی ریزی نماید. رویکرد فرآیندی اسلام برای تمدن سازی، حاکی از برنامه ریزی و مهندسی عرصه های مختلف حیات بشری در ابعاد فردی و اجتماعی است.

محورهای اساسی تمدن سازی اسلامی، فرآیند تمدن سازی اسلام با تأکید بر سیره و سنت رسول مکرم خدا (ص) و اصول تمدن سازی از محورهایی است که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است.

کلید واژه ها: تمدن، نظام سازی، فرآیند و اصول و الزامات نظام سازی

*دبیر علمی جشنواره بین المللی شیخ طوسی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی

 

  مقدمه:

تمدن در لغت یعنی به اخلاق اهل شهر آراسته شدن. انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و اُنس و معرفت (دهخدا) تمدن اصطلاحاً عبارت است از «خلاقیت فرهنگی، که خود در نتیجه وجود نظم اجتماعی و حکومت قانون و رفاه نسبی امکان وجود می یابد... در تمدن معمولا چهار عنصر یا رکن اساسی را می توان تشخیص داد :پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی؛ پیدا شدن سازمان سیاسی؛ پیدا شدن سنت های اخلاقی و سلوکی و سر انجام جهد و کوشش در راه علم و بسط هنر. تقریبا متفق علیه همه علمای تاریخ علم و تمدن است که تمدن هنگامی امکان ظهور یافت که هرج و مرج و نا امنی از میان بر خاسته بود. »(حلبی،1372 :18)

این واژه با آنکه اصالتاَ یک واژه عربی است ولی کار برد آن به این معنا، در میان خود عرب زبانان معمول نیست. آن‌ها برای اِفاده این معنا، از واژه «حضاره» بهره می‌گیرند «الحضاره» یعنی: تمدن، فرهنگ شهر نشینی

توین‌بی مورخ انگلیسی معتقد است که تمدن محصول نبوغ اقلیت مبتکر و نوآور است. در واقع به باور او اقلیت‌ها و اشخاص هوشمند و برجسته تمدن‌ها را ایجاد کرده‌اند و بقیه از آن‌ها تبعیت کرده‌اند. از نظر او 1- وجود اقلیتی خلاق در جامعه تو- وجود محیطی نه چندان مساعد و مطلوب و نه چندان نامساعد و سخت (سورکین : 142؛ به نقل از فاضل قانع :36) برای تکون تمدن لازم است.

دین باطن تمدن است و همچون روح در کالبد سازمان اجتماعی جریان دارد (رادمنش، 1357: 179.)نقش دین را در شکل گیری تمدّن، از دو جنبه می‌توان مورد توجه قرار داد:
نخست اینکه هدایت الهی به وسیله استعدادهای فطری انسان‌ها را شکوفا می‌کند و با ایجاد دگرگونی در اندیشه و روح انسان، سنت‌ها و نظام‌های کهنه و دست و پاگیر را از بین می‌برد و نظامی پویا و زنده تشکیل می‌دهد. در پرتو چنین تحوّلی، زندگی اقتصادی انسان بهبود یافته، استعدادهای علمی، فنی، هنری و ادبی او شکوفا می‌شود.
از سوی دیگر، دین، زمینه همبستگی یا به تعبیر ابن خلدون، «عصبیّت» را فراهم می‌کند. به زعم ابن خلدون، بین عصبیّت و دین رابطه ای مستقیم وجود دارد.49(ر. ک. همان، ص 71ـ82.ابن خلدون، ج 1 :242 و 248)

تعالیم اسلامی همواره دو هدف اساسی را پی گیری می‌کند، هدف اول انسان سازی است و هدف دوم تمدن سازی است که آن هم فضای رشد و تعالی انسان کامل را تأمین می‌کند. به تعبیر آیت ا... جوادی آملی «مهم‌ترین هدفی که حکومت اسلامی به همراه دارد... دو چیز است: اول انسان‌ها را به سوی خلیفةا... شدن راهنمایی و مقدمات سیر و سلوک آن را فراهم کردن، دوم کشور اسلامی را مدینه فاضله ساختن.» (اسلام و محیط زیست : ۴۵-۴۶ به نقل از سایت باشگاه)

هدف اول حفظ صبغه الهی و دینی در تمام فرآیندهای ناظر به انسان سازی و تمدن سازی است که خروجی آن انسان‌های الهی و جامعه الهی است

هدف دوم از تبیین الزامات نرم افزاری و فرهنگی، ناظر به پیاده سازی و تحقق عینی تمدن اسلامی است که با نگاهی فرآیندی به نظام تعلیم و تربیت دینی میسر خواهد بود، به این معنا که باید تمام فرآیندهای لازم برای تحقق فرهنگ و تمدن اسلامی تبیین و طراحی و حلقه های لازم برای اجرای طرح تمدن سازی دینی بر اساس محاسبات و مهندسی الهی تکمیل شوند.

در تاریخ تمدن سازی الهی دارای مصادیقی است. از جمله حضرت داود و حضرت سلیمان پیش از اسلام دست به تشکیل نظام الهی زده و پایه گذار تمدن الهی بوده‌اند حضرت داوود (ع) اولین پیامبری بود که به حکومت گسترده دست یافته، موفق به اجرای وسیع احکام الهی شده است و زمینه ساز تمدن الهی شد. به موجب آیه 163 سوره نساء به داوود (ع) کتاب زبور داده شده است. فرمانروایی و سلطنت او محکم بود و از خلیج عقبه تا رود فرات را تحت فرمان و اطاعت خویش در آورد و شهرهای فلسطین را پس از جنگ‌های بسیار گرفت. وی شهرهای ساحلی فرات را فتح کرد و به طور کلی از خلیج عقبه تا مرزهای کشور ایران را تحت حکومت خود در آورد. (رسولی محلاتی، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء : 512_ 515.)گام‌های اصلاحی و تمدن ساز داوود را می‌توان به طور خلاصه بدین صورت تشریح نمود :

الف: آهن در دست وی نرم شده بود که می‌توانست آن را بدون گرم کردن در آتش به هر شکلی که می‌خواهد در آورد (صنعت ذوب آهن). خداوند کوه‌ها را (برای صنایع معماری و فلزات) در تسخیر وی در آورد و با وحی خود به او صنعت ذوب فلزات و زره بافی با آهن را آموخت. (انبیاء: 79ـ80) و بدین صورت بر فرهنگ کار و تولید تأکید کرد

ب: او عدالت گستر بود: «پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی نکن».(ص: 26) و حکمت، نفوذ کلام، علم داوری و قضاوت داشت: ص: 20 و به دفع فساد پرداخت:. «اگر خدا خطر مردم را به وسیله خودشان از یکدیگر دفع نمی‌کرد، زمین را فساد در بر می‌گرفت...(بقره: 251)»

ج:از مشروعیت الهی برخوردار بود : خداوند به داوود ملک بخشیده بود و آن را با اقبال مردم تقویت کرده (بقره: 251، ص: 20) و به تعامل با مردم مبادرت می‌کرد. او حتی در صدد ارتباط با مخالفان خود بود و از آنان خواست که به او بپیوندند، چنان که بسیاری نیز دعوت او را پذیرفتند.

سلیمان نبی نیز نظامی را پا برجا کرد که نمونه آن در جهان اتفاق نیفتاده است. سلیمان ارزش و فضیلت قانون و نظم را به ملت خویش آموخت و آنان را از جنگ باز داشت و به صنعت و صلح و آرامش رساند. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 357.)

 سلیمان برای توسعه حکومت خود در صدد ایجاد ملت یکپارچه و حذف قبایل مستقل بود. او تمامی تلاش خود را در راه در هم شکستن هر گونه پیمانی صرف کرد که امکان ایجاد آن در میان قبایل می‌رفت. بنابراین، سلیمان کشور خویش را به دوازده ولایت تقسیم کرد و بر هر ولایتی کارگزار می‌گمارد تا به امور مالیات بپردازد. (محمد بیومی مهران، بررسی تاریخی قصص قرآن، ج 3، 139 و ص 140.به نقل از منتظر القائم، 1388) او بر همه رعایای خود، مالیات سرانه قرار داده بود. تجارت ریسمان، اسب و ارابه در انحصار دولت بود. (. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 359.)

سلیمان (ع) سیاست‌مداری فرزانه، جنگاوری بزرگ و مدیری توانا بود؛ و به تعامل با همسایگان پرداخت. یکی از وسائلی که برای رسیدن به این هدف استفاده می‌کرد ارتباط خویشاوندی با همسایگان بود (ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج تو، 112 )

مورخان در این باره اتفاق نظر دارند که سلیمان (ع) به ضرورت تشکیل لشکری نیرومند برای دفاع از دولت پی برده بود. منابع تاریخی کاربرد نخستین بار «ارابه‌های جنگی» را در سپاه اسرائیل به سلیمان نسبت می‌دهند. (همان، ص 143) در دولت سلیمان اگر کسی برای خدمت نظامی فرا خوانده نمی‌شد، به اموری مانند ساختن پناهگاه‌ها و مقر ویژه ارابه‌ها گمارده می‌شد، ضمن آنکه در موارد ساختمانی نیز او را به کار می‌گرفتند. بنا بر کشفیات ثابت شده، افراد موظف به خدمات عمومی را برای انجام دادن کارهایی که در حد توان آن‌ها بود، از قبیل کشاورزی و صنعت فرا می‌خواندند. (بیومی، بررسی تاریخی قصص قرآن، ج 3، 145.به نقل از منتظر القائم، 1388) طبق کشفیات به عمل آمده، در کنار کوره‌های ذوب فلزات، اردوگاه‌های کارگران ذوب آهن و ذوب مس وجود داشته است. (همان)

از ویژگی‌های ممتاز روزگار سلیمان فعالیت عظیم تجارتی است. سیطره سلیمان (ع) بر راه‌های تجارتی در سوریه و فلسطین و دیگر راه‌هایی که در زمان فرمانروایی پدرش مقرر بود، به توفیقات او در امور بازرگانی کمک شایان توجهی کرد. وی در بهسازی مراکزی که در راه‌های مهم کاروان‌های تجارتی کشورش قرار داشت، اهتمام ویژه‌ای داشت، چنانکه فلسطین به پلی میان آسیا و افریقا تبدیل شده بود و سلیمان (ع) از یک سو از روابط دوستانه و از دیگر سو از مهارت سیاسی‌اش در این راه بهره می‌گرفت. سلیمان (ع) به دریا نیز توجه ویژه‌ای داشت و از آن برای توسعه حکومت خود بهره می‌برد، اما چون قوم عبرانی او در این زمینه تخصصی نداشتند، بر آن شد تا با توافق پادشاه صور در بندر «عصیون جابر» کشتی بسازد و از مهارت فینیقیان در کشتی‌سازی استفاده کند. عصیون جابر تنها بندر بازرگانی نبود، بلکه مرکز صنعتی نیز به شمار می‌رفت و گزینش آن به عنوان مرکز تجارتی، در واقع گزینشی موفق بود، به گونه‌ای که می‌توانست از بادی که از شمال می‌وزید تا دورترین مرزهای خویش استفاده بهینه کند؛ بادی که در میانه صحرای عربه به نهایت سرعت خویش می‌رسید. این پدیده برای بهره‌برداری از آن باد در شعله‌ور ساختن مکرر آتش مورد نیاز (در ذوب فلزات) بود. در زمان سلیمان (ع) منابع مس و آهن به میزان بسیار استخراج و ذوب شد. تا امروز هیچ کارگاهی برای ذوب مس در هیچ جای دنیای کهن کشف نشده است که بتواند با کارگاه‌های عصیون جابر برابری کند. (ویلیام آلبرایت، آثار فلسطینی، 128) کشفیات باستان‌شناسی نشان می‌دهد که برخی از اصول ساختمان کوره‌های ذوب فلزات امروزی در بنای کوره‌های ذوب آهن و مس داوود و سلیمان (ع) رعایت شده است. (جان الدر، باستان شناسی کتاب مقدس، ترجمه سهیل آذری، ص 74.) (به نقل از منتظر القائم، 1388 )

حضرت محمد (ص)، رسول مکرم خدا (ص)، پایه گذار تمدنی شدند که در مدت اندکی شبه قاره حجاز را در نوردید و آموزه های تمدن ساز متعالی اسلام، فرهنگی و اجتماع جوامع متمدن آن زمان را به تسخیر خود در آورد و طولی نکشید تا به رغم انحرافات اساسی در جامعه دینی، جهان شاهد عصر طلایی اسلامی شد. عصری که پیشرفت‌های علمی آن هر صاحب نظری را به تعجب واداشته و گویا حقایق آن افسانه های تاریخی است. آموزه های فرهنگ و اجتماع آن هم، جوامع اسلامی را از دیگر جوامع متمایز کرد. «از سال 610 م به بعد خاورمیانه به دنبال بعثت محمد ص سیر صعودی خود را برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی آغاز نمود.» (هابسون : 72)

در این مقال بر آن هستیم تا بر اساس فرآیند نظام سازی، اصول و محورهای نظام سازی اسلام واکاوی شده و اقتضائات و الزامات تمدن سازی مورد مداقه قرار گیرد.

فرآیند و مراحل تحول در نظام

در یک نظام پویا، برای حرکت مراحلی را باید پیمود. علمای مدیریت این مراحل را به شرح زیر بیان کرده‌اند. گرچه آنان، مباحث را با رویکرد تحول در بازار ارائه کرده‌اند؛ اما ما آن‌ها را در بحث نظام بازسازی کرده و مورد استفاده قرار می‌دهیم:

1-   ایجاد احساس ضرورت و فوریت.

  • توجه به واقعیت‌ها
  • توجه به بحران‌ها

2-   ایجاد ائتلاف راهنما

  • تربیت نیروی انسانی و گرد هم آوردن گروهی که برای رهبری تحول از اقتدار کافی برخوردار باشند.
  • هدایت گروه به نحوی که همانند یک تیم کار کنند.

3-   توسعه چشم انداز و استراتژی

  • به وجود آوردن چشم اندازی که کوشش‌های تغییر را هدایت کند.
  • توسعه استراتژی‌هایی برای دستیابی به چشم انداز

4-   انتقال چشم انداز تحول به افراد

  • استفاده از وسائل و امکانات و فرصت‌ها برای انتقال دائم چشم انداز و استراتژی‌های جدید به افراد
  • وجود ائتلاف راهنما که نقش یک الگو را برای رفتار مورد انتظار از نیروها داشته باشد

5-   توانمند سازی کارکنان برای انجام اقدامات فراگیر

  • رهایی از موانع
  • تغییر سیستم‌ها یا ساختارهایی که چشم انداز تغییر را از بن تضعیف می‌کنند.
  • تشویق ریسک پذیری و استقبال از اندیشه‌ها، فعالیت‌ها و عملیات غیر سنتی

6-   خلق پیروزی‌های کوتاه مدت

  • برنامه ریزی برای بهبودهای قابل رؤیت در عملکرد یا پیروزی‌ها
  • ایجاد پیروزی‌های کوتاه مدت
  • قدر دانی و اعطای پاداش به افرادی که پیشرفت‌ها را ممکن ساخته‌اند.

7-   جمع بندی پیروزی‌ها و ایجاد تحول بیشتر

  • استفاده از اعتبار بیشتر برای تغییر همه سیستم‌ها، ساختارها و خط مشی‌هایی که با هم و یا با چشم انداز تحول تناسب ندارند.
  • به کار گیری، ارتقاء و توسعه افرادی که می‌توانند چشم انداز تغییر را اجرا کنند.
  • تقویت دوباره فرآیند، طرح‌ها، اهداف و عاملان تغییر جدید

8-   نهادینه ساختن دیدگاه‌های جدید در فرهنگ

  • استقرار عملکرد بهتر از طریق رفتار مشتری مدار و بهره‌ور مدار یا رهبری بهتر و مدیریت اثر بخش تر
  • برقرار کردن ارتباط بین رفتار های تازه و موفقیت سازمانی
  • ایجاد ابزارهایی برای تضمین و توسعه رهبری

در فرآیند تحول، چهار مرحله اول، وضعیت ثبات یافته موجود را از حالت سکون خارج می‌کند. مراحل پنجم تا هفتم فعالیت‌های جدید را معرفی می‌کنند. آخرین مرحله تغییرات را در فرهنگ سازمانی مستقر می‌سازد و به تثبیت آن‌ها کمک می‌کند. (جان پی کاتر:36 -34)

محور های اساسی نظام سازی اسلامی

اینک بر اساس فرآیند مزبور محورهای نظام سازی اسلام را بررسی می‌کنیم.

الف :رویکرد اسلام برای تکون شخصیت دینی فرد و تولید نظام اجتماعی رویکرد فرآیندی است. بر اساس این سازوکار حرکت تکاملی ادیان و سیر نزولی آیات و تفاوت سور مکی و مدنی و نیاز به امامت و رهبری دائم امت اسلامی توجیه می‌پذیرد.

ب :رویکرد اسلام فعال است. اسلام برای فرد و جامعه بشری دارای نسخه متمایز بوده و بدون توجه به آراء و اندیشه های رایج برای حرکت انسان برنامه زندگی ارائه می‌کند. بر همین اساس است که در روزگاری که برای زن جایگاهی قائل نبودند اسلام هم بر ارزش و کرامت ذاتی انسان‌ها بدون توجه به جنس و رنگ و نژاد تأکید کرد و هم شریعت خود را بر اساس این اصل و مصالح نظام اجتماعی در کل منظومه سیستم ارائه شده، ابلاغ نمود.

ج :رویکرد اسلام تلفیق تضاد و وفاق است. تضاد، با توجه به ستیز های درونی و تبلور آن‌ها در محیط به منصه ظهور می‌رسد. تضاد در رویکرد اسلامی مترادف با تضاد در رویکرد مارکسیستی نیست؛ که تضاد را به نابرابری‌های اقتصادی توجیه می‌کنند و نه صرفاً بر اساس نا برابری‌های اجتماعی به عنوان نیاز کارکردی در ساختار نظام اجتماعی تحلیل می‌شود. در رویکرد ساختی کارکردی اصل بر وفاق است و اگر نا برابری و تضادی مشاهده می‌شود دارای ضرورت و کارکرد اجتماعی است. خاستگاه تضاد در اسلام به ذات و درون انسان باز می‌گردد. ودیعه فطرت و استعداد کمال جویی و کمال خواهی و کمال گرایی در مقابل ابعاد زیستی او کانون انسان را محل مبارزه دائم نموده و قدر و منزلت آدمی نیز در نتیجه این کارزار تعیین می‌گردد.

د :اصول مدار و برنامه محور: اسلام برای برنامه اصلاحی خود اصولی را معین نموده که هم مرز مشخص دین داری از غیر دین داری را تبیین می‌کند که پذیرش آن‌ها اساس دین داری است و از آنجا که ارزش انسانی و تمایز او با دیگر موجودات در گزینش اختیاری است. بر باور اعتقادی و قلبی این امور تأکید شده است. این موارد را اصول اعتقادی می‌خوانند. از سوی دیگر اسلام برای حفظ هویت برنامه خود در فرآیند حرکتی که مستلزم بروز تنوعات و تفاوت‌هاست، اصول نظام را تبیین نموده که آن‌ها چون قطب نما، جهت حرکت را مشخص کرده و سره را از ناسره متمایز می‌کنند؛ و به اصطلاح ثابتاتی هستند که متغیر‌ها به آن‌ها ارجاع داده شده و محک می‌خورند. این اصول تحت عنوان قواعد و اصول فقهی و اجتهادی در برنامه شریعت اخلاقی و حقوقی اسلام تعبیه گردیده است.

ه :نظام‌مندی: اسلام دینی فرا نهادی است که برای همه عرصه های حیات بشری دارای برنامه است و نظام‌مندی اسلام در هر یک از عرصه های حیاتی می‌بایست کشف و تدوین گردد.و پویایی و کلیت و دوام و قدرت تحلیل و تفسیر همه وقایع و ارائه برنامه. اسلام دارای اصول ثابت و لایتغیر و قواعدی است که می‌توان از آن‌ها به اجتهاد و اخذ نظر شارع مقدس دست یافت.

و :اسلام توان تولید تمدن و نظامی را دارد که قادر است با در های باز با دیگر نظامات اجتماعی، فرهنگی و تمدن‌ها تعامل نماید و همین ویژگی موجب شد که در مدت اندکی از ظهور اسلام به نقاط دور دست راه یافت و جوامع با آغوش باز پذیرای آن شدند.

ز :مرزبندی تمدنی- استقلال هویتی: اسلام یک سو دارای قدرت بالای تعاملی است و از سوی دیگر با در برداشتن معیارها و موازین مشخص خود را از هضم شدن و اختلال و التقاط هویتی بر حذر می‌دارد.

ح :رویکرد جهانی: اسلام برنامه ای است که در عین حال که از بیان کوچک‌ترین نیازهای فرد انسانی دریغ نکرده دارای برنامه جهانی است و امکان تحقق تمدن‌های اسلامی با ظرفیت‌های مختلف وجود دارد. پویایی و نوشدگی دائمی اسلام از این استعداد عظیم اسلام سرچشمه می‌گیرد. این خصلت‌ها قدرت مدارا با تمدن‌های دیگر را به این تمدن داده و زمینه باز سازی دائم نهادهای اجتماعی را فراهم می‌سازد و امضا و تأسیس هنجارها و ارزش‌ها و آداب و رسوم را توجیه پذیر می‌کند و ابتناء بر اصول ثابت و سنت‌های الهی سیر تمدن و حرکت تکاملی و سقوط و افول تمدنی را معنی دار می‌سازد

ظرفیت‌های تمدنی در ابعاد جهان بینی، انسان شناختی ، ارزش‌ها و هنجارها و شریعت اسلامی و آینده نگری اسلام، ظرفیت شگفت آوری را برای اسلام فراهم نموده است. معنای یابی زندگی و اخلاق محوری و مسئولیت و امانت داری انسان و غایت و همراهی سعادت اخروی و دنیوی با پشتوانه کار و تلاش از آن جمله است. در این مرام کرامت انسانی، برادری انسان‌ها، عدالت مداری و خرد گرایی و پرهیز از خرافه گرایی توان‌های بالقوه آدمی را برای شکوفا شدن آزاد می‌سازد. سرمایه های اجتماعی را مغتنم می شمارد و بر اعتماد می‌افزاید و نظم اجتماعی را مستقر می‌کند و زندگی مسالمت آمیز را با اهل ادیان و مذاهب دیگر فراهم می‌سازد. تعاون وتکافل ایجاد می‌کند و بهره‌وری را با رویکرد امانت داری انسان به حداکثر رسانده و اعتدال و میانه روی برقرار می‌کند

فرآیند استقرار نظام و تمدن اسلامی

با دقت در فرآیند استقرار نظام اجتماعی و تمدن اسلامی از سوی رسول مکرم اسلام و پیشوایان دینی ملاحظه می‌شود که آنان اقدامات خود را، طی روند و فرایندی دقیق و حساب شده مطابق اقتضائات محیطی و انسان شناختی به اجرا در آوردند. رسول مکرم اسلام، دین خود را ادامه مسیر انبیاء سلف خواندند و از این جهت با پشتوانه روحی و روانی کار خود را آغاز کردند. این وضعیت با پیش بینی انبیاء و کتب مقدس در دست اهل ادیان، از آمدن رسول اسلام حتی با نام و توصیف دقیق صفات تقویت و اعتبار دو چنان می‌یابد. سیره و سبک زندگی حضرت که متصف به اصلی‌ترین صفت مورد نیاز برای چنین مسئولیتی نیاز است یعنی صفت «امین» بودن و از نژاد نیکان بودن نیز حائز اهمیت است. پذیرش پیام از سوی نزدیکان، ظرفیت بسیار را برای رهبری نظام جدید ایجاد می‌کند. شرایط سنی نیز مفید واقع می‌شود.

این مرحله تبلیغ مقتضی صبر و بردباری و ممارست و پرهیز از هرگونه تعجیل است. سخن را باید با قاطعیت و اجتناب از شک و دو دلی بیان کرد و چشم انداز کار را نشان داد؛ اما کار را باید مرحله به مرحله پیش برد. سخن آخر و تعهد و مسئولیت پایانی را نباید از اول مطرح کرد. از روش گام به گام باید به خوبی بهره برد و تنها به این مقدار فعلاً اکتفا کرد که «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» مع‌الوصف باید گفت «انا ارسلناک کافه». مدارا و نرم خویی «انا معاشر الانبیاء امرنا بمداراه الناس کما امرنا بالفرائض» و «خلق عظیم» و «ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک» زمینه را برای رهبری فراهم می‌کند. از ظرفیت‌های موجود استفاده بهینه می‌شود و هیچ فرصتی از دست نمی‌رود. با بردگان سخن گفته می‌شود و از طبقات آماده تر نیرو تربیت می‌شود. معیار های جدید برای روابط و مناسبات که برای تحول بکار آید، ارائه می‌شود و عرب و عجم، آقازاده «مثل مصعب» و برده «نظیر بلال» در کنار هم قرار می‌گیرند. تیمی منسجم کم کم شکل می‌گیرد و پیامبر این بار به توسعه فضایی مبادرت می‌کنند عده ای را به حبشه اعزام می‌کنند. هم امنیت آن‌ها تأمین می‌شود و هم ندای جدید جهانی می‌شود؛ و نظام جدید پشتوانه افکار عمومی را با خود همراه می‌کند. عده ای نیز برای تبلیغ و گسترش نظام راهی دیار خود می‌شوند. ولی ارتباطات اجتماعی به طور کامل برقرار است. برای رهبری طوری زمینه فراهم شده که از اقتدار کاریزمایی به خوبی استفاده می‌کند. آیات مکی با محوریت اعتقادات و معاد و اصول دین هم از یک سو ریشه های نظام موجود را هدف قرار داده و نابود می‌کند و اعتبار برای آن باقی نمی‌گذارد و هم اساسی‌ترین بخش هویت سازی فرهنگی را پی ریزی می‌کند. نمادها با ظهور مناسک‌هایی چون نماز و آداب معاشرت، مرز نظام جدید را آشکار می‌کند.

نظام جدید توسعه یافته و به یثرب می‌رسد. نظام اجتماعی کامل در آنجا شکل می‌گیرد. هم مدیریت و رهبری نظام در اختیار نظام ساز است و هم روی فکر و مرام و اعتقادات و آداب و معاشرت کار می‌شود. نیروهای این نظام هم در جنگ با مشرکان شرکت می‌کنند و هم مبارزه با نفس خود را جهاد کبر می‌دانند و از مهم‌ترین شاخص‌های این مبارزه ترجیح امر و دستور رهبری بر خواست برداشت خویش است. پس سطح خرد و کلان، به هم می‌آمیزد و یکپارچگی و انسجام می‌آفریند؛ و رهبری در همان حال که نیروهای انسانی از فرط گرسنگی سنگ به شکم بسته‌اند، و خود رهبر، همچون یک سرباز و کارگر ساده، مجبور است برای حفر خندق برای حفظ کیان نظام کلنگ بزند؛ با هر جرقه ای که از تماس کلنگ با سنگ بر می‌خیزد، فتح ابر قدرتان آن زمان نوید داده می‌شود ... چشم اندازی به این بلندی در آن شرایط جز از سوی پیامبر نمی‌توانست بر زبان کسی جاری شود. نکته اینجا است که از نظر شخصیتی و اعتقادی مؤمنان، جوری کار شده و شخصیت افراد محکم و با ثبات شده که در این قصه تردید نمی‌کند؛ و با امید به آینده بر تلاششان می‌افزایند.

نظام، برای رسیدن به چشم انداز خویش باید فراز و نشیب‌هایی را پشت سر گذارد. هم بدر را تجربه کند و هم احد را؛ اما تجربه بیاموزد و تهدیدها را به فرصت مبدل کند. در این شرایط همراه با کار دفاعی نظام در درون نیز ساخته می‌شود. زیر بناها در سور مکی ارائه شده و با صواب تکرار آیات دائم در حال زایش و توسعه است. اما، شرایط، برای نزول آیات مدنی فراهم می‌شود. آیاتی که نظام مدنی را می‌سازد. اقتصاد، خانواده، سیاست، محیط زیست، شهر سازی و معماری، و... ارائه می‌شود و همزمان کار توسعه جغرافیایی نظام نیز مورد توجه است. سفیران به کشورهای مختلف اعزام می‌شوند. انتظار این نیست که همه به این دعوت پاسخ مثبت دهند ولی باید کار آغاز شود تا روزی زمینه تحقق آن فراهم شود.

این تلاش به این‌ها خلاصه نمی‌شود. باید آینده نظام نیز، تضمین گردد؛ لذا بحث امامت و رهبری دائم مورد توجه پیامبر قرار دارد. در هر فرصتی، رهبر شایسته پس از خود را معرفی می‌کنند «انا و علی ابوا هذه الامه» و «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» این سخن و سخنانی با این مضامین بارها در مواقع حساس تکرار می‌شود. تا اوج آن در غدیر خم، آن هم با شرایط خاص که حاکی از اهمیت موضوع است، اتفاق می‌افتد. کتاب و اهل بیت مورد سفارش قرار می‌گیرند.

از اقدامات اساسی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آ له) ایجاد امنیت و آرامش برای مسلمانان بود. ایشان بدین منظور درصدد برقرار ارتباط با طائف بر آمدند و از سوی دیگر، تعدادی از مسلمانان را به حبشه فرستادند و در نهایت با اهل یثرب توافق کردند و به آنجا مهاجرت کردند. از اولین اقدامات پیامبر پس از استقرار در مدینه عبارت بود از :

1. تدوین نخستین پیمان نامه عمومی در اسلام: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در ماه های اولیه حضور خود در مدینه، عهدنامه ای با یهودیان مدینه منعقد کردند. در این پیمان نامه، پیامبر آیین و ثروت یهودیان را طی شرایطی محترم شمرد. این عهدنامه مبیّن آن است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چگونه به اصول آزادی و نظم و عدالت در زندگی احترام می‌گذاشت و چگونه با این پیمان، یک جبهه متحد در برابر حملات خارج به وجود آورد. (سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1: 377).

2-پیمان برادری میان مهاجر و انصار:هشت ماه پس از هجرت، رسول خدا میان مهاجر و انصار قرار برادری نهاد که در راه حق، یکدیگر را یاری دهند و پس از مرگ، از یکدیگر ارث ببرند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له) با این اقدام، مهاجر و انصار را از هر جهت با هم متحد ساخت. کار مساوات و برادری بدان جا کشید که هر مسلمانی برادر مسلمان خود را بر خویشتن مقدّم می‌داشت.

3-تحکیم روحیه تعاون و همکاری بین مسلمانان از اقدامات مهم رسول خدا در جامعه نوبنیاد بود.
. اصل مشورت در امور از عوامل ایجاد روحیه تعاون و همکاری است. در قرآن کریم، مشورت از ویژگی‌های مورد تشویق و تأکید به شمار آمده و در کنار «استجابت خدا» و «نماز» و «انفاق» مطرح شده است: (شوری: 37ـ38)

4-از اولین اقدامات نبی مکرّم (صلی الله علیه و آ له) پس از هجرت به مدینه، اقدام به تأسیس پایگاهی بود که مردم در آن به عبادت پرداخته با هم انس گیرند و در جریان امور قرار گیرند و در آن به تعلیم و تربیت بپردازند و آن تأسیس مسجد بود. تمام مسلمانان حتی شخص پیامبر در ساختن و فراهم کردن وسایل ساختمانی آن شرکت کردند.

5-پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له) با نهادینه کردن اصول و موازین اخلاقی در بین مردم و ارائه الگوها و اسوه های عملی جامعه را به درجه ای از تعالی رسید که یک عرب اصیل قریشی، عار نمی‌دانست که با عرب صحراگردی عقد اخوّت ببندد.

6-رسیدن به اهداف اسلام مستلزم تلاش بی وقفه و صبر و بردباری است لذا این واژه با مشتقاتش بیش از 100 بار در قرآن کریم تکرار شده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) در اداره امور و هدایت مردم بیشترین بردباری و شکیبایی را داشت؛ و آن حضرت، خود می‌فرمود: «برانگیخته شده‌ام که مرکز بردباری و معدن دانش و مسکن شکیبایی باشم. (مصباح الشریعه، ترجمه حسن مصطفوی، تهران، قلم، 1363، ص 155 به نقل از منتظر القائم، 1388)»

7-پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له) توانست در مدت زمانی کوتاه، به وسیله اسلام صلح و صفا را در میان قبایلی که بیش از یک صد سال جنگ و خون ریزی و اختلاف در میان آن‌ها جریان داشت، ایجاد کند و از اعراب مجاهدان فداکاری بسازد که الگوی همیشه جهانیان باشند و در اندک مدتی ابر قدرت‌های آن زمان را از پای درآورند.

 8-پیامبر بر کار و تلاش تأکید کردند و دست کارگر را بوسیدند و کسی را که برای تأمین زندگی خود و خانواده‌اش تلاش می‌کند را مثل مجاهد در راه خدا دانست؛ و کسی که خود را بر دیگران تحمیل کند را ملعون خواند.

این رویه نظام سازی در سیره امامان نیز جاری و ساری است و برای پس از خود نیز راهکار مشخص اجرای ارائه می‌شود و مهم‌تر این که در این نظام کار پایان یافته تلقی نمی‌شود. آنچه باید اتفاق بیفتد هنوز اتفاق نیفتاده. چشم انداز بسیار عالی و متعالی است. باید از بیست و هفت علم، بیست و پنج تای آن در زمان ظهور بقیه الله الاعظم آشکار گردد و مؤمنان باید برای تحقق آن وعده الهی تلاش کنند؛ و تلاش آن‌ها نیز با رهبری کارشناس عادل صورت می‌پذیرد.

در این نظامی که پیامبر عظیم‌الشأن و ائمه اطهار بنا گذاشتند. «شریعت مانعی بود بر سر راه سو استفاده حاکمان یا خلفا از قدرت خود و گذشته از این شریعت قوانین و شروط مشخصی نیز برای عقد قرار داد تنظیم نمود. در نتیجه تعجب آور نیست که چرا بازرگانان مسلمان حامیان قوی شریعت بودند. علاوه بر این بسیاری از نشانه‌ها بیانگر وجود آزادی‌های بیشتر شخصی در اسلام نسبت به اروپای قرون وسطا می‌باشد. وظایف نیز بر پایه مسئولیت‌های قرار دادی مساوات طلبانه تعیین می‌شدند. این امور در بردارند مفاهیمی عقلانی بودند که بر طبق نظر هابسون بیشتر با مفهوم مدرن جامعه قرابت داشتند تا با مفهوم سنتی جماعت. »(هابسون،1389 : 74)

جان هابسون انگلیسی (استاد دانشگاه) در کتاب ریشه های شرقی تمدن غربی پرده از چهره مخفی اروپا محوری بر داشته و با آمار و ارقام و مستندات به بخشی از واقعیت‌های تمدنی اسلام و ناچیز بودن تمدنی غرب و اسلام هراسی اروپا به خاطر نیاز به هویت بخشی به جامعه خود برداشته است که نمونه‌هایی از این اعتراف‌ها ارائه می‌شود : «طرفداران نظریه اروپا محوری چنین پنداشتند که تنها از سال 1500 م با ظهور اروپا به عنوان یک تمدن پیشرفته بود که عصر اکتشافات اروپایی شروع شد و این هم به نوبه خود منجر به فروپاشی دیوارهایی شد که تمدن‌های بزرگ دنیا را دور از هم نگه داشته بود؛ و در نتیجه راه برای عصر بعدی یعنی عصر جهانی شدن غربی هموار شد. عصری که در قرن نوزدهم میلادی شروع شد و پس از سال 1945 م ( 1324 ه. ش به اوج خود رسید. این تصویر رایج اروپا محوری در وهله نخست افسانه است چرا که اقتصاد جهانی‌ای که انزواطلبی تمدنی را از بین برد، عملاً در قرن ششم در طی عصر اکتشافات آفروآسیایی آغاز شد... اروپاییان به اصطلاح پیشتاز تا حد زیادی بر اساس شرایطی که آفریقایی‌ها، ایرانی‌ها و عرب‌های خاورمیانه بر آن‌ها تحمیل نمودند وارد این عرصه جهانی که از پیش وجود داشت شدند) همان : 61»

«شرقی‌ها از سال 500 م به بعداً توانستند یک شبکه ارتباطی و یک اقتصاد جهانی ایجاد کنند که در خلال آن ” منابع و مجموعه دستاورد های ” پیشرفته تر شرقی (همچون افکار و اندیشه‌ها، رسوم و نهادها و فناوری‌های شرقی) در غرب انتشار یافت که در آنجا غربی‌های این دارایی‌های شرقی را به واسطه چیزی که من جهانی شدن شرقی می‌نامم جذب نمودند. ثانیاً امپریالیسم غربی از سال 1492 م (فتح کریستف کلمب) به بعد موجب شد که اروپاییان به هر طریقی از پایه های اقتصاد شرقی جهت فراهم نمودن امکان ظهور غرب به نفع خود بهره برداری نمایند. .خلاصه اینکه غرب به شکلی مستقل بدون کمک گرفتن از شرق به وجود نیامده است. ”(همان)»

 «بالاخره اینکه امتیاز و برتری اسلام بر دیگران به واسطه قدرت گسترده فوق‌العاده آن بود. اسلام توانست فضای افقی را تسخیر کند و و این به سبب توانایی بالای آن در گسترد و نفوذ به بخش‌های بزرگی از کره زمین و همچنین گسترش دادن نظام سرمایه داری بود. مکه نیز به نوبه خود به عنوان یکی از مراکز شبکه تجارت جهانی مطرح بود. حوزه قدرت اسلام از قرن هفتم به بعد به سرعت گسترش یافت. تا جایی که مدیترانه عملاً به دریاچه ای اسلامی و اروپایی غربی به دماغه ای در درون اقتصاد جهانی آفروآسیایی تبدیل شد. اسلام از طریق اسپانیای اسلامی (اندلس) تأثیر زیادی در توسعه و پیشرفت (جهان) به ویژه اروپا داشت.» (همان : 75)

«اسلام از طریق سنت‌های پایدار و قدیمی شهری رشد و نمو نمود. ماکسیم رودینسون نیز با طرح این ادعای کلی به تقویت این دیدگاه می‌پردازد : فشردگی و تراکم روابط تجاری در جهان اسلام موجب شکل گیری نوعی بازار جهانی با ابعاد و گستره ای بی سابقه شد. این گسترش و توسعه مبادلات امکان تخصص گرایی منطقه ای در صنعت و کشاورزی را نیز فراهم نمود. (همان : 76)»

 «جهانی شدن چیزی منحصر به قرن بیستم و یا پیامدی قابل توجه تنها برای این قرن نیست. ظهور جهانی شدن شرقی بیش از هر جای دیگری مدیون خاورمیانه اسلامی / شمال آفریقا است. مسلمانان (و سیاهان) شمال آفریقا و همچنین مسلمانان خاورمیانه با اقدامی هماهنگ در جهت ساخت یک اقتصاد جهانی با نفوذ و مهم آن هم در مقیاسی وسیع به پیشگامان واقعی نظام سرمایه داری در جهان تبدیل شدند.» (همان : 69)

«پس از سال 500 م ایرانی‌ها، عرب‌ها، آفریقایی‌ها، چاوه ایها، یهودی‌ها، هندی‌ها و چینی‌ها یک اقتصاد جهانی به وجود آوردند و تقریباً تا سال 1800 م ( 1179 ه. ش) آن را در دست خود نگه داشتند و در طی این دوره تمدن‌های بزرگ جهان پیوسته با هم در ارتباط بوده‌اند. همان : 64»

«هر چند که قدمت ظهور مجموعه ای از ارتباطات جهانی به هزاره اول پیش از میلاد (یا حتی پیش‌تر) باز می‌گردد، اما از حدود سال 500 م بود که تقریباً همه شکاف‌های مانع ارتباط بین مناطق مختلف پر شد. احیای مجدد نقش شتر به عنوان وسیله حمل و نقل بین ساله‌ای 300 تا 500 م در این باره از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد. »(همان : 68)...می‌توان این دوران را با دوران راه یابی دریانوردان اروپایی به اقیانوس‌ها پس از سال 1500 م مقایسه نمود (همان : 69)

«بر طبق نظر پل بایروچ در آمد جهان سوم (شرق) در سال 1750 م ( 1129 ه ش) 220%، در سال 1830 م ( 1209 ه ش) 124% و در سال 1860 م ( 1239 ه ش) 35% بالاتر از غرب بود. توجه داشته باشید منظور از غرب در آمد اروپا، قاره آمریکا، روسیه و ژاپن است. در حالی که منظور از در آمد شرق در آمد آفرو آسیاست. سطح در آمد غرب تنها در همین اواخر یعنی از سال 1870 م ( 1249 ه ش) بود که از سطح در آمد شرق فراتر رفت. (همان :137)»

«اگر نظر بایروچ درست است پس قاعدتاً باید علت اصلی عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی جهان سوم (کنونی) را در بهره کشی‌های استعماری جستجو نمود و چندان ربطی به امتیازاتی که احتمالاً موجب برتری اروپا شده‌اند یعنی پیشتازی علمی قرن‌ها انباشت آرام (سرمایه) و تفوق مالی و سازمانی ندارد.» (همان : 137)

«خلاصه اینکه بر حسب در آمد ملی می‌توان به خوبی نشان داد که حتی تا همین اواخر به سال 1750 م هم غرب تقریباً با شرق برابر بود. (همان : 138)»

«بین سال‌های 1700 تا 1850 م ذهن خیال پرداز اروپایی جهان را به دو اردو گاه کاملاً متضاد تقسیم بندی نمود و یا به عبارت بهتر وادار به تقسیم بندی نمود : غرب و شرق (یا غرب یا سایرین) ...به عبارت بهتر غرب به گونه ای به تصویر کشیده شد که گویی ذاتاً از نعمت فضائل و ارزش‌های منحصر به فرد برخوردار است آن عقلانی، سخت کوش، مولد، فداکار و صرفه جو، لیبرال دموکرات، درست کار، پدر وار و با تجربه، پیشرفته، خلاق، فعال، مستقل، مترقی و پویا ست. اما شرق درست در مقابل غرب قرار داشت : غیر عقلانی و خود رأی، تنبل، غیر مولد، سهل انگار و غیر عادی و در عین حال افسون گر و بی قید بند، مستبد، فاسد کودک وار و بی تجربه، عقب افتاد ف مقلد، منفعل؛ وابسته، راکت و ایستا (همان : 27- 28) (آپارتاید نژادی)»

«در طی سال‌های اولیه قرون وسطا اروپایی‌ها اقدام به ارائه یک تعریف سلبی از خودشان در برابر مسلمانان نمودند. این اقدام جهت شکل گیری جهان مسیحیت اقدامی ضروری بود که این هم به نوبه خود امکان تثبیت نظام سیاسی و اقتصادی فئودالی را که در طی سال‌های پایانی هزاره اول میلادی به منصه ظهور رسیده بود، فراهم نمود. در ضمن همین هویت بود که به شعله‌ور شدن جنگ‌های صلیبی منجر شد. (همان :53)»

«سپس در طی قرن هجدهم میلادی بازسازی هویت اروپایی منجر به خلق چیزی شد که من با عنوان نژاد پرستی پنهان از آن یاد می‌کنم چیزی که در ادامه موجب اعتقاد به اصل اخلاقی رسالت متمدن سازی امپریالیستی شد.»(همان : 53)

«با کشف این تصویر بزرگ‌تر که نظریه اروپا محوری آن را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد ارائه تصویری ناب از تمدن غربی به عنوان تمدنی مستقل، خلاق و از نظر اخلاقی پیشرفته – بیشتر همچون تصویری دوری ین گری اثر اسکار وایلد به نظر می‌رسد که چهره واقعی‌اش از تماشاگران مخفی نگه داشته شده است. »(همان : 54)

اصول نظام و تمدن سازی اسلامی

آیه الله جوادی ملی در مقدمه کتاب مفاتیح الحیات پانزده اصل را اصول مباحث آن کتاب دانسته‌اند که آن اصول به واقع اصول نظام و تمدن سازی اسلامی است؛ و آن‌ها عبارتند از:

1-   تمدن جامعه انسانی در آیینه تدین او ظهور می‌کند. چنین مسافری هماره با حق همراه بوده و از منظر حق، جهان جماد و نبات و حیوان و انسان و فرشته را می نگردد و در قلمرو هر یک حکم مناسب دارد.

2-    حق مداری گاهی در مرآت فلسفه و کلام ظهور می‌کند و زمانی در آیینه سیاست، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و مانند آن

3-    حق محوری در تدبیر نظام اجتماعی با سه عنصر مهم جهان دانی، جهان داری و جهان آرایی سامان می‌پذیرد. به طوری که هر لاحق مرهون سابق و هر سابق پایه لاحق خواهد بود. تدبیر و مدیریت هر ساحتی فرع معرفت هستی شناسانه آن عرصه است که فن عریق جهان دانی کفیل آن است؛ یعنی مواد نظام بخش مدیریت برگرفته از مبانی کشور داری است و آن مبانی از منابع جهان دانی که ریشه اصلی آن معرفت وحیانی و شاخه های کاشف آن عقل برهانی و نقل معتبر است استنباط می‌شود وگرنه هوا مداری جای حق مداری را غصب و هوس محوری جای عقل و عدل محوری را اشغال خواهد کرد.

به عنوان نمونه مواد حقوقی سیاست – اجتماع – اقتصاد، فرهنگ و مدیریت را مبانی عدل، استقلال، آزادی، امنیت، امانت، محیط زیست، حسن هم‌جوار، زندگی مسالمت آمیز، احترام متقابل و مانند آن تشکیل می‌دهد و مهم‌ترین مبنا در میان مبانی یاد شده همانا عدل است و مفهوم عدل یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن  

4-    تمدن ناب وقتی در آیینه تدین ظهور می‌کند که عناصر محوری آن حق مداری باشد؛ و آن عناصر سه‌گانه عبارتند از قانون، هیئت حاکم (مجریان و داوران). مردم

الف) قانون حق مدار از آفت افراط و تفریط مصون است و چنین چیزی همان هسته مرکزی عدل است.

ب) هیئت حاکم مؤمنان به قانون در دو بخش عقیده و عمل (اعم از عمل نفسانی و بدنی) یعنی دو عنصر اصیل ایمان و اَیمان اند. به آنچه خداوند به وسیله قرآن و عترت فرمود ایمان دارند و به آن متخلق اند و برابر آن عمل می‌کنند و به آنچه به جامعه تعهد سپرده‌اند پای بنداند لذا با کافر می‌توان زندگی مسالمت آمیز داشت؛ ولی با مستکبر هرگز.

5-    تمدنی که در آیینه ظهور دارد مشروعیت خود را همانند تدین شریعت محور ارزیابی می‌کند. شریعت الهی در مدار ثبوت و اثبات می‌گردد. از ثبوت شریعت به قانون گذاری یاد می‌شود و از اثبات آن به قانون شناسی. قانون گذار کسی است که بدون شریک و ظهیر، اشیاء و اشخاص را آفرید و این ذات پاک جز خدا نیست. «ان الحکم الا لله» (یوسف :40).و قانون شناس مستقیم که از آن آگاهی معصومانه دارد انسان کامل معصوم به نام حضرت ختمی نبوت (ص) است. بعد از مرحله نخست مرحله وحی یابی درباره قانون شناسی است که منحصراً به انسان کامل معصوم (ع) ارائه می‌شود مرحله سوم قانون شناسی به وسیله برهان عقلی یا دلیل معتبر نقلی است ... یک متفکر از راه تأمل و تدبر در منابع معرفتی به مبانی می‌رسد و از مبانی به مواد فقهی و حقوقی راه می‌یابد.

6-   مشروعیت یک قانون گاهی بر اساس تشریع صاحب شریعت است و زمانی بر پایه تأیید و امضای اوست. مشروعیت تأسیسی از ابتکارت قانون گذار است و غیر از دلیل نقلی معتبر، کاشف دیگری ندارد هیچ کشفی از ناحیه عقلی نسبت به آن وجود ندارد. مشروعیت تأییدی و امضایی از ابتکارات قانون‌گذار است و برهان عقلی اکتشاف و شناسایی آن را بر عهده دارد و گاهی دلیل نقلی خاص در امضای آن وجود دارد و زمانی با سکوت آورندگان قانون الهی. همراه است. مشروعیت این بخش از قوانین دینی به تأسیس عقل نخواهد بود و هرگز قانون دینی بشری نمی‌شود، چون عقل انسان فقط سراج است و هرگز چراغ کار صراط را نمی‌کند؛ بلکه راه را قبلاً راه آفرین مهندسی می‌کند، آنگاه آن را به وسیله چراغ عقل یا نقل و گاهی به سبب هر دو برای جامعه بشری روشن می‌کند و در مواردی که امور جامعه بر مبنای عادت‌های قومی و سنت‌های فرسوده قبیله ای سامان می‌پذیرد و صبغه عقلانیت ندارد به وسیله دلیل خاص یا عام ردع شده و مردود می‌گردد. قسمت مهم مشروعیت تأسیسی و ابداعی را می‌توان در دستورهای عبادی مشاهده کرد و بخش مهم مشروعیت تأییدی و امضایی را می‌شود در احکام عقود تجاری یافت.

7-   فرق اساسی بنای عقلا و حکم عقل سبب تمایز تأیید و امضاء از یکدیگر خواهد بود. برهان عقلی اصلاً نیازی به دلیل نقلی ندارد و اگر چنین دلیلی یافت شد به عنوان تأیید برهان عقلی می‌شود؛ لیکن بنای عقلا حتماً نیازمند به دلیل معتبر نقلی جهت امضاء است. , چرا که برهان عقلی از سنخ علم است نه فعل و علم برهانی حجت خود را همراه دارد ولی بنای عقلا از سنخ فعل است نه علم و فعل غیر معصوم هرگز حجت الهی نخواهد بود؛ لذا نیازمند به امضاء و متمم است.

8-   اسلام که جهان شمولی خود را با دو اصل کلیت و دوام اعلام داشت؛ کیفیت تعامل صحیح بشر با یکدیگر و نیز با زمان و زمین و سپهر را بخوابی بیان کرد و نحوه تبیین آن به این است که اصول جامعه و مبانی کلی را به وسیله عقل و نقل بیان کرد و قدرت تحلیل، تعلیل، توجیه و استنباط مسائل خاص و فروع جزئی را در نهان انسان نهادینه کرد و برای شکوفایی ذخائر فطری و دفائن عقلی او پیامبران خود را با نوآوری‌هایی که در دسترس بشر نبوده و نیست اعزام فرمود؛ آنگاه حوزه حیاتی وی را در سه بخش محلی، محلی، منطقه ای و بین‌المللی تشریح کرد؛ و سپس وی را با دل مایه فطری و جان مایه عقلی از یک سو و سرمایه نقلی از سوی دیگر مأمور به معمور کردن عصر و مصر خود کرد و چنین دستور داد : «هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب» (هود :61)

9-   راز جاودانگی اسلام در داشتن منابع غنی اولاً و تشویق به استنباط مبانی قویم از آن منابع سرشار ثانیاً و ترغیب به استخراج مواد فقهی، حقوقی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، درمانی و... ثالثاً نهفته است؛ و دو طرز اجتهاد را به جامعه تعلیم داد که هر دو مکمل بند. اجتهاد نخست همان اجتهاد علمی رایج حوزه های علمیه است و اجتهاد دوم که صبغه موضوع پروری آن واضح و جریان اجرائی بودن نه تقنینی آن روشن است همان است که در میان اقوام و ملل با گرایش‌ها و منش‌های متفاوت رواج دارد و اسلام قسم زیبا و خیر و عدل و احسان آن را امضاء و ترغیب فرمود و بر بنا گذاری سنت‌های حسنه تشویق کرده و فرمود : هر بنده خدا که راه و رسم هدایت گری را بنیان نهد، پاداش عامل به آن را دارد؛ بی آنکه از اجر دیگران کاسته شود و هر که راه و رسم گمراه کننده ای را پایه گذاشت، در کیفر و پیامد عمل با آن شریک است؛ بی آنکه از کیفر دیگران کاسته شود. «(ثواب الاعمال :132)»

10-                    ره توشه رسیدن به تمدن ناب در آیینه تدین، برهان عقلی، دلیل معتبر نقلی و عرفان شهودی است. البته پشتوانه دلیل نقلی، همان عقلی است که منقول از انسان کامل معصوم را حجت می‌داند و پشتیبان قضایای نظری عقلی قضایای بدیهی عقلی‌اند که در پرتو بیّن بودن آن‌ها قضایای نظری مبیّن می‌شوند

11-                    قواعد امتناع جمع دو نقیض و امتناع ارتفاع دو نقیض، امتناع دور و تسلسل، امتناع اجتماع دو ضد، استحاله جمع دو مثل و مانند آن وجه مشترک حکمت نظری «بیان بودها و نبودها» و حکمت عملی «بیان بایدها و نبایدها» است و ضرورت حسن عدل و قبح ظلم در حد سبب تام و حسن صدق و قبح کذب در حد اقتضاء که با دگرگونی علل و عواملی به نصاب علت تام می‌رسد حسن یکی و قبح دیگری به نحو ضروری روشن می‌گردد؛ مختص حکمت عملی است. پس بدون اطلاع از مبانی حسن و قبح عقلی، قدرت جهان داری و جهان آرایی ممکن نخواهد بود

12-                     مدیریت خارجی و تأثیر در اشیای عینی دو قسم است الف از راه علم به مبادی، ابزار، شرایط، موانع و مانند آن؛ ب از راه اراده شکست ناپذیر. این راه برتر از صلوح فکری و نقل و انتقال عادی است و گاهی مخصوص صنف خاص است مانند معجزه. معجزه مقدور هیچ بشر عادی نیست و نخواهد بود

13-                    جهان لبریز از حیات است؛ و هیچ موجودی مرده و بی روح نیست همه در حال تسبیح خداوند اند. آدمی در این تمدن به همه احترام می‌گذارد و هرگز زشتی و زیبایی اشخاص و اشیاء را بر مدار حسن و قبح انسان نمی‌سنجد در این حیات، چیزی به نام مرگ یافت نمی‌شود آخرت حیات است «ان الدار الاخره لهی الحیوان» (عنکبوت :64)

14-                    استقلال اقتصادی همانند استقلال فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از عناصر محوری تمدنی است که هویت خود را در تدین الهی می‌داند و رسیدن به چنین هدف والایی در شناخت سرمایه های اصلی یک ملت و مملکت از یک سو و تبدیل آن به سرمایه دیگر از سوی دیگر و پرهیز از هزینه کردن سرمایه برای لوازم روزانه کشور از سوی سوم و تولید صورت های متنوع از مواد اولی خلقت و بی نیازی اقتصادی از اقوام و ملل دیگر با قناعت در مصرف از سوی چهارم است؛ لیکن ارتباط متقابل و پیوند متماثل اقتصادی محذوری نخواهد داشت.

15-                    آدمی در این تمدن همه حاجت‌های فردی و جمعی جامعه را با مدیریت صحیح با بهره‌وری درست به پیش می‌برد و در هیچ کاری صحابت حق را فراموش نمی‌کند؛ به طور یکه هم بستن شتر را قرین توکل می‌داند و هم گشودن آن را بعد از بستن (جوادی آملی 1391 :60—39)

الزامات تمدن سازی

تعالیم اسلامی همواره دو هدف اساسی را پی گیری می‌کند، هدف اول انسان سازی است و هدف دوم تمدن سازی است که آن هم فضای رشد و تعالی انسان کامل را تأمین می‌کند. به تعبیر آیت ا... جوادی آملی «مهم‌ترین هدفی که حکومت اسلامی به همراه دارد... دو چیز است: اول انسان‌ها را به سوی خلیفةا... شدن راهنمایی و مقدمات سیر و سلوک آن را فراهم کردن، دوم کشور اسلامی را مدینه فاضله ساختن.» (اسلام و محیط زیست ص ۴۵-۴۶)

هدف اول حفظ صبغه الهی و دینی در تمام فرآیندهای ناظر به انسان سازی و تمدن سازی است که خروجی آن انسان‌های الهی و جامعه الهی است

هدف دوم از تبیین الزامات نرم افزاری و فرهنگی، ناظر به پیاده سازی و تحقق عینی تمدن اسلامی است که با نگاهی فرآیندی به نظام تعلیم و تربیت دینی میسر خواهد بود، به این معنا که باید تمام فرآیندهای لازم برای تحقق فرهنگ و تمدن اسلامی تبیین و طراحی و حلقه های لازم برای اجرای طرح تمدن سازی دینی بر اساس محاسبات و مهندسی الهی تکمیل شوند. در این باره می‌توان به نکات زیر توجه نمود :

1-مواد اولیه تمدن سازی دینی مفاهیم، علوم و معارف قرآنی‌اند، و قرآن کریم نیاز به مفسر دارد و معصومین (ع) مفسران قرآنند؛ لذا باید در وهله نخست به ثقلین تمسک جست. قرآن مجید کلید کشف گنجینه های علوم را در اختیار بشریت قرار داده است. به تعبیر رسول مکرم اسلام صلی ا... علیه و آله و سلم: «هر که طالب علم پیشینیان و آیندگان از اول تا آخر دنیاست در قرآن کندو کاو کند.» (میزان الحکمه، حدیث ۱۶۶۰۷، جلد نهم)

2-تلاش مجدانه با اعتقاد راسخ :این ویژگی موجب شد تا در صدر اسلام تمدنی پایه گذاری نمایند که پایه و اساس تمدن‌های بعدی گردد

3ـ رعایت ارزش‌های اخلاقی در بعد علمی: در این خصوص مسلمانان بر این باورند که:

الف ) نسلی مدیون نسل قبلی است، بدون این که بعضی لغزش‌ها و اشتباهات پیشینیان چیزی از ارزش آن بکاهد.
ب )برای تجدیدنظر در گفته های پیشینیان هیچ مانعی وجود ندارد، به شرط این که در ردّ و ایراد زیاده‌روی و اشکال تراشی نشود.
ج )به عقیده دانشمندان اسلامی، هیچ دانشمندی به هر مرتبه ای که از دانش رسیده باشد، از لغزش و خطا مبرّا نیست.

این نگرش مسلمانان نسبت به نقد و انتقاد، باعث شده است که بنا به شهادت تمامی موّرخان، مسلمانان پس از فتح سرزمین‌های جدید، کشتار و خونریزی به راه نینداختند و وحشت و خشونت ایجاد نکردند، بلکه با آزاد گذاشتن مردم در اعتقادات خود، بهترین زمینه را برای گشایش باب علم فراهم نمودند. نقطه اوج این کمال را در مسلمانانی می‌یابیم که وارد اندلس شدند. آنان پس از ورود به اندلس، تمام همّ خود را صرف علم و دانش و آبادانی آن سرزمین نمودند.
4- بومی سازی علمی و فرهنگی: گرچه مسلمانان دانش را گمشده خود می‌دانند که می‌بایست در دست هر کسی هست ان را فرا بگیرند، ولی به تلید و اقتباس اکتفا نمی‌کنند و آن را با محک اصول هستی شناختی، انسان شناختی و معرفتی و روشی خود بر انداز کرده و بازسازی کرده و رنگ بومی بدان می‌دادند و بر آن می‌افزودند مساجد و بناهای به جامانده از عصر طلایی تمدنی اسلام حاکی از آن است که با فرهنگ اسلامی امتزاج کامل دارد و بعد فرهنگی آن را به هیچ‌وجه نمی‌توان از بعد فنّی جدا کرد.

همچنان که در مرحله اولیه تمدن سازی اسلامی مسلمانان در عرصه بهره گیری از دانش‌های بشری سه مرحله اقتباس و ترجمه، نظام سازی و بومی سازی را پشت سر گذاشتند و در نهایت به نظریه پردازی در دانش‌های مختلف آن زمان دست یافتند در این مرحله نیز می‌بایست با دقت تمام این مراحل را به خوبی پشت سر گذاشت. به عنوان نمونه در مرحله نظام سازی مشاهده می‌شود که فلاسفه از عناصر پراکنده فلسفی به تولید نظامات فلسفی دست یازیدند و مراحل رشد و نمو فلسفه از مشاء و اشراق عبور کرد و به حکمت متعالیه با تجمیع عقل، و شهود و عرفان رسید؛ و در علوم پایه دانشمندان مسلمان به سازندگی و زایایی دست یافتند طرح معادلات درجه 3 و معادلات درجه 4 در قرن چهارم هجری و کشف مثلثات کروی توسط ابونصر فارابی نمونه‌هایی در این زمینه است

5-لازم است با تدوین الگوی توسعه اسلامی نقشه راهبردی و کلان تربیت انسان متعالی و ایجاد تمدن اسلامی طراحی شود و مبتنی بر آن، برنامه بخش‌های مختلف زندگی تدوین و مرحله به مرحله اجرایی گردد. با وجود یک نقشه کلی تکلیف تمام بخش‌های زیرمجموعه نیز به راحتی تعیین خواهد شد.

نتیجه گیری

ظرفیت‌های تمدن سازی اسلام هم در محتوا و هم در روش بی بدیل است. امروزه جهان آماده بهره گیری از الگوی تمدنی اسلام است و در پیچ تاریخی خود قرار گرفته است. محققان چهار عنصر رویکرد نظاممند، پویا و باز، دارای ظرفیت تعامل فرهنگی و تولید کننده همبستگی اجتماعی را از ویژگی‌هایی تمدن‌هایی می‌دانند که دارای ظرفیت بالای ماندگاری‌اند. اسلام که دارای دو ویژگی کلیت و داوم است و هر روز بیش از گذشته استعدادهای نهفته در آن به فعلیت می‌رسد؛ علاوه بر این چهار عنصر از عناصر بی بدیل دیگر نیز برخوردار است از جمله ابتناء بر فطرت، توسعه بخش ابعاد فردی و اجتماعی، تعریف دقیق از تضاد و وفاق اجتماعی، معنی بخش به هستی انسانی و تعریف شفاف از جهان، انسان، معرفت، دنیا و آخرت، قدرت و معنویت و...

قرآن و سنت معصومین به عنوان دو منبع ناب به همراه خرد ورزی و معنویت گرایی، اسلام را سازوکار شناخت حق و باطل، سنت حسنه و سنت سیئه بخشیده و تکامل اجتماعی را بر پایه تعالی فطری فردی تعریف و قوام اجتماعی را بر تعاون و اجتماع گرایی بر محور شریعت بخشیده است.

منابع و مآخذ

 

قرآن کریم

آیتی، محمّدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، چ چهارم، تهران، دانشگاه تهران، 1366

ابن خلدون، عبدالرحمن، 1385، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران :علمی و فرهنگی

 امینی، محمد رضا، نقش قرآن در تمدن اسلامی،بنیاد علمی فرهنگی بلال

توین بی، آرلوند، 1376، بررسی تاریخ تمدن، ترجمه محمد حسین آریا، تهران :امیر کبیر

حلبی،علی اصغر، تاریخ تمدن در اسلام ،تهران:اساطیر،1372

دورانت، ویل، تارخ تمدن، مشرق زمین گهواره تمدن، ترجمه احمد آرام، تهران شرکت بنی   حاج، محمد حسین اقبال، بی تا، ج

دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران،1377,چاپ دوم از دوره جدید، ج، 5

رادمنش، عزت اللّه، کلیات عقاید ابن خلدون درباره فلسفه، تاریخ و تمدّن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1357.

سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 1

سوروکین، الکساندر پیتریم، 1377، نظریه های جامعه شناسی و فلسفه های نوین تاریخ، ترجمه اسدالله نوروزی، رشت : حق شناس

فاضل قانع،حمید،ظرفیت های تمدنی اسلام ،قم: پژوهشگاه بین المللی جامعه المصطفی(ص) العالمیه (چاپ نشده)

کاتر، جان پی، رهبری تحول، ترجمه مهدی ایران نژاد پاریزی، چاپ سوم، کرج: مژسسه تحقیقات و آموزش مدیریت،1386

کاشفی، محمد رضا، 1387، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم : جامعه المصطفی العالمیه

لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، سید هاشم حسینی، تهران، اسلامیه ، ج سوم، 1358

منتظر القائم، اصغر، 1384، تاریخ اسلام تا سال 40 هجری، اصفهان :دانشگاه اصفهان

منتظر القائم،اصغر  ، زهرا سلیمانی، توسعه وتمدن‌سازی در حکومت‌های دینی-، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 1388، 65 84.

هابسون، جان ام، ریشه های شرقی تمدن غربی، ترجمه عبدالله فرهی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1389

هانتینگتون، ساموئل، نظریه برخورد تمدن‌ها، ترجمه مجتبی امیری، تهران: 1374 ش، ص 47

یعقوبی، عبدالرسول “تعامل تمدن اسلام و غرب
http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/32273 (Thu Sep 20 19:31:37 2012)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۲
حسن خیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی